روزی روزگاری: “تاریکی” تقاصش را می گیرد… | نقد و بررسی بازی The Darkness
“یادش بخیر، عجب بازی معرکه ای بود”… برخی از بازی ها را مهم نیست چند سال قبل بازی کرده باشی و یا چند بار بازی کرده باشی،فقط کافیست نام آنها مطرح شود تا جمله اول این مطلب سریعا در ذهنتان نقش ببندد و حس کنید که دوباره دوست داری به سراغ آن بروی و تجدید خاطره کنی. عناوینی که تا همیشه در ذهنت حک می شوند و تا یادشان می افتی، آن گاه است که انگار دلت می ریزد پایین و یک حس شادی و شعف از به یاد آوردن خاطره تجربه کردن آن عنوان در وجودت ایجاد می شود و در یک لحظه به سرت می زند که فارغ از این که آن بازی در چه نسلی بوده، بروی و دوباره آن را بازی کنی. نمی دانم که آیا دقیقا این حس برای شما تا به حال رخ داده است یا خیر ولی برای من کاملا به همین شکلی است که برای شما شرح دادم و این حس در من به وجود می اید. بعید می دانم که برای شما نیز تا به حال چنین حالتی رخ نداده باشد و همه ما بازیبازان بازی هایی در ذهنمان داریم که با آمدن نامشان دلمان از شادی بریزد پایین. حتی ممکن است آن بازی از حافظه کوتاه مدت شما و ضمیر خود آگاهتان نیز رفته باشد و اصلا به آن فکر نکنید اما تا نامش را بشنوید همه چیز تازه می شود و انگار بازی می آید جلوی چشمانتان. چندی قبل دقیقا همین اتفاق برایم من رخ داد و در حالی که در صدد یافتن عنوانی خوب که در آرشیو گیمفا نقد نشده باشد، بودم و میثم عبداللهی پور عزیز، سرپرست تحریریه، نام عنوانی را بر زبان آورد و به من پیشنهاد داد که نگو و نپرس…
شنیدن نام آن بازی همانا و به یاد اوردن تک تک لحظات و حال و هوای غمگین بازی و گیم پلی خاص و جذاب آن نیز همانا. به قدری از شنیدن این نام خوشحال شدم که انگار گمشده ای در ذهنم داشتم و آن را پیدا کردم. این بازی، عنوانی است که شاید نام ان را نشنیده باشید و شاید نیز ان را تجربه کرده باشید و شاید حتی به خاطر خاص بون آن، از آن خوشتان نیامده باشد و آن را رها کرده باشید اما برای من این بازی یکی از خاص ترین و زیباترین خاطرات نسل هفتم را رقم زده است. بازی که داستان سرنوشت غمناک جکی استکادو را روایت می کند، شخصیتی که نامش انگار برای نقش اول بودن در یک بازی رایانه ای خلق شده است! نام این بازی The Darkness است. اگر بخواهبم بازی هایی را انتخاب کنیم که نامشان کاملا با بازی منطبق باشد و تمام بازی در نام آن نهفته باشد بی شک The Darkness یکی از اولین هاست که به واقع مانند نامش تاریک و تاریک و تاریک است. The Darkness تاریکی محض است. قصه مرگ و غم و انتقام و فروختن روح به تاریکی. سرگذشتی غمناک و تراژیک از جوانی که نمی خواست سرانجامش این شود ولی دست تقدیر برایش خواب دیگری دیده بود.
سال ۲۰۰۷ بود که استودیو Starbreeze (سازنده عناوینی مثل The Chronicles of Riddick ،Syndicate ،Payday 2 و Brothers: A Tale of Two Sons) عنوانی در سبک شوتر اول شخص را با نام The Darkness ساخته و توسط کمپانی ۲K Games برای کنسول های نسل هفتمی PlayStation 3 و Xbox 360 منتشر نمود. بازی خیلی زود برای خود نامی دست و پا کرد و به عنوان یکی از عناوین جذاب و شوترهای خاص آن سال نامش شنیده می شد. بازخوردها و نقدهای بازی اکثرا مثبت بودند و این عنوان موفق شد تا امتیازاتی نظیر ۸۸ از وبسایت گیم اینفورمر، امتیاز ۸۵ از گیم اسپات و امتیاز ۸۳ از گیم تریلرز را کسب نماید و نهایتا با امتیاز متای بسیار خوب ۸۲/۱۰۰ به کار خود پایان داد و یک عنوان موفق را در کارنامه سازنده اش ثبت نمود. نکته مهم اینجا بود که The Darkness از نظر خیلی ها که ان را تجربه کرده بودند از آن بازی ها بود که امتیاز متای آن نباید زیاد مورد توجه قرار گیرد زیرا عنوانی بسیار خاص است و نمی شود آن را به عنوان یک شوتر اول شخص معمولی نقد کرد و عنوانی مثل ان در بازار وجود ندارد.
به همین دلیل نیز خیلی ها اعتقاد داشتند ارزش این عنوان بسیار بیشتر از امتیاز متای آن است و ان را در زمره یکی از برترین بازی های سال ۲۰۰۷ محسوب می کردند. به واقع نیز همین گونه است و اگر بازی The Darkness را تجربه کرده باشید می دانید که این بازی شبیه به هیچ عنوان دیگری نیست و تقریبا مشابهی ندارد، به همین خاطر نیز بسیار ارزشمند است. فضای بسیار خاص و غمناک، روایت زیبا و جذاب، وجود المان های شبیه به عناوین نقش افرینی، گیم پلی خاص به دلیل وجود موجودات تاریکی و بسیاری از موارد دیگر از The Darkness عنوانی ساخته بود که بسیار خاص و جذاب و هیجان انگیز بود و تجربه ای بسیار لذتبخش را برای بازیبازان رقم می زد. در این مطلب قصد داریم تا نگاهی به این عنوان انداخته و بخش های مختلف ان را از زوایای گوناگون برای شما عزیزان بررسی نماییم تا شاید خاطرات خوبتان با این عنوان زنده شود و یا اگر احیانا آن را تجربه نکرده اید با توجه به اطلاعات این مطلب تصمیم بگیرید که ایا میخواهید به سراغ ان بروید یا خیر. پس اگر به هر نحوی به عنوان The Darkness علاقمند هستید پیشنهاد می کنم در ادامه مطلب نقد و بررسی بازی The Darkness با بنده و وبسایت تحلیلی خبری گیمفا همراه شوید.
بخش بررسی داستان این مطلب حاوی اسپویل کامل داستان بازی از ابتدا تا انتهاست و اگر این بازی را از ۱۰ سال قبل تاکنون تجربه نکرده اید از خواندن این بخش خودداری کنید.
غمناک، تاریک، تراژیک
مانند همیشه ابتدا به سراغ داستان بازی می رویم. عنوان The Darkness داستان Jackie Estacado را روایت می کند. داستان بازی به صورت روایت شدن وقایع گذشته در زمان آینده برای بازیباز تعریف می شود. در جشن تولد ۲۱ سالگی جکی استکادو، در پی انجام ناموفق یک ماموریت گرفتن پول، وی توسط مزدوران “عمو پالی” یا “Uncle” Paulie Franchetti که رئیس مافیای نیویورک است، هدف قتل قرار می گیرد. وی در حالی که در دستشویی قبرستان مخفی شده است، طرف صحبت “تاریکی” واقع می شود و این نیروی باستانی شیطانی که قرن ها در خانواده وی وجود داشته است در وجود او بیدار می شود و تمامی مزدوران را قتل عام می کند و از جکی به عنوان شخصی استفاده می کند که از قابلیت های شیطانی این نیروی نامقدس که تنها در تاریکی عمل می کند،، بهره می برد. با استفاده از نیروی تاریکی، جکی قصد می کند تا تجارت عمو پالی را با از بین بردن بزرگترین دلال و توزیع کننده مواد مخدر او با نام Dutch Oven Harry نابود کند و کشتارگاهی را که وی پول هایش را در آنجا نگه می دارد سوزانده و از بین ببرد. در جواب، عمو پالی و بزرگترین نیروی فشار او یعنی Eddie Shrote که کاپیتان دپارتمان پلیس نیویورک است، نامزد جکی با نام Jenny Romano که بی نهایت عاشق اوست را می ربایند. آنها او را به یتیم خانه ای که جکی و جنی با هم در آنجا بزرگ شده اند برده و در جلوی چشم جکی که توسط نیروی تاریکی گیر افتاده و نگه داشته شده است و کاری از دستش بر نمی اید، عمو پالی با بی رحمی جنی را به قتل می رساند.
جکی که از لحاظ روحی ویران شده است اقدام به خودکشی می کند و سپس خود را در دنیایی دیگر می یابد که “سرزمین تاریکی” نام دارد که در آنجا وی بخش هایی از جنگ جهانی اول و همینطور ۴ سوار اخر الزمان را مشاهده می کند. وی پدر بزرگ پدربزرگ خود با نام Anthony Estacado را در انجا می بیند که افشا می کند او بوده است که تاریکی را به خانواده استکادو آورده است و به جکی می گوید که چطور باید خود را از تاریکی خلاص نماید. او باید به قصر تاریکی در دنیای دیگر حمله کند و با این نیروی قدرتمند مبارزه نموده و او را از بین ببرد. در حین این سفر مداخله ای صورت می گیرد و جکی دوباره به دنیای زنده ها باز می گردد. بعد از بهبود یافتن جکی قصد می کند تا قبل از روبرو شدن با پالی، کاپیتان Eddie Shrote را از بین ببرد . بعد از این که موفق به کشتن او در آپارتمانش نمی شود، جکی چمدانی ارزشمند که متعلق به کاپیتان است را می دزدد و در آن بمب می گذارد و قرار ملاقاتی در کلیسا با کاپیتان ترتیب می دهد. طی اتفاقاتی در آنجا جکی بمب را منفجر میکند و کاپیتان و افسران فاسدش را و نیز خودش را می کشد و دوباره به دنیای دیگر می رود و با کمک انتونی به قصر تاریکی می رسد. انتونی شدیدا مجروح می شود و قبل از این که بتواند اخرین قدم برای رهایی جکی از دست تاریکی را به وی بگوید روحش برده می شود. طی مبارزه با تاریکی این بار جکی موفق می شود برخلاف قبل مالک مطلق تاریکی شود و کنترل کامل ان را به دست بگیرد. “تاریکی” که کاری از دستش بر نمی اید و دیگر تحت کنترل جکی است به وی می گوید با مصرف روح هر شخصی که جکی بکشد او بیشتر در تاریکی غرق می شود.
جکی محموله مواد مخدر پالی را نابود می کند و باعث می شود تا عمو پالی به فانوس دریایی گریخته و به انجا پناه ببرد و طی وقایعی نهایتا جکی وی را می کشد و انتقامش را می گیرد و این گونه تاریکی تماما جکی را در بر می گیرد. در اپیلوگ بازی، جکی خود را در رویایی می بیند که بر روی نیمکتی در پارک در اغوش جنی قرار دارد و جنی به او می گوید که انها تنها چند دقیقه وقت دارند تا با هم خداحافظی کنند و قبل از بیدار شدن جکی از بهترین لحظه زندگی خود لذت ببرند و نهایتا بعد از بیدار شدن جکی صفحه به صورت کاملا سیاه و تاریک محو می شود….
همانطور که مشاهده می کنید و به وضوح مشخص است داستان بازی بسیار جذاب و زیبا دنبال می شود و باید این را نیز بدانید که این تعریف کردن داستان به صورت نوشتاری حتی نصف زیبایی داستان این بازی را در خود ندارد و در بازی با روایت فوق العاده داستان و موسیقی و صداگذاری و فضاسازی عالی، داسیتان بازی بسیار جذاب تر و البته غمناک تر دنبال می شود. داستان بازی کاملا تراژیک است و هیچ پایان خوب و خوش و رستگاری و .. در خود ندارد که این موضوع داستان را بسیار واقعی تر و جدی تر جلوه می دهد و نقش زیادی در جذاب تر کردن ان دارد. نهایتا باید گفت The Darkness از لحاظ داستان و روایت آن عالی عمل کرده است و یک تجربه خوب داستانی را برای شما رقم می زند.
تاریکی زیباست
وقتی که سال ها از انتشار یک بازی می گذرد و قصد دارید ان را نقد کنید مشکل ترین بخش آن مطلب صحبت در مورد گرافیک و جلوه های بصری است زیرا که سالها از ان گذشته و انقدر بازی های با گرافیک روز و بی نظیر دیده ایم که ناخوداگاه فکر میکنیم که گرافیک بازی مورد نظر ما خیلی افتضاح است در حالی که بایستی ان را به نسبت سال انتشارش بررسی کنیم که این نیز کار اسانی نیست زیرا که ممکن است دقیقا مسائل گرافیکی ان را به یاد نداشته باشید و یا فراموش کرده باشید که بازی های هم دوره ان چه گرافیکی داشته اند و … اما به هر حال بایستی با توجه به دانسته ها و تماشا کردن ویدئوهای گیم پلی و یا دوباره بازی کردن ان عنوان، در مورد بخش گرافیکی بازی صحبت کرد. عنوان The Darkness از بازی هایی بود که در زمان عرضه گرافیک جذابی داشت و اصطلاحا خوش اب و رنگ بود مخصوصا با توجه به این که پر از صحنه های بسیار خشن و مرگبار و پاشیده شدن خون به در و دیوار و .. بود. در بازی از لحاظ گرافیک فنی مشکلاتی وجود داشت و گاها باگ های گرافیکی عجیبی را در آن مشاهده می کردید که تعدادشان گاها کم هم نبود. برخی مواقع در صحنه های شلوغ افت فریم نیز مشاهده می شد ولی تعداد این صحنه ها زیاد نبود و شما را زیاد ازار نمی داد. از لحاظ نورپردازی بازی فوق العاده بود و یکی از بهترین های زمان خود محسوب می شد.
در زمینه کیفیت تکسچرها و بافت ها The Darkness یک بازی متوسط رو به بالا و شاید بهتر است بگوییم خوب محسوب می شد و از این لحاظ راضی کننده بود. از لحاظ گرافیک هنری بازی معرکه بود. همه چیز در بازی فوق العاده طراحی شده بودند و از طراحی بی نقص شهر نیویورک سیتی و متروی آن گرفته تا خیابان ها و انسان ها و … و همینطور از همه مهم تر طراحی معرکه و بی نقص و خوفناک موجودات تاریکی بود. در راس آنها نیز دو مار اصلی تاریکی که از روی شانه های جکی در امده بودند قرار داشتند که بسیار مخوف طراحی شده بودند و همچنین موجودات تاریکی کوچک تر یا Darkling که ظاهر می شدند و دشمنان شما را پاره پاره می کردند نیز بسیار عالی و هنرمندانه خلق شده بودند. طراحی شخصیت ها نیز عالی بود و به عنوان مثال طراحی شخصیت عمو پالی به گونه ای بود که کاملا می توانستید بفهمید یک رئیس مافیای بی رحم و خونخوار است و از کشتن هیچ کس هراسی ندارد. در مجموع باید گفت عنوان The Darkness در بخش بصری تنها ایراداتش شامل باگ های گرافیکی و افت فریم ها هستند که مربوط به گرافیک فنی هستند و در بخش هنری فوق العاده کار کرده است و در نهایت یک ترکیب زیبا و جذاب را پدید اورده است.
تاریکی، همه کاره گیم پلی
بخش اصلی و ستاره بی چون و چرای The Darkness که ان را بسیار خاص و متمایز از هر شوتر دیگری کرده بود، گیم پلی این عنوان بود که به واسطه وجود هوشمندانه و خلاقانه موجودات تاریکی، The Darkness را تبدیل به یک بازی که نظیر ان در بخش گیم پلی وجود نداشت و اولین بازی بود که چنین خلاقیتی را به کار برده بود که علاوه بر شوتینگ و تیراندازی شخصیت اصلی، دو هیولای تاریکی نیز از روی شانه های وی بیرون آمده باشند و دشمنان را به فجیع ترین شکل ممکن بدرند. همینطور موجودات کوچک تاریکی یا Darkling ها نیز در کنار شما حرکت می کردند و در مواقع لزوم به جان دشمنان می افتادند، جذابیت بیشتری به گیم پلی بازی بخشیده و The Darkness را خاص تر کرده بودند. فقط بایستی این عنوان را بازی کرده باشید تا لذت استفاده از مارهای تاریکی و دریدن دشمنان با آنها را حس کنید و وقتی مشغول بازی کردن این عنوان هستید به معنای واقعی حس قدرت به شما دست می دهد. دشمنی را با یکی از بازوهای تاریکی می گیرید و در حالی که دارید به دشمنی دیگر تیراندازی می کنید با دیگر بازوی تاریکی ان را تکه تکه می کنید و در همین حال چندین Darkling شرور نیز به سر دشمنان ریخته اند و انها را می درند. فقط می توانم بگویم فوق العاده بود، فوق العاده. هیچ عنوانی چنین حسی را به بازیباز منتقل نمی کرد زیرا در هیچ شوتری دو بازوی مرگبار تاریکی نداشتید که به شما کمک کنند و دشمنانتان را سلاخی کنند. در گیم پلی بازی و برای مبارزه با دشمنان هم سلاح های متنوع را در اختیار دارید و هم می توانید از نیروهای تاریکی استفاده کنید.
قدرتهای تاریکی شامل مواردی مثل احضار Darkling های درنده برای حمله به دشمنان، استفاده از بازوهای تاریکی برای گرفتن و دریدن دشمنان و همینطور شکستن دیوارها، استفاده “Creeping Dark” که روی زمین و از درون دیوارها و درب ها می خزد و به سراغ دشمنان در فاصله دور می رود و آنها را می کشد و همچنین ایجاد یک حفره سیاه تاریکی که همه چیز را به درون خود می بلعد. قدرتهای تاریکی را نمی توانید در مناطق روشن استفاده نمایید بلکه باید در تاریکی مطلق باشند. در مناطقی که روشن است می توانید لامپ ها و منابع نور را شکسته تا تاریکی ایجاد کنید. برای ارتقای قدرت های تاریکی باید به انها اجازه دهید که قلب دشمنان کشته شده را مصرف کنند. در طول روند بازی جکی به سلاح های دوتایی تاریکی نیز دسترسی پیدا میکند که خیلی قوی تر از سلاح های معمولی هستند ولی انرژی تاریکی برای شلیک مصرف می کنند. شما در بازی می توانید از طریق مترو بین مناطق مختلف شهر جابجا شوید و اید چندین بار به یک منطقه بازگردید که از این جهت بازی دارای المان هایی از سبک نقش افرینی نیز هست. شما می توانید با صحبت کردن با افراد مختلف در مترو ماموریت های جانبی دریافت کنید که این موضوع نیز بازی را بسیار شبیه به عناوین نقش افرینی کرده است. کامل کردن ماموریت های جانبی به بازیباز یک شماره تلفن می دهد که در بازی باید با هر تلفنی ان را شماره گیری کنید تا موارد مختلفی ازاد شوند و همچنین در طول مراحل نیز می توانید ایتم های قابل جمع آوری را پیدا کنید. در مراحلی که در دنیای بیرونی جریان دارند این ایتم های قابل جمع اوری به صورت نامه ها و پیام های پست نشده هستند که شما باید وقتی به نیویورک بازگشتید انها را به دست صاحبانشان برسانید. در نهایت باید گفت بازی The Darkness از لحاظ گیم پلی بسیار عالی و فوق العاده عمل کرده است و گیم پلی بازی بسیار متنوع و جذاب و خاص است به دلیل وجود نیروهای تاریکی در بازی که هیجان خاصی را به آن بخشیده اند.
نوای محزون اما مخوف تاریکی
شاید اگر بخواهیم یکی از قدرتمندترین بخش های بازی The Darkness را نام ببریم باید به صداگذاری بی نظیر، معرکه و بی نقص موجودات تاریکی اشاره کنیم که واقعا عالی کار شده بودند و هم صدای خوفناک و جذابی داشتند و هم دیالوگ های عالی را بر زبان می اوردند. صداگذاری دیگر شخصیت های بازی مخصوصا خود شخصیت جکی استکادو نیز عالی کار شده بود و هیچ گونه ایرادی در زمینه صداگذاری بازی دیده نمی شد. در بخش موسیقی نیز کار به همین شکل بود و موسیقی بازی کاملا مناسب حال و هوای غمناک و غمزده بازی بود و به واقع حس افسردگی که جکی استکادو دچار ان بود و اتش انتقامی که درون او شعله ور بود را به بازیباز منتقل می کرد. یک موزیک تاریک، غمگین و عاری از هر گونه شور و هیجانی، دقیقا همان چیزی بود که بازی The Darkness باید داشت و سازندگان موسیقی بازی مشخص بود که با داستان بازی و شخصیت جکی و حال و هوای بازی کاملا آشنا بوده اند و موسیقی کاملا مناسب را برای این بازی طراحی کرده بودند که تحسین برانگیز بود. در نهایت باید گفت این عنوان در بخش صداکذاری و موسیقی هیچ گونه مشکلی را در خود نمی بیند و بی شک ستاره این بخش، صداگذاری بی نقص موجودات تاریکی هستند که بازی را چندین برابر جذاب تر می کنند.
حتما وارد تاریکی شوید!
نهایتا در مورد بازی The Darkness باید گفت ارزش بالایی که این بازی دارد از نمره های خوب آن بسیار بیشتر است زیرا که این عنوان یک بازی خاص است. این بازی یک شوتر اول شخص معمولی مانند بقیه بازی ها نیست بلکه یک شوتر اول شخص با المان هایی است که آن را از هر بازی دیگری در سبک خود متمایز کرده است و حال وهوای بی نظیری به بازی بخشیده است. The Darkness بدون شک در زمه بازی هایی قرار می گیرد که اگر ان را تجربه کرده باشید هیچ گاه از یادتان نخواهد رفت وگیم پلی وداستان خاص بازی را به یاد خواهید داشت. شک نکنید که هنوز هم کاملا ارزش دارد که به نسل هفتم بازگردید و این شوتر اول شخص عالی با المان های نقش افرینی و اکشن را تجربه نمایید چرا که چنین بازی هایی به این صورت نیستند که هر سال ۱۰ عدد مثل انها منتشر شود و جای هم را بگیرند و قبلی ها از یاد بروند، بلکه این مدل عناوین شاید در یک نسل ۲ یا ۳ عدد بیشتر نباشند که اینچنین خاص باشند. The Darkness بازی بی نقصی نیست و قطعا ایراداتی دارد اما المان های نقش افرینی و بازوهای تاریکی که در بازی هستند بسیاری از معایب را می پوشانند و سبب می شوند تا یک تجربه فوق العاده لذتبخش در یک داستان و دنیای غمناک و جنایتکارانه برای شما رقم بخورد و یک بازی به واقع، تاریک را تجربه نمایید که اسمش کاملا برازنده ان است.
پر بحثترینها
- ۱۵ مشکل بزرگ سری GTA که طرفداران سرسخت نمیخواهند به آنها اعتراف کنند
- ویدیو: مقایسه Call of Duty Black Ops 6 روی PS5 و Xbox Series X/S [زیرنویس فارسی]
- نقدها و نمرات بازی Dragon Age: The Veilguard منتشر شدند
- رسمی: سونی دو استودیوی Neon Koi و Firewalk، سازنده Concord، را تعطیل کرد
- نقدها و نمرات بازی Call of Duty: Black Ops 6 منتشر شدند
- ادعای سازنده Concord: اثری ساختیم که تجربه فوقالعادهای را به گیمرها ارائه میدهد
- بیش از ۸۰ بازی برای PS5 Pro بهینه شدهاند
- گزارش: کارگردانان بازی Marvel’s Wolverine نقش خود را رها کردند
- شمار بازیکنان همزمان Dragon Age: The Veilguard در روز عرضه به بیش از ۷۰,۰۰۰ نفر رسید
- تحلیلگر: Ghost of Tsushima ارزش سرگرمی و عدم تحمیل ایدئولوژی را در اولویت قرار داد
نظرات
عالی بود مثل همیشه خسته نباشی سعید جان :yes: :yes:
به محض اینکه نام بازی رو دیدم ناخوداگاه ذهنم به سمت دو اژدهای روی شانه جکی رفت و واضح هست که سنگینی گیم پلی بازی بر دوش همون دو اژدها هست خب با یک بازی شوتر اول شخص طرف هستیم که وقتی بازی رو شروع میکنی صرفا فکر میکنی با یک عنوان معمولی طرف هستی اما نه هنوز سورپرایز هایی در راهه به طور کلی گیم پلی جذاب بازی رو مدیون اون دو اژدها و بحث فرار از نور هستیم و چقدر داستان بازی همون طور که گفتی جذاب هست واقعا کمبود همچین عنوانی در این نسل حس میشه
درود بر محمدرضای گل. خیلی ممنونم. سلامت باشید انشاله.
دقیقا همینطوره محمدرضا جان در مورد بازی کاملا موافق هستم باهات
عالی بود سعید جان.ممنون
متاسفانه نمیتونم ب نسل ۷ برگردم چون کنسولشو ندارم :-(( :-(( :-((
و اینکه حسرت میخورم ک چرا بازی برای PC عرضه نشد.حیف… :-/
شماره یکشو نمیدونم ولی شماره دو برای PC اومده،فوقولعادس
خیلی ممنون حامد جان. تشکر از شما.
بله واقعا بازی زیبایی بود که حیفه بازی نکرده باشید
بازی نکردمش بسی هایپ شدم 😐
اگر تونستید تجربه کنید چون خیلی عالیه
یه شوتر علمی تخیلی خوب با متای ۸۲ :yes:
امیدوارم ۲k نسخه جدیدو معرفی کنه
سازنده ها Brothers: A Tale of Two Sons پشته بازی بودند
کلا Behaviour Interactive پتانسیل زیادی داره بازیاش نمونه Dead by Daylight
امیدوارم تو اینده هم موفق باشه :yes:
علمی تخیلی نیست ، علمی تخیلی یعنی اینکه احتمالش باشه تو آینده به اینجور چیزا برسی ، کلا تخیلیه 😀 و ترسناک .
ای بابا من یعنی باید این رو هم بازی کنم 😐 ازش خوشم اومد جالبه ، ترس ، خشونت و داستان جالب ، اینم یه روزی قبل مرگم بازی میکنم 😀 حدود ۴۰ تا بازی تو لیستمه که باید قبل مرگم بازی کنم 😀 ( شایدم بیشتر چون بازیایی مثل زلدا یا متال گیر نسخه های زیادی دارن ) شما هم درست کنین یک کیفی میده 😀
( در ضمن تو این پست بدجور بوی وی پی ان میاد 😐 )
رفیق یعنی من اومدم با vpn حرکت زدم? :yes:
داداش ، گفتم پست ، نگفتم که کامنت ، اگه نگاه کنی میبینی که همه ی کامنتایی که نباید زیاد دیسلایک میخوردن دیسلایک بارون شدن که از بچه های گیمفا بعیده ، نمیتونستم که زیر همه ی کامنتا بگم که مشکوک به وی پی ان هستش و منظور اصلی من هم نظرات مخفی شده بود دوست عزیز 😉
اها شرمنده اشتباه از من بود دوسته من :yes:
خدایی خیلی ادم باید اشفته باشه اینکارو بکنه بیخیال زیاد مالی نیست :yes: :heart:
عالی بود این بازی البته من فقط نسخه ی دوم رو بازی کردم ولی بی نهایت خوش ساخت بود بازی و گیم پلی روونی داشت :yes:
بلهئ نسخه دو هم عالی بود ولی نسخه اول قوی تر بود
خب من نسخه ی دوم رو بازی کردم فقط و قطعا میشه از گیم پلی روون و خلاقانه ی نسخه ی دوم فهمید که نسخه ی اول شاهکار بوده :yes:
اقای اقا بابایی شرمنده دستم خورد :reallyangry: :reallyangry: :reallyangry:
خیلی ممنون اقای بابایی منتظر این نقدتون بودم مچکر…
منتها دوتا خواهش یا انتقاد د ارم
۱.کانال اپارات تون رو اپدیت کنید …….یه زمانی ویدیو های خوبی میزاشتین و روزی شاهد دو یا سه تا ویدیو بودیم ولی الان این طور نیست
۲.روی نقد های ویدیویی حساب ویژه ای باز کنید ، حداقل برای افرادی مثل بنده که مشغله زیادی دارن خیلی سودمنده
درود بر شما. خیلی متشکرم ازتون. لطف دارید.
اختیار دارید . نظر شما رو به دیده منت میذارم من همیشه.
چشم. حتما این کارو میکنم. بیشتر ویدئو میذارم.
نقدهای ویدئویی والا الان یه ویدئو نقد در هفته میتونیم بریم ولی سال جدید قطعا بیشتر میشه
حیف واسه pc نیومد.نسخه دوم که یکی از بهترین داستان سرایی هارو داشت.نمیدونم چرا ولی حس فیلم shutterisland میداد بهم.
من یاد ضحاک افتادم :laugh: :laugh:
منم ۲ رو بازی کردم خیلی قشنگ بود
خسته نباشى سعید جان مثل همیشه عالى بود…نمیدونم چرا هر بازى رو که نقد میکنى دلم میخواد بازى کنم اما خب فعلا مشغول ابر شاهکار بایوشاکم که اونم به واسطه ى اعتماد به نقد هاى زیبات خریدم…عالى هستى پسر :star: :heart:
درود بر شما. خیلی ممنونم ازتون. نظر لطف شماست که به مقالات بنده اعتماد و علاقه دارید.
بله بایوشاک رو که خب اصلا با بازی دیگه ای مقایسه نکنید و هیچ بازی در دنیا ارزش نداره که بایوشاک رو براش ول کنید.
خیلی ممنونم. نظر لطفتونه. شما خودتون عالی هستید
نسخه اولش که متاسفانه برای pc منتشر نشده اما چون هایپ شدم و اقای اقابابایی میگن بازی خوبیه به جای قسمت اول حتما باید نسخه ۲ را تجربه بکنم البته شاید بعد از نسخه نسل ۸ بازی اسکایرم که واقعا بازی طولانی و شاهکاری هست.با تشکر
ضمنا متاسفانه متای زلدا یک نمره پایین امد :-X .البته چیز غیر عادی نیست در نسل ۸ .بعضی ها میخوان خودی نشون بدنو …. حالا میخواد انچارتد و ویچر و هالو و زلدا باشه.فقط امیدوارم با کریتوس درگیر….وگرنه :ghost:
درود بر شما. خیلی متشکرم از اعتمادی که دارید به بنده. بله نسخه دو هم بازی کنید قطعا لذت می بیرید چون بسیار خاصه و جذاب.
به کسانی که این عنوان رو تجربه نکردن به شدت پیشنهاد میشه!
:yes:
خسته نباشی سعید جان
انصافا همیشه بازی های نابی رو انتخاب میکنی 😀 :heart:
خیلی ممنونم طاهای عزیز. شما لطف دارید. سلامت باشی.
خوشحالم که بازی ها رو دوست دارید که برای نقد انتخاب میشن
ممنون آقا سعید.نسخه دومش که حرف نداشت ولی نسخه ی اول رو تا حالا بازی نکردم.
درود بر شما کامیار جان. تشکر از شما.
نسخه دوم هم عالی بود واقعا
یک عنوان بی نظیر بود و ایده ای جالب که قدیمی نمیشه
بازو های منو یاد ضحاک ماردوش میندازه
مرسی بابت نقد زیبا
بله دقیقا ایده اش عالی بود.
خیلی از شما ممنونم.
پایان عجیب و غم انگیز ی داشت :yes:
متاسفانه متاسفانه متاسفانه این نسخه برای PC منتشر نشد :-(( ولی نسخه دو فوق العاده بود به نظر من سه کرکتر در دنیای بازی هستن که من از استایل داغونشون (بسیار اندوهگین) خیلی خوشم میاد یکی مکس پین یکی همین جکی و یکی هم بیگ بی ولف.
خطر اسپویل
اصلا چطور شد که جکی تو نسخه دوم تو تیمارستان بود؟ و این که آخرش خیلی ضایع تموم شد که به نظرم همون انتخاب خودکشی دلیلی بر اینه که نمیخوان نسخه ۳ رو بسازن چون خودکشی میکنی و تمام اون انتخاب دیگه هم زنده موندن و رقصیدن با اون پرستاره که شبیه زنش بود یه جور ماست مالی بر پایان این فرنچایز بود 😥
دوستان بعد از خوندن متن فهمیدم که جکی تا حالا ده بار مرده و زنده شده 😀 پس من اشتباه کردم شاید بتونن بازی رو ادامه بدن.
باز خطر اسپویل
چرا جکی تو نسخه دوم از تاریکی جدا شده بود و بعد از به وجود اومدن درگیری تاریکی دوباره اونو وس وسه کرد؟ و اینکه جکی در نسخه دوم چرا پولدار بود؟(این سوالا واسه اینه که نسخه اول برای PC منتشر نشد و نتونستم بازی کنم وگرنه انقدر مزاحم نمیشدم 😀 )
تایید لطفا.
چرا یکی داره با ۲۰ تا اکانته خودش به همه منفی میده؟ ماضی فازا ؟!!!!
داداش منفیارو بخیال مهم نی
اسمتو عشق است Bigby :inlove: :inlove:
احتمالا یکی از هموناست ک اسمه اینجارو گزاشته سایت همسایه …
اقا چه خبره این همه نظر مخفی شدن مگه میشه :hypnotized: یکی بگه چه خبره؟؟؟؟
خیلی عالی بود سعید اقابابایی این بازی واقعا برای من جالب بود گیم گلی عالی و داستان خوبی داشت من دو تا نسخه رو بازی کردم راستش جای بعضی از بازی ها داخل این نسل خیلی خالیه مثل darksiders و همین darkness
درود بر شما محمد علی جان. خیلی ممنونم ازتون. عالیه که هر دو بازی رو تجربه کردید چون واقعا عالی هستن. بله واقعا جاشون خالیه.
اهمیتی نداره محمد علی جان. با یک کلیک معلوم میشه. اینها زندگی یه نفره که میشینه با فیلتر شکن از صبح میبینه کی نظر میذاره که منفی اضافه کنه!!!!!!!!!!!! به زندگی بقیه کاری نداریم ما!!!!!!!!!!!
اینا فکر میکنن کار منه ولی نیست میخوان منو خراب کنن 😐
من سرعت نتم خیلی اومده پایین و نمیتونم منفی مثبت بدم :blush:
سلام خدمت شما. خیلی ممنونم.
بله نسخه ۲ هم عالی بود و البته نسخه اول قوی تر بود مخصوصا از نظر داستان
نقد کامل و استانداردی بود؛ درود بر سعید عزیز…. :yes: این بازی عالیه خصوصا در بخش داستانش :inlove:
خدمت دوستی که از دیروز به اینور داره نظرات موافق با نویسنده رو مخفی و مخالف رو محبوب میکنه؛ جزء نابکار و بیکار واژه ی دیگه ی در توصیفش ندارم… البته اگه علی خودمونی که ایراد خاصی نداره، چون عادتته…
من نیستم یکی داره منو خراب میکنه :reallypissed: :reallypissed: :reallypissed: :reallypissed:
من فقط به سونی فن ها بعضی هاشون که به pc تو.ه.ین میکنن منفی میدم(که این چند مدت نمیتونم) :idk:
والا اگه نتم خوب بود مثبت میدادم بهشون
تهمت زدن کار خوبی نیست مثل دیروز به بابایی تهمت زدن 😉
دیروز=چند روز پیش 😐
زیاد اسپم دادم ببخشید فقط میخواستم بگم کسی اسم منو نبره درباره منفی مثبت 🙂
چشم علی جون؛ واژه اسپم که با خودت وارد گیمفا شد :yes: :heart:
درود بر شما علی جان. خیلی ممنونم ازتون.
سلام خدمت دوستان و آقا سعید عزیز.
چقدر دوست داشتم تو نسل هفت پلی استیشن سه رو داشتم تا همه بازیای زیبای نسل هفت مثل همین the darkness رو بازی کنم ولی حیف که از همون زمان عرضه پلی استیشن ۳ همیشه حسرت داشتنشو خورم و اون موقع ها با پلی استیشن ۲ام سرگرم بودم و هیچ وقت متاسفانه نصیبم نشد ولی در عوضش به ps4 عزیزم رسیدم خداروشکر رسیدم. بازیای زیبای نسل هفت که از دیروقتی حتی همون زمان که هنوز اوایل نسل هفت بود عاشقشون شدم و دلم میخواست و آرزو داشتم یه روزی امکان بازیشون برام فراهم بشه یا تو نسل هشت ریمستر بشن.مثل
سه گانه مس افکت و
سری Dead space
و red dead redemption و the darkness
و killzone ها و
metal gear solid 4
اسپلینتر سل بلک لیست و کانویکشن
و خیلی بازی زیبای دیگه
سلام خدمت شما. ممنون از نظر زیباتون. واقعا کلی بازی هستن که ارزوی نسخه جدید یا ریمستر شدنشون رو داریم. دارک سولز ۱ و دیمونز سولز
آقا سعید بایوشاک دو تا پایان داشت واقعا پایان اولی حسابی هم شاد هم غمگینم کرد چ زیبا لیترسیسترها میان آخر سر مزار جک لحظات آحر زندگیش.
واقعا با حرفتون موافقم در مورد حس زیبایی که هنگام به پایان رسوندن بایوشاک به بازیکن میده و واقعا بازیکن به خودش افتخار میکنه برای علاقه به همچنین صنعت بینظیری که این چنین بازی های هنری ناب و بینظیرتری ازش میدرخشه و فقط اکشن و کشت و کشتار و تیراندازی نیست و بقول خودتون چه کوتاه فکر اون افرادی هستن که بازی رایانه ای رو فقط وقت تلف کردن و خشونت و بچگانه میدونن.با بازی هایی نظیر بایوشاک ، the last of us , بازیهای سرشار از هنر استاد فمیتو اوئدا مثل آخرین نگهبان و ایکو و سایه کلوسوس, سرخ پوست مرده رستگاری، اکثر بازیای مستقل مثل لیمبو و اینساید نه تنها برای این چنین افرادی بلکه در مقابل همه افراد علاقه مند به سایر کارهای هنری فخر فروخت.
واقعا آقا سعید منم مثل شما خیلی خیلی ناراحت میشم وقتی میبینم کسی در جامعه درمورد بازیای رایانه ای ظالمانه و غیر منصفانه حرف میزنه و این همه حرفای پوچ و بی فایده ای رو میشنوم.
هر آدمی دوست داره و حق داره تو این دنیا با چیزی که علاقه داره خوش باشه این صنعت دوست داشتنی هم علاقه و عشق ما گیمرهاس و چیزیه که ما دوست داریم مثل همه آدمای دیگه تو این جهان که آزادن با اون چیزی و اونطوری دوست دارن زندگی کنن.
چرا کارکردن در زمینه بازی رو بی فایده میدونن , چرا پول بازی دادن و یا کنسول خریدن یا کارت گرافیک یا خیلی چیزی دیگه در حوضه بازی حروم و تلف کردن پول و وقت میدونن وکلا بازی کردن رو تلف کردن وقت یا بچگونه میدونن با وجود اینکه حتی اگه اون گیمر یه کار شغل درست و حسابی هم داشته باشه و آدم خوبی و موفقی در همه زمینه ها باشه ولی فقط بخاطر علاقه داشتن به یه تفریح سالم و صنعت زیبا به اسم بازی های ویدیویی دیگه اعتبارشو خراب کنن و با دید ناخوشایند و بدی به اون فرد نگاه کنن. چرا و خیلی چراهای بیشمار دیگه…………
متاسفانه از این دسته از افراد زیاد هستن اون ها هم البته نظر خودشون رو دارن ولی بعضی وقتها بازی یک اثر هنری تا تفریح بچه گانه assassins creed3 که همه با اون خاطره داریم یا uncharted 3
متأسفانه واقعا.
کاملا با نظرتون موافقم Haytham Kenway عزیز در مورد سری زیبای Assassin’s creed و گشت و گذار در مناطق تاریخی آنچارتد ٣
درود بر شما.
بله مطمئن باشید که بعد از پایان بازی بایوشاک حس میکنید که به سطح معلوماتتون از دنیای بازی افزوده شده و خیلی برای بازی های بعدی سخت گیر میشید. ناخوداگاه از این به بعد هر شوتر اول شخصی بازی کنید با بایوشاک مقایسه اش خواهید کرد .
متاسفانه عقاید غلط در مورد گیمرها وجود داره و خواهد داشت تا زمانی که شاید خود ما که والدین اینده هستیم عوض کنیم این رو
مقاله عالی بود ممنون آقای بابایی
__________
اسپم
من تو نصب بتل یک مشکل دارم
وقتی که دارم اکسترکت میکنم تو پارت ۳۶ ارور میده چرا ?
کلا ۲۷۰ پارته ?:-)
خیلی ممنونم ازتون
آقا سعید بازم یه نقد عالیه دیگه برامون نوشتی
یادش بخیر وقتی این بازیو گرفتم فکر میکردم یه بازیه معمولیه ولی بعد از یکم بازی کردن بشدت مجذوبش شدم
یادش بخیر واقعا بازیه دوستداشتنی ای بود
درود بر شما. خیلی متشکرم ازتون. لطف دارید
بعضی از بازی ها هستن که فقط ۳ عامل اونها رو خاص میکنه
۱-شخصیت پردازی
۲-موسیقی بازی
۳- داستان
گیمپلی هم خیلی مهمه ولی ما بازی های خاطره انگیز رو با این سه عام به یاد می آوریم مثلا همین بازی نقد شده یا بازی assassins creed II که بازی کردنشون یک لذت خاصی داره.من خودم چند وقت پیش unchrted4 رو که بازی میکردم واقعا از گیم پلیش لذت بردم ولی بازی assassin creed II خاطره های خود زندگی شخصیم رو برام زنده میکنه.واقعا از نقدتون متشکرم.نقد شما واقعا احساسی بود و من رو یاد خاطرات خوش نسل ۷ انداخت.چه نسلی بود واقعا !
درود بر شما. خیلی ممنونم ازتون که مطالعه کردید و مرسی از نظر زیباتون.
اجرای Demons Souls بر روی pc…………
روز به روز شبیه ساز RPCS3 که یک شبیه سازی اجرای بازی های PS3 روی PC است,تکمیل و تکمیل تر می شود.دیروز هم طی ویدیو ای که تیم سازنده شبیه ساز منتشر کرد,شاهد اجرا بازی Demon’s Souls بر روی این شبیه ساز هستیم.
طبق گفته تیم سازنده بازی بر روی افکت های ویژه fog, motion blur, bloom, particle effects و …,به درستی اجرا شده است ولی بر روی برخی جاهای بازی,بازی با افت فریم زیر ۱۰ روبه رو می شود.تیم سازنده قول داده است که به زودی,این مشکل را برطرف کند و در ورژن بعدی شاهد فریم ثابت ۳۰ باشیم