شاهزادهی کابوس، بازیباز رویا | نقد و بررسی بازی Trine 4: The Nightmare Prince
نخستین بازی Trine و دیدن اولین تریلر آن برای من یک جوری بود که هر چقدر تلاش می کنم نمی توانم دقیقا با کلمه آن را بیان کنم. دیدن دنیای این بازی در کنار شنیدن موسیقی که همراهش بود برای من یک حس خاص و عجیبی داشت و انگار یک دریچه مستقیم از هنر بود که به روح من بازی شده است. Trine عنوانی بود که تاثیر زیادی روی نوع نگاهم به هنر و صنعت بازی داشت. واقعا تا به حال رنگ بندی به آن زیبایی را در هیچ بازی ندیده بودم که این گونه من را محو و غرق در زیبایی خود کند. در واقع با اولین تریلر از بازی Trine و سپس Trine 2، نوعی وابستگی عجیب روحی به این بازی در من ایجاد شد و محو زیبایی آن شده بودم. شاید باور نکنید اما واقعا تا مدتی خیلی طولانی، روزانه حتی چند بار به مشاهده تریلرهای محتلف این ۲ عنوان می پرداختم و با دیدن زیبایی آن ها گویی روحم به پرواز در می آمد و جالب است که هنوز هم گاهی مجددا به آن تریلرها سری می زنم و آن ها را دوباره تماشا می کنم و موسیقی هایشان را هم که کلا به طور ثابت گوش می دهم و جزو قطعات اصلی لیست موسیقی هایی است که به آنها علاقمند هستم. حتی با وجود این که نسخه اول و دوم و سوم و حالا چهارم (تنها در نسل هشت است) را بارها بازی کرده و کاملا برایم شناخته شده هستند، باز هم تماشای تریلر آن ها با موسیقی بی نظیر این سری برایم لذتبخش است. نسخه اول Trine در سال ۲۰۰۹ منتشر گردید و بسیار هم موفق عمل کرد و نام استودیو Frozenbyte را بر سر زبان ها انداخت و موفق شد تا امتیاز متای بسیار عالی ۸۳ را کسب نماید.
سپس سازندگان با مقداری کار بیشتر و رفع ایرادات نسخه اول و بازخوردهایی که از طرفداران بازی دریافت کرده بودند، نسخه دوم را با جلوه های بصری، موسیقی و گیم پلی قوی تر از قبل معرفی و منتشر کردند که این بازی نیز به موفقیت بالایی دست یافت. بازی ابدا با سرو صدای زیادی منتشر نشده بود و تنها قرار بود که یک بازی جذاب و خوش ساخت و زیبا باشد که بتواند طرفداران عنوان اول راضی نگاه داشته و بازیبازان جدیدی را نیز به خود جذب کرده و لذتی چند ساعته از یک بازی فوق العاده چشم نواز و زیبا و مخصوصا با تکیه بر کواپ، برای آن ها به ارمغان بیاورد که کاملا نیز در این امر موفق بود. با وجود بی سروصدا عرضه شدن این عنوان، از آن جایی که نسخه اول بازی فوق العاده عمل کرده بود و این فرنچایز حالا یک سری شناخته شده و پر امید به حساب می آمد، توجه زیادی به عنوان Trine 2 شد که البته خیلی زود هم مشخص گردید که این بازی کاملا شایسته این توجهات و موفقیتی که کسب کرده است، می باشد. Trine 2 بازخوردهای مثبت زیادی را دریافت کرد و بسیار مورد توجه علاقمندان و منتقدان قرار گرفت. این بازی امتیازاتی را مانند امتیاز ۹ از IGN، امتیاز ۸۵ از گیم اسپات، ۸۵ از Destructoid و ۸۸ را از Game Informer دریافت نموده و نهایتا امتیاز متای عالی ۸۵ را که نشانگر یک بازی فوق العاده عالی و زیباست، کسب کرد که برای عنوانی در این سبک آن هم از یک استودیوی نه چندان شناخته شده یک موفقیت بی نظیر به شمار می رفت.
استودیو Frozenbyte با ساخت این عنوان و خلق فرنچایز Trine تبدیل به یک سازنده شناخته شده و قابل احترام در دنیای بازی ها رایانه ای شد و بعد از آن نیز نسخه سوم بازی Trine را برای تکمیل ۳ گانه آن منتشر کرد و همچنین در سال ۲۰۱۶ عنوان Shadwen را عرضه کرد که البته این بازی ها نتوانستند به موفقیت دو نسخه اول Trine دست پیدا کنند. زیرا که دو نسخه اول سری Trine از همان دست عناوینی هستند که میتوانیم آنها را به یک شخص هنردوست حالا چه نقاش و طراح، چه موسیقیدان و … نشان دهیم و ادعا کنیم که چنین تابلوهای هنری زیبایی در صنعت محبوب ما ساخته میشوند که نه فقط یک بازی عالی هستند بلکه یک الگو از طراحی هنری بینظیر، یک آلبوم موسیقی فوقالعاده و یک تابلوی زیبای طراحی شده با دست نیز هستند که با گیم پلی روان و خوشدست ترکیب شده اند و حاصل کار، عناوینی شده است که از آن به عنوان یک بازی رایانهای معرکه یاد میکنیم. چرا نسخه سوم نتوانست مانند دو بازی اول عمل کند؟ در نسخه سوم تغییری بسیار بزرگ اتفاق افتاده بود و بازی از یک عنوان دوبعدی کامل، تبدیل به یک بازی ۲٫۵ و ۳ بعدی شده بود و این مسئله تغییرات زیادی را در گیم پلی بازی و البته در تمامی المانهای بازی مثل طراحی مراحل و …. ایجاد کرده بود.
این تغییر آن طور که باید و شاید جواب نداد و با این که نسخه سوم هم بازی جذابی بود ولی اصلا لذت دو بازی نخست را نداشت. چند سال بعد سازندگان با یک تریلر زیبا اعلام کردند که ساخت نسخه چهارم کلید خورده است و طرفداران را بسیار خوشحال کرد. همچنین امیدواری از جایی بیشتر می شد که بازی دوباره به حالت دو بعدی بی نظیر دو بازی اول بازگشته و نوید یک بازی معرکه دیگر را می داد. زمان گذشت و چند روز قبل نسخه چهارم این سری با نام کامل Trine 4: The Nightmare Prince در نسل هشتم منتشر شد و بسیار خوشحالم که بگویم اکنون این نسخه جای بازی دوم را به عنوان برترین بازی این سری گرفته است و شاهد یک اثر هنری بی نهایت لذتبخش هستیم. در این مطلب قصد داریم تا به طور کامل به بررسی نقاط قوت و ضعف عنوان Trine 4: The Nightmare Prince بپردازیم و تمام جزییات آن را همراه شما عزیزان واکاوی کنیم بتوانید راحت تر در مورد تجربه کردن یا نکردن این بازی تصمیم بگیرید، هر چند که باید بگویم واقعا با هر سلیقه ای که دارید، تجربه کردن Trine 4: The Nightmare Prince تبدیل به یکی از بهترین خاطراتتان از دنیای بازیهای خواهد شد. پس اگر به هر دلیلی به این عنوان و این فرنچایز علاقمند هستید و برایتان جذابیت دارد، پیشنهاد می کنم در ادامه مقاله نقد و بررسی Trine 4: The Nightmare Prince با بنده و وبسایت تحلیلی خبری گیمفا همراه شوید.
داستان Trine 4: The Nightmare Prince باز هم طبق معمول حول ۳ شخصیت همیشگی و که البته اکنون دیگر پس از ۳ نسخه، قهرمانان محبوب دنیایشان هستند و بارها جهان را نجات داده اند می چرخد. ۳ شخصیت به نام ها آمادئوس، پونتیوس و زویا که به خارجکی می شود Amadeus و Pontius و Zoya! آمادئوس که ریش سفید گروه است جادوگری پیر است که خوراکش غرغر کردن و گلایه کردن است و زیاد حوصله انجام کاری را ندارد و واقعا حتی وقتی مجبور است هم با نوعی بی میلی و بی حوصلگی کارش را انجام می دهد و شل و ول است! البته خب بیچاره پیرمرد است دیگر. اما او یک جادوگر قدرتمند است که بدون وجودش به هیچ عنوان پونتیوس و زویا موفق به نجات دنیا نمی شوند و به نوعی بزرگتر گروه به حساب می آید که زیاد هم اعصاب ندارد. البته او طی این سری از نظر شخصیتی مقداری پیشرفت کرده است و حالا دیگر کمتر شاهد غر زدن های او هستیم. زویا یک بانوی دزد است! کسی که همواره وانمود می کند کسی غیر از خودش برایش اهمیت ندارد و زبان تیز و رکی نیز دارد اما در باطن این طور نیست و یک زن خوش قلب است که وقتی با دوستانش پیمانی می بندد تا آخر راه همراه آن هاست و از هیچ کمکی به آنها در راه نجات دنیا دریغ نکرده و البته همیشه یک جوری به دنبال پاداش است و از این که کسی زحمات و قهرمانی های آن ها را نمی بیند گلایه می کند و خلاصه این که مادیات برایش خیلی اهمیت دارند. او به نوعی هم رابین هود است خیلی وقت ها وقتی چیزی را از ثروتمندی می دزدد، به ادم های فقیر تر و نیازمند می دهد که نمونه این کار را در ابتدای بازی چهارم می بینیم.
پونتیوس هم که به نوعی سرراست ترین شخصیت بازی است، شوالیه ای است قدرتمند که شرف و افتخار برایش بسیار ارزشمند است و بدون چشمداشتی به پاداش، حاضر است تا برای نجات سرزمین و مردمش و نجات دنیا پیش قدم شود و با غرور و افتخار بر علیه سیاهی بجنگد. باید بگویم Trine 4: The Nightmare Prince هیچ ادعایی در مورد یک داستان بی نظیر و چند لایه با شخصیت هایی عمیق ندارد و کسی هم چنین چیزی را از این عنوان طلب نمی کند. در Trine 4: The Nightmare Prince، داستان بیشتر برای دادن دلیلی به بازیباز برای پیشروی در بازی و قانع کردن او برای کارهایی که باید انجام دهد و چرایی آن ها استفاده می شود و نه یک رکن اساسی و حیاتی در ساختار بازی. می دانید که در تمام داستان های این سری باید ابتدا یک موضوعی رخ دهد که باعث شود هر ۳ قهرمان دوست داشتنی ما کنار هم جمع شوند و هر کدام از زندگی خود برای مدتی دست کشیده و همراه یاران قدیمی اش شود تا مشکلی را حل کنند. در نسخه چهارم این موضوع، یافتن یک شاهزاده جوان است که به دلیل علاقه شدید به جادو درگیر کابوس های واقعی شده و پای کابوس ها به دنیای واقعی کشیده شده و شاهزاده هم به نوعی گم شده است.
طی نامه هایی که به ۳ قهرمان ما می رسد، از آنها درخواست می کنند که تا این موضوع خیلی جدی تر و بزرگ تر نشده است شاهزاده را پیدا کنند و پای کابوس های وی را قطع نمایند! همان طور که می بینید Trine 4: The Nightmare Prince یک داستان کاملا ساده و معمولی و کلیشه ای دارد، اما جالب است که همین داستان ساده، نوعی صداقت و زیبایی و صمیمیت را هم دارد که باعث می شود شما ۳ قهرمان بازیتان را دوست داشته باشید و با داستان هم پیش بروید. ترکیب این ۳ شخصیت باحال در کنار هم و حرف ها و دیالوگ هایی که در طول روند بازی بین آن ها رد و بدل می شود جالب است و یک تنوع و حال و هوای ظریف طنز به بازی می بخشد که خالی از لطف نیست. در Trine 4: The Nightmare Prince هم مثل اکثر عناوین این سبک یک عده خوب مطلق هستند که همان پروتاگونیست های بازی هستند و یک عده هم بدی و سیاهی مطلق که می خواهند دنیا را به نابودی بکشند و قهرمانان ما نباید بگذارند و آخرش هم همه چیز ختم به خیر می شود. در حقیقت سیاهی و کابوس را داریم در برابر سپیدی و خوش ذاتی، و آدم خوب ها باید در انتها پیروز شوند و دنیا را نجات دهند و البته خیلی هم متواضع هستند!
این قضیه کل داستان Trine 4: The Nightmare Prince و بازی هایی در این سبک و قالب است و کمتر پیش می آید که عنوانی در این ژانر از این قالب پیروی نکند و از آن خارج گردد. در واقع باید گفت هیچ منتقدی معمولا برای داستان های سطحی و کلیشه ای که این سبک عناوین دارند امتیازی از آنها کم نمی کند و داستان را به عنوان یک بخش فرعی در نظر می گیرند. در انتها در مورد داستان و شخصیت پردازی در بازی Trine 4: The Nightmare Prince باید بگویم همان طور که قبلا هم بارها در مورد عناوین سبک دو بعدی خدمت شما عرض کرده ام هیچ شخصی عنوانی مثل هیچ شخصی عنوانی مثل Trine 4: The Nightmare Prince را برای لذت بردن از داستان چند لایه و قدرتمند آن تجربه نمی کند و دلال دیگری مانند گرافیک هنری و طراحی محیط ها و المان های گیم پلی جذاب، ارکان اساسی و اصلی بازی هستند.
در یک کلام باید بگویم Trine 4: The Nightmare Prince یک شاهکار بی بدیل طراحی هنری و مانند منظرهای متحرک و خوشایند است که چشمتان هیچ گاه از دیدن آن خسته نخواهد شد و به معنای واقعی باید بگویم سخت گیر ترین چشم ها نیز نمی توانند ایرادی به جلوههای بصری و گرافیک بازی وارد کنند و محو زیبایی آن نشوند. نقطه عطف و برگ برنده بازی Trine 4: The Nightmare Prince مثل همیشه در این سری، فضاسازی، طراحی هنری، رنگ بندی و مجموعا جلوه های بصری شاهکار آن است که روح و قلب هر بیننده و بازیباز و منتقدی را تسخیر می کند. گرافیک هنری بازی بسیار آرامش بخش، چشم نواز و لطیف است و هنر هم هیچ گاه خسته کننده و تکراری نمی شود و رنگ کهنگی به خود نمی گیرد. Trine 4: The Nightmare Prince را به خاطر گرافیک و طراحی هنری شاهکارش هم که شده باید آن را تجربه نمایید زیرا واقعا گرافیکش برای به دوش کشیدن بار کل بازی، کافی تر از کافیست، هر چند وقتی که وارد بازی شوید می بینید این بازی حرف های دیگری هم به جز بخش گرافیک برای گفتن دارد. زیبایی بصری Trine 4: The Nightmare Prince افسانه ای است و این که صرفا بگوبیم گرافیک فنی و گرافیک هنری و.. به واقع بی انصافی در حق طراحان نابغه بازی است زیرا جزو زبباترین و چشم نوازترین و هنری ترین بازی هایی است که تا کنون هر شخصی تجربه کرده است و وقتی آن را بازی کنید دبگر نامش تا همیشه در یاد شما باقی خواهد ماند.
Trine 4: The Nightmare Prince به وضوح و به راحتی زیباترین و چشم نوازترین نسخه از لحاظ گرافیکی در بین عناوین این سری است و اگر ۳ نسخه قبلی این فرنچایز را بازی کرده باشید ارزش و معنای جملهای که خدمتتان عرض کردم را درک میکنید زیرا ۳ بازی نخست سری از لحاظ گرافیکی بینظیر و فوق العاده زیبا بودند و بیشتر شبیه به تابلویی بودند که از زیبایی نمیتوان چشم از آن برداشت. حالا به لطف تجربه بیشتر سازندگان از خلق نسخه های قبلی، گرافیک و جلوههای بصری Trine 4: The Nightmare Prince از قبل نیز زییاتر شده است. بازی به زیبایی و به راحتی بر روی ۶۰ فریم بر ثانیه اجرا می شود که ترکیب انیمیشنهای فوقالعاده زیبا و تمامی اجزای محیط که بهترین شکل طراحی شدهاند با این فریم ریت عالی، باعث شدهاند تا در نهایت Trine 4: The Nightmare Prince یکی از زیباترین عناوین از لحاظ جلوههای بصری باشد که تاکنون بازی کردهاید. یکی از عوامل اصلی زیبایی گرافیکی Trine 4: The Nightmare Prince بدون شک رنگ بندی فوق العاده زیبای آن است که به واقع در بازی غوغا می کند و رنگ و بوی خاصی را به طراحی های زیبای این بازی بخشیده است.
حتی در برخی موارد، سازندگان و طراحان با استفاده از اغراق در رنگ آمیزی مثلا در رنگ بنفش یا سبز که در برخی از تصاویر اختصاصی که برایتان از بازی تهیه کرده ام می بینید، باعث خلق مناظر و صحنه هایی بدیع و بسیار زیبا شده اند که به معنای واقعی کلمه چشم نواز و زیبا است. وقتی در حال تجربه Trine 4: The Nightmare Prince هستید کاملا و بدون هیچ اغراقی انگار دارید درون یک رویا بازی می کنید یا درون یک تابلوی نقاشی متحرک قرار دارید که هر صحنه و محیطش زیباتر از دیگری است. در واقع بر خلاف اسم بازی که “شاهزاده کابوس” است، شما “بازیباز رویا” هستید. Trine 4: The Nightmare Prince از بازی هایی است که انگار که برای به رخ کشیدن هنری که در صنعت بازی های رایانه ای وجود دارد ساخته شده اند و بیشتر یک تابلوی نقشی متحرک هستند تا یک بازی! به طور کلی باید اینطور بگویم که از لحاظ گرافیکی و بصری Trine 4: The Nightmare Prince به حدی زیبا و روح افزا است که هر بار به آن نگاه کنید و وارد بازی شوید باز هم چشم و روحتان لذت می برد و لب به تحسین می گشایید. حق هم دارید. روح انسان طالب و عاشق زیبایی است.
می رسیم به صحبت در مورد رکن اصلی یک بازی ویدئویی یعنی گیم پلی. باید بگویم Trine 4: The Nightmare Prince در زمینه گیم پلی هم یک بازی خوش ساخت و بسیار باکیفیت در سبک خود است و آن قدر جذاب است که چه به صورت تک نفره و چه Co-op از گیم پلی معرکه آن لذت خواهید برد. ۳ شخصیت بازی که در واقع نماد و از ارکان اصلی این سری هستند در این نسخه تغییری نکرده اند و شاهد همان ۳ شخصیت کاملا متفاوت از یکدیگر چه از نظر ظاهری و چه شخصیتی و چه از نظر توانایی ها هستیم. Amadeus همان جادوگر سبزپوش قدرتمند بازی است که توانایی تولید آیتم های مختلف مثل پلتفرم های افقی و بلوک های مربعی یا دایره مانند را دارد که قادر است آنها را در هوا شناور نگاه دارد تا در بخشهایی که لازم است از این بلوکها استفاده کنید. زویا یا همان خانم سارق زرنگ و چابک که توانایی از بین بردن دشمنان را با شلیک تیر و کمان دارد و همچنین میتواند تیرهای متصل به طناب به قسمت های مختلف محیط و برخی از آیتمها شلیک کند و به این وسیله در محیط تاب بخورد و به قسمتهای گوناگون مرحله دسترسی یابد و همچنین دارای تیرهای آتشین و یخی برای مبارزات و جل برخی از پازل ها است. در نهایت هم پونتیوس یا همان شوالیه با مزه و تپلی و قدرتمند ما که توانایی مبارزه با دشمنان را به بهترین شکل دارد و می توانید با سپرش نور را بازتاب دهد و همچنین میتواند با سپر خود در هوا شناور شود و مسافتهای طولانی را بپیماید.
به طور خلاصه باید گفت شوالیه بیشتر برای مبارزات کاربرد دارد، دزد برای تیراندازی به دشمنان از راه دور و طناب زدن به نقاطی دور از دسترس و جادوگر نیز برای خلق پلتفرم ها و تسهیل پیشروی در بازی و برداشتن موانع محیطی به کار می آید و با ترکیب آن ها می توان کارهای بسیار جالبی را انجام داد و به چندین روش مختلف معماهای مختلف را حل نمود. در ۳ عنوان قبلی سری Trine سازندگان بازی در استودیو FrozenByte از سیستم آزمون پس داده سوئیچ کردن بین شخصیت ها (شامل ۳ شخصیت مختلف) استفاده کردند که هر شخصیت در طول مسیر بازی، لیستی از تواناییها و مهارتهای مختص خود را دارا بوده اند که کم کم ارتقا یافته و راه های متنوع تری برای ادامه بازی به بازیباز داده است. حالا در Trine 4: The Nightmare Prince نیز دقیقا همین طور است و شاهد سوییچ کردن بین این ۳ شخصیت و استفاده از قابلیت های آنها برای ادامه بازی هستیم، البته این در حالت تک نفره است. زیرا در حالت Co-op بازیبازان کنترل شخصیت ها را همزمان بر عهده می گیرند و راهیابی در مراحل و حل پازل ها آسان تر هم می شود. سیستم سوئیچ کردن بین شخصیتها همچنان مانند عناوین قبلی به درستی عمل میکند و در حل کردن معماهای محیطی و…. باید از این روش استفاده کنید. گاهی اوقات در بازی برای پیدا کردن راه حل باید آن را برای خود تصور و حس کنید و به نوعی آن را به صورت ۳ بعدی در ذهن خود تجسم و تصور کنید.
همچنین بر اساس نوع انتخابتان در منوی بازی، می توانید کلا هیچ راهنمایی برای پازل ها نداشته باشید یا مثلا تعیین کنید که بعد از گذشتن چند دقیقه بازی به شما برای حل پازلی که در آن گیر کرده اید کمک کند. همان طور که اشاره شد شما می توانید به صورت Co-op به تجربه بازی بپردازید و با کمک هم و با ترکیب قابلیت شخصیت های مختلف پازل ها را حل کنید و راه ها را در محیط باز کنید. این مخصوصا به این خاطر جذاب است که شاید ۷-۸ روش مختلف برای پیش رفتن در یک بخش و حل کردن یک پازل وجود داشته باشد که بسته به تک نفره یا کواپ بودن بازی و نوع تصور راه حل در ذهن شما، همه آنهغا کاملا صحیح و قابل انجام هستند و این بسیار بازی را از حالت تکراری خارج می کند زیرا ممکن است ۳ نفر ۳ روش مختلف برای ادامه بازی در یک منطقه یا در برابر یک پازل مطرح کنند که هر ۳ هم درست و قابل انجام است به اضافه چند روش دیگر! بدون شک تجربه Co-op بازی بهترین نوع تجربه آن است هر چند که بازی تک نفره نیز فوق العاده لذتبخش است و گاهی چون باید مدام شخصیت ها را سوییچ کنید و نمی توانید همزمان کنترل ۲-۳ شخصیت را بر عهده داشته باشید، بازی در این حالت چالش برانگیز تر نیز می شود.
بد نیست در مورد اکشن بازی هم کمی صحبت کنیم. بخشهای مبارزه با پونتیوس (شوالیه) در بازی بسیار رضایت بخش است و مبارزات جذابی انتظار شما را میکشند که با آپگرید کردن و دریافت توانایی های جدید مثل شمشیر لایتنینگ، می توانید این نبردها را برای خود راحت تر کنید. در نبردها دو شخصیت دیگر یعنی زویا و آمادئوس هم می توانند شرکت کنند ولی خب هیچ کدام به کارآمدی پونتیوس در نبردها نیستند. همچنین تنوع دشمنانی که باید با آنها مبارزه کنید نیز در این نسخه افزایش یافته است. در بازی باس فایت هم وجود دارد که مبارزه و شکست آنها ترکیبی است از ضربه زدن و مبارزه مستقیم، به کارگیری برخی روش های بهره بردن از محیط برای آسیب زدن غیر مستقیم به باس، حل برخی پارل ها برای شکست باس ها و همچنین استفاده از حرکات ترکیبی شخصیت ها برای شکست دادن باس ها. هر ۳ شخصیت بازی کاملا به درستی و با زمان بندی دقیق به فشردن دکمه های کنترلر توسط شما واکنش نشان می دهند و این خیلی در بخش های پلتفرمینگ و حل پازل های بازی کمک می کند. در واقع هر ۳ شخصیت کاملا به درستی وظایف خود را انجام میدهند و در جهت اهدافی که به آن منظور خلق شده اند کاملا کارآمد هستند.
به صورت کلی در مورد گیم پلی این بازی می توان اینطور گفت که Trine 4: The Nightmare Princeموفق می شود تا با گم پلی متنوع و جذاب خود، بازیباز را کاملا به بازی علاقمند نگاه داشته و سازندگان بالانس فوق العاده ای را بین بخش های حل کردن و از پیش رو برداشتن پازل های محیطی و موانع، یافتن آیتم ها و بخش های مبارزات و باس فایت ها و …. برقرار کرده اند و در این زمینه بازی کاملا متوازن است و هیچ بخشی در آن بیش از حد یا کمتر از حدی که باید می بود، نیست و همین توازن سبب می شود که حتی لحظه ای هم گیم پلی بازی برایتان خسته کننده نشود و همیشه آن جذابیت و زیبایی خود را که در ترکیب با مراحل بی نظیر و فوق شاهکار بازی از نظر طراحی است، برای بازیباز حفظ نماید و حتی او را به بازی کردن چند باره این بازی نیز مشتاق نماید.
البته حالا که صحبت از توازن و تعادل در پازل ها و اکشن و .. شد بد نیست تا بگویم جدا از این تعادل، تنوع پازل ها مقداری جای حرف دارد. منظورم چیست؟ عرض می کنم خدمتتان! در واقع در مورد پازل های بازی باید بگویم با آن که حل کردن این پازل های محیطی با استفاده از قابلیت های مختلف شخصیت ها برای پیشروی در بازی یکی از جذاب ترین و اصلی ترین المان های بازی محسوب می شود، ولی در روند بازی تنوع این پازل ها به چالش کشیده می شود و برخی از انواع آنها حالتی تکراری به خود می گیرند که مدام با آنها مواجه می شوید و باید کارهایی مشابه انجام دهید. حالا که صحبت از یک نکته منفی در گیم پلی شد بهتر است دیگر ایراد بازی را نیز در همین جا مطرح کنیم. با توجه به این که از نسخه دوم بازی سال ها می گذرد و با وجود این که بازی دوم یک شاهکار بود، ولی خب جا داشت که حالا بعد از چندین سال و در دو شماره بعد، شاهد المان های جدیدتری در گیم پلی بازی باشیم و تفاوت های بیشتری را ببینیم زیرا گاهی در بازی حس می کنید که خب این نسخه همان Trine 2 است با گرافیک زیباتر و صیقل یافته تر.
در واقع جا داشت که حال و هوای بازی از نظر گیم پلی مقداری متفاوت تر از قبل باشد. کاری که نسخه سوم دقیقا انجام داد ولی دست روی المان نه چندان صحیحی برای بخشیدن تغییر و تنوع به بازی گذاشت. این دو نکته که خدمت شما عرض کردم در واقع تنها ضعف های Trine 4: The Nightmare Prince به عنوان یک بازی دو بعدی فانتزی ماجرایی هستند و به غیر از این ها واقعا این عنوان در قالب و کلاس و سبک خود، هیچ نقص و ایراد دیگری ندارد که قابل ذکر و روی تجربه بازیباز تاثیرگذار باشد. در انتهای بخش توضیحات گیم پلی باید به این نکته نیز اشاره کنم که Trine 4: The Nightmare Prince ارزش تکرار بالایی دارد که جدا از این که می توانید تک نفره و دو نفره آن را تجربه کنید و این خودش ارزش تکرار را بالا برده است، تنوع بسیار زیاد در نحوه راهیابی در محیط و یافتن چندین نوع آیتم های پنهان در کل مراحل نیز انگیزه بسیار خوبی را برای بازگشت دوباره به این تابلوی متحرک به بازیباز می دهند و تازه گرفتن تروفی های منطقی بازی هم خودش یک جذابیت خاصی دارد که شاید باعث شود مثل بنده به سراغ گرفتن تروفی پلاتینیوم آن بروید!
صداپیشگی شخصیتها و همچنین انواع صداگذاری های محیطی در Trine 4: The Nightmare Prince به بهترین شکل ممکن انجام شده است و در یک کلام فوقالعاده است، مخصوصا صدای جذاب و دوست داشتنی راوی بازی. حس شوخطبعی و مزاح کمرنگی که در صداپیشگی شخصیتهای بازی وجود دارد کاملا با حال و هوای یک عنوان فانتزی/ماجرایی نه چندان جدی سازگار است و به شکل زیبایی با همه المانهای بازی هماهنگ به نظر میرسد. موسیقی هم که خب اصلا چه بگویم! موسیقی در Trine 4: The Nightmare Prince کاملا همسطح با جلوه های بصری آن است و شایستگی تعریف و تمجید را داراست. به مانند ۳ نسخه قبلی شاهد حضور قطعاتی گوش نواز و روح افزا در بازی هستیم که همان تم کلی و آشنای سری را داراست که هر طرفدار این فرنچایز با شنیدن آن به یاد Trine خواهد افتاد و این حس را به شما خواهد داد که گویی خودتان به واقع در یک ماجراجویی فانتزی و حماسی قرار گرفته اید.
باور کنید همان قدر که جلوه های بصری این بازی شاهکار هستند، موسیقی ها و ساندترک بازی نیز بی نظیر است و البته برای کسی که ذره ای آشنایی به این سری داشته باشد این یک موضوع قطعی و بدیهی است، زیرا موسیقی این سری از همان نسخه اول یکی از نقاط قوت اصلی این بازی ها بوده است و حتی افرادی که اصلا بازی های سری را تجربه نکرده اند با شنیدن موسیقی هایش واقعا کیف می کنند و حق هم دارند! اگر می خواهید بدانید که ساندترک باری یک بازی فانتزی ماجرایی با تم جادو و قهرمانان و افسانه ها باید چگونه باشد، دقیقا موسیقی های این سری تعریفش هستند و این به لطف خالق نابغه این موسیقی ها یعنی Ari Pulkkinen فنلاندی است که از بازی نخست ساخت قطعات این فرنچایز را بر عهده داشته است.
البته قبل از توضیح بیشتر باید بگویم که با این که قطعات هر ۴ بازی شاهکار هستند اما هنوز هم هیچ کدام مثل تم اصلی موسیقی نسخه دوم Trine نیستند و هنوز زیباترین ساندترک مربوط به بازی دوم است. همان طور که گفته شد ساخت ساندترک این سری و این بازی را آقای Ari Pulkkinen که قبلا هنر خود را با ساخت تم اصلی بازی انگری بردز نشان داده و آن را تبدیل به یک تم جهانی و شناخته شده کرد، بر عهده داشته و دارد و واقعا یک کار زیبا و کاملا منطبق بر طراحی ها و فضای بازی انجام داده و باید خیلی راحت بگویم به هیچ عنوان امکان نداشت که برای این سری موسیقی هایی زیباتر و هماهنگ تر از موسیقی های کنونی با فضای بازی ساخت. اصلی ترین خصوصیت قطعات موسیقی این فرنچایز به نظر من این است که موسیقی بازی علاوه بر زیبایی و لطافت خاصش که به مانند موسیقی های قصه های پریان و داستان های فانتزی است در بخش هایی هم که قهرمانان ما قهرمان بازی در می آورند حسابی حماسی می شود و کاملا در روح بازیباز نفوذ می کند.
۳ بازی نخست فرنچایز Trine نقطه تلاقی هنر ناب با صنعت بازی سازی بودند و جلوهگاه طراحی و خلق یک تابلوی هنری بینظیر در قالب یک بازی رایانهای محسوب میشوند که به طور کامل جا پای یک فرنچایز را محکم کردند و برایش کلی طرفدار دست و پا کردند. این ۳ بازی و مخصوصا دو بازی اول از زیباترین، چشم نوازترین و هنرمندانه ترین عناوینی بودند که در تمام زندگی تجربه کرده ام و هنوز که هنوز است پس از چند سال، از یادم نرفته اند. نسخه چهارم کار سختی داشت و چشم خیلی ها به آن بود تا ببینند آیا این بازی می تواند بعد از نسخه سوم، مجددا شکوه بازی دوم را به این سری بازگرداند یا خیر. حالا با عرضه Trine 4: The Nightmare Prince باید با خیال راحت بگوییم بله! این بازی اکنون زیباترین نسخه این سری محسوب می شود.
Trine 4: The Nightmare Prince یک بازی جادویی است. یک بازی که ساخته شده تا به ما نشان دهد می توان دقیقا رویا را در واقعیت به تصویر کشید و می توان زیباترین تابلوهای نقاشی را به حرکت در آورد. بازی گرافیکی مسحور کننده و فوقالعاده چشمنواز دارد و همچنین صداگذاری و موسیقی آن نیز به بهترین شکل ممکن با بازی همخوانی دارند و بسیار حرفهای و زیبا کار شدهاند. البته که Trine 4: The Nightmare Prince ضعف های محدودی هم دارد، ولی نکات مثبت و جذاب آن به حدی زیاد هستند که نقاط ضعف را کاملا پوشانده و بازی را تبدیل به یک عنوان به یاد ماندنی در سطح یک شاهکار هنری کنند. مطمئن باشید با تجربه بازی Trine 4: The Nightmare Prince خاطره بسیار لذتبخش و به باد ماندنی برای خود رقم خواهید زد و یکی از زیباترین عناوینی که در این سبک وجود دارند را به لیست عناوینی که بازی کردهاید خواهید افزود.
همان طور که قبلا هم برای نسخه دوم این سری خدمت شما عرض کرده بودم با هر سلیقه ای که دارید Trine 4: The Nightmare Prince اصلا و ابدا عنوانی نیست که آن را از دست بدهید. به هر سبک و ژانری که علاقمند باشید باز هم این بازی شما را عاشق و شیفته و محو زیبایی خود می کند. بازی چنان سادگی و صمیمیتی دارد که انگار مدت هاست چنین حس ساده و بی غل و غش بودن را در عنوانی حس نکرده ایم و با همین سادگی و بی آلایشی خود، چنان زیباست که وقتی دارید در محیط های آن حرکت می کنید و به موسیقی پس زمینه آن گوش می دهید انگار جادو شده اید و دارید در یک رویای زیبای زیبای زیبا قدم می زنید. Trine 4: The Nightmare Prince عنوانی است که تا همیشه با گرافیک چشم نواز، طراحی هنرمندانه و شاهکار، گیم پلی روان و موسیقی بینظیر خود در ذهن شما باقی خواهد ماند و نه فقط در شاخه بازی های ویدئویی، بلکه در شاخه تمامی آثار هنری از آن یاد خواهید کرد.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مورد انتظارترین بازی های سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
WOW :inlove: :inlove: :heart:
آقای بابایی هر بازی ما دوست داریم میرید نقد میکنید واقعا شناخت خوبی رو گیمر ها دارید
واقعا که نقد فوق العاده ای نوشته آقای بابایی من که
بی صبرانه منتظرم بتونم این بازی شاهکار رو تهیه کنم :yes:
شرمنده بابت ریپلی
سونی us تخفیفای جدید زده ea و مخصوص هالووین و ubisoft
گفتم بگم شاید به درد کسی بخوره.
ممنون آقای آقابابایی.راستش تا قبل اینکه تریلر نسخه ۴ این بازی رو ندیده بودم نمیدونستم که این سری شاهکار وجود داره.ولی متاسفانه هیچ نسخه ای از این سری رو بازی نکردم.باید بشینم از نسخه ۱ بازی رو شروع کنم!با توجه به نقد شما نسخه ۴ شاهکاری هست!کلا از این سبک پلتفرمر خیلی خوشم میاد!ممنون بابت نقد خوبتون!
عرض سلام خدمت آقای آقابابایی دوست داشتنی و عزیز
جدا از کلیت بازی که عرض کردید، واقعا در چند سال اخیر بازیهای دو_دو و نیم بعدی با استایل و طراحیهای هنری خیلی خوبی منتشر شدن، مثل همین فرنچایز بی نظیر تراین. این بازی هم طبق ویدئوهایی که دیدم و صحبتهای شما، واقعا بازی زیبایی به نظر میرسه که بقول خودتون «حداقل» برای گرافیک هنری هم شده باید مجموعه تراین رو تجربه کرد.
تشکر میکنم سعیدجان، انصافا چند روز اخیر خیلی نقد نوشتی که کار خیلی سخت و وقت گیریه؛ مخصوصا در کنار مشغلههای زندگی و دغدغههای فکری که همه داریم. از من فقط همین برمیاد سعیدجان، که بگم خدا قوت و برات آرزو سلامتی و خوشبختی بکنم. متشکرم، و بدرود.
دستتون درد نکنه اقای اقابابایی عزیز نقد واقعا عالی بود عالی
همون طور که گفتم و انتظار داشتم واقعا بازی بسیار عالی ای شد حرفی نمیمونه برا زدن فقط اینو بگم که تا یکی دوروز دیگه باید بازیش کنم
دست شما درد نکنه اقای اقابابایی
به نظر من که خیلی بازیه خوبیه
هم گرافیک عالی هم گیمپلی فوق العاده
خسته نباشید سعید جان
واقعا ممنونم که بازی های کمتر شناخته شده هم از یاد نمیبرید.
مشتاق شدم که بازی رو انجام بدم .معمولا بازیی های که موسیقی جذابی دارند رو حتما تجربه میکنم و گرافیک هنری هم از همین عکسها مشخصه که بسیار چشم نوازه.در مجموع حتما بازی رو تهیه میکنم.
خیلی متشکر از آقا سعید گل،بنده هم حسابی به این دسته عناوین نظر مثبت دارم.و عناوین از این دسته رو که با سبک و سلیقه و کیفیت لازم باشد،تجربه میکنم.
بابت نقد ممنون
خیلی ویژگی های اسرارآمیز بازیو خوب توضیح دادی
مطمانم با خوندن این نقد خیلیا بازیو تجربه میکنن و از لذتش بی بهره نمیمونن
این بازی به معنای واقعی با روحو روان بازی میکنه آهنگای بازی هم فوق العاده رو بازی سواره مخصوصا اهنگای تم منو بازی که شدیدا گوش نوازه و تکراری نمیشه روحو نوازش میده
شاید معماهای بازی ساده باشه و یکم تکرار توش بیوفته ولی بازم حل کردنشون حس شیرینی داره
آشنا شدن من با این بازی هم خیلی جالبه
حدودا شیش هفت سال پیش تو دوران راهنمایی
من که همیشه عاشق بازیای شوتر اول شخص مثه کالاف,بتل بودمو عاشق هدشات, برای ارضا شدن از بازی صدای بازیو بالا میبردم تا صدای تیر زدنارو کاملا حس کنم . و بازیای سبکای دیگه به ندرت بازی میکردم
یه همکلاسی بهم گفت یه بازی خوب تفنگی بده منم بهشInversion دادم,اونم در ازاش یه بازی بهم داد که نسخه دوم این بازی محشر بود
ما هم بازیرو گرفتیمو نصب کردیم دیدیم یه بازیه دو گیگیه,گفتیم بازیه از لپ لپ در اومده به ما داده وسرمون کلاه گذاشته با بازی مسخرش
چه بازی با این حجم کم میتونه سرگرم کننده باشه
تا اینکه نصبش کردم و رفتم تو منو و اولین چیزی که ازش به چشم میومد موسیقی جالبش و اینکه موقع شروع اصلا هیچ انتظاری ازش نداشتم و میخواستم یکم بازی کنمو پاکش کنم ولی نمیدونم چی شد این بازی منو انگار مسخ کرد حدوا پنج ساعت داشتم بازیش میکردمو قصد تموم کردنش داشتم همون موقع
فرداشم خواستم برم بهش بگم خیلی بازی ساده ولی قشنگی بود ولی شنیدم ازش که من اصلا بازیش نکردم و ما هم نشستیم از فضایل بازی برای این تعریف کردن
اینطور شد که ما با بازی آشنا شدیم بعدش هم نسخه سه اومد که اون واقعا انتظاراتمو کاملا برآورده کرد انقد قشنگ بود محیطای بازی که دلم نمیومد بازیش کنم
بعدشم باعث شد نسخه یکشو بگیرم تموم کنم و آلبومای موزیک هر سه نسخه بازی رو بگیرم
چند ماه پیش هم خبر نسخه جدیدشو خوندم خوشحال شدم ولی دیدم که هیچکی هیچ کامنتی یا واکنشی نشون نداده گفتم ای کاش بقیه یطوری باهاش آشنا میشدن میفهمیدن چه بازی کم ادعا ولی عالیی هست.
چه نظر خوبی دادی . از خوندنش لذت بردم :shy:
من تازه بعد تریلر قسمت چهارم عزمم رو جزم کردم سه نسخه ی قبلی رو بازی کنم .
واقعا گرافیک بازی چشم نوازه .ولی باید تجربش کنم تا نظر کلیم رو در موردش بگم
حالا جدا از اون گفتی Inversion یاد قدیم افتادم .
نمیدونم شما هم مثل من این بازی رو دوست داشتی یا نه ولی من
خیلی دوستش داشتم و لذت بردم از بازی کردنش . ایده ی جذابی داشت ولی منتقدا خیلی بهش کم لطفی کردن و اکثرا اسم بازی رو هم نشنیدن 🙁
اون موقع مثه الان من تو اینترنت درباره بازیا سرچ نمیکردمو قبل بازی کردنشون اطلاعاتی نداشتم و فقط به حس خودم به بازی نگاه میکردم
الانم که رفتم نمره های بازی رو دیدم واقعا تعجب کردم نمره هاش واقعا غیرمنصفانستو بازیو قهوه ای کردن با نمره دادنشون
من با اینکه از بازیای فضاییو تخیلیه اینطوری خوشم نمیومد ولی اینو دو روزه تموم کردم لذت کافی رو هم بردم,بازیش برای تموم کردن یکم تکراری میشد مرحله های آخرش ولی چهار از ده کاملا نامردیه که بهش دادن سال عرضشم کیفیت خیلی قابل قبولی داشت برای منی که روی گرافیک بازی خیلی حساسم گیم پلیش هم اون موقع چیزای جدید داشت برای اراعه,نمیدونم مشکلشون با چی بوده که این نمره هارو دادن,و قطعا هم اگه الانا میرفتم سراغ بازی با دیدن این نمره ها انتظارم از بازی کم میشد و بازی هم از چشم میفتاد تا آخرشو نمیرفتم ولی من قبلا بدون دیدن نمره تمومش کردم و برام بازیه قابل قبولی بودش که این نشون میده متاها اکثرا آبکیه و صدالبته شخصی,اگه متا برات اهمیت داره باید ببینی کدوم سایته که نمره دادناش به بازیا در حد اندازه ارزشی که تو به بازیه دادی بوده بعد نمره دادنای اون سایتو به بازیا دنبال کنی که سلیقش به تو میخوره,ولی در کل متا معیار ناقصیه و درست نیست,شاید یه بازی تو یه بخش انتظارای تورو برآورده کنه که بخشاهو نقصای دیگش تو چش تورو بپوشونه در کل هم بازی برای سرگرمیه و بسته به حالت روحیت تو میری دنبال یه بازی به نوع گیم پلیش,,,ولی متا هم مثه حرفاهو نظر مردم تو زندگیه که متاسفانه تاثیر خودشو میذاره حالا به تو بستگی داره که اصلا نگاه نکنی و خودت بری تجربه کنی و نقد کنی و بخشایی که لذت بردیو ببینی
ولی یه خوبی هم که داره متا اینه که ممکنه یه بازی متای بالایی بگیره و تو موقع بازی کردنش بدونی که بازیی رو داری انجام میدی که انتظارای خیلیارو برآورده کرده و تا اخرش بری ببینی تهش چیه
با نظر شما موافقم.
بعضی وقتا از این نمرات آدم دلش میگیره.واقعا چه مشکل خاصی داره که باید انقدر کم باشه.گرافیک هنری بازی فوق العاده هست و بسیار زنده و پویاست.احساس میکنی داره باهات حرف میزنه.اینطور میشه که بازی ها و شرکت های مستقل رو زمین میزنن .
ولی من اصلا به متا اهمیت نمیدم و معمولا نقد های سایت های مختلف رو بررسی میکنم.اگه سعید اقا بابایی هم بگه بازی با کیفیتی که دیگه باید بازیش کرد.
ولی بعضی بازیا بودن با متای بالای ۹۰ ولی نتونستم بازی کنم و ارتباط برقرار کنم و از طرفی بازی بوده مثل Stronghold Legends که بالای صد ساعت بازیش کردم و لذت بردم و متاش جالبه ۵۷ هست .خیلی از ما PCباز ها حتماStronghold بازی کردیم و لذت بردیم.
ولی ناخوداگاه همین متا باعث میشه که حتی داخل سایت ها هم کمتر به بازی پرداخته بشه.
خوشحالم که با این بازی آشنا شدم.
دقیقا منم اون زمانی که بازیش کردم
اطلاعی از نمرات و متا نداشتم .
من کلا به متا اهمیت نمیدم . به سبک بازی نگاه می کنم
اگه یه بازی یکی از ویژگی های مورد نظر منو داشته باشه حتما یه بار تجربش میکنم .
اتفاقا همین چند وقت پیش داشتم برای دومین بار بازی
Thief 2014 رو بازی میکردم که متای خوبی هم نداره ولی برا من
بازی خوبی تو سبک مخفی کاری محسوب میشه.
اما به هر حال تاثیر متا تو فروش خودشو نشون میده
و مثلا باعث ورشکستگی همین شرکت سازنده ی
Spec ops the line تو یه مقطعی شده بود 😥
شرکت سازنده ی Inversion هم گفته بود که دیگه هیچ نسخه ی از این بازی رو نمیسازه 😥
اینجور بازیا چون تبلیغات کمی دارن و بزرگ نیستن خیلیا متوجهش نیستن اگر پشت بازی یه اسم بزرگی مثل مایکی یا سونی یا کوجیما و دراکمن و اینجور چیزا بود ببین مثل چی مورد توجه بود
برادر اینهمه تعریف کردید دو تا ایراد گرفتید فقط، خب ۹ میدادید به این شاهکار
نمره ۸٫۷ منو یاد استاد فیزیکم انداخت که به صدم نمره میداد
آقا سعید گل که ته بازی رو هم در آووردو پلاتش کرد معلومه خیلی باهاش حال کرده بازییم که آقا سعید باهاش حال کنه دیگه بازی کردن داره ها
من که بشدت منتظر استار بیس ام