It Takes Two
پیش از محبوبیت بیچون و چرای عناوین چند نفره آنلاین، بازیها اغلب حاوی بخشهای چند نفرهای بودند که با حفظ کلیت داستان و یا اهداف سازندگان، به کاربران اجازه میداد که روی یک نمایشگر، به تجربه چند نفره آن بپردازند. همانطور که به خوبی با روند محبوبیت بازیهای آنلاین آشنا هستید، این موضوع به تدریج کمرنگ شد و عناوین چند نفرهای که به این شکل دنبال میشوند، به حداقل تعداد ممکن رسیدند.
با وجود این که اکنون چنین عناوینی بسیار کم تعداد شدهاند، میتوان برخی از پرچمداران این بازیها را که با حفظ روند کلاسیک، از مولفههای با کیفیتی برای ساخت تجربهای چند نفره و لذتبخش برای بازیکن بهرهمند هستند، نام برد. جوزف فارس با ساخت بازیهایی نظیر Brothers: A Tale of Two Sons و A Way Out، طی دهه گذشته جزو نامهای ماندگار برای علاقهمندان بازیهای مبتنی بر همکاری است.
حال پس از مدتی از عرضه اثر قبلی، این کارگردان در هیبت مدیر Hazelight Studios، آخرین ساخته خود و تیمش را تحت عنوان It Takes Two به بازار عرضه کرده است. این اثر بیشتر از هر چیزی روی همکاری تمرکز دارد و به نظر میرسد که این بار داستان تا حدی به حاشیه رانده شده است. در ادامه به بررسی ماجراجوییهایی این دنیای پررنگ و لعاب خواهیم پرداخت؛ آیا It Takes Two میتواند شما را چندین ساعت پای نمایشگر نشانده و یا حتی پای خود را فراتر گذاشته و میخکوب کند؟ در ادامه با ما همراه باشید تا به بررسی یکی از منحصربهفردترین تجربههای سالهای اخیر بپردازیم.
داستان، روایت و شخصیتپردازی
داستان بازی It Takes Two حول یک خانواده و یا دقیقتر، یک زوج نه چندان خوشبخت میچرخد که با دلایلی کلیشهای، از یکدیگر ناراضی بوده و زندگی مشترک خود را در انتهای راه میبینند. «کدی» و «می» در نقش این زوج، بدون توجه به شرایطی که برای فرزندشان رز رخ خواهد داد، به جای حل مشکلات، تصمیم میگیرند که همه چیز را به تیغ حقیقتی بسپارند که ظاهراً چیزی جلودار آن نیست: جدایی.
با این حال رز با ایده پدر و مادر خود موافق نیست و و باور دارد که عالم حقایق، خود توهمی بیش نیست. او نهایتاً از یک کتاب با نام «کتاب عشق» کمک گرفته و از دنیای خیالی خود درخواست میکند که پدر و مادر او را کنار یکدیگر نگه دارد.
بازی مذکور در ادامه به درخواست رز گوش میکند و به کمک کتاب زندگی که بعدها با نام «دکتر حکیم» شناخته خواهد شد، پدر و مادر او را به زندگی در نقش دو عروسک محکوم میکند. این دو وظیفه مییابند که برای خلاص شدن از این شرایط در طول سفر پرپیچ و خم و جذاب خود از همکاریهای بیشماری بهره بگیرند که در زندگی واقعی و ازدواج نیز شاهد درخشش آن هستیم.
داستان بازی پر از دیالوگهایی است که زوجهای شکست خورده و یا حداقل زوجهایی که چنین حسی را بردوش میکشند، دست از بازگو کردنشان برنمیدارند. آنها غر میزنند، همدیگر را سرزنش و در انتها بازگو میکنند که باید جدا شوند. همکاری در این بین عاملی است که میتواند آنها را به یکدیگر بازگرداند و نشان دهد که جدایی، آخرین سنگر نیست.
داستان بازی در ظاهر تمام مشکلات زوجها را نشان داده و راه حل را هم بدون اتلاف وقت نشان میدهد اما این ظاهر ماجراست. It Takes Two با وجود تمام دستاوردها و کیفیتی که در بخشهای آینده به تمجید آنها خواهیم پرداخت، یک معیار داستانسرایی، روایتسازی و یا شخصیتپردازی نیست. مشکلات زوجین حاضر در بازی هرگز به تفکیک مشخص نمیشود و کاملاً سطحی باقی میماند. سپس آنها طی ماجراجوییهای خود نیز صحنههای تعیین کنندهای را تجربه نمیکنند و فواید همکاری شگفتانگیز آنها مانند یک فرایند تدریجی، شکل نمیگیرد.
از سوی دیگر دکتر حکیم به عنوان یک شخصیت شوخ و بذلهگو، در حکم شخصیتی بزرگ و به یادماندنی ظاهر نمیشود و بیش از آن که هر بار به حل مشکلات شخصیتهای اصلی بازی بپردازد، آنها را به شوخیهای آینده و ویژگیهای جدید گیمپلی سوق میدهد. این بازی تمام گیمپلی، جلوههای بصری و شنیداری را به بند هنر میکشد و در قسمتی که باید با انجام انتخابهای بزرگ از سوی سازندگان، یک پیام ارزشمند را منتقل کند، به سطوح پایینتر رضایت میدهد.
سادهتر پیش برویم؟ It Takes Two هیچ دریغی در نمایان کردن ارزش همکاری به بهترین شیوه ممکن نمیکند. تمام جادوهای ممکنی که در حال حاضر در قید محدودیتهای سختافزاری و نرمافزاری دنیای بازیهای ویدیویی نیستند، در ساخته Hazelight Studios برای ارج نهادن به همکاری تجلی مییابند اما شخصیتهای کدی و می و داستان ازدواج و جدایی احتمالیشان، به قلههای پرمفهومی که شخصاً خواهانش هستم، نمیرسند.
حال چرا ما اینقدر به بحثهای پرعمق بازی و لازمه وجود آنها در چنین عنوان رنگارنگ و سرگرم کنندهای تاکید داریم؟ اگر Brothers: A Tale of Two Sons، یکی از عناوین پیشین آقای جوزف فارس را تجربه کرده باشید، متوجه هستید که چه پتانسیلهای عظیمی از بین رفتهاند. این اثر با مهیا ساختن لحظاتی که به راحتی اشک را روی گونههای کاربر سوق میداد، اثری بس عمیق بود که پرداختن به هنر سازندگان در ساخت آن، هنوز هم به چندین مبحث جداگانه نیاز دارد.
با این حال، نباید سطح کیفی It Takes Two را وارونه جلوه دهیم. طبق تحقیقات انجام شده در زمینه ناخودآگاه انسان، تنها بین ۴ الی ۵ ثانیه طول میکشد که شما اولین قضاوت خود از یک شخص، محصول یا پدیده را انجام دهید. بنابراین داستان احتمالاً بدترین بخش برای آغاز نقد و بررسی It Takes Two به شمار میرود اما بدون پرداختن به آن، نمیتوان به سراغ قسمتهای دیگر رفت.
اگر قرار است که ضمیر ناخودآگاه شما سکان را به دست گرفته و با مشاهده این مشکلات و نواقص، معجزه موجود در It Takes Two را بیاهمیت و کاذب جلوه دهد، بگذارید شما را به قضیه بازگردانم؛ تمام مشکلاتی که چندی پیش به بیان خط به خط آنها پرداختیم، در برابر تخصص و تعهد به کار رفته در بخشهای پیشرو، هیچ پنداشته میشوند. بنابراین اگر حاضر هستید، به درون معجزه شیرجه بزنیم.
گیمپلی
احتمالاً سازندگان It Takes Two از آن دست افرادی هستند که تنوع جزوی از زندگی روزانه آنهاست. گویا آنها دور هم جمع شده و تصمیم گرفتهاند که تمام ژانرهای موجود در بازیهای ویدیویی را درون It Takes Two جا دهند و طی یک تجربه ۱۰ ساعته، تاریخ این صنعت را به شکل شگفتانگیز و بیهمتایی مرور کنند. It Takes بدون اغراق چنین کاری را به سرانجام میرساند و ما برخلاف اغلب بخشهای کمدی بازی مذکور، کاملاً جدی هستیم و حداقل اکنون به دنبال نشاندن لبخندهایی بینهایت زیبا روی لبهای شما نیستیم.
بازی در یک خلاصه کلی در ژانر اکشن ماجراجویی طبقهبندی میشود اما بیایید فریب آن را نخوریم؛ It Takes Two یک دنیای جادویی و ورای ژانرهای گوناگون و طبقهبندیهای سنتی است که با اکتفا به آنها و تعاریفشان، ارزش و دستاوردهای ساخته جدید Hazelight Studios را زیر سوال میبریم.
کدی و می پس از پذیرفتن قرارگیری در نقش دو عروسک چوبی در دنیایی متفاوت از چیزی که به آن خو گرفتهاند، تنها راه خلاص شدن از طلسم موجود را، همکاری و پیشبرد ماجراهایی که افق آنها مشخص نیست، میبینند.
آن دو حرکت میکنند، جدال کرده، میپرند و به هدفهای کوچک و بزرگ خود در هر مرحله میرسند اما در حقیقت در حال انجام کار بزرگتری هستند: همکاری. یک فرایند پیچیده و لذتبخش از اعمال و اقدامات گوناگون که برای به ثمر رسیدن آنها دقیقاً «به دو نفر نیاز است».
بنابراین شاید تا به اینجا بدون داشتن اطلاعات چندان از این عنوان، متوجه شده باشید که تجربه بازی مورد بحث به صورت تک نفره ممکن نیست و برای تجربه It Takes Two به یک شریک و یار شفیق نیاز دارید. حال دوست، همسر و یا کودک شما میتواند کنار شما بنشیند و با در دست گرفتن کنترلر دوم، به صورت Split Screen به تجربه بازی بپردازد.
از سوی دیگر یکی از بازیکنان میتواند به صورت آنلاین و از آن سوی دنیا شما را همراهی کند. به هر طریق، مهم نیست که چه میکنید، چه کسی با شما همراه میشود و یا از چه مکانی به کنترل شخصیت ثانویه میپردازد؛ همکاری بزرگترین مولفه بازی است و بدون آن حتی یک قدم هم نمیتوانید پیش بروید.
خوشبختانه در این بین تنوع اقداماتی که شخصیتها انجام میدهند، گاهی اوقات هیچ شباهتی به یکدیگر ندارد و در عین حال، هر دو کاربری که پشت نمایشگر نشستهاند، از جذابیت بازی لذت میبرند. برای نمونه، گاهی اوقات شما چندین عدد میخ پیدا کرده و شریکتان شما را با یک چکش همراهی میکند. سناریوهایی که منجر به استفاده از این دو ابزار ساده میشوند، به قدری جذاب و پیچیده هستند که نبوغ بینظیر سازندگان بازی را بارها و بارها بازتاب میدهند.
در قسمتهای دیگر یکی از شخصیتها میتواند مقداری از حالت عادی بزرگتر شده و باری دیگر منجر به خلق سناریوهای قابل توجه و سرگرم کننده شود. راه رفتن روی دیوار، مبارزات الهام گرفته شده از بازیهای دیگر، و حتی تبدیل شدن به ساحره و شوالیه از دیگر تحولات و البته قابلیتهای اندکی است که بین هزاران ایده و ویژگی جذاب این بازی به بازیکن ارائه میشوند.
باسفایتها را فراموش نکنید. آنها راه خودشان را از بازیهای سنتی تا بازیهای مدرن ادامه دادهاند و ما حتی در قرن جاری نیز استفادههای بسیار خلاقانهای را از آنها دیدهایم. در It Takes Two این موضوع تکرار میشود و با حفظ خصیصههای همکاری و تزریق ایدههای جدید، شما با باسفایتهای متعددی روبهرو خواهید شد.
روند معرفی مکانیزمها و قابلیتهای جدید در It Takes Two پایانناپذیر است و پس از چند گمانی که در ابتدا به تکراری شدن بازی دلالت دارد، ایمان میآورید که این عنوان تبلور خلاقیت و نوآوری در معرفی ویژگیها و همچنین ایدههای جدیدی است که به بهترین شکل ممکن پیاده شدهاند.
همان لحظهای که از محیط و ویژگی خود خسته میشوید، دکتر حکیم از راه میرسد و قابلیت جدیدی را رو میکند. شما آن را در پیش میگیرید و هنر سازندگان در استفاده از پتانسیلهای همکاری را با تمام وجودتان احساس خواهید کرد.
همه جذابیتهای موجود در بازی را هم که کنار بگذاریم، به مینیگیمهای تعبیه شده در آن میرسیم. اگرچه این مینیگیمها بیشتر براساس تجربه تک نفره بنا شدهاند، ولی احساس رقابت در بطن آنها زنده است و نفس میکشد. کافی است که در یکی از آنها عملکرد ضعیفتری از شریک خود نشان دهید؛ در آن شرایط حتی اگر او خردهای به شما نگیرد، It Takes Two ذات سیری ناپذیر انسان در موفقیت را قلقلک میدهد و او را وادار به رقابت و بازگشت به مینیگیمها میکند.
در مواقعی بسیار جزئی و اندک که حتی ضرورتی برای نام بردن از آنها نمیبینیم، جذابیت عملی که شخص مقابل انجام میدهد، بیش از آن چه به نظر میرسد که شما مشغول انجامش هستید. در اینجا نه تنها باری دیگر تاکید میکنیم که چنین جوی به ندرت بر تجربه بازی سایه میافکند، بلکه میتوان آن را به عنوان نکتهای مثبت هم در نظر گرفت؛ چگونه؟
ارزش تکرار بازی در این قسمت از ناکجا آباد پیدا میشود و معجزه جوزف فارس و تیم خلاق او را زمزمه میکند. تفاوت گیمپلی دو کاربر در کنار چنین حس جزئی که گاه بازیکن حتی در صورت واهی بودن، دچار آن میشود، او را وادار به تجربه دوباره بازی میکند تا قسمتهایی که حس جذابتری برای دوستش داشتهاند، برای او هم رخ دهند. در تجربه بعدی بازی، کاربر پیشین میتواند نقش مخالف را به عهده بگیرد و از انجام آن لذت ببرد.
بنابراین گیمپلی کوتاه مدت It Takes Two که شاید شما قادر به پایان آن در ۱۰ ساعت یا چنین زمانی باشید، از طریق ارزش تکرارپذیری بالای خود، ۲ برابر به نظر میرسد. در تجربه دوم به جای تکرار مکررات، کنترل شخصیت مقابل را در دست بگیرید تا هنر واقعی در سرگرم ساختن و وارد کردن ایدههای نو و ریسکهای بزرگ به بازیهای ویدیویی را از نزدیک نظاره کنید.
مرگ؟ It Takes Two اهمیتی به آن نمیدهد. چکپوینتها در سراسر بازی پراکنده هستند و حتی تا زمانی که هر دو شخصیت همزمان شکست نخورند، بازی بارها و بارها به کاربران خود فرصت داده و آنها را از عمق مرگ، به عرش زندگی باز میگرداند.
تنها کافی است که روی همکاری و هماهنگی با دوست خود متمرکز شوید تا معجزه به کار رفته در گیمپلی بازی همه چیز را به بهترین حالت ممکن برای سرگرم ساختن شما دگرگون کند. گیمپلی بازی بینقص، خلاقانه، پر از ایده و چنان جذاب است که اصلاً بعید نیست در همان روز اول، زندگی هر دو نفری که در حال تجربه هستند را به جهنم تبدیل کند؛ جهنمی که کاربران را وادار میکند به مدت یک روز تمام کار و زندگی خود را رها کرده و تا آخرین لحظههای در نظر گرفته شده برای It Takes Two، از گیمپلی آن لذت ببرند.
جلوههای بصری و شنیداری
بازی جدید Hazelight Studios زیباست. واقعاً زیبا؛ این بازی هم شما را به اوج دوران کودکی باز میگرداند و هم شما را در سیطره بلوغ و بزرگسالی میچرخاند. بسیاری از این مهم، در سایه جلوههای بصری تحسینبرانگیز بازی ممکن میشود. از عمق زمین تا میانه آسمان، همه در این ماجراجویی دو نفره جای گرفتهاند. شما در این میان تنها باید گیمپلی را کنترل کنید و نگران بقیه موارد نباشد؛ بقیه موارد خود به خود شکل میگیرند تا چشم و ذهن شما را کنترل کنند.
نورپردازیها با توجه به قسمتهایی که مبتنی بر انفجار، آتش و … هستند، هیچ مشکلی ندارند. در برخی از صحنهها که دوربین ثابت میشود و مدتی در این حالت به گذران وقت میپردازید، خواهید فهمید که تیم طراحی چه معیارهای والایی را در دستور کار قرار دادهاند. سایهزنیها در این صحنهها به مرکز توجه باز میگردند و شما از قرارگیری در این دنیای جایگزین زیبا که قادر به تمایز آن از واقعیت نیستید، خوشحال خواهید شد.
طراحی هنری بازی با توجه به کوچک شدن شخصیتها و قرارگیری در دنیای خاص کوتولهها، بسیار شبیه مجموعه انیمیشنهای Toy Story و بازیهای کلاسیک این سری در اواخر دهه ۹۰ میلادی به نظر میرسد. بنابراین محیط بازی در زنده کردن حس نوستالژی برای خانوادههایی که با این مجموعه و یا حتی سایر آثار استودیو Pixar آشنایی دارند، عالی عمل میکند.
بخش فنی بازی It Takes Two با الگوهای طراحی خود چیزی را ممکن میسازد که دستیابی به آن، به سادگی ممکن نیست؛ منظور، عدم اطمینان درباره چیزی است که در حال مشاهده آن هستیم. با تماشای گرافیک بازی، نمیتوان اطمینان حاصل کرد که آیا طراحی هدفمند آن منجر به شکلگیری برخی از بافتها شدهاند یا ما تنها با نتایج مشکلات فنی روبهرو هستیم. مورد یاد شده، طراحی It Takes Two را منحصربهفردتر از حالت معمول جلوه میدهد و حتی اگر واقعاً هم خبری از طراحیهای هدفمند نباشد، ما از عدم وجود و تاثیر آن، خشنود و از تیم طراحی بازی، قدردان هستیم!
در رابطه با مشکلات فنی، چیز بهخصوصی برای اشاره وجود ندارد و بخشهای مربوطه، در نهایت کمال ظاهر میشوند. باگها و مشکلات بسیار اندک بازی در بخش فنی، بسیار کمتعداد و از آن مهمتر، بیتاثیر هستند. هیچ کدام از باگها تجربه کلی شما را تحت تاثیر قرار نمیدهند و ظاهر شخصیتها و محیط خارقالعاده آن را نابود نمیکنند.
صداگذاری و موسیقی در It Takes Two ارزشهای آن را حفظ میکند. تمام بخشهای بازی در گرو صداگذاری هستند و کاربر در شروع هر مکانیزم و قابلیت جدید، متوجه استفاده از صداگذاریهای متمایزی برای آنها میشود. صداگذاری شخصیتهای نه چندان زیاد بازی، اگرچه مشکلی ندارد، ولی چندان هم استثنائی نیست.
در این بین میتوان گفت که دکتر حکیم در این قضیه صدق نمیکند و صداگذاری آن، عملکرد ضد و نقیضی دارد. نه تنها کاربران پارسیزبان، بلکه گویا کاربران کشورهای دیگر هم نمیتوانند متوجه لهجه او شوند.
افزون بر صداگذاری عجیب، فقدان شخصیتپردازی قدرتمند نیز دکتر حکیم را از تبدیل شدن به یک شخصیت به یاد ماندنی بازمیدارد. با این اوصاف، عملکرد صداگذاران او و شخصیتهای دیگر در انتقال ابعاد سرگرم کننده ماجرا کافی به نظر میرسد و حداقل تبدیل به یک نکته کاملاً منفی نمیشود.
موسیقیها یکی دیگر از جنبههای دیگر این بازی است که در قوت بخشیدن به بخشهای دیگر سربلند بیرون میآید اما بزرگترین نقطه قوت آن نیست. موسیقیها به تدریج با نزدیک شدن به بخشهای پایانی بازی، با کیفیتتر ظاهر میشوند و اگر کاربر به دنبال گوش سپردن دوباره به آنها، خارج از دنیای بازی باشد، احتمالاً به سراغ واپسین قطعهها میرود.
جمعبندی
بازی It Takes Two یک ماجراجویی دو نفره کاملاً سرگرم کننده است که در اثنای گیمپلی به شدت درگیر کننده آن، کوچکترین مشکلی مشاهده نمیشود. گرافیک هنری این اثر در مقایسه با بهترین انیمیشنهای تاریخ صنعت سرگرمی نیز محترم عمل میکند و گرافیک فنی با ثبات و بینقص است. صداگذاری نیز اگرچه کاملاً روی مثبت بازی پافشاری نمیکند، اما شما هرگز احساس حذف سرزندگی و سرگرم کنندگی را به واسطه آن از دست نخواهید داد.
داستان و شخصیتپردازی از جمله بخشهای معدود در It Takes Two است که با توجه به ساختههای پیشین جوزف فارس، انتظار عملکرد بهتری از آن را داشتیم. با وجود تمام بخشهای ارزشمند بازی که به رسالت بازیهای ویدیویی در ایجاد سرگرمی در سایه هنر عمل میکنند، آقای فارس و دیگر همراهان او در Hazelight Studios میتوانستند پیامهای مفهومتر و مفاهیم عمیقتری را منتقل کنند.
در نهایت با در نظر گرفتن تمام نکات مثبت و منفی این اثر باید گفت که It Takes Two در ایجاد یک تجربه دو نفره سرگرم کننده، یکی از عناوین شاهکار بازار امروز است؛ بازاری که بازیهای مشابه باکیفیت این چنینی طی چند سال گذشته، حتی به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسند.
همچنین زمانی که جمع عظیمی از سازندگان با افزودن انواع و اقسام روشهای درآمدزایی به بازی خود، بیش از هنر به وجه اقتصادی ساختههایشان اهمیت میدهند، It Takes Two با قیمت ۴۰ دلاری خود، نه تنها دو نفر را در آن واحد به بهترین کیفیت ممکن سرگرم میکند، بلکه ارزش تکرار بالای آن، ۲ گیمپلی متفاوت را در اختیار کاربران قرار میدهد. پیشنهاد میکنیم که لحظهای هم در تهیه این بازی شک نکنید؛ اگر فردی را میشناسید که میتوانید با او به تجربه بازی بپردازید، این بزرگترین هدیه به او و بهترین سرگرمی ممکن برای خود شماست.
نکات مثبت:
- گیمپلی فوقالعاده جذاب و سرگرم کننده
- ایدههای بیشمار
- تمرکز روی همکاری و کار گروهی
- مینیگیمهای قابل توجه
- ارزش تکرار بالا
- گرافیک هنری و فنی چشمنواز
نکات منفی:
- داستان با وجود پرداختن به موضوعی حساس، در انتقال پیام و مفاهیم عمیق عاجز است.
- شخصیتپردازی چندان قدرتمند نیست.
نظرات
سلام
خسته نباشید آقال ملکی نقد تون مثل همیشه عالی بود.
دیگه انقدر از این سازنده بازی های زیبا دیدیدم، که حتی ضمیر ناخودآگاهمون هم به معجزه های موجود در آثارشون شک نمیکنه. 😉
خسته نباشید :yes:
درود
ممنون از توجهتون
بله آثارشون بیهمتاست
آقای ملکی من بازیو هنوز فرصت نکردم تجربه کنم..
منظورتونو از رسوندن مفاهیم داستان عاجز است نفهمیدم،چون نقدارو میخوندم از داستانی فانتزی و قشنگ تعریف کردن..
درود
داستان بازی برای یک اثر عادی کفایت میکنه اما برای نمایش ابعاد یک ازدواج ظاهراً شکست خورده و نحوه برطرف کردن مشکلات اون کاملاً سطحیه. اگر فرصت کردید نقد رو مطالعه کنید،داخل متن توضیح دادم
امیدوارم یه بازی بهتر از این پیدا بشه یا ساخته بشه تا آقای ملکی ده بدن
نمیدونم ده دادن به یه بازی چه ضرری برای نویسنده های سایت
عمیق نبودن شخصیت پردازی واقعا عیب و ایراد الکی بود
کمتر از ده ظلم به این بازی هست …
اثری که قطعا الهام بخش آثار بقیه ی استودیوها میشه رو ۹ میدن …
حیف که کسی نیست بازی رو بخره باهاش بازی کنم:-D
واقعا حیف
درباره ی نقد و نمره هم که زنده باد دیگه:-D
آقا زندهباد
کرکی با یه سیستم نمیشه ؟؟
چرا میشه…ولی فکر کنم کامندر یار کم داره 😀
چرا میشه فقط دوتا دسته میخواد
البته با یه دسته و کیبورد هم میشه…
همون طور که گفتی مشکل دسته نیست
مشکل یاره:-D
یه دسته دارم انداختم تو کشو کنار سیدی هایی که چندین سال پیش میخریدم خاک میخوره:-D
یه بچه از فامیلا پیدا کن پلی بده :rotfl:
با بچه های فامیل حال نمیده اینجور کوآپ ها:-D
باید یکی باشه باهاش رو دروایسی نداشته باشی هر چی به دهنت اومد بگی بهش اونم هر چی به دهنش اومد بهت بگه:-D
کلن بچه های فامیل خیلی خوبن خصوصا وقتی در اتاقتو قفل میکنی راشون نمیدی اون موقع دیگه خیلی عالین
:laugh:
ایشالا سینا که اومد خواستگاری باهم بازی میکنید 😀 :rotfl:
جواب باید بله باشه یا نه؟:-D :rotfl:
حالا اگه اون نشد خودم هستم در خدمتت جیگر :rotfl:
من حاضرم سرپرستی دستهای که استفاده نمیکنید رو به عهده بگیرم D:
به نظرم این بازی هرچی بفروشه حقشه.
ممنون آقای ملکی بابت نقد.
خسته نباشید.
دستتون درد نکنه آقای ملکی عزیز :rose: :rose: :rose:
نقدتون مثل همیشه کامل بود
این بازی واقعا تا حدودی بهش کم محلی شد وگرنه حقش بیشتر از بود، واقعا گیمپلی های که دیدم عالی بود، اگه دسته اضافی داشتم ۱۰۰% تهیه اش میکردم
ممنون از نویسنده
واقعا طبق گفته مجری سایت همسایه { ن . ا } این بازی های ایندی هستن که خلاقیت رو تو صنعت نگه داشتن .
وگرنه بلاک باسترها همه شبیه هم شدن . بدون ریسک پذیری
بسیار ممنون از اقای ملکی نقد عالی بود
من این بازی رو خیلی دوست دارم بازی کنم اما حیف که کسی نیست بازی کنم باهاش 🙁 مگرنه حتما این بازی زیبا رو بازی میکردم
خداییش زیر ۱۰ برای این بازی ظلم حساب میشه…
تنوع و مفهومی که توی این بازی دیدم رو هیچ جای دیگه نزدیکش رو هم تجربه نکردم…
بعد از دانلود بازی خواهیم کرد. 😀
بازی kaze and wild masks رو از روی نقدی که اینجا خوندم دانلود کردم و بازی کردم و خوشم اومد، این هم امیدوارم اینجوری باشه. 😎
بازیش شاهکاره فقط اینو میتونم بگم شاهکاره . بعد در مورد سوالهای دوستان این بازی فقط با دسته های اکس باکس وان و ps4 قابل اجرا هستن و شاید هم با دسته ی اکس باکس ۳۶۰ اگر بخوایید دسته ای بخرید بهترین گزینه و بهترین دسته برای ویندوز دسته ی ایکس باکس وان هست و همچنین ایکسهاش و اسهاش چون این دسته متعلق به مایکروسافت هستن همون سازنده ویندوز به خاطر همین به هنگام وصل کردن دسته به ویندوز یا همون سیستم ویندوز خیلی راحت بدون هیچ برنامه ای شناسایی میکنه حتی با همین دسته های اکس باکس وان میتونید بازیهای شبیه ساز نینتدو و ps3 و هر شبیه ساز دیگری بدون هیچ برنامه ای تجربه بکنید دسته های اکس باکس وان بهترین گزینه برای ویندوز هستن هیچوقت پولتون برای دسته های ۲۰۰ هزاری و بی کیفیت هدر ندید درسته دسته اکس باکس وان الان حدودا قیمتش ۱۴۰۰ یا ۱۳۰۰ هست اما ارزش خریدش بسیار بالا هست هم بدنه قوی داره هم با کیفیت هست و هم خوب تو دست میشینه و هنگام گرفتن دسته در طولانی مدت دست عرق نمیکنه و هم مهمتر از همه ویندوز راحت شناسایی میکنه و با هر بازی که تا الان ساخته شده برای ویندوز قابل بازی هست
رفتم قیمت این بازیو واسه استیم دیدم چقد گرووونه لامصب از۸۰۰ هزارتومن هست تا یکی دو تومن 😐
با عرض خسته نباشید خدمت نویسنده نقد باید بگم متاسفانه نمره ی نقد و بخش نقاط ضعف عمیقا نشون دهنده ی ضعف این نقد میتونه باشه
اینکه یک نمره از یک بازی پلتفومر کوآپ بخاطر ایرادات شخصیت پردازی و عدم انتقال مفاهیم(!) کم بشه نشون از ضعف در شناخت و قضاوت اثر توسط منتقده نه چیز دیگه…
وقت بخیر
اتفاقاً من خودم هم قبول دارم ولی چه کنیم که نظر من و شما در برابر هزاران نفر دیگه هیچه D:
جدای از شوخی، با منطق شما، ۱۰۰ رسانه دیگه هم که چنین مشکلی رو بر پیکره بازی وارد ساختن، هیچ اطلاعی از اصول نقد ندارن و رسانههای معتبر جهانی، به اشتباه بازی رو نقد کردن! من دلیل توجه به این نقاط ضعف رو در نقد عنوان کردم و توضیح دادم. اگر فارغ از بخش «نکات منفی»، نقد رو هم مطالعه کنید، دلیلش رو بهتر متوجه میشید