از خاصترین بازیهای نسل تا Overratedترین عناوین؛ نگاهی به ترینهای نسل هشتم (قسمت سوم)
نگاهی به ترینهای نسل هشتم در بخشهای مختلف
چندماهی میشود که نسل هشتم به پایان رسیده و نسل نهم رسما آغاز گردیده است. انگار همین دیروز بود که جامعهی گیم به شدت برای عرضهی بازی Watch Dogs روزشماری میکرد. انگار همین دیروز بود که مخاطبان عام و خاص، برای تجربهی Grand Theft Auto V لحظهشماری میکردند. انگار همین دیروز بود که معرفی نسخهی چهارم از فرنچایز Uncharted مانند یک بمب سر و صدا به راه انداخت. از آن روزها سالهاست که میگذرد و آن اتفاقات، هماکنون به خاطرات تلخ و شیرین برای همهی ما تبدیل گشتهاند.
حال که به نوعی پروندهی کلی نسل هشتم بسته شده است، در مقالهی پیشرو نگاهی به ترینهای نسل هشتم در بخشها و قسمتهای مختلف میاندازیم. از ناامیدکنندهترین عناوین و خلاقانهترین بازیهای نسل گرفته، تا چالشبرانگیزترین عناوین و متفاوتترین تجربههای نسل. بدون فوت وقت بیشتر برویم به سراغ جمعبندی کلی اتفاقات نسل هشتم.
- انتخابهای صورت گرفته در هر بخش از ترینهای نسل هشتم، بر اساس دو رکن اصلی منطق کلی و نظر شخصی نویسنده یعنی بنده انتخاب شدهاند. بدیهی است که شما ممکن است بر اساس سلیقه یا نظر خودتان، با این انتخابها موافق و یا مخالف باشید. اما این نکته را در نظر بگیرید که فارغ از نظر شخصی، منطق و استدلال نیز در انتخابهای من بسیار نقش پررنگی ایفا میکنند.
- در لابهلای بخشهای مختلف، نظرات برخی از اعضای تحریریه گیمفا در مورد بخشهای مختلف و انتخاب آنها را نیز میتوانید مطالعه کنید.
- این سری مقالات چندقسمتی بوده و بنابراین تمام موارد را شامل نمیشود. در ادامه به دیگر قسمتهای ترینهای نسل هشتم میپردازیم.
قسمت دیگر مقاله ترینهای نسل هشتم
ناامیدکنندهترین بازی و سختترین بازی ها
برترین بازی جهان آزاد و خلاقانهترین بازی
بازیهای بیش از حد تعریف و تمجید شده (Overrated) نسل هشتم:
توجه بسیار مهم: دوستان عزیز دقت کنید وقتی صحبت از Overrated بودن یک بازی میشود، به هیچوجه منظور این نیست که عنوان نامبرده بازی ضعیف یا ناامیدکنندهای است. خیر. بلکه منظور این است که اثر مورد نظر بسیار بیشتر از آنچه که لیاقت داشته مورد توجه و تحسین قرار گرفته است. و همچنین بدیهی است نظر شخصی در این زمینه بسیار دخیل است.
رتبه پنجم: بازی Everybody’s Gone to the Rapture
عناوین Indie در نسل هشت عملکرد بسیار قابلقبولی داشتند و نه تنها جوایز متعددی در رقابت با بازیهای AAA صنعت گیم به دست آوردند، بلکه اکنون بیش از گذشته بازار مخاطبان را در اختیار دارند. بازیهای مستقل معمولا یا با استقبال فوقالعاده منتقدان مواجه میشوند و یا از طرف دیگر با سیل انتقادها روبهرو میگردند. اما در این بین، برخی عناوین مستقل به شکل عجیبی سر و صدا به راه میاندازند اما وقتی خود شما شخصا آن بازی را تجربه میکنید، در مییابید که تا حد زیادی نسبت به کیفیت بازی اغراق شده است. بازی Everybody’s Gone to the Rapture قطعا یکی از این موارد به شمار میآید. برای عنوانی که با نمرات خوب از طرف منتقدان مواجه شد، کیفیت بازی بسیار بد است. بازی عملا چیزی به نام گیمپلی ندارد و آنقدر روایت و پیشروی کند و خستهکننده است که چندین بار هنگام تجربه بازی حس خواب به من دست داد! از طرف دیگر روایت داستان بازی نیز نه تنها در ابتدا گنگ است، بلکه حتی با اتمام بازی نیز برخی سوالات شما بیپاسخ خواهند ماند. برای عنوانی که امتیاز متای بسیار قابلقبولی دارد، بازی Everybody’s Gone to the Rapture یک فاجعه بود. تکراری، خستهکننده و بیهدف… .
رتبه چهارم: بازی Gone Home
بازی Gone Home نیز شرایطی مشابه عنوان Everybody‘s Gone to the Rapture داراست. عنوانی که با استقبال گسترده منتقدان همراه شد و تا حد قابلتوجهی خبرساز شد اما نه تنها من، بلکه تعداد زیادی از بازیبازان از تجربه بازی ناامید شدند. ریتم کند، داستانی نه چندان جذاب و از همه مهمتر کوتاهی بیش از حد بازی از جمله عواملی بودند که با استناد به آنها میتوان گفت بازی Gone Home به شدت Overrated بود. باری Gone Home اگر یک دلیل برای خوب بودن خوب به شما دهد از طرف دیگر دهها دلیل به شما میدهد تا از بازی بیزار شوید.
اوورریتدترین بازی نسل هشتم: برخی عناوین نینتندو و Celeste
مبحث بازیهای اوورریتد و آندرریتد بسیار داغ هستند و نکتهی مهمشان هم این است که خیلی خیلی سلیقهای هستند. یعنی مثلا من فردی را میشناسم که میگوید ویچر ۳ و مس افکت۲ اووریتد هشتند!! بالاخره سلیقه است دیگر! شخصا وقتی صحبت از اوورریتد میشود اکثر مواقع یاد بازیهای نینتندو میافتم. نه این که بازیهای بدی باشند ها. اتفاقا گاهی هم شاهکار هستند ولی موضوع این است که شاهکارهایشان هم ۳ برابر بقیه تحسین میشوند و متاهای ۹۷ و … میگیرند که واقعا از نظر من درست نیست. یا مثلا نینتندو هی ماریو میسازد سوار ماشین و روی آب و رینگ مبارزه و …. و پشت هم جوری تحسین میشوند که انگار بهترین بازی تاریخ ساخته شده، حالا وقتی میروی بازی کنی میبینی بابا اینطوریها هم نیست که این بازی حقش ۹۵ باشد، مخصوصا وقتی که مقایسه مطرح شود. ویچر ۳ و لست آو آس مثلا متایشان کمتر از زلدا و ماریو شود. این اصلا برای من قابل قبول نیست ولی از آن طرف هم گفتم که خیلی اینجا سلیقه مطرح است شاید کسی دقیقا برعکس من باشد و شخصی که سلیقهاش دقیقا نقطهی مقابل من است ویچر ۳ برایش اوورریتد است و ماریو شایستهی ۹۵. البته این را هم اشاره کنم که من منطق را هم در نظر میگیرم یعنی میگویم مثلا حق فلان بازی زلدا و ماریو شاید حدود ۹۰ باشد، ولی واقعا ۹۷ و ۹۵ نیست چون این عددها مقایسه میشوند و وقتی مقایسه شوند میبینی که زیاد درست نیستند. همچنین یک بازی دیگر که خیلی در ذهنم مانده از نظر اوورریتد بودن Celeste است که هرگز نمیتوانم هضم کنم آن نمرات و آن تحسینها را دریافت کرد و نامش برای بازی سال مطرح شد!!!سعید آقابابایی
رتبه سوم: بازی Her Story
شاید در وهلهی اول، حتی یاد کردن از Her Story به عنوان یک بازی ویدئویی کاری اشتباه باشد چرا که خیلی سخت است بتوان تجربه Her Story را حتی نزدیک به یک بازی ویدئویی خواند. با این وجود ساخت و عرضه این بازی با پوشش خبری گسترده و استقبال قابل توجه منتقدان همراه بود و حتی عنوان برترین روایت داستانی سال را نیز کسب کرد! اما منصفانه قضاوت کنیم بازی Her Story به معنای واقعی کلمه یک بازی Overrated بود. اصلا در وهلهی اول دلیلی وجود نداشت این اثر به عنوان یک بازی ویدئویی ساخته و عرضه شود. شاید قالب مستند یا فیلم میتوانست مناسبتر و جذابتر باشد چرا که عملا هیچ فعالیت خاصی به جز تماشای ویدیوها و یادداشتبرداری وجود ندارد.
رتبه دوم: بازی Celeste
اشتباه برداشت نکنید… . به شخصه از تجربه این عنوان لذت بردم. اما حقیقت این است خوب بودن یک بازی ایندی یک بحث است و در نظر گرفتن آن به عنوان برترین بازی سال بالاتر از عناوین دیگر بحثی دیگر! آیا Celeste بازی جذاب و باکیفیتی بود؟ بلاشک. اما مسأله این جاست بعد از عرضه این بازی فعل و انفعالات تبلیغاتی گستردهای برای این عنوان شکل گرفت و بسیاری Celeste را تا مقام برترین بازی سال بالا بردند. در هر صورت کسی منکر خوشساخت بودن بازی Celeste نمیشود ولی حقیقت این است که این بازی را میتوان عنوانی Overrated دانست.
۱-رتبه اول و Overratedترین بازی نسل هشتم: بازی Metal Gear Solid V: The Phantom Pain
میدانم چه میخواهید بگویید… . این که بازی MGS: V یک شاهکار تمام عیار بود و نبوغ کوجیما در آن دیده میشد. یا اینکه احتمالا عقیده دارید این عنوان یکی از برترین عناوین جهان آزاد نسل هشتم است! اجازه دهید از دیدی دیگر و بدون تعصب به این عنوان نگاه کنیم. اول از همه، آیا واقعا لزومی داشت این بازی Open World باشد؟ نقشهای خالی که فقط تعدادی Outpost دارد و مراحلی که یکی پس از دیگری کپی پیست شده و تکراری هستند. آیا جهان آزاد بودن این عنوان به کیفیت نهایی آن لطمه نزد؟ آیا گرفتن تعدادی Outpost مشابه و انجام مراحلی تکراری مثل نجات تعداد مشخصی گروگان را میتوان فعالیتی فوقالعاده قلمداد کرد؟ فکر میکنم جهان آزاد شدن بازی کاملا برای هدفی تجاری صورت گرفت.
در وهلهی بعدی باید بگویم بازی عملا چیزی به نام کاتسین نداشت. چندین مکالمه کوتاه و دنیایی Voice Recording… . آیا قرار است به خاطر اسم کوجیما از این روایت داستانی با القابی چون شاهکار و بینظیر یاد کنیم؟ شخصیت اصلی بازی حتی در کل پنجاه خط نیز دیالوگ ندارد… . آیا این مسأله نیز به نبوغ کوجیما بر میگردد یا ضعف در روایت؟ احتمالا جواب شما این است که به خاطر شخصیتپردازی خاص به عمد دیالوگهای شخصیت اصلی اندک بودند که در جواب باید بگویم حتی جدیترین و سیاهترین شخصیتهای تاریخ ادبیات نیز حداقل چهار جمله درست و حسابی صحبت میکردند نه اینکه کل بازی حالتی تقریبا صامت داشته باشند!
و خب فراموش نکنید از یک جایی به بعد، سازندگان به جای طراحی مراحل جدید، مراحل قبلی را کپی پیست کرده و در اختیار بازیبازان قرار میدادند تا داستان بازی ادامه پیدا کند! این مسأله نیز حتما به نبوغ کوجیما برمیگردد و ایشان مصلحتی در این کار میدیده است! و خب ما نیز باید بپذیریم چرا که اگر کسی کوچکترین حرفی بزند با بمباران انتقادات روبهرو میشود… . در هر صورت به شدت اعتقاد دارم که Overratedترین بازی نسل هشتم، عنوان MGS: V است.
متفاوتترین و خاصترین تجربههای نسل هشتم:
رتبه پنجم: بازی Detroit: Become Human
بازی Detroit: Become Human هر چند به نوبهی خود آنچنان جدید و نوآورانه نبود و جا پای عناوین قبلی کیج مانند Heavy Rain گذاشته بود، اما با این وجود به لطف تصمیمات متعدد چند شاخه، شخصیتپردازی فوقالعاده شخصیتهای اصلی و فرعی، بازی خوب بازیگران و تعلیق بالای داستانی به راحتی یکی از متفاوتترین تجربههای نسل هشتم به شمار میآید. در طول مدتی که این عنوان را تجربه میکردم، همیشه هیجان و استرس بالایی داشتم چرا که هم تصمیمات بازی سخت و هیجانانگیز بودند و هم اینکه تعلیق داستان آنقدر بالا بود که کنجکاوی برای فهمیدن ادامه داستان امانم را بریده بود.
رتبه چهارم: بازی Hellblade: Senua’s Sacrifice
به خوبی به خاطر دارم در ابتدا نمیتوانستم باور کنم که Hellblade یک بازی Indie به شمار میآید! چرا که معمولا وقتی صحبت از بازیهای مستقل میشود با عناوینی دوبعدی و با گرافیکی ساده اما جذاب طرف هستیم. اما Hellblade یک مثال نقض به تمام معنا بود. عنوانی بسیار خاص که به زوایای تاریک شخصیتی انسانها میپرداخت. روایت جذاب داستان، شخصیتپردازی فوقالعاده و فضاسازی بینظیر، همگی این موارد در کنار یکدیگر این عنوان را به یکی از متفاوتترین بازیهای نسل هشتم تبدیل ساختند… .
رتبه سوم: بازی Disco Elysium
بازی Disco Elysium به معنای واقعی کلمه یک اثر هنری متفاوت و منحصربهفرد در صنعت بازیهای ویدئویی به شمار میآید. از مکانیزمهای خلاقانه گیمپلی گرفته تا داستانی جذاب با تعلیق فوقالعاده بالا. اما مهمتر از همه، آن چیزی که تجربه این بازی را خاص میسازد این است که این عنوان احساسی بسیار عجیب و متفاوت را به مخاطب منتقل میسازد. احساسی که شاید در نوع خود بیهمتا و خاص باشد. البته قطعا باید این عنوان را در لیست بازیهای خاصپسند نیز قرار داد اما اگر تنها چندساعت این بازی را تجربه کنید (به شرط آنکه تسلط خوبی بر زبان انگلیسی داشته باشید) در مییابید که با یکی از متفاوتترین بازیهای عمرتان مواجه هستید.
متفاوتترین تجربه نسل هشتم
بسیاری از ما اولین باری که پشت نمایشگر به دنیای تیره و تار Limbo خیره شدیم، در تصوراتمان هیچ جرقهای از وسعت انقلاب این اثر مشاهده نکردیم؛ چرا؟ چون سراپا غرق در آتش تجربهی متفاوت آن شده بودیم. هزاران بازی مستقل آمده و رخت بستهاند اما کدام یک تا این حد به تفاوت و البته تفاخر آثار AAA نزدیک شده بودند؟ با این حال ما در آن بازه متوجه نشدیم اما استعدادهای سرشار استودیو Play Dead یک بار دیگر در سال ۲۰۱۶ تاریخ را تکرار کردند و کیفیت اثر خود را یک پله ارتقا دادند. بازی Inside از زمان معرفی تا لحظهی عرضه به عنوان یک تلاش عادی از سوی سازندهای مستقل و احتمالاً خوش شانس شناخته میشد؛ سازندهای که به گفته برخی تنها با فرمولی استثنائی یک بار به موفقیت رسیده بود و دیگر قادر به خلق تجربهای گیراتر نبودند. اما به راحتی میتوان حدس زد که این اثر تا کجا پرواز کرد و تمام احتمالات در دنیای خاص آن نابود شدند. بازی Inside پس از انتشار تبدیل به دومین اثر کالت استودیو Play Dead شد که تا سالها کلاس درس بازیسازان دیگر خواهد بود. یک دنیای پررنگ ولی تیره، پسرکی ناشناس اما آشنا، مکانیزمهای ساده ولی دقیق و پیچیده؛ حتی توضیح خام این عناصر به سختی قابل تصور است و استودیو یاد شده با هر بار هنرنمایی، آنها را به دنیای واقعی منتقل میکند. بازی Inside متفاوتترین تجربه نسل هشتم این شخص میباشد که احتمالاً داستان آن هر بار متفاوتتر از دفعات پیشین ظاهر میگردد و تبدیل به متفاوتترین تجربه فردی دیگر خواهد شد. در نهایت لازم به ذکر است که ما تنها در مورد نسل هشتم دست به انتخاب آثار زدیم. اگر گستره این انتخاب کمی بیشتر بود و به سمت دهه اخیر متمایل میشد، اثر دیگری (از نظر این نویسنده) میتوانست در قامت خلاقانهترین، نادیده گرفته شدهترین و متفاوتترین تجربه یک بازی ویدئویی ظاهر شود؛ شاهکار تکرار نشدنی Valve، بازی Portal 2.مهدی ملکی
رتبه دوم: بازی What Remains of Edith Finch
بازی What Remains of Edith Finch یکی از خاصترین بازیهای ویدئویی تاریخ به شمار میآید. روایتی جذاب و عجیب از یک طلسم خانوادگی که به زیباترین شکل ممکن روایت شده است. شاید برای بسیاری این اثر تجربهای معمولی به شمار بیاید اما به شخصه برای من، یک ماجراجویی فوقالعاده عجیب و جذاب بود. وجود Plot Twistهای متعدد آنقدر جذابیت داستان بازی را زیاد کرده بودند که ریتم بعضا کند بازی در برخی قسمتها اصلا و ابدا به چشم نمیآمد. روایت داستان و از همه مهمتر به تصویر کشیدن سرنوشت افراد خاندان Finch به بهترین شکل ممکن صورت گرفته است. اگر به عناوین ایندی علاقهمند هستید و این عنوان را تجربه نکردهاید، حتی لحظهای در تجربهی این بازی خاص شک نکنید… .
رتبه اول: بازی Hades
گاهی اوقات برخی عناوین آنقدر فوقالعاده عمل میکنند که جای هیچگونه بحث و یا صحبتی باقی نمیگذارند. بازی Hades را باید یکی از این عناوین دانست. بازی که با طراحی هنری فوقالعاده چشمنواز در کنار مبارزاتی سریع، جذاب و سرگرمکننده، یکی از جذابترین تجربههای نسل هشتم را به بازیبازان منتقل میسازد. بازی Hades را باید از آن دسته عناوینی دانست که فارغ از هیاهوی خبری و تبلیغاتی عناوین بزرگ، در آرامش و سکوت کار خود را انجام میدهد و در این زمینه نیز موفق عمل میکند.
البته بدیهی است خاصترین و متفاوتترین تجربه نسل برای هر کدام از ما متفاوت است. ممکن است فردی عنوانی مستقل را متفاوتترین تجربه نسل خودش بداند و فردی دیگر یک بازی AAA مطرح. چیزی که در نهایت مهم است این است که بتوانیم کنار یکدیگر و به همراه یکدیگر، از صنعت بازیهای ویدئویی لذت ببریم.
ادامه دارد…
پر بحثترینها
- بازی Stellar Blade به دلیل طراحی شخصیت Eve نقدهای منفی دریافت کرده است
- نقدها و نمرات بازی Stellar Blade منتشر شدند
- شایعه: احتمال عرضه Helldivers 2 روی Xbox Series X|S وجود دارد
- Stellar Blade از لحاظ فنی کم نقص و عالی اجرا میشود
- دنیاهای آخرالزمانی که اگر در واقعیت رخ بدهند بقاء در آنها دشوار خواهد بود (قسمت اول)
- شایعه: Gears 6 در مراسم امسال Xbox معرفی میشود
- گزارش مالی مایکروسافت: افزایش درآمد ایکس باکس به دلیل خرید Activision Blizzard
- رتبهبندی شخصیتهای اصلی سری GTA
- ممکن است GTA 6 در حمل اسلحهها همانند Red Dead Redemption 2 عمل کند
- انتقاد EA از ممنوعیت فروش Dead Space در ژاپن اما صدور اجازه انتشار به Stellar Blade
نظرات