ژانر و سبک فانتزی یکی از بزرگترین و گستردهترین سبکها در ادبیات و داستانسرایی است. سبک فانتزی از آن جایی که از جمله سبکهای مربوط به داستان به حساب میآید، به طور خاص متعلق به رسانه خاصی نیست و علاوه بر ادبیات، در فیلمها و بازیهای بسیاری نیز شاهد استفاده از این سبک بودهایم. در ادامه ابتدا به طور مختصر این سبک را معرفی میکنیم و سپس ۲۰ بازی یا مجموعه بازی برتری که در فضای فانتزی به وقوع پیوستهاند را ذکر میکنیم.
۱۱٫ Rayman Series
سازنده: استودیوهای مختلف Ubisoft | ناشر: Ubisoft، Nintendo و چند ناشر دیگر
سبک گیم پلی: پلتفرمر | نوع فانتزی: ——
سری ریمن از همان ابتدا از نظر کیفی سطح بسیار بالایی داشته و همچنان نیز این سطح کیفی بالا را حفظ کردهاند. یک دلیل آن شخصیتهای فانتزی و بامزه آن بودهاند. دلیل دیگر نیز گرافیک هنری بسیار خوب این سری و همچنین گیم پلی کاملاً استاندارد و خوب آن در سبک پلتفرمر بوده است. این موارد باعث شدهاند که این سری با وجود داشتن رقبای قدرتمندی همچون سری ماریو و بسیاری عناوین دیگر، بتواند همچنان به عنوان یکی از موفقترین عناوین این سبک دوام بیاورد.
فرنچایز ریمن از نظر داستان خیلی مسائل پیچیدهای ندارد و در اکثر عناوین داستان صرفاً بهانه انجام گیم پلی بازی است؛ اما با این حال، این بازی از آلمانهای سبک فانتزی به شکل دیگری استفاده کرده است. شخصیتهای بازی ظاهر بامزه خود را مدیون همین سبک فانتزیاین بازی هستند. دلیل موفقیت این سری نیز تا حد زیادی مدیون همین طراحی فوقالعاده شخصیتهایش است. در کنار این دنیای بازی پر است از ایدههای دیوانهوار که همگی به طرز عجیبی خوب از کار در آمدهاند؛ از سرزمینهای یخی بگیرید تا حضور در یک آشپزخانهی عجیب و غریب که وسایل پخت و پز در آن وجود دارند و با ایدههای عجیب سازندگان تبدیل به محیطی جالب برای پیدا کردن گیم پلی ناب و سریع این سری شدهاند. فضای فانتزیاین عنوان با سایر عناوین این لیست تفاوت خیلی زیادی دارد و فانتزی ناب و خاص این سری را ارائه میدهد و همین فانتزی ناب است که باعث میشود این بازی تا این حد شیرین و جذاب باشد. فانتزیای که طنز دیوانهوار این سری نیز در آن مخلوط شده است و عنوانی را تحویل میدهد که در میان خیل عظیم بازیهای فانتزی که فضای جدی و وحشتناک دارند، فضایی کاملاً متفاوت را خلق میکند. بدون شک این سری از سبک فانتزی استفادهای بدیع و نوآورانه کرده و در عین حال به موفقیت بالایی نیز دست یافته است.
۱۲٫ StarCraft Series
سازنده: Blizzard Entertainment | ناشر: Blizzard Entertainment
سبک گیم پلی: استراتژی | نوع فانتزی: Science Fantasy
سری Starcraft نیز از جمله دیگر بازیهای موفق شرکت بلیزرد است. بلیزرد استاد ساخت بازیهای استراتژی و نقشآفرینی است و سری استارکرفت نیز یکی دیگر از بازیهای این شرکت است که از جمله بهترین بازیهای استراتژی محسوب میشود. علاوه بر گیم پلی استاندارد، این سری داستانی بسیار عظیم و پرپیچ و خم هم دارد.
داستان این سری همان طور که از نامش نیز مشخص است، در فضا به وقوع میپیوندد. انسانها مدتها در منطقهای با نام Koprulu Sector زندگی میکردند و نمیدانستند که در این میان تنها نیستند. ناگهان گروهی از موجودات فضایی خشن و بیرحم به نام زِرگ (Zerg) سر و کلهشان پیدا میشود و از طرف دیگری، موجودات فضایی باستانی با نام پروتاس (Protos) ها هم که از تکنولوژی بالایی برخوردار بودند، برای نابودی زرگ ها و انسانها راهی منطقه میشوند و جنگی سهطرفه بین این سه نژاد در میگیرد. این گروهها در بین خودشان نیز درگیریهایی دارند و همین باعث پیچیدهتر شدن روند داستان میشوند. در این میان پای نژادهای باستانی دیگری نیز به میان باز میشود و داستان جذابتر میشود. این سری داستانی بسیار غنی دارد که پر از وقایع رازآلود است و آرامآرام وقایع عجیبی در داستان بازی رخ میدهد که همین باعث جذابیت این سری میشود. به طور کلی شرکت بلیزرد توانایی بالایی در ساخت بازیهایی دارد که هم گیم پلی و هم داستانی فوقالعاده ارائه میدهند. سری استارکرفت بدون شک برای کسانی که طرفدار بازیهای فانتزی هستند که در فضا به وقوع میپیوندد یکی از بهترین عناوین انتخابهاست که سطح کیفی بسیار بالاتری نسبت به اکثر عناوین استراتژی فضایی دارد.
۱۳٫ The Elder Scrolls Series
سازنده: Bethesda و چند شرکت دیگر| ناشر: Bethesda Softworks و چند ناشر دیگر
سبک گیم پلی: نقشآفرینی (اکشن نقشآفرینی) | نوع فانتزی: High Fantasy
سری الدر اسکرولز با دنیای بسیار بزرگش، از همان اول جزو بازیهای نقشآفرینی بسیار موفق بوده است. همهی نسخههای این بازی گیم پلی بسیار عالی در سبک نقشآفرینی ارائه دادهاند و در این میان بدون شک هیچ کس تجربهی دنیای های برفی و فوقالعادهی اسکایریم (The Elder Scrolls V: Skyrim) را با گرافیکی بسیار خوب از یاد نمیبرد. تا زمان اسکایریم هم این بازی از جمله بازیهای بسیار موفق و خوب محسوب میشد ولی اسکایریم از آن جایی که زیباییهای دنیای این سری را با گرافیکی به مراتب مدرنتر و بهتر ارائه داد، بیش از پیش توانست این بازی را به همگان بشناساند.
دنیای اصلی این سری، دنیایی به نام Nirn است. یکی از قارههای بزرگ این دنیا Tamriel نام دارد که وقایع اصلی این سری عموماً بر روی آن به وقوع پیوسته است. این قاره از ۹ بخش مهم تشکیل شده که هر کدام سرزمین مادری گروهی خاص است. این گروهها بعضی انسان و بعضی موجودات دیگر نظیر الف و… هستند. دو تا از موجودات این سرزمین به مراتب با سایر عناوین High Fantasy فرق دارند و آن هم دو گروه Argonian و Khajiit ها هستند که هر دو موجوداتی دو پا و انسان مانند ولی به ترتیب ظاهری مارمولکی و گربهای دارند. علاوه بر نه نژاد اصلی که صاحب سرزمین هستند، نژادی با نام Orsimer هم وجود دارد که در واقع معادل ارک در بازیهای دیگر هستند. این گروه نیز نقشی اساسی در داستان دارند ولی سرزمین خاصی ندارند و در سرتاسر Tamriel پراکندهاند. به جز این ۱۰ گروه اصلی، تعداد بسیار زیادی گروهها و نژادهای فرعی به شکلهای مختلف وجود دارد که هر کدام نقش خود را در داستان عظیم و بزرگ این سری ایفا میکنند. تعداد این نژادهای فرعی بسیار زیادی است و حتی بعضی از آنها پیش از وقایع این سری منقرض شدهاند و فقط آثارشان بر جای مانده است. اژدهایان نیز در این سری نقشی اساسی ایفا میکنند و دارای قدرت بسیار زیادی هستند و نبردهایی که در طول گیم پلی این سری با اژدهایان انجام میشود، بسیار حماسی و زیبا هستند. علاوه بر آن داستانهای جانبی بسیار زیادی در طول عناوین سری The Elder Scrolls وجود داشته که خیلیهایشان به اندازه داستانهای اصلی سری جذابیت داشتهاند و همین موضوع نشان دهندهی پویایی دنیای فانتزیاین عنوان است. ضمن این که پیشزمینههای داستانی و وقایع باستانی بسیار زیادی در این سری روی داده که بازیبازهای مشتاق میتوانند با مطالعه کتابهایی که در بازی قرار داده شده، در این زمینه اطلاعات زیادی کسب کنند. در اسکایریم بیش از ۴۵۰ عنوان کتاب در بازی قرار دارد. البته توجه کنید که بخش قابل خواندن این کتابها معمولاً بیش از دو سه صفحه نیستند ولی همین دو سه صفحه با کمیت بالای کتابها تبدیل به حجمی عظیم از اطلاعات حاشیهای میشود. به طور کلی دنیای سری The Elder Scrolls در میان بازیها بسیار بزرگ و پر از چیزهای کشف کردنی است و این سری با گیم پلی عالی و موفقیتهایی که کسب کرده است، یکی از بهترین فرنچایز های فانتزی است.
۱۴٫ The Legend of Zelda Series

نسخه جدید این سری با نام The Legend of Zelda: Breath of the Wild سال آینده برای WiiU و کنسول جدید نینتندو منتشر خواهد شد
سازنده: Nintendo، Capcom و چند شرکت دیگر | ناشر: Nintendo
سبک گیم پلی: اکشن ادونچر | نوع فانتزی: High Fantasy
سری افسانه زلدا، از جمله موفقترین بازیهای تاریخ بازیهای ویدیویی هستند. به طور کلی بازیهایی که شیگرو میاموتوی افسانهای (Shigeru Miyamoto) در ساخت آنها شرکت دارد، بازیهایی موفق و شاهکار از آب در میآیند. از سری Super Mario بگیرید تا Donkey Kong و همین The Legend of Zelda. دیگر فرد کلیدی که در ساخت این سری نقش داشته، ایجی آنوما (Eiji Aonuma) است که تقریباً در همهی عناوین این سری به جز یکی دو عنوان خاص به عنوان کارگردان یا تهیهکننده حضور داشته است. این فرنچایز از جمله موفقترین و محبوبترین عناوین نینتندو محسوب میشود که بیش از ۱۵ نسخه برای آن ساخته شده و با قطعیت میتوان گفت که تمامی نسخ اصلی آن کاملاً موفق بودهاند در این میان نیز شاهکاری همچون Ocarina of Time قرار دارد که با میانگین نمره ۹۹ در سایت متاکریتیک، تا به حال موفقترین بازی تاریخ از نظر نمره منتقدان محسوب میشود و از ۲۲ نقد آن تنها ۴ نمره زیر ۱۰۰ به آن داده شده است، البته فکر نکنید ۲۲ نقد تعداد پایینی است چون در زمان عرضهی این بازی تعداد سایتهای نقد بازی مانند امروز نبود که برای بازیهای معروف چیزی نزدیک به ۱۰۰ نقد در سایت متاکریتیک ثبت شود و سایتهای معتبری که در نظرشان در متاکریتیک ثبت شود نهایتاً کمتر از ۳۰ سایت بودند. این سری هیچوقت در زمینه گیم پلی، چیزی برای طرفدارانش کم نگذاشته است.
دنیایی که سری افسانه زلدا در آن به وقوع میپیوندد، Hyrule نام دارد و موجودات بسیار زیادی در آن زندگی میکنند ولی اصلیترین این موجودات، با نام Hylian شناخته میشوند که لینک و زلدا که از شخصیتهای کلیدی این سری هستند نیز Hylian هستند. این موجودات تقریباً شبیه اِلفها در بسیاری از آثار فانتزی هستند و گوشهایی نوکتیز دارند. انسانها نیز در این سرزمین زندگی میکنند ولی آنان نسبت به Hylian ها نقش به مراتب کمتری در داستان دارند. سه شیء جادویی و قدرتمند در دنیای بازی وجود دارد که از آن با نام Triforce یاد میشود و نقش مهمی در داستان بازی ایفا میکنند. به جز این، باید گفت که موجودات و شکل جهان بازی بسیار خاص و منحصر به فرد است. نژادهای مختلفی که Hyrule زندگی میکنند بسیار متنوع هستند و ظاهری کاملاً منحصر به فرد و ویژه دارند که مختص همین سری است و خیلی از آنها گونهی مشابهی در سایر آثار فانتزی ندارند. به طور کلی سرتاسر سرزمین Hyrule پر از چیزهای زیباست که با طراحی هنری شاهکار سازندگان بازی، آن را تبدیل به یکی بهترین و زیباترین سرزمینهای فانتزی کرده است. بدون شک سری The Legend of Zelda که در چنین محیطی به وقوع میپیوندد و با کمک طراحان زبردست نینتندو، یکی از بهترین بازیهای فانتزی تمام تاریخ بازیهای ویدیویی است.
۱۵٫ The Lord of the Rings & Other Middle Earth Games
سازنده: سازندگان مختلف | ناشر: Warner Bros. Interactive Entertainment، EA و چند ناشر دیگر
سبک گیم پلی: اکشن ادونچر، استراتژی و سبکهای دیگر | نوع فانتزی: High Fantasy
رتبه هفتم لیست به طور کلی به تمامی بازیهای ساخته شده بر اساس سرزمین میانه به خصوص دو بازی Middle Earth: Shadow of Mordor و The Lord of the Rings: The Battle for Middle Earth تعلق دارد. بازیهایی زیادی بر اساس سرزمین میانه ساخته شدهاند که بعضی موفق و بعضی نیز ناموفق بودهاند ولی دو عنوان یاد شده از عناوینی بودند که موفقیت بالایی کسب کردند و توانستند به خوبی از پتانسیل سرزمین میانه استفاده کنند.
سرزمین میانه، دنیایی است که سری هابیت و ارباب حلقهها در آن اتفاق میافتد و در واقع خود قارهای از سرزمینی بزرگ است که به نام آردا (Arda) شناخته میشود. تقریباً همهی چیزهایی که از یک High Fantasy انتظار میرود در سرزمین میانه وجود دارد و به نوعی وقایع کتابهای تالکین، استانداردی برای داستانهای High Fantasy محسوب میشوند. سرزمین میانه انواع اقسام موجودات را دارد، از ارک و الف گرفته تا اژدها و ترول و…. به طور کلی فضایی که تالکین برای داستانهای خود خلق کرده است، آنقدر پر جزییات است که میتوان بارها و بارها داستانهایی فرعی برای آن نوشت و از روی آن فیلم و بازی ساخت و باز هم موضوعات جذابی باقی بماند. تالکین چندین زبان خاص را در این سرزمین خلق کرده است و مثلاً زبان الفی حتی الفبای خاص خود را هم دارد. مثلاً کلمه GAMEFA با الفبای Tengwar به صورت زیر نوشته میشود:
در سری The Battle For Middle Earth به خوبی از پتانسیل داستانی این سری و جنگها و نبردهای حماسی آن برای ساختن یک بازی استراتژی خوب استفاده شد. بازی از پتانسیلهای سرزمین میانه برای ساختن یک عنوان بزرگ استراتژی به خوبی استفاده کرد. یکی از نکات جالب نیز امکان استفاده از سائرون برای نابودی دشمنان بود. به طور کلی این عنوان پتانسیل بالای این سری را در زمینه ساخت بازیهای استراتژی نشان داد.
در طرف دیگر Middle Earth: Shadow of Mordor نشان داد که میتوان به خوبی داستانی جدید در سرزمینهای میانه خلق کرد. داستانی که شخصیت اصلیاش تا به حال در کتابهای تالکین حضور نداشته است ولی با پرداخت خوب وقایع داستان و استفاده از آلمانهای اصلی سری، به خوبی میشود داستانی خوب و درخور تحویل داد که در آن آلمانهای گیم پلی بازی نیز به خوبی قابلیت پیادهسازی داشته باشند. این عنوان فقط بخش کوچکی از سرزمین موردور را که در کنار دروازههای سایه قرار داشت به نمایش میگذاشت و با وجود این که مساحت این بخش به نسبت کل سرزمین میانه بسیار کوچک است ولی بازی دنیایی بسیار بزرگ داشت. مشخص است که اگر عنوانی با کیفیت خوب گیم پلی این عنوان بتواند بخش بزرگتری از سرزمین میانه را به تصویر بکشد با موفقیت بسیار بالایی روبهرو خواهد شد.
علاوه بر این دو بازی، بازیهای دیگری نیز بر اساس این سری ساخته شدهاند. از عناوین MMO گرفته تا بازیهای لگویی. بعضی از این عناوین توانستهاند به موفقیت دست یابند و بعضی نیز خیر ولی به طور کلی بازیهایی که به موفقیت دست یافتهاند جزو بهترین بازیهایی هستند که بر اساس دنیاهای فانتزی ساخته شدهاند و قطعاً سرزمین میانه پتانسیل خیلی بیشتری نیز برای ساخته شدن بازیهای باکیفیتتر دارد.
۱۶٫ The Witcher Series
سازنده: CD Projekt Red | ناشر: Warner Bros. Interactive Entertainment، Bandai Namco و چند ناشر دیگر
سبک گیم پلی: نقشآفرینی | نوع فانتزی: Dark Fantasy
شاید در زمان عرضهی نسخهی اول سری The Witcher، سازندگان لهستانی آن اصلاً فکرش را هم نمیکردند که بازیشان در چند سال آینده به چنین معروفیتی دست یابد و این چنین مورد استقبال قرار بگیرد. این سری در کنار داستانی طولانی که بر اساس رمانهایی به همین نام نوشته اندری ساپکوفسکی (Andrzej Sapkowski) روایت میشود، گیم پلی خوب و غنی در سبک نقشآفرینی ارائه میدهد و همین موضوع باعث موفقیت این عنوان شده است.
دنیای بازی محیطی بسیار بزرگ و پر از شهرها و مکانهای گوناگون است. شخصیت اصلی بازی به نوعی شکارچی هیولا محسوب میشود و از این رو در طول بازی با انواع اقسام هیولاهای عجیب و غریب رو به رو خواهد شد. بازی از نظر تنوع هیولاها و موجودات عجیب و غریب هیچگونه کم و کاستی ندارد و هیولاهای بسیار وحشتناک و عجیب و غریب در سرتاسر داستان بازی وجود دارند. کلیت فضا و داستان بازی نیز بسیار تاریک است. جادو نیز به مانند اکثر بازیهای فانتزی نقشی اساسی در بازی دارد و شخصیت اصلی بازی در استفاده از جادو هم مهارت بالایی دارد. به طور کلی، سری Witcher با ارائه دنیای فانتزی پربار، در چند سال اخیر از جمله معدود بازیهایی بوده است که دنیای فانتزی بسیار پر جزئیاتی را ارائه دادهاند.
۱۷٫ Total War: Warhammer
سازنده: Creative Assembly | ناشر: SEGA
سبک گیم پلی: استراتژی نوبتی / همزمان | نوع فانتزی: High Fantasy
بازیهای ویدیویی زیادی با توجه به فضای سری Warhammer Fantasy و Warhammer 40000 ساخته شدهاند که در این میان سهم Warhammer Fantasy علیرغم پتانسیل بالایش بسیار کمتر بوده است. مخصوصاً گفتیم بازی ویدیویی، چون این دو عنوان اصالتاً بازیهای صفحهای (Tabletop Game) هستند و محبوبیت خود را در این بخش به دست آورده و بعداً وارد دنیای بازیهای ویدیویی شدهاند. در میان عناوین کم Warhammer Fantasy، بدون شک میتوان گفت که Total War: Warhammer بهتر از سایرین از پتانسیل بالای این سری استفاده کرده و عنوانی درخور ارائه داده است. هر چند این سری همچنان پتانسیلهای بالاتری نیز دارد و تنها بخشی از آن مورد استفاده قرار گرفته ولی همین مقدار نیز توانسته است عنوانی با کیفیت به بازیباز ارائه دهد.
جهان سری Warhammer در فضایی روایت میشود که شباهت زیادی به سایر آثار High Fantasy نظیر سرزمین میانه تالکین و همین طور سری وارکرفت دارد. نژادهای مختلفی نظیر انسان، دوآرف، ارک، گابلین، ومپایر و… در آن زندگی میکنند و هر یک سعی دارند که رقیبان خود را شکست داده و بر دیگران مسلط شوند. در این میان گروهی از خدایان تاریک این سرزمین نیز ارتشی مخوف تحت نام سربازان آشوب تشکیل دادهاند که هدفشان نابودی همهی نژادهای دیگر است و سعی دارند سایر موجودات را نیز به فساد خود آلوده کنند. جادو و جادوگری نقش اساسی در روایت داستان این سری دارد و چندین رشته جادوگری مختلف وجود دارد که هر یک روی زمینه خاصی تمرکز کردهاند. علاوه بر چند نژاد ذکر شده نیز تعداد خیلی زیادی موجودات عجیب و غریب دیگر در جهان بازی وجود دارند و از این رو توانایی بالقوه این سری برای روایت داستانهای خوب و هیجانانگیز فانتزی بسیار بالاست. هر چند کلیت موجودات ذکر شده، شبیه سایر آثار High Fantasy است ولی در این میان موجودات مخوف و وحشتناکی نیز وجود دارند که شباهتی به سایر آثار فانتزی ندارند و وجه تمایز این سری محسوب میشوند. در این میان بدون شک Total War: Warhammer استفادهی بسیار مناسبی از فضای این سری کرده است و نشان داده که Warhammer Fantasy نیز میتواند مانند Warhammer 40000 در زمینه بازیهای ویدیویی مورد توجه بیشتری قرار بگیرد.
نقد و بررسی این بازی در گیمفا را می توانید از لینک زیر مشاهده کنید:
ورود موفق توتال وار به دنیای وارهمر | نقد و بررسی بازی Total War: Warhammer
۱۸٫ Trine Series
سازنده: Frozenbyte | ناشر: Frozenbyte و چند ناشر دیگر
سبک گیم پلی: پلتفرمر، اکشن | نوع فانتزی: Heroic Fantasy (Sword & Sorcery)
سری Trine شاید نسبت به سایر عناوین این لیست معروفیت کمتری داشته باشد ولی از نظر فضای فانتزی عنوان بسیار باکیفیتی است و مخصوصاً دو نسخهی اول آن، خیلی خوب ظاهر شدند. این بازی مخصوصاً به خاطر گرافیک هنری بسیار زیبا و گیم پلی خوبش، از جمله بازیهای موفق مستقل محسوب میشود.
داستان بازی در مورد یک جادوگر، یک جنگجو و یک دزد است که در قسمت اول از روی تصادف و وقایع پیش آمده به هم برخورد میکنند و همزمان با هم شیء افسانهای و باستانی به نام Trine را لمس میکنند. این وسیله قدرتهای جادویی دارد و بعد از وقایع قسمتهای قبل، در عناوین بعدی خودش این سه قهرمان را برای کمک فرا میخواند. داستان بازی از عناصر سنتی بازیهای این چنینی نظیر جادوگری، حضور موجودات بدذات نظیر گابلین ها و… استفاده میکند. شاید بازی خیلی داستان پیچیده و پر از موجودات عجیب و غریب نداشته باشد ولی نحوه ارائه دنیای بازی با گرافیک هنری سحرآمیز بازی، باعث میشود که مجذوب دنیای زیبای بازی بشوید و هر طور که شده تا آخر آن بازی را انجام دهید. آنقدر جنگلهای سحرآمیز بازی زیبا هستند که سعی میکنید هر طور که شده در بازی پیشروی کنید تا بتوانید محیطهای زیبای بازی را بیشتر مشاهده کنید. متأسفانه در نسخه سوم سازندگان با سهبعدی کردن نحوه کنترل بازی و کوتاه کردن بیش از حد آن نتوانستند موفقیت دو نسخه اول را تکرار کنند و هم اکنون سرنوشت این سری در هالهای از ابهام قرار دارد ولی همچنان امیدواریم که این سری به سرنوشت شومی دچار نشود و همچنان نسخههای جدیدی از آن ساخته شوند و باز هم بتوانیم در جنگلهای سحرآمیز بازی به گشت و گذار بپردازیم.
۱۹٫ World of Warcraft & Warcraft Series
سازنده: Blizzard Entertainment | ناشر: Blizzard Entertainment
سبک گیم پلی: استراتژی و نقشآفرینی | نوع فانتزی: High Fantasy
سری بازیهای وارکرفت و نسخه آنلاینش یعنی World of Warcraft بدون شک یکی از موفقترین عناوینی هستند که در دنیایی فانتزی اتفاق میافتد. سری Warcraft عنوانی استراتژی بود که بخش آنلاینش با موفقیتهای زیادی همراه بود و در عین حال قابلیت ساخت ماد برای آن، باعث شد تا نام DOTA بر سر زبانها بیفتد. عنوانی که از یک ماد برای نسخه سوم وارکرفت شروع کرد و بعد خودش تبدیل به یک بازی شد. نسخه نقشآفرینی آن هم که دیگر نیاز به معرفی ندارد. این نسخه هم بعد از سالها همچنان یکی از بزرگترین و پرمخاطبترین بازیهای آنلاین کلان (MMO) محسوب میشود و چند سال قبل بیش از ۱۰ میلیون کاربر فعال داشت.
فضای داستانی و محیط این سری، به طور کامل پر است از موجودات تخیلی و فانتزی مختلف. از ارک و الف گرفته تا اژدها و آندد و کلاً هر موجود فانتزی معروفی که وجود داشته در این بازی حضور دارد. داستانهای آن هم بسیار حماسی و بزرگ هستند و شخصیتهای خیلی زیادی در داستان آن نقش دارند. این بازی پر است از انواع و اقسام جادو و گروههای جادوگری مختلف. نکتهی مهم هم این است که برخلاف خیلی از بازیها که تنها به یکی دو نژاد توجه زیادی میشود، در این بازی بیش از ۱۰ نژاد نقش اساسی ایفا میکنند. وسعت داستان بازی واقعاً بینظیر است و این درحالی است که همهی وقایع داستان هم در نهایت به هم مرتبط شده و بر هم تأثیر میگذارند. فضا و نوع فانتزیاین بازی بدون تردید از جمله عناوینی است که استفادهی خیلی خوب و به جایی از فضای «های فانتزی» کرده است. این استفادهی خوب باعث شده است که این دو سری بازی سود سرشاری برای شرکت بیلزرد به همراه داشته باشد. پتانسیل فضای سری وارکرفت و جهان آن به قدری بالاست که بازی Hearthstone نیز که به طور کلی با تمرکز بر روی شخصیتهای این عنوان و در سبک کارت بازی ساخته شده است، به موفقیتهای عظیمی دست یافت. رسیدن به این سطح از محبوبیت بدون شک مدیون نسخ استراتژی و نقشآفرینی این عنوان است که چنین بستری را فراهم کردهاند. قطعاً هر وقت سخنی از لیست بازیهایی که داستان و فضای فانتزی داشتهاند بیاید، نام سری Warcraft نیز به میان خواهد آمد.
۲۰٫ Warhammer 40000 Series
سازنده: Relic Entertainment و شرکتهای دیگر | ناشر: THQ، SEGA و ناشرهای دیگر
سبک گیم پلی: استراتژی و سبکهای دیگر | نوع فانتزی: Science Fantasy
همان طور که پیش تر نیز در توضیحات مربوط به Total War: Warhammer گفته شد، دو مجموعه Warhammer 40000 و Warhammer Fantasy دو فرنچایز جدا از هم هستند که به جز یک سری شباهت در موجودات حاضر در دو سری نظیر وجود ارک ها و موارد این چنینی، ربط دیگری به هم ندارند. در طول زمان برای سری Warhammer 40000 بازیهای متعددی عرضه شده که بعضیهایشان کیفیت بالایی داشتهاند و بعضی نیز کیفیت خوبی نداشتند. در این میان یکی از بهترینها، سری Warhammer 40000: Dawn of War بوده که در سبک استراتژی همزمان عرضه شده و یکی از عناوین خیلی خوبی محسوب میشود که با توجه به دنیای Warhammer 40000 ساخته شده است.
این سری در زمانی اتفاق میافتد که جنگهای فضایی بسیار رایج است و سیارات بسیار عجیب و غریب و مختلفی در بخشهای گوناگون بازی به چشم میخورند. از سیارات با پوشش گیاهی غنی گرفته تا سیارات آتشفشانی و یا یخ زده. یک سری از موجودات نظیر ارک ها و انسانها شبیه همتایان خود در سری Warhammer Fantasy هستند ولی گونههایی هوشمند از موجودات فضایی هم در بازی وجود دارند که منحصر به این سری هستند. یک سری از موجودات تاریک و جادویی سری Warhammer Fantasy نیز در این عنوان حضور دارند ولی حضور جادو در Warhammer 40000 بسیار کمرنگتر از Warhammer Fantasy است. با این حال، سری Warhammer 40000 با در اختیار داشتن فضایی به مراتب بزرگتر از Warhammer Fantasy و به وقوع پیوستن بازی در میان سیارات مختلف، از نظر داستانی دنیایی به همان اندازه غنی ارائه میکند و بازیهای ساخته شده بر اساس این فرنچایز و مخصوصاً سری Dawn of War، قطعاً باید در لیست بازیهای فانتزی موفق قرار داشته باشند.
قسمت اول این مقاله را می توانید از لینک زیر مشاهده کنید:
نظرات
شما که خودت بدترش کردی
بیخیال بابا چرا اینقدر به منفی و مثبت اهمیت میدین هر کی آدرس سایت رو بزنه میتونه بیاد منفی و مثبت بده دیگه این که دلخوری نداره 
اصلا اون موقع که منفیو مثبت نبودن بهتر بود.
حالا اونش به کنار آدم به خودشم میتونه تو سایت مثبت بده(الان همینجور امتحانی به خودم مثبت دادم!!)
برادر اسمت خیلی زیباست
اشک های زمستان
قربانت داداش.
اسم شما هم بسیار خاطره انگیز است
یاد اون ۵ قسمتش میفتم که هرچقدر از اول بازیش کنم بازم تازست برام.
خوشحالم که درک کردی این بازی رو

چندان اتفاق جالبی نبود که استدیویی مثل monolith که تو این چند ساله بیشتر تو کار بازی تو سبک ترس بود و اسطوره هایی مثل دو نسخه ی اول fear و condemned رو میداد بیرون بره دنبال ساخت یک بازی مثل shadow of mordor !…البته اون بازی رو هنوز انجام ندادم ولی امیدوارم بازی بعدی این استدیو یک ریبوت از fear باشه و یا ادامه همون سری (که دیگه در اونصورت معلوم نیست چطور بشه) و یا حداقل یک بازی تو سبک همون دو بازی که گفته شد !…
منتظر نسخه ی جدید Dawn of war هم هستیم ! امیدورام Relic خرابکاری نکنه دو نسخه ی قبل که جزو بهترین بازی هایی بودن که تا به حال انجام دادم و همینطور هم بهترین بازی های ساخته شده با داستان و دنیای warhammer 40k !…
وای یاد ریمن به خیر.بهترین پلتفرمر عمرم بود
وای یاد ریمن به خیر.بهترین پلتفرمر عمرم بود
ری من پلتفرمه؟
بله.
پلتفرم با پلتفرمر خیلی فرق داره داداش من.پلتفرمر یه سبکه ولی پلتفرم یه بستر برای اجرای بازیه.اگه چشات رو باز کنی من نوشتم پلتفرمر
فکر کردم احسان نوشته پلتفرمر.پلتفرمر هم هست دیگه.
پلتفرم نیست پلتفرمرِ.
—————
خسته نباشید آقای نامجو مقاله عالی بود
ممنون از اقای نامجو که با این فاصله کم اماده کردند دو قسمت رو خیلی ممنونم

ویچر
من کلا توی این نسل بازی ای نکردم که خیلی بهم بچسبه و یا باهاش زندگی کنم نمیدونم شایدم من خیلی سخت پسند شدم فقط ویچر و اساسین کرید یونیتی بود که منو خیلی به خودش جلب کرد تونستنم غیر از بازی کردن و سرگرم کردن باهاشون زندگی کنم ویچر به من یاد که تصمیم گیری خیلی مهمه خیلی البته یکی از بخش هایی بود که از این ابرشاهکار یاد گرفتم
در کل میخواستم بگم هنر سازنده یعنی این که بازی بسازه که فقط شما رو برای مدتی کوتاهی سرگرم نکنه و بعد از اون مدت به فراموشی سپرده شود بلکه بازی بسازه شما رو درگیر خودش کنه و بعد ها هم درباره اش صحبت کنید و فقط صرفا جنبه سرگرم کردن رو نداشته باشه گرچه تعداد این بازی ها کم هست اما انقدر بزرگ هستند که مدت ها درگیرش هستی
داداش شعار نده برو سر اصل مطلب
البته اونجوی هم نبود منظورم اما خوب بعضی بازی هم کارشون از جایزه و گوتی این چیز ها گذشته باهاشون میشه زندگی کرد
البته ویچر خیلی عالی بود در اون شکی نیست

ولی اگر بلاد اند واین یه بازیه کامل بود باز هم گوتی میشد!!
البته وجود گرالت در کنار ین و تریس هم بی تاثیر نیست
کامنت سوزناکی بود
دقیقا من با کامنتت موافقم پارسال فقط ویچر تونست علاوه بر سرگرم کردن من رو به تحسین وادار کنه البته دارک سولز۳ هم خیلی خوب بود امسالم تا اینجا inside کاری کرد که تا یه هفته به فکر فرو برم و استادانه بود بازیش بقیه بازی ها جنبه سرگرمی داشتن فقط
یعنی XCom 2 بد بود؟؟
من امسال فقط اکس کام و تمدن ۶ – وای خدایا چه شود امسال …
آخ… تمدن ۶…
بهترین بازی تاریخ و بهترین عنوان فانتزی ار پی جی اکشن گرافیککککک داستانننننن و پر افتخار ترین بازیییی جهانننن یعنی دیگه خدتون فهمیدین چیو میگم لازم نیست اسمشو بیارم ارههههههه از همه بازیا ده سرو گردن بالا تره تا چش بعضی ها در بیاد
البته اینکه با اطمینان کامل بگی ویچر بهترین بازیه تاریخه خودش جای بحث داره چون از طرف دیگه بعضیا میتونن بگن GTA V یا منی که از نظرم توتال وار روم ۱ با اینکه برای سال ۲۰۰۴ ساخته شده بهترین بازیه تاریخه،خیلیای دیگه هم the last of us رو بهترین بازی تاریخ میدونن که افتخاراتشم کم نیست در کل فکر میکنم بیشتر به سلیقه افراد و تجربشون از گیم برمیگرده…
دقیقا مثلا من resident evil 4 بهترین بازی تاریخه واسم یا mw2 ولی خب ویچر هم هیچی کم نداشت لامصب توی همه ی زمینه ها خوب بود کم بازی نقش آفرینی پیدا میشه که اینقدر به جزئیات توجه کنه و این سطح از احترام رو به گیمر بذاره
قبول دارم ولی تو بخش fighting میتونست بهتر از اینم عمل کنه به شخصه fighting بازی های یوبی سافت به خصوص شاهزاده ایرانی ۳ و اساسین رو خیلی بیشتر از ویچر میپسندم چون جوری طراحی شدن که بازیکن احساس میکنه انگشتاش مستقیما به بازی متصل شدن،تمام حرکاتشون با دقت فوق العاده ای طراحی و با کوچکترین درصد خطا عمل میکنن مثلا وقتی من تو بازی میخواستم پرشکنم دقیقا احساس میکردم اتزیو کجا قرار فرود بیاد همینطور پرنس…
Wolf Amoug Us
درود بر شما حرفتون درسته
اما بیشتری جایزه تاریخ رو گرفته برای خیلیها بهترین بازی تاریخ هست بازی ای هست اون هایی رو که حتی از ار پی جی بدشون میاد رو علاقه مند کرده به این سبک
اما نظرتون همتون مورد احترامه تجربه های متفاوته
موفق باشید
دوست عزیز Sub_Zero 1375 بخش مبارزه چون ار پی چی هست باز هم خشک در نیامده زیاد خیلی روون بود و تاکتیکی البته روی درجه سختی زیاد بازی کنی
بخش مبارزه میتونست بهتر باشه
ولی دیگه ایرادی نداره ویچر ۳
god of war اینجا خیار دیگه. یا بازی مثل tlou
اینجا گاد اف وار اونجا اینجا همه جا بیا برو بابا گاد اف وار و تلو نه گوتی گرفتن و هر دوشونم از ویچر کم تر جایزه دارن پس لطفا کم حرف مفت بزن فن سونی تعصبی برو بازیتو بکن چش بازی های دیگری نداری
ولی این لیست رو به یاد داشته باشین همیشه:

Warcraft(WoW)+Zelda+Witcher+Shadow of mordor
اینها شاهکارن
زلدا که دیگه حرفی برا گفتن نزاشته
وارکرفت پر افت و خیز بوده ولی همه از جمله استراتژیک بازا عاشقشن
ویچر میتونه دل هر کسی رو آب کنه حتی سنگ!
میدل ارت و داستان های تالکین هم که فوق العادن همیشه
ولی به اینا نیست نامزد های اصلی گوتی Umbrella corps و Homefront هستن
منم ویروسی شدم
فکر کنم شما همه بازی های دنیا رو حداقل یه بار بازی کرده باشی با اینهمه اطلاعات

نه والا
به عنوان مثال تا الان حتی یه نسخه از متال گیر رو بازی نکردم
یا انچارتد رو بازی نکردم
اخجووووون اسکایریم بزرگ


واقعا بهترین بازیه باهاش زندگی میکنم.واقعا تاریخ با شکوهی داره قاره تامریل من اونقدر که با علاقه تاریخه این بازیو میخونم به تاریخ دنیای واقعی علاقه ندارم . کتابشم بخونید خیلی قشنگ بود سازنده بازی تاد هاوارد نوشتش
just rayaman and witcher
مقالتون عالی بود هردو بخش عالی


از بین بازیا ی این بخش من ریمن رو خیلی دوس دارم (البته لجند رو بازی کردم)
بعد از اون shadow of mordor بازیه باحالیه باس فایت هاش هم کمی شما رو به درد سر میندازه ولی یه چیز خیلی باحال داشت اونم این بود که میتونستی مخ گرگ ها یا هیولا هارو بزنی وبا اونا ارک هارو بکشی
و دو بازیه اسطوره ایه دیگه هم کاملا جاشون درست بود (witcher 3 و skyrim)
Reyman فوق العادس واقعا عالیه
بدون شک میشه گفت بین این ۲۰ تا بازی دنیاهای وارکرافت و middle earth برترین دنیاهای فانتزی هستن
هرجا سخن از برترین هاست نام بلیزارد میدرخشد
تشکر بابت مقاله
Blizzard تو ایجاد دنیای فانتزی درخشانه
دوستان سرور wow center(سرور ایرانی wow ) که روwow نسخه ی warlords of draenor ران هست پلیر زیاد داره
سرور خوبیه!? و ارزش داره به خاطرش نسخه warlords of draenor بگیرم?
نه سرور ایرانی میخوای برو wowzone باگ زیاد داره ولی پلیر هاش زیادن سرور wod میخوای برو firestorm
من dota 1 دارم سرور واسه آنلاین میشناسی؟
برو monster-wow اگه wod میخوای
شروع کردم کتاب های ویچر رو هم بخونم. کتاب اخرین ارزو رو خوندم و الان وسطای شمشیر سرنوشت هستم.

و باید شروع کنم اونارو هم به زبان اصلی بخونم.
اولین کتاب تو این سبکه که دارم انگلیسی میخونم. ولی فکر نمیکردم خوندن به به انگلیسی اینقدر سخت باشه
لامصب منو نا امید کرد چون کتاب های نغمه ای از یخ و اتش هم انگار ترجمه اش متوقف شده
این مقاله یه غایب اصلی داره بایو شاک
کجاس چرا نیستش؟ از عمد گزاشته نشده !!
Total War: Warhammer