روزی روزگاری: ماجراهای خواهر ناتنی لارا کرافت | نقد و بررسی بازی Beyond Good & Evil
امروزه از لارا کرافت (Lara Croft) به عنوان بانوی شماره یک صنعت بازی های رایانه ای نام می برند. وی چهره ای است که پرچم دار فرنچایز ۵۰ میلیون دلاری Tomb Raider بوده و آنچنان خاطره انگیز و دوست داشتنی است که بعید می دانیم هیچ بازیکنی در بین تمام نسل های بازی ها با وی آشنایی نداشته باشد. در واقع لارا کرافت اولین شخصیت مونث در تاریخ بازی ها می باشد که جدی گرفته شد و نماد انقلاب فمینیستی در سراسر جهان عظیم بازی ها می باشد. در بین تمامی جذابیت های ظاهری، لارا کرافت همچنین سرشار از هوش فراوان، قدرت و استقامت بالای بدنی بوده و تیرانداز خوبی نیز می باشد. گویا وی تمامی این ویژگی ها را در طی بیست سال اخیر، ذره ذره افزایش و تحول داده است. از چهره هنری لارا کرافت در طی این سال ها توسط کاور مجله ها، تبلیغات تلویزیونی، مجله های کمیک و اقتباس های سینمایی متعددی، تقدیر به عمل آمده است و با تمامی این سر و صدا ها، وی تنها یک دختر ساده می باشد که بر حسب اتفاق عشق و علاقه شدیدی به خزیدن درون تونل تاریک یک غار دور افتاده و سرقت از مقبره مومیایی ها و کلنجار رفتن با تله های مختلف دارد. زمانی هم که صحبت از مبارزات تن به تن و مسلح می شود، لارا کرافت هیچ کمبود و ضعفی را در مقابل دشمنانش (که از قضای روزگار همگی هم مردان تا دندان مسلح و خطرناک هستند) حس نکرده و به مانند تمامی قهرمانان سایر بازی های رایانه ای، یک تنه جلوی تمامی آن ها می ایستد. عامل اصلی موفقیت یک بازی و در واقع هسته اصلی آن که باعث شهرتش می شود، ایجاد یک شخصیت کلیدی و چرخاندن تمامی محوریت و جهان بازی بر روی سر همان شخصیت است و اینجاست که متوجه اهمیت بالای لارا کرافت و پوچ بودن فرنچایز Tomb Raider و صنعت بازی های امروزی بدون حضور وی می شویم.
Tomb Raider در تاریخ نوامبر ۱۹۹۶، دقیقاً شش هفته پس از عرضه غول سرگرمی ساز صنعت بازی یعنی Super Mario 64 عرضه شد و در کمال تعجب در پایان اولین روز عرضه، سکان کشتی بازی ها را از دستان لوله کش ایتالیایی خارج کرده و با سعود به رتبه اول و فتح آن برای چندین ماه، نشان داد که سه بعدی سازی ماجرا های این بانوی ماجراجو آنچنان هم از چشمان بازیکنان دور نمی ماند. انفجار بازی و درآمد زایی سریع آن باعث شد که ساخت نسخه های بعدی در اولویت قرار بگیرد و پس از تنها دو ماه از عرضه نسخه اول، ساخت بازی دوم کلید خورد. در این بین لارا مهمان حضور در صنایع غیر از بازی ها نظیر نوشیدنی های انرژی زا، عکس های ماشین های مسابقه ای و حتی تمبر های اداره پست نیز بود (در این بین نباید مدل های خوش شانسی که شانس حضور در لباس های متفاوت لارا را برای مجله های مد پیدا کرده اند را از قلم بیاندازیم). پدیده جهانی لارا کرافت سریع تر از آن چیزی که کسی فکرش را هم بکند، در بین عوام مانند ویروسی شایع شد و آثار آن را در همین لحظه که این متن را می خوانید، می توانیم به وضوح مشاهده کنیم؛ اما آیا دلیلی منطقی برای این موضوع وجود دارد؟
پس از اینکه لارا کرافت و Tomb Raider توانستند در طی سالیان سال، بازیکنان زیادی را در ماجراجویی های خود دخیل کنند، حال نوبت عناوین متعدد دیگری بود تا ترس خود را کنار گذاشته و بدون توجه به کلیشه همیشگی صنعت بازی ها، یعنی وجود کاراکتر مذکر به عنوان شخصیت اصلی بازی، با نوآوری های خود، قهرمانان زن را نیز وارد پیکر صنعت بازی ها کنند. البته این سخنان بدین معنا نیست که پیش از خلق لارا کرافت هیچ شخصیت مونثی به عنوان نقش اصلی در بازی ها وجود نداشت و پیش تر از ظهور Tomb Raider ما شاهد حضور کاراکتر های مطرحی مانند Samus Aran از بازی Metroid محصول ۱۹۸۶ بودیم؛ با در نظر گرفتن این موضوع که Samus Aran تنها در پایان بازی از هویت اصلی خود رونمایی می کند، در نتیجه باید افتخار موفقیت بازاری شخصیت های زن در بازی ها را باید مدیون لارا کرافت باشیم. با این حال چه بلایی بر سر عناوینی می آید که پس از موفقیت Tomb Raider دست به ساخت شخصیت های مونث زدند؟ آیا اکثر آن ها تنها قصد رسدن به عظمت بی پایان Tomb Raider را داشته و کوچکترین ابهت و افتخاری برای خود ندارند؟ برای جواب دادن به این سوال به سراغ یکی از خاص ترین و بی همتا ترین عناوینی رفته ایم که در ششمین نسل از کنسول های بازی به همراه شخصیت اصلی مونث عرضه شد. عنوانی که با ظاهر و گیم پلی کالت و خاصی که داشت کمتر دیده شده و از آن تقدیر به عمل آمد؛ با این حال در این مقاله قصد بررسی و ورود به جهان عنوانی به نام Beyond Good & Evil را داریم.
بازی Beyond Good & Evil عنوانی در سبک اکشن و ماجراجویی (Action-Adventure) می باشد که در سال ۲۰۰۳ منتشر شد. بازی توسط کمپانی Ubisoft توسعه یافته و منتشر شد. با توجه به بازار گرم بازی های نسل ششمی، بازی برای تمامی پلتفرم های موجود در زمان خود از جمله پلی استیشن ۲ (PlayStation 2)، ایکس باکس (Xbox)، گیم کیوب (GameCube) و رایانه های شخصی (Microsoft Windows) عرضه شد. با اینکه عنوان Beyond Good & Evil در بین منتقدان خوش درخشید و همچنین موفق به دریافت نامزدی بهترین بازی سال در مراسم Game Developers Choice Awards سال ۲۰۰۴ شد، با این حال در بازار یک شکست محسوب می شد و آنچنان که باید نتوانست بین بازیکنان جا باز کند؛ با این جال در سال ۲۰۱۱ یک نسخه بازسازی شده و فول اچ دی برای کنسول های نسل هفتمی ایکس باکس ۳۶۰ (Xbox 360) بر روی شبکه Xbox Live Arcade و بر روی پلی استیشن ۳ (PlayStation 3) بر روی شبکه PlayStation Network منتشر شد. با توجه به شانس دوباره ای که برای درخشش این بازی مهم، به آن داده شده است و اهمیت بازی با توجه به انقلابات و تاثیر گذاری های فراوانی که در سال های پس از عرضه اش بر روی سایر بازی های صنعت بازی داشت، سری می زنیم به تار و پود دنیای پیچیده و عجیب و غریب بازی Beyond Good & Evil و می بینیم که دقیقاً با چه پدیده ای طرف هستیم. با گیمفا همراه باشید.
بسیاری از بازیکنان معتقد هستند که سازندگان در عین سادگی خاصی که برای طراحی محیط و اعماق داستان بازی خود در نظر می گیرند، همیشه یک قدم از عمق افکار بازیکنان جلوتر بوده و نکات بسیار ریزی را درون بازی خود پنهان می کنند تا همواره بازیکنان را به چالش کشیده و همچنین بازی خود را جاودانه تر از سایر عناوین موجود در بازار شلوغ بازی ها کنند. اگر به طور دقیق به جزئیات محیط بازی و مکالمات بین شخصیت ها توجه نکنید ممکن است نکته ای را از قلم بیاندازید و تازه با این وجو همچنان ممکن است که برای استنتاج میان تصاویری که مشاهده کردید به مشکل بر بخورید. در رابطه با داستان سرایی عنوان Beyond Good & Evil نیز این موضوع برقرار بوده و به عقیده بسیاری از بازیکنان، رمز و راز های فراوانی در جای جای بازی قرار داده شده اند. در بازی ها دو نوع رمز راز به همراه عوامل رمز گشایی وجود دارد؛ در ابتدا معما هایی که در قالب پازل هایی تحت عنوان داستان پلیسی (Whodunit) به بازیکن ارائه می شوند و در مرحله دوم نیز معما هایی که درون محیط پنهان شده اند و رمز گشایی از آنان تنها حاصل تئامل بازیکن با محیط می باشد و بس. بازی Beyond Good & Evil بیشتر از مورد اول در دسته دوم جای دارد. اگر می خواهید سر از کار دشمنان و موجودات خبیث بازی در بیاورید، آسان ترین راه برای اینکار حمله به قلب پایگاه های آنان می باشد. برای اینکه کمتر گیج شوید بهتر است گذری داشته باشیم به داستان سرایی بازی و ببینیم که چگونه سعی در پیچاندن اذهان بازیکنان را دارد.
وقایع بازی Beyond Good & Evil در سال ۲۴۳۵ و بر روی سیاره Hillys رخ می دهد. معماری ساخت ساختمان ها و شهر های بازی بر اساس استایل هنری و سبک روستایی اروپایی طراحی شده اند. با این حال جهان بازی از عناصر و عوامل مدرن ترین مانند ایمیل و کارت های اعتباری بهره می برد؛ در این میان عناصر جهان های فانتزی نظیر سفینه های فضایی و حیوانات انسان نما نیز به یاری بازی آمده اند. پس از اینکه بازی شروع می شود، سیاره Hillys تحت حمله موجوداتی فضایی با نام ارتش DomZ قرار می گیرد. هدف اصلی این موجودات ربودن ساکنین سیاره Hillys و تخلیه نیروی زندگانی آن ها برای تولید انرژی و استفاده از سایر ساکنین سیاره به عنوان برده می باشد. شخصیت اصلی بازی Beyond Good & Evil دختری به نام جید (Jade) می باشد که خبرنگار و عکاسی جوان بوده و در جزیره ای کنار فانوس دریایی ساکن می باشد که همچنین خانه ای برای کودکان بی سرپرست سیاره نیز می باشد. Pey’j از دیگر شخصیت های اصلی بازی و عموی جید می باشد که ظاهری گراز مانند داشته و او نیز حکم نگهبان را دارد. Double H نیز شخصیتی است که به عنوان دستیار جید، او را در طی ماموریت ها همیاری می کند و همیشه هم لباس فضایی ارتش را بر تن دارد. Secundo هم هوشی مصنوعی می باشد که برای واحد ذخیره سازی جید طراحی شده است و متراکم کننده مصنوعی اتمی (SAC) وسایل و اقلام مورد نیاز را به صورت دیجیتالی به فروش می رساند. دشمنان اصلی بازی نیز کاهن و بزرگ سازمان DomZ می باشد، که هدایت گر اصلی تهاجم بوده و ژنرال Kehck نیز فرمانده بخش آلفا می باشد که با استفاده از تبلیغات دروغین سیاسی (پروپاگاندا) سعی در جلب اعتماد اعضای سیاره Hillys دارد؛ حتی زمانی که برای حفظ سازمان DomZ، شهروندان سیاره را می رباید.
*هشدار، خطر اسپویل شدید داستان بازی*
جید و Pey’j وظیفه دارند تا از کودکان یتیم سیاره Hillys در مقابل حملات DomZ مراقبت کنند. زمانی که پول های جید جهت تقویت سپری که از آن ها مواظبت می کند، تمام می شود، او شغلی در زمینه عکاسی پیدا می کند تا از تمامی گونه های زنده موجود بر روی Hillys عکس گرفته و به یک موزه علمی بدهد. وی سپس توسط شرکت IRIS به خدمت گرفته می شود که به گروهان آلفا مشکوک هستند و فکر می کنند که آن ها پشت تمامی ماجرا هایی هستند که برای ساکنین سیاره اتفاق می افتد. اولین هدف جید برای تحقیقات، کارخانه ای متعلق به گروهان آلفا می باشد که در آنجا، او متوجه قاچاق ساکنین سیاره توسط ارتش DomZ و تحت نظر گروهان آلفا می شود. در راه، جید Double H را که توسط DomZ ربوده شده و شکنجه شده است، نجات می دهد. پس از آن Pey’j نیز ربوده شده و به یک کشتارگاه منتقل می شود که برای تامین یک پایگاه قمری راه اندازی شده است. پس از اینکه جید در راه نجات Pey’j شکست می خورد و به موقع نمی رسد، متوجه می شود که Pey’j در اصل رئیس مخفی شبکه IRIS بوده است. جید متوجه می شود که گروهان آلفا در اصل تسخیر شده اند و توسط DomZ دستکاری شده تا بر اساس خواسته های آنان عمل کنند. Pey’j می بایست با استفاده از کشتی به سیاره Hillys بر می گشت؛ جید و Double H نیز راهی پایگاه قمری DomZ بودند. در آنجا جید متوجه می شود که Pey’j مرده است، ولی نیرویی عجیب درون اون باعث می شود که روح Pey’j بازیابی شده و به درونش بازگردد.
پس از اینکه جید Pey’j را نجات می دهد و آماده انتقال گزارش نهایی اش و راه اندازی یک انقلاب می شود، ناگهان با کاهن DomZ مواجه می شود. جید متوجه می شود که ظاهر انسانی اش در واقع برای مخفی کردن قدرتی است که قرن ها پیش از DomZ دزدیده شده، به این امید که کاهن DomZ که از آن نیرو برای بقا استفاده می کرد، از گرسنگی بمیرد. متاسفانه کاهن DomZ موفق شد تا انرژی جایگزینی برای تغذیه پیدا کند و آن انرژی نیز همان نیروی زندگی است که از افراد ربوده شده از سیاره Hillys استخراج می کنند. جید با استفاده از نیروی پنهان و سرقت شده درونش موفق می شود تا کاهن DomZ را نابود کند و در این میان نیز نزدیک بود تا روح خود را از دست بدهد. پس از ماموریت اصلی جید باری دیگر زنده شده و کسانی را که ربوده شده اند نجات می دهد و بازی پایان می یابد. پس از اینکه نوشته های بازی نمایش داده میشوند، ما در یک صحنه کوتاه پس از نوشته ها Pey’j را می بینیم که یک هاگ DomZ بر روی دستش در حال رشد کردن است. پس از اینکه بازی را (در اصل داستان آن را) به اتمام می رسانید، شاید متوجه این موضوع بشوید که در عین اینکه یک کلیشه تمام عیار و داستانی تکراری را به پایان رساندید، با این حال گویا دوست ندارید که تمام شود و به قول معروف در خماری می مانید. این همان جادویی است که پیش تر درباره داستان بازی صحبت کردیم و مهم تر از داستان بازی، شخصیت پردازی های فوق العاده کاراکتر های جید و Pey’j هستند که در عین شیمی خوبی که با همدیگر دارند، موقعیت های کمدی و نابی را به وجود می آورند که گاهاً فراتر از یک بازی معمولی می رود و طالب بیشتر از این ها می باشد. نسخه باز سازی شده و در اصل پورتی HD و تمام ریمستر در مارچ ۲۰۱۱ برای شبکه Xbox Live Arcade و برای شبکه PlayStation Network در تاریخ ژوئن ۲۰۱۱ منتشر شد. در نسخه مذکور در بافت های شخصیت ها و محیط به میزان قابل توجهی کیفیت اضافه شده و صدا ها و موسیقی های بازی نیز از نو برنامه ریزی شدند. با توجه به سیاست کنسول های مذکور، سیستم اچیومنت و تروفی برای هر کنسول و همچنین رتبه بندی آنلاین نیز به بازی اضافه شدند. نسخه باز سازی شده Beyond Good & Evil به صورت قابلیت پشتیبانی از نسل قبل بر روی کنسول Xbox One در دسترس می باشد.
اولین نسخه از سری بازی های Beyond Good & Evil در اصل قرار بود که اولین قسمت از سه گانه ای باشد که به گفته طراح و نویسنده بازی، آقای Michel Ancel داستانی که وی برای جهان Beyond Good & Evil نوشته بود، بسیار طولانی تر از چیزی بود که در بازی اول مشاهده کردیم و به دلیل فروش کم و ضعیف ظاهر شدن بازی در بازار، یوبی سافت تمایلی به سرمایه گذاری بر روی نسخه های بعدی نداشت. اولین اشاره هایی که به دومین نسخه توسط Michel Ancel شد، طی مصاحبه ای با مجله Nintendo Power بود و اعلام رسمی بودن نسخه دوم نیز در طی مصاحبه ای با Jeux Vidéo Magazine صورت گرفت. سال ها گذشت و همچنان خبری از نسخه دوم نبود تا اینکه در نوامبر ۲۰۱۶ آقای Ancel تایید کرد که او و تیمش پس از تکمیل بازی Rayman Legends در حال کار کردن بر روی نسخه دوم سری هستند و با این حال همچنان مسیری طولانی را برای رسیدن به آن باید طی کنند. وی اشاره کرد که به دلیل بزرگ بودن جلوه ها و تکنیک هایی که در بازی مورد استفاده قرار گرفته، این پروژه یکی از مهم ترین دستاورد های سال های اخیر یوبی سافت می باشد و همچنین پروژه ای شخصی و مهم برای وی می باشد. تریلری که پس از معرفی بازی منتشر شد، نمایانگر گرافیکی بسیار بالا و متفاوت با نسخه اول می باشد. ماشینی قراضه در وسط بیابان به چشم می خورد که در کنار آن شخصیت محبوب Pey’j با جدیت نشسته است و در پشت او نیز جید را مشاهده می کنیم که در حال انجام تمرینات یوگا می باشد. برای طرفداران قدیمی و جدی بازی اورجینال، این خبر که قرار است به زودی و پس از این همه سال، نسخه جدیدی از بازی دوست داشتنی خود دریافت کنند، می تواند بسیار هیجان انگیز باشد و نمی توانیم صبر کنیم تا اخبار بیشتری از نسخه جدید دریافت کنیم. با این حال بیایید زیاد از نسخه اصلی دور نشویم و به ادامه سفرمان بپردازیم.
دوربین جید اولین و وفادار ترین همراه و همیار وی برای یافتن حقیقت ها می باشد، ولی خیال نکنید که تمامی مسیر را بدون هیچ همراه و همدم زنده ای قرار است طی کنید. در اکثر اوقات بازی فردی را در اختیارتان قرار می دهد تا در حل پازل ها و معما های بازی (که در واقع به تنهایی امکان حل آن ها وجود ندارد) به شما کمک کنند. برای اینکه همراه خود را وارد میدان کنید و او را وادار به انجام کار های مختلف کنید، تنها کافیست تا یک دکمه ساده را فشار داده و پس از آن وی در اختیار شماست. هوش مصنوعی شریکانتان در اکثر اوقات خوب طراح شده اند ولی گاهی باید به عقب برگشته و وی را که در حال دویدن درون دیوار ها و نرده ها است، بیرون بکشید! بیشتر بخش های بازی شما را وادار به حرکت بر روی دو پایتان می کنند و ماموریت های بسیار اندکی وجود دارد که نیازمند توانایی های رانندگی تان می باشد. عکاسی بخش بزرگی از بازی بوده و در اکثر مواقع، یافتن شواهد و عکس گرفتن از آن ها از بزرگترین المان های گیم پلی بازی محسوب می شود. در حینی که به دنبال سوژه هایی برای عکس هایتان می گردید، نقاطی که بر روی نقشه مشخص شده اند، ممکن است این روند را تسریع بخشند. بازی دارای المان های مبارزه نیز می باشد ولی در اکثر اوقات شاهد مبارزاتی به سادگی هر چه تمام تر و بدون هیچ گونه تاکتیک های پیچیده و خاص هستیم و در رابطه با مبارزات بازی می توان گفت که خیلی با کلمه عالی فاصله دارند. و اما طعم اصلی گیم پلی را زمانی خواهید چشید که نوبت به حل پازل های متعدد بازی برسد. از آنجایی که تعداد بالایی پازل و معما در بازی وجود دارد، در نتیجه شاهد تکرار و کپی هایی از معما های قبلی خواهیم بود که در برخی موارد باعث خستگی مخاطب می شوند. تقریباً هر اتاق از بازی شما را وادار می کند تا مقداری از قدرت ذهن خود بهره ببرید و فکر کنید. گاهی اوقات این معما ها همانند مبارزات بازی بسیار آسان بوده و تنها نیازمند فشردن یک دکمه برای حرکت دادن دیوار می باشند و گاهی نیز قضیه پیچیده تر می شود و شما باید به دنبال فیوز های برق برای راه اندازی آسانسور خاموش گشته یا به دنبال قطعات دیگر باشید. گاهی اوقات باید پسورد در قفلی را پیدا کرده تا بتوانید به مرحله بعدی بروید و برای این کار نیز باید از سد دشمنان بسیاری رد شوید که نیازمند مبارزات یا حتی خزیدن و مخفیانه عمل کردن می باشد.
در عنوان Beyond Good & Evil عناصر فراوانی از بازی های مخفی کاری کلاسیک مشاهده می شوند و به شکلی می توان این بازی را پدر مخفی کاری های مدرن یوبی سافت نامید. مخفی کاری در بازی درست به مانند سایر بخش ها نظیر پازل ها بوده است. قصد شما این است که از اتاقی به اتاق دیگر رفته اما گشت های نگهبان مسیرتان را سد کرده اند. پس در نتیجه تنها دو راه پیش روی شماست: یا با سر و صدای فراوان وارد میدان شده و خود را درون یک دردسر بزرگ بیاندازید، یا اینکه با دور ماندن از چشمان نگهبانان و خزیدن پشتنشان در عین اینکه با یک ضربه جانانه به مخزن گازی که پشت نگهبان مذکور قرار دارد، دخلشان را میاورید، به هدف خود برسید. نگهبانان دیگر می توانند مخزن پشت نگهبانان مضروب را تعمیر کنند، پس در اتاقی که چندین نگهبان در آن وجود دارد، یا باید خیلی سریع عمل کرده و همگی آنان را یک جا از پا در بیاورید یا اینکه راه سریع تری برای خروج از آن جا پیدا کنید. مخفی کاری غیر مسلح در این بازی یکی از مواردی است که بازی در رده کالت و خاص قرار می گیرد، زیرا این المان برای بعضی از بازیکنان لذت بخش و دوست داشتی و برای دیگران، بسیار اعصاب خرد کن و غیر سرگرم کننده جلوه می کند. پس نتیجه می گیریم که مخفی کاری در بازی Beyond Good & Evil با اینکه بسیار عالی و بی نقص طراحی شده است، ولی همیشه افرادی پیدا می شوند که آن را بی خاصیت و غیر ضروری خطاب کنند و آن چنان برایشان اهمیتی نداشته باشد. با این حال قدم زدن درون دالان های تاریک و نمور، تنها کاری نیست که در Beyond Good & Evil انجام خواهید داد و گیم پلی ۱۰ الی ۱۵ ساعتی که بازی برای شما در نظر گرفته است، شگفتی های فراوانی را درون خود پنهان کرده است. راندن هواناو که وسیله نقلیه اصلی شما برای گذر از نقاطی به نقاط دیگر می باشد، از المان های جالب بازی است. هواناو شما می تواند شلیک کند و شما نیز با ارتقاء آن در طول بازی می توانید آن را به اسلحه ها و موشک های مخرب تری مجهز کنید و همچنین قابلیت پرش را نیز به آن اضافه کنید. برای ارتقای هواناو به مقداری مروارید نیاز دارید تا در مغازه ارتقاء خرج کرده و ماشین را تقویت کنید. مروارید ها در سیاره Hillys بسیار نایاب بوده و سخت گیر می آیند. شما می توانید آن ها را از چند روش مختفل به دست آورید؛ روش هایی مانند شکست دادن باس های بازی یا خرید آن ها از تاجران با استفاده از کارت اعتباری (که ارز اصلی بازی می باشد). کارت های اعتباری نیز از روش های مختلفی به دست می آیند؛ مانند: شکست دشمنان یا یافتن آن ها در جعبه ها یا کسب کردن آن ها با گرفتن عکس از اشیای خاص درون بازی و ارسال عکس ها برای دانشمندی که قصد جمع آوری اطلاعات از تمامی موجودات زنده روی سیاره Hillys را دارد.
کنترل بازی به خوبی طراحی شده اند و با استفاده از موس و کیبرد دشواری خاصی برای پیش روی در بازی نخواهید داشت. زاویه دید بازی زاویه سوم شخص استانداردی است که در اکثر بازی های اکشن و ماجراجویی آن زمان تعبیه می شد. در کل می توان گفت که بازی در ارائه و عرضه چیزی که هست و پیامی که می خواهد ارسال کند موفق بوده و آنچنان در مشکلات فراوان غرق نشده است؛ با اینکه به مانند همه بازی های موجود در دنیا قطعاً شاهد گروهی از باگ های فنی، باگ های گرافیکی و مقداری لگ هستیم؛ اما هماهنگی صدا با تصویر و کامل کردن یکدیگر از نکاتی است که باید از سازندگان برای این هارمونی و هماهنگی جالب تشکر کرد. گرافیک بازی نیز بسیار قابل توجه است. جهانی که تحت عنوان Hillys نام گذاری شده، به خوبی سر هم و ارائه می شود. جهانی بزرگ و دارای اتمسفر ویژه که فضای باز آن نمایانگر طبیعتی زیبا و سر سبز می باشد. فضای داخلی ساختمان ها و دخمه های بازی نیز در القای حس ترس و تاریکی بخصوصی موفق بوده اند و نور پردازی بازی که با تاریکی مخلوط شده و ترکیب جالبی را پدید می آورد، فضای بازی را در محیط های بسته، بیش از پیش جذاب و دوست داشتنی کرده است. سایه پردازی بازی در حالت عادی بسیار خوب و با کیفیت و هماهنگ طراحی شده اند، البته در برخی موارد مشاهده شده که سایز اجسام و سایه ها با هم همخوانی نداشته و همچنین سایه ها مقداری جلو تر و با فاصله از اجسام قرار دارند؛ گاهی نیز سایه هایی که هیچ جسمی در پس آن ها وجود ندارد، بدون هیچ دلیلی بر روی دیوار یا زمین قرار گرفته اند! تمامی این ها نکاتی جزئی می باشند که در پس گرافیک هنری فوق العاده زیبای بازی گم می شوند و آنچنان بزرگ نمی باشند. نسخه های کنسولی بازی Beyond Good & Evil در یک طرف قضیه قرار دارند و کاملاً روی پای خود ایستاده اند؛ در این بین، نسخه رایانه های شخصی از همه جهت بهترین نسخه بوده و دارای گرافیکی نرم تر، واضح تر و تمیز تر می باشد. نکته قابل توجه و بسیار عالی دیگری که در زمینه گرافیکی، می شود از آن تقدیر کرد، افکت و جلوه های آب در بازی می باشد. درون بازی، تمام چیز هایی که از یک آب با کیفیت نیاز دارید وجود دارد: جلوه های بلوری، بافت ها، شفافیت، بازتاب نور درون آب و مدل سازی که چشمانتان را خیره خواهند کرد. گرافیک بازی برای عنوانی که رده سنی بالایی را نشانه نگرفته و از ابتدا قصد قدرت نمایی و تسخیر جایگاه های والا را ندارد و از همه مهم تر در سال ۲۰۰۴ عرضه شده است، بسیار عالی و کامل می باشد و چه از لحاظ فنی و چه هنری، تمامی قطعات مختلف سر جای خود قرار گرفته اند و گرافیک بازی Beyond Good & Evil را کامل تر از هر عنوان هم سبکی در بازه زمانی خود کرده اند.
موسیقی های متن بازی توسط آقای Christophe Héral ساخته شده اند که به دلیل سابقه خوبی که در سینما داشت توسط Ancel استخدام شد. موسیقی متن بازی شامل طیف گسترده ای از زبان ها و آلات موسیقی متفاوت می باشد. اشعار بازی عمدتاً به زبان پرتغالی می باشند. همچنین در موسیقی های بازی می توان صدای ساز های کوبه ای عربی و ضرب های هندی را شنید. ترانه Fun and Mini-games که در زمان استفاده از هواناو و سایر مینی گیم های بازی پخش می شود، دارای اشعاری به زبان اسپانیایی می باشد. صدا پیشگی های بازی نیز چیزیست که به نوبه خود قابل تقدیر بوده و با توجه به جوی که صنعت بازی سازی در آن زمان داشت، استفاده نکردن از بازیگران نامدار برای افزایش شهرت بازی، به خودی خود جای قدیر دارد. بازی Beyond Good & Evil نقد ها و بازخورد های بسیار مثبتی را از سوی منتقدان بازی دریافت کرد و با کسب میانگین نمرات بسیار خوب ۸۷ از ۱۰۰ از وبسایت متاکریتیک، توانست رسالت سازنده اش را به خوبی به سر انجام برساند. بیشترین بازخورد مثبت منتقدان، بر روی گرافیک فوق العاده بازی بوده و به گفته یکی از نویسندگان سایت Game Informer، هر لحظه از بازی قابل مقایسه با یک میان پرده سنتی از یک عنوان نقش آفرینی بوده و انیمیشن تک تک شخصیت ها به شدت خیره کننده است. متاسفانه در کنار تمامی تقدیر هایی که توسط منتقدان از بازی صورت گرفت، گویا بازیکنان تحمل این مقدار نوآوری و خاص بودن را در یک پکیج کامل از یک بازی رایانه ای نداشتند و به همین علت بازی نتوانست موفقیت بزرگی را در پشت شیشه مغازه ها تجربه کند. بازی فروش ضعیفی در طی تعطیلات سال نو (که در آن زمان بازی ها باید بالا ترین میزان فروش را تجربه کنند) داشته و این روند در آینده ادامه پیدا کرد. Ancel اشاره کرد که بازیکنان در آن زمان نیازمند تجربه فرنچایز های بزرگ و نامدار بودند و این طبیعی است که کسی علاقه ای به یک آی پی جدید و خاص نداشته باشد. البته تبلیغات ناشر بازی یعنی یوبی سافت نیز در این مسیر بی تاثیر نبوده و با توجه به میزان تبلیغاتی که شرکت مذکور در آن زمان برای عنوان بزرگشان یعنی Prince of Persia: The Sands of Time خرج کردند، کاملاً طبیعی است که بازی آن طور که باید و شاید دیده نشد. در کنار تمامی این موضوعات، Beyond Good & Evil توانست در مراسم ها بدرخشد و نامزدی و برد های بسیاری را در جشنواره های بازی دریافت کرد. مراسم Game Developers Choice Awards نام بازی را برای عنوان بهترین بازی سال نامزد کرد و وبسایت IGN نیز بازی را به عنوان بهترین عنوان اکشن و ماجراجویی معرفی کرد. لازم به ذکر است که بازی در لیست ۷۰ بازی برتر تاریخ از وبسایت GamesRadar نیز جای دارد.
در این نقطه به پایان سفرمان رسیده ایم. قطعاً تا اینجای کار به این نتیجه رسیده اید که صنعت بازی های رایانه ای فراتر از یک سرگرمی ساده می باشند و برخی سازندگان که قلب و روح خود را بر روی عناوینی که عاشقشان هستند می گذارند، به مانند بسیاری دیگر تقدیر و تمجید نخواهند شد. بازی Beyond Good & Evil عنوانی است که در زمان عرضه فراموش شد، ولی گذر زمان از این بازی همانند یک گنج نهفته در زمین مراقبت کرده و سپس آن را ذره ذره برای ما آشکار کرد تا قدر بدانیم و فراموش نکنیم که همیشه عناوینی وجود دارند تا با پتانسیل بالا و همراه داشتن عنصر عشق و علاقه، دقیقاً چیزی را به ما بازیکنان بدهند که می خواهیم، حتی اگر خودمان هم به درستی این موضوع را درک نکنیم. بازی دارای نسخه ای باز سازی شده به همراه نسخه جدیدی می باشد که همچنان در دست ساخت قرار دارد و تاریخ دقیقی نیز برای آن مشخص نیست، هر چند می دانیم که پس از این همه سال قرار نیست به این سادگی ها ناامید شویم. عنوان Beyond Good & Evil در تاریخ ۱۱ نوامبر ۲۰۰۳ میلادی عرضه شد و در حال حاضر پلتفرم های PlayStation 3, Xbox, Xbox 360, PlayStation 2, Microsoft Windows, GameCube, PlayStation Portable در دسترس می باشد. اگر تا به حال این عنوان بزرگ را تجربه نکردید و یا با بی اعتنایی از کنار آن عبور کردید، پس بشتابید تا یکی از مهم ترین عناوین کالت صنعت بازی هایمان را از دست نداده اید.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
وای وای.. خاطره اندر خاطره :yes: ممنونم بابت نقد؛ زیبا و کامل.
الان داشتم بتاى بازى For Honour رو بازى مى کردم که چشمم به این مقاله افتاد و این یادم اومد چقدر یوبى سافت به گردن دنیاى سرگرمى حق داره. کمتر شرکتى اینقدر تنوع بازى هاى با کیفیت درش هست. اول از BGAE شروع کنم و اینکه چقدر شخصیت جید تاثیر گذار و الهام بخش بود. در زمان خودش، شخصیتید بسیار باور پذیر تر از لاراکرافت بود. هر چند جید کاریزماى لارا کرافت رو نداشت اما صمیمیت بیشترى با گیمر ایجاد مى کرد و مثل لارا شبیه به یک قهرمان همه فن حریف نبود. با دغدغه هاى جذابى مثل عکاسى و کشف محیط اطراف خانه اش نه اون طرف دنیا. بعید مى دونم کسى این بازى رو بازى کرده باشه و عاشق جید نشده باشه. واقعاً امیدوارم این سرى دوباره زنده بشه.
اما بازى For Honour. بازى بسیار از تصور من سخت تر هست. بازى سه حالت مختلف گارد و همینطور سه حالت حمله داره. براى حمله از جهات مختلف رو داره. و تعداد بسیار زیادى ضربه هاى متنوع. بازى با هوش مصنوعى چالش برانگیزه و احتمالاً با گیمر واقعى از این هم بدتر مى شه.
شخصى سازى هاى بازى بسیار زیاد و عمیق هستن. هر جیز کوچکى توى قهرمان قابل تغییر و شخصى سازى هست و البته قابلیت انتخاب جنسیت مبارز هم وجود داره که خوش حال کننده است. کلاس مبارزها هم متفاوته و مى تونید از یک اسلحه و یک سپر تا دو اسلحه سبک براى هر دست انتخاب کنید.
گرافیک عالیه و جاى تمام زخم ها روى بدن کارکتر مى مونه و اگر زره داشته باشید مى تونید شکستگى زره رو به اشکال مختلف ببینید. بعضى کارکترهاى حرکات تن به تن مثل لگد و مشت رو هم مى تونن استفاده کنن. مناطق بازى هم هر ۱۳ ساعت آپدیت مى شن و محل شما تغییر مى کنه. در عین حال چرخه شب و روز هم ظاهراً با منطقه جغرافیایى تعین مى شه اما خیلى مطمئن نیستم (شاید هم یک روز کامل فقط ۱۳ ساعت باشه). با اینکه بازى بسیار مشکله اما احتمال بسیار زیاد بره توى لیست خریدم.
در انتها من سه تا کد بتاى اضافه دارم. اگر خواستید زیر همین کامنت بنویسید تا براتون بفرستمش.
اضافه کنم با اینکه سرور خیلى قطع مى شه اما بخش ۴ به ۴ عالیه. در واقع یک بازى MOBA است که کنترلتون روى کارکتر بسیار وسیعه.
هانا خانم لطفا برام پ.خ کنید یکی از کدارو 😥
حتماً صبح فردا مى فرستم.
ببخشید وقتی جای زخم رو بدن کاراکتر یا جاای ضربه رو زره میمونه بعد یه مدت پاک میشه؟
تا وقتى بمیرید یا حریف کشته بشه که عموماً طولانى نیست. یک درگیرى دو نفره در بهترین حالت ۲ یا ۳ دقیقه بیشتر نیست ولى به نظر طولانى تر مى یاد چون هم دقت و سرعت عمل بالایى مى خواهد و هم خیلى سخته. یه جیزیه شبیه Dark Souls به صورت MOBA.
مرسی اطلاعات مفیدی بود، استفاده کردم
مثل اینکه میشه از FOR HONOR انتظارات بالاتر داشت. 😀 از آلفاش خیلی تعریف می شد ولی الان از بتاش خیلی خیلی تعریف میشه 😀 :inlove:
در کل گیمپلیش ۹ میگیره از ده؟
به نظر من بله. شبیه هیج بازى دیکه اى نیست.
Honor درسته
hanna
کدتون برای نسخه pc هست ؟
حالا این که فردا مهلت بتاش تمام میشه ولی اگه برای Tom clansy ghostrecon wildlands کد اظافی تونستین دریافت کنین ممنون میشم به من هم یک بدید البته اگه برای pc هست
من کدهایى که مى گیرم هموماً PS4 هستن و اکثر اوقات هم استفاده نمى کنم. از این به بعد مى گذارم زیر پست ها
منتظرش بودم ، ممنون :heart: :yes:
خسته نباشی کسری جان لذت بردم بازی بسیار خاطره انگیزی هست :yes: :yes:
فاینالی :inlove: بالاخره این نقد رو گذاشتید.خیلی منتظر بودم 😀 واقعا ممنون :heart: :rose:
*هشتار* نه هشدار
بازی خیلی خوبی بود یادش بخیر
منتظر نسخه جدید این بازی هستم
اقا شرمنده لطفا نقد بازیcommondoes1-2 رو همبزارید(استراتژیک هستن)
لطفا نقد gta2 رو هم بزارید
ممنون بابت نقد میگم حالا همین الان برم سر همین بازی ارزشش رو داره؟(چیز جالب و سرگرم کننده داره؟)
لارا کرافت بانوی اول بازیهای رایانه ای است.
وای پسر چه خاطراتی با این بازی داشتم
بچه های گیمفا یه خبر داغ بازی resident Evil 7 توسز CPY کرک شد در سایت اسکید……. موجود است با این حرکت رسما دونو نابود شد
دوستان خبر خوب دارم بازی Resident Evil 7 کرک شد توسط cpy