شاهزاده گرگ مهربان | نقد و بررسی بازی The Liar Princess and the Blind Prince
همواره بازیهایی وجود دارند که در همان نگاه اول متوجه میشوید با عناوین دیگر متفاوت بوده و قرار است داستان خاص خود را برای شما تعریف کنند. جدیدترین ساخته استودیو Nippon Ichi Software نیز همین گونه است و با شنیدن اسم بازی و دیدن تصاویر آن، بلافاصله متوجه خواهید شد که با عنوان خاصی طرف خواهیم بود. در ادامه به بررسی The Liar Princess and the Blind Prince میپردازیم تا ببینیم آیا بازی همان طور که در ظاهر خاص به نظر میرسد، توانسته واقعاً عنوان خاص و منحصر به فردی باشد یا نه؟
بازیهای استودیو Nippon Ichi Software که البته در اکثر نقاط دنیا بیشتر با نام NIS شناخته میشود، اکثراً عناوین خاصی هستند. بیشتر این عناوین در سبک JRPG قرار داشته و برخلاف بسیاری از ناشران و سازندگان، عناوین این شرکت معمولاً ساده سازیهای خیلی زیادی برای جذب مخاطبان تازه کار ندارند و به شکلی تقریباً خالص این سبک را به نمایش میگذارند. با این وجود در میان عناوین این شرکت، بازیهایی در سبکهای دیگر هم به چشم میخورند که با وجود تفاوت سبک، بلافاصله با دیدنشان متوجه خواهید شد که با عنوان خاصی طرف هستید. The Liar Princess and the Blind Princes یکی از این عناوین است که برخلاف بسیاری از عناوین NIS، در سبک پلتفرمر و ماجرایی قرار داشته و به هیچ وجه در شاخه نقش آفرینی دسته بندی نمیشود. از لحاظ داستانی نیز این عنوان با سایر بازیهای این استودیو تفاوت داشته و برخلاف اکثر آنها که داستانهایی برگرفته از انیمههای رایج ژاپنی دارند، این بازی داستان نسبتاً خاصتری دارد که لااقل در انیمههای معروف نمیتوان نظیر آن را مشاهده کرد. برای شروع بررسی بازی و جلوگیری از پراکندگی مطالب، ابتدا به سراغ داستان بازی میرویم.
در ابتدای بازی در میان پردههایی شما متوجه میشوید که در دنیای بازی جنگلی مخوف وجود دارد که هیولاهای مختلفی در آن زندگی کرده و از این رو افراد کمی جرئت ورود به آن را دارند. در مرکز این جنگل نیز جادوگری عجیب و غریب زندگی میکند. از قضا، در این جنگل، هیولای گرگ شکل عجیبی زندگی میکند که صدایی بسیار زیبا دارد و این صدای خاص، باعث جذب شاهزاده جوانی به این جنگل میشود تا منشأ صدا را پیدا کند. پس از پیدا کردن منشأ صدا، گرگ در اثر حادثهای به شاهزاده حمله کرده و باعث از دست رفتن بینایی او میشود. همین موضوع باعث میشود که گرگ از کار خود رنجیده شده و با کمک جادوگر، خود را به شکل شاهزاده خانمی در میآورد تا بتواند با رساندن شاهزاده کور شده به جادوگر، به نحوی بینایی او را بازگرداند.
مواردی که در چند خط بالا خواندید، صرفاً مربوط به چند دقیقه ابتدایی بازی است و داستان اصلی بازی از این قسمت شروع شده و روایت گر سفر این دو برای رسیدن به جادوگر است. سفری که در آن گرگ که خود را به شکل شاهزاده خانم درآورده به نوعی از کار خود رنجیده است و از طرف دیگر شاهزاده نابینا نیز از ماهیت واقعی شاهزاده خانم، ناآگاه است. پس از این داستان بازی به شکل زیبایی و البته غم انگیزی پیش میرود. در طول بازی هر چند با شخصیتهای خیلی زیادی مواجه نمیشوید اما حداقل شخصیت پردازی شاهزاده و شاهزاده خانم/گرگ به صورت بسیار خوبی انجام شده و باعث میشود که بتوانید با داستان بازی به خوبی ارتباط برقرار کنید.
در مجموع، هر چند موضوعی که برای بازی انتخاب شده است، تقریباً موضوعی کلیشهای و رایج در میان این گونه آثار فانتزی است که عموماً با نام داستان پریان (Fairy Tales) شناخته میشوند اما سازندگان توانستهاند همین داستان تا حدی کلیشهای را به شکل خوبی روایت کرده و حس خاصی را به آن منتقل کنند تا در نهایت، با داستانی باکیفیت و احساسی و البته غم انگیز رو به رو باشیم.
پس از این نوبت به گیم پلی بازی میرسد. هدف اصلی هر بخش از بازی عبور دادن شاهزاده از یک نقطه به نقطه دیگر است تا بتوانید به خانه جادوگر جنگل نزدیکتر بشوید. به طور کلی هر قسمت بازی نیز از دو بخش پازلها (معماها) و مبارزات تشکیل شده است. ابتدا به بررسی معماهای بازی میپردازیم. به طور کلی دو مکانیک اساسی در مورد معماهای بازی وجود دارند. یکی تغییر شکل از حالت شاهزاده خانم به صورت گرگ و دیگری گرفتن دست و هدایت کردن شاهزاده نابینا. معماهای بازی عموماً پازلهای پلتفرمر و سکوبازی کلاسیکی هستند که نیاز به پرشهای متعدد و فعال کردن یکسری سکوها برای جا به جایی دارند. چالش اصلی بازی نیز مربوط به این است که شما باید شخصیت شاهزاده نابینا را با گرفتن دست او یا فرمان دادن برای یکسری حرکات ساده نظیر راه رفتن مستقیم، هدایت کنید. در این میان باید حواستان باشد که او به دشمنان و هیولاهای جنگل برخورد نکرده و در ضمن از بله صخرهها نیز به پایین سقوط نکند. علاوه بر هدایت شاهزاده، باید حواستان باشد که گاهی اوقات برای دسترسی به قسمتهای خاصی، باید خود را به شکل گرگ در بیاورید. در این حالت قدرت بدنی شما برای جا به جایی اجسام بیشتر شده و در ضمن امکان پرشهای بلندتر نیز برای شما مهیا خواهد شد. اما در این حالت نمیتوانید دست شاهزاده را بگیرید و او را هدایت کنید زیرا او طبیعتاً تفاوت دستهای گرگ و دستهای شاهزاده خانم را متوجه خواهد شد. اما در عین حال در این حالت نیز صدای شاهزاده خانم با صدای گرگ تفاوتی ندارد و بنابراین امکان دادن فرمانها ساده نظیر حرکتهای خطی به شاهزاده نابینا وجود دارد. بنابراین در قسمتهای مختلف، باید بنا به شرایط میان حالتهای مختلف تغییر شکل بدهید تا بتوانید شاهزاده را جلو ببرید. گاهی اوقات نیز نور ماه از پشت ابرها بیرون آمده و در صورتی که شاهزاده خانم در معرض این نور قرار گیرد به شکل گرگ مانند خود در می آید و باید حواستان به این مسئله نیز باشد.
از طرف دیگر، هیولاهای مختلف و عجیب و غریبی نیز در جنگ زندگی میکنند که به شما حمله خواهند کرد و در این صورت باید شخصیت خود را به شکل گرگ درآورده و با آنها مبارزه کنید. در این زمانها باید حواستان باشد که شاهزاده نابینا به راحتی با ضربات با دشمنان از پا در میآید و باید کاملاً حواستان برای محافظت از او جمع باشد تا به هیچ وجه دشمنان دستشان به او نرسد. گاهی اوقات نیز این مبارزات با معماهای بازی ترکیب میشوند تا چالش بیشتری برای شما به وجود بیاورند.
اما با همه اینها، مسئله این جاست که بازی در کل عنوانی خیلی چالش برانگیزی محسوب نمیشود. اگر مهارت شما در بازی کردن در حد متوسط باشد، به راحتی از پس دشمنان بازی بر خواهید آمد و معماهای بازی نیز عموماً فرم کلاسیک عناوین پلتفرمر را دارند و حل آنها خیلی نیاز به فکر زیاد ندارد. از طرفی در حد دو سه معمای خیلی خوب نیز در بازی وجود دارند که واقعاً کیفیت طراحی بالایی داشته و شما را وادار به فکر کردن میکنند اما متأسفانه تعداد اینگونه معماهای خاص خیلی زیاد نیستند. البته این بدین معنی نیست که سایر معماهای پلتفرمینگ بازی طراحی خوبی ندارند؛ اصلاً این طور نیست و این گونه پازلها اکثراً از طراحی استانداردی بهره میبرند اما نهایتاً در حد خوب باقی میمانند و نمیتوانند پا را از این حد فراتر بگذارند. خوشبختانه سیستمهای حرکتی و کنترلی شخصیتها نیز به شکل خوبی پیاده سازی شدهاند و برای حل این معماها، مشکل خاصی در حرکات شخصیتها که باعث سخت شدن غیرطبیعی معماها بشود وجود ندارد اما هر چند این سیستم کنترلی در روند حل معماهای پلتفرمینگ بازی مشکل خاصی ایجاد نکرده اما گاهی اوقات، شخصیتها در نقاطی از محیط گیر میکنند که این مشکلات نشان میدهد شاید اگر وقت بیشتری روی پولیش بازی و حل این موارد گذاشته میشد، با عنوان بهتری رو به رو میبودیم.
با همه این موارد، بازی در مجموع گیم پلی قابل قبولی دارد که میتوان آن را استاندارد دانست. چالشهای خیلی خاص و عجیبی در بازی وجود ندارند. با وجود این که یکسری کارهای جانبی نظیر جمع کردن آیتمهای اضافی و همچنین هدیه دادن گل به شاهزاده در بازی قرار داده شده است که انجام آنها کمی مدت زمان بازی را بالا میبرد اما در کل این عنوان در مدت نه چندان زیادی –در حدود ۵ تا ۷ ساعت- به پایان میرسد ولی با این وجود، گیم پلی بازی و چالشهای آن را میتوان در حد قابل قبول ارزیابی کرد. هر چند هدف اصلی بازی بیشتر ارائه داستان بوده است و گیم پلی هر چند نقش مهمی در بازی ایفا میکند اما در این عنوان مهمترین المان نبوده و البته بعضی جاها میتوان با توجه به داستان خوب بازی از ایرادات گیم پلی تا حدی صرف نظر کرد.
بعد از گیم پلی نوبت به گرافیک بازی میرسد. بسیاری از عناوین شرکت NIS، بازیهای JRPG بسیار خوش رنگ و لعابی هستند که در تم گرافیکی آنها رنگهای شاد زیادی استفاده شده است و حتی در عناوین با داستانهای تاریک هم شکلی سرزنده و شاداب دارند. اما The Liar Princess and the Blind با این عناوین فرق دارد. همان طور که داستان بازی شکل تاریک و غم انگیزی دارد، گرافیک بازی و استایل هنری آن نیز از همین موضوع تبعیت کرده و در آن از رنگهای مرده و تاریک برای ارائه حس غم داستان بازی و البته نوعی ترس موجود در جنگل استفاده شده است. طراحی ظاهری شخصیتهای بازی نیز به شکلی بسیار جالب و البته هوشمندانه انجام شده است. به طور مثال با دیدن ظاهر شاهزاده خانم که در اصل یک گرگ است، با کمی دقت متوجه میشوید که در ظاهر او شیطنت خاصی نهتفه است که نشان از انسان نبودن او دارد. دشمنان بازی نیز از لحاظ هنری با کیفیت بالایی طراحی شدهاند و البته همانند بسیاری از عناوین ژاپنی، در اکثر مواقع با طراحیهای بسیار عجیب و غریبی رو به رو هستیم.
در نهایت نوبت به موسیقی و صداگذاری میرسد. در زمینه موسیقی، با تمی عموماً آرام و گاهی اوقات مرموز رو به رو هستیم که به خوبی با شکل خاص تم هنری بازی و البته داستان غم انگیز بازی هماهنگ شده است. در کنار این که در لحظات حساس نیز موسیقی ریتم تندتری به خود میگیرد تا هیجان مورد نیاز را به شما منتقل کند. در بعد صداگذاری تقریباً در سرتاسر بازی تنها شاهد صدای راوی هستیم که تنها به زبان ژاپنی انجام شده است. لحن راوی ژاپنی مانند بازی در اکثر اوقات لحنی آرام بوده که به خوبی حس بازی را منتقل میکند اما به هر حال ضعف نبود یک راوی انگلیسی در بازی احساس میشود که البته ایرادی است که در بسیاری از بازیهای ژاپنی شاهد آن هستیم.
نتیجه گیری نهایی:
The Liar Princess and the Blind Prince، بازی بسیار خاصی است که هر چند از نظر گیم پلی، صرفاً در حد استاندارد قرار داشته و چیز جدیدی ارائه نمیکند، اما در ارائه یک داستان نسبتاً کوتاه اما غم انگیز و احساسی و البته تأثیرگذار بسیار موفق عمل کرده است. گرافیک هنری و موسیقی نیز در این میان به کمک داستان آمده و با ایجاد یک فضاسازی منحصر به فرد، در انتقال حس و حال خاص داستان کمک بیشتری به بازی میکند. اگر دنبال یک بازی با داستانی خاص و البته کوتاه هستید که مدتی شما را از عناوین بزرگ و پرزرق و برق امروزی دور کند، The Liar Princess and the Blind Prince میتواند انتخاب خوبی باشد.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- ۱۰ حقیقت تلخ که گیمر ها نمیخواهند به آنها اعتراف کنند
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- مورد انتظارترین بازی های سال ۲۰۲۵
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- روابط عاطفی در The Witcher 4 معنای عمیقتری خواهند داشت
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- این ۱۵ ویژگی منحصر به فرد GTA 6 را به یک تجربه خیرهکننده تبدیل خواهند کرد
- کارگردان Silent Hill 2 Remake از علاقه خود به ساخت یک بازی در ژانر وحشت با اقتباس از Lord of the Rings میگوید
- سونی ۳۱۹ میلیون دلار از سهام Kadokawa، شرکت مادر FromSoftware، را خریداری کرد
نظرات
من این بازی رو خیلی میخوااام…خییییییلی!!! از همون تریلر اول عاشقش شدم…یه غم و اندوه و استایل هنری محشری داره بازی که کلاً کمتر بازی ای داره…
خیلی ممنون که نقد این بازی نوشتید
راستی آقای نامجو…بازی رو رو PS4 نقد کردید یا Switch?
سلام.
ناشر بازی نسخه PS4 بازی رو برای نقد به ما داده بود و بازی روی این نسخه نقد شده است.
خسته نباشید اقای نامجو مرسی از نقد و برسیتون :rose: :heart: عالی بود. موفق باشید :rose:
حالا اگه ایرانها یه همچین بازی میساختن.نظرات این شکلی بود:خارجی ها خدای جنگ میسازن ما هم این کارتون رو.
اسم ما بد در رفته :rotfl: دوستانی که دنبال یک بازی ایرانی خوب هستن ۴۱۱۴۸ رو بازی کنن