بقا در آخرالزمان، این بار در گوشیهای هوشمند! | نقد و بررسی بازی LifeAfter
تا چندین سال پیش، و قبل از جهش قابل توجه سخت افزار و نرم افزاری در حوزه گوشی های هوشمند و تبلت ها، بازار دنیای گیم بیشتر به رایانه های شخصی و کنسول ها خلاصه میشد. از لحاظ میزان فروش، گردش مالی، سودآوری خالص، بازاریابی و تبلیغات نیز تقریبا اکثریت صنعت گیم را سخت افزار های قدرتمند و عناوین بزرگ تشکیل می دادند. اما پس از جهش قابل توجه در گوشی های هوشمند و تبلت ها، دری جدید به روی سازندگان، توسعه دهندگان و ناشران باز شد. بازار گوشی های هوشمند که تقریبا تمام آن را سیستم عامل های iOS و Android تشکیل می دادند. کم کم عناوین کوچک، اما خلاقانه و گاها اعتیاد آوری ساخته شدند که صد ها میلیون مخاطب به خود جذب کردند. و هر جا مخاطب حضور داشته باشد، به این معناست که تبلیغات نیز وجود خواهد داشت. به همین سبب با وجود رایگان بودن اکثریت عناوین برای گوشی های هوشمند، به لطف تبلیغات، پرداخت های درون برنامه ای و موارد مشابه، سازندگان به سود بسیار قابل توجه ای دست می یافتند. در دسترس بودن و سادگی دو عامل بسیار مهم در محبوبیت و گستردگی عناوین گوشی های هوشمند به شمار می آیند.
کم کم پای سازندگان و توسعه دهندگان بزرگتر، با بودجه های قابل توجه نیز به این بخش از بازار باز شد. همگان به دنبال این بودند تا از این بازار چند صد میلیونی مخاطبان، سهمی برای خود دست و پا کنند. قدرت بالای گوشی ها و سخت افزار های جدیدتر نیز موانع فنی و ساخت را تا حد زیاذی از پیش روی سازندگان برداشته بود. چه کسی فکر می کرد عنوان GTA San Andreas که برای کنسول PS2 منتشر شد، روزی به راحتی بر روی گوشی های هوشمند قابل اجرا باشد؟
به همین دلیل ناشران بزرگ که تا قبل از این تمرکز خود را بر روی بازار PC و کنسول ها گذاشته بودند، کم کم به سمت بازار گیم گوشی های هوشمند کشیده شدند. خصوصا در چند سال اخیر شاهد صد ها بازی بتل رویال برای گوشی های هوشمند بودیم. در کنار صدها عنوان مختلف آنلاین که مشغول جذب مخاطب بودند. باید اذعان کرد همچنان اکثر سهم بازار گیم موبایل، مربوط به عناوین آنلاین و یا بازیهای کوچک، ساده و سرگرم کننده است(مانند Angry Bird یا ده بازی ساده و خلاقانه دیگر)
امروز، به سراغ یکی از این عناوین آنلاین معروف، پرمخاطب و خوش ساخت بازار گوشی های هوشمند رفته ایم. عنوانی که بر خلاف اکثریت بازی های موبایل، به هیچ وجه بازی ساده ای به شمار نمی آید و با بودجه ای به مراتب ببشتر ساخته شده است. این شما و این نقد و بررسی بازی LifeAfter…
بازی Lifeafter, یک عنوان آخرالزمانی به شمار می آید. اول از همه باید بگویم این عنوان تمام آنلاین بوده و هیچگونه حالت و بخش آفلاینی ندارد. دیگر امروزه آنچنان احتیاجی به توضیح در مورد اصول کلی عناوین آخرالزمانی، آن هم با چاشنی زامبی ها و Infected ها نیست. زامبی ها جهان را فراگرفته اند، اما هنوز انسان ها در قالب شهرها، کمپ ها و گروه های مختلف برای بقا تلاش می کنند و خب دغدغه هایی مانند غذا، امکانات، سلاح و تجهیزات نیز طبیعتا وجود دارد
بازی با منو ساخت شخصیت یا Character Creation شروع می شود. البته نه آن سیستم ساخت شخصیت که فکرش را می کنید. ساخت شخصیت به موارد کلی مانند انتخاب جنسیت، ساخت چهره شخصیت خودتان (با استفاده از صورت ها و حالت های در دسترس) و موارد کلی دیگر خلاصه میشود. بنابراین انتظار گزینه های مختلف برای شخصی سازی چشم و ابرو و صورت و دهان را نداشته باشید. در ادامه باید از بین سه نژاد سگ موجود مانند Doberman و دیگر نژاد ها، یک سگ را به عنوان سگ همراه خود انتخاب کنید. در کل هر سه نژاد یگ بازی از لحاظ کارایی تا حد زیادی شبیه یکدیگر هستند اما تفاوت های در مهارت ها و قابلیت های آنان وجود دارد که جلوتر ممکن است این ویژگی ها برای شما مفید باشد.
پس از اتمام بخش ساخت شخصیت، وارد یک بخش آموزشی یا همان Tutorial می شوید تا با فضای کلی بازی و ویژگی ها و مکانیزم های خاص آن آشنا شوید. بعد از گذراندن بخش آموزشی است که رسما بازی را آغاز کرده و ماجراجویی خود را دنبال می کنید.
بازی یک روند مشخص دارد. مأموریت های مختلف را انجام دهید، منابع و مواد مختلف غدایی، صنعتی و… را بدست بیاورید، مهارت های خود در سه زمینه Combat, Gather و Craft ارتقا دهید، و به سلاح ها، تجهیزات و امکانات جدیدتر مجهز شوید. در واقع بازی یک چرخه بی پایان از این فعالیت هاست. انجام ماموریت های مختلف، Loot کردن منابع و آیتم ها، قوی تر کردن خود و تجهیزات تان برای انجام مراحل سخت تر و این چرخه به همین شکل ادامه می یابد.
هر بازیباز در LifeAfter, دارای یک Manor یا یک خانه بزرگ است که حکم خانه و بیس اصلی او را داراست. تا زمانی که تنها زندگی می کنید، خانه شما در مکانی باز و با امنیتی پایین قرار دارد، اما پس از پیوستن به یک Camp, خانه شما به ملکی بزرگ با حصار و دیوار های بزرگ تبدیل شده و کاملا حالت پایگاه به خود می گیرد.
اجازه دهید کمی در مورد خانه یا همان Manor صحبت کنم. در این بخش سازندگان دست مخاطبان را تا حد بسیار زیادی برای شخصی سازی باز گذاشته اند. شما در محدوده زمین خود، می توانید به هر شکل و با هر طراحی و دیزاینی که دوست دارید، خانه خود را بنا کنید. چه یک طبقه، چه دو طبقه و چه ده طبقه. در واقع شما معمار خانه خود هستید و نحوه چینش دیوار ها، پلکان، سقف و دیگر موارد کاملا به تصمیم سما بستگی دارد.
با بدست اوردن تجهیزات و منابع اولیه مختلف، مانند چوب، سنگ و در ادامه سیمان، آجر و آیتم های مشابه، می توانید سطح و لول Manor خود را ارتقا دهید که امری کاملا ضروری است چرا که نه تنها این ارتقاء فرمول ها، سلاح ها و نکات بسیار جدیدی را آزاد می سازد، بلکه سقف مهارت شما در سه شاخه Combat, Gather و Craft را نیز بیشتر می کند. در کل Manor شما یکی از مهم ترین بخش ها و جنبه های کل بازی به شمار می آید.
اما نگاهی نیز بیاندازیم به روند کلی بازی. یکی از مهم ترین کار های ابتدای بازی، پیوستن به یک کمپ است چرا که نه تنها دیگر خانه شما در وسط ناکجاآباد نخواهد بود، بلکه ماموریت ها، امتیازات و قابلیت های Camp نیز برای شما قابل استفاده خواهند بود. بعد از پیوستن به یک Camp, حال کار اصلی شروع می شود. سفر به مناطق مختلف به هدف دست پیدا کردن به منابع و Loot های مختلف. در هر منطقه، باید درخت ها را قطع کنید تا نه تنها چوب بلکه ده ها منبع مشابه دیگر مانند Twigs, Resin, Wood Core و… را بدست آورید، سنگ ها را برای منابع سنگی با کلنگ بشکنید، گیاه ها و میوه ها خوردنی را جمع آوری کنید، به شکار حیوانات بپردازید تا گوشت، استخوان و منابع دیگر از آنها استخراج کنید، جعبه ها و Chest ها پراکنده در هر منطق را پیدا کرده و باز کنید، زامبی ها یا دیگر دشمنان خاص هر منطقه را بکشید و در نهایت ماموریت های Daily و روزانه هر ناحیه را انجام دهید. این خلاصه ای است از تمام کار هایی که در هر منطقه می بایست انجام دهید. البته در ابتدا فقط یک ناحیه برای اکتشاف و گردش وجود دارد و هر چه Level شما در سه شاخه اصلی Combat, Craft و Gather بالا تر رود، ناحیه ها و منطقه های جدیدتری برای اکتشاف و گردش آزاد می شوند. منطقه های جدیدتر نیز دارای منابع معدنی و گیاهی جدید و منحصربفرد، دشمنان جدید و لوت های جدید هستند. بنابراین پیشرفت در منطقه ها منابع مختلفی را به همراه دارد. همین مورد یکی از نقاط قوت بازی به شمار می رود. تعداد و تنوع منطقه های مختلف نقشه کاملا قابل قبول است. از Fall Forest که اولین منطقه بازی که پوشیده از جنگل است گرفته، تا نواحی دیگر که شامل بیابان ها، باتلاق ها، کوهستان و شهرهای مختلف دیگر می شود. جالب است بدانید در هر منطقه معمولا یک عامل خطرناک طبیعی نیز وجود دارد. برای مثال در مناطق بیابانی طوفان شن رخ می دهد و در مناطق برفی و کوهستانی، کولاک و بهمن.
موارد دیگر کاملا قابل حدس و مشخص هستند، منابع جدید و آیتم های جدید می توانند در ساخت سلاح ها و ابزارهای جدید به کار روند، هر چه مناطق ببشتر میشوند سختی آنان افزایش می یابد، امکان بازی با افراد دیگر وجود دارد(تا چهار نفر در قالب یک تیم). مغازه ها و فروشگاه های مختلف جهت خرید و فروش در کمپ و دیگر مناطق پیش بینی شده قرار دارند و دیگر چیزهای کلی که از یک عنوان بزرگ جهان آزاد آنلاین محور انتظار داریم پر Lifeafter نیز به چشم میخورند.
اگر بخواهم به نقاط قوت کلی بازی اشاره کنم، ابتدا باید از گیم پلی بازی شروع کنم. درست است که بازی از لحاظ انیمیشن حرکتی کارکتر، نحوه تیراندازی و موارد دیگر به عنوانی مانند PUBG نمی رسد، اما با این حال انیمیشن های حرکتی، گان پلی و در کل مبارزات و گیم پلی بازی بسیار قابل قبول و خوش ساخت است. مسأله ای که با توجه به طولانی و فرسایشی بودن بازی یکی از نکات امیدوار کننده و بسیار مطلوب در مورد بازی است. دیگر مسأله بسیار قابل توجه، عمق فوق العاده جزییات، شخصی سازی ها و گزینه های مختلف و مکانیزم ها موجود برای ارتقاء خانه و کمپ، تنوع سلاح ها، تنوع بی نظیر و فوق العاده زیاد منابع معدنی، گیاهی و صنعتی و در کل جزییات بازی است. پس از چند ساعت تجربه بازی به خوبی به این نکته پی خواهید برد که زحمت و هزینه بسیاری برای ساخت این بازی صورت گرفته و جزییات موجود در بازی شگفت انگیز است.
دیگر نقطه قوت فوق العاده بازی، بخش Co-op بسیار جذاب و خوش ساخت آن است. دعوت از دوستان و تشکیل یک تیم برای انجام مأموریت ها، بدست آوردن منابع و اکتشاف فقط العاده لذت بخش است. و البته باید بگویم شدیدا پیشنهاد می کنم این عنوان حداقل به صورت دونفره تجربه کنید چرا که لذت بازی چند برابر میشود.
از آن طرف، بزرگترین مشکل و نقطه ضعف بازی این است که پس از مدتی، ممکن است اکثر جذابیت و تازگی خود را از دست بدهد. دلیل آن نیز این است که تقریبا اکثر بازی به چرخه و روند ثابتی از اکتشاف، لوت کردن و بدست اوردن منابع خلاصه میشود. البته ده ها Event و مأموریت جنگی و کاملا اکشن نیز روزانه برای بازی موجود است اما با این وجود حالت کلی بازی به طور اجتناب ناپذیری شکلی یکنواخت به خود میگیرد. از طرف دیگر جای خالی یک بخش داستانی و مأموریت های اصلی استخوان دار و کامل در بازی حس می شود. چه بسا اگر شاهد سلسله مأموریت های جذاب خط داستانی بودیم، بازی به مراتب دیرتر دچار یکنواختی میشد.
سخن پایانی:
بدون هیچ شکی، بازی Lifeafter یکی از برترین عناوین آنلاین گوشی های هوشمند به شمار می آید که اثری فوق العاده کامل، عمیق و خوش ساخت است که قطعا به یکی از برترین تجربه های گیمینگ شما بر روی گوشی های هوشمند تبدیل می گردد. هر چند بازی دچار مشکلات و کمبود هایی نیز هست، اما شدیدا تجربه آن را به شما گیمفایی های عزیز پیشنهاد می کنم.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
ممنون بابت مقاله فقط میشه بگید حجم بازی چقدره؟ :heart: :rose:
بازی بین ۴ تا حداقل ۵ گیگ هستش
نزدیک ۴ گیگ
ممنون دوستان :heart: :rose:
سال پیش بازیش میکردم
بازی خیلی خوبیه و کپی دیویژن ۲ هستش
ولی متاسفاسه تا ۱ سال پیش که من بازی میکردم بازی کاملا pay to won بود و شما برای این که اسلحه ها و زره های خوب داشته باشید باید خرج خیلی زیادی میکردید
اگر برای سرگرمی کوتاه مدت میخوایید خوبه ولی اگه جدی میخوایید بازی کنید بدرد نمیخوره و کلی باید خدج کنید
بدک نیست
اما حس بازی کردنش نیست!