سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا
سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا
سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا
سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا
سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا
سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا

سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil

آریا مقدم
۱۸:۰۰ ۱۳۹۷/۱۱/۲۳
سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا

وقتی حرف از ترس و اضطراب در دنیای بازی ها به میان می‌ آید، یکی از اولین عناوینی که به ذهن بیشتر گیمرها خطور می کند رزیدنت اویل (Resident Evil) است. شینجی میکامی کبیر در سال ۱۹۹۶ عنوانی را پایه گذاری کرد که به یکی از تاثیرگذارترین بازی های کل تاریخ تبدیل شد. هنوز که هنوز است می توان گفت معروف ترین عنوان شرکت کپکام، که زمانی بر دنیای بازی ها سلطنت می کرد و هنوز هم جزو برترین شرکت های بازی سازی دنیاست، همین سری رزیدنت اویل است. این بازی نه تنها در طی سالیان دراز برای خود یک فن بِیس محکم و پروپاقرص جور کرده، بلکه الگوی ساخت بسیاری از بازی های فوق محبوب دیگر هم بوده است. سازندگان بازی Silent Hill، پس از مشاهده ی موفقیت بازی رزیدنت اویل بود که به فکر ساختن شاهکار خود افتادند، سازندگان Dead Space به گفته ی خودشان می خواستند یک رزیدنت اویل فضایی درست کنند و اینطور شد که یکی از بهترین بازی های مدرن ژانر وحشت متولد شد، و نهایتاً بازی Alone in the Dark که طرفدارانش به اندازه ی دو بازی دیگر نامبرده شده نیست، اما بازی های قدیمی تر این سری توانسته بودند تحسین بسیاری از منتقدین و بازیبازان را برانگیزند.

سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا

Dead Space 2، از بازی های تحت تاثیر رزیدنت اویل.

تاریخچه ی سری بازی رزیدنت اویل، یک تاریخچه ی پر فراز و نشیب است که می توان درباره ی آن ساعت ها بحث کرد، کتاب ها نوشت و فیلم و سریال ساخت (البته تجربه نشان داده این مورد آخر انجام نشود بهتر است! ). قسمتی از این فراز و نشیب به خاطر سیاست های متفاوت کپکام از گذشته تا به امروز، و قسمتی دیگر به دلیل مدرنیزه شدن بازی ها و تغییر ذائقه ی بازیبازان بوده است. با اینکه هرچه بیشتر پیش می رویم امکانات بازی سازان برای ساخت محیط های طبیعی تر، گیم پلی روان تر و جلوه های بصری خفن تر افرایش می یابد، اما از طرف دیگر ترساندن مخاطب هم سخت تر می شود. بازیباز امروزی همه چیز را دیده است و دیگر به این راحتی ها نمی توان او را ترساند. به اضافه ی اینکه الآن مثل گذشته نیست که جمعاً ۲،۳ تا بازی ترسناک در بازار باشد و رزیدنت اویل بدون هیچ زحمتی به بهترین عنوان ترسناک موجود تبدیل شود. بازی هایی مانند Outlast و Amnesia نوع جدیدی از ترس را بنا کرده اند که مخاطبین را بیشتر می ترساند. از طرف دیگر پدیده ی «زامبی» در بازی ها و فیلم ها دیگر چیز کمیابی نیست. از Days Gone بگیر که عنوانی کاملاً زامبی محور است تا Call of Duty که روی کاغذ هیچ ربطی به زامبی ها ندارد و همچنین سری بازی The Walking Dead همگی زامبی دارند و هر کدام هم در نوع خود از سوی بازیبازان مورد استقبال قرار گرفته اند. کپکام با این وضع باید به فکر فرمول هایی جدید برای گفتن همان حرف های گذشته می بود، به خاطر همین نسخه ی چهارم سری را با حال و هوایی مشابه، ولی گیم پلی ای کاملاً متفاوت روانه ی بازار کرد. در واقع می توان گفت رزیدنت اویل یک بار در سال ۱۹۹۶ با آن صحنه ی معروف حمله ی سگ ها به داخل ساختمان توانست جای پای خودش را در بین بازی های سبک Thriller و  Survival Horror محکم کند، بار دیگر با داستان لیون کندی و دختر رییس جمهور در شماره ی چهارم سری. بعد رزیدنت اویل ۵ ساخته شد و همه چیز از اینجا تغییر کرد. صدای هواداران قدیمی و منتقدها در آمد و معدل متای بازی پایین و پایین تر آمد، تا بالاخره نسخه ی بازسازی شده ی رزیدنت اویل ۲ همین چند روز پیش منتشر شد و بازی را کاملاً به ریشه هایش برگرداند. به مناسبت بازسازی این بازی افسانه ای، این هفته ادای احترامی می کنیم به یکی از بهترین و بزرگ ترین بازی های تاریخ و کمی با هم درباره ی آن گپ می زنیم. با گیمفا، رزیدنت اویل و من همراه باشید!

سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا

با گیمفا برای بررسی این بازی همراه باشید!

از آنجایی که رزیدنت اویل یکی از گسترده ترین بازی های تاریخ است، نمی توان حتی در چندین مقاله از همه چیز آن گفت. باید درباره ی آن کتاب نوشت. اما برای اینکه در کمترین حجم، بیشترین اطلاعات ممکن را درباره ی این بازی بررسی کنیم، تصمیم گرفتم آن را به چند قسمت تقسیم کنم. در قسمت اول مقاله، به گذشته و حال سری و مقایسه ی این دو خواهیم پرداخت. در قسمت دوم، المان های اصلی بازی را بررسی خواهیم کرد و درباره ی اینکه چه چیزهایی رزیدنت اویل را به رزیدنت اویل تبدیل کرده اند و چرا این سری یکی از بهترین سری های تاریخ است با هم گپ خواهیم زد. در نهایت از شخصیت های فراموش نشدنی سری با هم صحبت خواهیم کرد. برویم که شروع کنیم!

آغاز یک کابوس (Resident Evil (1996), Resident Evil 2 و Resident Evil 3: Nemesis)

سه بازی اول رزیدنت اویل با فاصله های زمانی بسیار کمی از هم منتشر شدند. بازی اول سری در سال ۱۹۹۶ ساخته شد و پس از بازخورد بسیار مثبت آن در جامعه ی گیمری، نسخه ی دوم در سال ۱۹۹۸ و با محوریت دو شخصیت جدید ساخته شد. پس از آن هم بدون اینکه فاصله ی زیادی بین دو نسخه بیفتد، شماره ی سوم سری در سال ۱۹۹۹ به بازار عرضه شد. این سه بازی، دوره ی کلاسیک رزیدنت اویل هستند. در واقع وقتی طرفداران از بازگشت به «ریشه»ها سخن می گویند، ریشه اینها هستند.

زامبی ها موجودات بی مغزی هستند که از گذشته ی نسبتاً دور در فیلم ها و کامیک بوک ها حضور داشته اند. رزیدنت اویل اولین بازی ای نبود که زامبی ها را وارد جریان بازی خود می کرد، بلکه سال ۱۹۸۴، یک بازی با نام Zombie Zombie این کار را کرده بود، اما به نوعی همه رزیدنت اویل را پدر زامبی‌ بازی می دانند و حق هم دارند. می توان گفت هر بازی که به نوعی زامبی ها را در جریان بازی اصلی خود دخالت داده، از رزیدنت اویل تقلید کرده است. در اینکه خود رزیدنت اویل یک شاهکار بی بدیل در دنیای بازی هاست شکی نیست، اما این همه ی ماجرا نیست. فقط لحظه ای تصور کنید که The Last of Us، The Walking Dead و Dead Rising وجود ندارند. این ها بازی هایی هستند که هر کدام به نوع خود دنیای بازی ها را تغییر داده اند و به جرئت می توان گفت ریشه ی همه ی این ماجراها رزیدنت اویل است. راهروهای تاریک، ماشین تایپی که برای ذخیره ی بازی به کار گرفته می شد و برای استفاده از آن به جوهر نیاز داشتید، کاراکترهای به یاد ماندنی، همه و همه نقش بسزایی در کلاسیک شدن سه گانه ی اول رزیدنت اویل داشتند. اگر از گیمرهای قدیمی تر باشید، صحنه ی شکستن ناگهانی شیشه و ورود سگ های زامبی شده به داخل راهرو را به خاطر دارید. البته اگر از نسل جدیدتر باشید احتمالاً به گرافیک بازی و انیمیشن های آن خواهید خندید، اما یادتان نرود این صحنه در سال ۱۹۹۶ بهترین چیزی بود که می توانستید ببینید. همچنین دشمنانی که در بازی وجود داشتند، الهامی برای ساخت موجودات عجیب و غریبی بودند که اکنون در بسیاری از بازی ها می بینید. شخصیت آلبرت وسکر (Albert Wesker) یکی از خفن ترین شخصیت های بد تاریخ و یکی از مرموزترین آن هاست که در رزیدنت اویل ۱ معرفی شد.

سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا

نسخه ی ریمستر شده ی رزیدنت اویل ۱

در رزیدنت اویل ۲، سازندگان کریس ردفیلد (Chris Redfield)، پروتاگونیست شماره ی اول را بیخیال شدند و به سراغ دو کاراکتر جدید به نام های لیون اسکات کندی (Leon Scott Kennedy) و کلیر ردفیلد (Claire Redfield) رفتند. اگر نام های نامانوسی که ژاپنی ها روی کاراکترهای غربی می گذارند را نادیده بگیریم (واقعاً چه کسی را در دنیای واقعی می شناسید که اسمش Claire Redfield باشد؟!)، ترکیب این دو کاراکتر و داستان آن ها، ترس را از نو تعریف کرد. کلیر به دنبال برادرش کریس بود و لیون هم به دنبال سپری کردن روز اول استخدام خود. از ویژگی های نمادین رزیدنت اویل ۲، می توان به ساختمان پلیسی اشاره کرد که در اصل موزه بود که آن را به مقر پلیس تبدیل کرده بودند. در نسخه ی بازسازی شده ی Resident Evil 2، همه ی این محیط ها به بهترین شکل ممکن بازسازی شده اند و این خیلی جالب است که می توانیم ببینیم سازندگان بازی آن موقع چه ایده هایی در ذهن داشته اند که به خاطر کمبود امکانات قادر به پیاده سازی آن ها نبودند. این ساختمان پر از درهایی بود که به نحوی به هم متصل بودند و کل بازی در واقع در همین یک نقشه ی وسیع انجام می گرفت. وقتی هواداران قدیمی از ریشه می گویند، این یکی دیگر از ریشه های بازی است. اینکه شما کل نقشه را بگردید، از این طرف و آن طرف کلید و ابزار آلاتی پیدا کنید که حتی نمی دانید به چه دردتان خواهند خورد، در بازی پیش بروید و نهایتاً یادتان بیفتد که «آها! این کلید مال فلان دره!» و چشمانتان از خوشحالی برق بزند. معماهای بازی که گاهی برای حل کردنشان به کاغذ و قلم احتیاج داشتید و گاهی چند روز باید روی آن ها فکر می کردید. البته نسخه ی بازسازی شده ی شماره ی دوم بازی نشان داد که حتی اگر رزیدنت اویل به آن شکل هم به ریشه های خود بازگردد، الآن وجود پدیده ای به نام اینترنت نخواهد گذاشت تجربه ی هر فرد از بازی به اندازه ی آن زمان منحصر بفرد شود. در حل یک معما گیر کرده اید؟ اصلاً نگران نباشید، یوتیوب و هزارتا سایت برای کمک به شما وجود دارند که می توانید به کمک آن ها سخت ترین معمای بازی را در عرض چند ثانیه حل کنید!

سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا

تفاوت فاحش نسخه ی اصلی و بازسازی را مشاهده می کنید.

شماره ی سوم اما یک تفاوت کوچک داشت و آن نام بازی بود. هیچ کدام از هفت نسخه ی اصلی بازی (اگر Resident Evil 0 را هم جزو بازی های اصلی سری حساب کنیم می شود هشت نسخه ی اصلی)با نام خاصی به بازار نیامده بودند و همگی آن ها در کشور های غربی به نام Resident Evil و در ژاپن با نام Biohazard شناخته می شدند. اما نسخه ی سوم بازی نام باس اصلی آن را یدک می کشید. نمسیس (Nemesis) یکی از خفن ترین باس های کل تاریخ بود که دمار از روزگار جیل ولنتاین، شخصیت اصلی بازی سوم در آورده بود! شماره ی سوم هم مانند شماره ی اول و دوم، یک Survival Horror با ریتم نسبتاً کند و معماهای سخت و دشمنان سرسخت تر بود. اما بعد از این شماره، سرنوشت سری عوض شد. در سال ۲۰۰۵ و پس از ۶ سال وقفه، آخرین رزیدنت اویل با کارگردانی استاد شینجی کیکامی ساخته شد.

سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا

نمسیس، از چهره های سری.

دختر رییس جمهور (Resident Evil 4)

سال ۲۰۰۵ یکی از بهترین سال های ممکن برای صنعت گیم بود. کال آو دیوتی ۲، نید فور اسپید موست وانتد، دویل می کرای ۳، گاد آو وار و جی تی اِی: داستان های لیبرتی سیتی تنها نمونه هایی از بازی های عرضه شده در سال ۲۰۰۵ هستند. اما یک بازی دیگر هم بود که در این سال توانست عنوان بهترین بازی سال را از آن خود کند و آن چیزی نبود به جز شماره ی چهارم رزیدنت اویل. رزیدنت اویل ۴ نه تنها بهترین بازی آن سال شد، بلکه با امتیاز متای ۹۶، خود را در بین یکی از بهترین عناوین تاریخ بازی ها جا داد. تغییرات ایجاد شده در نسخه ی چهارم کاملاً مشهود بود و چیزی نبود که کسی بتواند آن را انکار کند. شینجی میکامی با ابداع سیستم نشانه ی گیری روی شانه (Over Shoulder) باعث شد تا در سال های بعد، بازی های بسیار دیگری هم از همین سیستم استفاده کنند و الآن این نوع نشانه گیری به یکی از استانداردهای شوترهای سوم شخص تبدیل شده است. رزیدنت اویل ۴ پلی میان رزیدنت اویل های کلاسیک و رزیدنت اویل های مدرن بود. دوربین ایزومتریک بازی که در هر صحنه فقط می توانست زاویه ی خاصی را نشان دهد، حالا از زاویه ی سوم شخص دنبال می شد. لیون کندی، شخصیت اصلی بازی چهارم، حالا در کاریزماتیک ترین حالت خود قرار داشت و به یکی از خوشتیپ ترین کاراکترهای کل بازی ها تبدیل شده بود. بازگشت ایدا وانگ (Ada Wong) به سری و کمپین کوتاه او که پس از اتمام بازی اصلی آنلاک می شد، طرفداران کلاسیک سری را حسابی سر ذوق آورد. در کنار همه ی این چیزهای کلاسیک، رزیدنت اویل ۴ یک عالمه المان جدید به سری اضافه کرد. این بازی یکی از متنوع ترین لیست اسلحه ها را تا به امروز دارد. از کلت و شاتگان که اسلحه های کلاسیک سری بودند تا غولی به نام Mine Thrower که با پرتاب نارنجک های کوچک که به بدن دشمن می چسبیدند، کار کشتن آن ها را کمی راحت تر می کرد.

سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا

در رزیدنت اویل همیشه این اینونتوری سد راهتان می شود!

البته طویل شدن لیست اسلحه ها به هیچ وجه به معنای آسان شدن بازی نبود. زامبی های بازی جای خود را به گانادو (Ganado) ها داده بودند که کمی هوشمندانه تر از زامبی ها عمل می کردند و بر اثر انگل لاس پلاگاس به این شکل درآمده بودند. دیگر از زامبی های کند و احمق خبری نبود، گانادوها حالا اره برقی به دست دنبال شما می آمدند. آن ها حتی می توانستند از تیرکمان و ماشین گان استفاده کنند و دیگر نمی شد آن ها را فقط با تیر کلت از پا در آورد! همچنین شخصیتی عجیب و غریب هم به واسطه ی همین بزرگ شدن لیست اسلحه ها به بازی اضافه شد که یک کولی اسلحه فروش بود. با سکه و جواهراتی که از گوشه و کنار بازی پیدا می کردید می توانستید سراغ او بروید و اسلحه های بهتر بخرید یا اسلحه هایی را که دارید ارتقاء دهید. رزیدنت اویل ۴ از حیث داستان و باس های موجود در بازی هم بهترین بازی سری بود. این بار دیگر یک آزمایش اشتباه نبود که به یک دردسر ختم گردیده بود، بلکه یک روستای کامل با برنامه ی قبلی به یک جهنم روی زمین تبدیل شده بود. دختر رییس جمهور را هم بی خبر از همه جا دزیده و گروگان گرفته بودند.

سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا

حک کرازر، از نامردهای روزگار!

این همچنین اولین شماره ی رزیدنت اویل بود که دیگر در آن تنها نبودید و یک کاراکتر دیگر همه جا پیش تان بود. چیزی که در شماره ی ۵ و ۶ سری به یک رسم تبدیل شد و کلاً دیگر چیزی به نام تنها جلو رفتن وجود نداشت. البته یک فرق بزرگ بین پارتنر شماره ی چهارم و پارتنرهای بازی پنجم و ششم بود و آن هم ضعیف بودن اشلی، دختر رییس جمهور بود. در واقع اشلی نه تنها به شما کمک خاصی نمی کرد، بلکه زحمت شما را در مقابله با دشمنان دوچندان می نمود. همیشه و همه جا باید مواظب این بودید که اشلی را ندزدند یا به او آسیبی نزنند. شخصیت های بد سری هم خیلی بیشتر پرداخت شده بودند. دیگر اینجا صرفاً با یک هیولای بی شاخ و دم طرف نبودید. با بیتورز مندز، ریمون سالازار و آسموند سدلری طرف بودید که همگی در نوع خود افراد باهوش و خفنی بودند. ریمون سالازار شاید عجیب ترین باس در کل سری رزیدنت اویل است. او یک کوتوله ی جوان بود که ریاست یکی از خاندان روستا را بر عهده داشت. مبارزه با او یکی از لذت بخش ترین باس فایت های سری بود. یه جز او، وردوگو، یکی دیگر از باس های سری، خود را در بین ترسناک ترین و استرس زا ترین باس های کل تاریخ جا کرد. جک کرازر هم از شخصیت های خائن سری، در شماره ی چهارم معرفی شد و Knife Play او و لیون از ذهن هیچ طرفداری پاک نخواهد شد.

سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا

با ایدا هم می توانید رزیدنت اویل ۴ را بازی کنید.

پس از اتمام بازی چهارم، شینجی میکامی تیم سازنده را ترک کرد و به ساخت پروژه های دیگر پرداخت. این باعث شد که بازی به دست کارگردانان جدید بیفتد و رزیدنت اویل ۵ و ۶ تولید شوند.

ترس کمتر، زندگیِ …؟ (Resident Evil 5 و Resident Evil 6)

کپکام این بار بدون شینجی میکامی ساخت نسخه ی پنجم بازی را شروع کرد. شخصیت اصلی بازی کسی نبود به جز کریس ردفیلد که اولین و آخرین بار، کنترل او را در رزیدنت اویل ۱ به دست گرفته بودیم. این بار لوکیشن بازی نه کلیسا و روستای زامبی زده بود، نه عمارت های مرموز و عجیب و غریب؛ آفریقا محل رخ دادن بازی بود. این یکی از عجیب ترین اتفاقاتی بود که می توانست برای سری رزیدنت اویل بیفتد. آفریقا کلاً منطقه ای نیست که در خیلی از بازی ها به کار گرفته شود؛ اول به خاطر جریان نژادپرستی که همیشه بوده و هست و سازندگان معمولاً نمی خواهند ریسک کرده و خود را بدنام کنند، دوم به خاطر اینکه شاید آفریقا به اندازه ی جاهای دیگر برای سازندگان شناخته شده نباشد.

سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا

لحظه ی مشت زدن کریس به سنگ. جایی که رزیدنت اویل مرد و زنده شد!

اینکه یک بازی که بر روی تاریکی، سرما و عمارات غربی بنا شده، بازی را به آفریقا نقل مکان دهد، یکی از ریسکی ترین کارهایی بود که کپکام می توانست با این سری بکند. البته این تنها ریسک کپکام نبود، آنها برای اولین بار بازی را به شکل Co-Op امکان پذیر کردند و امکان تعویض مهمات و اسلحه ها هم مهیا شد. شوا آلومار (Sheva Alomar) جدیدترین شخصیت اضافه شده به رزیدنت اویل، یک دختر سیاه پوست آفریقایی بود. او یکی از بهترین و هوشمندترین پارتنرهای تاریخ بازی ها در زمان انتشار بازی به شمار می رفت و پا به پای شما به دشمنان شلیک می کرد و می جنگید. اگر روی زمین افتاده بودید، می توانست بیاید و شما را نجات دهد، اما شما هم باید همین کار را برای او می کردید. این بار نه از گانادوها خبری بود و نه از زامبی ها؛ دشمنان جدید شما ماجینی (Majini) نام داشتند که باز هم جهش پیدا کرده بودند. آن ها برخلاف زامبی ها به طرف شما می دویدند و آن قدر هوشمند بودند که بتوانند از تیر و کمان و مسلسل استفاده کنند. خفن ترین شخصیت بد کل سری یعنی آلبرت وسکر هم دشمن اصلی شما در این فرنچایز بود. باید قبول کرد که کپکام با اینکه ریسک بزرگی کرد، اما بدون شک این ریسک موفق بود. بازی با متای حدود ۸۵، باز هم آبروی کل سری را حفظ کرد و اگر صحنه ی مشت زدن کریس به سنگی ۱۰ برابر خودش را که مسخره ترین صحنه ی کل سری بود نادیده بگیریم، باس فایت آخر بازی با وسکر بسیار راضی کننده و لذت بخش بود.

سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا

رزیدنت اویل ۵ است و وسکرش!

رزیدنت اویل ۶ در حالی منتشر شد که قرار بود بهترین بازی سری باشد. کپکام سخن از تجربه ی ۱۶ ساله ی خود در ساخت سری می گفت و اینکه این رزیدنت اویل قرار است همه ی المان های بازی های دیگر سری را در خودش داشته باشد. البته بیراه هم نمی گفت، رزیدنت اویل ۶ ترکیبی از رزیدنت اویل ۴ و ۵ بود و حتی اشاره هایی هم به رزیدنت اویل ۲ و سایلنت هیل داشت. دیده اید گاهی در مسابقات تشریفاتی فوتبال تمام بازیکن های خوب در یک تیم با نام تیم All Stars جمع می شوند؟ و دقت کرده اید که آن بازی های تشریفاتی هیچ گاه مثلاً به خوبی بازی لیگ قهرمانان اروپا نمی شوند؟ قضیه ی رزیدنت اویل ۶ هم همین بود. البته به شخصه عاشق نسخه ی ششم هستم و می توانم بگویم این فرنچایز هم مانند سایر فرنچایزها مرا کاملاً راضی و خشنود نگه داشت، اما واقعیت این است که بازی در دورترین فاصله ی خود نسبت به ریشه هایش قرار داشت. بازی ۴ کمپین داشت که سه تای آن ها مسیر کاراکترهای کلاسیک سری بود و یکی از آن ها داستان پسر آلبرت وسکر و دختری به نام شری بیرکین (Sherry Birkin). شری دختر ویلیام بیرکین (William Birkin)، یکی از دانشمندهای سری بود که در رزیدنت اویل ۲ داستان او را با هم دنبال کردیم. کمپین کریس و همراهش پیرس (Piers) کمپینی کاملاً اکشن بود. شما رسماً با یک جوخه وارد شهر و اطراف آن می شدید و زامبی ها و هیولاهای غول پیکر را به رگبار می بستید. دیگر نه اثری از ترس بود و نه اثری از استرس. کار تیمی و رابطه ی بین کریس و پیرس یکی از بهترین روابط معلم و شاگردی در بازی ها بود.

سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا

لیون و هلنا رابطه ی جالبی با هم داشتند. پیچیدگی های شخصیتی هلنا زیاد است.

در طرف دیگر لیون و همراهش هلنا (Helena) بودند که رزیدنت اویل در این کمپین تا حدود خوبی به ریشه های خود بازگشت. در کمپین لیون دیگر مثل نقل و نبات گلوله در اختیار شما قرار نمی گرفت، ریتم بازی کندتر بود و صحنه های ترسناک بازی هم بیشتر. کمپین جِیک (Jake) و شری هم در واقع ادامه ی مسیری بود که کپکام در رزیدنت اویل ۴ و ۵ در مبارزات رزمی به کار گرفته بود. در دو بازی نامبرده، هر وقت که دشمن شما روی زمین می افتاد، می توانستید با ضربه ای رزمی کار او را تمام کنید یا در رزیدنت اویل ۵، به شیوه ی Dead Space 2 او را لگد کنید.

سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا

کریس و پیرس.

هواداران از این حرکات استقبال خوبی کرده بودند و نتیجتاً کپکام به این فکر افتاد که این حرکات را در قالب یک گیم پلی جداگانه عرضه کند. از این حیث، کمپین جیک و شری، متفاوت ترین کمپین بازی بود. کمپین آخر هم که پس از به پایان رسیدن کمپین های دیگر برایتان باز می شد، مال ایدا وانگ بود. این بار هم ایدا کمپین کوتاه تری داشت، ولی در همین کمپین کوتاه چند معمای خوب و چند مکانیزم جدید به بازی اضافه شده بود. خط داستانی ایدا هم مانند خط داستانی لیون و هلنا، بازگشتی به ریشه های اصلی سری به شما می رفت و کمی هم المان های مخفی کاری در خود داشت. شما می توانستید در نقش هر یک از کاراکترها بازی کنید و برای اولین بار، رزیدنت اویل حدود ۷ کاراکتر قابل بازی داشت که سرنوشت همه ی آن ها به هم گره خورده بود.

سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا

در رزیدنت اویل ۶ موتورسواری و هواپیما سواری هم داریم!

با وجود همه ی این ها، بازی با واکنش منفی بسیاری از منتقدین و بازیبازان روبرو شد، آن ها به این موضوع اعتراض داشتند که چرا بازی اینقدر اکشن شده و هیچ بویی از بازی های پیشین نبرده است. امتیازات بازی منتشر شد و کلی امتیاز ۵ و ۶ در آن میان به چشم می خورد. در واقع بازی چیزی کم نداشت، فقط نمی شد گفت که «رزیدنت اویل» است. این مسئله باعث شد کپکام چند سالی صبر کند و برنامه ای جدید برای این سری بریزد. نتیجه ی این برنامه ها رزیدنت اویل ۷ بود… .

خانه ای به دور از خانه (Resident Evil 7)

رزیدنت اویل ۷ هیچ شباهتی به عناوین دیگر سری نداشت و در عین حال تا حد خوبی به ریشه های ترسناک سری بازگشته بود. آنقدر بازیبازان از اکشن زیاد بازی شکایت کردند که کپکام تقریباً اکشن را از بازی پاک کرد! البته نه اینکه هیچ اکشنی نباشد، اما بیشتر باید در حال فرار می بودید تا مبارزه. همچنین برای اولین بار در سری، بازی را از زاویه ی اول شخص دنبال می کردید. این تحولات ناگهانی که کلاً هویت رزیدنت اویل را زیر سوال بردند، باز هم هواداران را به چند دسته تقسیم کرد. دسته ی اول آنهایی بودند که طرفدار بازگشت ترس به سری بودند و از این سیاست جدید کپکام خشنود. دسته ای دیگر اما یک رزیدنت اویل کلاسیک می خواستند، نه یک هایبرید از Outlast و P.T. دسته ی سوم هم طرفداران جدید بازی بودند که Resident Evil 7 را بدون توجه به بازی های پیشین بازی کردند. باز هم با اینکه تغییرات انجام شده بسیار عظیم و ریسکی بود، اما بازی با واکنش بسیار خوبی از طرف منتقدین و اکثر بازیبازان مواجه شد. از طرف دیگر هم کپکام گفت اینکه این بازی را به این شکل ساختیم، دلیلی ندارد که از این به بعد همین مسیر را ادامه دهیم و خود این موضوع باعث شد طرفداران کلاسیک رزیدنت اویل هم کمی از ترسشان کم شود و رزیدنت اویل ۷ را به شکل یک بازی مستقل نگاه کرده و از تجربه ی آن لذت ببرند.

سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا

رزیدنت اویل ۷، یکی از خاص ترین بازی های سری.

علاوه بر همه ی این ها، با معرفی دستگاه PS VR، موقعیتی برای سونی بازان به وجود آمد تا بتوانند بازی را با هدست VR تجربه کنند. آن هایی که این تجربه را در کارنامه ی خود دارند، از رزیدنت اویل ۷ به عنوان یکی از ترسناک ترین تجربه های زندگی شان یاد می کنند.

دیگران هم بودند. (سایر عناوین سری)

به جز هفت بازی اصلی سری، رزیدنت اویل های دیگری هم منتشر شدند که برخی از آن ها به اندازه ی نسخه های اصلی خوب و برخی دیگر آبروریزی بودند. شاید بتوان گفت Resident Evil: Code Veronica و Resident Evil 0 بهترین بازی های فرعی سری بودند. در رزیدنت اویل صفر شما نقش یکی از محبوب ترین شخصیت های فرعی سری، یعنی ربکا چمبرز (Rebecca Chambers) را به دست می گیرید و در Code Veronica هم با کلیر ردفیلد بازی می کنید. ورونیکا اولین بازی سری بود که از محیط های Real Time به جای محیط های از پیش رندر شده استفاده می کرد. همچنین باید از سری Revelations هم به عنوان بازی های خوب سری یاد کنیم که وقتی همه نگران مرگ سری بودند، دو فرنچایز Revelations توانستند امید را به هواداران کلاسیک سری برگردانند و با بردن بازی به ریشه هایش، تجربه ی رزیدنت اویل های قدیمی را با شکل و شمایلی نو ممکن سازند.

سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا

رزیدنت اویل: اکتشافات ۲ که با محوریت دو کاراکتر کلیر و بِری صورت می گرفت.

شاید بدترین بازی رزیدنت اویل از دید تمام هواداران، بازی Operation Raccoon City باشد که تحت نام رزیدنت اویل به بازار آمد و به جز چند تا اسم، هیچ نشانی از رزیدنت اویل بودن نداشت. در این بازی به انتخاب خود در نقش یکی از چهار نفر نیروی ویژه ی آمبرلا بازی می کردید که هر کدام از این ۴ نفر یک قابلیت خاص خود را داشتند. بازی تماماً اکشن بود و حتی اکشن خوبی هم نبود. البته این تنها باری بود که کپکام ساخت بازی را به یک شرکت دیگر (Slant Six) سپرده بود و خودش فقط بازی را منتشر می کرد. حتی در پایان بازی می توانستید لیون کندی را بکشید یا زنده بگذارید که این مسخره ترین تصمیم ممکن برای پایان یک بازی Resident Evil بود. خوشبختانه سازندگان خیلی روی این بازی مانور ندادند و  طرفداران هم خیلی زود این آبروریزی را از خاطر بردند.

رزیدنت اویل البته هیچ گاه محدود به صنعت بازی نشد. چندین فیلم از روی این سری ساخته شد که یکی از یکی مسخره تر بودند و عموماً با واکنش منفی طرفداران روبرو شدند. حتی یک بازی جاوا هم به نام Resident Evil Genesis برای گوشی های موبایل قدیمی ساخته شد که در نوع خود بسیار لذت بخش بود!

وحشت از نوع میکامی

می خواهم قبل از پایان مقاله کمی راجع به المان های ترس در سری رزیدنت اویل صحبت کنم. رزیدنت اویل تقریباً تمام چیزهایی را که از یک محصول ترسناک انتظار می رفت داشت. محیط های تنگ و تاریک، دشمنان ترسناک، داستان مرموز و پیچیده و معماهای عجیب و خشن (مثل وقتی که در شماره ی چهارم برای حل یک سری معما به چشم بیتورز مندز احتیاج دارید!). اما چیزی که باعث شد رزیدنت اویل صاحب سبکی خاص در بازی ها شود، فرمول شینجی میکامی برای ترس بود. شینجی میکامی اعتقاد دارد برای ترسیدن، باید مهمات را به حداقل رساند و تعداد دشمنان را به حداکثر. این موضوع را به خصوص در سه بازی اول کاملاً می توانید مشاهده کنید. پیشنهاد می کنم Resident Evil 2 Remake را به هیچ وجه از دست ندهید. در این بازی کاملاً می توانید حس کنید چه می گویم. بازی پر از زامبی و لیکر (Licker) است که با زحمت از پا در می آیند. حتی احتمال خطا زدن تیر هم به واسطه ی سیستم تیراندازی بازی زیاد است. به همه ی اینها اضافه کنید که در پنجاه درصد اوقات چیزی حدود ۵، ۶ گلوله در خشاب دارید. حتی چاقوهایی که از محیط پیدا می کنید بعد از چند بار استفاده ی محدود می شکنند و از Inventoryتان حذف می شوند. به نوعی می توان گفت هیچ گاه تعادل بین اسلحه های شما و تعداد و قدرت دشمنان تان برقرار نمی شود و این موضوع استرس شما را در طول بازی بیشتر می کند. همچنین وقتی کمی حرفه ای تر شده اید و فکر می کنید دیگر زامبی ها هیچ کاری از دستشان ساخته نیست، بازی Mr X یا همان تایرانت بزرگ بازی را به جانتان می اندازد که نه می توانید او را بکشید، نه اینکه مدت طولانی از دست او قایم شوید، مانند بختک هر جا که می روید بعد از چند دقیقه پیدایش می شود!

ار عوامل دیگر ترس، خود شرکت آمبرلا (Umbrella) است. شرکت آمبرلا که همواره نام او را در سری خواهید شنید، یک شرکت داروسازی است که به جای حل کردن مشکل ملت همیشه یک گندی می زند و همه را بدبخت می کند! مراحل آخر بازی ها و انیمیشن های رزیدنت اویل که در آزمایشگاه های مربوط به این شرکت دنبال می شوند، معمولآً جزو خوفناک ترین جاهای بازی اند. می توانید ببینید دکترهای این شرکت با تولید ویروس های مختلف چه بر سر نمونه های انسانی و جانوری آورده اند و همواره این آزمایشگاه ها پر از جانورهای عجیب و غریب و ساکت است.

 

این مختصر نگاهی بود به سری رزیدنت اویل که تقدیم حضورتان شد. اما شما چه فکر می کنید؟ رزیدنت اویل های مدرن تر را بیشتر دوست دارید یا کلاسیک تر ها را؟ به نظرتان کدام بازی های دیگری باید مانند رزیدنت اویل بازسازی شوند؟ خاطرات خود را درباره ی این سری با ما در میان بگذارید.

 

Daniel Wayne

ایرانیکارت

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا
سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا
سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا
سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا
سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا
سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا
سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا
سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

  • Jafar.Slayer گفت:

    (نظر شخصیم اینه هیچوقت با این سری ارتباط کامل برقرار نکردم نسخه های پنجم و ششمشو ولی دوست داشتم ولی بقیه نسخه هاش برام لذت بخش نبودن و re2r و re7 هم اصلا حال نکزدم

  • سری رزیدنت اویل جزعه بازی های مرجع یا به قولی مادر حساب میشه. و همیشه سعی داشته داستانی جذاب و خاص با شخصیت پردازی های قوی مخاطب ها سمت خودش بکشه، ریمیک نسخه دوم هم عالی عملکرد و جاشو تو دل بازی بازهای قدیمی و جدید باز کرد…

  • Emad908 گفت:

    اخه مگه عشق تر از این سری هم داریم؟ :inlove:
    تنها سری که همه نسخه هاشو بازی کردم حتی نسخه های موبایل رو و re4 بازی موردعلاقم فکر کنم بیشتر از ۵۰ بار تمومش کردم اصلا هم خسته کننده نبود.

  • Fenrir گفت:

    حالا که کپکام مسیرشو پیدا کرده و رزیدنت ایول رو به ریشه هاش برگردونده نوبت سری سایلنت هیله که برگرده.
    حداقل کونامی اگه نسخه جدیدی نمیسازه دستی به نسخه های قدیمی بکشه و نسخه اول یا دوم رو ریمیک کنه.

    در رابطه با رزیدنت ایول ، بهترین و با اصالت ترین نسخه ها همون ۳ نسخه اول هستن به نظرم. چون تمام المان های معرف سری رو به همراه داشتن. در کنار اونها رزیدنت ایول ۴ هم بازی فوق العاده و فراموش نشدنی بود. ولی بازهم در القای اون ترس اصیل سری به سه نسخه اول نمیرسه.

    • ho3einsp1275 گفت:

      واقعا باهات موافقم امیدوارم کونامی هم مث capcom بتونه ریمیک های فوق العاده تولید کنه مخصوصا silent hill و metal gear بعد از جریان کوجیما با کونامی بهتر بود کونامی یه جورایی با کوجیما اشتی میکرد بازی p.t بازی بود که واقعا ارزش یدک کشیدن بهترین بازی ترسناکو داشت امیدوارم کونامی هم به ریشه هاش برگرده

  • AXEL STONE گفت:

    مرسی از شما بابت مقاله خوبتون اقای اریا مقدم عزیز :rose: :heart: خسته نباشید انشالله واقعا مقاله ی خیلی خوبی بود بازم مرسی :rose: :heart: موفق باشی

    • AXEL STONE گفت:

      بلا وقتی که حرف و موضوع ریمک شدن باز شد احساس میکردم باید و باید RE4 ریمک بشه ولی وقتی که RE2R اومد و تجربه کردم دیگه اون احساسی که راجب ریمک شدن RE4 داشتم کم رنگتر شد. واسه اینه که RE2R لیون RE4رو با بهترین گرافیک ممکن و گیم پلی کلاسیک RE2 بشکل صحیحتر و جدیدتری بهم داد برای همین حس ریمک شدن RE4 کمرنگتر شد واسم. –با دلایلی و دلایل دیگری–
      بله خیلی دوست دارم RE4 ریمک بشه اما فعلا لازم نیست ریمک بشه دلیل دیگرش هم (دوست ندارم یک شاهکار بزرگی مثل RE4 الکی دست زده بشه دوست دارم همونی باشه کپی RE4 باشه فقط با گرافیک بالاتر “این جملم نه این که به کپکام اعتمادی ندارم بلکه برعکس اعتماد کاملی به تیم بزرگ کپکام کبیر دارم اما بدون کینگ شیمجی میکامی کبیر دوست ندارم این اتفاق بیفته” یعنی همون موضوع ریمک شدنش چونکه فقط استاد :heart: شینجی میکامی :heart: عزیز میتونه خاسته ی مارو درست و دقیق انجام بده) :rose: :heart:

      • PERSIAN NAZI گفت:

        داداش غیر ممکنه که بدون شینجی میکامی عزیز دست به دستکاری مجموعه بزنن و فراموش نکنیم که ایپی متعلق به میکامیه نه کپکام و هر کاری هم که بخوان انجام بدن خود شخص عزیز و دوست داشتنی میکامی پشت صحنه راهنمائی میکنه و از همفکریش برخوردار میشن
        من بشخصه بعید بدونم که نسخه ۴ ریمیک بشه اما بنظرم نیازمند یکم تغیرات در قدرت سلاح و یکم بهتر شدن کیفیت تصویر لازمه تا بازهم نسخه ۴ رو در نوک قله فرمانروائی ببینیم

        • AXEL STONE گفت:

          سلام و درود بر شما امین جان دوست عزیزم :heart: :rose: بله من هم دقیقا همین رو گفتم دیگه احساسی ندارم به ریمک شدنش چیزی هم از ریمکش نمیخام فقط میخام همون باشه اما با گرافیک بروز یعنی جوری بهترین گرافیک رو بگیره که واققا *واقعا! ارزش داره روش کار کنن و به خوبی از اب درش بیارن
          ((من که دوست دارم براش علاوه بر تروفیای اسون هم یک توروفیای سختی بذارن که گیمر های اصلیش بیشتر مشغولش باشن و با مشغول بودن به RE4 انتظاراتشون هم از بازی ادامه پیدا کنه که خیلی خیلی حال میده بخصوص برای گیمر های قدیمی)) :rose: :heart:

      • به به سلام بر داداش الیاس :rose: منم میگم فقط حضرت شینجی میکامی کبیر میتونه :heart: این ارزورو براورده کنه :inlove: اگه بشه دیگه فکر نکنم RE های دیگه بتونن جاشو بگین با این که RE4 هیچ چیزی جاشو نمیگیره ولی اگه میکامی جان دست بگار بشه در کپکام معجزی معجزها میسازه 😀 :rose: :heart:

        • AXEL STONE گفت:

          سلام و درود بر شما داداش خودم :rose: :heart: بله کاملا درسته کسی هم نمیتونه به عتیقه رو سلم از خاک سالم در بیاره الا استاتید خودش با روش و وسایل خاص خودشون همینطور کینگ میکامی و RE4 خودش :rose: :heart: همینطور که RE4 اوله بازم اول میشه با ریمک شدنش به دست استاد عزیزمون

  • Parsa.jm.jr10 گفت:

    عالی این بازی های رزیدنت اویل من خودم از ۴ و ۶ و ۷ و این جدید خیلی خوشم اومد و از همه نظر عالی بودن .
    .بهترین شخصیت تو بازی های رزیدنت اویل برای من لیان هستش .

  • MAX3D گفت:

    رزیدنت اویل یکی از بهترین و مهم ترین مجموعه بازی صنعت گیمنگ که واقعا سبک survival horror رو به دنیای گمینگ آورد و کپکام یه کمپانی فوق العادس که بدون اینکه بازی آنچنان آنلاینی بسازه بالا اومد و سرپاس

  • خسته نباشین.عالی بود

    اگر امکانش هست در رابطه با سری ایول ویتین هم مطلب بنویسید که داستانش حرف های بسیای برای گفتن داره

  • یک نگاه کلی اما جامع به این مجموعه شد که واقعا لذت بردم و مفید فایده بود. اما در مورد نسخه ۷ بازی یک شاهکار بود نباید گفت طرفداران کلاسیک رو ناراحت کرد اول شخص بود در حس ترس خیلی خیلی کمک میکنه نباید دید منفی به این قضیه داشت

    از نظر من بهترین نسخه ها اصلی
    ۱=== Resident Evil 1
    ۲=== Resident Evil 7
    ۳=== Resident Evil 3
    نسخه های فرعی
    ۱=== Resident Evil Revelations2

  • ho3einsp1275 گفت:

    بهترین های این سری به نظرم ۱ و ۲ و۳ ۴ و۷ هستند نسخه های ۵ و ۶ و دونسخه فرعیش از ترسناک بودن فاصله گرفتن و بیشتر به اکشن تبدیل شدند خوشحالم سازنده بازی مورد علاقم تصمیم به برگشتن کرده و به ریشه هاش برگرده به امید هر چه زودتر انتشارremake RE3 و RE8 پ.ن ( البته فک میکنم دلیل تغیر روش capcom به خاطر انتشار بازی های ترسناک شرکت های نوپایی است که نیومده تو سبک ترس انقلابی درست کردن و برای خودشان اسم و رسمی درست کردن مثل استدیو red barrel که به نظرم با توجه به این ک شرکت نوپایی بود تونست باز اسم سبک ترس و زنده نگه داره به نظرم capcom هم دوست نداشت که عقب بیفته و از محبوبیت این سری شاهکار کم بشه)

سندروم زامبی‌گرفتگی | نگاهی به سری Resident Evil - گیمفا