در پلتفرم گوشیهای هوشمند، همیشه شاهد نمونههای باکیفیتی از بازیهای داستانمحور و دوبعدی بودهایم. محدودیتهای این پلتفرم ایجاب میکند که سازندگان بیشتر روی به ساخت بازیهایی با چنین سبک بیاورند که کاملا منطقی است. شاید عناوین داستانمحور شما را درگیر المانهای پیچیدهای از گیمپلی نکنند، اما دارای نقاط قوت منحصر به فرد خودشان هستند که هنر ناب بازیهای ویدیویی را به گیمرها نشان میدهد. سازندگان همیشه سعی دارند که در اینگونه از بازیها، اوج خلاقیت خودشان را به کار بگیرند و لحظات تاثیرگذاری را به نمایش در بیاورند، همین موضوع باعث شده تا شاهد بازیهای بسیار زیبا و قابلتمجیدی باشیم که امروزه در جهان، بین گیمرها به محبوبیت بسیار زیادی دست یافتهاند. یکی از این عناوین، بازی Valiant Hearts: The Great War، ساخته استودیو فرانسوی یوبیسافت میباشد که در ادامه به نقد و بررسی نسخه اندروید آن خواهیم پرداخت.
نزدیک به هفت سال از عرضه بازی Valiant Hearts میگذرد و شاید الآن نقد این بازی دیر بهنظر برسد، اما با وجود تمام این مسائل، بازی Valiant Hearts چنان تاثیری بر روی من گذاشت که نتوانستم خودم را متقاعد کنم که به سراغ نقد آن نروم و امیدوار هستم که حداقل دوستانی که با عنوان Valiant Hearts آشنایی ندارند، به واسطه این مطلب آن را تجربه کنند تا یک بازی بسیار باکیفیت و فوقالعاده را از دست ندهند. این بازی در سبک معمایی، ماجراجویی و دوبعدی است که در هر گوشه آن هنر محض بازیسازی نمایان است. اگر از گیمرهای گوشیهای هوشمند هستید و سرتان برای تجربه یک عنوان تاثیرگذار درد میکند، حتما در ادامه با ما همراه باشید.
داستان؛ در جنگ هیچ چیز عجیب نیست
داستان بازی در سال ۱۹۱۴ آغاز میشود، هنگامی که Archduke Franz Ferdinand لهستانی به قتل رسید و جنگ جهانی اول شروع شد. در همان اوایل جنگ بود که فرانسه تصمیم گرفت تمامی شهروندان آلمانی ساکن فرانسه را از کشور خارج کند، به همین دلیل یکی از شخصیتهای آلمانی داستان به نام کارل که همراه همسرش ماری، فرزند کوچکش و پدرزن او امیل زندگی میکرد، از فرانسه بیرون شد و به ارتش آلمان پیوست. زمان کوتاهی از این اتفاق گذشت و نامهای به دست امیل رسید که در واقع دعوتنامهای برای ملحق شدن او به ارتش فرانسه بود، امیل پیرمردی توانمند بود که با خواندن دعوتنامه، خیلی زود تصمیم گرفت تا به نیروهای فرانسوی بپیوندد. امیل فرزند و نوه خود را تنها گذاشت و وارد دنیای عجیبی شد که به آن میدان جنگ میگویند.
داستان بازی در ابتدا دارای لحظات اندوهگین یا به اصطلاح تیرهای نیست و همه چیز در شادترین حالت ممکن قرار دارد، امیل را در کمپ میبینید که افسری شنگول در حال آموزش به او است و پیش خود میگویید که جنگ آنچنان هم بد نیست، فقط چند تمرین روزانه و زندگی در کمپ! بعد از سپری کردن دورهی آموزشی، امیل به همراه دیگر سربازان به مبارزه با ارتش ساندروف میروند تا آلمانیها را از مرز خارج کنند. اما قبل از شروع جنگ، امیل با یکی دیگر از شخصیتهای بازی آشنا میشود که سربازی سیاهپوست و آمریکایی است که بهصورت داوطلبانه در جنگ حضور دارد و علیه آلمانیها میجنگد. او تنها به قصد کشتن آلمانیها در این نبرد شرکت نکرده و بزرگترین هدف او گرفتن انتقام مرگ همسرش است که در طول بازی به آن اشاره میشود.
امیل در اولین نبرد خودش زخمی میشود و به اسارت آلمانیها در میآید، او در طول اسارت متوجه حضور کارل در کمپ میشود و او را ملاقات میکند. در یکی از روزها ارتش انگلیس به کمپ آنها حمله میکند و شمار زیادی از آلمانیها کشته میشوند، امیل زخمی شده و یک سگ او را نجات میدهد و بعد از به هوش آمدنش نه میداند که کجا برود و نه میداند که دقیقا چه بلایی سر کارل آمده است. شخصیت دیگری به نام آنا نیز در بازی وجود دارد که داستان زندگیاش با دیگر شخصیتها گره خورده که در طول بازی با آن آشنا خواهید شد.
این خلاصهای از دقایق ابتدایی بازی است که بدون شک روایت آن در حدی قوی و جذاب میباشد که شما را به دنبال کردن ادامه ماجرا ترغیب کند. در کل میتوان گفت که داستان درمورد چهار شخصیت است که داستان زندگی آنها به یکدیگر گره خورده و همه آنها تنها یک هدف را در سر دارند، شکست ون درف و رهایی از جنگ! شخصیتپردازی تمامی کاراکترها در بهترین سطح قرار دارد و همهی آنها دارای پیچیدگیهای اخلاقی، بکاستوریهای جذاب و ویژگیها خاص خودشان هستند که داستان بازی را پختهتر کرده و از حالت تکبعدی خارج کرده است.
نویسندگان بازی از نامههای واقعی سربازان که از جنگ جهانی اول به جای مانده است الهام گرفته و توانستهاند با ایجاد تغییرات مختلف و اضافه کردن شخصیتهای خیالی، به داستان بینقص مدنظر خودشان برسند. یکی از نکات جذاب موجود در بازی این است که شما میتوانید در ابتدای هر فصل و هر مرحله نامههایی که مربوط به آن بخش میشوند را در منوی بازی مطالعه کنید که خواندن آنها فوقالعاده حس جالب و خاصی به آدم منتقل خواهد کرد.
کاتسینهای بازی شما را به یاد کمیک بوکها میاندازد و سازندگان توانستند به خوبی از قالب خاص کتابهای مصور کمک بگیرند و آن را در ساخته خود پیادهسازی کنند. بخش اعظمی از داستان در کاتسینها روایت میشود که خوشبختانه اصلا خستهکننده نیستند و به لطف قالب خاصشان بسیار ظاهر جذابی دارند.
در مجموع باید گفت که داستان این عنوان یک شاهکار است، شاهکاری که در آن شادی، غم، تنفر، زیبایی، زشتی و … را میتوان یافت. اگر از عاشقان جنگ جهانی هستید، داستان بازی Valiant Hearts شما را شیفته خود خواهد کرد.
گیمپلی؛ سعی کن زنده بمانی تا دیگران را بکشی
معمولا گیمپلی بازیهای ماجراجویی و معمایی به حل پازلهای چالش برانگیز خلاصه میشود و قسمتهای چندان پیچیدهای در آنها یافت نمیشوند، اما بازی Valiant Hearts کمی متفاوت عمل کرده و در کنار پازلها، چندین المان دیگر را در خود جای داده که حال و هوای این عنوان را با باقی بازیهای این سبک کمی متفاوت کرده است، البته همین موضوع یک مشکل کوچک بهوجود آورده که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد.
شما قادر هستید بپرید، ضربه بزنید و نارنجک پرتاب کنید، پس میتوان گفت که بازی Valiant Hearts، یک عنوان اسکرولینگ دوبعدی نصف و نیمه است، البته این نکته مثبتی است و خوشبختانه شاهد مبارزات حماسی و بزرگ تن به تن در بازی نیستیم که در صورت وجود چنین مبارزاتی، قطعا به اتمسفر جنگ جهانی لطمه وارد میشد و دیگر طعم ناب یک جنگ واقعی را حس نمیکردیم. شما با استفاده از چنین المانهایی باید به حل پازلها بپردازید که حل آنها دشواری چندانی ندارد. همان ابتدا اشاره کرده بودیم که تنوع فوقالعاده در بخش گیمپلی باعث ضعفهای کوچکی شده که منظورمان آسان بودن پازلها بود، حل آنها هیچگونه چالشی ندارد و در کمترین زمان ممکن قادر هستید که از سد آنها بگذرید. اگر سازندگان در کنار این تنوع فوقالعاده، درجه سختی پازلها را هم حفظ میکردند، قطعا جذابیت گیمپلی بازی افزایش مییافت.
بازی به فرار از دست دشمنان و کشتن آنها خلاصه نمیشود و در طول یک مرحله با بخشهای بسیار مختلفی روبهرو هستید. شاید حل پازلها آسان باشد، اما سازندگان اجازه ندادهاند که عبور از سد یک مرحله تکبعدی بماند و با قرار دادن چندین بخش مختلف به آن عمق دادهاند. مثلا در همان دقایق اولیه بازی باید توسط امیل، فردی را از شر چندین سرباز فرانسوی خلاص کنید. این کار با کشیدن اهرم قطار و سوزاندن آنها با بخار داغ میسر میشود، هنگامی که شما به دنبال اهرم میگردید، در ایستگاه قطار میتوانید با سربازان دیگر صحبت کنید و آرزوها و درخواستهای آنها را بشنوید، برای مثال یکی از آنها از شما درخواست میکند که بند موسیقی را وادار کنید تا بنوازند، در اینجا باید به کنار بند موسیقی بروید و تنها با کلیک بر روی نوازندگان، آنها را وادار به نواختن موسیقی کنید، با آغاز موسیقی سربازان شروع به رقصیدن میکنند که این تضاد شادی و غم در جنگ بسیار حس عجیبی را به شما منتقل میکند. در هر مرحله چندین وسیله مخفی را باید پیدا کنید که با یافتن وسایل، توضیحاتی درمورد آنها به نمایش در میآیند، این موارد بیشتر مربوط به ابزارهای جنگی میشوند که خواندن تاریخچه و کاربرد آنها میتواند بسیار جالب باشد.
تنوع مراحل همچنان ادامه دارد و به همین چند المان کوچک و بزرگ خلاصه نمیشود، برای مثال بعد از گذشت چندین مرحله، امیل با یک سگ همراه میشود که نحوه حل کردن پازلها از آنجا به بعد به کلی دگرگون میشود و شما اینبار باید با کنترل امیل و سگ به صورت همزمان مراحل را سپری کنید. از بمباران بگریزید، زمینها را حفاری کنید و مراقب آن باشید که بیل شما به مینها برخورد نکند، با ماشین از شر دشمنان خلاص شوید و هزاران کار دیگر را در طول یک مرحله انجام بدهید تا به پایان راه برسید.
سازندگان به خوبی از پنلهای کمیک استفاده کردهاند و توانستند آنها را در گیمپلی قرار دهند، برای مثال برای نشان دادن وضعیت و تلههای موجود در مسیر، پنلهایی در گوشه و کنار تصویر به نمایش در میآیند که شما را از وجود یک مشکل در ادامه مسیر آگاه میکند و باید با توجه به آن تصاویر تصمیم بگیرید که دقیقا چه کاری را انجام بدهید، مخفی شوید، جاخالی بدهید یا حمله کنید.
اگر ساده بودن پازلها را نادیده بگیریم، گیمپلی بازی در باقی زمینهها بینقص عمل میکند و به قدری متنوع و جذاب است که حتی یک لحظه هم از آن خسته نخواهید شد و سپری شدن زمان را احساس نخواهید کرد.
گرافیک فنی و بصری؛ قابی از هنر
بازی از حیث گرافیک بصری واقعا بینقص است و میدانهای جنگ، سربازان، سلاحها و همهچیز از طراحی فوقالعادهای برخوردار هستند و شما کاملا حال و هوای یک جنگ خونین را درک خواهید کرد. کافی است از انبوهی از جسدها که بر روی هم تلنبار شدهاند عبور کنید تا بدنتان مورمور شود و سنگینی اتمسفر شما را تحتتاثیر قرار دهد. در یکی از مراحل بازی، کل محیط را گاز کلورین فرا گرفته که بدون شک از زیباترین قسمتهای بازی محسوب میشود، کافی است خودتان را جای سربازان بگذارید و آن بخار سبزرنگ سمی را اطراف خود تصور کنید، حتی فکر کردن به آن هم احساس ناخوشایندی به شما منتقل خواهد کرد.
محیطهای بازی به هیچوجه یکنواخت نخواهند ماند و در هر مرحله شاهد طراحیها و مکانهای زیبا و متفاوتی هستیم که باعث میشوند هیچگاه از تماشای میدانهای نبرد و زل زدن به اتفاقات تلخ و غمانگیز اطرافتان خسته نشویم. محیطهای شهری نیز کاملا حالت کلاسیک زمان جنگ جهانی را دارند و مانند میدانهای نبرد از طراحی بینقصی برخوردار هستند.
نزدیک به هفت سال از عرضه بازی Valiant Hearts میگذرد و به جرئت میتوان گفت که این عنوان از نظر جزئیات، تکسچرها، شلوغی محیطها و … از بازیهای تازه ساخت و همسبک خود یک سر و گردن عملکرد بهتری دارد. همانطور که قبلا اشاره کردیم، بازی طولانی است و محیطهای بسیار متنوعی در آن قرار دارد که همین موضوع کار سازندگان را در حفظ بهترین حالت گرافیک فنی در تمامی قسمتها سخت خواهد کرد، اما بازیسازان از کوچکترین قسمتهای بازی هم دریغ نکردهاند و آن را در بهترین حالت گرافیکی ممکن منتشر کردهاند که واقعا قابل تحسین است. در طول بازی با هیچ باگی مواجه نخواهید شد و شاهد عملکرد پایدار و بدون مشکلی خواهید بود.
با توجه به نظرات کاربران، بهنظر میرسد که گوشیهای جدیدی که از اندروید ۸ به بالا استفاده میکنند در اجرای بازی دچار مشکل خواهند شد که البته این مشکل برای همهی گوشیهای جدید صدق نمیکند. امیدوار هستیم که با آپدیت این مشکل هم حل شود.
موسیقی و صداگذاری؛ بازی را رها کنید و فقط به موسیقی آن گوش کنید
بگذارید اینگونه بگویم که موسیقی بازی از یک روند خاص پیروی میکند، یعنی در ابتدا همه چیز شاد است و موسیقی هم بنا به همین دلیل شما را شنگول میکند، بیایید قبول کنیم که همهی ما از شادی سربازان قبل از جنگ وحشت داریم، موسیقی ابتدای بازی میخواهد دقیقا همین حس را به شما القا کند، شاد باشید، اما استرس جنگ را هم داشته باشید! با گذشت زمان و وارد شدن شخصیتها به میدان جنگ، همهچیز به یکباره دگرگون میشود، دیگر خبری از موسیقیهای شاد نیست و هیجان و دلهره نمایان میشود. فرض کنید زیر بارانی از بمباران در حال فرار هستید و فقط به زنده ماندن فکر میکنید، در همان لحظه یک موسیقی هیجانانگیز با ریتم سریع پخش میشود و کاملا شما را محو خود میکند. این روند همینگونه ادامه دارد تا به پایان ماجرا برسیم، پایانی که آواهای غمانگیز، تلخی آن را چندین برابر میکند. واقعا میخواستم که به پایان شاهکار بازی Valiant Hearts بیشتر اشاره کنم، اما بهنظرم اینکار آن لذت محض پایانبندی را برای شما از بین خواهد برد، پس فقط بدانید که فوقالعاده است.
نمیشود یک میدان جنگ را بدون صداهای بلند و شلوغ تصور کرد، خوشبختانه بازی Valiant Hearts از نظر صداگذاری هم همانند دیگر بخشها در بهترین حالت ممکن قرار دارد و به لطف صداگذاری گوشنواز آن، میدانهای نبرد در طبیعیترین و خشنترین حالت ممکن قرار دارند. در طول بازی شاهد دیالوگی نیستیم، ولی در کاتسینها تمامی شخصیتها حرف میزنند و یک راوی هم وجود دارد که نکات هر نبرد و داستان کلی را برای شما شرح خواهد داد، در کنار متنی که مشخص است نویسندگان برای آن بسیار وقت گذاشتهاند، صدای گویندگان شخصیتها و راوی نیز قابل قبول است و ایراد خاصی به آن وارد نیست.
سخن آخر
بازی Valiant Hearts ثابت کرد که به هیچوجه نباید کتابی را از روی جلدش قضاوت کرد، شاید در ابتدا نگاهی به بازی بیندازید و پیش خود بگویید که Valiant Hearts هم یکی دیگر از عناوین معمولی در سبک ماجراجویی و معمایی است، اما با تجربه بازی تمامی معادلات و تفکرات شما به هم میریزد و یک نگاه کاملا متفاوتی به آن پیدا خواهید کرد. بازی بدون شک از نظر داستان، گیمپلی، گرافیک، موسیقی و صداگذاری فوقالعاده است و قدرت آن را دارد که تبدیل به یکی از برترین تجربههای شما در دنیای بازیهای ویدیویی شود.
نکات مثبت:
داستان بینقص و درگیرکننده.
تنوع پازلها عالی است و مراحل بازی به هیچوجه تکراری نخواهند شد.
استفاده از پنلهای کمیک در طول بازی که بسیار جالب است.
گرافیک بصری یا هنری بازی شما را شگفتزده خواهد کرد.
با گذشت حدود هفت سال از انتشار این عنوان، گرافیک فنی آن همچنان بهروز و بدون مشکل بهنظر میرسد.
موسیقیهای تاثیرگذار که با اتمسفر جنگ همخوانی بسیار خوبی دارند.
نکات منفی:
حل پازلها میتوانست کمی چالشبرانگیزتر باشد.
بعضی از گوشیهای جدید قادر به اجرای بازی نیستند.
نظرات
این بازی مخصوصا داستان اش عالی بود، دستتون درد نکنه آقای باقریان و گیمفا بابت نقد :rose:
ممنون آقای باقریان بابت نقد این بازی.
این بازی یک شاهکاره.داستانش هم عالیه.
برای من یکی از بهترین بازی هایی هست که کردم.
ممنون از آقای باقریان
لازم بذکره کسایی میخوان این بازی رو پلی بدن حواسشون باشه رو گوشی های جدید باز نمیشه منم متأسفانه به همین دلیل تا حالا نتونستم پلی بدم 😥
این بازی شاهکاره شاهکار. کاراکتر ها. داستان. پایان غم انگیزش که ادمو به گریه میندازه.
اصلا هر چی بگم کم گفتم.
باورم نمیشه این بازیو یوبیسافت ساخته.
دوستان اگه آب دستتونه بزارید زمین برید این بازیو دانلود کنید و تجربه کنید. باور کنید پشیمون نمیشید
داداش واقعا یوبیسافت بازیو ساخته ولی واقعا با این نقدی که خوندم انگار بازیش خیلی احساسی منم احساسی بشم کار از کار میگذره ولی میرم برای نصبش امیدوارم نصب شه ?:-)
اگر زبان انگلیسی خوب بلد باشین این بازی اشکتون در میاره
بازی فوق العاده ای بود
فوق العاده بود، ممنون
داستان و البته موسیقیش
خیلی بازیش خوبه از معدود بازی هایی بوده که من دوبار تمومش کردم البته روی پی سی بازیش کردم
یکی از بهترین بازی های یوبوسافت هستش و واقعا داستانش عالیه و غم انگیز من بهش ۱۰/۱۰ میدم و ممنون بابت نقد و برسی این بازی قشنگ