بازی خاص، مخاطب خاص | نقد و بررسی عنوان Everybody’s Gone to the Rapture
برخی عناوین هستند که در بازاری مملو از عناوین نخنما شده و تکراری در صنعت بازیهای رایانهای، به محض اجرای آنها متوجه میشوید که با دیگر بازیها فرق دارند و با یک عنوان تکراری و ساده و تقلیدی دیگر طرف نیستید. حال این خاص بودن میخواهد با ارائه یک داستان بینظیر و خاص باشد و یا با نوآوریهایی فوقالعاده و انقلابی در گیمپلی یک ژانر یا هر نوع المان دیگری که رنگ و بوی خاصی به یک بازی ببخشد و آن را از سایر بازیها جدا کند. یکی از عناوینی که قطعا و از همان شروع بازی متوجه میشوید که در دسته دوم و در واقع در دسته بازیهای خاص جای دارد بازی زیبای Everybody’s Gone to the Rapture است که مدتی قبل به صورت انحصاری برای پلتفرم نسل هشتمی سونی یعنی PS4 منتشر شد و توانست نظر مثبت افراد حاضر در صنعت بازیهای رایانهای را به ویژه از برخی جهات به خود جلب کند.
از آنجایی که شاید برخی از شما و البته میتوان گفت بسیاری از شما ممکن است با این عنوان و سبک آن یا استودیوی سازنده بازی آشنایی نداشته باشید بهتر است تا در ابتدا اطلاعاتی کلی در مورد این عنوان خدمت شما عزیزان ارائه دهیم و سپس با دقت و ریزبینی بیشتری به نقد و بررسی و تحلیل بخشها و المانهای مختلف این بازی در قالبی تخصصیتر بپردازیم و بیشتر با زوایای مختلف آن آشنا شویم.
بازی Everybody’s Gone to the Rapture عنوانی است که در زیرشاخه ژانر اول شخص ماجرایی (first-person adventure) و کاملا داستان محور قرار میگیرد و توسط استودیو خوشنام The Chinese Room با سابقه ساخت عنوان زیبای Dear Esther و همچنین با جمایت و کمک استودیو سانتامونیکای سونی (SCE Santa Monica Studio) که با آوازه وشهرتی که دارد نیازی به معرفی ندارد، ساخته شده است. Everybody’s Gone to the Rapture در تاریخ ۱۱ آگوست ۲۰۱۵ (برابر با۲۰ مرداد ۱۳۹۴) توسط شرکت سونی که از پتانسیل این بازی آگاه بود و به آن علاقمند شده بود، منتشر شد و به همین دلیل هم به عنوانی انحصاری برای PS4 تبدیل شد وگرنه در ابتدا این عنوان در قالب یک بازی PC معرفی شده بود.
داستان: زیبا و مرموز، آرام و استوار
داستان عنوان Everybody’s Gone to the Rapture که به نوعی میتوان گفت دنباله معنوی عنوان قبلی استودیو The Chinese Room یعنی بازی زیبای Dear Esther است، در یک شهر کوچک و یا بهتر بگوییم یک روستا در انگلستان اتفاق میافتد که ساکنین آن به طور مرموز و عجیبی ناپدید شدهاند و گویی شهر تخلیه شده است. نقش بازیباز در بازی این است که با گشت و گذار در شهر و قسمتهای مختلف محیط و تعامل با یک سری اجسام و اشکال نورانی که هر یک قسمتی از داستان را بازگو میکنند، پرده از راز ناپدید شدن ساکنین این شهر بردارد و داستان را برای خود شفاف کند.
بازی اینگونه آغاز میشود که بازیباز در جلوی یک دروازه ایستاده است و صدایی مثل یک پیغام در محیط پخش میشود که میگوید: ” من دکتر Katherine Collins هستم. نمیدانم که کسی این پیام را میشنود یا خیر. همه چیز تمام شد. تنها من باقی ماندهام.”
به زودی بازیباز متوجه میشود که در یک شهر رها شده کوچک به نام Yaughton در منطقه Shropshire قرار دارد و باید دریابد که چه اتفاقی برای ساکنین شهر رخ داده است و این مسئله نکته اساسی داستان این عنوان است. بگذارید تا بیشتر از این در داستان بازی پیش نرویم و آن را برای شما بازگو نکنیم تا اگر قصد تجربه آن را دارید لذت ناب داستان را از دست ندهید زیرا داستان پایه اصلی این بازی و در واقع همه چیز این بازی است که به عنوان ریشه و شالودهای محکم، گرافیک، گیمپلی و … بر روی آن بنا شده است و اگر داستان برایتان اسپویل شود دیگر بازی جذابیتی نزد شما نخواهد داشت.
نکتهای که در بازی کاملا برای بازیباز محسوس است وجود حس غربت و تنهایی عجیبی است که در بازی لمس میشود و گاها با رگههایی از احساس پوچی نیز همراه میشود و حسی عجیب را به بازیباز منتقل میکند. البته کاملا مشخص است که این امر، خودخواسته و از روی عمد و البته با حرفهایگری توسط سازندگان در بازی قرار داده شده است تا بازیباز آن را حس کند.
البته در مورد داستان شاید بتوان گفت یک نکته نسبتا منفی نیز وجود دارد و آن هم احتمال سردرگم شدن بازیباز در داستان به خصوص در اوایل بازی است که البته اگر تحمل کنید و مدتی بگذرد با آشناتر شدن با روند بازی و با بهرهگیری از ذهنیت و تفکر خود می توانید کمکم قطعات مختلف داستان را به یکدیگر مرتبط کنید و دیگر دچار سردرگمی نشوید. البته نمیشود چنین موردی را در امتیازدهی به داستان بازی زیاد لحاظ کرد زیرا تنها با کمی صبر و تحمل کاملا رفع میشود و برای بسیاری بازیبازان نیز اصلا از همان ابتدا هم پیش نمیآید.
به طور کلی باید گفت داستان بازی Everybody’s Gone to the Rapture نه تنها موفق به کسب نمره کامل میشود بلکه شاید لیاقت بیشتر از آن را نیز دارد زیرا توانسته است تا با قرار دادن صحیح المانهای جذاب داستانی در کنار روند صحیح داستانسرایی و قصهگویی محیطی و ترکیب آنها با محیطی رازآلود، بازیباز را لحظه به لحظه برای ادامه بازی و پیگیری و کشف داستان مشتاقتر از قبل کند و تحسین منتقدان و افراد حاضر در صنعت بازیهای رایانهای را نیز برانگیزد.
گرافیک: چشمنواز و دلانگیز
گاهی وقتها یک کلمه کار تمام جملات را بیان میکند و در مورد گرافیک بازی Everybody’s Gone to the Rapture در چند کلام باید گفت فوقالعاده و شاهکار و چشمنواز. نخستین چیزی که پس از شروع بازی چشم بازیباز را خیره میکند و از زیبایی آن حیرتزده میشود گرافیک فنی و هنری زیبای بازی و طراحی محیط به غایت عالی سازندگان است، به ویژه در محیطهای جنگلی بازی که خیره کننده کار شده است و تعدادی از تصاویر آن را در همین مقاله نیز مشاهده میکنید که تاییدی بر صحبتهای بنده است.
گرافیک بازی چه از لحاظ فنی و چه هنری بی نظیر است و جای هیچ حرف و حدیثی را باقی نمیگذارد. گاهی وقتها واقعا دوست ندارید حتی از جای خود تکان بخورید زیرا منظره اطرافتان به قدری زیباست که تنها میخواهید بایستید و تماشا کنید، حالا چه منظرهای از یک مزرعه سرسبز یا منطقهای جنگلی زیبا باشد و چه اجسام و اشکال نورانی و عجیبی که در آسمان زیبای شب مشاهده میکنید.
توجه به جزییات در گرافیک بازی از سوی سازندگان واقعا تحسین برانگیز است و کلاس درسی برای بسیاری از سازندگان عناوین به اصطلاح AAA است که با بودجههای کلان از پس تحویل دادن یک گرافیک زیبا و شسته و رفته به بازیباز هم بر نمیآیند، حال توجه به جزییات که دیگر جای خود دارد (منظور از جای خود دارد همان بخورد توی سرشان است!). سطح جزییات گرافیکی که در Everybody’s Gone to the Rapture وجود دارد خیرهکننده است و باید به سازندگان بازی که اینگونه از سختافزار قدرتمند پلیاستیشن ۴ استفاده بردهاند واقعا تبریک گفت.
به طور کلی و در مجموع باید گفت در زمینه گرافیک هیچگونه ایرادی به Everybody’s Gone to the Rapture وارد نیست و چه از منظر فنی و چه هنری، سازندگان سنگ تمام گذاشتهاند و بهترین کار را در این قسمت انجام دادهاند. این باعث شده است تا این گرافیک چشمنواز در ترکیب با داستانسرایی زیبای بازی و سایر قسمتها، مخلوطی عالی را به وجود بیاورد که باعث پیشرفت هر کدام از این بخشها به تنهایی شده است. گرافیک عنوان Everybody’s Gone to the Rapture هر بییندهای را محو تماشای خود خواهد کرد و بیشک لب به تحسین خالقان این دنیای زیبا خواهد گشود.
گیمپلی: اینجا سلیقه مطرح است
با وجود این که داستان و گرافیک این بازی در سطح بسیار بالایی قرار دارند اما این دلیل نمیشود که همه بازیبازان به آن علاقمند شوند و مورد اقبال عمومی قرار گیرد. دلیل این موضوع به بحث گیمپلی بازمیگردد که اصلیترین بخش در یک بازی رایانهای به حساب میآید و رضایت اصلی یک بازیباز و یا عدم رضایت او از یک بازی مستقیما به آن باز میگردد.
بازی Everybody’s Gone to the Rapture از یک گیمپلی ساده با روندی کند و آرام برخوردار است که باب میل هر بازیبازی نیست و در واقع کسانی که شدیدا به بازیهای ماجرایی با داستانهای جذاب علاقمند هستند به آن جذب میشوند. در واقع عامل پیشبرنده بازیباز در این عنوان داستان و گاها گرافیک است، نه گیمپلی. پس کسانی که عاشق و دلباخته عناوین شدیدا اکشن و شوتر و به قول خودمان عشق کالاف هستند دلبستگی به این بازی پیدا نخواهند کرد!
بگذارید تا سادهتر بگویم. در بازی با آنالوگ چپ راه میروید، با آنالوگ راست دوربین را میچرخانید، با دکمه ضربدر با اجسام و محیط تعامل میکنید و با R2 مقداری تندتر راه میروید. همین و بس! شما در بازی و در محیط راه میروید و با تلویزون و تلفن و رادیو و … تعامل میکنید و در مواردی خاص نیز گوی نورانی که همراه شماست از حرکت میایستد و میتوانید با آن نیز تعامل کنید (با چرخاندن کنترلر Sixaxis) و در این لحظات قسمتهایی از آخرین ساعتها و دقایق این شهر یا روستای کوچک را قبل از ناپدید شدن ساکنین مشاهده میکنید. این صحنه ها از طربق به نمایش درآمدن سیلوئتهایی(شبحهایی) از انسانهای ساکن این شهر که با نور طلایی ساخته شدهاند نمایش داده میشوند و داستان ساکنینی را میگوید که دیگر برای همیشه رفتهاند…
تمام گیمپلی بازی در همین چند سطر بالا خلاصه میشود که البته وقتی آن را انجام دهید آن قدر جذب داستان میشوید که گیمپلی هم شما را زده نمیکند و هر بار برای چسباندن قطعات پازل داستانی بازی به یکدیگر مشتاقتر خواهید شد. به هر حال این عنوان یک بازی خاص از لحاظ گیمپلی است و باب میل بازیبازان علاقمند به داستانهایی گیرا و پیچیده و در کل باب میل بازیبازان علاقمند به سبک ماجرایی و رمانهای تعاملی که بر پایه داستان قوی بنا شدهاند، است (مانند Walking Dead) البته با این تفاوت که اینجا یک گرافیک حیرتانگیز نیز داریم.
یکی دیگر از ایرادهایی که به گیمپلی بازی مربوط است و واقعا دل بازیباز را میسوزاند این است که در اطراف خود دنیایی در نهایت زیبایی و جذابیت را میبیند ولی تقریبا با هیچ چیز نمیتواند تعامل داشته باشد و تنها باید نظارهگر باشد. این ایرادی است که در عنوانی مثل Until Dawn نیز وجود داشت و اتفاقا در چنین عناوینی بیشتر نیز به چشم میآید زیرا گرافیک فوقالعادهای دارند و بازیباز علاقمند میشود تا با محیط بیشتر تعامل داشته باشد ولی…
درمجوع باید گفت گیمپلی Everybody’s Gone to the Rapture بسیار ساده و همراه با روندی کند است که البته نیازهای بازی و علاقمندان به آن را پاسخ میدهد ولی ایرادهایی نیز ار نظر ساده بودن و بدون هیجان بودن به آن وارد است. همجنین جا داشت که سرعت حرکت بالاتری برای بازیباز در نظر گرفته میشد زیرا حتی با نگه داشت دکمه R2 نیز تنها کمی سرعت بازیباز بیشتر میشود و در کل دارای سرعتی بسیار پایین است. همچنین هیچ گونه راهنما و نشانهای در بازی برای شما موجود نیست و مخصوصا در ابتدای بازی بسیار به غرق شدن در محیط بدون راهنمای بازی و رها کردن آن در همان ابتدا نزدیک میشوید، مخصوصا اگر به این سبک علاقمند نیز نباشید.
صداگذاری و موسیقی: نوای نیستی در دل آوای هستی
صداگذاری در عنوان Everybody’s Gone to the Rapture بسیار حرفهای کار شده است. حتما میدانید که وقتی هیچ چهرهای از یک شخصیت را نمیبینیم بسیار سختتر است که با وی ارتباط برقرار کنیم و با او همدردی و همذات پنداری داشته باشیم مگر آن که صداگذاری وی آنقدر عالی باشد که تنها با صدای وی او را مانند یک شخصیت قابل مشاهده بپنداریم. در این عنوان صداگذاریها در همین حد عالی و با کیفیت است، از astronomer که در رادیوهای بازی صدای وی را میشنویم گرفته تا تمام دیگر شخصیتها به نحو احسن صداگذاری را انجام دادهاند و به قدری در این کار موفق بودهاند که حتی خصوصیات هر شخصیت را تنها با صدای وی میتوان درک کرد و هر شخص تنها با صدای خود و نوع صحبت کردن خود کاملا از دیگری قابل تمیز دادن است و باید مانند بسیاری از دیگر بخشهای این بازی کار سازندگان و صداپیشگان این بازی در این زمینه را ستود.
موسیقی بازی که توسط خانم Jessica Curry خلق شده است به عبارتی یک Perfect Match یا هماهنگترین موسیقی ممکن با این عنوان است که نشان از هنر و توانایی این سازنده دارد. اغلب موسیقیهای بازی سبکی شبیه به کارهای سازندگان کلاسیک انگلیسی مانند Vaughn Williams و Elgar دارند که کاملا مناسب با حال و هوای بازی است. موسیقی کاملا در بدنه بازی نشسته است و بسته به این که شما کجا هستید و یا در چه موقعیتی هستید fade in و fade out میشود و همواره شما را در طول بازی بدون این که شاید متوجه شوید همراهی میکند و البته روی شما تاثیر میگذارد.
اگر بگوییم هدف soundtrack یک بازی ایجاد احساسات همگام با دیدههای بازیباز در بازی است، پس باید اقرار کرد که خانم Jessica Curry به بهترین شکل این کار را انجام داده است و مشخص است که خود وی در ابتدا بازی را کاملا درک کرده است که موفق شده است چنین موسیقی متناسب با حال و هوای بازی و گاهی همراه با حالاتی از بیوزنی و پوچی بسازد. به واقع باید گفت شاید ساختن موسیقی متناسبتر از موسیقی کنونی برای این عنوان ممکن نیست و در بهترین حالت شاید همینقدر متناسب با حس بازی باشد. در مجموع موسیقی و صداگذاری بازی کاملا بهینه و متناسب با دیگر بخشهای بازی هستند و به بهترین شکل ممکن ساخته و اجرا شدهاند. پس برای کمی طنز هم که شده با هم میگوییم “Jessica خسته نباشی خدا عزتت بده!”
نتیجه گیری: یا بینظیر، یا عمرا!
Everybody’s Gone to the Rapture یک بازی بینظیر است اما برای مخاطب خودش. اینجا امتیازی برای کسب کردن نیست، دشمنی برای کشتن نیست، آیتمی برای جمعآوری کردن نیست و حتی شاید برخی هدف بازی را نیز متوجه نشوند. اگر اهل این سبک عناوین باشید مطمئنا از لحظه لحظه بازی سرشار از شوق و لذت خواهید شد و غرق در زیبایی دنیا و داستان بازی میشوید اما اگر علاقمند به این قبیل بازیها نباشید بازی برای شما تبدیل میشود به یک شبیه ساز پیادهروی آن هم باسرعت پایین!
در برخورد با این بازی تنها دو دسته بازیباز وجود خواهند داشت. دستهای که از ابتدا تا انتهای بازی که حدود ۵ ساعت طول میکشد غرق در لذت و زیبایی فوقالعاده بازی خواهند شد و در هر قدم، بازی و سازندگان را خواهند ستود و دستهای دیگر که همان ابتدا در داستان و گیمپلی بازی سردرگم میشوند و بلافاصله بازی را رها میکنند و دیگر هیچگاه به سمتش نخواهند رفت. پس مطمئن باشید که برای علاقمند بودن یا رد کردن این بازی کار سختی ندارید و مطمئن هستم که حتی با خواندن همین مقاله نیز تاکنون موضع خود را در برابر این عنوان مشخص کردهاید و یا علاقمند به آن هستید و یا دارید میگویید به هیچ وجه سمت این بازی و این قبیل بازیها نمیروم.
Everybody’s Gone to the Rapture در سبک خود نقاط ضعف بسیار کمی دارد ولی یک عنوان کاملا سلیقهای است که برای بسیاری از بازیبازان حتی نقاط قوت آن نیز چندان نقطه قوت محسوب نمیشوند و به طور کلی با سیستم و سبک آن به مشکل میخورند. اما به هر حال نمیتوانیم منکر زحمات بسیار زیاد سازندگان برای خلق یک بازی بینظیر در سبک خود و خلق یک دنیای بسیار زیبا و چشمنواز، شویم چرا که به معنای واقعی در خلق یکی از برترین عناوین سبک ماجرایی داستانمحور موفق بودهاند و این عنوان برای علاقمندان به این دسته از بازیها بدون شک یک بازی بینظیر و فوقالعاده محسوب میشود و عنوان انحصازی قدرتمندی را در سبک ماجرایی به لیست انحصاریهای سونی و PS4 افزوده است. این بازی تاییدی بر این نکته است که سونی همواره برای علاقمندان به تمام سبکهای مختلف بازی، عنوانی انحصاری داشته است و دارد. در انتها اگر در یک جملهای کوتاه قصد تعریف Everybody’s Gone to the Rapture را داشته باشیم باید بگوییم “یک دنیای چشمنواز و زیبا که تنها یک جفت چشم برای دیدن جزییات و یک جفت گوش برای شنیدن دیالوگها لازم دارد و بس”.
پر بحثترینها
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- فیل اسپنسر: تولید کنسولهای ایکس باکس در نسلهای آینده متوقف نخواهد شد
- کار ساخت بازی جدید ناتی داگ از سال ۲۰۲۰ آغاز شده است
- فیل اسپنسر: STALKER 2 یکی از مدعیان بهترین بازی سال است
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
خوب یخورده اکشن ان پی سی به بازیشون زورکی اضافه کنن با این گرافیکشون فک همه بازیارو بیارن پایین دیییگه!حیفه
داداش سبک این بازی تعاملیه یعنی با اشیا ارتباط برقرار میکنی. در ضمن در داستان بازی مردم ناپدید شدن!
تنهایی یه حس عجیبی به بازیباز منتقل میکنه که همین از نقاط قوت بازیه :yes:
میدونم بابا!مشکل من اینه جرا این بازی و امسالش انقدر گرافیکشون خفنه مابقیه بازیای معروف مثل کالافو …. خداییش در مقابل اینا کمتره
فقط بشینی بازی کین دیونش میشن واقعا سونی رو به خاطر منتشر کردن این بازی تحسین کرد
Wooooooow چه منظره های فوقالعاده ای…………… با روحو روان ادم بازی میکنه :inlove: :inlove: :inlove: :inlove: :inlove: 😯 😯 😯
حالم از این شرکت مسخره و بازیای مسخره ترش به هم میخوره بازی قبلی این شرکت Dear Ster یه همچین چیزی بود رو رو PC رفتم آشغال به تمام معنا بود این بازی هم فقط شبیه ساز پیاده رویه و نمیدونم این ۲ ۳ سال چه غلطی داشتن میکردن دلیل گرافیک بالای بازی هم ۱.بخاطر استفاده از Cryengine و انحصاری بودنه ۲. بخاطر اینه که این بازی سر هم ۱۰۰ خط کد هم نداره که بخواد در هر ثانیه چند هزار کد رو اجرا کنه
پس دوستان لطفا جوگیر نشن و این مثلا بازی رو با بازی های AAA مقایسه نکینید
چشم پدر بزرگ :smug: :smug: :smug: :smug: :smug: :smug: :smug:
تو خوشت نمیاد دلیل نمیشه اشغال باشه
متن فوق العاده زیبایی بود ممنون آقای آقابابایی :yes:
سونی برای همه سلیقه ها ارزش قائله و براشون با هزینه های بسیار بازی های انحصاری میسازه واقعا دمش گرم افتخار میکنم که طرفدارشم :-))
نمره ای که دادین به نظرم کمی سختگیرانه بوده چون سری دارک سولز هم سلیقه ای هست ولی نمراتش بالاست.
این بازی یکی از ستاره های لیست انحصاری های PS4 میشه :yes:
خیلی ممنون از شما. لطف دارید.
من هم موافقم باهاتون و به این که عاشق سونی هستم افتخار می کنم.
نمره واقعا کمی سخت گیرانه هست ولی خب باید سخت می گرفتم چون سبک بازی خیلی خاصه.
واقعا ستاره هست این بازی.
من به اشتباه این بازیو خریدم در واقع به جای firewatch و واقعا نمی دونم چرا اما به هر حال ابتدا به زور و بلا این بازیو شروع کردم خلاصه به زور و بلا تا انتهای چبتر یک هم رفتم و ناگهان زمانی که چبتر یک تمام میشه شما یک intro تقریبا چند دقیقه ای تا شروع چبتر دو در یک دشت پر از گل با موسقی مسخ کنند و گرافیک حیرت انگیز قدم زنان وارد فاز دوم میشید اینجا بود که به هنر این بازی پی بردم!
در ضمن یک سیستم جالب بازی اینه که از چبتر سه تا انتها مختارید بدون ترتیب معماها رو حل کنید
ممنون بابت نقد
گیم نطلبیده مراده!!!
ممنون از شما
حالا که از علاقه ی شما به این سبک مطلع شدم درخواستی هم بابت نقد undertale میکنم که دوستان با این شاهکار هر چه بیشتر اشنا بشن!که به نظرم سوای از داستان منطق مبارزه این بازی نواوری اصلیشه!
یعنی خانواده ها باید بشینن دور هم این رو بازی کنن :evilgrin:
من پدر خودم اصلا یکی از سرسخت ترین مخالف بازیاس :rotfl:
پسر دایم کنسولشو آورده بود خونمون بابام تا دیدش گفت : وژدانا اینا فقط مغز آدمو فاسد میکنن 😀 😀
برای همیم من کنسول نمیخرم چون میتونم توی هیبت pc راهت بازی کنم بابام نمیذونه اصلا دارم چیکر میکنم :evilgrin: چون pc فقط واسه بازی که نیست هزاران کار میشه باهاش انجام بدی :inlove: :inlove:
واس همین به قدرت pc ایمان آوردم
اسپمر
داداش کنسولتو کنار کامپیوترت جاساز کن و با مانیتور کامپیوتر بازی کن 🙂
ای زرنگ ناقلا :rotfl:
😀 😀 😀
😐 😐 😐
آخر امسال شما منو تیمارستانی میکنید .
مرسی بابت نقد و بررسی قلقلکم دادین برم بازی رو تهیه کنم!
مرسی از شما. حتما ارزش داره
اقای سعید بابایی نسخه فیزیکیشو از کجا باید پیدا کنم
راستش من جایی ندیدم تا حالا که بهتون بگم
ممنون
گیمفا چرا اسکرین شات های بازی انقدر بی کیفیت و رزولوشن پایین هستن؟؟
کیفیت اصلی رو اپلود کنید خاهشا
چون سایز عکس یه قانونی داره و باید همینقدر باشه
اوو!شک داشتم بگیرمش ولی حالا لازم شد دانلودش کنم
ممنون بابت نقد
ممنون از شما.
مرسی بابت نقد زیباتون سعید جان…بیش تر از اینکه جذب بازی بشم، جذب کلام شکیل، موزون و زیبای شما شدم :yes:
الوند عزیز واقعا با این نظر زیبات شرمنده و البته خیلی خیلی خوشحالم کردی. واقعا لطف داری که این رو میگی. باعث افتخارمه که نظر شما این هست. امیدواره همیشه راضی باشید. من همیشه از مطالب شما لذت می برم الوند جان.
این بازی معرکست مخصوصا داستانش
نقدتون زیبا بود آقای اقابابایی ولی بنظرم نبود راهنمایی تو بازی یکی از مانورهاشون بوده.یعنی یکی از ویژگی های بازی اینه که حس تنهایی و سردرگمی رو بهتون القا کنه.هیچی از بازی ندونیم و بریم بگردیم تا پیدا کنیم. درواقع گفتن جمله (اصلاً باید اینجا چکار کنم،یا چه خاکی به سرم بریزم) یکی از هدفهای خانم Jessica curry هست :laugh: ( کارگردان).
لطفاً تایید بشه
مرسی از شما. من هم توی نقد گفتم که فقط اول بازی این ممکنه بازیباز رو زده کنه و بازی رو ول کنه ولی اگه صبرکنه درست میشه. وقتی که یه نکته می تونه کاری کنه یه مخاطب از بازی کم شه و بیخیال بازی بشه میتونه نسبتا به عنوان نکته منفی حساب بشه از دید مخاطب عام.
این روز ها همه به rapture رفته اند شما چه طور :rotfl: :rotfl: :rotfl:
مثل همیشه عالی بود سعید آقا
مرسی امیر جان. لطف دارید.
کجای این بازی گرافیک داره !؟
https://www.youtube.com/watch?v=aU4WT2LqpMA
اساسین کرید یونیتی ۱۰ برابر این گرافیک داشت شما ببین چمنشو اصلا ! داغونه تازه ۳۰ فریم هم هست
گیم پلی جالب ولی گرافیک کاملا معمولی
نقدتون مثل همیشه عالی بود. از بین نکات منفی حقیقتا با عدم امکان دویدن بهشدت موافقم! تازه در نسخه کامپیوترهای شخصی همون حالت سریع راه رفتن هم نداشت و گاهی اوقات بخاطر همین نبود سریع حرکت کردن بیخیال بازی میشدم. خسته نباشید.
مرسی امیرحسین جان. ممنون از لطفت. دقیقا درسته. راه رفتنش مصیبتیه واسه خودش
بازی متفاوت و زیبایی بود ممنون بابت تقد
ممنونم ابراهیم عزیز. شما لطف دارید.
نوشته ای بسیار زیبا بود :yes: :inlove:
تشکر از شما.
خیلیممنون از نقد کامل و قشنگت سعید جان. متاسفانه هنوز نتونستم این بازی رو تجربه کنم ولی در خاص بودن و منحصر به فرد بودنش شکی ندارم. به هر حال با کمک نقدت تونستم بیشتر بازی رو بشتاسم. خیلی ممنون
خیلی ممنون اشکان جان. شما همیشه لطف دارید به من. انشالا که بعدا تجربه اش کنی.
نقد عالی بود
پیشنهاد من برای تجربه ی این عنوان :
1. هدفون خوب ۲.محیطی تاریک ۳.کاناپه ای بادی
4. کاغذ و قلم برای مربوط کردن اشخاص با داستان
مرسی از شما.
مرسى از نقد خوب و متن زیباتون که دقیقا شایسته این عنوان زیباست.
به شخصه بازیو دوست داشتم،نه فقط به خاطر زیبایی بصرى و محتواى بشدت فکرى و فلسفیش بلکه به این خاطر که تو این دوره اى که ساخت همچین بازى مخالف با تمام استاندارد هاى بازار هست اونم به شکل انحصارى،همچین عنوانى ساخته میشه.احترام زیادى براى این ریسک و حس کمال گرایی به شیوه مینیمالیسم در ساخت بازى میذارم.این بازى شکل کامل اون جملست که میگه :” هنر براى هنر”.
خیلی خیلی از شما ممنونم.
یک اصطلاح و جمله ی خیلی زیبا به کار بردید که واقعا شرح حال این عنوان و عنوانهایی ساخته شده به این سبک و با این ساده گرایی فکری و البته عملی هست. “حس کمال گرایی به شیوه مینیمالیسم”. اصولا هم ما این نوع بازی هایی که با تفکرات مینیمالیستی ساخته میشن رو اغلب در عناوین مستقل هست که می بینیم و این ساده گرایی زیاد با زرق و برق بازی های AAA جور درنمیاد که این هم به همون ریسکی که گفتید برمیگرده. نکته جالب در مورد مینیمالیسم اینه که در عین ساده گرایی و استفاده ی بهینه از هنر موجز، به طرز بزرگ و پیچیده ای آرمان گرا و کمال گرا هم هستند و این دقیقا با ذات هنر مطابقت داره. باز هم ممنون از نظر زیباتون.
خواهش میکنم،منتظر نوشته هاى بعدیتون هستم،کم پیدا میشن نویسنده هایى نزدیک به سلیقه و نظرات من.
با تشکر از شما
فقط گرافیک و بس.
نوشته بسیار زیبایى بود. حیلى وقت بود داشتم بالا و پایین مى کردم این بازى رو بخرم. چیزى که از این نقد و کامنت ها فهمیدم مشخصاً همون چیزیه که دنبالش هستم. نمى خواهم فن بازى دربیارم ولى این انحصارى ها هستن که باعث مى شه عاشق کنسول هاى سونى باشیم. یه کار خوب براى روزهاى داغ و بلند و خسته کننده تابستان پیدا شد.
تشکر از شما. قطعا اگر به این سبک علاقمند باشید این یکی از بهترین ها در سبک خودش هست.
بازی عالی هستش :yes: ارزش تجربه کردن رو داره عاشق این سبک هستم :yes: واقعا بازی حس مرموزی داره :struggle:
چرا هرچی اثر درخشانه در انحصار سونی ـه 😥
دیگه این حرف رو نزنی ها … بهت شک می کنند .
کوانتوم بریک مال سونیه؟ گیرز چی؟ شاید هیلو ! بهتره مقاله رو بخون تا بفهمی مایکروسافت تو انحصاری دست کمی از سونی نداره
بازی زیباییست :snicker:
ممنون از شما آقای آقا بابایی
ولی فکر کنم شما بیشتر فن دارک سولز هستید تا سونی 🙂