مصاحبه با شینجی میکامی | صحبت در رابطه با عناوین وحشت و بقا، فیلمهای ترسناک مدرن و موارد دیگر
هنگامی که صحبت از صنعت بازیسازی در ژاپن میشود، جدا از نامهای بزرگی شیگرو میاموتو (Shigeru Miyamoto)، افراد بسیار اندکی وجود دارند که نسبت به شینجی میکامی تاثیر بیشتری برروی صنعت بازیهای ویدئویی گذاشته باشند. این مرد یک طراح خاص محسوب میشود که نهتنها بازیهای فوقالعادهای را خلق کرده، بلکه زمینهساز تبدیل سبکهای فرعی به اصلی شده است. میکامی پس از پیوستن به کپکام (Capcom) و کار برروی عناوین مختلف مانند Aladdin و Goof Troop، سرانجام این شرکت وظیفهی ساخت یک آیپی جدید به نام Resident Evil (در کشور ژاپن این آیپی به نام Biohazard شناخته میشود) را به وی محول کرد. بدون شک امروزه نمیتوان تاثیر بزرگ این فرنچایز را در سراسر جهان انکار کرد.
خلق فرنچایز Resident Evil میزان بزرگی و اهمیت شرکت کپکام را به شدت افزایش داد. در نسخهی اول این سری با مدلهای سهبعدی، داستان جذاب، معماهای گوناگون و لحظات پرتنش و ترسناک با حضور زامبیها روبهرو بودیم. در حقیقت Resident Evil یک رستگاری برای کپکام به عنوان ناشر محسوب میشد و موفقیت این فرنچایز همچنان تا به امروز ادامه داشته است. عنوان اکشن ماجراجویی میکامی، ژانر وحشت را به چیزی تبدیل کرد که حتی سری بازیهای Alone in the Dark، که در هنگام عرضهی نسخهی اول، سه نسخه از آن تا سال ۱۹۹۶ منتشر شده بود، هرگز نتوانستند به آن نزدیک شوند. شاید بدون وجود Resident Evil شاهد عناوینی مانند Silent Hill, Siren, Fatal Frame, Deep Fear, Alien: Isolation و یا Dead Space نبودیم. این فرنچایز زامبیها را به عنوان دشمن و خطر اصلی معرفی کرد و نتیجهی آن را در فیلمها و سریالهای مختلف نیز شاهد بودیم.
میکامی پس از کارگردانی و تهیهکنندگی بازیهای مختلفی از جمله سه نسخهی اول سری Resident Evil و عناوینی مانند Dino Crisis، Devil May Cry و P.N.03، کار برروی نسخهی چهارم Resident Evil را آغاز کرد و سرانجام این بازی در سال ۲۰۰۵ میلادی منتشر شد. Resident Evil 4 به نوعی نقطهی عطف کارنامهی میکامی محسوب میگردد. این بازی یک اکشن ماجراجویی حدوداً ۲۰ ساعته را به مخاطب ارائه میدهد و در آن بازیبازان کنترل شخصیت لیان اس کندی (Leon S.Kennedy) را برعهده دارند.
کپکام در بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵، ۹ بازی مختلف از Resident Evil را منتشر کرد که برخی از آنها بسیار ارزش بودند و برخی دیگر کمتر. اما تا آن موقع سبک وحشت و بقا به اشباع رسیده بود. Resident Evil 4 یک الگو و سبک جدیدی را در عناوین وحشت و بقا پیادهسازی کرد. کار میکامی در اینجا طراحی یک قانون و الگویی تازه برای این فرنچایز بود.
البته تغییر در چشمانداز خستهکنندهی داستان سازمان Umbrella و دور شدن از زامبیهای مناسب و اصلی نیز جزو بزرگترین تغییرات به شمار میرفتند. Resident Evil 4 نشان داد که در عین حال که به فرمولهای اصلی مجموعه پایبند است، تغییرات مثبتی را نیز اعمال میکند. روبانهای دستگاه تایپ (نه الزاماً خود دستگاه تایپ) حذف شدند و لیان کندی در عین ثابت باقی ماندن، شاهد تغییرات جزئی نیز بود. برای اولین دوربین بازی در هنگام نشانهگیری برای تیراندازی روی شانهی شخصیت قرار میگرفت و به طور کلی یک سبک جدید از گیمپلی و تیراندازی معرفی شد. قراردادن تاجرانی در بازی به منظور خرید و فروش سلاحها و آیتمهای مختلف و ارتقا دادن آنها، یک مورد بسیار خوب و مناسب برای Resident Evil 4 محسوب میشد. این بازی از نظر کمیت و کیفیت بسیار خوب ظاهر شد. نسخههای پنجم و ششم سعی در ارائهی نوآوری داشتند، اما در آن ناموفق بودند؛ چراکه عدم وجود روح و امضای عناوین میکامی در آنها به شدت دیده میشد. بازی God Hand آخرین پروژهی میکامی در کپکام بود که در سال ۲۰۰۶ عرضه شد. این بازی از نظر فروش نتوانست موفق ظاهر شود. وی سپس به استودیوی پلاتینیوم گیمز (Platinum Games) پیوست و برروی یک بازی جدید به نام Vanquish کار کرد. این بازی عنوانی در سبک تیراندازی سوم شخص بود که در سال ۲۰۱۰ برای پلیاستیشن ۳ و اکسباکس ۳۶۰ عرضه شد. پس از آن، با استودیوی گرسهاپر (Grasshopper) برای توسعهی بازی Shadows Of The Damned همکاری کرد. میکامی در سال ۲۰۱۰ استودیوی Tango Gameworks را تاسیس کرد و در سال ۲۰۱۴ عنوان جدیدی در سبک وحشت و بقا به نام The Evil Within منتشر شد. این بازی از لحاظ گیمپلی شباهتهای زیادی به بازی Resident Evil 4 داشت. نسخهی دوم این بازی نیز در سال ۲۰۱۷ منتشر گردید. میکامی و تیم تانگو هماکنون برروی توسعهی عنوان GhostWire: Tokyo کار میکنند. مدتی پیش، وبسایت IGN مصاحبهای را با شینجی میکامی ترتیب داد و در رابطه با مسائل مختلفی مانند زامبیها، ویروس کرونا، فیلمهای ترسناک مدرن و… صحبت کرد. با این مصاحبهی جالب همراه ما باشید.
شما تاکنون بیشتر از جواب دادن به چه سوالاتی خسته شدهاید؟
من به هر سوالی پاسخ میدهم. هیچ سوالی وجود ندارد که نتوانم جواب دهم.
آیا تا به حال احساس کردهاید که با موفقیت در این سبکی که به تعریف آن کمک کردهاید، گرفتار شدهاید؟ بدیهی است که شما برای ساخت بازیهایی مانند PN.0.3 ، God Hand و Vanquish استراحت داشتهاید، اما آیا تا به حال حس قربانی بودن در موفقیت خود را داشتهاید؟
بله کاملاً درست است.
David Bowie یک بار به تور Sound + VIsion رفت تا یک بازی را چند بار تجربه کند و دیگر ادامه ندهد. آیا شما همیشه پیش خود میگویید که این بازی آخرین پروژهی من به عنوان یک اثر وحشت و بقا است؟
[میخندد]. من این حس را قبلاً تجربه کردهام. پس از اینکه که اولین قسمت از Resident Evil را ساختیم، با خود گفتم که این آخرین کار من در سبک وحشت و بقاست.
برای مدتها سبک وحشت و بقا در عناوین مختلف اشباع شده بود. شما به طور آشکار موفق شدید تا سبک وحشت و بقا را مدیریت کرده و آن وارد مرحلهی جدیدی کنید.
من در مورد نسخهی اول Resident Evil خیلی منفیگرا نبودم، زیرا احساس کردم که ما داریم عنوانی را میسازیم که بازیبازان خواستار آن هستند و این موضوع به من انرژی مضاعفی برای تولید و کار میداد. این فکر که بازیبازان خواستار تجربهی بازی شما هستند و انتظاراتی ایجاد شدهاند، همان چیزی است که مرا در طول روند توسعه خوشحال مثبت نگه میدارد.
اگر Resident Evil به موفقیت نمیرسید، دوست داشتید چه نوع عنوانی را بسازید؟
من علاقه داشتم یک بازی اکشن همانند سری فیلمهای Die Hard بسازم.
آیا دلیل خاصی وجود دارد که تاکنون نتوانستهاید چنین عنوانی را بسازید؟
در پایان ساخت ۱ Resident Evil، من پیشنهاد ساخت یک بازی جدید را به کپکام ارسال کردم، اما اولویت آنها ساخت دنبالهی Resident Evil بود.
پس شما به نوعی در موفقیتهای خودتان گرفتار شدید. صحبت از ژانر اکشن شد. ظاهراً شما زمانی در هنرهای رزمی چینی کار کردهاید. این علاقه چقدر عمیق بود؟
من ۵ سال پیش از رفتن به دانشگاه، در ورزشهای رزمی فعالیت داشتهام.
ستارگان مورد علاقهی شما در هنرهای رزمی چه کسانی هستند؟
بروس لی و جکی چان.
نظرتان در مورد جت لی و دونی ین چیست؟
من همهی آنها را دوست دارم.
شما امروزه چگونه میتوانید رویکرد خود را در مورد ساخت عناوین وحشت و بقا، در مقایسه با زمانی که تازه این کار را شروع کرده و در حال آزمایش بودید، شرح دهید؟ به ویژه آن که حالا پیشرفتهای گرافیکی چشمگیری را شاهد هستیم.
من احساس میکنم چون تجربهی ساختن بازیهای مختلف را دارم، اکنون بیشتر به یک کمالگرا تبدیل شدهام و این مورد (کمالگرایی) در واقع روند توسعه و خلاقیت را کند میکند.
در دوران ساخت نسخههای اولیهی Resident Evil، عدم قدرت پردازش بالا در کنسول پلیاستیشن ۱ موجب شد تا شما از زمینههای از پیش رندر شده استفاده کنید. اکنون چنین محدودیتی وجود ندارد. آیا امروزه محدودیتهایی وجود دارد که به شما القا کند که مشکلات را به صورت خلاقانه حل کنید؟
بله کمی از هر دو مورد وجود دارد. در عین حال، عدم محدودیت به شما اجازه میدهد خلاقتر باشید و چیزی را خلق کنید که فضای نوآورانهای را فراهم کند.
در رابطه با بازی GhostWire، در این مرحله از حرفهی خود میدانید که چگونه مردم را بطور مؤثر بترسانید ، بنابراین فرایند طراحی شما مانند الان چگونه است؟ آیا شما با یک ایدهی اصلی کار را شروع میکنید یا این یک روند کاملاً مشترک است؟
ما کار را با ایدهی ایکومی ناکامورا (کارگردان سابق بازی GhostWire) کار را شروع کردیم. این ایدهای بود که او میخواست بازی به آن صورت ساخته شود.
پس شما به عنوان تهیهکنندهی بازی GhostWire فعالیت میکنید؟
تیم اصلی با حدود پنج نفر کار را آغاز کرد و ۶ ماه برروی آن کار کردیم. پیش از آن که وارد مرحلهی کامل تولید شویم، به ۱۰ نفر گسترش یافتیم و چند سال برروی آن کار کردیم.
شما معمولاً تمایلی به کار کردن به صورت آرام و آهسته ندارید. کار کردن روی نسخه اولیه به مدت چند سال، ارزشمند و جالب است.
این پروژه (GhostWire) احتمالاً طولانیترین پروژهای است که تاکنون برروی آن کار کردهام.
شما در چه زمانی خود را وارد و درگیر روند توسعهی بازی میکنید؟ آیا روند را ابتدا بررسی کرده و سپس پیشنهادات کوچکی را ارائه میدهید؟ یا اینکه به تیم فرصت میدهید تا خودشان برروی موارد مختلف کار کنند و سپس ایدههای خود را اضافه میکنید؟
من در اوایل سال ۲۰۱۹ به تیم توسعهدهنده کمک کردم.
هنگامی که از کمک کردن صحبت میکنید، آیا فروتن هستید یا اینکه گرفتاری خود را درک میکنید؟
تانگو گیمورکس: آقای میکامی در اینجا در مورد GhostWire: Tokyo صحبت میکند و در پروژههایی که به عنوان کارگردان فعالیت نمیکند، به نظرات کارگردان احترام میگذارد و فقط برروی کمک کردن متمرکز میشود. بنابراین هنگامی که وی میگوید کمک میکند، این به معنای فروتنی نیست. با این حال، آقای میکامی تهیه کننده اجرایی در استودیوی تانگو است و تجربیات گستردهای در ساخت بازیها دارد. بنابراین به کارگردان کمک میکند تا این بازی را برای بازیبازان سرگرمکنندهتر باشد.
شما از فیلمهای Evil Dead و Texas Chainsaw Massacre به عنوان منابع الهام خود نام بردهاید. اما فیلمهای ترسناک مدرن دستخوش تغییرات و بازسازیهایی شدهاند و فیلم هایی مانند The Witch، It، The Babadook و Hredititare از عناوین تازه وارد محسوب میشوند. سال گذشته فیلمی به نام Midsomma منتشر شد که در مقایسه با سایر فیلمها غیرمعمول بود؛ زیرا عناصر ترسناک آن در روز اتفاق می افتاد. آیا فکر میکنید میتوانید یک بازی ترسناکی را بسازید که در آن از عنصر تاریکی اجتناب شود؟
من فیلم Midsommar را تماشا کردم. این فیلم یک عنوان ترسناک غیرقابل تصور است که در صحنههای روشن جریان دارد. به نظر میرسد ماهیت اصیل فیلم در جای دیگری نهفته است، اما من نمیخواهم آن را اسپویل کنم.
فیلمی که اخیراً مرا تحت تاثیر قرار داد، Little old: Inception بود. شما در The Evil Within الهامات مختلفی را میبینید. بهنظر میرسید بازیبازان در دههی ۸۰ و ۹۰ میلادی از زامبیها و موجودات عجیب و غریب میترسند. اما حالا به نظر میرسد که آنها از وحشت فیزیکی مصون شدهاند و این طور بهنظر میرسد که این مورد دیگر نمیتواند مردم را بترساند. همیشه یک وحشتی وجود دارد که در طول زمان تغییر نمیکند. این مورد انسانها، جوامع و فرهنگهای ما هستند. تا زمانی که ما انسان هستیم، چیزی وجود ندارد که ما را بیشتر از خودمان بترساند. فیلمهای زامبی محور اخیر، از زامبیها به عنوان “رقصندههای پسزمینه” استفاده میکنند که برای هدف قرار گرفتن کانون توجه و ترس روی شخصیتهای اصلی استفاده میشوند. به بیان ساده، میتوانیم بگوییم که وحشت از وحشت مستقیم و فیزیکی جسمی به وحشت روانی منتقل شده است.
نکتهی جالب در مورد بازی The Evil Within 2 تمرکز برروی ترس روانشناختی است. آیا علت خاصی وجود داشت که شما تصمیم گرفتید از ترس فیزیکی مانند زامبیهای کند و خسته دور شده و به سراغ ترس روانشناختی بروید؟
البته من در The Evil Within 2 کارگردان نبودم؛ بنابراین نمیتوانم از منابع الهام کارگردان صحبت کنم. اما تیم توسعهدهنده تصمیم آگاهانهای برای حرکت به سمت ترس روانشناختی گرفته بود، زیرا تنها حضور فیزیکی زامبیها دیگر قدیمی شده بود.
در هر عنوانی که در گذشته کار کردهاید، آیا کارهای خاص و ویژهای را از تیمهای توسعه خواستهاید؟ مثلاً این که آنها را به یک کلبه در جنگل ببرید تا با زندگی واقعی در آنجا آشنا شوند و به عنوان الهام در بازی استفاده شود.
من برای ساخت نسخهی اول Resident Evil، از تیم توسعه را برای بازدید از یک ساختمان قدیمی در غرب شهر کوبه که دارای معماری غربی بود، استفاده کردم. میخواستم به مطالعهی معماری غربی، سبک خاص آن، حضور خود ساختمان بپردازم و از این موارد و همچنین اتمسفر آن برای بازی استفاده نمایم.
همانطور که مطلع هستید، در سالهای گذشته فیلمهایی مانند ۲۸ Days Later و World War Z در مورد زامبیها منتشر شدهاند. کارگردانان این فیلمها سعی کردهاند با خلق سریع زامبیها، این فرمول را مدرنسازی کنند. آیا احساس میکنید در این دوران با مفهوم زامبی بازی میشود؟
اینطور حس میشود که مفهوم زامبی بیش از حد مورد استفاده قرار میگیرد و کاربران از زامبیها مصون میمانند؛ به این معنی که حس تهدید و خطر خود را از دست میدهند و به جایی میرسید که همه چیز مانند فیلم Zombieland فقط به یک کمدی میشود. ممکن است در ابتدا ترسناک باشد اما هنگامی که بازی میکنید، بسیار تکرار میشود و بازیکن به حدی با زامبی روبرو میشود که دیگر اهمیتی ندارد که چقدر سریع حرکت میکنند؛ چون احساس ترس و خطر در آنها حذف شده است. به عنوان مثال حدود ۱۰ سال پیش بازی Left 4 Dead منتشر شد که در آن، زامبیها بسیار سریع حرکت میکردند. بعد از موفقیت این بازی، بهتدریج موضوع تعدد زامبیهای سریع در بازیهای مختلف پیادهسازی شد.
شما به Zombieland اشاره کردید که یک فیلم کمدی محسوب میشود. اما اکثر بازی های وحشن و بقا بدون هیچگونه سستی برای توازن در امور موجود هستند. Resident Evil به دلیل بومیسازی ناخواسته جالب و سرگرمکننده بود ، اما من مطمئن هستم که شما آن را به این ترتیب برنامهریزی نکردهاید. شما به فیلم Evil Dead به عنوان منبع الهام خود اشاره کردید. یکی از بهترینچیزها دربارهی فیلمهای سم ریمی این است که او بویژه در فیلم های ترسناکش عنصر شوخی را تزریق میکند. آیا فکر میکنید برای بازیهای ترسناک چنین فضایی برای رویکرد مشابه وجود دارد؟
من فکر میکنم دو نسخهی اول بازی Dead Rising که توسط Yoshinori Kawano کارگردانی شده، کار جالبی را در ترکیب این عناصر انجام میدهد. من و او همزمان به کپکام پیوستیم.
تقریباً همهی دنیا به علت شیوع ویروس CO-VID 19 به حالت نیمه تعطیل درآمده و اکنون جهان را به شکلی متفاوت میبینیم. تقریباً چیزی شبیه به یک بازی ویدئویی است. آیا فکر میکنید وضعیت دنیای واقعی که اکنون با آن سر و کار داریم برای بازیهای آینده در مورد این پاندمی پیشبینی شده است؟ آیا چیز جالبی را پیدا کردهاید که احتمالاً برروی ایدههای آینده تاثیرگذار باشد؟
در بازی Resident Evil من یک ویروسی را انتخاب کردم که انسان را به زامبی تبدیل میکرد. به یاد دارم که از این ایدهی جدید که یک ویروس یا به عبارتی دیگر یک دشمن که نمیتواند توسط مردم دیده شود، بسیار هیجانزده شدم. حال من فکر میکنم که برای بازیهای من مشکل خواهد بود که تحت تاثیر شرایطی که اکنون تجربه میکنیم، قرار نگیرند.
یکی از انتقاداتی که به نسخههای اولیه Resident Evil وارد شده بود، کوتاه بودن مدت زمان آنها بود و میتوانستند کمتر از دو ساعت به پایان برسند. با Resident Evil 4 تقریباً احساس کردید که میتوانید یک بازی طولانیتر در سبک وحشت و بقا بسازید؛ زیرا این بازی به طور متوسط ۲۰ ساعت به طول می انجامید.
[میخندد] من قصد نداشتم یک بازی طولانی بسازم. موضوع این بود که ما پس از آنکه هر آنچه را که میخواستم در بازی قرار دهیم، درنهایت به عنوان طولانی تبدیل میشد. ما محتوای زیادی را از بازی حذف کردیم.
چه محتوایی از بازی حذف شدند؟
یک مرحلهای در قلعه وجود دارد که فکر میکنیم تقریباً ۴۰ درصد از محتوای آن را حذف کردیم. فضای بسیار بزرگ با مناطق مسدود شدهی زیادی وجود داشت که فاقد طروات و سرگرمکنندگی بودند. ما این مورد را نیز حذف کردیم؛ زیرا نمیتوانستیم در مدت تعیین شده آن را به طور کامل توسعه دهیم. اینها دو دلیل برای حذف آنها از بازی بودند.
آیا داستانهای جالبی وجود دارند که در ساخت بازیهای شما برجسته باشد؟
تمام بازیها به سختی ساخته میشوند. در این راه باید سخت کار کنید.
آیا اتفاق خوشحالکنندهای حتی در بومیسازی در طول روند توسعه برای شما رخ داده است؟
به یاد دارم که وجود Tank Control در Resident Evil به شدت در سخت بازی موثر و کمککننده بود. اما همچنین این تنها روشی بود که میتوانستم به آن فکر کنم تا تجربه را عملی کنم. کاملاً یادم است که روز انتشار بازی مضطرب بودم. من دعا کردم که مردم به بازی فرصت دهند. میدانستم که یک منحنی یادگیری برای کنترلها وجود دارد و عادت کردن آنها به حدود یک ساعت طول میکشد. اما من مضطرب بودم و میترسیدم که بازیبازان قبل از اینکه به کنترلها عادت کنند، تسلیم شوند.
بنابراین شما حتی در آن زمان میدانستید که Tank Control ایدهال نیست؟
اگر Tank Control مناسب بود، برای بازیها بعدی از آن استفاده میکردیم. اما برای بازی های بعدی آن را تغییر دادیم، زیرا حرکات آن ناقص و مشکلدار بود.
آیا شما تا به حال کنترل سنتی عناوین اکشن سوم شخص سه بعدی را آزمایش کردهاید؟ یعنی ، به جای اینکه مجبور شوید شخصیت خود را هدایت کنید، دکمه سمت راست را فشار داده تا به راست حرکت کنید ، یا دکمه چپ را فشار داده و به سمت چپ حرکت کنید.
Tank controlها روشی بودند که ترسناکترین محسوب میشدند و میتوانستند موارد ترسناک را بیان کنند. در این روش شما نمیتوانید ببینید که زامبیها از کدام سمت میآیند؛ اما شما صدای قدمهای آنها را بدون اینکه بدانید در آنجا حضور دارند، میشنیدید. این بهترین روش برای یک بازی ترسناک بود.
از دیدگاه طراحی این قابل درک است که نیاز به یک قابلیت برای پیشرفت بازیبازان داشتید. به عنوان مثال، با جلوگیری از عبور آنها از یک درب خاص تا زمانی که کار دیگری را کامل کنند. اما آیا تا به حال این مسئله را بررسی کردهاید که بازیبازان نمیتوانند از درهای چوبی با Eagle Crest بر روی آن عبور کنند؛ در حالی که یک با Rocket Lancher میتوانند درب را نابود کنند؟
[میخندد] در آن زمان خیر. اما با پیشرفت تکنولوژی امروزه بازیهایی را داریم که در آنها میتوانید به هر کجا که میخواهید بروید. از نظر منطقی این احمقانه بهنظر میرسد که نتوانید به آن طریق ( استفاده از Rocket Lancher) از درب چوبی عبور کنید.
شما اشاره کردید که بخشی از ترس این بود که قادر به دیدن زامبیها نبودیم. اما یکی از چیزهای جالب در مورد سری Resident Evil این است که شما همیشه به بازیبازان پاداشهایی مانند Rocket Lancher با مهمات نامحدود میدهید ، که این نشان میدهد نسبت به آنها بیتفاوت نیستید. آیا تاکنون به این فکر کردهاید که یک حالت روشنایی را در بازی بگنجانید تا بتوان همه چیز را دید؟
من هرگز در مورد آن فکر نکردهام. [میخندد] اما اما این مورد جالبی است و میتواند سرگرمکننده باشد.
در گذشته شما نمادی مشهور از صنعت بازیسازی ژاپن بودید که معمولا با کپکام در کنفرانسهای مطبوعاتی مختلفی حضور داشتید. آن کنفرانس مطبوعاتی که در آن شما از Devil May Cry رونمایی کردید، بهیادماندنی بود. این روزها به نظر میرسد که دیگر در کنفرانسهای مطبوعاتی حضور ندارید. آیا اکنون ترجیح میدهید که کمتر دیده شوید؟
من در ابتدا نیز خیلی علاقه نداشتم در میان رسانهها و اجتماعات اینگونه حضور داشته باشم. این وضعیت طبیعی من است. زمانی کپکام مرا بیشتر به سمت کانون توجه قرار میداد. به عنوان بخشی از مسئولیت و کارم، ترجیح میدهم که حضور نداشته باشم [میخندد].
به نظر شما کاملترین عنصر برای ساخت یک بازی موفق در سبک وحشت و بقا چیست؟ آیا احساس میکنید که چیزی باید دائماً مخاطب را تعقیب کند یا به طور دیگر مخاطب هرگز نمیداند به سمت چه چیزی میرود؟ آیا در این خصوص یک مورد کلی وجود دارد که احساس کنید مهم باشد؟
همواره باید چیزی وجود داشته باشد که یک وحشت دائم و پرتحرک را فراهم کند و بازیباز نیز قادر به شکست دادن آن ترس باشد. احساس میکنم این موارد ضروری هستند.
احساس شما در مورد بازسازی بازیها چیست؟ کپکام در چند سال گذشته سه نسخهی اول سری Resident Evil را بازسازی کرده است. شایعات و گزارشهایی در مورد بازسازی Resident Evil 4 نیز منتشر شدهاند. نظر شما در این مورد چیست؟
من ویدئویی از بازسازی Resident Evil 2 را دیدم و فکر میکنم بسیار خوب ساخته شده است. من فکر میکنم تا زمانی که این بازسازیها فروش خوبی داشته باشند، کپکام به ساخت بازسازیهای دیگر ادامه میدهد.
بازی Resident Evil 4 تاکنون برای کنسولها و پلتفرمهای مختلفی منتشر شده است. اما برخی توسعهدهندگان معتقدند که بازیهای خاص به همان شکلی هستند، کامل و کم نقص محسوب میشوند. آیا شما مشکلی با این مورد ندارید که ساختهی شما توسط یک تیم جدید بازسازی شود؟
تا زمانی که مشخص شود با یک عنوان خوب مواجه هستیم، هیچ مشکلی با این مورد ندارم.
من یک بار طی مصاحبه با هیدکی کامیا، سوالی در مورد پورت نسخهی پلیاستیشن ۲ بازی Viewtiful Joe را مطرح کردم و وی از وجود آن پورت تعجب کرد، زیرا نسخهی اصلی بازی برای کنسول Gamecube ساخته شده بود.
[میخندد] من هرگز چنین احساسی را نداشتم. گذشتهها گذشته است.
و سخن پایانی شما؟
GhostWire یک نوع بازی کاملاً جدید است و امیدوارم که مردم از آن استقبال نمایند.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
- این ۱۵ ویژگی منحصر به فرد GTA 6 را به یک تجربه خیرهکننده تبدیل خواهند کرد
نظرات
کاش از استاد سبک وحشت و بقا راجع به آثاری مثل outlast می پرسید.
استاد با کلی مهمات و ابزارآلات ما رو میرسونه در حالیکه امثال outlast صرفا محدود به یک ترس بلوغ نیافته و خام هستند. هرگز منطق این تیپ بازی ها که هیچ وسیله ای برا دفاع به تو نمیدن رو قبول نمیکنم. این تیپ بازی ها، بیش از اینکه بازی های ترسناک رو به جلو ببرن بیشتر باعث عقب ماندگی و ساده شدن اون و خراب کردن سلیقه و دانش گیمرها میشن.
هرکدوم جایگاه خودشون رو دارن.
Evil within 1 به عنوان یک بازی ترسناک به نظر من هم واقعا عالی بود.ولی این دلیل بر بهتر بودنش نسبت به Outlast و Amnesia و SOMA و غیره نیست.اینکه بگی این بازی ها سلیقه و دانش گیمر ها رو خراب کردن یک حرف بی اساس هست.
دلیل دارم برای این حرفم
ساختن بازی ترسناک درست و اساسی کار راحتی نیست
از evil within بیا عقب تر. رزیدنت ۴ یک چمدان انواع اقسام اسلحه و مهمات و… داری. ولی میترسی. امثال outlast به دلایل مختلف سلیقه گیمیر و سطح ژانر رو آوردن پایین. بی منطق کردن مهم ترین دلیل. چرا تو اوت لست ۲ من از پشت سر حتی یه پیرزن رو نمیتونم بزنم؟ یه لحظه فک کن بازی سوم شخص بود، ۶ تا مرد با قمه دارن طرف رو میزنن بعد طرف فقط با دوربین زوم کرده تو صورت طرف. حتی تو بازی مثل silent hill 3 یه دختر بچه یه جا لباسی برمیداشت از خودش دفاع میکرد. چرا حالا یه مرد گنده نمیتونه از خودش دفاع کنه؟
اون بازی بیاد حالا و ترسناک نباشه! اینه که میگم موجب ساده سازی و پایین آوردن سطح ژانر هستن و گیمرها باید هوشیار باشن . بگم البته بیشتر منظورم outlast ها هستن چون حداقل بین گیمرهای داخلی جریان راه انداخته.
گیمر باید جنس اصل از تقلبی رو بشناسه. بخصوص جوونترها و نو گل های گیمر.
ای کاش ازش در مورد اویل ۵ تا ۸ که استاد حضور نداشتن سوال میکرد نظرش چیه.
با همون اویل ۴ کلی خاطره خوب برام رقم زد استاد میکامی
نمیدونم چرا میگن ترسناک نیس و فقط اکشنه
چون زمانی که من بازی میکردم همیشه نزدیکه سکته هم میرفتم
واقعا آقای میکامی جدا از اینه بازیساز خوبی هست انسان خیلی دوست داشتنی هم هست
اصلا و ابدا برام مهم نیست که کی هستن،قیافشون چه طوری هست یا اسمشون چی هست، فقط و فقط بازی خوش ساخت رو برای سرگرمی بازی می کنم و بعدش هم میرم سراغ کارهای ناتمام زندگیم، همین
اگه فکر می کنی بازی فقط برای سرگرمین سخت در اشتباهی.
اون بازی هایی مثل کالاف و فورتنایته که فقط برا وقت تلف کردن هستن. الان نگاه ساده سرگرمی درمورد صنعت گیم واقعا بی معنیه مشخص آشنایی و برخورد ددستی با این هنر نداره.
شما اگه دریت عناوین فوق العاده ای مثل سری متال گیر یا سری سولز را بازی کنی و درست به تحلیل بو برسیش بپردازی تازه می فهمی گیم فقط سرگرمی نیست.
اویل ۴ ریمیک بی نظیر بود اما باید قبول کرد که به اندازه سه گانه اول اویل تو سبک وحشت و بقا نبود
و خود شینجی میکامی گند زد بهش و برد بازیو بیشتر سمت اکشن شدن و خبری از زامبی ها هم نبود
و دشمنای توی بازی سوار ماشین و کلا رفتار انسان هارو داشتن همینا باعث شد بازی پتانسیلش رو از دست بده
در کل هم از خود شینجی میکامی خیلی خوشم میاد
اویل ۴ که هنوز ریمیک نشده 😐
رزیدنت ۴ رو با شماره ۵ و ۶ اشتباه گرفتی.
وای مخصوصا ۶ چی بود اون اصلا اکشن خالص بود
کاش ازش درمورد p.t سوال می پرسید. این بازی نوید یک انقلاب را در سبک وحشت و بقا میداد. حیف این همه پتانسیل که کونامی به به فنا داد.
خیلی خوندنی بود.مرسی اقای رضوی فر :blush:
سلام به شما دوست گرامی
ممنون از لطف شما
استاد داره تو بتسدا حروم میشه.خدایی بازی نسازه سنگین تر از اینه که با بتسدا بازی بسازه.
اگه برگرده پلاتینیوم گیمز و ونکوییش ۲ رو بسازه خیلی خوب میشه.
اسپم
ببخشید،من چرا در فروم بن دائمی شدم؟اونجا گفته که دلیلش اسپم بود در صورتی که من یک ارسال دارم که اونم مگه کجاش اسپم بود دقیقا؟؟؟؟
چقدر خوب که ما در دوره ای که شینجی زندگی میکنه زندگی میکنیم, آقای محسن رضوی فر دستتون درد نکنه :rose:
سلام به شما دوست عزیز
خواهش میکنم. از این که ما رو دنبال میکنید، ممنونم
به این میگن کارگردان بازی
تمام فکرش بازیشه
بعضی کارگردانها هم فکر وذکرشون انداختن تو بازیشونه
یه تار موی evil within رو به صد تاtlou2 نمیدم
ببینم شما یه روز می تونید به بازی مورد علاقه دیگران نپرید حتما دیگران باید این کارو با شما بکنن
تا حالا دیدی یه نفر بیاد بگه مثلا شخصا با بلادبورن یا گاد آف وار یا زینوبلید یا دارک سولز و… حال نمیکنم
من بهش گیر بدم ؟
تو اصلا بیا بگو اونا مزخرفن
نظرت محترمهو حتما دلایل خودتو داری
منم در قبال این فرنچایز و این آقای دراکمن دوست دارم نظر شخصیمو بدم
هرکس خوشش نمیاد دکمه دیسلایکو بزنه الکی اون دکمه رو نذاشتن
تا وقتی آغای دراکمن میخواد عقایدشو وارد این صنعت بکنه
منم میخوام باهاش مخالفت کنم
قبلا هم تو خیلی از بازیا وجود داشت ولی Subtle بود.
فکر کنم اولین بازی که این جور چیزا رو خیلی واضح نشون داد DA Inquisition بود. شخصیت دوریان و یکی از افراد شخصیت Qunari و همچنین تو دیالوگ ها… خیلی واضح بود بازی سیاسیه.
گذشته از این… خیلی زرنگی داری یه ژاپنی رو با یه آمریکایی که تو کالیفرنیا زندگی میکنه مقایسه میکنی؟
emad
شرمنده من عذرخواهی میکنم که یکی از بزرگترین افراد تاریخ گیمینگ (میکامی )
رو با شخصی مثل دراکمن مقایسه میکنم
واقعا تفاوت سطح این دو نفر بیشتر ازینه که تو یه جمله بیارمشون
توهین به استاد میکامیه واقعا
ببین بازی چقدر موفق بوده هیتر ها نمیتونن آروم بشینن، این همه بازی داره ولی چون tlou2 بازی عالی از آب در اومده اینا نمیدونن به چی گیر بدن میان این مورد رو هدف قرار میدن، هم از یه طرف آدم دلش میسوزه براشون هم از یه طرف واقعا خنده داره این همه دست و پا زدن برا ترول کردن این بازی که مطمئنا goty امسال هست. خدا قوت ترول عزیز با قدرت ادامه بده ما هم بازی میکنیم لذت میبریم. در آخر بگم هم میکامی هم دراکمن جفتشون اسطوره هستن در صنعت بازی
گوتی رو بذار در کوزه و آبشو بخور چون برام اهمیتی نداره
جایزه ای که به اورواچ و ویچر و dragon age inquisitionو gta 5 برسه نمیخوام صد سال به بازیای مورد علاقم برسه
۱۹ سال گیم نزدم که لنگ جایزه گرفتن بازیا باشم 🙂
۱۹ ساله اشتباه میزدی، حیف بخوام برات از ادب و احترام به علایق و نظرات دیگران بگم چون اونو باید خانوادت یادت میدادن ولی اینو بدون نظرت از روی عقده هست و پچیزی ارزش نداره، میتونستی خیلی راحت بگی از اینکه … تو بازی هست خوشت نیومده نه اینکه تیکه بندازی و بیای به دراکمن توهین کنی. این طرز فکر نشون میده ۱۹ سال داشتی اشتباه میزدی.
در مورد gta5 و overwatch باهات موافقم و درمورد دراگون ایج هم نظری ندارم ولی میشه بگی ملاک شما چیه که بنظرت ویچر حق جایزه رو نداشته؟حدسم اینه که میگی بلاد باید میبرد.منم دوستش داشتم و جزو ده بازی برتر کل زندگیمه درست مث ویچر.فقط اون مراسم نبود که جایزه رو داد به ویچر.بیشتر مراسما جایزه رو به ویچر دادن.همینجا هم آقای آقابابایی خودمون که همه میدونن وحشتناک فن بازیای میازاکیه گفته بود ویچر تنها بازیه که باعث میشه رای بهترین بازی سالو به بلاد نده.
این که تو بلاد رو بیشتر دوست داشتی دلیل نمیشه برتر باشه.
سعی کن به نظرات دیگران احترام بذاری و اون نوزده سال گیمر بودنتو زیر سوال نبری.
من گوتی ویچر رو زیر سوال نبردم
گفتم برام اهمیتی نداره داورا و منتقدا چی فکر میکنن چون هزارتا دلیل دارم چرا از بلادبورن بیشتر خوشم میاد
از مبارزات بسیار بسیار بهترش گرفته تا سلاح های متفاوت و کاربردی تر تا ارزش تکرار فوق بالاتر و باس های بهتر وsetting خاص تر و….
تنها چیزی که ویچر رو توش بیشتر قبول دارم داستان و گرافیکه که داستان و شخصیتا برام مهم نیستن چندان و اولویتم گیم پلیه .گرافیکشم از نظر فنی بهتر بود ولی تو بحث طراحی هنری بلاد رو ترجیح میدم
اون داورا به هرچی میخوان رای بدن بدن برام اهمیتی نداره
قرار نیست چون اونا فکر میکنن ویچر بهتره منم اینو بپذیرم
اونا شاید داستان و شخصیتا براشون اهمیت خاصی داشته باشه که برای من نداره . به داستان تو بازی نهایتا نیم تا یه نمره بدم
دیدگاه متفاوتی باهاشون در مورد بازی دارم و ویچر رو شاهکار نمیدونم دلایل خودمم دارم
اینکه اقای بابایی چی فکر میکنه هم به خودشون مربوطه و نظرش محترم ولی دلیلی نمیشه من باهاش موافقت کنم. من یه باس آخر بلادبورن رو با کل تجربه ویچرم عوض نمیکنم چطور میتونم به گوتی ویچر اهمیت بدم درحالیکه تجربه بلادبورن برام ده ها برابر جذاب تر بود و تنها بازیتو ده سال اخیر بود که سه بار بازیش کردم؟
اگه قرار باشه همه عین گله یه طرز تفکر داشته باشن
دیگه انسانیت و حق تفکرمتفاوت چه معنایی پیدا میکنه؟
اصلا معیار ها تو خوب دونستن بازی یکسان نیستن که نظرات یکسان باشن
من بازیبا متای ۷۹کردم از بازیبا متای ۹۵ بیشتربهمحال داد
و برعکسش
اعداد و ارقاموجوایز نظر منونسبت به یه بازی تغییر نمیده
باشه حالا چرا عصبانی میشی 😀 .
تو با بلاد بیشتر حال میکنی من با ویچر(برخلاف تو با جفتشون خیلی حال کردم).هر کدوم دیدگاه خودمونو داریم.
سر و ته حرفم اینه که باید به نظرات دیگران احترام گذاشت.
اونکه بعله بالامگفتم هرکی بگه بلادبورن مزخرفی بیش نیست نظرشه و قابل احترام
اتفاقا منخوشم میاد یه نفربرخلاف کلیشه بیاد حرفشو رو راست بزنه
از اولشم بحث نظر شخصی بود
خیلی بازی ها توشون بود ولی نه توی نقش اصلی
اما به هر حال وجودشون توی دنیای گیم درست نیست!
OKAY BOOMER
I see you are a man of culture as well
حالا من هنوز بازی نکردم اگه شما بازی کردی، به نظر شما اگه مسائل رو از tloup2 حذف کنیم دیگه بازی چیزی برای ارائه نداره؟
استاد دیگه خیلی در ساخت بازی ها نقشی نداره کاشکی دوباره بازیهای اینده رو کارگردانی کنه
از زمان بدو عیش او در عالمی ، همیشه کالبد او را نگریخته ام . بنده ی عزیزم بسیار خوش اندیش رشد کرده است ، تا سفر او ادامه دارد از نطق او بسیار بسیار استفاده کنید .
“تمام بازیها به سختی ساخته میشوند. در این راه باید سخت کار کنید.”
EA نشون داد که نیازی نیست حتما سخت کار کنی همون قبلی رو با چند قابلیت جدید میدی میشه بازی جدید 😐
ممنون بابت ترجمه ، استاد میکامی انقدر برای من مهترمه که حد نداره خالق سری رزیدنت اویل که جزو بهترین خاطرات دوران گیمینگم هست برای من بسیار مقام والایی داره امیدوارم همیشه سلامت و موفق باشه :heart:
اگر میکامی نبود من شخصا تعدادی از بهترین لحظات زندگیمو نداشتم جایگاه ایشون برای من در کنار کسانی مثل ،، اسپیلبرگ ،جیمز کامرون فورد کوپولا، دایمبگ دارل، چاک شولداینر و دیوید گیلمور ووووووو هست میشه گفت ایشون جزو بهترین خاطره ساز های زندگیمه :heart:
شینجی god hand remake درست کن حال کنیم
لطفا یک خبر درباره سری killzone آمده لطفا پوشش دهید بیشتر خبره درباره ریسک دوباره ساخته شدن یک بازی از سری killzone هست و موارد دیگر
لطفا پوشش دهید
استاد میکامی بنظر من بهترین وخلاقترین کارگردانه صنعته گیمه،حیف که کپکام قدرشو ندونست
با سلام وخسته نباشید خدمت آقای رضوی فر و همه اعضای گیمفا
ای کاش میشد از همین سایت از استاد تشکری کنم که با رزیدنت ۴ منو به صنعت گیم علاقه مند کرد گیمر شدن مو مدیون استادم
تشکر ازت استاد میکامی بزرگ