روزی روزگاری: برای دخترم، نه کشورم | نقد و بررسی Tom Clancy’s Splinter Cell: Conviction
مهم نیست چهقدر به کاری که به عنوان شغل انجام میدهید علاقهمندید یا به آن اعتقاد دارید، در هر صورت در ازای آن چیزی دریافت میکنید. عموما این “چیز” پول است و گاهی این پول در قیاس با کاری که انجام میدهید چیزی نیست. با این حال دلسرد نمیشوید و به کارتان ادامه میدهید چرا؟ چون به آن اعتقاد دارید، چون میخواهید به مردم کمک کنید، چون میخواهید کسی به شما افتخار کند و گاهی چون یک میهنپرست هستید. یک مامور کلیدی و بیبدیل در یک سازمان وابسته به دولت هستید که حاضرید جانتان را برای کشورتان فدا کنید. از خطرات مختلف میجهید، در کشورهای متعدد به انجام ماموریت میپردازید، به گروههای تروریستی نفوذ میکنید و در نهایت یک جاسوس و یک آدمکش حرفهای، فقط برای کشورتان هستید. برای محافظت از خاکتان، برای اجرای دستورات دولتمردان و مافوقهایتان. اما بعد از از دست دادن همهچیز، هیچچیز برایتان در زندگی باقی نمانده به جز یک دختر. دختری که آخرین داراییتان است و آنرا هم یک تصادف از شما میگیرد. آخرین انگیزه برای زندگی کردن و آخرین چیز برای از دست دادن! دیگر نمیخواهید یک بازیگر برای کارگردانان و یا بهتر بگویم یک ابزار برای کشور باشید. همهچیز تمام شده، میگویید من دیگر نیستم. در موردتان میگویند که کسی که میشناختیم مُرد. با مرگ دخترش، او هم مرد. علاوه بر این، سازمان شما را مجبور میکند ماشه را در یک زیرزمین در نیویورک، روی بهترین دوستتان بکشید. بعد از این ماجراها از همهچیز کنار میکشید. برای همیشه سازمان را ترک میکنید و به دنبال دلیلی برای زندگی میگردید. و بالاخره، آنرا پیدا میکنید. شاید دخترتان در یک تصادف کشته نشده است.
با تفاسیر فوق حتما میدانید دربارهی چه کسی صحبت میکنیم. درمورد کهنه سرباز Black Ops و Cover Ops و تکاور دریایی سابق، متخصص جنگهای شهری، یک جاسوس ماهر، از بهترین عوامل نفوذی و استاد استفاده از سلاحهای گرم و سرد حرف میزنیم. کسی که بهخاطر مهارتهایش اولین نیروی استخدامی Third Echelon و اولین Splinter Cell سازمان امنیت ملی ( NSA ) محسوب میشود. مردی که داریم در موردش حرف میزنیم، Samuel Fisher یا Sam Fisher نام دارد. کسی که میخواهد پشت پردهی مرگ دخترش را بداند.
برای درک بهتر داستان Splinter Cell Conviction باید نگاهی گذرا به نسخهی قبل این سری یعنی Double Agent بیندازیم. در سال ۲۰۰۷ سارا فیشر، دختر سم فیشر در یک تصادف کشته شد. با مرگ سارا، تمایل سم به Third Echelon هم مُرد. سم نمیخواست دیگر عضوی از NSA و TE باشد و کنارهگیری خود را اعلام کرد اما یک گروه تروریستی موسوم به JBA سم فیشر را به معرکه بازگرداند. سم به عنوان یک عامل نفوذی وارد این گروه ترورسیتی شد و بعدا سر جریاناتی، مجبور به کشتن Irving Lambert، همان کسی که این ماموریت را به او پیشنهاد کرده بود شد. در واقع لمبرت کسی بود که به سم پیشنهاد مقام NOC را داد. عاملین NOC ( مخفف nonofficial cover operative ) افرادی با پسزمینهی CIA و NSA هستند که آموزش میبینند تا به سازمان و ارگانهای مدنظر نفوذ کنند.
حالا برویم سراغ Splinter Cell Conviction! این نسخه سه سال پس از اتفاقات Double Agent را روایت میکند. بازی با صحبتهای Victore Coste دوست قدیمی سم فیشر شروع میشود. پس از صحبتهای ویک در اتاق بازجویی Black Arrow ( گروهان مخفی ارتش ) سم را میبینیم که روی یک صندلی در مکانی شبیه به بازار نشسته و Anna Grímsdóttir که او را به نام “گریم” میشناسیم، با سم تماس میگیرد و به وی هشدار میدهد که گروهی مسلح در حال جستجوی او هستند. بعد از تلاش ناموفق سم برای فهمیدن اینکه گریم چطور او را پیدا کرده است، قانع میشود که خود را از مهلکه نجات دهد. بعد از کشتن این افراد، سم رئیس این گروه که Dmitri Gramkos نام دارد را گیر میاندازد و بعد از شکنجهی وی، میفهمد که Andriy Kobin مسئول مرگ سارا، دختر سم است. سم محل استقرار کوبین را پیدا کرده و پس از درگیری با نیروهای او و فائق آمدن بر آنان، از کوبین بازجویی میکند. قبل از اینکه اطلاعات کافی به دست آورد گروهی Splinter Cell او را محاصره کرده و بیهوش میکنند.
سم در مکانی به نام Price Airfield واقع در ایالت Virgina به هوش میآید. گریم فاش میکند که برای رئیس جمهور Caldwell در Third Echelon کار میکند و به کمک سم نیاز دارد. سم باید در تحقیقات و بهدست آوردن اطلاعاتی از یک گروه مخفی ارتش به نام Black Arrow به گریم کمک کند. چرا؟ چون سارا زنده است و گریم تنها کسی است که میتواند او را به پدرش بازگرداند. حالا ماجرای مرگ سارا پیچیدهتر از آن چیزی شده که قبلا بود. احتمالا مهمترین معمای بیجواب سم فیشر! فیشر بعد از شنیدن این صحبتها، به ناچار کمک به گریم را قبول میکند. در طول بازی خاطراتی از سارا و سم را هم مرور میکنیم. همچنین صحنههایی از مرگ سارا فیشر را روی در و دیوار میبینیم که به نظر، توهمات و افکار سم فیشر هستند. مالت، ویرجینا و واشینگتن لوکیشنهای بازی و مکانهای عملیاتی فیشر هستند. بازی از مالت شروع میشود و سم شایعاتی مبنی بر اینکه مرگ سارا یک تصادف نبوده را شنیده و دلیل سفرش به مالت هم همین است. برای اینکه دقیقا داستان را بفهمد. شخصیتهای اصلی Conviction، سم فیشر، گریم، ویکتور کاست و کلنل ( سرهنگ ) رید هستند که در مورد سهتای اولی صحبت کردیم و نوبت به Thomas Jeffrey Reed میرسد. پس از مرگ لمبرت به دست فیشر، توماس جِفری رید، جایگزین او در Third Echelon شده و حالا رئیس این آنجا محسوب میشود. وی پس از رسیدن به ریاست TE تمام افراد وفادار به خود را جایگزین قبلیها میکند. پس از اینکه میفهمد رئیس جمهور آمریکا تصمیم بر بستن TE دارد سعی میکند او را به قتل برساند که موفق نمیشود و توسط فیشر شکار میشود. علاوه بر این چهار شخصیت، کاراکترهای دیگری هم در بازی حضور دارند که نقش خاصی را ایفا نمیکنند و فقط در چند صحنه، دیده میشوند. شخصیت پردازی کاراکترهای Splinter Cell Conviction قابل قبول است. خصوصا سم که تقریبا عاری از احساسات است. ویک، دوست صمیمی سم که حتی سارا او را “عمو” خطاب میکند هم حرفهای جالبی راجع به سم میزند. از بعد از با هم بودن سم و ویک در عراق و خلیج، ویک تنها کسی بوده که سم میتوانست به او اعتماد کند. علاوه بر این، دیالوگهای بازی جالب و شنیدنی هستند. محاورهها به هیچ وجه خستهکننده نبوده و شما را وادار به Skip کردن نمیکنند. البته بحث افرادی که کلا عادت به اینکار دارند جداست. پیشبینی اینکه قرار است چه اتفاقی در ادامه رخ دهد ممکن نیست. سادهتر بگویم اتفاقات غیرمنتظرهی زیادی در طول داستان رخ میدهند و از سوی دیگر، به هیچ وجه با یک داستان ضعیف طرف نیستیم. نویسندههای بازی Richard Dansky و Mike Lee هستند. مثل دیالوگها شروع داستان، نحوهی روایت آن هم مهم است و سازندگان از این نکته غافل نشدهاند. اصلا یکی از نقاط قوت SCC همین روایت داستان است! اگر بخواهیم در یک جمله قدرت داستان بازی را توصیف کنیم، به جملهی “همه چیز خوب است” میرسیم. برخلاف گیم پلی و گرافیک بازی که ایراداتی بر آنها وارد است، روی داستان و روایت آن به خوبی کار شده و مطمئنا قویترین رکن بازی محسوب میشود.
قطعا میتوان Splinter Cell Conviction را یک اکشن خوب دانست ولی به عنوان یک بازی مخفیکاری ( Stealth )، تردید وجود دارد. به طور کلی سری Splinter Cell به خاطر مخفیکاری سم فیشر تا این حد معروف است و طرفدار دارد، چیزی که در Conviction خیلی کمرنگ شده است. وقتی یک Splinter Cell تهیه میکنید قبل از ورود به بازی، خوب میدانید باید عنصر “حوصله و طاقت” را در خود داشته باشید تا از بازی لذت ببرید. ممکن است ماموریتها در یک بازی مخفیکاری، دوبرابر یک بازی اکشن طول بکشند. Splinter Cell نیز شامل آن بازیهایی است که زمان بیشتری برای به پایان رساندن و لذت بردن از احتیاج دارید، اما باید برای Conviction، استثنا قائل شد. آن گیم پلی مبتنی بر مخفیکاری که طرفداران Stealth به آن عشق میورزند و حاضرند برای مهیا شدن یک شکار، چند دقیقه اطراف را آنالیز کنند و ضربهی نهایی را وارد کنند در Conviction محسوس نیست. خیلی از جاها بازی شما را وادار به مبارزهی پر سروصدا میکند، چیزی که حداقل بین طرفداران Splinter Cell زیاد مرسوم نیست! سیستم کاورگیری بازی مشکلی ندارد. با زدن دکمههای مشخص کاور گرفته و وقتی که خواستید میتوانید بین سنگرها جا به جا شوید. تمرکز مخفیکاری بازی روی همین کاورگیری است. کابینتها، دیوارها و ماشینها در کنار دیگر اشیای محیط، چیزهایی هستند که برای کاورگیری بیشترین استفاده را دارند. بعد از اینکه پشت سنگر قرار گرفتید نشانههایی در پشت بقیهی سنگرها میبینید که معنی توانایی حرکت سریع به آن سنگر را دارد. اگر هنوز دیده نشدهاید بهتر است دور از چشم دشمن، زمانی که حواسشان به جای دیگری است یا پشت به شما کردهاند، جا به جا شوید تا مخفی باقی بمانید. بیشتر محیطهای بازی مکانهایی هستند که پنهان شدن در آنها شدنی است ولی جاهایی هم در بازی مجبور هستید با ارتشی که توسط آنها دیده شدهاید، مبارزه کنید. در جاهای تاریکی که از دید دشمن در امان هستید همه چیز به رنگ سفید و سیاه در میآید. محیطهای بازی زیاد سایه دارند و همین سایهها میتوانند به دیده نشدن سم کمک کنند. بدیهی است که اگر میخواهید از یک بازی Stealth لذت ببرید باید وقت برای آن بگذارید و از همه چیز محیط، نهایت استفاده را ببرید. حالا اگر شناسایی شوید تصویری روح مانند از سم در آخرین نقطهی دیده شده به نمایش در میآید تا بدانید دشمنان در کدام نقطه بیشتر به دنبالتان میگردند و اگر در حال تیراندازی هستند، کجا را بیشتر هدف قرار میدهند. اگر باهوش باشید همین یک نکته مثبت برای شماست تا از دشمنان را غافلگیر کنید و باز هم نامرئی شوید. البته بر خلاف Blacklist، در Conviction مبارزه با دشمنان کار سختی نیست و میتوانید بدون اینکه دوباره مخفی شوید، کار مبارزین جبههی مقابل را یکسره کنید. به محض اینکه دیده شدید و همهی توجهات به شما و لوکیشنتان جلب شد، بازی با یک صدا به شما هشدار میدهد که در خطر هستید.
افکت سیاه و سفید همیشه در بازی مثبت نیست. گاهی باعث مبهم شدن بعضی از اشیا میشود. البته معمولا این موضوع تاثیری روی روند بازی ندارد و میتوان به راحتی از آن چشم پوشی کرد و رد شد. بالاتر اشاره شد در Conviction مبارزات به سختی Blacklist نیست اما ضعفهای خود را دارد. سم در مبارزات تن به تن هنوز ضعف دارد و آسیب پذیر است. البته اگر درجهی سختی بازی را روی آسان تنظیم کنید یا بعد از چند ساعت بازی کردن به سیستم مبارزات عادت کنید داستان متفاوت میشود. هوش مصنوعی دشمنان کمک شایانی در رسیدن به موفقیت به شما خواهد کرد. متاسفانه در Conviction هوش مصنوعی دشمنان به هیچ وجه بالا نیست و این کار را ساده میکند. البته خود بازی به اندازهای سخت هست که حتی با وجود این مشکل هم کار آسانی نداشته باشید. دید دشمنان به شدت محدود بوده و اگر منابع نور را از بین ببرید کار نسبتا سادهای را در پاکسازی محیط خواهید داشت. نه فقط در Splinter Cell، در هر بازی مخفیکاری شلیک به چراغها، خاموش کردن فیوز، خاموش کردن چراغها و به طور کلی هر روشی که با آن محیط را تاریک کنید امری معمول است. از این هربه گاهی در بازیهایی که اصلا سبکشان Stealth نیست هم استفاده میشود. بزرگ بودن لوکیشنها کار سم را مشکل میکند. شخصا Blacklist را آسانتر از Conviction میدانم و یکی از محکمترین دلایلش هم کوچکتر بودن محیطهای بازی است. در SC: Conviction محیطهای عملیاتی وسیع، کم نیستند و به همین دلیل شانس دیده شدن سم به مراتب بیشتر است. کاورگیری تا حد زیادی کمک به نامرئی بودن سم میکند ولی باز هم مخفی ماندنش را تضمین نمیکند. یکی از چیزهایی که باید مراقب آن باشید Alarm Warningهای بازی است. بعد از اینکه یک جسد دیده شود یا خود سم را شناسایی کنند کلیهی نیروهای مقابل هوشیار شده و به دنبالتان میگردند. البته اینجا هم رد ضعیف بودن هوش مصنوعی را میتوان دید.
بعد از کشتن یک نفر با فنون رزمی و بدون سلاح گرم، این فرصت به شما داده میشود که دو نفر که در تیررس سم هستند را نشانه بگیرید و در یک لحظه کار هر دو را بسازید بدون اینکه کسی بفهمد. البته باید حتما هر دو نفر در تیررس سم باشند. اگر تواناییهای سم را ارتقا میدهید میتوانید تا ۳ و حتی ۴ نفر را به همین شکل به قتل برسانید. البته این تعداد به سلاحی که در دست دارید هم بستگی دارد. این عمل در خود بازی با عنوان execute معروف است. از همان اول بازی این قابلیت اهمیتش را نشان میدهد. شاید یکی از جذابترین لحظات Campaign بازی همین لحظهی execute و قطعا یکی از بهترین تاکتیکهای بازی است. مثلا در اتاقی پر از نگهبان وجود چنین سیستمی به شما اجازه میدهد حداقل دونفر را بکشید و تعداد نیروهای مقابل را کم کنید. انفجارها روش خوبی برای مقابله به حساب میآیند. علاوه بر گجتهایی که سم همراه خود دارد، میتوانید از مواد منفجرهای که در محیط بازی هستند استفاده کنید. در هر ماموریت پس از مدتی حرکت رو به جلو به Weapon Stashهایی برمیخورید که در واقع محل نگهداری اسلحه هستند. آنجا میتوانید سلاح خود را عوض و یا آپگرید کنید. مثلا یک اسلحه بخرید و آن را به صدا خفهکن مجهز کنید. سلاحی که از اول به سم داده میشود این مورد را دارد ولی بعضی از سلاحهای Weapon Stashها فاقد آن هستند. در Conviction محیط و اجزای آن فقط در پنهان شدن کمکتان نمیکنند! مواقعی که سم میخواهد از افراد مختلف اعتراف یا اطلاعات بگیرد، محیط نقش غیرقابل انکاری در این عمل دارد. برای گرفتن اطلاعات باید کسی را که میگیرید کمی بزنید تا به تدریج چیزی را که احتیاج دارید به دست بیاورید. سم با کوبیدن سر دشمن به اشیای مختلف به چیزی که میخواهد میرسد. اگرچه این لحظات میتوانستند به جذابترین پارتهای بازی تبدیل شوند ولی محدودیت محیط در زمان بازجویی و البته عدم تنوع سم در به حرف درآوردن طرف مقابل باعث میشود آنطور که باید از این لحظات لذت نبرید. اگر بازی را در درجه سختی بالا تجربه کنید گجتهای سم کاربردی خواهند بود. با استفاده از این گجتها میتوانید موقعیت را شناسایی کنید، حواس دشمن را پرت کنید و به طور کلی بسته به نوع گجت استفاده شده از کاربرد آن بهره ببرید. در حقیقت گجتها کار را خیلی آسانتر کرده و احتمال مخفی ماندن سم را به شکل چشمگیری افزایش میدهند. متاسفانه Splinter Cell Conviction با وجود انعطافپذیری بالا ولی یک بازی چالشبرانگیز نیست. سختی بازی در بیشتر بخشها خصوصا اکشن را هم بیشتر میتوان یک ضعف قلمداد کرد تا یک چالش! از روشهای مختلف میتوانید دشمنان را از بین ببرید و خیلی از جاها هم این فرصت را دارید که بدون دست زدن به آنها راه خود را ادامه دهید. اگر چه ضعفهایی در سیستم آپگرید اسلحهها وجود دارد و شما را محدود میکند ولی استفاده از گجتهای مختلف و لوکیشنهای متنوع باعث عدم یکنواختی گیم پلی میشود. از فرودگاه گرفته تا موزه و دیگر لوکیشنهای بازی با توجه به طراحی خوبی که دارند بازیکن را از خستگی نجات میدهند. جاهایی که حق انتخاب در طی کردن مسیر موفقیت دارید، کم نیستند. این که دشمنان را بکشید یا دیده شوید و پا به فرار بگذارید دست خودتان است. حتی فرار کردن بدون دیده شدن هم جاهای زیادی ممکن است. وجود اتاقهای مختلف، لولهها، زیرزمینها و خیلی چیزهای دیگر به بازیکن این آزادی را میدهد که هر طور میخواهد تصمیمگیری کند. البته با تمام این صحبتها باز هم این مشکل وجود دارد که در بعضی از مراحل “مجبور” هستید وارد درگیری شوید. طراحی مراحل آنقدری خوب هست که بتواند یک بازیکن را تا پایان همراه خود نگه دارد. شاید مشکلاتی در گیم پلی ببینید و حتی ترجیح دهید بازی را ادامه ندهید ولی احتمالا این مشکلات، طراحی مراحل را شامل نمیشوند!گرافیک بازی به طور کلی بینقص نیست اما نکات مثبت زیادی دارد. موتوری که در ساخت Conviction از آن استفاده شده Unreal Engine 2.5 است. انیمیشنهای بازی کامل هستند و وقتی به حرکات سم موقع کاورگیری، دویدن و بالا رفتن نگاه میکنیم این موضوع عیان میشود. شاهکار انیمیشنها مربوط به بازجوییهای سم است. اگر چه همانطور که گفتیم محدودیتهایی از نظر نوع شکنجه در بازجوییها دیده میشود ولی از لحاظ گرافیکی همهچیز کامل و قابل قبول است. حرکات سم و فرد اسیر در موقع ضربه خوردن و حرف زدن شبیه به واقعیت است. پاشیدن خون هم نکتهی دیگری است که عملکرد خوب یوبیسافت و Unreal Engine 2.5 را نمایان میکند. بعد از کوبیدن سر دشمن به دیوار، شیشه و هرجای دیگر، خون از سر فرد مقابل باز شده و همین خون را روی اشیای محیط هم میبینیم. با توجه به اینکه احتمالا Interrogationها خشنترین لحظات بازی هستند، خون را میتوان یکی از دلایل آن دانست. بعد از هدشات کردن نیروی مقابل، شاهد پخش شدن خون او روی در و دیوار هستیم. انیمیشنها حتی موقع Takedown کردن هم واقعی به نظر میرسند. در همین بازجوییها میتوان به قدرت تخریب پذیری محیط نیز پی برد. شکستن یا ترک برداشتن شیشه و خرد شدن سنگ و دیگر مواردی که در طول بازجویی مشاهده میکنید باز هم قدرت گرافیکی بازی را به رخ میکشند. ضمنا نباید فراموش کرد صحبت دربارهی بازیای است که سال ۲۰۱۰ منتشر شده. عدم وجود باگ یک پوئن مثبت برای هر بازیای است. پوئنی که Conviction آنرا داراست. نورپردازی محیط در وضعیت قابل قبولی قرار دارد. البته مشکلی که باید یادآور شد تاریکی بیش از حد محیط در لوکیشنهای سیاه و سفید است که قبلا توضیح دادیم. همچین مشکلی را همیشه نمیبینید و مواقع مواجهه با آن هم اغلب مشکلی ایجاد نمیکند ولی ای کاش سازندگان روی این مورد هم تمرکز میکردند تا نورپردازی را هم بینقص بدانیم! در دیگر لوکیشنها نورپردازی هم کار خود را به خوبی انجام داده است. نور چراغهای متفاوت جذابیت گرافیکی بازی را بیشتر میکند.
رنگپردازی محیط هم مثل نورپردازی خوب و قابل قبول است. رنگبندی محیط اغلب با تم سیاه بازی همخوانی دارد. چهرهپردازی قطعا یکی از مهمترین چالشهای گرافیکی هر بازی است که Conviction از پس آن برآمده است. روی جزئیات صورت شخصیتهای اصلی از جمله ویک، سم و گریم با وسواس کار شده است. اگر میخواهید یک چهرهپردازی فوق العاده را ببینید نگاهی به صورت ویک بیندازید! با توجه به زیاد بودن خطوط صورت، ویک بهترین گزینه برای آنالیز عملکرد سازندگان روی چهرههای شخصیتهاست. صورت گریم نیز ویژگیهای خاص خود را دارد که به سختی میتوان اشکالی در آن پیدا کرد. عدم مشاهدهی افت فریم یکی دیگر از نکات مثبت گرافیکی بازی است. در بازی به هیچ وجه شاهد Loading نخواهید بود با این وجود، خبری از افت فریمهای اذیتکننده نیست. تنها زمانی به لودینگ برخورد میکنید که بخواهید از آخرین Checkpoint، بازی را ادامه دهید. به طراحی تکسچرها ایرادات زیادی وارد است. مشخص است یوبیسافت روی تکسچرها عملکرد موفقی نداشته و بزرگترین ایراد گرافیکی بازی مربوط به همین موضوع است. کلا محیطهای بازی طراحی عمیقی ندارند و خیلی سطحی روی آنها کار شده است. نتیجهاش هم کاملا عیان است.
تمامی صداها، زمزمهها و کلا هر صوتی که در بازی شنیده میشود بهجا و به موقع است. هیچ صدایی که بتوان آن را اضافه خواند در بازی وجود ندارد. صدای سم در Splinter Cell Conviction میتواند یک خاطره برای طرفداران این سری باشد. Conviction آخرین نسخهای بود که صداپیشگی سم در آن را آقای Michael Ironside بر عهده داشت. آقای آیرونساید در ۶ نسخهی Splinter Cell حاضر بود و در Blacklist جای خود را به Eric Johnson داد. در نبردهای مختلف به لطف صداگذاری فوق العادهی بازی، حس یک نبرد واقعی را تجربه میکنید. احتمالا به تنش صداها که زیاد در بازی اتفاق میافتند دقت نکرده باشید پس اگر هنوز بازی در دسترس است خوب به این موضوع توجه کنید. صداها در موقعیتهای مختلف در حالت عصبانی، ناراحت، هیجانی و غیره اصلا مثل هم نیستند. هر حالت تن خاص خود را دارد و این نشان میدهد یوبیسافت از افراد مناسبی برای صداپیشگی استفاده کرده است. با توجه به اینکه بیشتر با سم سروکار داریم این موضوع در مورد فیشر بیشتر صادق است. آهنگسازهای بازی آقای Kaveh Cohen و آقای Michael Nielsen هستند. آقای Cohen به جز یوبیسافت، سابقهی کار در مایکروسافت را هم در کارنامهی خود دارد. پس از Splinter Cell: Conviction وی در ساخت موسیقیهای SC:Blacklist نیز نقش مهمی را ایفا کرده است. آخرین کار وی مربوط به عنوان Forza Motorsport 6 است. آقای Nielsen نیز یک نویسنده و یک فیزیکدان است. او تا کنون دو کتاب نوشته، یک جایزه برده و علاوه بر آهنگسازی، حرفههای دیگری نیز دارد.
تردیدی در این که Splinter Cell: Conviction ارزش یک بار بازی کردن را دارد وجود ندارد. برخلاف نسخههای قبل و بعد، Conviction این قابلیت را دارد که هم برای طرفداران بازیهای اکشن جذاب باشد هم Stealthفنها! داستان پردازی بازی احتمالا قویترین نکتهی مثبت بازی است که سازندگان باید به آن ببالند. در بقیهی بخشها خصوصا گیم پلی مشکلات ریز و درشتی میبینیم که هوش مصنوعی گل سرسبد آنهاست. روان بودن گیم پلی به شما کمک میکند تا با کنترل سم از بازی لذت ببرید. مردی که نسبت به قبل پیرتر و بیحوصلهتر شده و علاوه بر مرگ دخترش، مجبور به کشیدن ماشه روی یک دوست نیز شده است. حالا آقای فیشر میداند که لمبرت را نمیتوان برگرداند اما شاید بتوان سارا را دوباره دید. شاید، شاید سارا زنده باشد.
پر بحثترینها
- ادعای مدیر سابق Sweet Baby: استودیوها سراغ ما میآیند تا داستان بازیهایشان را بهبود دهیم
- مشخصات کامل سختافزار پلی استیشن ۵ پرو فاش شد
- مدیرعامل پلی استیشن: طرفداران باید انتظارات خود را کاهش دهند، PS5 Pro یک کنسول نسل بعدی نیست
- سازنده سابق راکستار: مردم سالها از واقعگرایی GTA 6 صحبت خواهند کرد
- ۷ بازی مخفیکاری با پیشرفتهترین هوش مصنوعی دشمنان
- ادعای سازنده Concord: اثری ساختیم که تجربه فوقالعادهای را به گیمرها ارائه میدهد
- شمار بازیکنان همزمان Dragon Age: The Veilguard در روز عرضه به بیش از ۷۰,۰۰۰ نفر رسید
- Horizon Zero Dawn Remastered در زمان عرضه روی استیم تنها ۲.۵ هزار بازیکن فعال داشته است
- تهیهکننده Final Fantasy: اسکوئر انیکس میخواهد بازیهای آینده را همزمان روی Xbox منتشر کند
- شرکت Sweet Baby نقشی در پروسه ساخت Dragon Age: The Veilguard نداشته است
نظرات
بهترین نسخه سم فیشر Double Agent بود
سریه spliter cell طرفدارای زیاده داره و فرانچایزی عالی ر شاهکاریه ولی من هیچوقت ازش خوشم نیومده
Convication که اصلا مخفی کاری نبود،بازی بیشتر کشن ادونچر بود تا مخفی کاری
شما نسخه هایی که روی ps2 بود رو بازی کن نظرت عوض میشه
خیلی زودتر از تو بازیشون کردم
فقط black list
چند وقتیه به دلم افتاده سری SP رو از اول شروع کنم! :yes: :pain:
منم یه بار به سرم زد ولی وقتی گرافیک نسخه های قدیمی تر رو دیدم کاملا پشیمون شدم !!! 😕
می خوام یادی از خاطرات گذشته کنم! :heh: اون موقع ها این بازی چه عظمتی داشت! 😐
من خودم بیشتر بازی های قدیمی رو دوست دارم و تا همین چند وقت پیش جنرال و BF2 بازی می کردم :yes:
خودتون رو اینقدر پابند گرافیک نکنید وگرنه از بازی لذت نمی برید :struggle: :timeout:
مطمئنی فراستی هستی؟؟
من فک کردم شما قدیمی تراش رو بازی نکردی و میخوای برای اولین بار تجربه کنی!!!
وگر نه الان اگه نید فور اسپید ۳ رو بهم بدن با جون و دل بازی میکنم.
ادم هیچ وقت از بازی هایی که خاطره داره خسته نمیشه!!
جنرال رو هم که دیگه نگووو :inlove:
:yes:
داداش من این موها رو در آسیاب سفید نکردم، کلی تجربه از دنیای بازی دارم :yes: 😎
چه عجب تو از چیزی هم خوشت اومد!!
اوس مسسعود از بازی ها مدر بدشون میاد چسبیدن به بازی های کلاسیک
مدرن البته
من هیچ وقت ایراد نمی گیرم بلکه حقیقت رو بیان می کنم :yes:
استاد دیروز نقدتو تو هفت دیدم درباره ی مستند جلال این فیلم های مذخرف چیه نقدش می کنی
آفرین خوبه که نقدام رو دنبال می کنی :yes:
در ضمن تقصیر من نیست که یک مشت آثار ما قبل بد می سازن، به هر حال من منتقدم و وظیفه خود می دونم که آثار رو به بوته نقد بذارم! 😐
در ضمن اون مستند جلال کمبود ملات تحقیقی داشت و زیاد به این شاخه و اون شاخه پریده بود!
آفرین، خوبه که نقدام رو دنبال می کنی :yes:
متاسفانه یک سری آثار ما قبل بد می سازن و کاری نمیشه کرد و من وظیفه خودم می دونم که آثار رو به بوته نقد بذارم! 😐
در ضمن اون مستند جلال کمبود ملات تحقیقی داشت و زیاد به این شاخه و اون شاخه پریده بود!
□■□■□■□■□■□■□
هرچقدر فکر می کنم نمی دونم ایراد کامنتم کجاست که میره برای بررسی ! 😐
مدیریت تایید کن 😐
اصن جلالو یه جور دیگه نشون میداد حرفی درباره ی بعد ادبیش اش حرف نمیزد با اون تغییر کادراش که فیلم ساز پز نماد گرایی میداد اون دوست فیلم سازتون اقای افخمی ازچی فیم خوشش اومده بود من نمیدوم فیلم ساز هم ادای ادمای نقد پذیررو درمیاره که اصن ذره ای تحمل نقد رو نداشت
نقدتون درباره ی فروشنده هم تامل برانگیز بود
البته افخمی نظرش همیشه به من نزدیک تره و این رو هم با انتخاب محسوس رقیب نویسنده بودن به خوبی نشون داد!! :yes:
این نقدپذیری هم حبابی هست، نه واقعی و تابع شرایط حاکم بر جامعه. 😐
در مورد فروشنده هم بحثش تموم شد البته شما می تونید به وبسایت بنده مراجعه کنید و نقد کامل رو که در این مورد نوشتم بخونید! :yes:
منظور من هم سایتتون بود من بیشتر نقد هاتونو خوندم وچند تا از کتاب هاتون هم دارم وچند بارم در جلساتی که در کافتون برگزار می کردید حضور داشتمنقد های شما بسیار دقیق و حرفه ایه
اولین نسخه ای این سری بود که من بازی کردم. واقعا عالی بود. تشکر :rose:
کاش نسخه جدید هر چه زودتر بیاد :yes: این نسخه که یکی از بهترینای sp بود
من با همه قسمتهای این بازی عشق کردم،امیدوارم هرچی زودتر قسمت جدیدش معرفی شه
کاش یوبیسافت نسخه جدید این بازی رو در آینده نزدیک بسازه…تو این نسل بازیساز ها خیلی کم کار شد! نمونش راکستار یا همین یوبی…یوبیسافت با داشتن استودیوهای مختلف و تیم های پر تعداد باید هر سال چندتا بازی بسازه.
خب یوبی سالی چند تا بازی میده دیگه 😐 امسال که Farcry primal و Division و Watch dogs 2 و Steep رو منتشر میکنه :-/
ممنون بابت نقد. 😉
واقعاً سری sp یکی از برترین سری های عمرم هستند ولی این قسمت conviction عالی بود. عالی به خاطر داستان زیبای احساسیش و یه سری نوآوری های جدیدش مخصوصا بازجویی و قابلیت execute. من این قسمت های قبلی و قسمت بعدی رو هم بازی کردم ولی این یکی یک حس دیگه ای داشت.
فکر کنم حدود ۱۰ بار تمومش کردم :laugh:
ولی الان هم برم یه بار دیگه هم تمومش میکنم. اصن بازی یه حس خاصی داره :victory:
همچنین امیدوارم زودتر یوبی نسخه جدید رو معرفی کنه چون واقعا دیگه خیلی گذشته. سه سال شده و حتما مایکل آیرون ساید رو برگردونه چون صداش واقعا عالی بود مخصوصا توی همین قسمت یک حس خاصی تو صداش بود
به شدت این بازی رو پیشنهاد میکنم.واقعا باهاش زندگی کردم :inlove: شاید بازی نسبت به ریشه هاش پایبند نبوده ولی واقعا عالی عمل کرده.من از دابل ایجنت خوشم نیومد
اسپلینتر سل به نظر من یک فرانچایز تکرار نشدنی هست هنوزم گاهی اوقات سراغ نسخه اخرش یعنی بلک لیست میرم یادش بخیر فکر میکنم سال ۲۰۱۳ امد و مخفی کاری-گرافیک و گیم پلی رو به اوج خودش رسوند حتی اسپلیت اسکرین هم داشت و کلا این فرانچایز از همون زمانی که اولین نسخه رو برای ps2 گرفتم برام خاطره انگیز شد :inlove: :inlove:
یادش بخیر عین یه کاپیتان واقعی تو هواپیما قدم میزدی بعدش میرفتی ماموریت دلخواهت
نمیدونم شما هم اینجورین یا نه اما برای من پس از یک بار دیگه ارزش تکراری نداشت…
همون بلک لیستم چرت ترین نسخش بود یعنی اون صدا گذاریش به قدری مزخرف بود پاک تمام خاطرات خوبو از بین میبرد به همه چی میخورد جز سم فیشر اصن ابهتش تو convictin کجا تو این کجا
یادمه قبلا که خریدمش رو رمم یک بود بعد برا اجرا اینترنت میخواست اولش با اینترنت دایلاپ وصل میشدم بازی میکردم با اون اینترنت کارتیا تا میرفتم تو بازی اینترنت و قطع میکردم.بازی میکردم عجب چیزی بود اون موقع این بازی
خاطرات رو زنده کردی محمد! با این که مخفی کاری خیلی قوی نداشت اما باز هم دوست داشتنی بود، امیدوارم یوبی دنباله این سری رو بسازه
نقد زیبایی بود
خدا میدونه این بازیو چند صد بار از اول شروع کردم از بس باهاش حال میکردم!یادش بخیر
ابتدای سال ۲۰۰۸ بود اگه اشتباه نکنم…. یه مقاله خوندم مربوط به سایت ign
تو این مقاله اشاره شده بود به عناوین انحصاری از هر دو کمپانی (ماکرو و سونی} که قرار بود در اینده منتشر بشن …. و این عناوین رو بر مبنا ی سبک رو به روی هم فرار داده بود { vs خودمون)
ماکرو Splinter Cell Conviction رو انحصاری ۳۶۰ کرده بود … که بعدش رو PC هم اومد….
Splinter Cell Conviction VS Metal Gear Solid 4: Guns of the Patriots
این دقیقا یکی از همون تیتر ها بود تو مقاله… Splinter Cell ابدا بازی بدی نیست یه عنوان متوسط رو به بالا
شانسی که Splinter Cell اورد این بود که بازی چند سال تاخیر خورد… وگرنه بدون تعارف حرفی برای گفتن جلوی Metal Gear Solid 4 نداشت… البته هایپ های عجیب غریب یوبیسافت و ماکرو هم بود بر این قضیه دامن زد
در نهایت سپاس از نویسنده محترم
کل فرانچایز splinter cell رو با نبرد old snake و liquid ocelot عوض نمیکنم.
هردوشون عالین 😉 😉 😉
متال گیر عشقه :inlove:
همون عوض نکنی بهتره . حالم از سبک بازیای شرقی بهم میخوره :no: با این که کل نسخه ها اسپلینتر و بازی کردم یه نسخه از متالم حتی حوصله امتحان کردنشم ندارم
اگر شرقی ها نبودن صنعت گیمی هم نبود!!!تو اصلا عددی نیستی برای این حرف
ولی نسبت ب بلک لیست کانویکشن داستان قوی تری داشت.
ولی مرحله اخر کانویکشن بیرون کاخ سفید بودم ک کلا بازی دلمو زد و نرفتم و پاک کردم.فرداش فهمیدم کلا۱۰دقه بیشتر تا اخرش نمونده بود و پاکش کرده بودم فقط لازم بود وارد کاخ شمD:
برعکس اون مرحله کاخ سفید رو من بیشتر دوست داشتم
بازی خوبی بود
اون زمان که این بازی منتشر شد فکر میکردم بازی بزرگیه زود رفتم سراغش یعنی هوش مصنوعی چنان خنده دار بود که گاهی دشمن کنار تو سنگر می گرفت تو دو متری سم داد و بیداد راه می انداختن کجا قایم شدی؟ معلوم کجاست بغلت وایساده هوش مصنوعی برگ چغندری .
تا مرحله بغداد به زور رفتم که دیگه اعصابم خرد شد گرافیک مقوایی و ضعیفش هم مزید بر علت بود.ولی تو تریلر های قبل انتشار خیلی بازی خفنی به نظر میرسید.
جزء بازی هایی بود که بعدا با دوستان از گاف هاش میگفتیم و میخندیدیم .
این بازی فرا شاهکاره :pray: :pray: :pray: :worship: :worship: :worship:
این بازی جزو بهترین بازیهای عمرم هستش
و سه بارم تمومش کرده بودم
هیچوقت این اثر یادم نمیره
به نظرم بعد از سری متال گیر هیچ فرانچایزی در سبک مخفی کاری به پای اسپلینترسل نمیرسه. سه نسخه اولش با متا های ۹۳-۹۳-۹۴ بهترین بازی های یوبی سافت از نظر متا هستن. :inlove: از این نسخه خیلی لذت برم.امیدوارم نسخه جدیدی در راه باشه که طبق شایعات هست :inlove: ممنون بابت نقد
اتفاقا هیتمن از هر دوشون تو مخفی کاری سرتره
منظورتون رو درست نفهمیدم.اگه فقط خود مخفیکاری مد نظره نسخه ۱-۳ در این زمینه انقلاب بودن.اگر هم کل جوانب بازی مد نظره بازم sp سر تره متا هم کاملا این رو نشون میده.ولی نظر شما هم محترم.
lممنون از نقد زیباتون.کانوکشن یک اکشن و مخفی کاریه نابه.نااااب!!خیلی حال کردم با بازیش.
من رو ps2 هم با double agent و chaos theory از این نسخش هم بیشتر حال کردم.چیزی که بیشتر باب میل منه مخفی کاریه بیشتره که تو اون نسخه ها بیشتر بود.بلک لیست بعد از این ها برام قرار داشت،اما با این حال بیشتر از ۲ بار تا حالا تا اخرش رفتم.
این نسخش اصلا خدایی مثله فیلمای جیسون بورن،تو اون مایه ها بود.خیلی حرفه ای بود گیم پلی بازی.بستگی داشت خوت چه طوری پیش ببری بازی رو.پیشنهاد میکنم برین full move کاربر کانال یوتوب XCVii007r1 رو ببینین.خیلی حرفه ای میره طرف.انگار بازی رو یه ۱۰ باری یا بیشتر تا حالا رفته!
این نسخه خیلی شاهکار بود من که خیلی لذت بردم :inlove:
باز جویی ها عالی بودن
نویسنده :yes: :yes:
سم فیشر و agent 47 ناموس مخفی کارین :inlove: :inlove:
واقعا مهمترین ضعفش نبود مخفی کاری عمیق بود ولی بازم بازیه خوبی بود.اسپلینتر سل فقط یک تا سه.امیدوارم نسخه جدیدش زودتر معرفی بشه
یکی از بهترین بازی ها بود ولی آن لذتی که از بازیblacklist بردم از این بازی به اون اندازه نبردم
.داستان conviction کمی کوتاه بود من در عرض حدود ۸ ساعت تمومش کردم. راستانی دوستان بازی call of duty infinite warfare از قفل denuvo استفاده نخواهد کرد بگید هورااا
کاش دنوو داشت 😐
مشخص بود از قبل
بلک لیست بدترین نسخه ی سری بود چه از لحاظ نمره چه مخفی کاری و صداگذاری و کلا اصلا بازی خوبی نبود البته نظر شما محترمه
call of هم مشخص بود از قفل دنووو استفاده نمیکنه
داداش نظر شما محترم , ولی من بیشتر از گیم پلی بلک لیست واقعا لذت تمام رو بردم من در عرض این پنج سالی که بازی می کنم واقعا از گیم پلی بقیه بازی ها به این اندازه لذت نبردم از مخفی کاریش هم خیلی خوشم اومد,ضمنا در مورد کالاف هم بگم معلوم نبود شاید شرکت activision تصمیم می گرفت برای اولین بار از دنوو استفاده کنه واسه همین اطلاع دادم که از دنوو استفلاده نکرده , مانند مثلا یوبی سافت که از دنوو در بازی هاش استفاده نمی کرد ولی از بازیprimal تصمیم گرفت برای اولین بار از این قفل استفاده کنه
صدالبته معیار اینکه یه نفر از یه بازی خوشش بیاد تجربه خودشه نه حرف های دیگران
منم از بازی های زیادی خوشم اومده که به عقیده ای خیلی ها ضعیف بودن ولی این دلیل بر این نمیشه که اون بازی ها ضعف نداشتن منم از لحاظ فنی خدمت شما عرض کردم که بلک لیست عقب تر از سایر نسخه ها بوده به جز گرافیک که طبیعیه بهتر بودنش
در مورد دنووو حق باشماست 😉
ایول به اینا بقیه شرکتا هم یاد بگیرن به هر حال کرک میشه ولی با این که کرک میشه فروش خوبشونم دارن
کل دوران گیمریم ۳ شخصیت رو به شدت دوست داشتم
SPLINTER CELL_SAM FISHER
METAL GEAR SOLID_BIG BOSS
THIEF_GARETT
یادش بخیر نسخه اولش جز اولین بازیایی بود که خریدم اون موقع تو بخش تمرینیش گیر کرده بودم زمانی بود که تازه فهمیدم کپی کردن کرک تو پوشه بازی یعنی چی خخخخ
من عاشق این سریم واقعا شاهکارن همشون مخصوصا double agent که اصلا اولین اسپلینتری بود که بازی کردم ولی بعدش همشو بازی کردم حتی نسخه یک
الان دوستانی که منفی دادن چشونه؟!بهم بگید که اشتباه فکر میکنم و خائن نیستید…(خائن رو شوخی کردم ولی واقعا چتونه؟!)
اههههه..باز منفی میدن..اصن من دیگه حرف نمیزنم با خیال راحت منفیمو میخورم.
بلک لیست اصن اشغال بود با اینکه گیم پلی و گرافیک قوی داشت اما خالی از شخصیت پردازی بود اینه که میگن داستان و شخصیت بازی مهمترن
خدایی تو این نسخه شخصیت سم فیشرو به اوج رسوندن مخصوصا اون ابهت خاصی بهش داده بودن
اونجا که میخواست کوبین رو از زندان نجات بده..کوبین بهش گفت بیشترن .دارن میان .فیشر با یه ابهت خاصی گفتreally من هنوز تو کف اون really گفتنشم.
بچه ها اسپلینتر سل دیروز تو استیم تخفیف خورد. واقعا چه حسن تصادفی :laugh:
به شخصه با اینکه با دابل ایجنت خیلی حال کردم ولی نسخه کانویکشن برام بهترین نسخه تا به امروز بوده و هست حتا بلک لیست هم نتونست اون شور سابق این سری رو بهم برگردونه شاید به خاطر تغییر صدای خسته سم و مراحل به شدت تکراریش بود ولی دابل ایجنت و کانویکشن عالی بودن کانویکشن رو میگم عالی چون داستان به قدری قوی و احساسی کار شده بود که سم بخاطر دخترش قشنگ به ماشین کشتار تبدیل شده عاشقتم عمو سم خیلی وقت منتظر بازگشتت هستیم
بهترین splinter cell بدون شک
خراب و سینه چاک آواتارتم باو تامی آنجلو خدا رحمتت کنه
:yes: :yes: 😉
یادش بخیر خیلی با این نسخه حال کردم.
تو زمان خودش یکی از بهترین گرافیکا رو داشت.
داستان خوب گیمپلی خوب دیگه چی میخوای :-))
هعی سم کجایی که دلم برات تنگ شده :weep: :weep: :weep:
یادش بخیر.درضمن بلک لیست هم بازی خوبی که مولتی هم بهش اضافه شد.
یادش بخیر، مرحله آخرش که میرفتی توی کاخ سفید با یک شلیک باید کلی دشمن رو از پا در می آوردی خیلی قشنگ کار شده بود.