این ریمیک دلنشین و زیبا… | نقد و بررسی بازی Trials of Mana

واقعا می توانم بگویم بیشتر از ۷۰ درصد لذتی که از بازی ها در نسل هشتم برده ام، مربوط به عناوین ریمستر و ریمیک بوده و بیراه است اگر بگویم که انگار حس می کنم بازی های ریمستر و ریمیک را بیشتر از بازی های جدید دوست دارم زیرا حس می کنم به آنها اعتماد دارم! بازی امروز هم یکی از همان ریمیک هاست که واقعا من را شگفت زده کرد. بازسازی یک عنوان عالی نقش آفرینی SNES در سال ۱۹۹۵ به نام Trials of Mana که به بهترین شکل ممکن انجام شده است و باید بگویم Trials of Mana مثال بارز این است که چطور باید یک بازی خیلی قدیمی را بازسازی و ریمیک کرد. راستش را بخواهید حتی یک درصد هم فکر نمی کردم این بازی را ۴۰ ساعت بازی کنم و وقتی هم که تمام شد بلافاصله ۳ شخصیت باقی  مانده را بردارم و مجددا بازی را شروع کنم!

Trials of Mana برای علاقمندان به عناوین اکشن نقش آفرینی با حال و هوای کارتونی و تقریبا عاری از خشونت، یک پیشنهاد فوق العاده و یک بازی بسیار زیبا، لذت ‎بخش و سرگرم کننده است. Trials of Mana بدون شک یکی از جذاب ترین و لذتبخش ترین ها بین عناوین نقش آفرینی نسل هشتم محسوب می شود و با این که بازی در واقع ریمیک یک عنوان بیش از دو دهه قبل است، گیم پلی آن به طور معرکه ای جذاب و لذتبخش است. مخصوصا برای کسانی که عاشق قوی کردن شخصیت و چرخیدن در منوها و بررسی قدرت های مختلف شخصیت ها هستند تا بهترین را انتخاب کنند، با Trials of Mana واقعا “عشق” می کنند و ساعت ها می توانند جدا از دنیای زیبا و پرمحتوای بازی، در منوی شاخه های ارتقای هر شخصیت بچرخند و همه چیز را بررسی کنند. سازندگان واقعا یک بازسازی بسیار باکیفیت و عالی و وفادار به ریشه های بازی اصلی را خلق کرده اند.

فکر می کردم این بازی را حتی یک بار هم تمام نمی کنم و بیشتر از چند ساعت کشش بازی کردن ندارد. اما اما اما! هرگز زود قضاوت نکنید. Trials of Mana دقیقا با مشت زد توی چشمم و گفت دیدی تا چه حد اشتباه می کردی؟ واقعا هم همین طور است و این بازی من را حسابی سورپرایز و جادو کرد. بالاخره بازی در مورد جادو است دیگر! امروز برای شما می گویم که چرا این بازی توانست تا این حد من را شگفت زده کند و چرا اینقدر جذاب و زیباست. در واقع در این مطلب قصد دارم که به طور کامل عنوان Trials of Mana را برای شما دوستان تحلیل کرده و بخش‌ها و المان‌های مختلف آن را کاملا بررسی کنیم. پس اگر علاقمند به کسب اطلاعات بیشتر در مورد بازی Trials of Mana هستید و می‌خواهید با یک عنوان زیبا که نسخه اصلی آن را در نسل های قبلی تجربه نکرده اید و حالا به صورت ریمیک عرضه شده است، آشنا شوید، در ادامه این مقاله با بنده و وبسایت تحلیلی خبری گیمفا همراه شوید.

واقعا نمی فهمم که آخر چطور به این بازی می دهند ۷. به خدا قسم نمی فهمم. بالاغیرتا این را ۷-۸ ساعت بازی کرده اید که می دهید ۷؟ یا این که یکی دو ساعت رفته اید و والسلام؟ بازی در دو سه ساعت اولیه حتی ۱۰ درصد از داشته هایش را هم به شما نشان نمی دهد و این اشتباه محض است که چنین بازی را با ساعات اولیه نقد کنی. اما خب اینجا گیمفا است و ما برای مخاطبینمان بیشتر از این حرف ها ارزش قائل هستیم که هر چیزی دلمان می خواهد کشکی بگوییم و هر نمره ای عشق کردیم بدون منطقه بدهیم و برود. من چنین بازی را ۵۰ ساعت بازی می کنم و بعد به خودم اجازه می دهم برای شما آن را نقد کنم تا بدانم هر چه که میگویم از واقعیت بازی است، زیرا این را به شما و همینطور سازندگان بازی مدیونم

قطعا می دانید که در عناوین بازسازی شده، داستان تغییر خاصی نمی کند زیرا داستان چیزی نیست که با بازسازی شدن یک عنوان عوض شود (اگر عوض شود که خب بازسازی نیست!). داستان Trials of Mana در دنیایی رخ می دهد که در آن Mana یک منبع مهم و محدود انرژی است و الهه ی Mana توسط یک درخت و شمشیری به نام Sword of Mana که در یک سنگ فرو رفته است، از این منبع Mana محافظت می کند. وقتی چنین منبع قدرتمندی از Mana وجود داشته باشد قطعا شخصیت های حریصی هم پیدا می شوند که بخواهند آن را در اختیار گرفته و از بین ببرند یا آن را کاملا برای خود استفاده کنند. بازی ۶ شخصیت دارد که شما باید در ابتدا شخصیت اصلیتان و دو همراه او را انتخاب کرده و تیم خود را شکل دهید. جالب اینجاست که بسته به شخصیتی که انتخاب می کنید داستان به طور متفاوتی شروع می شود و نشان می دهد که آن شخصیت به چه دلیلی و از کجا به بخشی که تمام شخصیت ها یک هدف را دنبال می کنند رسیده است. مثلا شخصیت Duran پسر جوانی است که یکی از بهترین شمشیر زنان است و در خدمت پادشاه است.

شما در ابتدا باید از بین۶ شخصیت تیم ۳ نفره خود را انتخاب کنید و بسته به شخصیت اصلی که اول انتخاب می کنید داستان برای شما متفاوت شروع می شود و حتی برخی بخش ها و کات سین ها و مراحل و باس ها بسته به شخصیت شما تغییر می کنند که این فوق العاده ارزش تکرار بازی را بالا برده است. این ۶ شخصیت هر کدام از زمین تا آسمان با هم متفاوت هستند و از سلاحشان گرفته تا نوع قدرت ها و روش مبارزه آنها کاملا با هم متفاوت است و از شمشیر گرفته تا نیزه و مشت و گرز و خنجر، هر کدام متعلق به یک کلاس و یک شخصیت هستند. حتی نکته جالب تر اینجاست که هر کدام از این شخصیت ها و کلاس ها در روند بازی، با ۷ کلاس ارتقا یافته از کلاس اصلی خودشان روبرو می شوند که به صورت شاخه ای و دو تا دو  تاست که باید یک مسیر Dark  یا Light را برای ارتقای کلاسشان پیش بگیرند و کلاسشان را قدرتمند تر کنند.

او پسر محبوب ترین شوالیه سرزمین که دوست صمیمی پادشاه بوده است و برای نجات پادشاه جانش را در نبرد با Dragon Lord از دست داده است، می باشد و حالا می خواهد جا پای پدر بگذارد و جزو گارد پادشاه می شود. در اولین شب نگهبانی او، یک جادوگر قرمز پوش مه بسیار قدرتمند است به همراه تعدادی جادوگران دیگر به قصر حمله می کنند و او خیلی راحت Duran را شکست می دهد. البته جادوگر موفق به از بین بردن پادشاه نمی شود. Duran که بسیار سرخورده و ناراحت است تصمیم می گیرد تا به سرزمین های دیگر سفر کند و قدرت کسب کرده و با مهارت بالا بتواند انتقام شکستش را از جادوگر قرمز پوش بگیرد، اما سرنوشت او خیلی مهم تر از این است و در نهایت کارش به محافظت ار الهه مانا و نجات دنیا می رسد. در واقع هر ۶ شخصیت هر کدام از یک مسیر  جدا و با انگیزه ای خاص، به این هدف می رسند و با هم همراه می شوند. در واقع داستان ۶ نوع شروع مختلف دارد و حتی بسته به شخصیت اصلی که انتخاب کرده اید برخی محیط ها و باس ها نیز تفاوت خواهند داشت تا بازی تنوع بالایی از نظر داستانی داشته باشد.

اگر علاقمند به عناوین نقش آفرینی هستید که در آن دریایی از کالکتیبل ها و آیتم ها را لوت می کنید و ذره ذره شخصیت و گروهتان را قوی می کنید و لول می زنید تا به مناطق سخت تر بروید و باس های قدرتمندتر را شکست دهید، Trials of Mana عنوانی نیست که حتی لحظه ای به تجربه نکردن آن فکر کنید و آن را از دست بدهید. این بازی واقعا شگفت انگیز است. یک ریمیک دلنشین و زیبا.

شخصیت پردازی هر ۶ شخصیت و همینطور  دیگر شخصیت هایی که در بازی می بینید مناسب و قابل قبول است و هر کدام کاملا با دیگری تفاوت دارند. هرچند که اکثر آنها شخصیت هایی کاملا سیاه یا سفید هستند ولی با این حال دوست داشتنی هستند. این نکته که بازی با ۶ داستان مختلف آغاز می شود و گاها به طور متفاوتی در ادامه قم می خورد، بهترین نکته داستانی بازی است و ارزش تکرار آن را هم بسیار بالا می برد. لااقل برای دو بار کامل بازی کردن با دو تیم ۳ نفره، داستان بازی کاملا برای شما جذابیت دارد و با همراهی گیم پلی معرکه و شخصیت های فوق العاده متنوع و متفاوت از هم، شما را علاقمند به تکرار بازی با شخصیت های جدید و یا تکرار بازی در قالب New Game Plus می کند. به طور کلی باید گفت داستان و روایت و شخصیت ها در Trials of Mana از نکات مثبت و جزو جذابیت های بازی محسوب می شوند که هر چند بسیار ساده و سیاه و سفید هستند ولی تنوع خیلی بالایی دارند و اتفاقات جذابی در آنها رقم می خورد. اگر شما از داستان های فانتزی و جادو و…. خوشتان می آید قطعا از داستان Trials of Mana نیز رضایت خواهید داشت و می تواند شما را جذب کرده و ناامیدتان نکند، چرا که  در روند داستان بازی اتفاقات بسیار مختلفی را آن هم از دید شخصیت های مختلف تجربه خواهید کرد.

در Trials of Mana چرخه شب و روز نیز وجود دارد و جالب است که این چرخه باعث ایجاد تغییراتی هم می شود. مثلا شخصیت Kevin که از یک نژاد خاص است و با مشت مبارزه می کند، وقتی شب می شود به حالت دیو در می آید و قوی تر می شود! شما می توانید در شهرهای مختلف و در بخش هتل بخوابید و انتخاب کنید که مثلا صبح بیدار شوید یا شب.

از لحاظ گرافیک و جلوه های بصری Trials of Mana بسیار زیبا و چشم نواز است و با عنوان کارتونی زیبا و خوش آب و رنگی از لحاظ طراحی دنیا و مراحل بازی و شخصیت ها و … طرف هستیم و بازی از لحاظ بصری واقعا چشم نواز و جذاب است. Trials of Mana از نظر طراحی هنری، دارای یک استایل کارتونی شاد و فوق العاده زیبا است که در لحظه لحظه بازی شما را به وجد می آورد. تنها کافی است تا بازی را آغاز کنید تا پس از همان چند دقیقه ابتدایی به دنیای ساده و زیبا و طراحی های دوست داشتنی و خوش رنگ و لعاب بازی علاقمند شوید. رنگ بندی و طراحی های کارتونی دنیای بازی بسیار زیبا، منحصر به فرد و جالب هستند و شما را به بازی علاقمند می کنند. طراحی های بازی و گرافیک هنری Trials of Mana بسیار زیبا و صمیمی و ساده است و محیط های بازی و دنیای آن در نهایت زیبایی فانتزی و کارتونی طراحی شده اند. در واقع باید گفت طراحی های هنری Trials of Mana بی شک جزو برترین بخش های آن به حساب می آید و بازی از این لحاظ یک عنوان بسیار دوست داشتنی است که از طراحی و گرافیک هنری بسیار دلنشینی بهره مند است.

با شکست دشمنان و ارتقای لول شما امتیاز تجربه می گیرید که این امتیاز را می توانید در ۵ شاخه مختلف نظیر قدرت و روحیه و شانس و … خرج کنید تا قابلیت های آن شاخه را به دست اورید. مثلا در شاخه قدرت، وقتی ۲ امتیاز را خرج کنید، ۵ عدد به قدرت کلی شخصیت شما اضافه می شود. وقتی ۴ امتیاز را خرج کنید، یک قابلیت مخصوص به دست می آورید که بر اساس قدرت است و مثلا باعث می شود که آسیب ضربات شارژ شده شما بیشتر شود. همینطور عدد امتیاز خرج شده تجربه که در هر شاخه بالا برود کلی قابلیت و مهارت خاص برای شما باز می شود که واقعا اگر بخواهم راستش را بگویم “دنیایی از انواع و اقسام مهارت های کاملا متفاوت” برای هر شخصیت و در هر کدام از این شاخه های قدرت و شانس و استقامت و .. وجود دارد

همچنین طراحی های بازی فاقد هر گونه خشونت و زشتی هستند و جای هیولاها و دشمنان بازی هم موجودان گوگولی مگولی هستند که اکثرشان شبیه دشمن نیستند! ولی باس های بسیار پرتعداد بازی طراحی های جدی تری دارند و شاهد چندین و چند نوع باس مختلف در بازی هستیم که کاملا شما را از باس فایت های جذاب سیراب می کنند و همگی طراحی های ظاهری جذابی دارند. طراحی شخصیت های بازی نیز از لحاظ ظاهری بسیار زیباست و نشان از ذهن بسیار خلاق و باز طراحان ژاپنی بازی دارد که همیشه در طراحی شخصیت ها زیبا عمل می کنند و از شخصیت های اصلی بازی گرفته تا دشمنان گوگولی و باس های جذاب بازی، همگی به بهترین شکل طراحی شده و با فضای دنیای بازی تطابق کامل دارند و کاملا در خدمت اتمسفر بازی عمل می کند. دنیای بازی پر است از محیط ها و مناطق مختلف و متنوع از لحاظ بصری که باعث می شوند هرگز چشم شما خسته نشود و مدام از محیطی به محیط دیگر که کاملا از لحاظ بصری متفاوت است می روید و از مناطق برفی گرفته تا جنگلی و آتشفشانی و.. در بازی وجود دارند.

یکی از نکاتی که بازی در آن واقعا یک “شاهکار” است سیستم سفر سریع بازی از نیمه ی آن تا آخر بازی است و هرگز بازی به این باحالی از نظر سفر سریع ندیده ام! در اوایل بازی که خب مناطق زیادی باز نیستند و چند بار برای رفتن به مناطق دیگر که مثل جزیره هایی در یک اقیانوس هستند، درون یک توپ قرار می گیرید و شلیک می شوید به منطقه دیگر! سپس کمی بعد کشتی می آید و با ان به برخی مناطق دیگر سفر می کنید. اما کار از اینجا به بعد جذاب می شود. شما در بازی یک یک آیتم می گیرید که وقتی آن را در لب آب استفاده کنید یک موجود لاک پشت مانند عظیم با سر پرنده نزدیکتان می آید و شما را سوار می کندو سس کنترلش را به دست می گیرید و دور تا دور دنیای بازی را در اقیانوس می توانید بچرخید و به مناطق مختلف سفر کنید آن هم با سرعت خیلی بالایی که این موجود دارد فقط چند ثانیه طول می کشد که به منطقه دیگری بروید. در این حالت شما تنها می توانید در مناطقی که در لب اقیانوس هستند و در واقع ساحلی هستند پیاده شوید و در این زمان با خودم فکر می کردم که یعنی نمی شود به بخش های دیگر سفر سریع کرد؟ اما بازی یک سورپرایز معرکه برایم داشت.

این تنوع و طراحی های زیبا همیشه شور و شوق شما را برای ادامه بازی حفظ می کند و باید گفت طراحی هنری و گرافیکی بسیار زیبای بازی نقش اساسی را در جذابیت این عنوان ایفا می کنند و از عوامل اصلی دلبستگی شما به بازی هستند. در Trials of Mana و با توجه به سبک گرافیکی کارتونی بازی، شاهد مواردی که از لحاظ گرافیک فنی به گیم ‎پلی بازی صدمه بزنند نیز نیستیم و مواردی از قبیل باگ، لگ، پارگی تصویر و مواردی از این دست به هیچ عنوان مشاهده نمی ‎شود. از منظر کلی باید گفت در عنوان Trials of Mana، سازندگان چه از لحاظ فنی و چه هنری موفق شده اند تا یک ریمیک بسیار شایسته و وفادار از لحاظ ظاهری به ریشه های بازی اصلی خلق نمایند. Trials of Mana یک تجربه باثبات و زیبا را به بازیباز ارائه می دهد و مواردی مثل باگ و مشکلات فنی هرگز شما را آزار نمی دهند که البته با توجه به سبک بصری بازی غیر از این هم انتظار نمی رفت. در حقیقت سازندگان بازی موفق شده اند تا یک دنیای بسیار جذاب، زیبا و خوش رنگ و لعاب را با ثبات گرافیکی مناسب برای ما به ارمغان آورند.

این عنوان یکی از برترین و پرمحتواترین و متنوع ترین گیم پلی های بازی های نقش آفرینی در نسل هشتم را دارد که ارزش تجربه آن را ده چندان کرده است و نه تنها به عنوان یک علاقمند به نقش آفرینی و ارتقا محو تجربه آن می شوید، بلکه دوباره هم آن را با ۳ شخصیت دیگر آغاز می کنید یا سراغ نیو گیم پلاس می روید. تازه بعد از تمام کردن بازی و شکست باس نهایی و دیدن Credits بازی تمام نمی شود و یک دشمن خیلی خیلی قوی دیگر به وجود می آید که یک بخش داستانی چند ساعته جدید را به بازی اضافه می کند که اگر بخواهید شخصیتتان را به ارتقای کلاس چهارم ببرید، فقط در این بخش می توانید این کار را انجام دهید.

گیم پلی Trials of Mana بدون شک یکی از جذاب ترین و لذتبخش ترین ها بین عناوین نقش آفرینی نسل هشتم محسوب می شود و با این که بازی در واقع ریمیک یک عنوان بیش از دو دهه قبل است، گیم پلی آن به طور معرکه ای جذاب و لذتبخش است. شما در ابتدا باید از بین۶ شخصیت تیم ۳ نفره خود را انتخاب کنید و بسته به شخصیت اصلی که اول انتخاب می کنید داستان برای شما متفاوت شروع می شود و حتی برخی بخش ها و کات سین ها و مراحل و باس ها بسته به شخصیت شما تغییر می کنند که این فوق العاده ارزش تکرار بازی را بالا برده است. این ۶ شخصیت هر کدام از زمین تا آسمان با هم متفاوت هستند و از سلاحشان گرفته تا نوع قدرت ها و روش مبارزه آنها کاملا با هم متفاوت است و از شمشیر گرفته تا نیزه و مشت و گرز و خنجر، هر کدام متعلق به یک کلاس و یک شخصیت هستند. حتی نکته جالب تر اینجاست که هر کدام از این شخصیت ها و کلاس ها در روند بازی، با ۷ کلاس ارتقا یافته از کلاس اصلی خودشان روبرو می شوند که به صورت شاخه ای و دو تا دو  تاست که باید یک مسیر Dark  یا Light را برای ارتقای کلاسشان پیش بگیرند و کلاسشان را قدرتمند تر کنند.

در هتل ها یک مکانیسم خیلی باحال وجود دارد که شامل کاشت و برداشت است. در جلوی میز پیشخوان هتل ها، یک بخش گلدان مانند قرار دارد که ابتدا لول ۱ است. شما در بازی انواع بذرهای عادی و نقره ای و طلایی و Rainbow  و… را جمع می کنید که باید آنها را در این گلدان بکارید تا بر اساس شانس و لولی که گلدان دارد به شما آیتم های مختلف از تجهیزات و سلاح های عالی گرفته تا آیتم های مصرف کردنی و… بدهد. هر چقدر این کار را انجام دهید لول گلدان بالا می رود و نهایتا به لول ۵ می رسد که وقتی گلدان من به این لول رسید احتمال این که آیتم های درست حسابی بدهد خیلی خیلی بیشتر شد و چندین بار سلاح و زره هایی که قرار بود بعدا در فروشگاه ها بیایند را به من داد و کلی کیف کردم! همچنین نوع بذر هم خیلی مهم است و هر چه بذر بهتر باشد و مثلا طلایی یا Rainbow باشد احتمال دادن آیتم بهتر و تجهیزات بیشتر می شود.

مثلا شخصیتی که کلاس Healer و درمان گر و حمایتی دارد، هنگام اولین ارتقای کلاسش باید انتخاب کنید که آیا می خواهید او در شاخه Light ارتقا یابد (که باعث می شود مهارت ها و جادوهای درمانگری و حمایتی وی بسیار تقویت شود و تبدیل به یک Healer کامل شود که بیشتر به درد حمایت بقیه شخصیت ها می خورد) و یا در شاخه Dark (که باعث می شود او روی قابلیت های مبارزه و جادوهای کشنده تر کار کند و در واقع بیشتر به سمت مبارزه بیاید تا یک درمانگر صرف). هر کدام از این انتخاب ها لیست و ظاهر شخصیت را کاملا جدید می کند و به این ترتیب هر شخصیت در بازی  بار لباسش عوض می شود که بسیار جذاب است و باعث می شود از نظر ظاهری هرگز خسته کننده نشوند. جالب است که می توانید مثلا یک بار دیگر هم با شخصیت بازی کنید ولی این بار شاخه دیگر را انتخاب کنید و ۴ ارتقای متفاوت از بار قبلی را امتحان کنید که به طور مشهودی باعث می شود حتی یک شخصیت ثابت هم کلی قابل تغییر باشد و در یک بار بازی طوری عمل کند و در بار بعدی بازی، کاملا متفاوت باشد. برای هر ۶ شخصیت بازی این ۷ کلاس مختلف ارتقا وجود دارند که هیچ کدام هم حتی در یک مورد مشترک نیستند. در واقع بازی ۶ کلاس اولیه دارد و ۴۲ کلاس زیرشاخه که در طول بازی به انتخاب شما باز می شوند.

مگه میشه توی یه بازی از سری سولز چیزی نباشه؟!‌! بفرمایید اینم صندوق آدم خوار که وقتی می خواهید آیتم از درون آن بردارید ناگهان تغییر می کند و دهان و دندان پیدا می کند و می خواهد شما را بخورد. تو چه کردی میازاکی؟!

تازه این کلاس ها یک بخش قضیه هستند. با شکست دشمنان و ارتقای لول شما امتیاز تجربه می گیرید که این امتیاز را می توانید در ۵ شاخه مختلف نظیر قدرت و روحیه و شانس و … خرج کنید تا قابلیت های آن شاخه را به دست اورید. مثلا در شاخه قدرت، وقتی ۲ امتیاز را خرج کنید، ۵ عدد به قدرت کلی شخصیت شما اضافه می شود. وقتی ۴ امتیاز را خرج کنید، یک قابلیت مخصوص به دست می آورید که بر اساس قدرت است و مثلا باعث می شود که آسیب ضربات شارژ شده شما بیشتر شود. همینطور عدد امتیاز خرج شده تجربه که در هر شاخه بالا برود کلی قابلیت و مهارت خاص برای شما باز می شود که واقعا اگر بخواهم راستش را بگویم “دنیایی از انواع و اقسام مهارت های کاملا متفاوت” برای هر شخصیت و در هر کدام از این شاخه های قدرت و شانس و استقامت و .. وجود دارد که همانطور که گفتم تازه اینها کاملا جدا از آن سیستم ارتقای کلاسی هستند که توضیح دادم. یعنی کسانی که عاشق قوی کردن شخصیت و چرخیدن در منوها و بررسی قدرت های مختلف شخصیت هستند تا بهترین را انتخاب کنند، با این بازی عشق می کنند و ساعت ها می توانند در منوی شاخه های هر شخصیت بچرخند و همه چیز را بررسی کنند. در ابتدا هر کدام از این شاخه ها مثلا فقط تا ۱۵ امتیاز تجربه را می توانید خرجشان کنید و بعدش دیگر بسته می شود تا زمانی که بر اساس کلاس  های گوناگونی که با پیشروی در بازی انتخاب می کنید، باعث شوند که یکی یا چند تا از شاخه ها عددشان باز شود و مثلا تا ۴۰ امتیاز تجربه بتوانید خرجشان کنید و کلی قابلیت قوی تر و حالت های قدرتمندتر مهارت های قبلی را به دست آورید.

نبردهای بازی به صورت کاملا اکشن و همزمان و هک اند اسلش است که ریتم سریعی هم دارد و نوع مبارزه و سلاح و قدرت ها و مهارت های هر ۶ شخصیت هم با هم از زمین تا آسمان متفاوت است و وقتی هنگام بازی شخصیتتان را عوض می کنید و کنترل دو نفر دیگر اعضای تیمتان را به دست می گیرید کلی حس تنوع و تازگی دارید و این باعث می شود که بازی اصلا در زمینه نبردها و مبارزات خسته کننده نشود.

در بازی انواع دشمنان مختلف حضور دارند که همان طور که در بخش بصری اشاره کردم همگی طراحی هایی غیرخشونت آمیز و حتی گوگولی دارند و بیشتر آنها شبیه دشمن نیستند بلکه شبیه عروسک هستند، اما خب همین ها در لول ها و درجات سختی بالاتر دخلتان را می آورند، اگر دقت نکنید! البته این نوع طراحی ظاهری دشمنان می توانید برای بازیبازان هاردکور و جدی تر، مقداری روی مخ باشد و آن حس و حال درگیری و نبرد سنگین را به شما منتقل نکند وقتی که مثلا دارید با بک دشمن گرد با مزه که دست و پا ندارد و هی می پرد هوا، مبارزه می کنید! در واقع باید گفت طراحی ها و فضاسازی و رنگ بندی دنیای بازی در Trials of Mana دقیقا نقطه مقابل عناوینی مثل دارک سولز و بلادبورن است و فضایی بسیار شاد و کارتونی دارد، اما در زیر پوشش این رنگ بندی و فضاسازی، دنیایی از جذابیت و سرگرمی فوق العاده برای نقش آفرینی باز ها وجود دارد و این بازی آن قدر گیم پلی پر و پیمانی دارد که تا خودتان بازی نکنید اصلا متوجه نمی شوید. وقتی هم که بازی کنید قطعا بعد از چند ساعت با خود می گویید “اوه اوه این بازی چند برابر خیلی از نقش آفرینی ها المان و محتوا و تنوع گیم پلی دارد.” یکی دیگر از نقاط قوت فوق العاده ی بازی، باس فایت ها بسیار پرتعداد و متنوع هستند که شما را واقعا از انواع و اقسام باس فایت که هر کدام روش نبرد متفاوتی دارند و باید جور خاصی با آنها بجنگید، سیراب می کنند و کلی از این باس فایت ها لذت خواهید برد.

باور کنید که با این همه توضیحی که در مورد گیم پلی بازی دادم، هنوز هم خیلی از موارد را نگفته ام و بازی قطعا با گیم پلی خود باز هم شما را سورپرایز خواهد کرد. مثلا بخش مربوط به کاکتوس که   خودش یک انگیزه کامل برای مو به مو گشتن دنیای بازی است. ۵۰ تا از اینها وجود دارند که در دنیای بازی پخش هستند و هر ۵ تا را که پیدا کنید یک پاداش ویژه و ارزشمند می گیرید مثل احتمال دو یا ۳ برابر شدن امتیاز تجربه و موارد دیگر بسیار جذاب. در واقع ۱۰ پاداش خاص در این بخش انتظارتان را می کشند.

در Trials of Mana چرخه شب و روز نیز وجود دارد و جالب است که این چرخه باعث ایجاد تغییراتی هم می شود. مثلا شخصیت Kevin که از یک نژاد خاص است و با مشت مبارزه می کند، وقتی شب می شود به حالت دیو در می آید و قوی تر می شود! شما می توانید در شهرهای مختلف و در بخش هتل بخوابید و انتخاب کنید که مثلا صبح بیدار شوید یا شب. تازه در این هتل ها یک مکانیسم خیلی باحال دیگر هم وجود دارد که شامل کاشت و برداشت است. در جلوی میز پیشخوان هتل ها، یک بخش گلدان مانند قرار دارد که ابتدا لول ۱ است. شما در بازی انواع بذرهای عادی و نقره ای و طلایی و Rainbow  و… را جمع می کنید که باید آنها را در این گلدان بکارید تا بر اساس شانس و لولی که گلدان دارد به شما آیتم های مختلف از تجهیزات و سلاح های عالی گرفته تا آیتم های مصرف کردنی و… بدهد. هر چقدر این کار را انجام دهید لول گلدان بالا می رود و نهایتا به لول ۵ می رسد که وقتی گلدان من به این لول رسید احتمال این که آیتم های درست حسابی بدهد خیلی خیلی بیشتر شد و چندین بار سلاح و زره هایی که قرار بود بعدا در فروشگاه ها بیایند را به من داد و کلی کیف کردم! همچنین نوع بذر هم خیلی مهم است و هر چه بذر بهتر باشد و مثلا طلایی یا Rainbow باشد احتمال دادن آیتم بهتر و تجهیزات بیشتر می شود.

دنیای بازی پر است از محیط ها و مناطق مختلف و متنوع از لحاظ بصری که باعث می شوند هرگز چشم شما خسته نشود و مدام از محیطی به محیط دیگر که کاملا از لحاظ بصری متفاوت است می روید و از مناطق شهری گرفته تا برفی و جنگلی و آتشفشانی و.. در بازی وجود دارند.

در بازی وقتی مقداری داستان را جلو می برید در فروشگاه های مختلف سلاح های قوی تر و زره های قدرتمندتر باز می شوند که بخرید و شخصیت هایتان را قوی تر کنید. هر شخصیت یک کلاس سلاح دارد و مثلا برای یکی فقط شمشیر قوی تر فروخته می شود و برای دیگری فقط نیزه قوی تر. یعنی نمی توانید سلاح های مختلف برای یک شخصیت ثابت بخرید بلکه باید سلاحش را در همان رده فقط قوی تر کنید و سلاح های بهترش را بخرید. همینطور زره ها و کلاه و حلقه ی هر شخصیت هم در رده مختص خودشان است (فقط برخی حلقه ها مشترک هستند) و نمی توانید انواع زره های شخصیت های مختلف را برای دیگر شخصیت ها بخرید بلکه فقط باید در فروشگاه ها رده قوی تر از زره مربوط به خود آن شخصیت را بخرید. مثلا وقتی سه شخصیت شما شمشیر و نیزه و خنجر دارند هر مقدار که در بازی پیشروی می کنید و به فروشگاه های جدید سر می زنید می بینید که ۳ تا سلاح شمشیر و نیزه و خنجر جدید آمده است که قوی تر از سلاح های حال حاضر شخصیت هاست. در مورد زره ها هم همینطور است و با پیشروی در بازی برای ۳ شخصیت شما ۳ زره جدید فروخته می شود که قوی تر از قبلی ها هستند. این اتفاق بارها و بارها و بارها در بازی رخ می دهد و فکر می کنم که مثلا من در طول بازی از ابتدا تا انتها حدود ۳۰ بار سلاح و زره جدید برای هر شخصیت خریدم و قبلی ها را فروختم. البته این را بدانید که وقتی از این مغازه ها سلاح و زره جدید می خرید ظاهر شما تغییر نمی کند بلکه ظاهر شما همانطور که در قبل گفتم هنگام ارتقای کلاستان به شاخه های بالاتر به طور کامل عوض می شود و واقعا هم لباس های خیلی جذابی برای هر شخصیت وجود دارد.

انصافا سازندگان در این بازی فکر همه چیز را کرده اند و در کمتر بازی تا به حال اینقدر دقت به همه چیز و حداکثر دقت در مدیریت ریز ترین المان ها را از سوی سازندگان دیده بودم و واقعا به شخصه به افتخار سازندگان این بازی در اسکوئر انیکس می ایستم و آنها را تشویق می کنم زیرا این بازی من را شوکه کرد از بس که معرکه بود.

یعنی در واقع در طول بازی هر شخصیت ۴ دست لباس کاملا متفاوت از نظر ظاهری دارد که با ۴ بار ارتقا دادن کلاس و رساندن آن به ماکزیمم، هر بار تغییر می کنند. البته اگر مثلا یکی از این لباس ها را دوست داشته باشید می توانید بروید و درون بخش تجهیزات آن را فعال کنید و در واقع هر کدام از آن ۴ دست لباس را که بیشتر دوست دارید تن شخصیت هایتان کنید. یک موضوع عجیب و مسخره و روی مخ در مورد فروشنده های بازی وجود دارد که ۹۰ درصد آنها کاملا مثل هم هستند و دارند به صورت موزون و هماهنگ می رقصند! بله اینها تمام وقت می رقصند و هرگز نمی ایستند. یعنی مثلا تصور کنید وارد فروشگاه زره و سلاح می شوید که در برخی مناطق در یک ساختمان هستند. وقتی وارد می شوید می بینید که دو نفر که ۱۰۰ درصد عینا مشابه هستند با یک خروار ریش و سبیل به صورت کاملا منظم و پرسرعت دارند رقصی بسیار ضیقی را انجام می دهند که واقعا این موضوع برای من یک نکته منفی در بازی بود که خیلی خیلی روی مخم رفت! آخر یعنی چه اصلا که این ها دقیقا همگی عینا مثل هم هستند و به صورت تمام وقت و بدون لحظه ای توقف رقصی بسیار ضایع و تکراری را به صورت هماهنگ و موزون انجام می دهد!

سیستم راهیابی و راهنما و نقشه ی بازی به معنای واقعی عالی است و با وجود ده ها منطقه مختلف و بزرگ، حتی لحظه ای هم در بازی برای یافتن مسیر صحیح و انجام ماموریت گیج نمی شوید و بازی کاملا با نقشه عالی و علامت ماموریت شما را حمایت می کند تا در بین کلی منطقه متنوع دقیقا بدانید چکار می کنید و کجا می روید.

سیستم راهیابی و راهنما و نقشه ی بازی به معنای واقعی عالی است و با وجود ده ها منطقه مختلف و بزرگ، حتی لحظه ای هم در بازی برای یافتن مسیر صحیح و انجام ماموریت گیج نمی شوید و بازی کاملا با نقشه عالی و علامت ماموریت شما را حمایت می کند تا در بین کلی منطقه متنوع دقیقا بدانید چکار می کنید و کجا می روید. صحبت از مناطق بازی شد و باید بگویم حتی مناطق مختلف بازی هم روی گیم پلی تاثیر دارند که این خیلی جذاب است. در مرحله صحرا شن های روان وجود دارند که شما را حرکت می دهند و مبارزه کردن روی این شن ها به طوری که مدام شما و دشمنان عقب و جلو برده می شوید چالش و جذابیت خاصی دارد. در مرحله یخی شما کاملا روی سطح لغزنده هستید و در واقع مقداری لیز می خورید که این نیز در مبارزات بازی تاثیرگذار است. در مرحله آتشفشان هم محیط ها پر است از گدازه های پرتاب شونده به سمت شما و دریاچه های موارد مذاب که باید در حالی که از گدازه ها جاخالی می دهید و حواستان هم باشد در موارد مذاب نیافتید، مبارزه هم بکنید که این هم چالش خاص خودش را دارد.

واقعا کنترل دو نفری که در اختیار هوش مصنوعی است واقعا حرف ندارد و این دو یار شما به قدری عالی بازی می کنند و حواسشان به همه چیز است که لذت می برید. ازHeal کردن به موقع گرفته تا حتی شناسایی ضعف دشمنان و استفاده از جادوهای مطابق با آن. البته شما باید استراتژی آنها را تعیین کنید و حتی برای آنها میزانی که اجازه دارند از جادو و MP و خط قدرت خاص خود استفاده کنند تعیین نمایید تا آن جوری که شما می خواهید نبرد را مدیریت کنند و ناگهان کل خط قدرت و جادوی خود را خالی نکنند.

نبردهای بازی به صورت کاملا اکشن و همزمان و هک اند اسلش است که ریتم سریعی هم دارد و نوع مبارزه و سلاح و قدرت ها و مهارت های هر ۶ شخصیت هم با هم از زمین تا آسمان متفاوت است و وقتی هنگام بازی شخصیتتان را عوض می کنید و کنترل دو نفر دیگر اعضای تیمتان را به دست می گیرید کلی حس تنوع و تازگی دارید و این باعث می شود که بازی اصلا در زمینه نبردها و مبارزات خسته کننده نشود. من در بار اول در حدود ۲۸ ساعت با ۳ نفر از شخصیت ها بازی را تمام کرد راستش دیگر هم قصد نداشتم یک بار دیگر این همه ساعت را دوباره بازی کنم. فقط به صورت امتحانی ۳ شخصیت دیگر را برداشتم و وارد بازی شدم و دیدم وای اینها اصلا انگار یک بازی جدید هستند! این تازگی همانا و دوباره ۲۰ ساعت بازی کردن و تمام کردن بازی همانا! تازه هم کلی از داستان فرق می کند و کات سین های جدید می بینید و از آن مهم تر برخی مناطق با هم فرق می کنند و حتی باس آخر هم متفاوت است که این واقعا باعث شد حس کنم این اصلا یک بازی دیگر است.

حتی مناطق مختلف بازی هم روی گیم پلی تاثیر دارند که این خیلی جذاب است. در مرحله صحرا شن های روان وجود دارند که شما را حرکت می دهند و مبارزه کردن روی این شن ها به طوری که مدام شما و دشمنان عقب و جلو برده می شوید چالش و جذابیت خاصی دارد. در مرحله یخی شما کاملا روی سطح لغزنده هستید و در واقع مقداری لیز می خورید که این نیز در مبارزات بازی تاثیرگذار است. در مرحله آتشفشان هم محیط ها پر است از گدازه های پرتاب شونده به سمت شما و دریاچه های موارد مذاب که باید در حالی که از گدازه ها جاخالی می دهید و حواستان هم باشد در موارد مذاب نیافتید، مبارزه هم بکنید که این هم چالش خاص خودش را دارد.

بازی شما را از باس فایت سیراب می کند و آن قدر باس در بازی هستند که کیف می کنید. انواع باس های غول پیکر با طراحی های مختلف و استراتژی های حمله ی مختلف در برابر شما قرار می گیرند و در درجه نرمال و سخت، واقعا اگر حواستان نباشد دخلتان را می آورند. مهم ترین نکته این است که باید باید باید یک Healer قوی داشته باشید و اولویتش را هم به جای مبارزه بگذارید روی ساپورت کردن. خودتان به دل دشمن بزنید و Healer هم مدام شما را Heal می کند. یک نکته عالی دیگر هم اینجاست که واقعا کنترل دو نفری که در اختیار هوش مصنوعی است واقعا حرف ندارد و این دو یار شما به قدری عالی بازی می کنند و حواسشان به همه چیز است که لذت می برید. ازHeal کردن به موقع گرفته تا حتی شناسایی ضعف دشمنان و استفاده از جادوهای مطابق با آن. البته شما باید استراتژی آنها را تعیین کنید و حتی برای آنها میزانی که اجازه دارند از جادو و MP و خط قدرت خاص خود استفاده کنند تعیین نمایید تا آن جوری که شما می خواهید نبرد را مدیریت کنند و ناگهان کل خط قدرت و جادوی خود را خالی نکنند. انصافا سازندگان فکر همه چیز را کرده اند و در کمتر بازی تا به حال اینقدر دقت به همه چیز و حداکثر دقت در مدیریت ریز ترین المان ها را از سوی سازندگان دیده بودم و واقعا به شخصه به افتخار سازندگان این بازی در اسکوئر انیکس می ایستم و آنها را تشویق می کنم زیرا این بازی من را شوکه کرد از بس که معرکه بود.

در بازی انواع دشمنان مختلف حضور دارند که اکثرا طراح هایی غیرخشونت آمیز و حتی گوگولی دارند و بیشتر آنها شبیه دشمن نیستند بلکه شبیه عروسک هستند، اما خب همین ها در لول ها و درجات سختی بالاتر دخلتان را می آورند، اگر دقت نکنید! البته این نوع طراحی ظاهری دشمنان می توانید برای بازیبازان هاردکور و جدی تر، مقداری روی مخ باشد و آن حس و حال درگیری و نبرد سنگین را به شما منتقل نکند وقتی که مثلا دارید با بک دشمن گرد با مزه که دست و پا ندارد و هی می پرد هوا، مبارزه می کنید! در واقع باید گفت طراحی ها و فضاسازی و رنگ بندی دنیای بازی در Trials of Mana دقیقا نقطه مقابل عناوینی مثل دارک سولز و بلادبورن است و فضایی بسیار شاد و کارتونی دارد، اما در زیر پوشش این رنگ بندی و فضاسازی، دنیایی از جذابیت و سرگرمی فوق العاده برای نقش آفرینی باز ها وجود دارد و این بازی آن قدر گیم پلی پر و پیمانی دارد که تا خودتان بازی نکنید اصلا متوجه نمی شوید.

 یکی از نکاتی که بازی در آن واقعا یک “شاهکار” است سیستم سفر سریع بازی از نیمه ی آن تا آخر بازی است و هرگز بازی به این باحالی از نظر سفر سریع ندیده ام! در اوایل بازی که خب مناطق زیادی باز نیستند و چند بار برای رفتن به مناطق دیگر که مثل جزیره هایی در یک اقیانوس هستند، درون یک توپ قرار می گیرید و شلیک می شوید به منطقه دیگر! سپس کمی بعد کشتی می آید و با ان به برخی مناطق دیگر سفر می کنید. اما کار از اینجا به بعد جذاب می شود. شما در بازی یک یک آیتم می گیرید که وقتی آن را در لب آب استفاده کنید یک موجود لاک پشت مانند عظیم با سر پرنده نزدیکتان می آید و شما را سوار می کندو سس کنترلش را به دست می گیرید و دور تا دور دنیای بازی را در اقیانوس می توانید بچرخید و به مناطق مختلف سفر کنید آن هم با سرعت خیلی بالایی که این موجود دارد فقط چند ثانیه طول می کشد که به منطقه دیگری بروید. در این حالت شما تنها می توانید در مناطقی که در لب اقیانوس هستند و در واقع ساحلی هستند پیاده شوید و در این زمان با خودم فکر می کردم که یعنی نمی شود به بخش های دیگر سفر سریع کرد؟ اما بازی یک سورپرایز معرکه برایم داشت.

بعد از مدتی سفر با موجود لاک پشتی که شبیه مرغ است، شما یک آیتم دیگر می گیرید که وقتی آن را می نوازید یک پرنده عظیم الجثه  می آید و سوارتان می کند و حالا کل نقشه و دنیای بازی دقیقا در زیرتان است و در یکی دو ثانیه با سرعت هر چه تمام تر می توانید در هر منطقه ای که اراده کنید پیاده شوید و بعد هم دوباره هر وقت خواستید پرنده را فرا بخوانید و دوباره به آسمان بروید و خیل سریع در دنیای زیبای بازی جابجا شوید آن هم با لذت پرواز کردن در آسمان. این موضوع واقعا یکی از بهترین و جذاب ترین المان های بازی است که تاکنون زیاد شبیهش را ندیده ایم و یکی از جذابترین انواع سفر سریع در بازی های مختلف است.

کمی بعد تر در بازی شما یک آیتم دیگر می گیرید که وقتی آن را می نوازید یک پرنده عظیم الجثه  می آید و سوارتان می کند و حالا کل نقشه و دنیای بازی دقیقا در زیرتان است و در یکی دو ثانیه با سرعت هر چه تمام تر می توانید در هر منطقه ای که اراده کنید پیاده شوید و بعد هم دوباره هر وقت خواستید پرنده را فرا بخوانید و دوباره به آسمان بروید و خیل سریع در دنیای زیبای بازی جابجا شوید آن هم با لذت پرواز کردن در آسمان. این موضوع واقعا یکی از بهترین و جذاب ترین المان های بازی است که تاکنون زیاد شبیهش را ندیده ایم و یکی از جذابترین انواع سفر سریع در بازی های مختلف است. البته حالا که این نکته مثبت و عالی را گفتم در کنارش یک موضوع منفی مربوط را هم باید بگویم و آن هم تعداد خیلی زیاد صفحه های لودینگ هستند که با این که خیلی طول نمی کشند ولی مدام و مدام از هر بخش به بخش دیگری باید صفحه لودینگ را تحمل کنید که این موضوعی آزار دهنده است.

واقعا می توانم بگویم بیشتر از ۷۰ درصد لذتی که از بازی ها در نسل هشتم برده ام، مربوط به عناوین ریمستر و ریمیک بوده و بیراه است اگر بگویم که انگار حس می کنم بازی های ریمستر و ریمیک را بیشتر از بازی های جدید دوست دارم زیرا حس می کنم به آنها اعتماد دارم!

در نهایت باید در مورد گیم پلی بازی بگویم که این عنوان یکی از برترین و پرمحتواترین و متنوع ترین گیم پلی های بازی های نقش آفرینی در نسل هشتم را دارد که ارزش تجربه آن را ده چندان کرده است و نه تنها به عنوان یک علاقمند به نقش آفرینی و ارتقا محو تجربه آن می شوید، بلکه دوباره هم آن را با ۳ شخصیت دیگر آغاز می کنید یا سراغ نیو گیم پلاس می روید. باور کنید که با این هم توضیحی که در مورد گیم پلی بازی دادم، هنوز هم خیلی از موارد را نگفته ام و بازی قطعا با گیم پلی خود باز هم شما را سورپرایز خواهد کرد. مثلا بخش مربوط به کاکتوس که خودش یک انگیزه کامل برای مو به مو گشتن دنیای بازی است. ۵۰ تا از اینها وجود دارند که در دنیای بازی پخش هستند و هر ۵ تا را که پیدا کنید یک پاداش ویژه و ارزشمند می گیرید مثل احتمال دو یا ۳ برابر شدن امتیاز تجربه و موارد دیگر بسیار جذاب. در واقع ۱۰ پاداش خاص در این بخش انتظارتان را می کشند.

یک موضوع عجیب و مسخره و روی مخ در مورد فروشنده های بازی وجود دارد که ۹۰ درصد آنها کاملا مثل هم هستند و دارند به صورت موزون و هماهنگ می رقصند! بله اینها تمام وقت می رقصند و هرگز نمی ایستند. یعنی مثلا تصور کنید وارد فروشگاه زره و سلاح می شوید که در برخی مناطق در یک ساختمان هستند. وقتی وارد می شوید می بینید که دو نفر که ۱۰۰ درصد عینا مشابه هستند با یک خروار ریش و سبیل به صورت کاملا منظم و پرسرعت دارند رقصی بسیار ضیقی را انجام می دهند که واقعا این موضوع برای من یک نکته منفی در بازی بود که خیلی خیلی روی مخم رفت! آخر یعنی چه اصلا که این ها دقیقا همگی عینا مثل هم هستند و به صورت تمام وقت و بدون لحظه ای توقف رقصی بسیار ضایع و تکراری را به صورت هماهنگ و موزون انجام می دهد!

تازه بعد از تمام کردن بازی و شکست باس نهایی و دیدن Credits بازی تمام نمی شود و یک دشمن خیلی خیلی قوی دیگر به وجود می آید که یک بخش داستانی چند ساعته جدید را به بازی اضافه می کند که اگر بخواهید شخصیتتان را به ارتقای کلاس چهارم ببرید، فقط در این بخش می توانید این کار را انجام دهید. وقتی یک بازی کارتونی با دشمنان گوگولی و طراحی های شاد و میزان خشونت صفر، باعث می شود که یک گیمر هاردکور عاشق خشونت و سری سولز و طراحی های مریض گونه موجودات و شیاطین، ۵۰ ساعت بنشیند پای آن و حتی دو بار آن را به تمام برساند خودتان دیگر حدس بزنید که باید چه گیم پلی بی نظیری داشته باشد، مخصوصا برای من که اصلا و ابدا علاقه زیادی به گرافیک های کاملا کارتونی و عاری از خشونت ندارم.

بازی شما را از باس فایت سیراب می کند و آن قدر باس در بازی هستند که کیف می کنید. انواع باس های غول پیکر با طراحی های مختلف و استراتژی های حمله ی مختلف در برابر شما قرار می گیرند و در درجه نرمال و سخت، واقعا اگر حواستان نباشد دخلتان را می آورند. مهم ترین نکته این است که باید باید باید یک Healer قوی داشته باشید و اولویتش را هم به جای مبارزه بگذارید روی ساپورت کردن. خودتان به دل دشمن بزنید و Healer هم مدام شما را Heal می کند.

سازندگان موسیقی Trials of Mana کار خود را کاملا نرمال و قابل قبول انجام داده اند و نمی توان از موسیقی های غالبا شاد و ریتمیک بازی ایراد خاصی گرفت و البته نمی توان هم آن ها را به یاد ماندنی توصیف کرد. موسیقی های Trials of Mana کاملا مناسب حال و هوای آن هستند و با داستان و دنیای دوست داشتنی بازی و فضای آن همخوانی و مطابقت دارند. صدا گذاری نیز در Trials of Mana کاملا مناسب و استاندارد انجام گرفته است و صداگذاری شخصیت های اصلی، عالی و با کیفیت انجام شده است و اغراقی که گاها در صدا و حرف زدن شخصیت ها وجود دارد کاملا حس و حال فانتزی و کارتونی بازی را به بازیباز القا می کند. در واقع صداگذاران و صدا پیشگان شخصیت ها کار خود را به خوبی انجام داده اند. نهایتا باید گفت صداگذاری و موسیقی در بازی Trials of Mana کاملا استاندارد و قابل قبول انجام گرفته است و با این که نمی توان آن ها را در زمره بهترین ها قلمداد کرد ولی نمی توان ایراد خاصی نیز از آن ها گرفت و کاملا نقش خود را در راستای جذاب تر کردن بازی انجام می دهند.

من در بار اول در حدود ۲۸ ساعت با ۳ نفر از شخصیت ها بازی را تمام کردم. راستش دیگر هم قصد نداشتم یک بار دیگر این همه ساعت را دوباره بازی کنم. فقط به صورت امتحانی ۳ شخصیت دیگر را برداشتم و وارد بازی شدم و دیدم وای اینها اصلا انگار یک بازی جدید هستند! این تازگی همانا و دوباره ۲۰ ساعت بازی کردن و تمام کردن بازی همانا! تازه هم کلی از داستان فرق می کندو کات سین های جدید می بینید و از آن مهم تر برخی مناطق با هم فرق می کنند و حتی باس آخر هم متفاوت است که این واقعا باعث شد حس کنم این اصلا یک بازی دیگر است.

در مجموع و بعد از بررسی دقیق بخش های مختلف بازی Trials of Mana، نمی شود کتمان کرد که سازندگان یک بازسازی بسیار باکیفیت و عالی و وفادار به ریشه های بازی اصلی را خلق کرده اند.  Trials of Mana برای علاقمندان به عناوین اکشن نقش آفرینی با حال و هوای کارتونی و تقریبا عاری از خشونت، یک پیشنهاد فوق العاده و یک بازی بسیار زیبا، لذت ‎بخش و سرگرم کننده است. Trials of Mana بدون شک یکی از جذاب ترین و لذتبخش ترین ها بین عناوین نقش آفرینی نسل هشتم محسوب می شود و با این که بازی در واقع ریمیک یک عنوان بیش از دو دهه قبل است، گیم پلی آن به طور معرکه ای جذاب و لذتبخش است. مخصوصا برای کسانی که عاشق قوی کردن شخصیت و چرخیدن در منوها و بررسی قدرت های مختلف شخصیت ها هستند تا بهترین را انتخاب کنند، با Trials of Mana واقعا “عشق” می کنند و ساعت ها می توانند جدا از دنیای زیبا و پرمحتوای بازی، در منوی شاخه های ارتقای هر شخصیت بچرخند و همه چیز را بررسی کنند.

وقتی یک بازی کارتونی با دشمنان گوگولی و طراحی های شاد و میزان خشونت صفر، باعث می شود که یک گیمر هاردکور عاشق خشونت و سری سولز و طراحی های مریض گونه موجودات و شیاطین، ۵۰ ساعت بنشیند پای آن و حتی دو بار آن را به تمام برساند خودتان دیگر حدس بزنید که باید چه گیم پلی بی نظیری داشته باشد، مخصوصا برای من که اصلا و ابدا علاقه زیادی به گرافیک های کاملا کارتونی و عاری از خشونت ندارم.

اگر علاقمند به عناوین نقش آفرینی هستید که در آن دریایی از کالکتیبل ها و آیتم ها را لوت می کنید و ذره ذره شخصیت و گروهتان را قوی می کنید و لول می زنید تا به مناطق سخت تر بروید و باس های قدرتمندتر را شکست دهید، Trials of Mana عنوانی نیست که حتی لحظه ای به تجربه نکردن آن فکر کنید و آن را از دست بدهید. این بازی واقعا شگفت انگیز است. یک ریمیک دلنشین و زیبا. واقعا نمی فهمم که آخر چطور به این بازی می دهند ۷. به خدا قسم نمی فهمم. بالاغیرتا این را ۷-۸ ساعت بازی کرده اید که می دهید ۷؟ یا این که یکی دو ساعت رفته اید و والسلام؟ بازی در دو سه ساعت اولیه حتی ۱۰ درصد از داشته هایش را هم به شما نشان نمی دهد و این اشتباه محض است که چنین بازی را با ساعات اولیه نقد کنی. اما خب اینجا گیمفا است و ما برای مخاطبینمان بیشتر از این حرف ها ارزش قائل هستیم که هر چیزی دلمان می خواهد کشکی بگوییم و هر نمره ای عشق کردیم بدون منطقه بدهیم و برود. من چنین بازی را ۵۰ ساعت بازی می کنم و بعد به خودم اجازه می دهم برای شما آن را نقد کنم تا بدانم هر چه که میگویم از واقعیت بازی است، زیرا این را به شما و همینطور سازندگان بازی مدیونم.