تابلوی نقاشی | نقد و بررسی Okami HD
بازی Okami یکی از عناوین خاص شرکت Capcom است که بیشک، یکی از شاهکارهای صنعت بازی و از جمله عناوینی است که به وضوح ثابت میکند بازیهای ویدیویی را باید در زمره آثار هنری دسته بندی کرد. بعد از گذشت بیش از ۱۰ سال از عرضه نسخه اول این بازی روی PS2، شرکت Capcom تصمیم به بازسازی HD بازی گرفت و حال نسخه HD بازی عرضه شده است و در ادامه این بازی را که شاید برای بسیاری ناشناخته باشد بررسی میکنیم.
—————————————–
نام بازی: Okami HD
سازنده: Clover Studios
ناشر: Capcom
سبک: اکشن – ادونچر
پلتفرم: PC، PS4، Xbox One
تاریخ انتشار: ۱۲ دسامبر ۲۰۱۷ | ۲۱ آذر ۱۳۹۶
—————————————–
Okami با وجود اینکه یکی از خاصترین و محبوبترین بازیهای Capcom محسوب میشود، از جمله بازیهای بسیار مهجور این شرکت است و برخلاف بسیاری از عناوین موفق که بعد از موفقیت تعداد بسیار زیادی عنوان فرعی و اصلی برایشان عرضه میشود، این بازی تنها دو نسخه Okami و Okamiden دارد و عناوین مختلفی برای آن عرضه نشده است. شاید این موضوع خود یکی از دلایل خاص بودن این عنوان و البته ناشناختهتر بودن آن باشد. عدم عرضه نسخههای مختلف برای این بازی باعث شده که این بازی با همان یک نسخه خود در اوج بماند و همواره از آن به عنوان یک شاهکار یاد شود. البته همین موضوع باعث شده که بسیاری از افراد با این بازی آشنا نباشند و نهایتاً اسم شخصیت آن را به واسطه حضور در عناوینی نظیر Marvel Vs. Capcom شنیده باشند.
به هر حال بپردازیم به خود بازی؛ طبیعتاً حتی بدون اطلاع از پیشزمینه داستانی بازی نیز با دیدن نام و یکی دو تصویر از بازی میتوان کاملاً حدس زد که بازی بهطور کامل از نظر داستانی در مورد افسانههای محلی ژاپن است. شخصیت اصلی بازی، یکی از الهههای ژاپنی به نام آماتراسو (Amaterasu) است. او که سالها با یکی از هیولاهای وحشتناک ژاپن اروچی (Orochi) مشغول جنگ است، متوجه میشود که راه شکست دادن او از طریق انسانی به نام ناگی (Nagi) است که هنوز به دنیا نیامده. برای همین او به همراه الهههای دیگر اروچی را به زمین میفرستند و منتظر میمانند تا روزی که ناگی به دنیا آمده و رشد کند و آماده مبارزه با اروچی شود. در این حین اروچی نیز که یک اژدهای وحشتناک هشتسر است، در غاری در نزدیکی روستای کامیکی (Kamiki) مستقر میشود و هر ساله، یکی از دختران جوان روستا را به عنوان قربانی انتخاب کرده و مردم او را به غار میفرستند تا خوراک اروچی شود. تا اینکه در نهایت ناگی که بزرگ شده، از این وضع اسفبار روستا خسته میشود و تصمیم میگیرد یک بار برای همیشه به کار اروچی پایان دهد. او به غار اروچی میرود و در این میان، آماتراسو نیز در غالب گرگ سفیدی که مردم روستا به او شیرانویی میگویند، به کمک ناگی میرود و به او کمک میکند تا اروچی را شکست دهد و صلح به روستا باز میگردد ولی گرگ سفید نیز در اثر سم مهلک اروچی کشته میشود و همین باعث میشود که قدرتهای آماتراسو به شدت ضعیف بشوند.
اگر فکر میکنید داستان بازی به همین سادگی به اتمام میرسد، سخت در اشتباهید. تمامی این موارد صرفاً در ۵ دقیقه اول بازی روایت میشوند و اصل داستان ۱۰۰ سال بعد از این وقایع اتفاق میافتد. زمانی که یکی از نوادگان ناگی به نام سوسانو (Susano) –که بنا به بعضی افسانههای ژاپنی سوسانوئو (Susano’o) نیز گفته میشود- به سراغ غار میرود و شمشیری که اروچی با آن شکست داده شده را بر میدارد. همین موضوع باعث آزاد شدن اروچی میشود. در این میان یکی از ارواح جنگل به نام ساکویا (Sakuya) به معبد قدیمی که برای گرگ سفید ساخته شده بود میرود و گرگ را به همراه روح آماتراسو، احیا میکند. حال آماتراسو که با توجه به مرگ گرگ سفید توسط زهر اروچی بسیار ضعیف شده است، باید قدرتهای خود را احیا کند و به نبرد با اروچی رفته و او و در نهایت سایر موجودات تاریک را شکست دهد. در این میان نقاشی بسیار کوچک به نام ایسونو (Issunu) نیز با آماتراسو همراه میشود که حضور این نقاش باعث معرفی یکی از مهمترین و خاصترین مکانیکهای گیم پلی بازی میشود.
داستان بازی بعد از این حول ماجراهای آماتراسو برای احیای قدرتش پیگیری میشود. از نظر کلی داستان بازی در سطح خوبی قرار دارد. این بازی از نظر داستانی بیشتر قصد داشته تا افسانههای محلی ژاپن را به بازیکنان معرفی کند و در این میان تغییراتی نیز در آنها ایجاد کرده که قصه جذابیتهای بیشتری پیدا کند. در ابتدا برای بازیکن ناآشنا با فرهنگ ژاپن شاید این نام هم و وقایع پیش آمده خیلی گیج کننده به نظر برسند خصوصاً اینکه کل مقدمه بازی در زمانی حدود ۵ تا ۱۰ دقیقه روایت میشود ولی با این حال در طول بازی با داستان آن بهخوبی ارتباط برقرار خواهید کرد و داستان این عنوان در یاد شما میماند. هر چند شاید نام بعضی از شخصیتها به سرعت از یاد برود ولی در کل بازی داستان قابل قبولی دارد که میتواند یک بازیکن غیرژاپنی را نیز به خود جذب کند و برای ادامه داستان با خود همراه کند.
از داستان بازی که بگذریم باید به گیم پلی آن بپردازیم. جایی که نقطه قوت اصلی Okami نمایان میشود. در طول بازی شما در نقش گرگی سفید هستید که تواناییهای معمول بازیهای این چنینی نظیر پریدن و نظایر آن را دارد و علاوه بر آن به شکلهای مختلف میتواند به دشمنان حمله کند و حتی قابلیتهای یک گرگ نظیر صدای آن را نیز دارد و همه این موارد نیز به شکل استاندارد در بازی پیادهسازی شدهاند؛ اما هیچ کدام از اینها نقطه قوت اصلی بازی نیستند بلکه نقطه قوت بازی در چیز دیگری است.
همان طور که پیشتر هم گفتیم، ایسونو که یک نقاش کوچک است، نقش اساسی در گیم پلی بازی دارد. این شخصیت قلمی جادویی دارد که به نام قلم آسمانی در بازی شناخته میشود و اصل مکانیکهای گیم پلی بازی در این قلم نهفته است. در بازی شما میتوانید با متوقف کردن بازی و تبدیل آن به حالت دوبعدی مانند نقاشیهای ژاپنی استفاده از قلم و کشیدن خطوط روی صفحه کارهای بسیار گوناگونی انجام دهید. معمولیترین کار امکان رسم خورشید در آسمان با کشیدن یک دایره است که زمان را از شب به روز تغییر میدهد. اما در طول بازی قابلیتهای به مراتب هیجانانگیزتر از این نظیر ایجاد طوفان، بمب، مه، آتش و بسیاری موارد دیگر را بدست خواهید آورد. هر کدام از مکانیکهای نقاشی کردن نیز به بهترین شکل ممکن در بازی پیادهسازی شدهاند. از قابلیتهای معمولی نظیر کشیدن خط برای قطع کردن درختان یا آسیب زدن به دشمنان گرفته تا ایجاد بمب. مثلاً برای ایجاد بمب که با رسم دایره ایجاد میشود، اگر اندازه بمب را بسیار بزرگ بکشید، بمب نزدیک به شما از نظر فاصله ایجاد میشود و اگر آن را کوچک بکشید، در فاصله دورتری رسم میشود. این موضوع دقت نظر سازندگان را نشان میدهد که حتی برای چنین مواردی نیز برای هماهنگی با منطق بازی ایده جالبی اندیشیدهاند؛ زیرا از آن جایی که بازی بهطور کلی حالتی نقاشی گونه اما سه بعدی دارد و در حالت رسم سه بعدی نمیشود دوری یا نزدیکی را بهخوبی روی تصویر مشخص کرد، سازندگان از مسئله کوچک به نظر رسیدن اشیای دور برای این منظور استفاده کردهاند.
از این نقاشی کشیدنها در معماهای بازی نیز به وفور استفاده میشود. مثلاً در نمونههای ساده باید برای عبور از یک منطقه با کشیدن پلی روی رودخانه یا قسمت مورد نظر، در آن قسمت نوعی پل ایجاد کنید تا بتوانید از آن عبور کنید و در موردی دیگر باید با ایجاد صاعقه در یک صندوقچه را باز کنید. بعضی از معماهای بازی نیز پیچیدهتر میشوند و نیاز به دقت نظر بیشتری برای استفاده از قابلیتهای شخصیت شما دارند. البته با همه اینها معماهای بازی هر چند از نظر خلاقیت سازندگان در طراحی آنها بسیار جالب و قابل توجه هستند ولی از نظر درجه سختی عموماً از حد متوسط فراتر نمیروند. همین موضوع را میتوان نقطه ضعفی برای بازی دانست زیرا معماها بهطور کامل پتانسیل این را دارند که بسیار بهتر از این به آنها پرداخته شود.
از بحث معماها که بگذریم، همان طور که پیشتر اشاره شد، امکان استفاده از نقاشی در مبارزات نیز وجود دارد. این موضوع و استفاده از مواردی نظیر بمب، طوفان و آتش، در کنار سیستم مبارزاتی معمول بازی بر پایه ضربات مختلف گرگ سفیدی که نقشش را بر عهده دارید و ایجاد کمبو در ضربات، باعث میشود که مبارزات بازی نیز از استاندارد کیفی لازم برخوردار باشند. البته باید توجه داشته باشید که میزان جوهری که برای نقاشی میتوانید استفاده کنید، محدود است و هر چند با گذشت زمان در طول بازی و حینی که در مبارزات نیستید، پر میشود ولی در طول مبارزات این عامل بهطور خودکار بازیابی نمیشود و باید حواستان باشد تا از آن به خصوص در مبارزات سخت، بهدرستی استفاده کنید.
Okami در زمینه مأموریتهای جانبی نیز بهخوبی عمل کرده است. هر چند عموم این مأموریتها کوتاه هستند ولی انجامشان و کارهای جالبی که در آنها انجام میدهید جذابیت خاصی دارند و بهطور کلی باعث جذابیت بیشتر بازی میشود. مثلاً در یکی از مأموریتهای فرعی اولیه بازی باید یکسری شلغم را از زیر زمین در بیاورید و در عین حال از دست صاحب آنها نیز فرار کنید که هر چند مأموریت آسانی است ولی کارهایی نظیر کندن زمین و چنین مواردی و بهطور کلی تنوع کارهایی که شخصیت شما که یک گرگ است میتواند انجام دهد باعث سرگرمکننده و مفرحتر شدن بازی میشود.
از لحاظ کنترل، بازی حالت خاصی دارد که در کمتر بازی شاهد آن بودهایم. هر چند کلیت کنترل شخصیت بازی مشابه بسیاری از بازیهای دیگر است ولی نوع خاصی که دوربین در بازی قرار میگیرد و دو زاویه مختلف آن و همچنین خود حرکات آماتراسو و در عین حال ترکیب مواردی نظیر مبارزات با مکانیزم نقاشی، باعث منحصر به فرد شدن سیستم کنترلی بازی میشود که در کمتر بازی شاهد آن هستیم. هر چند این سیستم کنترلی و خصوصاً شیوه و زاویه دیدی که دوربین قرار دارد و کنترل شخصیت از این زاویه دید، برای خیلیها چندان راحت نباشد و از این رو این مورد نقطه ضعف محسوب شود ولی از طرف دیگر باعث خاص شدن بازی میشود و نمیتوان بهطور کلی این موضوع را به عنوان نقطه ضعف یا قوت بازی دسته بندی کرد. البته در همین زمینه کنترل، نسخه PC بازی در زمینه شناسایی درست کنترلر بهطور معمول برای بعضی از کاربران دچار مشکل بوده و برای استفاده از کنترلر نیازی به ورود به حالت Big Picture Mode در Steam است. چنین مشکلات ابتدایی ابداً برای پورت نسخه PC یک عنوان قابل قبول نیستند چون چنین ایراداتی عموماً بهراحتی قابل شناسایی و برطرف کردن قبل از عرضه رسمی بازی هستند. البته با این وجود این بازی برخلاف بسیاری از بازیها که تجربه آنها بدون کنترلر تا حد زیادی سخت میشود، این طور نیست و با کیبورد و ماوس نیز بازی تجربه خوبی را در اختیار شما قرار میدهد. خصوصاً اینکه مکانیزم نقاشی کردن با ماوس طبیعتاً راحتتر از انجام این کار با کنترلر است.
در کل در زمینه گیم پلی Okami عنوانی خاص و منحصر به فرد است. مکانیزم نقاشی در بازی بسیار خلاقانه است و به یاد ندارم که تا به حال نظیر این سیستم را –لااقل پیش از عرضه اولین نسخه بازی- در عنوان دیگری مشاهده کرده باشم. چنین ایده خلاقانهای و پیادهسازی درست آن و قرارگیری مناسب آن در بطن اجزای بازی باعث میشود که این عنوان از لحاظ گیم پلی به بازی بسیار سطح بالایی تبدیل شود و در عین حال سبک منحصر به فردی را ابداع کند که هر چند تا به حال خیلی از آن استفاده نشده است ولی پتانسیل بالایی برای استفاده در عناوین دیگر دارد. البته ناگفته نماند که عنوان Concrete Genie ساخته استودیو Pixelopus که توسط سونی منتشر میشود، سعی در استفاده از پتانسیل نقاشی دارد و هر چند سیستم آن با Okami متفاوت است ولی شباهتهایی به آن دارد و این موضوع نشاندهنده این است که ظاهراً قرار است شاهد استفاده از پتانسیل نقاشی در بازیها باشیم.
اما برسیم به گرافیک بازی. در مورد گرافیک این بازی قطعاً اولین چیزی که هر کسی با دیدن یک تصویر از بازی متوجه آن میشود، سبک گرافیکی خاص بازی است. بازی بهطور کامل و تمام و کمال، به شکل نقاشیهای ژاپنی طراحی شده است. این نوع سبک نقاشی با جوهر روی نوع خاصی از کاغذ که ممکن است از گیاهان مختلفی تهیه شده باشد، کشیده میشود. این سبک نقاشی در بیشتر کشورهای خاور دور رایج است و نوع ژاپنی آن سومی-ئه (Sumi-e) نام دارد و عموماً تصاویر آن روی کاغذهای برنجی کشیده میشوند. سراسر محیطهای بازی بهطور کامل مانند این نقاشیها هستند و از این لحاظ بازی به معنای واقعی یک شاهکار هنری است. امکان تعامل با این نقاشیها هم از طریق مکانیزمی که پیشتر در گیم پلی توضیح داده شد وجود دارد و همین بازی را بیش از پیش جذاب میکند. حتی حین راه رفتن آماتراسو نیز در صورتی که با سرعت راه برود، زیر پای او گل میروید که یکی از موارد جالب و خلاقانهای است که سازندگان در بعد هنری گرافیک این بازی در نظر گرفتهاند. این حجم عظیم از کیفیت بالای کار هنری در یک بازی، چیزی است که Okami را از سطح یک بازی ویدیویی معمولی فراتر میبرد و آن را تبدیل به شاهکاری هنری میکند که ثابت میکند، قطعاً بازیهای ویدیویی را باید هنر بهحساب آورد.
نکته جالب اینجاست که سازندگان در ابتدا قرار بود فضای نسبتاً رئالی سه بعدی را برای بازی انتخاب کنند ولی سپس تصمیم آنها تغییر کرده و فضای بازی به این شیوه تغییر پیدا کرد. بیشک این انتخاب سازندگان تأثیری اساسی در سرنوشت این بازی داشته و اگر بازی با این سبک گرافیک هنری خاص و منحصر به فرد نبود، شاید نهایتاً از سطح یک بازی خوب فراتر نمیرفت و حتی امکان پیادهسازی مناسب عناصر گیم پلی نیز مهیا نبود. خوشبختانه سازندگان با این انتخاب بهجای خود، علاوه بر منحصر به فرد کردن بازی خود، تأثیر به سزایی در پیادهسازی درست عناصر گیم پلی داشتهاند و باعث شدهاند که همواره از Okami به عنوان شاهکاری خاص و استثنایی یاد بشود.
طبیعتاً با چنین گرافیک هنری، نمیتوان در مورد بعد فنی بازی سخن زیادی گفت چون اساساً در چنین شیوههایی ساختار رایج فنی بازیها رعایت نمیشود و از این رو نمیتوان آن را در قالب استاندارد گرافیک فنی بررسی کرد. تنها نکته قابل توجه در این مورد، مربوط به بازسازی HD بازی میشود. از آن جایی که گرافیک بازی بهطور کلی نیاز به تغییر خاصی ندارد، عمده تغییرات این بخش معطوف به فراهم کردن امکان اجرای بازی در رزولوشنهای بالاتر و همچنین بهبود بعضی افکتهای گرافیکی بوده است. البته طبیعتاً نیاز به تغییرات عجیب و غریبی هم نبوده و این سطح از تغییرات برای عرضه مجدد بازی بر روی کنسولهای جدید قابل قبول هستند.
تنها نکته آزاردهندهای که در مورد گرافیک بازی وجود دارد، افکتهای خاصی است که در سرتاسر بازی حاکم است. نوعی محو بودن خاص در بازی و همچنین شکل خاص صفحه به خاطر القای حس طبیعی نقاشی روی صفحههای برنجی هر چند باعث هنریتر شدن بازی شده است ولی ممکن است بعضیها این افکتها را خیلی نپسندند و نبود امکان غیرفعال سازی این افکتها بهطور کامل یک نقطه ضعف محسوب میشود. هر چند پیادهسازی این افکتها بهخوبی انجام شده ولی ساختار آنها اساساً طوری است که ممکن است بعضی نتوانند به هیچ وجه با آن کنار بیایند.
با همه این موارد قطعاً Okami از لحاظ گرافیک یکی از خاصترین بازیهای کل تاریخ بازیهای ویدیویی است. بازی همچون تابلوهایی نقاشی ژاپنی میماند که بهخوبی متحرک سازی شده است و قطعاً هر کسی حتی بدون انجام بازی نیز با دیدن تصاویر بازی، شیوه خاص هنری آن را به خاطر خواهد سپرد.
از نظر موسیقی نیز Okami عملکرد بسیار خوبی دارد. همان طور که با توجه به فضای و اتمسفر بازی انتظار میرود، در بازی عموماً از صدای سازهای ژاپنی استفاده شده است که بهطور تمام و کمال با فضای بازی همخوانی کامل دارند. البته شاید خیلی از آنها آهنگهای خیلی استثنایی و فوقالعادهای نباشند ولی در القای حس و حال و فضای بازی کاملاً موفق هستند و همین باعث میشود که بازی از لحاظ موسیقی ایرادی نداشته باشد.
در زمینه صداگذاری، صداگذاریهای محیطی و نظایر این از کیفیت خوبی برخوردارند. در طرف دیگر در مورد صداگذاری متنی بازی نمیشود اظهار نظر خاصی کرد. صداهای اصلی بازی بهطور کامل به زبانی نامعلوم گفته میشوند و شاید این مدل صحبتهای گنگ و نامفهوم که به هیچ زبان مشخصی نیز نیستند، برای بعضی اعصابخردکن و ناراحت کننده باشد و میتوان به هر حال این موضوع را که بازی صداگذاری به هیچ زبانی –حتی ژاپنی- ندارد را یک نکته منفی بهحساب آورد.
نتیجهگیری نهایی:
Okami قطعاً یکی از شاهکارهای ماندگار صنعت بازی است. از معدود بازیهایی که بعد از موفقیت درگیر ساخت نسخههای متعدد نشده و سازندگان ترجیح دادند که بازی در اوج بماند. از گیم پلی خلاقانه آن گرفته تا گرافیک هنری فوقالعاده آن با استفاده از نقاشیهای خاص ژاپنی، همه و همه دست به دست هم دادهاند تا Okami یک اثر هنری باشد. عرضه Okami HD برای کنسولهای نسل هشتم و PC، فرصتی مناسب برای کسانی که تا به حال این عنوان را تجربه نکردهاند است تا با این شاهکار بیشتر آشنا شوند. حتی کسانی که قبلاً این عنوان را بازی کردهاند نیز قطعاً میتوانند برای تجدید خاطرات به سراغ نسخه بازسازی شده بروند.
پر بحثترینها
- رسمی: Death Stranding Director’s Cut برای ایکس باکس عرضه شد
- آیپی Death Stranding دیگر متعلق به سونی نیست
- ۱۰ بازی ویدیویی با گیمپلی عالی و داستان ضعیف
- ویدیو: Marvel’s Spider-Man 2 در حالت Fidelity ویژه PS5 Pro با نرخ فریم ثابت ۶۰ اجرا نمیشود
- دیجیتال فاندری: پلی استیشن ۵ پرو نمیتواند برخی بازیها را با نرخ فریم ۶۰ اجرا کند
- دیجیتال فاندری: کیفیت Horizon Forbidden West روی PS5 Pro معادل با قویترین رایانههای شخصی است
- سونی از ۲۰۲۵ به بعد سالانه بازیهای انحصاری تکنفره بزرگی را برای PS5 عرضه خواهد کرد
- کار ساخت STALKER 2: Heart of Chornobyl به پایان رسید
- ۱۴ دقیقه از گیمپلی Indiana Jones and the Great Circle را مشاهده کنید
- گزارش: ایکس باکس درحال آمادهسازی پیشنمایشهای South of Midnight است
نظرات
یکی از رو مخ ترین چیزای این بازی وقتی بود که داشتی با یه نفر حرف میزدی اگه بازی کرده باشین میفهمین منظورمو :rotfl:
اره دقیقا :rotfl:
سلام مرسی بابت نقد، فقط دیر بود یه ذره من حدود یکماه پیش تمامش کردم بسیار زیبا، آدم محو محیط میشه فقط
این بازی خارق العادست دارم بازیش میکنم همین الان باس اولو شکست دادم اگه زبانتون خوب باشه دیالوگارو متوجه بشید می فهمید که این بازی چقدر زیباست عاشق قلموی جادوییم امتیاز من ۱۰/۱۰
خیلی خیلی نقد خوبی بود آقای نامجو. دقیق و موشکافانه و منطقی :yes: :rose:
هم بازی فوقالعادس هم نقد!!!
چرا ژاپنیا اینقدر شاهکار خلق میکنن ولی ما نمیتونیم!!!!!!
چون ژاپنی هستن!!! :laugh: :laugh: :laugh:
نقد قشنگی بود