سری عناوین یونیک و جذاب Borderlands در طول سالها و از زمان انتشار اولین نسخهاش تا امروز، با تکیه بر خلق دنیایی به غایت جذاب، شخصیتهایی عجیب و غریب، تعداد فراوانی سلاح مختلف و المانهای عالی نقشآفرینی موفق شده تا در دل بازیبازان و البته منتقدان جا باز کند و تبدیل به یکی از بازیهای محبوب بازیبازان در نسل هفتم و نسل هشتم شود. مخصوصا با توجه به قابلیت بازی Co-op در بخش داستانی پرمحتوای این عناوین، تجربه کردن بازیهای مختلف سری با دوستان بینهایت لذتبخش بوده است و سبب شد تا این فرنچایز بیش از پیش موفق عمل کند. در واقع بازیبازان زیادی با مطرح شدن نام برترین بازیهای کوآپ بلافاصله نام Borderlands را مطرح میکنند و از قابلیت همکاری چند نفرهی فوق العاده لذتبخش آن حرف میزنند. از این فرنچایز زیبا تا به امروز ۴ نسخه منتشر شده است که شامل ۳ نسخهی اصلی Borderlands یعنی عناوین شماره دار یک و دو و سه و یک بازی اسپینآف Borderlands The Pre Sequel بودهاند. نسخهٔ اول Borderlands عنوانی بود که سازندگان آن هنگام ساخت بازی، هیچ عنوان دیگری را مد نظر و الگوی خود قرار نداده بودند و یک بازی به معنای واقعی «اریجینال» در زمان عرضهی خود بود که سبب خلق یک فرنچایز با شخصیت منحصر به فرد در دنیای بازیهای رایانهای شد. با توجه به این که عنوان Borderlands و به طور کلی این سری هرگز بر روی گرافیک واقعگرایانه و خیلی بالا تمرکز نداشته است و گرافیک آن سلشید است، پس زیاد تفاوتی ندارد که بازی مال نسل هفت است و یا هشت. بلکه به راحتی همین الان نیز میتوانید جدا از عنوان جدید سوم که یک بازی نسل هشتمی است، هر ۳ نسخهٔ اول و دوم و Pre-Sequel را بازی کرده و بسیار بسیار لذت ببرید، زیرا که این عنوان بر اساس گیمپلی فوقالعاده لذتبخش بنا شده است و گرافیک آن نیز در هر نسلی که باشیم زیباست. اگر با این سری آشنا نیستید شک نکنید که لذت بازی کردن عناوین نسل هفتمی Borderlands از اکثر شوترهای نسل ۸ یک سر و گردن بالاتر است، مخصوصا با توجه به نقشآفرینی بودن آن. امروز قصد داریم تا به بازی اسپینآف این فرنچایز زیبا بپردازیم. در واقع در این مطلب قصد داریم تا به طور کامل به بررسی نقاط قوت و ضعف Borderlands: The Pre-Sequel بپردازیم و تمام جزییات آن را برای شما عزیزان واکاوی کنیم تا خاطرات گذشته از این سری و این بازی برایتان یادآوری شده و یا اگر با این فرنچایز در نسل ۷ آشنا نبودهاید، اکنون در نسل ۸ به سراغ نسخهی کالکشن آن بروید و تجربهی یکی از خاصترین فرنچایزهای شوتر نقشآفرینی این صنعت را از دست ندهید و بعد هم به سراغ شاهکار سوم این سری بروید. با بیان این مقدمه، پیشنهاد میکنم در ادامه مقالهی نقد و بررسی بازی Borderlands: The Pre-Sequel با بنده و وبسایت تحلیلی خبری گیمفا همراه شوید.
Borderlands: The Pre-Sequel به عنوان یک اسپینآف سری، یک بازی کاملا قابل قبول است. Borderlands: The Pre-Sequel یک شوتر اول شخص نقش آفرینی است، پس انتظار نداشته باشید که با یک شوتر سطحی ۱۰ ساعته بدون هیچ ارتقا و جذابیت و ماموریت فرعی و… طرف باشید.
Borderlands
بد نیست تا در ابتدای این مطلب و قبل از شروع بررسی بازی Borderlands: The Pre-Sequel، نگاهی کوتاه به تاریخچهی این فرنچایز زیبا داشته باشیم. سال ۲۰۰۹ بود که استودیو گیرباکس سافتور و ۲کی گیمز عنوانی را با نام Borderlands منتشر نمودند که کسی آن زمان فکر نمیکرد تبدیل به چنین نام بزرگ و قدرتمندی که امروز از آن میشناسیم شود، ولی Borderlands موفقیتها را پشت سر هم کسب کرد و تبدیل به یکی از بهترین و جذابترین شوترهای اولشخص آن سال شد که برگ برندهی آن، نقشآفرینی بودن بازی بود که عمق وحشتناکی به آن بخشیده بود و همینطور سیستم خلق تصادفی سلاحها که باعث ایجاد تعداد زیادی سلاح مختلف شده بود که تا به حال در عنوانی به این شکل مشاهده نشده بود. Borderlands فوقالعاده جذاب بود و از همه مهمتر این که بسیار جدید و تازه بود و شبیه به هیچ عنوان دیگری نبود که همین نو بودن، یکی از دلایل اصلی موفقیت آن نیز شد. Borderlands از آن دست بازیها و نامهایی است که وقتی آن را تجربه کنید نه تنها تا همیشه نامش در ذهن شما حک خواهد شد، بلکه به احتمال قریب به یقین طرفدار پر و پاقرص آن نیز خواهید شد و نسخههای بعدی آن را نیز دنبال خواهید کرد. دنیای زیبا، شخصیتهای فوقالعاده عجیب و جذاب، طراحی و سبک گرافیکی بینظیر و سلشید (که انتخابی فوقالعاده بوده)، گیمپلی عمیق و جذاب، تعداد خیلی زیادی سلاح مختلف و عالی و هر نکتهی مثبت دیگری که فکرش را بکنید در Borderlands وجود داشت و باعث خلق عنوانی بینظیر و به معنای کلمه «خاص» شده بود. Borderlands با انتشار خود تبدیل به عنوانی شد که مورد توجه زیادی از سوی بازیبازان و منتقدان قرار گرفته و نوع جدیدی از شوتر اول شخص با المانهای قوی نقشآفرینی را معرفی کرد. بازی یک استایل گرافیکی سلشید و بسیار خاص داشت که کاملا با دنیای بازی هماهنگ و همراه بود و همانطور که در ابتدای مطلب خدمت شما عرض کردم، از همه مهمتر قابلیت عالی بازی Co-op با عمق بسیار بالا بود که بازی را فوقالعادهتر از قبل کرده بود.
داستان بازی Borderlands: The Pre-Sequel قبل از وقایع بازی دوم و درست بعد از وقایع اپیزود سوم بازی Borderlands: The Pre-Sequel رخ میدهد. ابتدا میبینیم که در Sanctuary، شخصیتهای Lilith ،Brick و Mordecai در حال بازجویی از Athena هستند و او شروع به روایت داستانش میکند و میگوید که بعد از مرگ General Knoxx، یک پیشنهاد از یک برنامهنویس Hyperion به نام جک دریافت کرده است که یک Vault را در سیارهٔ ماه پندورا یعنی Elpis که وقایع بازی در آن جریان دارد، پیدا کند.
در واقع دلیل خیلی از تحسینها و امتیازات و بازخوردهای مثبتی که این بازی دریافت کرد به خاطر همین قابلیت جذاب بازی چند نفره در بخش داستانی بود. در دورهای که تقریبا هیچ عنوانی بخش داستانی خود را چند نفره نمیکرد (و نمیکند) و بسیاری از بازیبازان در انتظار یک بازی جذاب بودند که بتوانند بخش داستانی آن را با هم تجربه کنند، Borderlands آمد و یک بخش داستانی چندین ساعته و بسیار طولانی و پر محتوا را در یک بازی شوتر جذاب با المانهای نقش آفرینی قوی و عمق بسیار بالا در اختیار بازیبازان قرار داد و تبدیل به بهترین بازی و بهترین انتخاب برای کسانی شد که قصد داشتند به صورت Co-op بازی کنند، آن هم چه آفلاین و چه آنلاین، که این گزینهی وجود بازی آفلاین، این عنوان را موفقتر نیز کرده بود و طرفداران بسیاری را به سمت این فرنچایز جذب کرد. بعد از موفقیت بینظیر بازی اول و دوم، نوبت به بازی فرعی Borderlands: The Pre-Sequel رسید و نهایتا این نسخه موفق گردید تا از نقدهای منابع معتبر گیمینگ در دنیا، امتیاز متای ۷۷ را به خود اختصاص دهد که نسبت به ۲ بازی قبلی سری با امتیازات ۸۴ و ۹۱، کمترین امتیاز محسوب میشود و البته به دلیل اسپینآف بودن بازی و زمان کمتری که صرف ساخت آن شده بود، چندان هم عجیب به نظر نمیرسید و دلیل اصلی امتیاز کمتر این بازی نسبت به قبلیها این است که بازی هیچ تفاوت و پیشرفتی نداشته است و مثل یک بستهی الحاقی بزرگ برای دو بازی قبلی است. اصلا فکر نکنید که چون امتیاز Borderlands: The Pre-Sequel از دو بازی قبل کمتر است دیگر ارزش تجربه کردن را ندارد، زیرا هنوز هم این بازی یک شوتر اول شخص نقشآفرینی ارزشمند است، سبکی که زیاد در آن بازیهای گوناگون نمیبینیم. حتما میدانید که در نسل هشتم و بعد از چند سال انتظار، نسخهٔ سوم این سری بینظیر هم منتشر شد که الحقوالانصاف یک بازی معرکه است و به اندازهٔ یک نسل کامل نسبت به بازیهای قبلی پیشرفت کرده است و بهترین نسخهٔ سری تا امروز محسوب میشود، هر چند که برخیها با کج سلیقگیشان باعث شدند این بازی باز هم آنقدر که حقش است نمره نگیرد چون باید قطعا بالاتر از نسخهی دوم با متای ۹۱ بود، ولی خب باز هم متای فوقالعادهای را دریافت کرد. حالا دیگر وقتش است تا برگردیم به بازی اصلی مورد بحثمان در این نقد، یعنی Borderlands: The Pre-Sequel.
بازی Borderlands: The Pre-Sequel در زمینهی داستانسرایی و روایت داستان نسبت به دو عنوان قبلی که عالی بودند، مقداری ضعیفتر عمل کرده است و با این که داستان و روایتی قابل قبول دارد ولی از پتانسیل دنیای بازی و شخصیتهای آن به طور کامل استفاده نکرده است.
داستان بازی Borderlands: The Pre-Sequel قبل از وقایع بازی دوم و درست بعد از وقایع اپیزود سوم بازی Borderlands: The Pre-Sequel رخ میدهد. ابتدا میبینیم که در Sanctuary،شخصیتهای Lilith, Brick و Mordecai در حال بازجویی از Athena هستند و او شروع به روایت داستانش میکند و میگوید که بعد از مرگ General Knoxx، یک پیشنهاد از یک برنامهنویس Hyperion به نام جک دریافت کرده است که یک Vault را در سیارهٔ ماه پندورا یعنی Elpis که وقایع بازی در آن جریان دارد، پیدا کند. به طور کلی باید گفت این بازی به نوعی حول محور سقوط شخصیت جک خوشتیپ به یک Villain قرار دارد. اتفاقات گوناگونی در ادامهی مسیر برای شما رقم خواهد خورد که باعث میشود داستان بازی برایتان جذاب باقی بماند. علاوه بر داستان و روایت جذاب آن، شخصیتهای موجود در بازی نیز بسیار عالی و به معنای واقعی، خاص طراحی شدهاند و شبیه آنها را در هیچ بازی دیگری تاکنون ندیدهایم. شخصیتهای بازی Borderlands: The Pre-Sequel و به طور کلی این سری، تنها مختص همین سری هستند و کاملا عجیب و غریب هستند، مانند خود دنیای بازی. در کل باید گفت بازی Borderlands: The Pre-Sequel در زمینهی داستانسرایی و روایت داستان نسبت به دو عنوان قبلی که عالی بودند، مقداری ضعیفتر عمل کرده است و با این که داستان و روایتی قابل قبول دارد ولی از پتانسیل دنیای بازی و شخصیتهای آن به طور کامل استفاده نکرده است. از لحاظ داستانی، دنیای Borderlands و شخصیتهای آن به قدری بزرگ و جذاب و غنی هستند و به حدی پتانسیل دارند که شرکتی مثل Tell Tale که بازیهایش بر اساس داستان هستند، بیاید و از دنیای آن بازی Tales from the Borderlands را بسازد که به گفتهی خیلی از گیمرها اگر بهترین بازی این شرکت نباشد، یکی از برترینهاست. این نشان از پتانسیل بسیار بالای دنیای عجیب و غریب و دوستداشتنی سری Borderlands و شخصیتهای دیوانه و یونیک آن دارد. داستان در این سری همواره جذابیتهای خاص خود را داشته است و دنیای این فرنچایز پتانسیل بالایی برای قصهگویی را در طول این سالها از خود نمایش داده است.
همیشه نقطهی قوت اصلی سری Borderlands سیستم سلاحهای آن و خلق تصادفی آنها در دنیای بازی است که بیشک یکی از برترین فرنچایزهای تاریخ را در زمینهی تنوع سلاحها و وجود تسلیحات جذاب و عجیب رقم زده است و هر لحظه در بازی منتظرید تا ناگهان یک سلاح و یا آیتمی ارزشمند پیدا کنید. Borderlands: The Pre-Sequel نیز از همین مکانیک پیروی میکند و انواع مدلها و کلاسهای مختلف سلاحها از کلت و شاتگان و مسلسل گرفته تا اسنایپر و… از سازندههای مختلف در صدها ظاهر و رنگ مختلف با چندین المان مختلف از آتش و الکتریسیته گرفته تا انفجاری و… ترکیب میشوند و به صورت تصادفی هزاران سلاح مختلف در بازی خلق میشود که هیچ کدام مانند دیگری نیستند و آنقدر المان مختلف در توضیحات خود دارند که گاها باید بنشینید و دو سلاح را با هم بسنجید و حساب و کتاب کنید تا ببینید کدام یک برای شما کارآمدتر است و در عمل کدام یک کشندهتر ظاهر میشود.
بازی Borderlands: The Pre-Sequel در زمان انتشار خود در نسل هفتم، تفاوت خاصی با بازی دوم از نظر بصری نداشت و از همان کیفیت گرافیکی بازی دوم بهرهمند بود که البته مشکلی هم نداشت و جزو گرافیکهای خوش آب و رنگ سلشید به حساب میآمد. سازندگان بازی موفق شده بودند تا یک دنیای جذاب، زیبا و خوش رنگ و لعاب را در قالب ماه پندورا که Elpis نام داشت برای ما به ارمغان آورند. چه از لحاظ فنی و چه هنری، سازندگان یک بازی باثبات و زیبا را به بازیباز ارائه دادند تا مواردی مثل باگ و… زیاد وی را آزار ندهد، هر چند که گاهی وجود داشتند. مطابق معمول گرافیک بازی را از دو جنبهی فنی و هنری بررسی میکنیم تا بیشتر با زوایای مختلف گرافیکی آن آشنا شوید. در بازی شاهد مواردی که از لحاظ فنی به گیمپلی آن صدمه بزنند نبودیم و مواردی از قبیل باگ، لگ، پارگی تصویر و مشکلاتی از این دست زیاد در بازی مشاهده نمیشدند، هر چند که تعدادشان صفر هم نبود و با یک بازی کاملا عاری از مشکل روبهرو نبودیم. کیفیت بافتها و تکسچرها در حد برترین عناوین گرافیکی زمان خود نبود و ایراداتی نیز در آنها مشاهده میشد، ولی به دلیل سبک گرافیکی سلشید بازی، این موارد نه تنها ضعف بزرگی محسوب نمیشدند، بلکه اتفاقا گرافیک بازی و حالت مصنوعی بافتها و آیتمهای بازی بسیار هم با فضای آن مطابقت داشت. همینطور باید اشاره کرد که گاها برخی بافتها و مناطق و تصاویر در بازی دیر لود میشدند که این مورد چندین بار در بازی رخ میداد. بازی از لحاظ فنی مشکل خیلی خاص و عظیمی نداشت و صیقل یافته و روان اجرا میشد اما به هر حال جرو خوبهای نسل هم نبود. عمق دید هم در بازی تعریف چندانی نداشت، هر چند که این مورد هم نمیتوانست ضربهای بر پیکرهی گرافیکی بازی وارد نماید و از کیفیت آن بکاهد. در زمینهی نورپردازی هم سازندگان بازی در گیرباکس کار خود را به درستی انجام داده بودند و شاهد نورپردازی زیبایی در بازی بودیم که گشت و گذار در Elpis را لذتبخشتر از قبل میکرد و همینطور سایهزنیها در بازی به خوبی انجام گرفته بود.
چه حالی میده وقتی که در حال مرگ باشی و ناگهان با کشتن دشمن کلمهی LEVEL UP میآید روی صفحه و صفحه برق میزند و همه چیز پر میشود!
از لحاظ هنری در بازی با طراحیها و رنگبندیهای فوقالعاده زیبا و متفاوتی در Elpis نسبت به پاندورا طرف بودیم و شاهد دنیایی بسیار پرکشش و زیبا در بازی بودیم که به صورت پراکنده ساختمانهایی در آن به چشم میخورد که هر کدام معمولا مقر گروهی از گانگسترها و غارتگران بودند و در محیط باز این سیاره نیز انواع هیولاهای مخوف و وحشی پرسه میزدند و به هیچ وجه امنیتی نداشتید. طراحی محیطهای بازی کاملا با جو و اتمسفر آن تطابق داشت و شاهد مراحل و مناطق متنوعی در بازی بودیم. طراحی گرافیکی شخصیتهای بازی بسیار عالی انجام شده است و چهرههای آنها کاملا با داستان و خصوصیات اخلاقی شخصیتها هماهنگ است و کاملا باورپذیر به نظر میرسد. نکتهی جالب در طراحی شخصیتهای بازی اغراقی است که در طراحی آنها به کار رفته است. البته نه اغراقی به اندازهی چهرهی شخصیتهای دیسآنرد، ولی تمام شخصیتهای موجود در بازی به نوعی عجیب و غریب بوده و از لحاظ ظاهری معمولا اغراقشده طراحی شده بودند. در حقیقت انگار عجیب و غریب بودن رکن نرمال بودن در دنیای این سری است! شخصیتها هم از لحاظ چهره و فیزیک بدنی و هم از لحاظ لباس پوشیدن و موها و… به نوعی عجیب بودند و همگی با هم جور بودند! طراحی هیولاها در بازی هم جذاب انجام شده بود و شاهد انواع و اقسام هیولاها و دشمنان انسانی در بازی بودیم که البته انسانها هم هیچ دست کمی از همان هیولاها نداشتند و بسیار وحشی و بیرحم بودند. در مجموع باید گفت گرافیک بازی نسبت به زمان انتشار آن یک گرافیک فانتزی عالی محسوب میشود و شاهد یکی از چشمنوازترین دنیاها در بازیهای کامپیوتری از لحاظ زیبایی و رنگپردازی هستیم و علاوه بر طراحی هنری زیبای بازی در بخش فنی نیز Borderlands: The Pre-Sequel با وجود ایراداتی که دارد، موفق و قابل قبول عمل میکند و خدشهی خاصی به کلیت تجربهی شما وارد نمیکند. باید به این نکته نیز اشاره کرد که این فرنچایز هرگز به دنبال خلق گرافیکی واقعگرایانه و بسیار بالا نبوده است.
در بازی مانند عناوین اول و دوم (و البته سوم)، میتوانید از بین ۴ شخصیت مختلف که هر کدام در حقیقت نمایانگر کلاس خاصی هستند انتخاب کنید و جالب اینجاست که هر ۴ شخصیت بسیار بسیار جذاب و قدرتمند و از آن مهمتر بالانس شده هستند و نسبت به دیگری برتری ندارند و اینگونه ارزش تکرار بازی با شخصیتهای مختلف بسیار بالا میرود. در این بازی ClapTrap عزیز هم یکی از والتهانترهاست که مثل همیشه با حال و جذاب است. تکتک قابلیتها و مهارتهای این شخصیتها با هم فرق میکند و بازی با هر کدام یک حس کاملا جدید را به بازیباز القا میکند.
در مورد گیم پلی بازی Borderlands: The Pre-Sequel باید گفت این بخش مثل همیشه در این سری، هدف و نقطهٔ اتکای اصلی بازی محسوب میشود و سازندگان باز هم موفق شدهاند تا با خلق یک گیمپلی جذاب، بازی را برای بازیباز، پر کشش نگاه دارند، اما خب باید به این هم اشاره کرد که بازی هیچگونه تغییری نسبت به عناوین قبلی ندارد و به غیر از موضوع جاذبه (این بازی در Elpis که ماه پاندورا است جریان دارد و جاذبه در آن با پاندورا متفاوت است که سبب تغییراتی در گیمپلی شده است)، انگار در حال تجربهٔ DLC بازی دوم هستیم. همچنین برخلاف عناوین اصلی اول و دوم، در این نسخه برخی ماموریتهای بازی تکراری میشوند. اینها نکات منفی گیمپلیبازی هستند ولی جدا از این موارد، همه چیز بازی در بخش گیمپلی مثبت است زیرا وقتی میگوییم گیمپلی بازی دقیقا مثل نسخهٔ دوم است، یعنی شاهد یک شوتر نقشآفرینی عالی و جذاب هستیم و گیمپلی بازی هنوز هم جذاب، پر محتوا و اعتیادآور است که بازیباز را دائما به بازی کردن تشویق میکند، مخصوصا با یک سیستم لوتینگ فوقالعاده عالی، لذت گشت و گذار در دنیای بازی و کشف آیتمها و انجام ماموریتهای جدید. Borderlands: The Pre-Sequel چه به صورت تکنفره و چه با همکاری دوستانتان واقعا لذتبخش است و یکی از تجربههای شیرین شوتر نقشآفرینی اولشخص را برای شما رقم میزند. البته که پر واضح است انجام بازی به صورت همکاری با دوستان بسیار بسیار جذابتر از تکنفره بازی کردن است. در بازی مانند عناوین اول و دوم (و البته سوم)، میتوانید از بین ۴ شخصیت مختلف که هر کدام در حقیقت نمایانگر کلاس خاصی هستند انتخاب کنید و جالب اینجاست که هر ۴ شخصیت بسیار بسیار جذاب و قدرتمند و از آن مهمتر بالانس شده هستند و نسبت به دیگری برتری ندارند و اینگونه ارزش تکرار بازی با شخصیتهای مختلف بسیار بالا میرود. در این بازی ClapTrap عزیز هم یکی از والتهانترهاست که مثل همیشه با حال و جذاب است.
این بازی و این سری واقعا “دنیای” آیتم است!
تکتک قابلیتها و مهارتهای این شخصیتها با هم فرق میکند و بازی با هر کدام یک حس کاملا جدید را به بازیباز القا میکند. در هنگام مبارزات شما ابتدا یک زره دارید که قبل از رسیدن آسیب به خط سلامتیتان، نوار آبی رنگ زره شما کاهش مییابد و وقتی که این خط به پایان رسید، بقیهی آسیبها از نوار سلامتی شما میکاهند. نوار زره بعد از مدتی و بسته به ازتقاهایی که روی آن انجام داده باشید یا نه، شروع به پر شدن مجدد میکند. همینطور در مورد سیستم آپگرید بازی باید گفت ارتقاها و آپگریدهایی که برای هر شخصیت وجود دارند بسیار جذاب و عمیق هستند و باید از بین آنها هوشمندانه و بر اساس سبک بازی خود، بهترینها را انتخاب نمایید. به سبک اکثر بازیهای نقشآفرینی، در Borderlands: The Pre-Sequel نیز شما میتوانید در کنار انجام ماموریتهای خط داستانی اصلی بازی، کلی ماموریت فرعی و جانبی مختلف را هم انجام دهید تا اینگونه شخصیت خود را قویتر کرده و لول وی را بالاتر ببرید تا راحتتر از پس دشمنانی که دارای لولهای بالاتر هستند برآیید و قادر به مبارزه با آنها باشید. البته خب همانطور که در ابتدای بخش گیمپلی خدمت شما عرض کردم، کیفیت و تنوع این ماموریتهای جانبی با این که هنوز هم بالاست، ولی نسبت به بازیهای اصی سری پایینتر قرار میگیرد که خب برای یک اسپینآف خیلی هم غیرطبیعی نیست. گرفتن این ماموریتها از طریق گشت و گذار در گوشه و کنار دنیای بازی و صحبت کردن و تعامل با شخصیتهای جذاب و عجیب و غریب بازی انجام میشود و میتوانید با انجام آنها پاداشهای خیلی ارزشمندی را نیز دریافت نمایید که این سیستم پاداش جذاب در بازی، هر بازیبازی را تشویق به انجام ماموریتهای جانبی بیشتر میکند.
گانپلی و سیستم تیراندازی بازی نیز فوقالعاده خوشدست و روان از کار در آمده است و شلیک با هر سلاحی حالت خاص خودش را دارد و نکتهای که آن را جذابتر نیز کرده است، نشان دادن عدد آسیبی است که هر شلیک به دشمنان وارد میکند و دیدن آسیب فوقالعادهای که مثلا با یک هدشات با سلاح اسنایپر خود انجام میدهید، لذت آن را برایتان چند برابر میکند و یا وقتی با یک مسلسل مشغول به رگبار بستن دشمن هستید و میبینید که عددهای آسیب مثل مور و ملخ از وی میریزند تا کشته شود، حس خیلی خوبی را به شما منتقل میکند.
همچنین هر ماموریت یک لول خاص و پیشنهادی دارد که شما اگر به حداقل لول لازم آن نرسیده باشید خیلی کار برایتان سخت میشود و اگر دشمنان خیلی از شما بالاتر باشند، مبارزه تقریبا غیرممکن میشود. به این ترتیب شما انگیزه مییابید تا بیشتر لول بزنید و به سراغ دشمنان و ماموریتهای قویتر بروید و اینگونه در بازی بیشتر غرق میشوید و لذت ناب یک نقشآفرینی را تجربه میکنید. گانپلی و سیستم تیراندازی بازی نیز فوقالعاده خوشدست و روان از کار در آمده است و شلیک با هر سلاحی حالت خاص خودش را دارد و نکتهای که آن را جذابتر نیز کرده است، نشان دادن عدد آسیبی است که هر شلیک به دشمنان وارد میکند و دیدن آسیب فوقالعادهای که مثلا با یک هدشات با سلاح اسنایپر خود انجام میدهید، لذت آن را برایتان چند برابر میکند و یا وقتی با یک مسلسل مشغول به رگبار بستن دشمن هستید و میبینید که عددهای آسیب مثل مور و ملخ از وی میریزند تا کشته شود، حس خیلی خوبی را به شما منتقل میکند، مخصوصا وقتی که در حال مرگ باشید و ناگهان با این آسیبها و کشتن دشمن کلمهی LEVEL UP میآید روی صفحه و صفحه برق میزند و همه چیزتان پر میشود! صحبت از سلاحها شد. خوب میدانید که همیشه نقطهی قوت اصلی سری Borderlands سیستم سلاحهای آن و خلق تصادفی آنها در دنیای بازی است که بیشک یکی از برترین فرنچایزهای تاریخ را در زمینهی تنوع سلاحها و وجود تسلیحات جذاب و عجیب رقم زده است و هر لحظه در بازی منتظرید تا ناگهان یک سلاح و یا آیتمی ارزشمند پیدا کنید. Borderlands: The Pre-Sequel نیز از همین مکانیک پیروی میکند و انواع مدلها و کلاسهای مختلف سلاحها از کلت و شاتگان و مسلسل گرفته تا اسنایپر و… از سازندههای مختلف در صدها ظاهر و رنگ مختلف با چندین المان مختلف از آتش و الکتریسیته گرفته تا انفجاری و… ترکیب میشوند و به صورت تصادفی هزاران سلاح مختلف در بازی خلق میشود که هیچ کدام مانند دیگری نیستند و آنقدر المان مختلف در توضیحات خود دارند که گاها باید بنشینید و دو سلاح را با هم بسنجید و حساب و کتاب کنید تا ببینید کدام یک برای شما کارآمدتر است و در عمل کدام یک کشندهتر ظاهر میشود.
بازی Borderlands: The Pre-Sequel در زمان انتشار خود در نسل هفتم، تفاوت خاصی با بازی دوم از نظر بصری نداشت و از همان کیفیت گرافیکی بازی دوم بهرهمند بود که البته مشکلی هم نداشت و جزو گرافیکهای خوش آب و رنگ سلشید به حساب میآمد. سازندگان بازی موفق شده بودند تا یک دنیای جذاب، زیبا و خوش رنگ و لعاب را در قالب ماه پندورا که Elpis نام داشت برای ما به ارمغان آورند.
البته بر خلاف تنوع وحشتناک سلاحها در بازی، دشمنان آن تنوع خیلی بالایی ندارند و در طول بازی بارها و بارها با دشمنان تکراری مواجه میشوید که گاها از آنها خسته میشوید و مثلا یک دشمن را ۱۰ بار با ۱۰ رنگ مختلف میبینید که درست است ایرادی ندارد ولی باید تنوع خود دشمنها نیز خیلی بیشتر از این میبود. شما در بازی زمان خیلی زیادی را در منوی آیتمها و تجهیزات بازی صرف میکنید که بدون هیچ اغرافی میگویم لذتش کمتر از خود بازی کردن نیست و آنقدر برای کسب آیتمهای جدید و قدرتمند هیجان دارید که مدتها آنها را با هم عوض میکنید و تست میکنید و تصمیم میگیرید کدامها را بفروشید و کدامها را نگاه دارید و ناگهان به خودتان میآیید و میبینید که نیم ساعت است فقط در منوی تجهیزات بازی دارید میچرخید و لذت میبرید. به طور کلی باید در مورد گیمپلی بازی خدمت شما عرض کنم که تجربهٔ این عنوان هم به صورت تک نفره و هم کوآپ جذاب است ولی خب کوآپ چیز دیگری است. گشت و گذار سوار بر ماشین در دنیای بازی در حالی که یکی مشغول رانندگی و دیگری مشغول شلیک کردن به ماشینهای دشمنان دیوانهی بازی و هیولاهای وحشی است، چنان لذتی دارد که شاید ساعتها فقط سوار بر ماشین بدون هدف و فقط برای لذت بردن در دنیای بازی با دوستانتان بچرخید و به معنای واقعی کیف کنید. البته در بخش همکاری مقداری ایرادات نیز وجود دارد که کاملا قابل گذشت هستند اما بایستی به آنها اشاره کرد. از جمله این ایرادات ریز، سیستم رد و بدل کردن آیتمها بین بازیبازان در بازی چندنفره است که زیاد جالب نیست و میتوانست تا بسیار راحتتر و کارآمدتر از این طراحی شود.
به طور کلی کار سازندگان بازی در بخش صداگذاری و موسیقی عنوان Borderlands: The Pre-Sequel قابل قبول است و ایراد و اشکال خاصی در این زمینه در بازی مشاهده نمیشود. در زمینهی موسیقی، Borderlands: The Pre-Sequel نسبت به عناوین قبلی ضعیفتر عمل کرده است، ولی خب همچنان شاهد موسیقیهایی منطبق با فضا و اتمسفر بازی هستیم و اکثر قطعات موسیقی بازی، کاملا در القای حس هیجان بیشتر و منتقل کردن حس حضور در یک دنیای عجیب و دیوانهوار، موثر عمل میکنند و با جو و اتمسفر بازی و مراحل مختلف آن مطابقت دارند. البته انتظار نداشته باشید که موسیقیهای این بازی را در خارج از بازی هم گوش بدهید و لذت ببرید چون بازی چنین ساندترکی ندارد. صداگذاری بازی به سنت همیشگی این سری بسیار جذاب و خاص انجام شده است و چه در بخش صداهای محیطی و چه در زمینهی صداپیشگی شخصیتها شاهد یک بازی باکیفیت هستیم. صداهای محیطی در بازی و صداهای هیولاها و شلیک سلاحها و… بسیار عالی و جذاب در بازی قرار گرفتهاند و شخصیتهای عجیب و غریب بازی نیز به بهترین و حرفهایترین شکل ممکن صداگذاری شدهاند و حتی نوع حرف زدنشان هم در عجیبتر نشان دادن آنها بسیار تاثیرگذار است.
از لحاظ هنری در بازی با طراحیها و رنگبندیهای فوقالعاده زیبا و متفاوتی در Elpis نسبت به پاندورا طرف بودیم و شاهد دنیایی بسیار پرکشش و زیبا در بازی بودیم که به صورت پراکنده ساختمانهایی در آن به چشم میخورد که هر کدام معمولا مقر گروهی از گانگسترها و غارتگران بودند و در محیط باز این سیاره نیز انواع هیولاهای مخوف و وحشی پرسه میزدند و به هیچ وجه امنیتی نداشتید. طراحی محیطهای بازی کاملا با جو و اتمسفر آن تطابق داشت و شاهد مراحل و مناطق متنوعی در بازی بودیم.
Borderlands: The Pre-Sequel
Borderlands: The Pre-Sequel با این که ضعیفترین نسخهٔ سری بین ۴ بازی محسوب میشود ولی این فقط در قیاس با خود این فرنچایز است، زیرا این بازی هنوز هم در مقایسه با دیگر عناوین، یک شوتر خاص است. اصلا همین که میگوییم شوتر نقشآفرینی، بازی را خاص میکند زیرا تعداد زیادی بازی در سبک شوتر اولشخص نقشآفرینی نداریم. دنیای بازی و فضای آن نیز خاص است و شبیه به هیچ دنیای دیگری از لحاظ اتمسفر نیست (منظور از نظر ظاهری نیست). شخصیتهای بازی همگی بسیار خاص و عجیب و غریب هستند و Borderlands: The Pre-Sequel را بسیار جذاب کردهاند. سیستم سلاحهای بازی و خلق تصادفی آنها نیز بسیار خاص است و در کمتر عنوانی تا به امروز چنین سیستم بینظیری از خلق سلاحها که باعث به وجود آمدن صدها سلاح متفاوت از هم شود، دیدهایم. دشمنان روانی و هیولاهای وحشی بازی نیز خاص هستند و از روی هیچ بازی دیگری الگوبرداری نشدهاند و مختص این سری هستند. در واقع باید بگویم Borderlands: The Pre-Sequel به عنوان یک اسپینآف سری، یک بازی کاملا قابل قبول است. Borderlands: The Pre-Sequel یک شوتر اول شخص نقش آفرینی است، پس انتظار نداشته باشید که با یک شوتر سطحی ۱۰ ساعته بدون هیچ ارتقا و جذابیت و ماموریت فرعی و… طرف باشید.
Borderlands: The Pre-Sequel با این که ضعیفترین نسخهٔ سری بین ۴ بازی محسوب میشود ولی این فقط در قیاس با خود این فرنچایز است، زیرا این بازی هنوز هم در مقایسه با دیگر عناوین، یک شوتر خاص است. اصلا همین که میگوییم شوتر نقشآفرینی، بازی را خاص میکند زیرا تعداد زیادی بازی در سبک شوتر اولشخص نقشآفرینی نداریم.
Borderlands: The Pre-Sequel ساعتها محتوای جذاب و انواع ماموریتها را در یک دنیای بسیار بزرگ و پرکشش که هر گوشه و کنار آن پر است از ماجراجویی، به همراه یک سیستم فوقالعاده عالی پاداش دهنده، در اختیار بازیباز میگذارد. Borderlands: The Pre-Sequel عنوانی است که تکنفره بازی کردن آن هم بسیار جذاب است، اما اگر میخواهید این لذت را چندین برابر کنید، بازی را به صورت کوآپ تجربه نمایید. بازی کردن ۲ تا ۴ نفرهی این بازی یک تجربهی عمیق و ناب از همکاری را در اختیار شما قرار میدهد و باید بگویم وقتی این عنوان را با دوستانتان بازی کنید، در زمرهی بازیهایی قرار میگیرد که به هیچ وجه گذر زمان را هنگام بازی کردن آن حس نمیکنید. شما میتوانید کالکشن ارزشمند نسخهی دوم و Pre Sequel با نام Borderlands Handsome Collection را که با بهبود گرافیکی و تمامی بستههای الحاقی آنها برای نسل ۸ عرضه شده است تجربه نمایید. به واقع باید گفت یکی از ارزشمندترین کالکشنهای ریمستر شده برای نسل هشتم، همین کالکشن Borderlands است که محتوای فوقالعادهای را در اختیارتان قرار میدهد و بازی کردن آن همیشه لذتبخش است. تازه حالا نسخهٔ ریمستر بازی اول هم در این مجموعه وجود دارد و میتوانید ۳ بازی را در قالب یک مجموعهٔ ارزشمند خریداری کنید. در انتهای این بررسی باید خدمت شما عرض کنم که بازی Borderlands: The Pre-Sequel عنوانی است که ارزش بازی کردن را کاملا داراست، مخصوصا برای علاقهمندان به این سری و برای کسانی که یک شوتر نقشآفرینی با دهها نوع سلاح گوناگون میخواهند.
با تشکر از استناد بابت نقد وای که من چقدر با این سری خاطره دارم مخصوصا دوم که با پسر داییم کو اپ رفتم اصلا یه حالی میداد ولی تنها بازی کردنش زیاد مزه نمیده
بزرگ ترین نقطه قوت این بازی درست مثل سری سینت رو با مزه بودن زیاده که حتی سازنده ها بازی حتی خود بازی رو هم به سخره میگیرن با مامرو یت های بامزه که بهترین اونا ماموریت shot to my face بود که طرف به ما یه شات گان داد از ما خواست تو صورتش شلیک کنیم و با شلیک طرف مخزش مترککه و مامریت انجام میشه :laugh:
سلام و درود خدمت مجید عزیز و گل. یک دنیا ممنونم که همیشه لطف میکنی و نظر میذاری و این واقعا باعث خوشحالی منه. نظراتت رو در یکی دو پست قبلیم که نتونستم جواب بدم هم خوندم و خیلی از لطف و محبتت ممنونم. در مورد این بازی هم بسیار بسیار عالی گفتی این نکته رو که خود سازنده ها هم میخوان مسخره کنن بازی رو. برای همین طنزش عالیه. مجبد جان پاسخ پیام خصوصیت رو هم حتما برات می فرستم فرصت نکردم جواب بدم این چند روز. ممنون از نظرات همیشگیت مجید عزیز.
به به سعیدجان ممنون که به درخواستم جواب دادید و روزی روزگاری دوباره زنده شد بسیار منتظر بودم مورد علاقه ترین آرشیو گیمفا برای من روزی روزگاری هست چون خاطرات زنده میشن در کنارش بازی های خیلی خوبی که اون زمان عرضه میشدن نقد میشن لطف کنید بازی های بیشتری برای روزی روزگاری نقد کنید بسیار با ارزشه
::این روزا مس افکت دو رو بازی میکنم یک نگاهی به آرشیو عظیم بازی هام کردم و دیدم چه شاهکارهایی که نسل هفت منتشرمیشدن سه گانه مس افکت،بایوشاک،جی تی ای ها،اسپلنترسیل،انچارتد سایلنت هیل،و هزاران بازی خوب و متنوع دیگه بهترین نسل گیم نسل درخشان و طلایی هفت بود که هیچوقت تکرار نمیشه
سلام و درود خدمت شما. خیلی متشکرم از حمایت و محبتتون. باعث افتخار من هست که کاری رو انجام بدیم که شما میخو.اید. حتما خیلی بیشتر براتون قرار میدیم روزی روزگاری. خیلی خیلی از لطف و نظر زیباتون ممنونم.
دوباره آقا آقابابایی و یه نقد و بلند و جامع این بازی واقعا طنز خاصی داره یه جاش بود میگفت برو go to the nell say he is…..بعدمیرفت روک بهش میگفت اونم سرش را میزد تو زانوش ته خنده ام تو یه بازی بود :rotfl:
ممنون از شما محمد جان که گوش زد کردید :rose: از شما هم متشکرم آقای آقا بابایی که همه کامنتا را میخونین و جواب میدین.واقعا به این که کاربر کوچیکی از سایت شمام افتخار میکنم.
خیلی ممنون سعید جان بابت نقد واقعا لذت بردم
خیلی وقته میخوام سراغ این مجموعه برم و متاسفانه وقتش جور نشده بوده برام
با خوندن نقد شما بیشتر نسبت بهش هایپ شدم و همین روزا تهیهاش میکنم حتما
خسته نباشی سعید جان
درود بر محمد عزیز و گل. مثل همیشه باعث خوشحالیه دیدن نظرت در مقالاتم محمد جان. خیلی ممنون که وقت ارزشمندت رو میذاری برای مطالعه ی مقاله و ادیت اون. حتما این سری رو بازی کن محمد جان حتما. حیفه.
خواهش میکنم سعید جان
حتما
اتفاقا اولین بار هم تعریف این بازی رو از شما شنیده بودم توی مقالات البته خیلی وقت پیش و وقتی ازش توی یوتویب گیم پلی دیدم خیلی خوشم اومد ازش
و اتفاقا گرافیکش هم تا حدودی منو یاد call of juarez gunslinger میندازه که یکی از بهترین تجربههای اکشن_اول شخص زندگیم محسوب میشه و واقعا حسابش از دستم در رفته که چند بار تا آخرش رفتم….
حتما میرم سراغش خیلی ممنون سعید جان
نظرات
ایول روری روزگاری 😀
درود بر شما. انشالله دوباره بخش روزی روزگاری رو پررونق تر میکنیم و بیشتر براتون قرار میدیم مقاله ی بازی های خوب قدیمی رو.
با تشکر از استناد بابت نقد وای که من چقدر با این سری خاطره دارم مخصوصا دوم که با پسر داییم کو اپ رفتم اصلا یه حالی میداد ولی تنها بازی کردنش زیاد مزه نمیده
بزرگ ترین نقطه قوت این بازی درست مثل سری سینت رو با مزه بودن زیاده که حتی سازنده ها بازی حتی خود بازی رو هم به سخره میگیرن با مامرو یت های بامزه که بهترین اونا ماموریت shot to my face بود که طرف به ما یه شات گان داد از ما خواست تو صورتش شلیک کنیم و با شلیک طرف مخزش مترککه و مامریت انجام میشه :laugh:
سلام و درود خدمت مجید عزیز و گل. یک دنیا ممنونم که همیشه لطف میکنی و نظر میذاری و این واقعا باعث خوشحالی منه. نظراتت رو در یکی دو پست قبلیم که نتونستم جواب بدم هم خوندم و خیلی از لطف و محبتت ممنونم. در مورد این بازی هم بسیار بسیار عالی گفتی این نکته رو که خود سازنده ها هم میخوان مسخره کنن بازی رو. برای همین طنزش عالیه. مجبد جان پاسخ پیام خصوصیت رو هم حتما برات می فرستم فرصت نکردم جواب بدم این چند روز. ممنون از نظرات همیشگیت مجید عزیز.
به به سعیدجان ممنون که به درخواستم جواب دادید و روزی روزگاری دوباره زنده شد بسیار منتظر بودم مورد علاقه ترین آرشیو گیمفا برای من روزی روزگاری هست چون خاطرات زنده میشن در کنارش بازی های خیلی خوبی که اون زمان عرضه میشدن نقد میشن لطف کنید بازی های بیشتری برای روزی روزگاری نقد کنید بسیار با ارزشه
::این روزا مس افکت دو رو بازی میکنم یک نگاهی به آرشیو عظیم بازی هام کردم و دیدم چه شاهکارهایی که نسل هفت منتشرمیشدن سه گانه مس افکت،بایوشاک،جی تی ای ها،اسپلنترسیل،انچارتد سایلنت هیل،و هزاران بازی خوب و متنوع دیگه بهترین نسل گیم نسل درخشان و طلایی هفت بود که هیچوقت تکرار نمیشه
برای من هم نسل هفت بهترین نسل دنیای گیم بود واقعا
سلام و درود خدمت شما. خیلی متشکرم از حمایت و محبتتون. باعث افتخار من هست که کاری رو انجام بدیم که شما میخو.اید. حتما خیلی بیشتر براتون قرار میدیم روزی روزگاری. خیلی خیلی از لطف و نظر زیباتون ممنونم.
دوباره آقا آقابابایی و یه نقد و بلند و جامع این بازی واقعا طنز خاصی داره یه جاش بود میگفت برو go to the nell say he is…..بعدمیرفت روک بهش میگفت اونم سرش را میزد تو زانوش ته خنده ام تو یه بازی بود :rotfl:
لطفا یه روزی روزگاری هم برا مس افکت ۱ برین
دوست عزیز کالکشن ریمستر شدهی سهگانهی مس افکت به زودی عرضه میشه و اون موقع حتما در گیمفا برای هر کدوم یک مقالهی نقد و بررسی کامل خواهیم داشت.
دقیقا درست گفتی محمد جان
ممنون از شما محمد جان که گوش زد کردید :rose: از شما هم متشکرم آقای آقا بابایی که همه کامنتا را میخونین و جواب میدین.واقعا به این که کاربر کوچیکی از سایت شمام افتخار میکنم.
همونطور که محمد جان هم اشاره کردن خیلی زود کالکنش میاد و حتما نقد هر ۳ بازی ریمستر رو میریم.
خیلی ممنون سعید جان بابت نقد واقعا لذت بردم
خیلی وقته میخوام سراغ این مجموعه برم و متاسفانه وقتش جور نشده بوده برام
با خوندن نقد شما بیشتر نسبت بهش هایپ شدم و همین روزا تهیهاش میکنم حتما
خسته نباشی سعید جان
درود بر محمد عزیز و گل. مثل همیشه باعث خوشحالیه دیدن نظرت در مقالاتم محمد جان. خیلی ممنون که وقت ارزشمندت رو میذاری برای مطالعه ی مقاله و ادیت اون. حتما این سری رو بازی کن محمد جان حتما. حیفه.
خواهش میکنم سعید جان
حتما
اتفاقا اولین بار هم تعریف این بازی رو از شما شنیده بودم توی مقالات البته خیلی وقت پیش و وقتی ازش توی یوتویب گیم پلی دیدم خیلی خوشم اومد ازش
و اتفاقا گرافیکش هم تا حدودی منو یاد call of juarez gunslinger میندازه که یکی از بهترین تجربههای اکشن_اول شخص زندگیم محسوب میشه و واقعا حسابش از دستم در رفته که چند بار تا آخرش رفتم….
حتما میرم سراغش خیلی ممنون سعید جان