Atelier Ryza 2: Lost Legends & the Secret Fairy
بازیهای ژاپنی از سالیان دور روند مشابهی را برای سرگرم ساختن مخاطب خود هدف قرار دادهاند. این آثار نه تنها پایه صنعت بازیهای ویدیویی محسوب میشوند بلکه بسیاری از عناصر اولیه خود را برخلاف دیگر عناوین، تا حدود زیادی حفظ کرده و تنها به ارتقای آنها پرداختهاند. اگر چند خط پیشین را با دقت مطالعه کرده باشید احتمالاً ابتدا فکرتان به سوی سوپر ماریو و زلدا متمایل میشود اما تنها کافی است که چند ثانیه تامل کنید تا سیلی از آثار باکیفیت و خاطرهانگیز نمایان شوند. در این بین بازیهای Final Fantasy با بهرهگیری از المانهای ژانر نقشآفرینی و استفاده از مبارزات نوبتی در دل ژاپن به محبوبیت بسیاری دست یافتند. محبوبیتی که اکنون پس از دههها هنوز هم پرفروغ است و نمیتوان بازیکنی را یافت که از وجود چنین مجموعهای آگاه نباشد. با این حال این ژانر و مخصوصاً مبارزات نوبتیاش با بهرهگیری از قدرت تعامل اکنون در غرب هم هواداران خاص خود را دارند و کافی است که نگاهی به اطراف خود کنید تا محبوبیت عناوینی نظیر Persona را بین کاربران ایرانی نیز مشاهده کنید. بنابراین هر ژانر، عنصر و در کل اثری که محبوبیت داشته باشد تولید خواهد شد و تا زمانی که سازندگان از کار باز نایستادهاند، میتوان انتظار عناوین باکیفیتی را داشت.
بازی Atelier Ryza 2: Lost Legends & the Secret Fairy از جمله عناوینی به شمار میآید که با عرضه نسخه اول در سال ۲۰۱۹، به محبوبیت و نمرات مناسبی دست یافت. حداقل از روی آمار فروش و نقدها میتوان گفت که کاربران و مخصوصاً شرقیها از تجربه آن نسخه لذت بردند و راه را برای تولید و انتشار بازی دیگری فراهم ساختند. حال نسخه دوم با ادعا، زمان و تمرکز بیشتری تهیه و تدارک دیده شده است که در ادامه به بررسی آن میپردازیم.
داستان؛ ساده اما کافی
نجات دنیا و بازگرداندن امنیت به افراد عادی، موضوعی است که در دنیای امروز بیشتر در تولیدات سینمایی ابرقهرمانی و مخصوصاً غرب دیده میشود. برخاستن یک قهرمان، شکستهای اولیه، انزوای کوتاه مدت، آمادهسازی دوباره و در نهایت پیروزیاش، اغلب داستانی است که به سادگی قابل حدس خواهد بود و چه باور کنید یا خیر، اکثر فیلمنامه نویسان آثار بزرگ مارول هم از آن بهره میبرند. اما در حقیقت نسخه اول بازی مذکور با تمام موارد یکسان ذکر شده، در پایان بازی دست به سنتشکنی زد و با وجود محبوبیت فراوان، کاربران به نظرات متفاوتی رسیدند. جدای از آن که روایت نسخه یاد شده هدف بحث ما نیست اما جرقهای بود که سازندگان به خوبی کاربران را مشتاق نگه داشتند تا آنها را به تجربه ورودی بعدی سری تشویق کنند.
شما در نسخه دوم در نقش شخصیت اصلی مجموعه یعنی رایزا پس از گدشت سه سال از اتفاقات قسمت گذشته، با رسیدن به اولین مقصدتان روزهای خوشی را تجربه نخواهید کرد و بشر باری دیگر سرنوشت تمام دنیا را به عهدهتان واگذار خواهد کرد! حال رایزا باید به اتفاق دوستان قدیمی خود که پیشتر در نسخه قبل دیدیمشان، به مبارزه با نیروهای موجود بروند و جلوی نابودی دنیا را بگیرند. خط داستان اصلی و انگیزه بازیکن، تنها همین تکه کوچک را شامل میشود اما برخلاف نسخه پیش، ماجراجویی از حالت خطی خود خارج شده و به دنیای نسبتاً آزادی وارد گشته است. البته با وجود آن که سازندگان اثر خود را دنیای باز خطاب میکنند اما وسعت و فعالیتهای موجود در این دنیا اصلاً قابل قیاس با بزرگان این ژانر نیست و بعداً در بخش گیمپلی به آن میپردازیم.
از حیث شخصیتپردازی، بازی باز هم از همان شخصیتهای اغراق شده و گاه غیرمنطقی استفاده میکند که ظهور، دخالت و ارتباطاتشان حداقل برای اشخاصی که به بازیهای ژاپنی آشنایی ندارند، جای تعجب خواهد بود. شاید در این زمینه نتوان به معیار مناسبی دست یافت زیرا این اثر برای بازیکنان ۱۲ سال به بالا در نظر گرفته شده است و معمولاً در چنین سنی و یک اثر رنگارنگ ژاپنی، نمیتوان به شخصیتپردازیها خرده گرفت. با این حال باید ذکر شود که اگر خیال دارید که خود را با یک اثر با کیفیت از لحاظ داستانی سرگرم سازید، بهتر است که علایقتان را بررسی کنید. یک بازی ژاپنی نقشآفرینی با استفاده از مبارزات نوبتی و شخصیتپردازیهای اغراق شده، یا میتواند تا حد زیادی شما را سرحال بیاورد یا تبدیل به بدترین تجربه عمرتان میشود.
گیمپلی؛ بهشت ژاپنی
گیمپلی بازی در یک محیط نسبتاً آزاد رقم میخورد. بازیکن به محض پیاده شدن رایزا از کشتی خود، کنترل شخصیت را در محیطی غیرخطی به دست میگیرد که نسبت دادن عبارت «دنیای باز» به آن، بیشتر شبیه یک شوخی به نظر میرسد! محیطهای دنیای بازی کوچک و نسبتاً سرراست هستند؛ حتی با اضافه شدن ماموریتهای فرعی نیز تغییری در عمق و تاثیرگذاری این دنیا حاصل نمیشود و شما احساس خواهید کرد که چندین روایت خطی را به طور موازی دنبال میکنید. با این حال وجود تمام عناصر یاد شده در کنار یکدیگر، گیمپلی را زیبا میسازند.
مراحل فرعی در یک اثر دنیای باز و مخصوصاً نقشآفرینی از نکات بسیار مهم به شمار میآید. کافی است که یک استودیو، تیم روایت خوب و ایدههای جاه طلبانهای در اختیار داشته باشد که به جنگ بزرگان این صنعت برود. با نگاهی به Witcher 3 به خوبی میتوان متوجه منظور شد. متاسفانه شخصیت رایزا با وجود تمام قابلیتهای جدیدی که نسبت به نسخه قبل به دست آورده است، هرگز نمیتواند در پرداخت به یک مرحله فرعی به کیفیت قابل قبولی برسد. همچنین این فرایند را به هیچ عنوان نمیتوان به وسعت نقشه ربط دارد. نسخههای جدید سری Yakuza علی رغم وسعت بسیار کم نقشه، در تعامل با مخاطب و طراحی مراحل فرعی به یاد ماندنی مثالزدنی عمل کردهاند و ثابت میکنند که سازندگان در ساخت مراحل فرعی بازی یاد شده، به حد غایی خود نرسیدهاند.
جدای از این موارد، همانطور که در ابتدای مقاله اشاره شد، مبارزات بازی به صورت نوبتی پیاده شدهاند و این مورد از نسخه اول به ارث برده شده است. هر شخصیت با قرارگیری در موقعیت خود، تنها در زمانهای خاصی میتواند عملیات حمله و دفاع را انجام دهد و با انجام بعضی از فرایندهای خاص، قابلیتها و کمبوهای ویژهای در دسترس او قرار میگیرد. افرادی که پیش از این چنین سبکی از مبارزات را به ندرت تجربه کرده باشند، چند ساعت اولیه را گیج و مبهوت سپری خواهند کرد. البته این موضوع بر اشکالات این سبک صحه نمیگذارد بلکه کاربران به دلیل پیچیدگی سیستم مبارزات، تا مدتی به آن خو نخواهند گرفت. با این وجود، آیا وضع در ادامه بهتر میشود؟ شک نکنید! به محض آشنایی کاربر با مبارزات، نه تنها داستان معمولی اثر کنار میرود، بلکه جذابیتهای اندک دنیای باز آن نیز محو خواهند شد. کاربری که در دقایق اولیه از مواجه شدن با هر دشمن به هراس میافتاد، پس از چشیدن طعم مبارزات، برای هر رویارویی لحظهشماری خواهد کرد.
از دیگر موارد موجود در بازی، میتوان به گشتوگذارهای ضمنی جهت جمعآوری منابع اشاره کرد. این مکانیزم هم همانند مراحل فرعی به سطح بالایی صعود نمیکند اما وجودش در کنار مبارزات و تعادل خوبی که بین بخشهای مختلف برقرار میسازد، بسیار قابل توجه است. شکار خاطرات، ماجراجوییهای زیر دریا، ساخت وسایل جدید به کمک منابعی که در گشتوگذارها طی کردهاید، بازی Atelier Ryza 2: Lost Legends & the Secret Fairy را تبدیل به اثری میکند که به خوبی نسبت به نسخه قبلی خود پیشرفت کرده است و در قامت یک اثر نقشآفرینی هم قابلیت ارائه موارد بسیاری را دارد اما تعدادی از آثار جهان باز چنان معیارهای بزرگی را ایجاد کردهاند که گاهی سخت میتوان درباره کیفیت جهان بازیهای دیگر به صحبت پرداخت.
گیمپلی بازی با تمام مخلفاتش حدود ۴۰ ساعت است و با توجه به ژانر بازی، مقدار مناسبی به نظر میرسد. با این حال ارائه گیمپلی ۳۰ ساعته از اثری مثل The Last of Us Part 2 که یک بازی خطی به شمار میرود، بازیکن را به این فکر وا میدارد که آیا واقعا وجود ۴۰ ساعت کافی خواهد بود یا این موضوع مهم نیست و در نهایت کیفیت، مهمتر از کمیت ظاهر میشود؟
گرافیک فنی و هنری؛ ضد و نقیض
بازی Atelier Ryza 2: Lost Legends & the Secret Fairy روی پلتفرمهای زیادی عرضه شده است اما وقتی نام نینتندو سوییچ را میشنویم، باید انتظارات خود را در زمینه فنی کاهش دهیم. با وجود آن که بازی در عمل و پیادهسازی گرافیک مرسوم ژاپنی بسیار خوب عمل میکند اما کیفیت و تنوع پایین بافتها در یک بازی نقش آفرینی که ساعتها به سرگرم کردن بازیکن خواهد پرداخت، ضعف بزرگی است. کاربر روی رایانههای شخصی و حتی پلی استیشن ۴ (که بازی روی آن نقد شده است) از لحاظ رزولوشن و فریم ریت با مشکلی مواجه نخواهد شد و با توجه به این که عنوان یاد شده حتی روی نینتندو سوییچ هم به خوبی اجرا میشود، نباید چندان متعجب شد.
اگر از بخشهای فنی عبور کنیم، به وجه هنری قابل احترام بازی میرسیم. جلوههای دیداری، طراحی محیط، طراحی دشمنان و پیادهسازی رابط کاربری کاملاً در هماهنگی هستند و حتی حین کاتسینها نیز هنر بازیسازان را میبینیم. با وجود آن که دنیای اثر مذکور آن قدری گسترده نیست که شما بتوانید به منظرههای دور دست، خیره شوید اما محیطها همیشه جذاب هستند و شما را وسوسه میکنند که نگاهی هم به مکانهای جدید داشته باشید. قرارگیری ساختمانها، سفر به زیر آب، سلاحها و افکتهایی که برای آنها ساخته شدهاند، لباسهای شخصیتها و از همه مهمتر تمام مشخصههای موجود در محیط، به معنای واقعی کلمه زیبا هستند. شاید تنها تضاد موجود در طراحی، مربوط به بعضی از دشمنان باشد. برای مثال اولین دشمنی که سد راه شما میشود، یک گوی خندان است که هیچ شباهتی به یک موجود خطرناک ندارد! با این حال ما در مورد سرزمین خورشید تابان و رسوم قابل توجهاش سخن میگوییم که مسلماً باید به آن احترام گذاشت.
در نهایت باید ذکر کرد که بافتهای بازی Atelier Ryza 2: Lost Legends & the Secret Fairy با وجود تمام پیشرفتهایی که نسبت به نسخه قبل دارد، یکی از اندک مواردی است که باعث حسرت شما خواهد شد. جلوههای دیداری بازی همیشه زیبا هستند اما ضعف فاحش در قسمت فنی باعث دلسرد شدن بازیکن خواهد شد. این موضوع از همان اول و با نمایش گوی اسرارآمیز توی ذوق میزند و تا آخرین لحظههای بازی، کاربر را با صدها «کاش» تنها میگذارد.
موسیقی و صداگذاری؛ ژاپن و دیگر هیچ!
مهم نیست در روند مراحل هستید، مبارزه میکنید یا زیر آب به غواصی میپردازید؛ Atelier Ryza 2: Lost Legends & the Secret Fairy همیشه از موسیقیهای شاد بهره میبرد و چارهای هم نیست. این موسیقی در حین کاتسینها اکثراً به واسطه صداگذاری مناسب شخصیتها در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد اما به محض ورود به محیط یا مبارزات، روز از نو و روزی از نو! البته این مورد را نمیتوان ایراد در نظر گرفت. همانند استفاده از دشمنان خندان و عجیب که با کلیت فلسفه رقبا در تضاد است، موسیقی بازی هم در همین جهت پیش میرود. شاید به واسطه دریافت درجه سنی پایینتری که کودکان هم قادر به تجربه بازی باشند چنین تصمیماتی اتخاذ شدهاند؛ به هر حال هر چه که باشد، شما هرگز تنها به عنوان یک بازیکن، از موسیقی بازی ناامید نخواهید شد.
پیشتر به صداگذاری خوب شخصیتها اشاره شد. این موضوع در ابعاد وسیعی جذاب است و هربار که شخصیتی شروع به سخن گفتن میکند، شما سراپا گوش خواهید شد، اما میدانید بعد چه اتفاقی رخ میدهد؟ تنها به زیرنویس خیره خواهید شد. در واقع بازی تنها به زبان ژاپنی صداگذاری شده است و متاسفانه بسیاری از کاربران غیرژاپنی لذت متوجه شدن داستان از طریق جلوههای شنیداری را ندارند. این موضوع تنها به کاربران انگلیسی زبان خلاصه نمیشود بلکه تمام اروپا، کشورهای غربی و خاورمیانه از وجود چنین عنصری محروم شدهاند و تنها باید به یک زیرنویس کفایت کنند.
به هر صورت صدای سلاحها، ضربه خوردن دشمنان و پیادهسازی دیالوگهای شفاهی ژاپنی در سطح قابل قبولی قرار دارد و طی ساعات تجربه آن، بازیکن را آزار نخواهد داد. این موضوع در قسمتهای زیر آب جلوه زیباتری به خود میگیرد و نتیجه شبیهسازی محیط با ارائه جلوههای شنیداری بسیار جذاب است.
جمعبندی
بازی Atelier Ryza 2: Lost Legends & the Secret Fairy به لطف استفاده از سیستم مبارزات جذاب نسخه اول و بهبودهای اندک آن، یک تجربه لذتبخش به شمار میآید که علاقهمندان آثار ژاپنی بیدرنگ باید به تجربه آن بپردازند. سبک مبارزات نوبتی، طراحی هنری زیبا، شخصیتپردازی مناسبت، صداگذاری قابل توجه و اضافه شدن عناصر نقش آفرینی بیشتر، عمق خاصی را به گیمپلی اثر مذکور افزوده است که کاملاً ضروری به نظر میرسند. متاسفانه مراحل فرعی این عنوان از جذابیت کافی برخوردار نیستند و در کنار بافتهای بیکیفیت، مشابه و ضعیف، برخی از نکات مثبت را ضعیف جلوه میدهند. عدم صداگذاری غیرژاپنی موردی بسیار عجیب به شمار میرود که بازیهای متعدد ژاپنی به آن گرفتارند و گویا تا مدتها شاهد بهبود آن نخواهیم بود. در نهایت اگر از شخصیتهای اغراق شده، عناصر مرسوم بازیهای ژاپنی و مبارزات نوبتی لذت میبرید، از دست دادن تجربه Atelier Ryza 2: Lost Legends & the Secret Fairy یکی از بزرگترین حسرتهای شما خواهد شد.
نکات مثبت:
- سیستم مبارزات بازی بسیار هیجانانگیز و سرگرم کننده است.
- افزوده شدن مکانیزمهای جدید عمق زیادی به گیمپلی بخشیده است.
- طراحی هنری بسیار زیبا و در راستای فرهنگ ژاپنی است.
- صداگذاری ژاپنی به زیبایی هر چه تمامتر صورت پذیرفته است.
نکات منفی
- تعدد وجود بافتهای ضعیف و تکراری، سطح گرافیک فنی را به شدت تقلیل داده است.
- مراحل فرعی به اندازه کافی جذاب نیستند.
- بازی در ساخت جهانی پویا و در مجموع یک دنیای آزاد به سطح قابل قبولی نمیرسد.
- بازی تنها به زبان ژاپنی صداگذاری شده است که بازیکن را از لذت مکالمات شفاهی منع میکند و او را مجبور به پیگیری مداوم زیرنویس خواهد کرد.
نظرات
نسخه اول به شدت افت فریم آزار دهنده داشت !
وقتی یک بازی برای نینتندو سوییچ عرضه میشه به این معنی نیست که کیفیت سایر کنسول ها و pc مشابه نینتندو باشه و این یک مقایسه عجیب در مقاله شماست . این نکته را هم اضافه میکنم که بازی های سل شید شده کار بیشتری ار کارت گرافیک میکشند و شما باید تحلیل گرافیکی بهتری ارایه میدادید .
با تشکر
درود. ممنون که نظر دادین.
مشخصه که کیفیت بازی نباید تحت تاثیر پلتفرم خاصی قرار بگیره(چه نیازی به ذکر این بود!؟) ولی حداقل نیمی از سازندهها اینطور فکر و عمل نمیکنن. داخل مقاله ذکر شده که “وقتی نام نینتندو سوییچ را میشنویم، باید انتظارات خود را در زمینه فنی کاهش دهیم” چرا؟ چون توسعه دهندهها خیلی از مواقع پلتفرم ضعیفتر رو پایه قرار میدن که بعداً مشکلی توی زمینه بهینهسازی براشون رخ نده. گرافیک این بازی روی نینتندو سوییچ و پلی استیشن ۴ هیچ تفاوت عمدهای نداره و با وجود این که من نمیدونم کدوم پلتفرم پایه بوده، اما میشه حدس زد که نینتندو سوییچ رو انتخاب کردن. البته گاهی هم باید بهشون حق داد؛ برای مثال رنجی رو که CD Projekt RED توی پورت Witcher 3 برای سوییچ کشید، هیچکس دوست نداره. واسه همینه که الان بعضی از کاربرا از سختافزار ضعیف ایکس باکس سری S شکایت دارن؛ اگر سازندهها برای فرار از روند بهینهسازی، کنسول پایه بازیهاشون رو ایکس باکس سری S قرار بدن یا با توجه به سختافزار نسبتاً ضعیفتر اون، روند توسعه رو پیش ببرن، روزای خوشی در پیش نیست.
مورد بعدی در مورد سل شید؛ مسلماً قدرت بیشتری برای رندر این بازیها نیازه اما کدوم قسمت مقاله اینو نقض کرد؟ بازی تو این قسمت به مشکلی بر نمیخوره و حتی روی سختافزار ضعیف سوییچ هم به خوبی اجرا میشه. چرا باید بهش اشاره بشه؟
درود بر شما
تشکر از توضیحات که فرمودید – منظورم از بحث سل شید این بود که حالا که شما این بازی رو نقد کردید کمی بیشتر در مورد تکنولوژی سل شید برای دوستان صحبت میکردید تا بار علمی این عزیزان در مورد این تکنولوژی بالا بره ضمن اینکه میتوانید با کمی توضیح در این باره دیدگاه دیگر دوستان رو نسبت به این نوع بازی ها تغییر بدید چون احساس میکنم این سبک بازی ها در حال انقراض هستند .
ممنون از بازخوردتون دوست گرامی. در مقالات آینده سعی میکنم که به مباحث بیشتری بپردازیم. تشکر
خسته نباشید آقای ملکی :rose:
زندهباد
من عاشق سبکهای مبارزات نوبتی هستم و این سری تقریبا همشون رو بازی کردم ،باسهای جالبی داره و تنها موردی که این تو این سری خیلی اذیتم میکنه این محدودیت زمان بازی هست ، نمیدونم تو این نسخه گذاشتن یا خیر، چون داخل مقاله ندیدم که به این موضوع اشاره کنید، و یک موضوع عجیب سیستم مورد نیازش هست اصلا بهش نمیخوره که رم ۱۶ برای آخرین جزئیات استفاده کنه ،به هر حال متای ۸۱ و نمرات کاربران استیم نشان میده پیشرفت قابل توجهی نسبت به نسخه های پیشین داشته، از اقای ملکی ممنون
دوستان چون اینجا جمع همه JRPG باز ها جمعه لطفا چندتا بازی دوبعدی با مبارزات نوبتی معرفی کنید متشکرم
متاسفانه چندان JRPG با سلیقم جور نیست و حس خوب و علاقه ای به بازی کردنش ندارم. اما حیفم میاد که کلی بازی خوب رو از دست بدم و بین دوراهی شاید خوشم بیاد (حتی به احتمال کم) و عاشق JRPG بشم و اینکه کلا نتم رو حیف کرده باشم؛ گیر کردم
جی ار پی جی ژانری هست که هر کسی نمی تونه باهاش ارتباط برقرار کنه و کلا این سری هم اون خاص ترینه سبک خودشه. به شخصه این سری بازی رو واقعا دوست دارم و به نوعی سری بازی هست که باعث ارامش میشه برای من. نسخه اول واقعا خوب و روان بود و فکر میکنم از این نسخه هم لذت ببرم. نقد خیلی خوبی بود. فقط حیف که بازی های این سبک رو کمتر نقد می کنید. به طور مثال trails of cold steel 4 پارسال منتشر شد و بازیش واقعا با کیفیت و خوش ساخت بود ای کاش نقدش میکردید یا حتی بازی ys viii lacrimosa of dana هم در این سبک فوق العاده ظاهر شد ولی نقدش نکردید. امیدوارم نقد های بیشتری در این سبک بازی رو در این سایت ببینم.
وقت بخیر. سعی میکنیم که پوشش بودیم. اگر سازنده مثل این اثر کدش رو در اختیارمون بزاره، راه خیلی هموارتر میشه
با سلام، کسی اکانت این بازی یا نسخه قبلشو برا کنسول سونی نداره ؟