روزی روزگاری: اگر کلمههای سحرآمیز را بر زبان جاری کنی، گناهانت آمرزیده میشود؟ | نقد و بررسی Max Payne 3
Max Payne بخشی از هویت بازی های ویدئویی برای ما ایرانی هاست. (به جهانش کاری ندارم) و در این ادعا شکی نیست که مکس پین برای همه بازی بازان بی نهایت دوست داشتنی ست. Sam Lake در میانسالی (حدودا ۳۰ سالگی) داستانی را نوشت که به مذاق بسیاری خوش آمد و توفیق دور و درازی را تجریه کرد و پایه گذار نگاهی دیگر به صنعت Game شد. -اگر بتوان تم انتقام را در مکس پین، همچون ترزیق خونی تازه یاب برای دنیای بازی دانست- داستان آشنا و خوش بنیه انتقام که صد البته به علاوه ساختار Gameplay که دست رنج Remedy و Rockstar بود، مکس پین را نه فقط به فرنچایزی محبوب، بلکه به شخصیتی با ظرفیت این همانی (همذات پنداری) بالا مبدل کرد. داستان پلیسی که با صدایی بم و گیرا، پوششی شیک و روحی رنجدیده، تقاص سختی از یک یک عاملان قتل همسر و یگانه فرزندش گرفت. نکته جالب توجه درباره نسخه اول بازی این است که دو شرکت نام برده در ساخت بازی از عهده هزینه های مدل سازی بازی هم بر نمی امده اند و به همین سبب خود سم لیک چهره مکس پین را گرفت و به اصطلاح مدل بازی شد و در روند ساخت مشارکت کرد.
نخستین شماره مکس پین در دومین سال قرن جدید (۲۰۰۱) به دست بازی بازان رسید و دومین نسخه هم سپس تر در سال ۲۰۰۳ با عنوان Max Payne 2: The Fall of Max Payne به بازار آمد. موسیقی این نسخه، ساخته مشترک Kartsy Hatakka و Kimmo Kajasto، شاهکاری در موسیقی های دنیای بازی ست. می توان به عنوان قطعه ای جدا از بازی به هنگام خلوت، در اتاق خود به آن گوش جان فرا داد. درباره کم و کیف خود بازی هم، آنانکه پشت سیستمی عهد بوقی، در کوچه پس کوچه های نیویورک برفی قدم زده اند و با کیف هرچه تمام تر از Bullet-Time استفاده کرده اند و خشم مکس را در بازی جاری کرده اند، بماند. ۹ سال طول کشید تا سومین نسخه این عنوان ساخته شود. Max Payne 3 در سال ۲۰۱۲ معرفی شد، و ما که پس از ۹ سال بیش و کم در آخرین سالهای دهه دوم زندگی به سر می بردیم، با چشمانی پر از شوق، همچون شیفتگانی عقل از سر پریده انتظار خریدش را کشیدیم. این بار Rockstar کاربلد، خود به تنهایی بار ساخت مکس پین را به دوش می کشید. و مکس پس از گذشت ۹ سال دوباره جان گرفت و به سخن آمد و به خانه های ما پا گذاشت.
بگذارید همین ابتدا خیال همه را راحت کنم. مکس پین ۳ شاهکار است. به نظر بنده طریق جدیدی از بازی های ویدئویی ست که نظیرش را در بازی دیگری ندیده ام. (شاید بتوان نسخه های خود مکس پین را با نسخه سوم مقایسه کرد) پر از Cutsceneها (نمایش های فیلم گونه که روند Gameplay را قطع می کنند) و دیالوگ های ماندگاری که ورد زبانتان می شود. در واقع پرداختن به زوایای درونی و ذهنی شخصیت باعث می شود تا چنین دیدی به این بازی داشته باشم. همانند واکاوی درون یک انسان. گمان می کنم چنین طریقی از بازی سازی با سینما پهلو می زند و ماهیت Game را هم حفظ می کند و بستری گسترده پیش روی سازندگان بازی می گشاید تا با استفاده از ظرفیت های بازی سازی، داستانی روایت کنند که نزدیک به فلیم باشد. شما Gameplay را دارید و در کنارش روایتی که یک دانای کل، با شخصیت پردازی کامل در تمام ابعاد روحی و عقیدتی اش، نقل می کند. این چیزی ست بین روایت کردن داستان با گیم پلی (همانند اکثر بازی های نُرم در این صنعت) و روایت داستان به شکلی که در بازی های Telltale Games روایت می شود. مراحل را با بازی کردن به شکلی تمام عیار (منظورم یک گیم پلی کامل است. نه آن چیزی که در بازی همانند Walking Dead می بینیم) جلو می برید و تم تراژیکی که راوی می سازد بر تمام بازی سایه انداخته و سخنان مکس همچون یک دانای کل (سوم شخص) در حین بازی کردن نسبت به تمام رویدادهای بازی ابراز می شود و مسبب گمان کردنتان به هر آن چیزی می شود که انجام می دهید. درست چنانکه یک فیلم این کار را می کند. -دگرگونی اندیشه ای- شخصیتی که مکس پین باشد، تمام اعمال خود را قضاوت می کند و نسبی نگری عمیقی در نگاهش هست. مکس در نسخه سوم نسبت به تمام اعمال خود با چنین دید شکاکانه و سوال برانگیزی نظر می کند. آنچنان که گویی خود هم نمی داند چه می کند! سازندگان در راک استار نیامده اند داستانی را بگذارند کنار یک Gun-play امتحان پس داده و سودشان را بکنند. بلکه در تعمیق شخصیت بسیار کوشیده اند. آن هم نه پرداختی تک بعدی در هیبت و ظاهر و از این دست. بلکه در ارتباط با همه چیزی که مکس پین را مکس پین کرده است. من جمله کشتن. مکس بارها دلیل کشتاری که در نسخه سوم به راه می افتد را از خود می پرسد و در پی دلایل و حقانیت یا غیر مشروع بودن آن بر می آید و نسبتش را با ماهیت زندگی خود می سنجد.
Plot
همچنان که در دنیای واقعی ۹ سال طول کشید تا نسخه سوم Max Payne بیرون بیاید، داستان مکس پین درون بازی هم ۹ سال پس از رخدادهای نسخه دوم پیگیری می شود. آنچنان که فاصله زمانی انتشار نسخه های اول و دوم ۲ سال بود و فاصله زمانی داستان این دو نسخه هم ۲ سال. -ابتدای داستان به صورت خطی بازگو شده است-. خطر فاش شدن داستان وجود ندارد. در نسخه سوم مکس در میانسالی به سر می برد. تک و تنها زندگی می کند. با یادآوری مدامی از زندگی گذشته و خاطرات و زخم هایش. و تنها همدم خود را مشروب می داند و قرص های آرام بخش. شبی در کافه ای در نیوجرسی (محل زندگی اش) با Raul Passos آشنا می شود و پاسوس به او پیشنهاد کاری می دهد که مکس آن را رد می کند. در همان شب طی یک درگیری کلامی و در حین مستی، مکس به طور اتفاقی پسر یکی از سرکردگان جنایتکار شهر به نام آنتونی دی مارکو را می کشد و او برای سر مکس پین جایزه می گذارد تا او را به قتل برسانند. پس از آنکه مکس به یاری پاسوس تمام دار و دسته دی مارکو را قلع و قمع می کند، تصمیم می گیرد برای گریختن از شهر، زندگی گذشته را فراموش کند و پیشنهاد کاری پاسوس را به عنوان محافظ شخصی بپذیرد و راهی امریکای جنوبی شود. در آنجا مکس و پاسوس محافظان شخصی خانواده ثروتمند برانکو می شوند. خانواده ای متشکل از سه برادر به نام های رودریگو، ویکتور و مارسلو. که هر کدام سر و سری برای خود دارند و مکس ناخواسته در ادامه داستان درگیر پشت پرده زندگی همین برادرها می شود.
Time Moves Forward, And Nothing Changes
مکس در طول بازی مدام نظرش را درباره آدم ها، موقعیت ها، کاری که خود انجام می دهد، (تمیز دادنش از آدم کشی یا از بین بردن آدم های نابکار) گذر زمان، زندگی و غیره مطرح می کند. این مساله از همان زمانی که پیش نمایش ویژه قبل از عرضه بازی پخش شد، مشهود بود و توجه آدم را جلب می کرد. (هنوز آن تریلر را توی گوشی ام دارم!) جمله هایی که مکس بیان می کند، دیدگاه هایی ابزورد (نوعی تئاتر مهمل یا عبث که ساموئل بکت با “در انتظار گودو” نماینده بزرگ آن است) درباره زیستن اند. ناگزیری از زیستنی گناه آلود و تقصیر مابانه و ناتوانی در درک آن. زمان پیش می رود، و هیچ چیز تغییر نمی کند. به محض شروع بازی مکس پین سخنانش را چنین آغاز می کند: “این چیزی ست که آنها می خواهند به آن تبدیل شوم. یک قاتل. یک جور دلقک که به او پول می دهند تا آدم بدها را سوراخ سوراخ کند. خب. آنها چیزی که می خواستند را دارند. چیزی که برایش پول دادند. هر چیزی که دلتان می خواهد درباره آمریکایی ها بگویید. اما ما کاپیتالیسم را خوب درک می کنیم. شما محصولی را می خرید و چیزی که بهایش را پرداخته اید به دست می آورید. و این آشغال ها به بیگانه ای پول داده اند بدون اینکه عقلشان به تفاوت خوب و بد برسد. این، جایی بود که من بودم. همانند فرشته مرگی از دایم استور (رستورانی در دیترویت) برای اعدام این بیچاره حرامزاده. و من دریافتم که آنها حق داشتند. اگر یکی به این بدبخت کمک می کرد یا دیگرانی که ترتیب خواهرم را دادند… من نمی توانستم فرق میان خوب و بد را بدانم”.
اگر انگلیسی تان خوب باشد، یقین کنید که این بازی بخشی از دیدگاه های شما را درباره زیستن تغییر می دهد و جایگاهی قرص در ذهنتان باز می کند. مکس در جایی از بازی می گوید: ?So That Was It? Say The Magic Words And Be Absolved Your Sins. چنان این همانی میان شما و مکس پین که مدام در حال زیر و رو کردن مفاهیم در ذهنش است ایجاد می شود که هرگز نخواهد گسست. گویی داستان نویسان Rockstar (دان هاوزر، مایکل آنسورث، روپرت هومفریز) تمام اندوه و رنج مکس تنها را دریافته اند و شیره جان و ذهنش را در قالب این جمله ها روی کاغذ آورده اند. یکی از مهم ترین حرف های مکس در این بازی چنین است: – من این جمله ها را انگلیسی هم آورده ام تا لطف حرف ها از کف نرود – The way I see it there’s two types of people, those who spend their lives trying to build a future and those who spend their lives trying to rebuild the past. (آن طور که من می بینم دو جور آدم هست، آنهایی که زندگی شان را خرج آینده می کنند، و آنهایی که زندگی شان صرف بازسازی گذشته می شود).
از مردی که ۵ هزار مایل از خانه دور است، نصیحتی نخواهید!
چه انتظاری از بازی که راک استار از آب و گل در می آورد دارید؟ جز آنکه بهترین محصولات دنیای بازی را تولید کند؟ راک استار یا خداوندی تواناست، یا شیطانی دانا! مکس پین ۳ هم به حدی بی نقص و کاستی ست که تماما کیف خواهید کرد و جز کیف کردن معصیت است! طراحی مراحل این بازی به شکل عجیبی منطبق با دنیای واقعی ست. یعنی مراحل را طراحی نکرده اند که شما از آنها عبور کنید، بلکه گویی مراحل وجود داشته اند و شما ناگزیر باید از آنها جان سالم به در ببرید. روی همین حساب بازی در بخش هایی بسیار سخت است و جماعتی تا بن دندان مسلح در یک سالن که جان پناه هایش دیواره های نئوپانی اتاق های اداری ست، بر سرتان خواهند ریخت. یا آخرین مرحله بازی که رد کردنش روی درجه های سختی بالا، غیر ممکن به نظر می رسد. ۳۰۰ نفر نیروی ضربتی (اغراق آمیز است دیگر! شما شاید ۳۰ نفر حساب کند) در مقابل مکس خسته و زخمی با لباسی پاره پوره، در سالن بارگیری فرودگاه که این بار تنها جای پناه گرفتن چمدان های مسافران است که آن هم به لطف مکانیزم تخریب پذیری معرکه، از بین خواهد رفت.
بازی به طرز حیرت آوری واقع گرایانه است. از طرفی مراحلی که از آن عبور می کنید، از جمله ساختمان ها، راه پله ها، خیابان ها، اتوبوس در حال حرکت، کوچه پس کوچه های ریودوژانیرو، پشت بام ها، قبرستان، گاراژ، کشتی، همه و همه به حقیقی ترین شکلش در بازی وجود دارند و اگر قرار باشد در یک کشتی درگیری مسلحانه رخ دهد، بی شک به همین گونه ای خواهد بود که در بازی مکس پین ۳ وجود دارد. نقطه کورها حقیقی به نظر می آیند و امنیت نداشتن در بعضی کاورها چیزی تصنعی نیست. این مساله خود تنوع مراحل بازی را نشان می دهد و جا به جا محیط بازی عوض می شود و چشمانتان مکان های مختلفی را می بینید. از طرف دیگر فیزیک یا اندام دشمنانتان به هنگام گلوله خوردن انگشت به دهانتان می کند. نه فقط جایی که گلوله اصابت می کند، بلکه نحوه مردن دشمنان به شکل تیر خوردنشان بستگی دارد. افتادنشان همانند یک موجود زنده است که می میرد. واقع گرایی مکس پین ۳ صرفا بصری نیست. اگر بخواهید دوری در بازی بزنید و پیشروی در داستان را به تاخیر بیندازید، مکس با همان ضمیر اشاره دوم شخص، مثلا می گوید: نیومدی اینجا به اطراف خیره بشی، برو دنبال فابیانا! به همین دلیل می گویم مکس در این نسخه یک دانای کل حقیقی و کامل است.
زمان چیزی لوکس بود که من استطاعتش را نداشتم
روایت داستان مکس پین ۳، خطی نیست. کار او در امریکای جنوبی به عنوان محافظ شخصی با برش هایی از آشنایی اش با پاسوس و درگیری با دار و دسته دی مارکو آمیخته شده است. به همین جهت مکس را با شکل و شمایل گوناگونی می بینید. (با رکابی، با کت و شلوار، با کاپشن چرم و کراوات، با پیراهنی گلگلی، با ریش، سه تیغ، کچل) جدا از داستان، Gameplay بازی ساختار محبوب راک استار را دارد. نیرو و توان مکس در گوشه سمت راست به هیات آدمی دیده می شود و زیرش هم تعداد خشاب های اسلحه در دست و تیر موجود در خشاب. تعداد قرص هایی هم که برای بازیابی توان مصرف خواهید کرد روی توان و جان مکس نشان داده می شود. نحوه دسترسی به اسلحه ها همانند سری محبوب GTA است. البته با محتوایی بسیار کمتر. صفحه دایره ای شکلی که سه اسلحه را در خود جای می دهد. اگر قرار باشد دو اسلحه (مثلا دو کلت) به دست بگیرید، اسلحه سوم از دست مکس می افتد. نحوه حمل اسلحه ها هم تابعی از همان قاعده واقع گرایی است که پیشتر گفتم. یعنی کاملا واقعی. اگر یک کلاشینکف به دستتان باشد و بخواهید خشاب هفت تیر را عوض کنید، مکس کلاشینکف را زیر بغل می گیرد و خشاب هفت تیر را با کمک دو دست عوض می کند.
کاورگیری بازی خوب است. دید کافی دارید و بیرون آمدن از کاور هم راحت است. با همان دکمه ای که پناه گرفتید از آن بیرون می آیید. می توان بدون بیرون آمدن از کاور هم شلیک کرد. که طبیعتا دقت پایینی هم دارد. محیط بازی تخریب پذیری بسیار خوبی دارد. برخی جاها کاملا خراب می شود و برخی جاها که مسالح سخت تری دارند، تخریب جزیی بر آنها عارض می شود. Gun-Play بازی حرف ندارد. نشانه گیری را می توانید روی حالت Free Aim بگذارید و برای آنها که خواهان سختی کمتری اند می توانید، حالت Soft lock یا Hard Lock را فعال کنید. نشان شما یک نقطه ریز سفید است که وقتی روی دشمن برود قرمز می شود. سازندگان به قدری به چیزی که قرار بوده شما ببینید احترام گذاشته اند که جز همان نوار جان و همین نشان، چیز دیگری روی صفحه نمی بینید. البته تصاویر دایم با نوشته هایی که از سخنان مکس یا دیگر شخصیت ها برداشته می شود، پر می شود. تصاویر هم که گویی از قرص خوردن و مشروب نوشیدن مکس تاثیر گرفته و مکررا تار می شود و توی هم می رود و گیج می زند. این اتفاق بیبشتر در هنگام Cutsceneها می افتد.
– ?Raul: Need a Hand
– ?Max: No. Do You
Gun-Play بازی بسیار مفرح است و با وجود سیستم Bullet-Time بیش از پیش هم تفریح خواهید کرد. هیچ نقصی در این بخش وجود ندارد و تیراندازی با بالاترین استانداردها ساخته شده اند. وقتی آخرین نفر را در هر بخش می کشید، تصویر آرام می شود و نحوه گلوله خوردن آن مادر مرده آخری نشان داده می شود؛ درحالی که شما همچنان توانایی تیراندازی دارید. -مطمئن باشید در آن مواقع آنقدر تیر می اندازید تا خشابتان خالی شود!- این بخش کلی حرص آدم را در مراحل سخت خالی می کند و کیفش وصف ناشدنی ست. صداگذاری بازی، که بخش اعظم آن در صدای تفنگ ها و خشاب عوض کردن ها و تیراندازی ها خلاصه می شود عالی ست. صدای شخصیت ها هم به خوبی با طراحی چهره و جایگاه و مقامشان جور در می آید. صدای مکس پین هم حاصل تکان تارهای گلوی جیمز مک کارفی، دوبلور صدای پین است که با هنرنمایی مثال زدنی ایفا شده است و دل ندادن به این صدا کار سنگ دلان است! بخش دیگر بازی که حساسیت روی آن هم بسیار است، موسیقی ست. علیرغم آنکه برخی معتقدند موسیقی مکس پین ۳ در حد و اندازه های نسخه دومش نیست، اما باید این موضوع را در جایگاه خود و به تناسب نسخه سوم بررسی کرد. موسیقی این نسخه بر عهده گروه راک-نویز امریکایی Health اهل لس آنجلس گذاشته شد. که بیشتر خواسته با ایجاد صداهای الکترونیک و گاهی آمیختنش با برخی نواهای کوبه ای که ملهم از موسیقی امریکای جنوبی ست، فضای خاصی را برای این نسخه به ارمغان بیاورد. در مراحلی که هیجان شما بالا می رود، گوشتان ناخواسته از موسیقی تغذیه می کند. به عقیده بنده موسیقی این عنوان کاملا همگام با بازی ست و به خورد بازی رفته است و نمی توان آن را ضعیف دانست. چراکه به خوبی آن را می شنوید و ریتمیک بودنش را تایید می کنید. برای خودم، خاصه قطعه Tears که در مراحل آخرین بازی و در فرودگاه شروع به نواختن می کند، چیزی اعتیادآور و شنیدنی ست که باید آن مرحله را با این قطعه بگذرانید تا متوجه شوید موسیقی این بازی چقدر خوب است.
فضاسازی بازی به لطف گرافیک همیشه قدر و مثال زدنی راک استار، به همراه ظرافت به خرج دادن در طراحی مکان ها، اجسام، محیط های اداری یا بسته، چشم اندازها و چشمه های نوری و بافت ها و غیره… خصوصا در امریکای جنوبی، تحسین برانگیز است. نورپردازی عیبی ندارد و سایه زنی ها در خور توجه است و حتا اکنون پس از گذشت ۴ سال از ساخت بازی، جای تکریم و تحسین دارد. راک استار این نسخه از مکس پین را بسیار دوست داشته است. چرا که تا مدت ها از آن پشتیبانی کرده و روی هم رفته ۷ DLC برای مکس پین ۳ منتشر کرده که یکی اش، (Gorilla Warfare) رایگان بوده است.
بخش آنلاین این بازی بسیار از طرف بازی بازان استقبال شد و شما می توانستید در جمع گروه های خلافکار تیمی، به جنگ گروه های دیگر بروید. (Deathmatch) طبق جستجوهایی که من انجام دادم، بخش آنلاین مکس پین ۳ تا اواسط سال گذشته میلادی (ماه می) هنوز هم کم و بیش شاهد حضور مشتاقانی بوده است. جدا از بخش مولتی پلیر، در بخش آفلاین قادرید هم داستان را جلو ببرید، هم در بخش Arcade به چهار شیوه Score Attack, New York Minute, Challenge Mode و New York Hardcore دوباره مراحل را طی کنید. البته به ترتیب، لازمه بازی در هر کدام از این بخش ها، تمام کردن کامل بخش پیشین است.
در کنار اینها بازی محتویاتی برای خوره ها هم دارد. در خود بازی سرنخ هایی وجود دارد که باید بیایبد. البته نیافتنش هم به کسی بر نمی خورد! مثلا عکسی از فابیانا (یکی از دو دختر رودریگو که ربوده می شوند) در کنار پدرش. قطعاتی هم از تفنگ هایی در گوشه کنار بازی به نام Golden Gun وجود دارد که پیدا کردن تمام آنها باعث می شود تفنگ هایتان طلایی شود. و بخشی به نام Grinds که فی المثل می گوید ۵۰۰ نفر را هنگامی که به پشت خوابیده اید بکشید! ۲۸ تا از این درخواست های عجیب راک استاری در این بخش گنجانده شده است که ماحصلش روی ایکس باکس ۳۶۰، یک Achievement ناقابل ۱۰۰ تایی ست. و در آخر هم، منوی بازی هر بار که وارد آن می شوید، مکس را در حالت های مختلف، با لباس های مختلف و در دوره های مختلف نشان می دهد. این ایده بسیار پویا است و توجه را جلب می کند و حاصل ذوق سازندگان بازی ست.
همانطور که در ابتدا گفتم مکس پین ۳ بدون شک شاهکار است. یک بازی بسیار تاثیرگذار – می خواهم روی کلمه تاثیرگذار تاکید کنم- و گیرا. هم از لحاظ نکات فنی و گرافیک و هر آنچه دست مایه ساخت یک بازی ست، و هم از لحاظ داستان سرایی و محتوا. البته با توجه به گذشته شخصیت مکس پین. ابعادی که راک استار توانسته به مکس پین بدهد، افق دیدی که او نسبت به دنیای پیرامون خود دارد و عقایدی که ابراز می کند و خود را به ما می شناساند، صرفا در درون بازی باقی نمی ماند و به زندگی هر آن کس که آن را بازی می کند هم تسری پیدا می کند. و این، فصل ذاتی هر اثری ست که سرش به تنش بیرزد.
پر بحثترینها
- اینترگلکتیک، کانکورد، ناتی داگ؛ در اتاق فکر سونی چه میگذرد؟
- گزارش: طراحی سختافزار پلی استیشن ۶ برخلاف نسل بعدی ایکس باکس، به پایان رسید
- حساب توییتر پلی استیشن باعث ترند شدن دوباره Bloodborne Remake شده است
- یوشیدا: Horizon Forbidden West در حد انتظارم نفروخت
- یوشیدا: اگر خواهان بازی های انحصاری جدید PS5 هستید، بهتر است از ریمسترها حمایت کنید
- شایعه: اطلاعات فاش شده از GTA 6 توسط کاربری که ادعا میکند چندین ساعت از گیمپلی را دیده است
نظرات
نسخه یک و دو رو بازی کردم و بیشتر از یک خوشم اومد.متاسفانه سومین قسمتش بدجوری از دستم در رفت 🙁
همونطور ک اشاره کردید نقطه عطف و مثبت بازی دیالوگاشه ک آدم رو مجذوب بازی میکنه و روند بازی لذتبخشترش میکنه.بابت نقد هم ممنون :yes: :yes: :yes:
یک سوال قرار بود توی سال قبل مکس پین ۴ معرفی بشه که نشد. کسی نمی دونه نسخه چهار بازی کی معرفی میشه؟
احتمالا سال دیگه
Leon.s
شرمنده داداش دستم خورد گزارش
فک نمیکنم نسخه ی ۴ بیاد راک استار بازیه خطی نمیسازه اینو ب احترامه هوادارای قدیمی و پایان دادن ب س گانه ی مکس ساخت
There are two kinds of people: ones that are trying to build their future and ones that are trying to rebuild their past. 🙂
چندتا سخن بزرگ مکس پین ۳
“They had their body armor – I had mine!”
“I didn’t know what to think any more. This town had more smoke and mirrors than a strip club locker room.”
The way I see it there’s two types of people, those who spend their lives trying to build a future and those who spend their lives trying to rebuild the past. For too long I’d be stuck in between, hidden in the dark. What was I really doing walking in there with my bad haircut and ridiculous shirt? – gatecrashing a party dressed in Bermuda shirt.
you’r past is like piece of a broken mirror .you try pick them upU but only end of by cutting yourself
خیلی عالیه این بازی با اینکه مثل داستان زندگی شخصی مکس پین جذاب نبود ولی چیزی هم کم نداشت
صدای خسته James McCaffrey واقعا برای مکس پین ساخته شده
درد مکس پین مثل big boss از نوع فانتوم بود
یعنی درد شبحی که همیشه باهاش بود و ولش نمیکرد و اون pain killer ها فقط چند دقیقه درد مکس پینو خاموش میکرد
نمره ۱۰ برازنده این بازیه
زبان من که از وصف شخصیت مکس قاصره.
ولی خیلی ناراحت شدم مونا رو تو این نسخه ندیدم.خطر اسپویل خطر اسپویل((اخه تو قسمت دوم اگه پایان دومشو دیده باشید مونا زنده میمونه)) :-((
امیدوارم نسخه چهارم معرفی بشه ولی نمیدونم چطور میخوان داستان رو ادامه بدن :sweat:
و چه شخصیتی خلق کرد استاد سم لیک :yes: :yes: :yes: :yes:
وچه صدایی و بازهم چه صدایی از آقای مک کفری :yes: :yes: :yes:
مکس مردی بود که هرکی رو دوست داشت از دست میداد زندگی بش یاد داد کسیو دوست نداشته باشه شاید تعداد مرگ و میر کم بشه D:
اون خط آخر شوخی بود من خودم فن دو آتیشه مکس هستم الآن منفی بارونم نکنید 😀
واقعا بازی زیبایی یه بار عادی تمومش کردم و الانم دارم با زیر نویس فارسیش میرم :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes:
یکی از بهترین و خاطره انگیزترین بازی های عمرم. واقعاوفوق العاده بود.
شبهای سرد و برفی نیویورک و روز های گرم و آفتابی برزیل باهم تو این بازی فوق العاده بودند
ممنون آقای غمگسار. نقدو الان کامل میخونم
من کلا برف رو تو بازی های سوم شخص دوست دارم انقدر حال میده بری واسه خودت قدم بزنی مثل مافیا ۲. 🙂
منم کلا برفو خیلی دوست دارم. دیشب بازی steep رو نگاه نیکردم، خیلی خوشم اومدش. واقعا به دلم نشست
نقد خیلی خوب از یک بازی خیلی خوب :yes:
خسته نباشید :highfive:
این بازی واقعا شاهکار بود خیلی دوست دارم مکس پین ۴ معرفی بشه 😥
در وصف این بازی فقط یه جمله میشه گفت : بی نظیر …
واااااااااااااااااااااااااای بهترین بازیه عمرم :inlove: :inlove: :inlove:
اقای غمگسار خیلی نقده خوبی بود مرسی.موسیقی هایه این بازی واقعا عالین مخصوصا max panama
و یا همین tears. که واقعا عالی بودن.واقعا لذتی که این بازی بهم داد هیچ بازیه دیگری بهم نداره.گیمپلیشم هنوز که هنوزه یکی از بهترین هاست.دوستانی که بازی نکردن پیشنهاد میکنم بازی کنین. فیزیک و گرافیک این بازی هم در زمانه خودش جزوه بهترین ها بود هرچند الان هم کسی بازی کنه کمبودی حس نمیکنه. به شخصه امیدوترم واسه نسل ۸ ریمستر شه.
ممنون واسه نقدتون اقای غمگسار
اولا بگم که ممنون بابت نقد … نقد عالی بود :yes:
………………………………
اما برم سراغ اعتراض :-/
با کمال احترام
والا من نمیدونم چرا چند وقتیه که اینقدر تعداد نمرات ۱۰ سایت زیاد شده … بهتر نیست یکم در مورد ۱۰ خساست بیشتری به خرج بدید و ۱۰ رو به یه بازی خاص تر بدید ؟؟؟ منظورم با این عنوان نیست به هیچ وجه … کلی میگم ….
با این حال هنوز آرشیو نقد های سایت ناقصه و من موندم تا کامل شدنش شاهد چند تا ۱۰ دیگه هستیم 😕
از نظرم بهتره که نقد یه بازی رو به کسی ندید که فن اون بازی هست و نصف زندگیش رو با نسخه های قبلی اون عنوان گذرونده باشه … چون به سادگی بهش ۱۰ میده و از نظر من و خیلیا اون ۱۰ اصلا ارزشی نداره …
۱۰ وقتی ارزش مند میشه که بازی منتقد رو منقلب کرده باشه … یعنی منتقد تا قبل از اون بازی ، فن دو آتیشه نبوده و بعد از بازی کردنش ، اون بازی رو با دل و جون دوست داشته باشه و اونموقع اگه ۱۰ هم بده میشه گفت حق بازیه…
البته باز هم میگم منظور من با این نقد و این بازی نیست :yes:
حساسیت شما روی امتیاز ۱۰ ستودنی ست. بنده هم اعتقاد دارم که ۱۰ به بازی های انگشت شماری باید عطا بشه. من عاشق این بازی بودم و هستم و تاثیری که روی من گذاشته بیشتر از این بوده که بشینم یه گیمی بزنم!
فارغ از این نقد، دیگر دوستان اعضای تحریریه گیمفا بسیار منصفانه و با دقت فراوان و حتی سخت گیرانه به بازی ها امتیاز میدن و به شخصه در مدت اخیر ندیدم بازی ۱۰ گرفته باشه ازشون. لطفا ارزش تحریریه گیمفا رو با چنین نگاهی (که اندکی خالی از لطفه) نکاهید. چون این بچه ها به عقیده بنده با ظرافت امتیاز میدن.
من پاسخ شما رو دادم ولی خب شما یا هر کس دیگه پاسخم رو حذف کردید !!! شاید هم باگ سایت بوده 😀
دلیلش رو میشه بدونم … چون پاسخم نسبت به نظرم خیلی ملایم تر بود تازه آخرش هم معذرت خواهی کردم :-/
اما خب به هر حال مجددا از هر کسی که بابت این کامنتم ناراحت شد معذرت میخوام :yes: و اینکه هدفم کوچیک کردن و نادیده گرفتن زحمات تیم تحریریه نبوده و نیست :yes:
هر تعداد لازم باشه و نظر نویسنده باشه. در تمام این مدت هم شاید ۳ یا ۴ بازی ۱۰ گرفته باشن در ۱ سال اخیر. اگر به گفته خودتون نمرات و نقدهای ما و تیم تحریریه توانمند و زحمتکش ما براتون ارزشی نداره، مطالعه نکنید.
شما از حزف بنده اشتباه برداشت کردید !!!!
گفتم از نظر من اون ۱۰ ارزش نداره … یعنی حق بازی نیست … اینجا منظورم به هیچ وجه با تیم تحریریه و مقالات نبوده و نیست …. و من قدر دان زحمات شما و سایر تیم تحریریه هستم و خیلی اوقات از شما و بقیه اعضا تشکر کردم که این ثابت کننده قدردان بودنم هست !!!
اما منظور من این بود که نقد ها بیشتر شبیه به نقد اورواچ از خودتون و یا نقد اسکایریم از آقای میثم عبداللهی باشه … که نویسنده فن پر و پا قرص بازی نیست (حداقل تا قبل از بازی کردنش ) …
بالا هم معذرت خواهی کردم امیدوارم ناراحت نشده باشی 😉
بعلاوه کسی که انتقاد میکنه هدفش کوچیک کردن نیست بلکه خیلی اوقات هدفش ممکنه رشد شما باشه … که در این مورد هم هدف من رشد بوده :yes: :yes:
این که شما بگید اون نمره ارزشی برای من نداره یعنی مقاله ارزشی براتون نداره. معنیش همینه دقیقا. ببخشید اگر من برداشت اشتباه کردم. مطمئنا بازی هایی که ۱۰ گرفتند مثل انچارتد ۴ یا دارک سولز ۳ اگر شما نگاه کنید در سایت متا و به نقدهای دیگر منتقدها تنها ما نبئدیم که بهشون ۱۰ داادیم. بلکه خیلی ها در دنیا به اینها ۱۰ دادن و نمره کامل دادن. یعنی حقشون هست. نمیشه بگید حقشون نیست و نمره ارزش نداره. به هر حال حالا در این مورد اگر هم من برداشت بد کردم واقعا نوع بیان شما خوب نبوده و اینطوری فکر می شد ازش.
“اگر هم من برداشت بد کردم واقعا نوع بیان شما خوب نبوده و اینطوری فکر می شد ازش.”
لحنم خوب نبود… قبول دارم … ولی خب نظر رو نوشتم و یه بار خوندمش بهش نمیومد بد باشه … اما الان که میخونمش بهش نمیاد خوب باشه 😀
اما خب من منظورم رو از ارزش نمره ۱۰ با مثال زیر توضیح بدم شاید بهتر باشه :
فرض میکنیم که یه بازی مثل bioshock infinite برای نقد داریم …
خب مسلما اگه این بازی رو بدیم به کسی که عاشق شوتر هست ،عاشق فضای بایوشاک هست ، عاشق داستان پیچیده هست و علاوه بر این ها با بایوشاک ۱ خاطره داره ، به نوعی محاله که ازش انتظار داشته باشیم نمرش کم تر از ۱۰ باشه …
اما خب همین بایوشاک رو میدیم به کسی نقد کنه که نه با بایوشاک خاطره داره و نه این که از سبک و سیاق بازی خیلی خوشش بیاد و به نوعی نسبت به اون بازی بی طرفه … نه فن نه هیتر … و در کمال تعجب این بازی از اون شخص ۱۰ میگیره …
از نظر من این ۱۰ دومی ارزش بیشتری داره چون نشون میده بایوشاک میتونه اونایی که به داستان های فلسفی و سبک شوتر و … علاقه ندارن هم میتونن از اون بازی نهایت لذت رو ببرن ….
پس این ۱۰ در وهله اول “نشان دهنده ارزش بازی” هست (حداقل از نظر من )
و وقتی میگم این ۱۰ از اون یکی ارزشش بیشتره منظورم این نیست که کار یکی از نویسنده ها از دیگری با ارزش تره … بلکه تأثیری که بازی بر روی اونا گذاشته روی اونی که بی طرف بوده خیلی بیشتره :yes:
پس اگه من گفتم ۱۰ برام ارزشی نداره باور کنید که منظورم زحمات نویسنده نبوده و اگه هم اینطور برداشت میشه به خاطر لحن بدم بوده و اینکه کلمات رو خوب انتخاب نکردم :yes:
درود بر شما. سوء تفاهمی بوده و رفع شده. من هم متوجه منظور شما شدم.
اقای بابایی نظراتم چرا تایید نمیشه!
یا خیلی دور تایید میشه
فقط مال من اینجوریه؟
نه داداش همدردیم خخخ
سلام آقای آقا بابایی.تریلر دیمنز سولز رو نگاه کردم بسیار زیبا بود.اون دختر که تو تریلر نشون میده مثل Shanelot در دارک سولز ۲ که ما رو لول آپ میکنه یا یه کار دیگه انجام میده؟
بعدش هم می خواستم E3 سال ۲۰۰۹ رو بزارید خیلی دوست دارم نگاش کنم اگه HD باشه که خیلی خوبه.
اقا سعید میشه بنده رو از لیست سیاه (درانتظار برسی) دربیارید؟ هر چیزی بگم ثبت نمیشه!
واقعا دستتون درد نکنه آقای غمگسار :yes: :yes:
یادش بخیر چه اشک هایی با این بازی ریختم. :inlove:
این بازی عالی بود.
وقتی برای اولین بار سیستم خریدم نسخه یک این بازی را روی سیستمم به عنوان اشانتیون نصب کرده بود.
مرسی از مقاله
شاهکار راک استار :inlove:
به نظر خودم بهترین بازی ۲۰۱۲ بود :inlove: :yes:
—————-
“خطر فاش شدن داستان وجود ندارد.”بعدش یه بخشی از داستان رو توضیح دادید. :-/
ممنونم که خوندید دوست عزیز. داستان پیچش هایی داره، (خطر فاش شدن!) شخصیت هایی به داستان اضافه میشن و یکی از برادرها خانواده برانکو کشته میشه و پشت پرده این مرگ دسیسه ای خانوادگی وجود داره. اینی که بنده آوردم که نشد فاش شدن. فقط اول داستانه. اونم خطیش رو آوردم؛ چون خود داستان غیرخطی روایت میشه.
درست می فرمایید فهمیدم منظورتون رو.