ایده خوب، پیاده سازی معمولی | نقد و بررسی Skully
قرار گرفتن در نقش یک جمجمه متحرک، ایدهای جذاب برای ساخت یک اثر در سبک پلتفرمر به نظر میرسد. بازی جدید استودیو Finish Line Games که یک استودیوی مستقل کوچک در کانادا است، عنوانی بر اساس همین ایده است. در ادامه مطلب به بررسی این بازی میپردازیم.
پیش از شروع نقد، به طور کوتاه در مورد استودیوی سازنده بازی توضیح میدهیم. Finish Line Games یک استودیوی بازیسازی مستقل مستقر در تورنتو است که در سال ۲۰۱۳ توسط تعدادی از بازیسازانی که پیشتر سابقه فعالیت در شرکتهای مختلف را داشتند، با هدف ساخت بازیهای سریع و سرگرم کننده که بتواند نظر بازیکنان زیادی را به خود جذب کند، تأسیس شد. این استودیو با احتساب Skully تا به حال سه بازی ساخته است. بازی اول آنان Cel Damage HD عنوانی در سبک مبارزات وسایل نقلیه بود که بر روی بسیاری از پلتفرمهای نسل ۸ و همچنین PS3 در نسل ۷ منتشر شده است. بازی دیگر آنان یک عنوان طنز در سبک ادونچر اول شخص با عنوان Maize بود که در اواخر سال ۲۰۱۶ منتشر شد و در نهایت، اکنون شاهد ساخت بازی دیگرشان یعنی Skully هستیم که میتوان آن را یک عنوان پلتفرمر و با ریتم نسبتاً تند در برخی قسمتهای دانست. در ادامه مطلب هم به بررسی همین بازی میپردازیم.
مانند سایر نقدها، از داستان بازی شروع میکنیم. این بازی در مورد یک جمجمه است که از طریق آب به جزیرهای عجیب آورده میشود. در این جزیره، فرد مرموز و عجیب و غریبی این جمجمه را درون یک مایع گِل مانند قرار داده و با کمک نوعی جادو، این جمجمه را زنده میکند. این فرد عجیب که ظاهری شبیه انسانهای اولیه دارد، Terry نام داشته و از آن جایی که جمجمه نمیتواند صحبت کند و اسم خاصی ندارد، نام او را Skully میگذارد. تری دو خواهر و یک برادر دیگر هم دارد که با او در این جزیره زندگی میکنند. هر کدام از این چهار نفر، به نوعی نماد یکی از عناصر چهارگانه طبیعت هستند. Terry نماد خاک است و برادر و خواهرانش نماد آتش و آب و باد هستند. این چهار نفر در طول زمان بنا به دلایلی با یکدیگر دشمنی پیدا کردهاند و Terry هم به هیچ وجه قدرت سابقش را ندارد و نمیتواند تنهایی به نبرد آنان برود. از این رو Skully را نجات داده تا بتوانند با کمک هم به سراغ برادر و خواهران او رفته و کاری کنند که دوباره صلح میان آنان برقرار بشود.
همان طور که از خلاصه داستان بازی معلوم است، سازندگان روایتی کاملاً کلیشهای و معمولی را برای داستان بازی خود انتخاب کردهاند. چند شخصیتی که در بازی با آنها برخورد دارید، به عنوان بازی در این ابعاد نسبتاً شخصیتپردازی معقولی دارند و حداقل طوری هستند که به جز تفاوت ظاهری، از نظر شخصیتی نیز هویت مستقلی پیدا کنند. با این وجود، به طور کلی شخصیتهای بازی از حد معمولی فراتر نمیروند. در این میان بعضاً یکسری دیالوگهای طنز هم از سمت Terry گفته میشود که هر چند کیفیتشان خیلی بالا نیست، اما بازی را از یکنواختی خارج میکنند.
در مجموع مشخص است که Skully عنوانی نیست که داستان قوی را به عنوان هدف اصلی خود قرار داده باشد. داستان بازی به عنوان یک بازی پلتفرمر معمولی، قابل قبول است ولی فضای بازی طوری است که امکان خلق داستان جذابتر با موقعیتهای طنز بیشتری وجود داشته است؛ یعنی سازندگان نتوانستهاند به طور کامل از پتانسیلهای داستانی این عنوان استفاده کنند، اما چیزی که در حال حاضر شاهد آن هستیم، در حدی هست که بتواند جذابیت نسبی خود را تا اواخر بازی حفظ کند.
بعد از داستان نوبت به گیم پلی بازی میرسد که اصلیترین بخش این بازی است. در ابتدای بازی که شما در نقش Skully قرار میگیرد، او تنها یک جمجمه است که توسط گِل خاصی که در آن قرار گرفته، ساختاری کروی پیدا کرده و میتواند به راحتی روی زمین قل بخورد. در کنار این قابلیت، او امکان پرش را هم دارد. نکتهای که به حرکات او حس خاصی میدهد، این است که شتاب حرکات او نسبتاً بالاست و با در صورتی که به صورت پیوسته حرکت کند، معمولاً در زمان کوتاهی سرعت زیادی به دست میآورد. اصلیترین مانع او در بخش اول بازی، آب است. از آن جایی که زنده شدن او به دلیل خاک و گِل بوده است، در صورتی که در آب قرار بگیرد، آن گِل شسته شده و او به سرعت زندگی خود را از دست میدهد. از این رو بخشهای پلتفرمینگ اولیه بازی با تمرکز کامل بر حرکت روی تختهسنگهای مختلف به شکلی است که Skully به درون آب نیفتد.
بعد از گذشت از بخش ابتدایی، Skully اولین توانایی ویژه خود را به دست میآورد. او میتواند با ورود به چالههای گلی که در نقش چک پوینتهای بازی هم هستند، خود را به شکل یک هیولای خاکی بزرگ و قدرتمند در بیاورد. در این حالت، او قابلیت از بین بردن یکسری موانع خاص را در محیط پیدا کرده و به علاوه میتواند با ضربهای محکم به روی زمین، یکسری موجودات ساخته شده از آب و جادو را که میتوانند به او آسیب بزنند، از بین ببرد. در ادامه بازی، او توانایی تبدیل به دو موجود دیگر را هم پیدا میکند. یکی از این موجودات اندازه کمی کوچکتری نسبت به هیولای خاکی قبلی داشته و توانایی پرش دوتایی و همچنین معلق کردن سکوها را دارد. آخرین موجود نیز اندازه بسیار کوچکتری داشته و علاوه بر توانایی معلق کردن سکوها، توانایی حرکت سریع (Dash) را هم دارد. همزمان میتوانید سه تا از این موجودات را در محیط بازی در اختیار داشته باشید و بسته به نیاز خود، در نقش Skully به صورت جمجمه وارد آنان شده و کنترلشان را بر عهده بگیرید.
از بعد طراحی مرحله، بازی را میتوانیم به دو شکل بررسی کنیم. یک جنبه مربوط به معماهای پلتفرمینگ بازی میشود که از قابلیتهای هیولاها استفاده کرده و در اواخر بازی بیشتر ظاهر میشوند. در بعضی از این معماها، باید به دقت فکر کنید که از چه هیولاهایی استفاده کنید؛ زیرا این قابلیت وجود دارد که مثلاً با کمک یکی، یک سکو را در هوا معلق نگه دارد و با کمک دیگر روی آن سکو بپرید. در نتیجه در این شرایط باید به طور دقیق وضعیت را بررسی کنید و به شکل هوشمندانه از هیولاها استفاده کنید. این معماها بیشتر در بخشهای آخر بازی که هر سه حالت در اختیار شما قرار دارند قرار گرفته و طراحی نسبتاً خوبی دارند.
جنبه دیگر بازی، پلتفرمینگ رایج بازی و پریدن و جا به جا شدن به نقاط مختلف مراحل است. متأسفانه بازی ضعف بزرگی در این بخش دارد. اول این که قسمت زیادی از این کارها به سرعت تکراری میشود و به دلیل نبود تنوع خاص به شدت بازی را دچار تکرار میکند. بخشهای جذابی که مبتنی بر حرکت سریع Skully هستند تا حدی میتوانند نظر شما جلب کنند ولی در بخشهایی از بازی، با سکوهایی رو به رو هستید که باید پرشهایی به شدت دقیق را انجام بدهید و با کوچکترین حرکت اشتباه، ممکن است Skully جان خود را از دست بدهد و در نتیجه به چک پوینت قبلی که گاهی اوقات فاصله نسبتاً قابل توجهی با نقطه قبلی دارد، برگردید. به نظر میرسد که سازندگان این قسمتها را قرار دادهاند تا بازی تا حدی حالت هاردکور به خود بگیرد اما حقیقت این است که با توجه به سیستم کنترلی بازی و این که تقریباً با حرکات خیلی کوچک هم ممکن است در این بخشها دچار مشکل بشوید و انجام حرکات خیلی دقیق در محیطهای سه بعدی هم معمولاً کار راحتی نیست، بیشتر از این که این بخشها بتوانند نوعی سختی لذت بخش را وارد بازی کنند، صرفاً باعث خسته کننده شدن بازی میشوند. به نوعی چنین بخشهای که نیاز به کنترل خیلی دقیق دارند، حتی در بازیهای بسیار بزرگ سبک پلتفرمر هم خیلی استفاده نمیشوند و یا اگر هم بشوند، حداقل در مسیر اصلی بازی قرار نمیگیرند، اما در Skully بخش عمده مراحل بازی متشکل از قسمتهایی است که نیازمند انجام حرکات دقیق در یک محیط سه بعدی هستند و همین باعث میشود که بازی از این لحاظ دچار مشکل بشود.
ساختار مراحل بازی هم با وجود یکسری انشعابات کوچکی در بعضی بخشها وجود دارد، عموماً خطی است و عملاً به جز یکسری آیتم قابل جمع آوری شبیه گلبرگ که باعث آزاد شدن تصاویر هنری بازی میشوند، چیز خاصی برای جمع آوری در بازی وجود ندارد. معدود بخشهایی که بازی را از حالت خطی خارج میکنند، قسمتهای فرعی هستند که در آنها گلبرگهای اضافی وجود دارد ولی عملاً انگیزه خاصی برای جمع آوری کردن آنها با وجود پلتفرمینگ سخت بازی وجود ندارد و در نتیجه به احتمال زیاد، در بسیاری از بخشهای بازی قید آنها را خواهید زد.
موارد دیگری هم هستند که باعث میشوند که بازی خسته کننده بشود و وقت بازیکن را تلف بکند. مثلاً همان طور که پیشتر گفته شد، همزمان سه هیولا را میتوان در محیط در اختیار داشت. از طرفی ممکن است نیاز داشته باشید که یکی از این هیولاها را از چرخه خارج کنید تا بتواند از هیولای مناسب دیگر استفاده کنید. متأسفانه در چنین شرایطی، باید حتماً ابتدا به چالههای گلی رفته و هر سه هیولا را نابود کرده و دوباره هیولای مورد نیاز خود را ایجاد کنید؛ یعنی عملاً راهی برای انتخاب هیولایی که میخواهد حذف بشود وجود ندارد و در صورت اشتباه، مجبورید که همه را از بین برده و از اول در محیط قرار بدهید. این مسئله در کنار وقت زیادی که در بعضی بخشهای بازی به خاطر پلتفرمینگ نسبتاً دشوار بازی تلف میشود، عملاً باعث هدر رفتن وقت بازیکنان شده و بازی را به فرآیندی کسل کننده تبدیل میکند.
در اصل به نظر میرسد که مشکل اصلی بازی در این بخش، این است که سازندگان به درستی برای پولیش و تست بازی وقت نگذاشتهاند. عملاً مشکلی که در بند قبل ذکر شد، ایرادی قابل رفع شدن است اما متأسفانه در محصول نهایی وجود دارد. همچنین کنترل سخت بازی هم به نظر میرسد از شیوههای کنترلی خیلی معمول موتور Unreal Engine 4 استفاده کرده و وقت زیادی را برای تنظیم و Tune کردن دقیق آن صرف نکردهاند. در حالی که شاید اگر کمی سیستم کنترلی بازی بهتر پیاده میشد، بخشهای پلتفرمینگ دشوار بازی، سختی معقولی پیدا میکردند که شکل اعصاب خردکن و خسته کننده نداشته باشد. به عنوان ایرادی دیگر میتوان به مشکلاتی که در آویزان شدن از پیچکها وجود دارد اشاره کرد که خیلی از اوقات با وجود نگه داشتن دکمه مربوطه، به درستی صورت نمیگیرد. چنین ایراداتی، قابل رفع هستند ولی به نظر میرسد که سازندگان خیلی ساده تنظیمات کنترلی بازی را در حین ساخت انجام داده و خیلی روی تنظیم دقیق آن وقت نگذاشتهاند که شاهد چنین ایراداتی هستیم؛ ایراداتی که آن قدر بغرنج نیستند که رفع کردنشان ناممکن یا بسیار سخت باشد.
در کنار این، بعضی دشمنانی که در بازی وجود دارند، صرفاً جهت کند کردن و خسته کننده تر شدن بازی قرار داده شدهاند. مثلاً در مراحل بخش آب که کنترل هیولای بزرگ از همان اوایل در اختیارتان قرار میگیرد، هیولاهایی آبی به راحتی قابل از بین رفتن هستند و هیچ چالش خاصی ندارند؛ با این وجود شاهد این هستیم که با وجود نبودن هیچ جذابیت خاصی در مبارزه با آنان بعد از گذشت مدت کوتاهی، آنها دوباره ظاهر میشوند و عملاً حس میکنید که سازندگان قصد داشتهاند صرفاً از سیستم Respawn شدن دشمنان به نحوی استفاده کنند ولی توجه نکردهاند که این کار بیشتر باعث خسته کننده تر شدن بازی میشود.
در نهایت میتوان گفت که گیم پلی Skully میتوانست کیفیت بسیار بهتری داشته باشد. حتی همین الآن هم سازندگان میتوانند با رفع یکسری از مشکلات سادهای که وجود دارد، کمی وضعیت آن را بهتر بکنند. بازی به وضوح پتانسیل تبدیل شدن به یک اثر خوب را داشته ولی وضعیت فعلی آن را در بهترین حالت میتوان متوسط ارزیابی کرد. بازی به طور کلی در بعضی قسمتها لذت بخش و جذاب است اما متأسفانه ایراداتی که دارد، آن قدر زیاد هستند که باعث میشوند نتوان در مجموع خیلی از همه قسمتهای بازی لذت برد و بسیاری از اوقات باید موارد اعصاب خردکن آن را تحمل کنید تا بتوانید از بعضی قسمتهای دیگر بازی لذت ببرید.
بعد از گیم پلی نوبت به گرافیک بازی میرسد. از بعد هنری بازی وضعیت نسبتاً خوبی دارد. طراحی حالتهای مختلف Skully و خود او، به علاوه تنوع نسبتاً خوبی که در محیطهای بازی وجود دارد، نشان دهنده این است که طراحان هنری بازی کار خود را به خوبی انجام دادهاند. با این وجود وضعیت بازی از لحاظ فنی تعریف چندانی ندارد. به طور کلی به جز خود Skully و هیولاهایی که به آنها تبدیل میشود، بقیه مدلهای استفاده شده در بازی خیلی کیفیت بالایی ندارند. مدلهای استفاده شده برای علفها و موارد این چنینی خیلی طراحی ساده و معمولی دارند. به علاوه بعضاً شاهد دیر لود شدن بافتها هم هستیم که مشکلی رایج در بازیهای ساخته شده با Unreal Engine است و نمیتوان خیلی سازندگان را در مورد آن مقصر دانست. با این وجود، علاوه بر این مشکلات، بعضاً شاهد مشکلاتی در فیزیک بازی هم هستیم که به نظر میرسد شخصیت با موانعی که چندان امکان دیدنشان وجود ندارد برخورد میکند و باعث مشکلات حرکتی میشود. نتیجه امر این است که نمیتوان بازی را از نظر فنی خیلی قابل قبول دانست.
در این میان باید به مسئله پرفورمنس هم اشاره کنیم. من روی PC بازی را تجربه کردم و مشکل بزرگی از لحاظ پرفورمنس که تجربه بازی را مختل کند وجود نداشت و بنا به گزارشهای بازیکنان و افرادی که این عنوان را روی Xbox One و PS4 تجربه کردهاند هم به نظر میرسد که مشکل جدی وجود ندارد؛ اما وضعیت پورت نسخه Switch بازی آن طور از گزارشها بر میآید، بسیار بد است. بازی برای اجرای صحیح و حفظ نرخ فریم خود از سیستم Dynamic Resolution استفاده میکند؛ با این وجود سازندگان نتوانستهاند این بازی را به خوبی روی Switch بهینه کنند و بعضاً رزولوشن صفحه به شدت پایین میآید و عملاً تصویر بیکیفیتی از دنیای بازی در مقابل مخاطبان قرار میگیرد.
در نهایت به موسیقی و صداگذاری بازی میرسیم. در زمینه موسیقی عملکرد بازی نسبتاً قابل قبول است و قطعات استفاده شده در بازی هر چند خیلی خاص و به یادماندنی نیستند، اما در کل با فضای مرحله نسبتاً هماهنگ هستند. در زمینه صداگذاری، دوبله انجام گرفته روی شخصیت Terry نسبتاً معقول و قابل تحمل است. در زمینه صداهای محیطی هم وضعیت خوبی دارند و ایرادی به آنان وارد نیست.
نتیجهگیری نهایی:
در نهایت باید گفت Skully عنوانی متوسط است که با وجود ایده خوبی که دارد، مشکلات تکنیکی و یکسری ایرادات مختلف در گیم پلی که باعث خسته کننده شدن آن شده و بعضاً قابل رفع هستند، مانع این میشوند که بتوانیم آن را فراتر از متوسط ارزیابی کنیم. بازی آنقدر وضعیت بدی ندارد که نتوان از آن لذت برد ولی مشکلات آن هم کم نیستند و برای لذت بردن از نکات طنز داستان و بخشهای نسبتاً جالب گیم پلی، باید نکات منفی و بعضاً خسته کننده شدن آن را هم تحمل کنید.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
- این ۱۵ ویژگی منحصر به فرد GTA 6 را به یک تجربه خیرهکننده تبدیل خواهند کرد
نظرات
مرسی اقای نامجوی عزیز
خیلی ضعیف عمل کرده دلیلی نمیبینم که بخوام بازیش کنم