مفرح ولی بی هدف | نقد و بررسی Chuchel | گیمفا
مفرح ولی بی هدف | نقد و بررسی Chuchel | گیمفا
مفرح ولی بی هدف | نقد و بررسی Chuchel | گیمفا
مفرح ولی بی هدف | نقد و بررسی Chuchel | گیمفا
مفرح ولی بی هدف | نقد و بررسی Chuchel | گیمفا
مفرح ولی بی هدف | نقد و بررسی Chuchel | گیمفا

مفرح ولی بی هدف | نقد و بررسی بازی Chuchel

امیرمهدی نامجو
۰۹:۰۰ ۱۳۹۷/۰۱/۱۸
مفرح ولی بی هدف | نقد و بررسی Chuchel | گیمفا

کمتر کسی هست که اخبار بازی‌های مستقل را دنبال کرده باشد و تا به حال نام یکی از بازی‌های Amanita Design به گوشش نخورده باشد. این شرکت اهل کشور چک که سابقه نسبتاً طولانی هم در زمینه بازی‌های مستقل دارد، به‌تازگی عنوان جدید و بامزه خود را که Chuchel نام دارد عرضه کرده است و در ادامه این عنوان را بررسی می‌کنیم.


chuchel

Chuchel

پیش از شروع نقد، در مورد شرکت Amanita Design و همین طور بازی‌های مهم این شرکت صحبت می‌کنیم. این شرکت اولین بازی خود را که یک عنوان ماجرایی تحت مرورگر بود با عنوان Samorost در سال ۲۰۰۳ عرضه کرد. بعد از این عنوان تا قبل از عنوان Machinarium، ۵ بازی دیگر هم توسط این استودیو عرضه شد که عموماً عناوین تحت مرورگر بودند. نقطه اوج این شرکت بی‌شک سال ۲۰۰۹ و عرضه عنوان Machinarium بود. این بازی در آن سال و همچنین سال‌های بعد، سر و صدای زیادی به پا کرد و با توجه به کیفیت بالای خود توجه بسیار زیادی را متوجه بازی‌های مستقل کرد. این بازی در کنار عناوینی چون Braid، Super Meat Boy و Limbo به نوعی نماد بازی‌های مستقل است و این بازی در آن سال‌ها توجه زیادی را به عناوین ایندی جلب کردند و نتیجه امر این است که امروزه شاهد حضور بسیار پررنگ بازی‌های مستقل هستیم و نقش این بازی‌ها بسیار پررنگ‌تر و جدی شده است و از لحاظ کمی تعداد بازی‌های مستقل و همچنین توجهی که به آن‌ها می‌شود افزایش بسیار چشمگیری داشته است.

تقریباً همه بازی‌های این شرکت در سبک ادونچر و پازل دسته بندی می‌شوند. با این وجود بازی‌های این شرکت صرفاً بازی‌هایی که یکسری معما را بی‌هدف جلوی بازیکن قرار می‌دهند نبوده‌اند و همواره داستان خوب و قابل قبولی داشتند و بعضاً مانند Machinarium تحلیل‌های مختلفی نیز در مورد آن‌ها صورت گرفته است. نکته قابل توجه دیگر در مورد بازی‌های این شرکت این است که معماهای موجود در بازی‌های این شرکت عموماً طراحی هوشمندانه‌ای دارند که بازیکن را به فکر وادار می‌کنند. در عین حال این بازی‌ها هیچ وقت نخواسته‌اند که خیلی سخت و طاقت فرسا باشند و امکان استفاده از راهنمایی برای حل معماها را هم در اختیار بازیکن قرار می‌دهند تا اگر خواست، از این طریق راهنمایی حل معما را ببیند. هر چند در این حالت نیز کل راه حل در اختیار بازیکن قرار نمی‌گیرد و راهنمایی‌هایی در این زمینه به او داده می‌شود.

اما برسیم به Chuchel؛ اولین چیزی که در بازی با آن رو به رو می‌شوید، اتاق به هم ریخته یک موجود تنبل و پشمالو است که بعد از کلی دردسر از خواب بیدار می‌شود. بعد از این که این موجود بامزه از خواب بیدار شد، معلوم می‌شود که این موجود عاشق گیلاس است و در عین حال سر و کله یک موجود چهار دست و پای کوچک هم پیدا می‌شود که از قضا این موجود هم عاشق گیلاس است و از این طریق داستان کلی بازی که به دست آوردن گیلاس در هر مرحله است شکل می‌گیرد. یکی از مشکلات اصلی بازی به نسبت سایر آثار Amanita Design در همین زمینه است. سایر آثار این شرکت از Machinarium گرفته تا Botanicula و Samorost، همگی داستان منسجمی داشتند که در کل بازی به‌تدریج داستان جلو می‌رفت و ابعاد جدیدی از آن آشکار می‌شد. در Chuchel اصلاً این طور نیست و بازی صرفاً از تعدادی مرحله جدا از هم که در هر کدام باید به نحوی با حل معما گیلاس را به دست بیاورید تشکیل شده است. همین موضوع یک ایراد اساسی برای بازی است و بسیاری را که با ذهنیت قبلی نسبت به سایر آثار این سازنده و به امید رویارویی با داستانی جذاب و هر چند ساده به سراغ Chuchel می‌آمدند ناامید می‌کند. سازندگان می‌توانستند لااقل داستان مراحل بازی را به هم پیوسته‌تر طراحی کنند تا کمی حس این که داستان بازی به پیش می‌رود برای بازیکن القا شود. این مشکل داستانی بازی شاید عمیق‌ترین مشکل آن است که ممکن است در طول ۱۵ دقیقه اول آن کسی را که به امید عناوینی نظیر Machinarium به سراغ این عنوان می‌آید، به کلی از بازی دل‌زده کند. هر چند در یکی دو مرحله آخر به نوعی داستان بازی در بازی شکل می‌گیرد ولی اگر سازندگان از ابتدا روی این داستان مانور می‌دادند، قطعاً با اثر به مراتب بهتری رو به رو بودیم.

chuchel

یکی از معدود معماهای خوب و جالب بازی

خوشبختانه حس طنز خاصی که در آثار این استودیو همیشه حضور داشته، در این بازی نیز وجود دارد. لحظات خنده دار و احمقانه بسیار زیادی در طول بازی پیش می‌آیند که شما را به خنده می‌اندازند و از آن جایی که بازی نیز به طور کامل از رنگ‌های شاد استفاده کرده و در کل فضای خنده داری دارد، مفرح بودن و شادی خود را تا انتها حفظ می‌کند و همین موضوع می‌تواند باعث شود که بازیکن تا انتها با بازی همراه شود.

در کل داستان در این عنوان هر چند یکسری نکات مثبت نظیر خنده دار بودن را با خود دارد ولی از نظر کیفیت کلی آن به‌شدت سطح پایین‌تری نسبت به بازی‌های قبلی سازنده دارد و البته مدت زمان انجام آن هم نسبت به نسخه‌های قبلی پایین‌تر است و در حدود ۱٫۵ تا ۲٫۵ ساعت در بیش‌ترین حالت خود به طول می‌انجامد که شاید اگر بخواهید یکسری کارهای فرعی را در بعضی مراحل بازی انجام دهید، نهایتاً به ۳ ساعت برسد هر چند که اگر کسی بخواهد بازی را با سرعت معمولی انجام دهد، بعید است که خیلی بیش از ۲ ساعت طول بکشد و این عدد به نسبت بازی‌های قبلی این شرکت بسیار کمتر است.

در زمینه گیم پلی بازی به مانند سایر بازی‌های این شرکت یک عنوان ادونچر اشاره و کلیک است که بر مبنای حل معماهای هر محیط طراحی شده است. بحث در مورد این بخش نیز تا حدودی همانند داستان است. اگر به گیم پلی این عنوان به طور جداگانه نگاه کنیم، می‌توانیم آن را خوب ارزیابی کنیم؛ اما در مقایسه با بازی‌های قبلی این سازنده، نهایتاً این سطح از گیم پلی با ارفاق نمره قبولی را می‌گیرد. برخلاف نسخه‌های قبلی که باید روی بعضی معماها با دقت فکر می‌کردید، در این نسخه حتی اگر تمرکز چندانی هم روی معماها نداشته باشید و صرفاً به طور تصادفی روی بخش‌های قابل تعامل محیط کلیک کنید، در اکثر اوقات در همان دفعه اول یا دوم معما حل می‌شود و فقط یکی دو معما در این بازی در حد معماهای نسخه‌های قبلی هستند.

chuchel

یکی از معماهای فوق العاده آسان بازی

از بعد طراحی مرحله هم بازی اصلاً در حد و اندازه نسخه‌های قبلی نیست. در نسخه‌های قبلی بارها لازم بود که به مکان‌های قبلی برگردید، در بین محیط به قسمت‌های مختلف آن بروید و مواردی از این دست در بازی فراوان بودند. در این نسخه تقریباً چنین چیزی به طور کلی اصلاً وجود ندارد. بازی تماماً به صورت یکسری مراحل جدا از هم روایت می‌شود که یکسری میان‌پرده خنده دار که البته بار داستانی خاصی ندارد آن‌ها را به هم مرتبط می‌کند و خود مراحل از نظر ساختار طراحی مرحله و گیم پلی هیچ نوع ارتباطی با هم ندارند. بازی کلاً مانند چند سکانس جدا از هم به نظر می‌رسد که صرفاً کنار هم قرارگرفته‌اند و مراحل ارتباطی از لحاظ طراحی مرحله با هم ندارند. شاید این موضوع به خودی خود مشکل محسوب نشود و بگوییم که سازنده خواسته بازی را این طور بسازد ولی وقتی به یاد آورید که این استودیو، Machinarium، Botanicula و Samorost 3 را ساخته است و ساختار کلی گیم پلی و معماهای بازی نیز شبیه این عناوین است ولی سطح کیفی آن در این حد است، دیگر این موضوع را نمی‌توان ایراد به حساب نیاورد.

با همه آن چه که گفتیم، همچنان گیم پلی بازی جذابیت دارد و Chuchel عنوان سطح پایین و بی‌کیفیتی نیست و همچنان طراحی جالبی دارد و می‌تواند شما را سرگرم کند ولی از نظر سطح کیفی به مراتب با عناوین قبلی این شرکت فاصله دارد و از آن جایی که به هر حال با آن عناوین مقایسه می‌شود، اصلاً جالب به نظر نمی‌رسد.

از نظر گرافیک خوشبختانه بازی وضعیت بسیار خوبی دارد. سبک گرافیکی بازی هر چند از نظر نوع دیدگاه سازندگان به طراحی گرافیکی به عناوین قبلی سری شباهت دارد ولی کلیت آن کاملاً متفاوت است. طراحی شخصیت‌های بازی بسیار بامزه و جذاب بوده است و خود شخصیت Chuchel هم که یک موجود پشمالو است، طراحی بامزه‌ای دارد. سایر موجودات بازی نیز که به نسبت مدت گیم پلی این عنوان تعدادشان زیاد است، طراحی‌های کاملاً متنوع و منحصربه‌فردی دارند و در عین حال بسیار بامزه و خنده دار هستند. از لحاظ فنی نیز طبیعتاً چنین بازی‌ای از این لحاظ مورد بررسی قرار نمی‌گیرد و تنها موضوع پرفورمنس بازی است که از آن جایی که بازی گرافیک سبکی دارد، تقریباً روی هر سیستمی حتی سیستم‌هایی که کارت گرافیک مجزا ندارند به بهترین شکل اجرا می‌شود و بحث خاصی در این مورد وجود ندارد.

chuchel

مینی گیم مبارزه، ساده ولی جالب طراحی شده است

در زمینه موسیقی هم همانند گرافیک عملکرد بازی بسیار خوب است. موسیقی بازی از یک سری آهنگ‌های خنده دار و عجیب و غریب تشکیل شده است که به طور کامل با فضای بازی هماهنگی دارند و به ایجاد فضای شاد و مفرح بازی کمک بسیاری کرده است. موسیقی‌های بازی توسط گروه DVA اجراشده‌اند که پیش‌تر برای عنوان Botanicula در جشنواره بازی‌های مستقل (IGF) برنده شده بود. در زمینه صداگذاری نیز بازی پر است از صداهای خنده دار و احمقانه و نامفهوم شخصیت‌ها که همانند موسیقی با فضای بازی هماهنگی کامل دارند. در کل سازندگان در این زمینه عملکرد بسیار خوبی داشته‌اند.

نتیجه‌گیری نهایی:

Chuchel بازی خوبی است که خواه و ناخواه به دلیل یکسان بودن سازندگانش با عناوینی همچون Machinarium و Botanicula مقایسه شده و از این دیدگاه در جایگاه بسیار پایین‌تری نسبت به این دو عنوان قرار می‌گیرد. گیم پلی بازی در کل خوب و مفرح است ولی از لحاظ کیفی به مراتب از سایر عناوین Amanita Design در سطح پایین‌تری قرار می‌گیرد. از نظر داستانی متأسفانه بازی حرف خاصی برای گفتن ندارد ولی از طرف دیگر گرافیک و موسیقی بازی بسیار خوب هستند. با همه این‌ها Chuchel بازی خوبی است که ارزش تجربه شدن را دارد ولی نباید به هیچ وجه با این دیدگاه که با عنوانی مشابه بازی‌های قبلی Amanita Design از نظر کیفی مواجه می‌شوید سراغ آن بروید.

 مفرح ولی بی هدف | نقد و بررسی Chuchel | گیمفا

.

ایرانیکارت

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

مفرح ولی بی هدف | نقد و بررسی Chuchel | گیمفا
مفرح ولی بی هدف | نقد و بررسی Chuchel | گیمفا
مفرح ولی بی هدف | نقد و بررسی Chuchel | گیمفا
مفرح ولی بی هدف | نقد و بررسی Chuchel | گیمفا
مفرح ولی بی هدف | نقد و بررسی Chuchel | گیمفا
مفرح ولی بی هدف | نقد و بررسی Chuchel | گیمفا
مفرح ولی بی هدف | نقد و بررسی Chuchel | گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

مفرح ولی بی هدف | نقد و بررسی Chuchel | گیمفا