خاطرات یک روز برفی/بیوگرافی Vito Scaletta
یک مواقعی تصمیم اینکه چطور زندگی کنید دست شما نیست.این بازی روزگار است که چطور مهره شما را در میان شطرنج زندگی بچیند.بخت من از همان روز اول تار بود.هر بار که میخواستم باجگیری کنم از مردی که دستانش از فرط کارکردن پوست انداخته بود و چند خطی بر پیشانیش افتاده بود یاد پدرم می افتادم.پدری که روز و شب برای خانواده زحمت میکشید و هر روز به اندازه یک عمر مویش سفید می گشت.اما آخر هر ماه حتی انگیزه ای برای دریافت حقوقش نداشت چون با آن چندر غاز حتی نمیشد التماس یک غذای خوب را کرد چه برسد به لباسی زیبا,مسافرت تفریحی یا حتی خرج تحصیل و…یک مرد روزی باید تصمیم بگیرد.تصمیم من آن بود که آیا مانند پدرم بایستی شبم را روز و روزم را شب کنم بی آنکه رنگ روزهای خوب را ببینم و یا شب ها حتی اجازه دیدن رویای فردایی بهتر را ببینم و یا اینکه نه, راهی جدید را انتخاب کنم.راهی که کنار تمام خطراتش رویاهایت را به حقیقت میرسانید.من انتخاب خود را کردم…
نام:vito scaletta
متولد: ۱۹۲۵
شغل: گانگستر
ساکن: Empire Bay
از دزدی تا جنایت
ویتو آنتونیو اسکالتا در شهر سیسیل ایتالیا در خانواده ای فقیر و رنج دیده متولد شد.پدر او برای کارکردن و ایجاد شرایط بهتر به شهر امپایر بی در آمریکا نقل مکان کرد.اما شرایط تغییری نکرد آنها همچنان با فقر دست و پنجه نرم میکردند.ویتو در مدرسه با فردی با نام جو باربارو اشنا گشت.یک فرد به شدت شکم پرست و اهل تفریح و شوخی و مزاح حتی در بدترین شرایط.جو از ویتو بزرگتر بود و به دلیل بزرگتر بودن اندامش از ویتو میتوانست دفاع کند.به نظر جو دوست خوبی میامد.در درگیریهایی که در دوران رفاقتشان پیش میامد جو به شدت غیرت صرف ویتو میکرد و این موضوع ویتو را بسیار علاقه مند به جو کرده بود.خیلی زود آن دو به دوستانی نزدیک تبدیل گشتند.سال ۱۹۴۳ بود که این دو دوست به قصد شیطنتی میخواستند فروشگاهی را خالی کنند.در همین حین یک افسر پلیس متوجه ماجرا شد و جو توانست فرار کند.ویتو در حین بالارفتن از دیوار تسلیم افسر شد و این جریان اتفاقات جدید و پر فراز و نشیبی را برای وی رقم زد.
دزدی که خوب از کشور دفاع کرد
ویتو گزینه زندان و گزینه جنگ را پیش رویش داشت تا اینکه جنگ را برگزید تا اینکه در یکی از عملیاتها جان تعدادی از هم رزمانش را نجات داد و صاحب مدالی نیز شد ولی به شدت در اثر گلوله تانکی آسیب دید و به بهداری منتقل شد و بعد از مدتی به منزل بازگشت.در ایستگاه قطار دوست بچه گیش را ملاقات کرد.جو به گرمی او را در بغل میفشرد و هر دو از دوباره با هم بودن لذت میبردند.ویتو با جو به باری رفتند و بعد از کمی صحبت ویتو به استقبال مادر و تنها خواهرش رفت که بسیار او را دوست میداشت.مادرش نصیحتی را مدام در گوش ویتو میخواند که سراغ جو دیگه نرود زیرا مادرش دلیل تمام مشکلات وی را جو میدید.اما امان از ریسمان رفاقت که که وقتی تنیده شد پاره کردنش بسیار مشکل خواهد بود.ویتو از جنگ بر میگردد به امید روزهایی خوب ولی غافل از آنکه پدر وی آنها را با بدهی فراوانی ترک گفته است.ویتو به خواهرش قول جبران بدهی را میدهد.
به نام پدر
بدهی دنیایی بود برای ورود ویتو به منجلابی که از او که در کسوت یک قهرمان جنگ بود یک گانگستر بی رحم و جنایتکار ساخت.شروع کار با آشنا کردن ویتو با دوستان با نفوذ گروه, توسط جو بود.کم کم سرقت اتومبیل و دزدی از فروشگاهها و گوشمالی دادن به یکسری ها و…ادامه پیدا کرد.ویتو پشتش را پر میدید.جیبش را پر میدید.آینده زندگی را با دو دو تا چهارتای خویش پر میدید.همه زندگی برایش معنا پیدا کرده بود.آینده خواهر و مادر خویش را روشن میدید.اما آیا ویتو خیلی خوش بین و خیال باف بود؟ویتو در مسیر کارهایش ناخواسته و ندانسته با فردی که رئیس اتحادیه نیز بود برخورد کرد.برای او کار کرد.برایش باج گیری و آدمکشی کرد.غافل از آنکه این مرد روزی پدر وی را کشته است!ویتو خون یک مشت کارگر ساده زحمت کش را که همانند پدر خویش رنج کشیده بودند را در شیشه کرده بود.تا روزی که متوجه داستان قتل پدرش توسط همان مرد شد.این داستان را همان کارگران برای او بازگو کردند.حال ویتو مانده بود و طب انتقام و یک اسلحه با ضامن کشیده.ویتو انتقام خون پدرش را گرفت.
شروع منحنی بدبختی
ویتو در اثر مسیر دزدیهایش گرفتار چنگال قانون شد.او به زندان افتاد جاییکه هیچوقت دوست نداشت در آنجا باشد و برای نرفتن به آنجا مدالی را نیز در جنگ بدست آورده بود.در زندان دعوا و کشمکش و مبارزه و…با پیرمردی با نام لئو گالانته در زندان آشنا گشت که به نوعی پشتیبان وی نیز بود.او مبارزه کردن را به ویتو آموخت.۱۰ سال بعد وقتی ویتو از زندان ازاد گشت مجددا به گروه بازگشت.بر اثر اتفاقاتی جبران کارهای پیرمرد را نیز کرد و زمانیکه وی محکوم به مرگ توسط گروه کلمنته بود ویتو جانش را خرید.او برای این کار با هنری که از دوستانش نیز بود و برای کشتن لئو مامور شده بود رایزنی کرد.ویتو کم کم به عضو بسیار با اعتماد گروه تبدیل شد و ارتقا رتبه گرفت.اما تنها اشتباهی که او نباید انجامش میداد کافی بود تا همه چیز از هم بپاشد.
درگیری با چینی ها در محله چینی ها
ویتو با هنری و جو قصد مبادله مواد مخدر را داشتند بدون هماهنگی با اعضای گروه و در نتیجه نزول کردن پول گزاف و خرید مواد و باقی ماجرا.در این راه هم پول را از دست دادند و هم هنری بیچاره را توسط قداره ها و قمه های تیز تکه تکه دیدند.به چینی ها حمله کردند و کار بسیار پیچیده گشت.در همین گیر و دار بود که لئو وارد بازی شد.او اوضاع را آرام کرد و به ویتو فهماند که هنری جاسوسی از طرف پلیس بوده است.او ماموریتی را به ویتو داد و در صورت موفقیت قول زنده ماندن او اما در این میان صحبتی از زنده ماندن جو نبود.ویتو کار را انجام داد و …در حالیکه جو و ویتو در دو اتومبیل جداگانه در خیابانها میرفتند ویتو در فکر آن بود که قرار است چه بر سر دوست هرچند ناباب خویش ولی بسیار دوست داشتنی و نزدیکش بیاید.ویتو از لئو میپرسد:پس جو چه میشود؟لئو میگوید:من قولی در رابطه با او به تو نداده ام و…
زندگی یک تجارت نیست…
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- شایعه: کمپانی مادر FromSoftware احتمالا برای جلوگیری از تصاحب خصمانه از سوی یک شرکت کرهای به سونی مراجعه کرده است
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
راستیتش به شدت از مافیا ۲ بدم اومد خیلی بازی چرتی بود… 😐 😐 😐 😐
درود و سپاس :yes: :yes:
نه پس بازی فقط خدای جنگ وآنچارتد وگیرز :shout: 😐
آرش جان اتفاقا بهترین بازی بود که من بازیش کردم که تا الان ۳ بار تمومش کردم بازم میخوام برمش پس بدون این بازی فن خودش رو داره وطرفداران بیشماری که عاشق این بازی وعاشق ویتو هستند :-* :-* :-* 😉
مهدی جان عزیز من…برادر من… یک بار دیگه ببینم به نظر های شخصی من گیر دادی مانیتورو میارم پایین … :reallypissed: :reallypissed: :pissedoff:
هر کس یک نظری داره من از این بازی اصلا خوشم نیومد… خیلی هم بدم اومد تازه…دیگه الان مشکل چیه …تو خوشت اومده سه بار هم تموم کردی آفرین دمت گرم..
تو از بازی که تا به حال ندیدی هم مثل مدال میای تعریف می کنی و فن بازی هم می کنی براش 😐 😐 😐 😐
آرش جان تو به فن وطرفداران این بازی مثل من توهین نکن خوب :shout: :teeth: :reallyangry: باشه
تو از بازی که تا به حال ندیدی هم مثل مدال میای تعریف می کنی و فن بازی هم می کنی براش
ببین این حرفت کنایه وطنه آمیز بود دوست خوبم اگه یکم بهتر توجه کنی میبینی که نوشتم ۳ بار تومش کردم وهمینطور مدال رو تو خوشت نمیآد نیاد قرار نیست که همه خوششون نیاد 😐 پس با فن های این بازی درگیر نشو 😉
در ضمن چرا ناراحت میشی تو توهین کردی به بازی من هم فن این بازی جوابت رو دادم 😉 :inlove:
بیخیال باو دعوا نکنید :yes:
وای من عاشق مافیا ۲ بودم 😀 :yes: خیلی خیلی با این بازی حال میکنم :yes:
عاشق شخصیت جو بودم :yes: شخصیت ویتو هم عالی بود :yes:
عاشق اون مراحلش بودم که تو برف بود و فوق العاده طراحی شده بودن :inlove: :yes:
شاید دوباره نصب و بازیش کنم 😀 :yes:
اتفقا داداش گلم بهترین بازی دنیاست من که هنوز بازیش نکرم اما خیلی خیلی بازی باحالی هست چون خیلی فیلم عکس نظر دربارش شنیدم حتما در اسرع وقت که بتونم بازیش میکنم.
عالــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی بود :yes: :yes: :yes: :yes:
من که عاشق شخصیت ویتو اسکالتا هستم :evilgrin:
فرشید مرسی مرسی عزیزم عالی بود من عاشق ویتو هستم :-* :-* :-* یعنی من این بازی مافیا ۲ رو ۳ بار تمومش کردم بازم میخوام بازیش کنم خیلی عالی بود :inlove: :drool: یک بازی گانگستری عالی وداستان سرایی عالی گرافیکی زیبا وشخصیت پردازی فوق العاده :-* :laugh:
شدیدا منتظر نسخه سومش هستم :drool:
عالی… نسخه ۲ تو زمان خودش خوب بود… ولی خب در اون حد هم ازش خوشم نیومد که دیوونش باشم..!!
ای کاش لئو جو رو نتونسته باشه بکشه! من که خیـــــــــــلی از جو خوشم میومد! 😥
اینقدر به این بازی علاقه داشتم که فقط بخش ویتو رو ۵ بار تموم کردم!(حتی یه بارم داداش ۱۱ سالم بازیو تموم کرد!)
بعد این بازی ۲ شخصیت قابل بازی با داستان های متفاوت منتشر شد که اونا رو هم تموم کردم! :evilgrin:
ممنون مهندس متن قوی بود
ولی به نظر من شخصیت ویتو اصلا عمق نداشت
سلام آلپاچینو عزیز :inlove: چرا ویتو عمق نداشت یک انسان با چالش های زیادی در زندگیش وجود داشت وما رو باهاش آشنا کرد فقط به این جمله توجه کن به عمق داتان وشخصیت بازی پی خواهی برد 😉 :drool:
…………………………………..زندگی یک تجارت نیست……………………………..…
:yes: :yes: :yes: :yes:
ازش خوشم میاد :yes: :yes: :yes: :yes: :yes:
چه غم انگیز و جالب :yes: :yes: :yes:
بازی زیبایی بود. من با اولین نسخه خیلی خاطرات داشتم. نسخه دوم هم واقعا پایان بندی خوبی داشت. آخر نفهمیدیم که جو مرد یا نه. 🙁
من عا شق بازی های مافیایی هستم از جمله بهترینشون مافیا ۲ بود وحالا منتظر نسخه دومش هستم . مقله هم عالی بود یادش را زنده کرد :yes: :yes: :yes: :-)) :-))
شخصیت پردازی و پایان بندی درش جای کار دیده میشد…
خیلی مقاله ی جالبی بود خیلی لذت بردم خاطرات گذشته رو زنده کرد
ممنون :-* :-* :-* :-*
خیلی مقاله ی جالبی بود خیلی لذت بردم خاطرات گذشته رو زنده کرد
من با مافیا ۲ زندگی کردم :-*
از نظر من این بازی هیچ مشکلی نداشت فقط دلم واسه تامی انجلو سوخت که ویتو کشتش
خیلی این بازی رو دوست داتم دو سه بار تمومش کردم
شاهکار بود این بازی دوست دارم یک بار دیگه برم
بازی بدی نبود ولی در حدی نبود که بشه گفت فوق العاده بود…
من با شخصیتاش کلا حال نمیکردم
ممنون از مقاله :yes:
من بازی این خیلی خاطره دارم از هردوتاش :cute: :cute: :cute: . واقعا بازی پر محتوا و داستان عالی داشت هنوزم بازیش میکنم :laugh: :laugh: :laugh: 😎
من با این بازی خیلی خاطره دارم از هردوتاش :cute: :cute: :cute: . واقعا بازی پر محتوا و داستان عالی داشت هنوزم بازیش میکنم :laugh: :laugh: :laugh: 😎 مقاله زیبا و عالی بود خسته نباشی :yes: :yes: :yes: گیمفا پایدار باشی :rotfl: :rotfl: :rotfl:
اتفقا داداش گلم بهترین بازی دنیاست من که هنوز بازیش نکرم اما خیلی خیلی بازی باحالی هست چون خیلی فیلم عکس نظر دربارش شنیدم حتما در اسرع وقت که بتونم بازیش میکنم.