انسان-رباتِ یاغی | نقد و بررسی بازی Disintegration
عموما بازیهای علمی تخیلی اکشن اگر بتوانند از کیفیت قابل قبولی برخوردار باشند، امروزه می توانند طرفداران زیادی را برای خود دست و پا کنند. همان طور که افرادی هستند که به بازیهای مدرن علاقه دارند و همان طور که خیلی از گیمرها، ترجیح می دهند که به واسطه یک بازی، در تاریخ سفر کنند، کم هم نیستند افرادی که به بازیهایی علاقه دارند که مربوط به آینده بوده و یا در جامعهای دنبال می شوند که کمی دور از ذهن است. همین الان بازیهایی مثل Cyberpunk 2077 و یا نسخه ریمستر بازی Crysis را جزو مورد انتظاترین بازیها می توان دانست. بازی هایی مثل Deus Ex و یا Anthem هم جزو بازیهایی هستند که به هر حال، طرفداران خاص خود را دارند. Anthem اگرچه یکی از بازیهای ناامیدکننده سال گذشته بود، ولی همچنان در سرتاسر دنیا، پیدا کردن افرادی که جدیدترین محصول بایوور دفاع می کنند، کار چندان سختی نیست. از طرفی دیگر، بازیهای RTS هم طرفداران خاص خود را دارند. Real Time Strategyهای زیادی را می توان پیدا کرد که به واسطه کیفیتی که دارند، مورد احترام هستند. Company of Heroes، Age of Empires و Total War را همه ما می شناسیم. ضمنا بد نیست سری Desperados را هم در یاد داشته باشیم. مجموعه ای که اتفاقا همین دیروز صبح، نقد و بررسی جدیدترین نسخه آن تحت عنوان Desperados III به قلم امیرمهدی نامجو روی سایت منتشر شد. اگر مطلب امیرمهدی نامجو را مطالعه کرده باشید، قطعا از کیفیت Desperados III نیز مطلع هستید. عنوانی که موفق شد از گیمفا، نمره فوق العاده ۹٫۲ را دریافت کند. عنوان Desperados III همین دیروز منتشر شده بود که خوشبختانه درست در روز انتشار، موفق شدیم نقد و بررسی بازی را به شما تقدیم کنیم. در ضمن، سری Command and Conquered را هم فراموش نکنید. مجموعه ای که در سبک خود یکی از بهترین ها، محترم ترین ها، با سابقه ترین ها و پرطرفدارترینهاست. اتفاقا چندی پیش انتشار بازی Command and Conquered Remastered Collection خبر خوشحال کننده ای برای بسیاری از گیمرها بود. عنوانی که می تواند شما را به خاطرات سالهای گذشته ببرد.
به طور کلی، بازی های استراتژی کمی نیستند که می توانند شما را به روزهای شیرین گذشته ببرند. این سبک، به خصوص برای پی سی بازان گاهی اوقات می تواند حکم یک نوستالژی شیرین را داشته باشد. در عین حال، امروزه هم بازی های RTS با کیفیت زیادی را در بازار پیدا می کنیم. اگر واقعا به این ژانر علاقه داشته باشید، پیدا کردن بازیهای جدید و با کیفیت، برایتان کار دشواری نخواهد بود. منتهی عنوانی که قصد داریم امروز در موردش صحبت کنیم، یک RTS نیست! بلکه شوتر اول شخصی است که از المانهای RTS هم در آن استفاده شده. جدیدترین محصول V1 Interaction، یک بازی تحت عنوان Disintegration است. احتمالا چیزی از استودیو V1 Interaction نمی دانید. این استودیو را می توان جزو استودیوهای تازه تاسیسی دانست که آینده روشنی را در مقابل خود می بیند. استودیویی که حدودا از ۳۰ نفر تشکیل شده و در واقع، توسط Marcus Lehto، یکی از خالقین سری Halo تاسیس شده است. سری Halo را همه می شناسیم. مجموعه ای که اگر بهترین سری FPS دو دهه اخیر نباشد، دست کم یکی از پنج فرنچایز برتر در این ژانر محسوب می شود. بنابراین، همین که بازی Disintegration توسط استودیویی ساخته شده که یکی از خالقین فرنچایز بزرگی مثل Halo، موسس آن است، احتمالا دلیل خوبی باشد برای این که Disintegration زیر ذره بین قرار بگیرد. عنوانی که زمان زیادی از انتشارش نگذشته ولی با بازخوردهای مثبت و منفی زیادی رو به رو است. استودیو V1 Interaction یک استودیوی خیلی بزرگ نیست، ولی همان ۳۰ نفر کارمندی که در آن مشغول به کار هستند، افراد با سابقه و با استعدادی هستند. بازی سازانی که سالها در توسعه بازی های AAA فعالیت داشته اند و ترکیب این توانایی ها با هم، می تواند از V1 Interaction یک استودیوی قدرتمند بسازد. استودیویی که امروزه شاید خیلی مطرح نباشد، ولی احتمالا طی سال های آینده، توجهات زیادی را به خود جلب خواهد کرد. موضوعی که توجه ما را به V1 Interaction جلب می کند هم همین موضوع رزومه خوب کارمندان این استودیوست. از طرفی، Disintegration اولین محصول V1 Interaction به شمار می رود و کم نیستند استودیوهایی که شروع قدرتمندی ندارند. گاهی اوقات می توان مشکلات خیلی از بازیهای مستقل را هم به همین شکل توجیه کرد. Disintegration هم اولین محصول یک استودیوی نسبتا تازه تاسیس است. از طرفی دیگر، صرفا اسم شخصی به مانند Marcus Lehto، سبب می شود تا انتظارات از Disintegration بالاتر رفته و این بازی بیش از پیش، مورد توجه قرار بگیرد. جالب این جاست که Disintegration هم تعادل را حفظ کرده است! نه آن قدر بازی خوبی است که بتوان V1 Interaction را تحسین کرد و نه آن قدر بد است که این بازی را به عنوان یک بازی ناامیدکننده بنامیم. Disintegration در مجموع، عنوانی است که سعی کرده با ترکیب کردن یک سری المان های RTS به خود، تبدیل به یک بازی متفاوت شود. در عین حال، این بازی یک بازی بدون مشکل هم نیست و برخی از این مشکلات، واقعا بر روی کیفیت و جذابیت آن تاثیر می گذارند. عنوانی که شاید بتواند حکم یک بازی سرگرم کننده را برای بسیاری از گیمرها داشته باشد و در عین حال، مشکلاتش هم برای بازیکن عیان باشند. این که در نهایت Disintegration بازی خوبی است یا خیر، در طول مطلب برایتان مشخص می شود. این که Disintegration تا چه اندازه ارزش تجربه شدن را دارد را هم در انتهای مطلب متوجه خواهید شد. ولی گذشته از این صحبتها، به عنوان سخن آغازین می توان گفت که Disintegration دست کم، ارزش یک بار مرور شدن را دارد. حداقل این ارزش را دارد تا در موردش صحبت شده و معرفی شود. حال این که عیار بازی چه قدر است را بگذارید برای انتهای مطلب. این شما و این هم نقد و بررسی بازی Disintegration… با ما تا پایان همراه باشید .
بازی Disintegration را دیگر نمی توان جزو آن دسته از بازی هایی به حساب آورد که داستان در آن ها بی اهمیت است! کم نیستند کاربرانی که کلا شوتر اول شخصها را نه به خاطر بخش داستانی ( Campaign )، که به خاطر بخش چند نفره آن ها ( Multyplayer ) تجربه می کنند. خب علاقه این چنین گیمرهایی کاملا قابل احترام است. با این حال، Disintegration را باید جزو بازی هایی به حساب آورد که داستانشان، یکی از ارکان بازی است. این که بازی هایی نظیر Battlefield، Call of Duty و حتی همین Halo بیش از بخش داستانی، به خاطر بخش چند نفره شان مورد توجه قرار گرفته و خریداری می شوند قبول; ولی این موضوع به هیچ وجه، کم کاری احتمالی استودیو سازنده را توجیه نمی کند. کم نیستند بازی های مستقل و کوچکی که به بخش داستانی خود بی اعتنا هستند و در نهایت، باز هم به موفقیت می رسند. اگر می خواهید دلیل موفقیت این چنین بازی هایی را بدانید، سری به آرشیو بخش نقد و بررسی های گیمفا بزنید. Disintegration عنوانی است که به لحاظ داستانی، یک شروع و پایان مشخص دارد. این شروع – پایان از اهمیت بالایی برخوردار است و اتفاقا، در ابتدای کار هم احتمالا بازیکن را راضی نگه می دارد. عنوانی که در موردش صحبت می کنیم، داستانی نسبتا متفاوت دارد. کمی به دور از کلیشه های همیشگی و مقداری نو! ولی خب آیا همین متفاوت بودن کافی است؟ متفاوت بودن صرفا گاهی اوقات می تواند به کیفیت یک اثر، فقط و فقط ” کمک ” کند! تضمین کننده پیروزی نیست. مواردی که خواندید، همه و همه مربوط به Disintegration بودند. اگر هنوز هم متوجه قضیه نشده اید، به پاراگراف بعدی مراجعه کنید.
همان طور که اشاره شد، داستان بازی شروع جالب و نسبتا متفاوتی دارد. در واقع با بسنده کردن به توضیحات داستان، می توان حدس زد که Disintegration قرار است که ماجراهای جالبی را بازگو کند. ماجراهایی که در کمتر عنوانی بازگو شده اند. به دور از کلیشه. اما خب قطعا به عنوان یک گیمر، می دانید که شروع خوب داستان یک بازی به تنهایی کافی است. زمانی می توان گفت که داستان یک بازی قابل قبول است که روایت داستان بازی هم بدون مشکل دنبال شود. به شخصیت های بازی هم به درستی پرداخته شود. شخصیت پردازی بازی Disintegration بزرگترین مشکل بازی نیست. شروع بازی هم مشکل خاصی ندارد! ولی خب روایت داستان بازی می توانست بهتر از آب در بیاید. داستان بازی در کره زمین، منتهی در زمان آینده ( نه چندان دور البته ) جریان دارد. جایی که شما کنترل کاراکتری به نام Romer Shoal را بر عهده خواهید داشت. شخصیتی که مغزش در یک بدن رباتیک فنا ناپذیر قرار داده شده. اتفاقی که برای بسیاری از مردمان دوران بازی Disintegration رخ داده است. هر چند که بسیاری از مردم به صورت داوطلبانه تن به چنین کاری داده اند، ولی خب Romer Shoal که پیش از این، آدم معرفی هم بوده، به اجبار به این شکل در آمده است. هدف در واقع، این است که انسان ها به موجوداتی تبدیل شوند که از بین نرفته و نسبت به بسیاری از اتفاقات طبیعی هم مقاوم باشند. کره زمین در خطر نابودی است. رباتها نه انرژی مصرف می کنند، نه چیزی می خورند و نه خسته می شوند. پس تبدیل کردن انسان به ربات، دست کم یک راه حل موقتی برای دانشمندان محسوب می شود. البته این ایده، از همان ابتدا، یک ایده پلید تلقی نمی شود. ولی خب سواستفاده افراد مختلف از داشتن چنین علمی، همه معادلات را به هم می ریزد. به این ترتیب، حتی Romer Shoal که علاقه ای به ربات شدن ندارد هم مجبور است که تن به چنین اتفاقی دهد. تبدیل کردن انسان ها به ربات شاید نیت خوبی در خود داشته باشد. ولی تبدیل کردن این رباتها به یک سری جنگجو و در نهایت ساختن یک ارتش رباتیک، چیزی نیست که قابل قبول باشد. این همان کاری است که گروه Rayonne به رهبری Col. Black Shuck قصد انجامش را دارند. شاید تبدیل انسان به ربات ( آن هم وقتی که داوطلبانه باشد ) برای نجات زمین و حفظ حیات، خیلی بد نباشد; ولی وقتی پای زور به میان می آید و Rayonne برای اهداف شخصی و مخرب، انسان ها را به اجبار به ربات تبدیل می کنند داستان متفاوت می شود. داستان بازی از جایی آغاز می شود که سلبریتی سابق، Romer Shoal به همراه چند نفر دیگر که قبلا ” انسان ” بوده اند، از زندان فرار می کنند. اکنون رومر شوال و دیگر همراهانش یک سری ربات یاغی و قانون شکن محسوب می شوند که باید از خود مراقبت کنند و مهم تر از آن، با Rayonne بجنگند. این مبارزه، هسته اصلی داستان بازی را تشکیل می دهد.
همان طور که بالاتر اشاره کردیم و مطالعه هم کردید، داستان بازی Disintegration حداقل از روی کاغذ، داستان جالبی است. V1 Interactive ایده جالبی را داشته و سناریوی نسبتا متفاوتی را هم در Disintegration پیاده سازی کرده است. مشکل این پیاده سازی را اما، به مرور متوجه خواهید شد. متاسفانه روایت داستان بازی Disintegration آن گونه که انتظار داریم نیست. اتفاقاتی که در داستان بازی رخ می دهند به اندازه کافی درگیرکننده نبوده و Disintegration در مقابل رقبا، در این زمینه کم می آورد. استودیو V1 Interactive سعی می کند که در خلق کاراکترها، کمی مبتکرانه عمل کند و در این امر هم شکست می خورد. قهرمان بازی Romer Shoal باشد، آن قدر کاراکتر قوی ای نیست که بتواند با بازیکن ارتباط برقرار کند. V1 Interactive سعی کرده که کاراکترهای متفاوت بازی، شخصیت های مختلف و متنوعی داشته باشند. در گروه خود، شخصیت باهوش می بینید، شخصیت فان و شوخ طبع هم خواهید یافت. منتهی خب حتی این موضوع هم نمی تواند بازیکن را به برقراری ارتباط با دیگر شخصیتها ترغیب کند. Romer Shoal صرفا یک کاراکتر معمولی نیست. شما در نقش این شخصیت، حکم رهبر یک گروه را دارید. این رهبری در گیم پلی بازی، خودش را خیلی خوب نشان می دهد. عنوان Disintegration در مجموع ایده های خوب زیادی داشته که در پیاده سازیشان به مشکل خورده است. داستان بازی پتانسیل بالایی دارد ولی متاسفانه، از این پتانسیل به اندازه کافی استفاده نمی شود. در نتیجه، یکی از بخشهایی که می تواند حکم یک برگ برنده برای Disintegration را داشته باشد، دقیقا برعکس عمل کرده و خود را به عنوان یکی از نقاط ضعف بازی نشان می دهد.
شخصیت اصلی و پروتاگونیست بازی که Romer Shoal باشد، خلبان یک Gravcycle است. خب احتمالا نمی دانید که Gravcycle چیست. حق هم دارید. استفاده از مترجم گوگل و دیکشنری هم به شما کمکی نخواهد کرد. Gravcycle وسیله نقلیه شخصیت اصلی بازی و در واقع، چیزی شبیه به یک موتور پرنده است. بخش مهمی از گیم پلی بازی مربوط به Gravcycle بوده و این وسیله نقلیه، اهمیت زیادی در بازی خواهد داشت. شما به لطف Gravcycle خود می توانید جا به جا شوید، خود را به میدان مبارزه رسانده و حساب دشمنان را برسید و در مجموع، کارهای مختلفی را انجام دهید. همان طور که بالاتر هم اشاره کردیم، Romer Shoal در واقع رهبر یک گروه محسوب می شود. این موضوع در گیم پلی بازی کاملا ملموس است. شما می توانید به حداکثر ۴ واحد از افراد خود به صورت هم زمان، دستور دهید. یکی از نکات مثبت بازی Disintegration، هوش مصنوعی قابل قبول هم تیمی های شماست. نیروهای خودی، دستورات شما را به درست ترین شکل ممکن به انجام رسانده و در اجرای دستورات شما، هیچ کار اشتباهی را انجام نمی دهند. بازی های کم هزینه زیادی را می بینیم که چنین مشکلاتی را دارند. خب خوشبختانه Disintegration از آن دسته از بازی ها نیست. بنابراین، شما به راحتی می توانید بر روی افراد تیم خود حساب کنید. به لطف موتور پرنده ای که در اختیار دارید، می توانید بر فراز افراد خود حرکت کرده و دستورات لازم را به آنها بدهید. شما به جز یک رهبر، در Disintegration حکم یک نیروی پشتیبانی را هم دارید. دستورات شما می توانند شامل فرامینی نظیر تعویض سنگر، حفظ موقعیت، دستور حمله و یا استفاده از یکسری از ویژگیهای خاصشان باشند. مدیریت و فرماندهی کردن افرادتان می تواند لذت بخش باشد، ولی گاهی اوقات آنها هم نیاز به یک پشتیبانی قوی دارند. این جاست که Romer Shoal و وسیله نقلیه عجیب و غریبش، اهمیت خود را بیش از پیش نشان می دهند. Gravcycle شما به صورت پیش فرض، دو گجت را بر روی خود دارد. معمولا این دو گجت، شامل یک تفنگ می شوند و یک گجت دیگر هم به شما این امکان را می دهد که افرادی که در میدان مبارزه زخمی شده اند را درمان کنید. Gravcycle اگرچه در نگاه اول وسیله جالب و جدیدی است، اما متاسفانه استفاده از آن، خیلی لذت بخش نیست. در وهله اول، کنترل کردن این وسیله نقلیه گاهی اوقات دشوار می شود. این سختی، ارتباطی با چالش برانگیز بودن بازی ندارد. این سختی را مثل مشکل سیستم رانندگی در عنوانی مثل Ghost Recon Wildlands تصور کنید. همچنین، استفاده از سلاحهای این وسیله نقلیه، شاید در ابتدای بازی جذاب به نظر برسند ولی وقتی به نیمه های بازی می رسید، این هم برایتان تکراری خواهد شد.
از نقاط ضعف بزرگ بازی، طراحی مراحل آن است. اگر خاطرتان باشد، یکی از بزرگترین مشکلات بازی Assassin’s Creed Origins، طولانی بودن بیش از اندازه برخی از ماموریت های فرعی بازی بود. طولانی بودن یک مرحله به خودی خود، مشکلی ایجاد نمی کند. منتهی وقتی که تک تک مراحل بازی به همین ترتیب دنبال شوند، آن وقت است که متوجه افت کیفیت یک بازی می شوید. مشکلی که Assassin’s Creed Origins صرفا در طراحی مراحل فرعی و فعالیت های جانبی خود دارد را، Disintegration در کل بخش داستانی خود می بیند. وقتی صحبت از ضعف در طراحی مراحل یک بازی می شود، معمولا به این فکر می کنیم که بازی مورد نظر، مراحلی کاملا مشابه هم داشته و ساختار کلی مراحل بازی یکسان است. خب این موضوع خوشبختانه در مورد Disintegration صدق نمی کند. از هر نظر که به بازی نگاه می کنیم، V1 Interactive در طراحی مراحل بازی خلاقانه عمل کرده و به هیچ وجه، مراحل بازی حالتی تکراری به خود نمی گیرند. کلا از این حیث، بازی یکنواخت نمی شود. در مجموع، Disintegration شاید بازی خیلی با کیفیتی نباشد، ولی دست کم یک بازی یکنواخت هم نیست. حل کردن این مشکل، گاهی اوقات حتی برای بازیسازان با تجربه هم تبدیل به یک چالش می شود. به لحاظ تنوع، طراحی مراحل بازی Disintegration در وضعیت مطلوبی قرار دارند. استفاده از المان های RTS در طول بازی باعث می شوند که Disintegration بازی نسبتا متفاوتی به شمار برود و محیطهای مراحل بازی هم، با یکدیگر متفاوت هستند. با این اوصاف، پس مشکل لول دیزان بازی Disintegration چیست؟ طولانی بودن بیش از اندازه ی مراحل. این موضوع حتی در ساعات ابتدایی تجربه Disintegration هم مشکل ساز خواهد بود. چکپوینت های بازی مشکلی ندارند. ولی خب این که یک مرحله نزدیک به یک ساعت زمان ببرد، در طولانی مدت برایتان آزاردهنده خواهد شد. همان طور که اشاره شد، مراحل فرعی بازی Assassin’s Creed Origins را به خاطر بیاورید.
مثل بسیاری از FPSهای دیگر، بازی Disintegration نیز، بخش آنلاین و چند نفره جذابی دارد. فراموش نکنید که تیم سازنده بازی، یک تیم بی تجربه نیست و اعضای کادر استودیو V1 Interactive قبلا روی بازیهای بزرگ در شرکت های بازی سازی بزرگ، کار کرده اند. بنابراین، V1 Interactive خیلی خوب از اهمیت بالای یک بخش چندنفره قوی ، به خصوص در یک شوتر اول شخص آگاه است. تجربه بخش چندنفره بازی Disintegration شدیدا توصیه می شود. بخش مالتی پلیر بازی شامل سه مد می شود. این سه مد عبارت هستند از Zone Control، Retrieval و حالت Collector. هر سه حالت هم از جذابیت خاص خود برخوردار هستند. به عنوان مثال در حالت Collector، تیمی که زودتر به امتیاز ۱۰۰ برسد برنده است. این حالت اساسا یک حالت deathmatch محسوب می شود. به طور کلی، بازی Disintegration در بخش چندنفره، موفق شده که گلیم خود را از آب بیرون بکشد. همین انتظار را هم داشتیم. به هر حال، این بازی توسط تیمی ساخته می شود که تعدادی از اعضای آن قبلا در توسعه Halo نقش داشته اند. Halo را همه می شناسیم و از همه نظر، جزو بهترینهای سبک خودش است. اهمیت بالای بودجه را نباید دست کم گرفت. قطعا هزینه توسعه عنوانی مثل Disintegration حتی قابل مقایسه با Halo و امثالهم نیست. با این حال وقتی به بازی نگاه می کنیم، متوجه می شویم که V1 Interactive الهام گرفتن از Halo را هم فراموش نکرده است. این موضوع بیش از این که در گیم پلی بازی مشهود باشد، در طراحی دنیای بازی قابل لمس خواهد بود.
یکی از مهم ترین نقاط قوت بازی Disintegration، طراحی دنیای بازی است. مورد اول این که، سازندگان در طراحی مناطق مختلف بازی، واقعا متنوع عمل کرده اند. شما در Disintegration با صرفا یکی دو مدل محیط خاص سر و کار ندارید. محیط های بازی از هر نظر می توانند با هم متفاوت باشند. در کوچکترین جزئیات هم حتی، تنوع رعایت شده است. گاهی اوقات در مناطق باز به مبارزه با دشمنان می پردازید، گاهی اوقات در محیطهای بسته. گاهی اوقات اصلا خبری از نور نیست و در تاریکی کار خود را انجام می دهید، بعضی وقتها هم مراحل بازی در طول روز دنبال می شوند. مورد دیگری که حائز اهمیت است، طراحی خوب این محیط هاست. محیط های بازی صرفا متنوع نیستند، بلکه خوب هم طراحی شده اند. به طور کلی شما از لحاظ هنری، متوجه مشکل خاصی در Disintegration نخواهید شد. کمبود یا فقدانی را احساس نخواهید کرد. این موضوع را به بیانی دیگر، در پاراگراف های بالاتر هم گفتیم. خوشبختانه شما در هر محیطی که باشید، جزئیات مورد نیاز و مربوط به آن محیط، رعایت شده اند. از لحاظ رنگ پردازی و نورپردازی هم بازی مشکلی ندارد. منتهی بازی به لحاظ فنی، بدون عیب و ایراد نیست. پیش از هر چیز، ظاهرا محصول استودیو V1 Interactive بر روی کنسول PS4 مشکلات فنی زیادی داشته است. گذشته از این گزارشات اما و با تکیه بر چیزی خود من تجربه کرده ام، متاسفانه مشکل Crash کردن بازی وجود دارد. این خبر بدی است، ولی خبر خوب این است که این مشکلات فنی به همین جا ختم می شوند. مواردی چون فریم ریت و کیفیت بافت ها و تکسچرها در وضعیت مطلوبی قرار داشته و تا کنون هم در بازی بازی، باگ آن چنان آزاردهنده ای را مشاهده نکرده ام.
برای معرفی بازی Disintegration، معمولا می گویند که این بازی توسط سازندگان سابق Halo ساخته شده است. خب این موضوع، موضوع مهمی است! منتهی بازی Disintegration در نهایت و در مرحله پیاده سازی ایده، عملکرد نسبتا ناامیدکننده ای دارد. استودیو V1 Interactive ایده های جالبی را در سر داشته و در عملی کردن برخی از این ایده ها هم موفق بوده، ولی در عین حال، خیلی از این ایده ها در مرحله اجرا، هدر رفته اند. در طول مطلب هم مثال زدیم; داستان بازی پتانسیل بالایی داشته ولی خب آن طور که انتظار می رود، نمی تواند مورد رضایت مخاطب قرار بگیرد. در مجموع، نمی توان بازی Disintegration را یک بازی بد خواند. ولی خب این بازی با یک بازی خوب هم فاصله زیادی دارد. در بهترین حالت، می توان گفت که افرادی که با Anthem، Destiny و Halo ارتباط برقرار کرده اند، شاید بتوانند از Disintegration هم لذت ببرند. Disintegration جزو آن دسته از بازیهایی است که نمی تواند نمرات بالایی دریافت کند، ولی این نمرات الزاما به معنای “سرگرم کننده نبودن بازی” نیستند! بخش داستانی بازی نسبت به دیگر FPSها طولانی تر است. بین ۱۰ الی ۱۵ ساعت، بخش Campaign بازی به طول می انجامد. حالتهای مختلف بخش چندنفره بازی هم هر کدام به نوعی، می توانند مخاطب خود را سرگرم نگه دارند. با این حال، این که آیا Disintegration واقعا ۵۰ دلار می ارزد یا خیر، سوالی است که پاسخش را فقط خودتان، با توجه به شناختی که از خود و سلیقه خود دارید می توانید پیدا کنید.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
خیلی ممنون اقای مقدم عزیز
بازی ارزش بازی کردنو داره بهتره بریم سراغش :blush:
اون اولا خیلی ساکت اومد و الان خیلی ساکت هم رفت
بازی جالبی به نظر میومد .
ولی خراب کرد
خیلی باحال بود اگه میشد تو بازی ها به هم تیمی هامون با صدا و میکروفن دستور میدادیم و اونا هم بی عیب اجرا میکردن، خیلی هیجانش بیشتر میشد. فکر کن تو جَوِّ بازی داد میزدی Attack Attack!! یا Go Go Go!!! کاور می!! خیلی حال میداد قشنگ میرفتی تو حس بازی، یا دیالوگ ها رو بجای انتخاب کردن با کنترلر، به زبون میاوردی!!!یا مثلا توی ویچر وقتی میخواستی حین مبارزه از یه اسپل استفاده کنی فقط اون جادو رو به زبون میاوردی مثلا Aard sign که آتیش میزد فوق العاده میشد! قبولته؟!
کینکت اکس باکس ۳۶۰ از دستورات صوتی به هم تیمی توی بازیهای مثل مس افکت ۳ پشتیبانی میکرد ولی واقعا از اون چیزی که توی فکرته کمتر حال میده 🙂
:yes: