نفرین خدایان؛ نقد و بررسی Curse of the Dead Gods
بازیهای Roguelite در چند سال اخیر رونق بسیاری داشتهاند و خصوصاً با عرضه Hades در سال گذشته، نشان دادند که این سبک پتانسیل نهفته بسیار بالایی دارد. Curse of the Dead Gods عنوانی در همین سبک است که در نگاه اول، خیلی شبیه Hades به نظر میرسد. در ادامه به بررسی این بازی میپردازیم تا ببینیم آیا میتواند از نظر کیفی به Hades نزدیک بشود یا نه.
تاریخچه سازنده Curse of the Dead Gods
پیش از شروع نقد و بررسی در مورد سازنده بازی یعنی Passtech games صحبت میکنیم. این استودیو هم اکنون متشکل از ۱۲ بازیساز باتجربه صنعت بازی است که اکثراً پیشتر در پروژههای بزرگ مختلفی کار کرده بودند و بعداً تصمیم گرفتند استودیوی مستقل خودشان را تأسیس کنند. این استودیو تا به حال بدون احتساب Curse of the Dead Gods، سه بازی دیگر هم عرضه کرده است. این سه بازی دیگر به ترتیب زمان عرضه، عناوین Space Run، Space Run Galaxy و Masters of Anima هستند.
دو بازی اول این استودیو در سبک Tower Defense بوده و بازی Masters of Anima که نسبت به دو عنوان دیگر خوشساختتر محسوب میشود، در سبک استراتژی RTS است. در تمامی این عناوین استودیوی Passtech games برای انتشار و بازاریابی بازیهای خود از شرکت Focus Home Interactive کمک گرفته است. شرکتی که در طول این سالها همواره سعی کرده روی بازیهای متفاوت و جذاب سرمایهگذاری کند و هر چند بعضی از عناوین آن خیلی موفق نبودهاند، اما اکثرشان بازیهای خاص و جذابی محسوب میشوند که ارزش تجربه کردن را دارند. با این تفاسیر در نهایت Passtech games برای بازی جدید خود و با همکاری Focus Home Interactive به سراغ سبک Roguelite رفتند. سبکی که در سال گذشته گل سرسبد آن Hades بود. در ادامه به بررسی Curse of the Dead Gods میپردازیم.
داستان بازی
ابتدا از داستان بازی شروع میکنیم. به طور کلی بازیهای Roguelite تا قبل از Hades عناوینی نبودند که کسی آنها را به عنوان الگوی داستانسرایی در نظر بگیرد. Hades عنوانی استثنایی و خاص در این سبک بود که خط روایی بسیار گستردهای را ارائه میداد که به طور کامل با ذات این سبک همخوانی داشت. اگر با چنین دیدی به سراغ Curse of the Dead Gods بروید، ناامید خواهید شد.
بازی در مورد فردی است که به غار یا معبدی افسانهای و مرموز پای گذاشته و بعد از ورود به آن، درب معبد به رویش بسته میشود. این معبد که به نظر میرسد به خدایان باستانی آزتک یا مایا تعلق دارد، پر از موجودات شیطانی مختلف است و این فرد باید برای خروج از آن، با آنها روبهرو بشود.
داستان اصلی بازی را تقریباً میتوان در همین چند خط بالا خلاصه کرد. بازی در زمینهی خلق اتمسفر ترسناک و تاریک، داستانسرایی محیطی خوب و ارائه دنیایی جذاب تا حد خوبی موفق بوده است؛ اما این اتمسفر ترسناک عملاً بیاستفاده مانده است. بازی تقریباً خط روایی خاصی ندارد و داستان مشخص و منسجمی در بازی روایت نمیشود. به علاوه هیچ شخصیت فرعی مهمی هم در داستان بازی وجود ندارد.
شاید به طور بالقوه و تا قبل از Hades کسی انتظار داستان جذاب از بازیهای این سبک را نداشت اما اکنون اوضاع کمی متفاوت شده و Hades به طور کامل استانداردهای Roguelite را تغییر داده است. Curse of the Dead Gods عنوانی است که از نظر فضا و اتمسفر اوضاع خوبی دارد و بستری آماده برای خلق یک روایت جذاب در آن ایجاد شده است اما متأسفانه از آن هیچ استفادهای نشده. اصلیترین نقطه ضعف بازی هم همین بیتوجهی به خط روایی اصلی است که اگر پیشتر Hades را تجربه کرده باشید قطعاً توی ذوق میزند. حتی مکانیزمهای جذابی که در گیمپلی بازی هم نقش دارند، نظیر Corruption فضای مناسبی برای خلق یک سری داستان فرعی را رقم میزنند که متأسفانه سازنده هیچ استفادهای از آنها نکرده است.
گیمپلی Curse of the Dead Gods
بعد از داستان نوبت به گیمپلی بازی میرسد. اصلیترین رکن یک بازی Roguelite هم گیمپلی آن است. همانطور که احتمالاً میدانید، در بازیهای Roguelite و Roguelike، مرگ و کشته شدن المانی اساسی در گیمپلی است. در بازیهای Rougelike عملاً مرگ به معنای اتمام بازی و شروع مجدد آن است و اندوخته بازیکن پس از هر مرگ، تجربه و مهارتی است که به طور فردی از بازی کسب کرده است.
مکانیزمهای پایهای Roguelite
در بازیهای Roguelite نظیر Curse of the Dead Gods و یا Hades، جریان متفاوت است. با مرگ، هر چند پیشروی بازیکن در مراحل به طور کامل از بین رفته و بعضی از منابعی که تا آن لحظه جمعآوری کرده بود هم هدر میرود؛ اما در این میان، همیشه یک سری از منابع هم هستند که بعد از مرگ همچنان همراه بازیکن خواهند بود. با کمک این منابع، میتوان آپگریدهای دائمی برای شخصیت اصلی به دست آورده و به کمک این آپگریدها به مرور در بازی پیشرفت کرد. همچنین به دلیل انجام چندباره مراحل، مهارت بازیکن هم افزایش مییابد. بدین ترتیب بازیسازان مطمئن خواهند بود که حتی اگر از نظر مهارتی هم خیلی تقویت نشوید، به خاطر آپگریدها در نهایت به سطحی میرسید که از قسمتهایی از بازی با موفقیت عبور کنید.
بازی Curse of the Dead Gods هم بر همین اساس جلو میرود. چندین المان اصلی نظیر سنگ یشم و جمجمههایی خاص در بازی وجود دارند که حتی پس از مرگ هم همراه شخصیت خواهند بود. با کمک این آیتمها میتوان آپگریدهای دائمی مختلفی را برای شخصیت اصلی تهیه کرد که وی را در مراحل بازی همراهی بکند.
نکته جالبی که وجود دارد این است که برخلاف بعضی عناوین که فقط و فقط یک ردهی آپگرید توانایی به صورت دائمی در نظر میگیرند، این بازی چندین قسمت مختلف در نظر گرفته و علاوه بر بالا بردن قدرتهای معمول شخصیت، میتوان سلاحهای خاصی را هم به طور دائمی آزاد کرد و یا به تعمیر محیط دنیای پس از مرگ بازی پرداخت تا امکانات بیشتری برای شما فراهم شود. از این نظر بازی شباهت قابل توجهی هم به Hades و Dead Cells دارد.
نقش المان نور
مسئلهی بعدی که در مورد گیمپلی بازی مطرح است، مبارزات و روند کلی پیش روی در مراحل است. اولین چیزی که اهمیت بسیار بالایی دارد، المان نور است. به طور کلی محیطهای بازی بسیار تاریک هستند و برای روشن کردن این محیطها، شخصیت اصلی یک مشعل همیشه روشن در دست خود دارد. به کمک این مشعل میتوان بعضی از آتشدانهای موجود در محیط را هم مشتعل کرد تا نقاط بیشتری از نور بهرهمند بشوند.
عنصر نور صرفاً در جهت بینایی در محیط بازی نقش ندارد، بلکه نقش اساسی هم در کند و کاو در محیط و هم در مبارزه با دشمنان ایفا میکند. به طور کلی، شخصیت شما در صورتی که در محیط تاریک قرار گرفته باشد، از ضربات دشمنان ۵۰ درصد آسیب بیشتری دریافت میکند و در نتیجه بهتر است در محیط روشن قرار بگیرد. از طرفی هنگامی که مشعل دست شخصیت اصلی باشد، امکان حمله با سلاحهای اصلی وجود نخواهد داشت و به علاوه در برخی محیطها آتشدانهای زیادی هم وجود ندارد. در نتیجه باید همواره بین این موارد تعادل برقرار کنید.
نکتهی دیگری که در مورد نور حائز اهمیت است، مربوط به تلههای موجود در بازی است. تلههای زیادی روی زمین قرار گرفتهاند که در صورتی که نور به آنها نتابد، قابل رؤیت نیستند و ممکن است باعث آسیب به شما بشوند. در نتیجه برای دیدن آنها استفاده از نور ضروری است؛ اما همچنان باید همواره توجه کرد که وجود مشعل، باعث میشود که نتوانید از سلاحهای قدرتمندتر خود استفاده نمایید. در نتیجه ایجاد تعادل میان این دو نقشی اساسی در بازی دارد و سازندگان هم بهخوبی از پس پیادهسازی یک سیستم متعادل در این زمینه بر آمدهاند.
مکانیزم Corruption
موضوع دیگر، مربوط به مکانیزم فساد یا Corruption میشود. محیطی که شخصیت اصلی به آن پا گذاشته، همانطور که از نام بازی هم مشخص است، محیطی نفرین شده است. با ورود به هر مرحله، سطح فساد شما مقداری بالاتر میرود. با رسیدن به سطح ۱۰۰، یک درجه به فساد شخصیت شما افزوده میشود. تأثیر فساد به این شکل است که یک سری قابلیتهای جدید به شخصیت شما اضافه میکند ولی در عوض در بعضی زمینهها نیز شما را ضعیف میکند. مثلاً ممکن است باعث شود که مشعل شما در ادامه آن دور تقریباً خاموش بشود و آسیبپذیری بیشتری پیدا کنید، اما در عوض ضربهای که در تاریکی به دشمنان میزنید، قدرت بیشتری پیدا کند.
بالاترین سطح فساد، سطح پنجم آن است که عملاً حکم شکست در مرحله را دارد؛ زیرا به طور پیوسته از سلامتی شخصیت اصلی کم خواهد کرد تا به صفر رسیده و او را بکشد. علاوه بر ورود از هر محیط به محیط دیگر، ضربات بعضی دشمنان خاص هم باعث افزایش فساد میشود. از این رو باید حواستان به این موضوع هم باشد.
مکانیزم ریسک و پاداش دیگری هم که در بازی قرار دارد، مربوط به یک سری مکانهای خاص در هر مرحله است که در آنها میتوانید در ازای پرداخت پول و یا ریختن خون شخصیت خود، قابلیتهای جدیدی به دست بیاورید. منظور از پول سکههای طلایی است که در طول مرحله جمعآوری میکنید و در صورت شکست هم از دست میرود. در صورت ریختن خون شخصیت اصلی، مقدار فساد او افزایش پیدا میکند. در نتیجه، این مکانیزم بازی هم میتواند مانند تیغهای دو لبه عمل کند و باعث ضعف یا قویتر شدن شخصیت شما بشود.
هسته اصلی سیستم مبارزات Curse of the Dead Gods
موضوع مهم دیگری که در عناوین این سبک اهمیت بالایی دارد، مکانیزم مبارزاتی بازی است. در اصل در عنوانی در سبک Roguelite، هر چه قدر هم بقیه المانها خوب پیادهسازی شده باشند، اگر سیستم مبارزات بازی کارآمد نباشد، عملاً لذت خاصی از بازی نخواهید برد. خوشبختانه عملکرد Curse of the Dead Gods در این زمینه، بسیار خوب بوده است.
در طول بازی، در هر زمان در مجموع چهار سلاح همراه شما است. یکی از آنها که همان مشعل است و نقش آن روشن کردن محیط و بعضاً به آتش کشیدن دشمنان است. دو سلاح اصلی دیگر که عموماً یکی از آنها برای مبارزات نزدیک و دیگری برای مبارزات از راه دور است نیز همراه شما است و امکان اجرای کمبوی ترکیبی هم با آن دو وجود دارد. در نهایت با گشت و گذار در مراحل اولیه بازی، میتوان سلاحهای سنگین که با دو دست حمل میشوند را هم به مجموعه سلاحها اضافه کرد.
باید توجه کنید که خود این سلاحها دستههای گوناگون و متنوعی داشته و هر کدام شیوهی استفاده مخصوص به خود را دارند. در طول بازی باید سعی کنید با سعی و خطا، روش کار با سلاحهای مختلف را یاد بگیرید تا بتوانید از آنها بهخوبی در مقابل دشمنان استفاده کنید. به ویژه اگر بتوانید در ترکیب دو سلاح خاص به مهارت بالایی برسید، میتوانید بازی را به شکل بهتری جلو ببرید.
علاوه بر حمله، دو مکانیزم تدافعی هم در بازی وجود دارد. یکی از آنها جاخالی دادن بوده و دیگری Parry کردن است. Parry کردن به این معناست که درست قبل از برخورد ضربهی دشمن، کلید خاصی را فشار بدهید که باعث دفع ضربه و گیج شدن دشمن شده و امکان انجام ضربات مهلک را به آنها فراهم میکند. البته همواره این احتمال هم وجود دارد که در زمانبندی دچار اشتباه بشوید و در آن صورت ضربهی بدی را از دشمن متحمل بشوید.
به همهی موارد بالا، سیستم Stamina را هم –که شاید بتوان آن را تا حدی الهام گرفته از Dark Souls دانست- اضافه کنید. در کل پنج واحد Stamina در اختیار شخصیت اصلی است که در صورت عدم استفاده، بعد از یک ثانیه مکث، به سرعت احیا میشوند؛ اما در اثر اعمالی نظیر ضربات سنگین، Dodge کردن و یا اقدام کردن به Parry این واحدهای Stamina مصرف میشوند و با توجه به ریتم تند بازی، اگر حواستان نباشد،ممکن است با Stamina خالی بین دشمنان گیر بیفتید. البته بازی به جز صبر، مکانیزمهای دیگری هم برای احیای Stamina دارد. مثلاً با انجام Dodge درست قبل از برخورد ضربه و سپس وارد کردن ضربهی متقابل، میتوان علاوه بر واحد مصرف شده برای خود حرکت، یک واحد Stamina دیگر را هم بازیابی کرد.
ضمناً باید به این نکته هم اشاره کرد که باس فایتهای بسیار زیبایی در بازی قرار دارند که در انتهای هر قسمت اصلی بازی قرار گرفتهاند و تقریباً همگی طراحی بسیار خوبی دارند و از این بابت بازی ایراد خاصی ندارد.
سایر نکات گیمپلی
در نهایت باید به نحوهی عبور بین مراحل هم اشاره کنیم. بعد از رسیدن به پایان هر اتاق، نقشه کلی این قسمت از بازی نشان داده میشود و معمولاً در یک چند راهی قرار خواهید داشت. بعضی اتاقها معلوم نیست که دقیقاً چه پاداشی دارند ولی برای بعضی دیگر مشخص است که پاداش به اتمام رساندن آنها چه چیزی است. همچنین در نقشه مشخص شده که هر اتاق به چه اتاقهایی در سطح بعدی متصل است و از این رو میتوان برای پیشروی در بازی برنامهریزی کرد.
در نهایت و با تمام مواردی که گفته شد، میتوان به این نتیجه رسید که با وجود الهام گیری Curse of the Dead Gods از عناوینی نظیر Hades و Dead Cells، نتیجهی کار صرفاً یک کپی معمولی از آب در نیامده و با اثری باکیفیت در زمینه گیمپلی روبهرو هستیم. البته Hades استانداردهای بسیار بالایی را در این سبک پایهگذاری کرده است و نمیتوان Curse of the Dead Gods را در سطح آن عنوان دانست، اما به هر حال نتیجهی کار عنوان جذابی است که تجربهی آن میتواند لذتبخش باشد.
گرافیک Curse of the Dead Gods
بعد از گیمپلی نوبت به گرافیک بازی میرسد. در بعد هنری، شاید از لحاظ طراحی کلی بازی تا حدی یادآور Hades باشد؛ اما فارغ از تم کلی نحوه طراحی بازی، سایر موارد بازی کاملاً اصیل برای خود این بازی هستند. سازندگان با الهام از افسانههای آزتک و مایا و همچنین تا حدی هم داستانهای لاوکرفتی، محیطی تاریک و خوفناک را طراحی کردهاند که به خصوص با کم و زیاد شدن نور، اتمسفر خود را بهخوبی به بازیکنان منتقل میکند. همچنین در زمینهی طراحی هیولاهای مختلف بازی هم هیچ کم و کاستی دیده نمیشود و بازی در سطح کیفی بالایی از لحاظ هنری قرار دارد.
نکتهی دیگر، بررسی بازی از بعد فنی است. یکی از اصلیترین نکات در این بخش، پیادهسازی نسبتاً خوب سیستم نورپردازی داینامیک در بازی است که نقش حیاتی در گیمپلی دارد و در نتیجهی پیادهسازی درست آن، اهمیت بالایی داشته و سازندگان Curse of the Dead Gods بهخوبی از پس آن بر آمدهاند. موضوع دیگر بهینه و پولیش بودن بازی است. باگ و گلیچهای بسیار کمی در بازی وجود دارد و از نظر پرفرمنس هم با عنوان بسیار روانی روبهرو هستیم که حتی روی سختافزار سوئیچ هم بدون مشکل قابل توجه، بهخوبی اجرا میشود. این نشان میدهد که سازندگان بازی از لحاظ فنی توانایی بالایی داشته و برای ارائهی بینقص بازی هم تلاش فراوانی کردهاند که نتیجهی آن را در این اثر میبینیم.
موسیقی و صداگذاری
در نهایت نوبت به موسیقی و صداگذاری بازی میٰرسد. در بعد موسیقی هر چند نمیتوان بازی را هم سطح Hades دانست، اما در کل عملکرد سازندگان برای القای فضایی تاریک و همچنین وارد کردن هیجان در هنگام مبارزات موفقیتآمیز بوده است. در بعد صداگذاری، صدای خاصی برای شخصیت اصلی وجود ندارد اما در زمینهی افکتهای مختلفی که در هنگام مبارزات پر زدوخورد بازی اتفاق میافتد، هیچ عیب و ایرادی به بازی وارد نیست.
نتیجهگیری نهایی
بازی Curse of the Dead Gods عنوانی شایستهی تقدیر در سبک Roguelite است. این بازی گیمپلی استاندارد و بسیار جذاب و لذتبخش را در کنار گرافیک هنری زیبا و فضاسازی خوب به بازیکنان ارائه میکند. شاید بازی از لحاظ داستانی و یک سری المانهای دیگر در سطح Hades نباشد، اما در نهایت میتوان آن را اثری قابلاحترام دانست که میتواند طرفداران این سبک را راضی نگه دارد.
نکات مثبت:
- فضاسازی جذاب و تاریک بازی
- ایجاد تعادل مناسب بین عناصر گیمپلی
- مبارزات لذتبخش
- گرافیک هنری عالی
نکات منفی:
- پرداخته نشدن به داستان با وجود پتانسیل بسیار بالا
- نبود صداگذاری برای شخصیت اصلی
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
مکانیزم کارپشن اگه اشتباه نکنم خیلی منو جذب کرد
بنظر من روگ لایت حذابیت بیشتری از روگ لایک داره چون پیشرفت ها سیو میشه
یه سوال داشتم
نمیشه از فساد کم کرد؟
من با هیدس حال نکردم به نظر شما از این خوشم میاد؟
نه
چون طبق نقد شبیه هیدسه
خسته نباشید آقای نامجو