جنون انتقام | قسمت دوم بیوگرافی ALEX MASON
در قسمت اول بیوگرافی Alex Mason با قسمتهایی از زندگی این شخصیت مطرح و مرموز سری Black Ops آشنا شدیم.درادامه میتوانید قسمت دوم و پایانی این بیوگرافی را که به سرنوشت این کاراکتر ختم میشود،مطالعه کنید.
سلام دوست قدیمی
در ۲ ژوئن ۱۹۸۶ بود که خبر از مفقود شدن فرانک بدست هادسن و میسون رسید و آنها وارد جنگ داخلی آنگولا شدند تا بتوانند فرانک را یافته و آن را نجات دهند.در نهایت الکس و هادسن توانستند سیگنالهایی را از مکان فرانک ردیابی کنند و به سرعت به سراغ فرانک بروند و او را در کابینی که مملو از اجساد مرده با بوی بسیار متعفن بود پیدا کنند و نجات بدهند.وودز به شدت هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی تخریب شده بود.در نهایت آنها وی را از میان جنگل و به صورت مخفیانه حمل کردند و قصد خبر دهی از مکانشان از طریق رادیو را داشتند که رائول منندز قبل از آنها این کار را مختل کرده بود پس از درگیری الکس با وی و شلیک به صورت وی با فرانک و هادسن از طریق ساحل گریختند.
دیار بن لادن
دو ماه بعد بود که الکس و هادسن و وودز ماموریتی در افغانستان از سوی CIA بهشان محول شد که مکان رائول را پیدا کنند.آنها با چندی از سربازان چینی به رهبری تیان و همچنین با کمک مجاهدین به رهبری ملا رحمان دست به این کار زدند.در درگیریهایی که اتفاق افتاد میسون بار دیگر کراوچنکو را ملاقات کرد و پس از درگیری با وی در نهایت توانستند با همکاری وودز او را برای همیشه از میان بردارند.در مسیر جستجوها برای یافتن منندز در نهایت با خیانت یکی از نزدیکان رائول مکان او ردیابی شده و پس از کش مکشها خواهر رائول یعنی جوزفینا کشته میشود و رائول جنونی مرگبار را تجربه میکند.خشمی مافوق تصور.باعث مرگ خواهر رائول کسی جز وودز نبود! یکی از افرادی که قرار بود با CIA همکاری کند و به اصطلاح به رائول خیانت کند کارشکنی کرد و به رائول کمک کرد تا از آن مهلکه پا به فرار گذارد.پس الکس و فرانک و هادسن قراری گذاشتند تا وی را در پاناما از طریق نقشه ای بیابند و از بین ببرند.
همیشه پایان تمام کارها خوب و خوش نیست!
اما در انجام مراحل دستگیری نوریگا(فرد کارشکن) در حالیکه این سه مرد به خیال موفقیت بودند اتفاقی عجیب رخ داد.الکس توسط مردان نوریگا دستگیر شد و هادسن پیامی را برای فرانک ارسال کرد که فردی که کیسه ای را بر سر دارد از بین ببر.فرانک هم با اسنایپ کردن فرد را راهی سینه قبرستان کرد.فرانک پس از کشتن فرد به سراغ وی رفت و چهره بهترین دوست خود را در پس آن کیسه خونی دید.بله الکس به دستان فرانک کشته شده بود!!هادسن هم توسط رائول دستگیر شده بود و آن پیام را از روی اجبار و شکنجه برای فرانک ارسال کرده بود و در نهایت جلوی چشمان وودز و پسر دستگیر و اسیر شده میسون به طرز فجیحی کشته شد.رائول در حالیکه به وودز گفت تو باید زنده بمانی و زجر بکشی آن مکان را ترک گفت.همین داستان هم اتفاق افتاد و پسر الکس جسد پدرش را دید و اشک ریخت و زندگی کرد.وظیفه بزرگ کردن دیوید پسر الکس هم به دستان فرانک سپرده شد.وضعیت مرگ الکس را ۳۷ سال فرانک از دیوید پنهان کرد تا اینکه ماجرا را و تمام اتفاقات افغانستان و آنگولا را برای وی بازگو کرد.الکس مرد خوبی بود.روحش شاد.
ممنون که تا پایان همراه بودید.
پر بحثترینها
- کامنتهای هفته ۲۸؛ هیتلر: The Last of Us Part 2 بهترین بازی تاریخ است
- تریلر جدید فصل دوم سریال The Last of Us شخصیت ابی را نشان میدهد
- کامنتهای هفته ۲۹؛ بَک تو بَک
- شایعه: کنسول نسل بعدی Xbox در سال ۲۰۲۶ با نام Xbox Prime عرضه خواهد شد [بهروزرسانی شد]
- کارگردان Alan Wake 2: رمدی میخواهد نسخه اروپایی ناتی داگ باشد
- کانیه وست، رپر آمریکایی اعتقاد دارد که The Last of Us: Part II بهترین بازی تاریخ است
- ۱۵ بازی بزرگ خاطرهانگیز گیمرهای ایرانی
- کلیپ جدید Assassin’s Creed Shadows با محوریت پارکور
- از کنترلر جدید Xbox با طرح DualSense رونمایی شد
- مهمترین آمار و ارقام صنعت بازی های ویدیویی در سال ۲۰۲۴
نظرات
یکی از شاهکارهایی بود که تا حالا بازی کردم ممنون اقا فرشید واقعا زیبا بود :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes:
عالی بود من خیلی میسون رو دوست دارم وفراموشش نمیکنم :-* :-* :yes:
فرشید خیلی بیوگرافیت ها عالین دمت گرم :-*
فرشید خان دمت گرم! 😀
مقاله ی بی نظیری بود که خیلی از گره های داستانی بلک اپس رو برای خیلی ها باز کرد! :yes:
یه سئوال چرا میسون اخر بلک اپس ۲ با قیافه ای پیر ظاهر شد و وودز تعجب کرد ?:-) یه نفر جواب بده 😐
ببین آقارضا.بلک آپس۲،چندپایان مختلف داشت که بسته به انتخابهای شماتغییرمیکرد. 😎 اگه شمااونجای بازی که بایدیه تیربزنی تو مغزداداش میسون،بزنی به پاش،زنده میموندوبرمیگشت پیش وودز. :yes: 😀 😉 شمامیسون رونکشتی براهمین!
بلک آپس یک شاهکاربود۲اش کاریکاتور.لووووول.ولی به شخصه باالکس جونم خیلی حال کردم.ممنون فرشیدجون(آواتارت منوکشته،منو یادCm Punkمیندازه! :-* 😉 )LooooL :evilgrin: :evilgrin:
دوست خوبم آواتار مال فیلم تنگه وحشت رابرت دنیرو هنر پیشه مورد علاقمه که داره از یه زن مثلا انتقام مگیره و شکنجش میده!!
ممنون داوش بابت توضیحت :-* !ولی آقای رابرت جون خیلی شبیه سی ام پانکه.(میشناسیش که؟؟ 😉 )
خطر اسپویل
اگه اشتباه نکنم یکی از پایان های بازی بود . اون موقع که میکه هد شات کن اگه دو بار مثلا به پاش بزنی اون نمی میره و اون پایانو تو دموها میبینی. فقط از دوستان کسی تمام پایانهاشو میدونه؟
من درست درمان نمیدونم یکی که منندز خودشو سر قبر جوزفینا بود فکر کنم اتیش میزنه یکی دیگه که منندز تو زندان دستگیرش میکنیم فرار میکنه یه کی که میره وودز و میکشه دیگه یادم نمیاد 😀
من تو کله نسخه های کال بلک اپس ۱ و ۲ رو دوست دارم ، و از همه بیشتر ۱ با اون داستان روانیش …. یادش بخیر ممنون فرشید جووووووون
من زدم تو پاش مرد. زنده نموند. تو کدوم پاش باد میزدم تا زنده بمونه؟؟؟؟
ممنون فرشید جون مقاله زیبایی بود دستت دردنکنه :yes: اینقدر با احساس :chic: نوشتی که باید بلک آپس ۱ رو برای بار ۱۵ 😀 تموم کنم واقعا آدم از بلک آپس ۱ خسته نمیشه :-*