روزی روزگاری: رهبر باد! | نقد و بررسی Legend Of Zelda: Wind Waker HD
شاید همه ما در طول زندگی خود داستانها و افسانههای زیادی شنیده باشیم یا بخوانیم، ببینیم و بازی کنیم و ممکن است برخی از آنها نیز بعنوان المانی در گوشهای از سلولهای خاطریمان ثبت شوند اما آنچه که در اینگونه از قصهها در قلب مخاطبان ماندگار میشود و به هیچ وجه از یاد آنها نمیرود بیش از آنکه روند داستان گونه یک محصول باشد شخصیتهای به یاد ماندنی آن است. لینک یکی از همین شخصیتهاست که تاکنون توانسته رتبه اول دنیای بازیهای رایانهای را از آن خود کند!
اگر بگویم افسانه زلدا اصلیترین بنیانگذار سبک اکشن ادونچر پازل است و شما هیچ بازیی پیدا نخواهید کرد که همه فیچرهای آن به خوبی افسانه زلدا در هم تنیده شده باشد دروغ و کم نگفته و فن بازی درنیاوردهام!!! صبر کنید. برای اثبات ادعای خودم دلایل محکمی برایتان آماده کردهام اما قبل از آنکه آنها را برایتان بیان کنم باید خدمت شما عرض کنم که نقد کردن بازیی به بزرگی Legend Of Zelda همانند بازی GTA سخت و دشوار است و بنده ادعای آن را ندارم که اکنون بخواهم این بازی را نقد کنم(!). من فقط میخواهم به گوشههایی از این اثر بزرگ اشارهای کنم و تفاوتهای اصلی آن را با نسخه اورجینالش بیان کنم اما هدف اصلی بنده در این مقاله چیزی فراتر از یک نقد و بررسی است و آن گفتن نکات و دلایلی است که شما را مجبور میکند این عنوان خارق العاده را برای یک بار هم که شده در زندگیتان تجربه کنید!
روایت حماسه| داستان
آنگاه که سیاهی همه دنیا را فرا گرفته باشد و تباهی بر سرزمینهای آن سایه افکنده و امیدها به یاس و ناامیدی تبدیل گردد ناگهان منجی ظهور کرده و بر علیه نیروی شر قیام خواهد کرد!
حتما تا به حال بارها با جمله بالا روبرو شدهاید و از آن به روشهای مختلف بوسیله کارتونها، فیلمها و بازیها خود را سرگرم کردهاید اما موضوعی که Legend Of Zelda: Wind Waker: HD را به خوبی از سایر عناوین امروزی متمایز میکند نحوه روایت داستان است. بنده بر خلاف نظر برخی منتقدان و تحلیلگران گرامی بازی معتقد هستم که قصه زلدا: سفیر باد به صورت فوق العاده اصولی و با مهارت کاملا منطقی شروع میشود و آرام آرام بر پایه ساختار سه پردهای ارسطو و سفر دوازده مرحلهای قهرمان ، مخاطب را با خود به عمق خطر و حماسه میفرستد.
گرچه در قسمت داستان تفاوتی با نسخه اورجینال گیم کوب آن وجود ندارد اما این دلیل نمیشود که از زاویه نگاه بازی حرفی به میان نیاوریم. آن طور که مانند همیشه در سری Legend Of Zelda مشخص است قصه بازی دارای تمی آخرالزمانی است ولی بگونهای این المان در بازی برای شما مطرح میشود که انگار نه انگار که اتفاق خاصی در دنیای پیرامون لینک افتاده و محیط پیرامون قهرمان کوچک داستان پر از سیاهی شده است. به هرجا که در دنیای گسترده بازی سفر میکنید و با مردمان خونگرم آن سر صحبت را باز میکنید همه به شدت مشغول بازی، سرگرمی، کار، خرید و فروش و لپ کلام سرگرم زندگیشان هستند. حال شاید سوال برایتان پیش بیاید پس چگونه این تم در بازی نشان داده شده است؟
این دقیقا همان چیزی است که من اسمش را میگذارم
شاهکار تغییر زاویه نگاه مخاطب به قصه.
اینجاست که صحبت از “زاویه نگاه بازی” به میان میآید. بازی به شکلی تاریکی و روشنایی آخرالزمان را در محیط خود استادانه آورده است که اگر نگاه موشکافانهای به آن نداشته باشید احساس میکنید در حال تماشا و بازی یک انیمه شاد و رنگارنگ هستید. تلفیق محیط رنگی و روشن با قسمت طنز داستان و ترکیب آن با قسمتهای تاریک و بیان پیچها و نقاط اوج داستان با بخش راز آلود قصه؛ شیوه روایتی را در بازی به وجود آورده است که اگر یک کودک به پای آن بنشیند به همان اندازه لذت خواهد برد که وقتی یک گیمر بزرگسال با آن بازی میکند و از موانع موجود بر سر راه قهرمان نفسش به تنگ میآید و لذت میبرد. این دقیقا همان چیزی است که من اسمش را میگذارم شاهکار تغییر زاویه نگاه مخاطب به قصه.
داستان از جایی شروع میشود که پسر بچه قصه ما یعنی لینک به دلیل بازیهای کودکانهاش در دشت و صحرا و رفتن بر بالای برجکی بر لب دریا برای تماشای مناظر اطراف در همانجا خواب او را فرا میگیرد و پس از مدتی که از خواب شیرینش میگذرد با صدای خواهر کوچکتر خود “آریل” بیدار میشود و از اینجا بازی آغاز میگردد.
اگر ایراد منتقدان در این بخش، از نحوه روایت داستان است که چرا آنقدر روند آن کند پیش میرود باید بگویم که Legend Of Zelda میخواهد مخاطب را ابتدا با قصه گویی دنیای اطرافش کمی تشنه کند سپس آنان را وارد روند اصلی داستان نماید. چیزی که در بازی بایوشاک مورد بهره برداری قرار میگیرد. پس از آن که آنقدر با قصه گویی محیط آشنا شدید بصورت غیر منتظره چشمانتان را باز میکنید و در مییابید که آریل توسط پرندهای عظیم دزدیده میشود و شما مجبور هستید برای نجات جان او و تسلی خاطر مادربزرگ پیرتان دست به یک ماجراجویی سراسر هیجان بزنید. برای آنکه به این ماجراجویی بپیوندید به یک شخصیت سوم نیاز دارید و آن کسی نیست جز دختر بچهای که همسن لینک است.
تترا دختری است که کاپیتان کشتی دزدان دریایی است و او هم با رفقای خود دنبال آن پرنده عظیم الجثه و صاحب بچه دزدش است! منتهی از آنجایی که تترا یک دزد دریایی است بنابراین ماهیتش او را مجبور میکند که از پشت به لینک خنجر بزند!
در ابتدا تترا قبول میکند که لینک با گروه او راهی دریا شود و او را به مکان بچه دزذ یعنی Forsaken Fortress ببرد اما زمانی که به آنجا میرسد به لینک میگوید تنها راه رسیدن تو به این جزیره پرتابت با منجنیق به آنجاست و راه دیگری وجود ندارد! تترا با تنها گذاشتن لینک در این جزیره مقدمات شکست او در اولین ماموریتش را فراهم میکند و لینک توسط پرنده عظیم الجثه به دریا انداخته میشود. اینجاست که استاد او از دریا نجاتش میدهد. نام این استاد King Of Red Lions است. King Of Red Lions قایق سخنگویی است که گویا تنها یکی از آن در جهان وجود دارد و با لینک در تمام داستان طول داستان همراه است و به او مشاوره میدهد و مقدمات مبارزه با باس آخر را برایش فراهم میکند.
همان اندازه که تاکنون داستان را برایتان روایت کردیم و آن نشان دهنده تاثیرگذار عمیق شخصیتهای فوق العاده قصه است، همانقدر نیز گیم پلی در فراهم کردن مقدمات وقایع داستان نقش دارد که در ادامه بدان اشارهای خواهم کرد.
شطرنج دانجن| گیم پلی
بررسی گیم پلی بازی را با نظری از سایت ign آغاز میکنیم. ign درباره این بخش از بازی میگوید: اگر نمیدانستیم که Legend Of Zelda: Wind Waker بعد از ۱۰ سال از روی کنسول گیم کیوب به زمان حال آمده است میگفتیم گیم دیزاین بازی نسبت به زمان حال ضعیف کار شده است اما هم اکنون میتوانیم به خوبی باور کنیم که این نسخه HD دوباره منتشر شده برای برند کنسول Wii U چگونه به شکل بسیار خوب، حالت اکشن ادونچر را در خود حفظ کرده است.
همانطور که مشاهده کردید ign به خوبی از حفظ سبک افسانه زلدا در نسخه HD تعریف میکند اما آنچه که در این نظر خود را جالب نشان نمیدهد مقایسه نسخه ۱۰ سال پیش بازی با زمان حال است. به نظر من بازی حتی اگر ۱۰ سال پیش نیز منتشر نمیگردید و با همان گیم پلی در زمان حال بیرون میآمد باز هم در نوع خود منحصر به فرد و بشدت قابل سرگرم کردن بود. به هر حال حفظ کردن ریشههای بازی قابل تحسین است. از مبارزات عالی، شخصیتهای جذاب، ماموریتهای جانبی سرگرم کننده(Side Quest)، سیاهچالهای مبتکرانه، داشتن یکی از بهترین داستانهای این سری گرفته تا آرت استایل سیل شید مانند آن، همگی هنوز خارق العاده بنظر میرسند.
آنچه که به نظر میآید این نسخه HD شده چیزی بیش از آپدیت تکسچرها و یک سیستم نورپردازی
جدید در آن نیست اما همین ویژگی پرابهت و همه جانبه است.
برای انتشار دوباره بازی، نینتندو تصمیم بسیار هوشمندانهای جهت آنکه باید چه چیزی را در بازی آپدیت کند و چه چیزی را دست نخورده به حالت سابق خود بگذارد، گرفته است. آنچه که به نظر میآید این نسخه HD شده چیزی بیش از آپدیت تکسچرها و یک سیستم نورپردازی جدید در آن نیست اما همین ویژگی پرابهت و همه جانبه است. این نکته قابل توجه است که لینک از همان ابتدا از داخل اولین جزیره گرفته تا آخرین آن در بازی با مجموعهای از نبردهای آب و هوایی سر و کار دارد. یک دریای جهان باز مانند که به صورت خیلی شگفت انگیز در نسخه HD بنظر میرسد و افزایش فاصله دید که بصورت واقعی گرایانه از آب درآمده است باعث شده است تا ما برای سفر بین جزایر حسی تنهایی در وجودمان احساس کنیم که این ویژگی خیلی جالب ایجاد شده است بطوریکه عاشق آن خواهید شد. علاوه بر آن بسیاری از جزایر رازآلود ما را وسوسه میکند که فواصل طولانی را بپیماییم و آنها را جستجو، کاوش و کشف کنیم. برای دستیابی راحتتر به ۴۹ جزیره موجود ذر بازی میتوانید از سیستم Fast Travel استفاده کنید که با نواختن یک موسیقی توسط سازی به نام Wind Waker توانایی آن را پیدا میکنید که بسیاری از بخشهای دریا را به سرعت رد کنید.
Wind Waker سازی است که نه فقط بادها بلکه با آن میتوانید گردبادها را فرا بخوانید، روحها را احضار کنید، ذهن بقیه را تسخیر کنید، شب و روز را تغییر دهید و بطور کل بوسیله این ساز عجیب که کلیدیترین مکانیک بازی نیز محسوب میشود و نام این بازی از آن گرفته شده است میتوانید کارهای خارق العادهای انجام دهید.
وقتی صحبت از دریا در ویند ویکر میشود نمیتوان از چیزهایی شگفت انگیزی که درون آن وجود دارد سخنی به میان نیاورد. یکی از ماموریتهای فرعی در این قسمت وجود صندوقهای خاطره انگیز موجود از این سری در کف دریاست که میتوانید آنها را کشف کنید و گنجهای فراوان بدست آورید. طریقه بالا کشیدن این صندوقها دکلی دارای قلاب است که لینک آن را به جای بادبان قایق قرار میدهد و قلاب آن را به اعماق آب میفرستد. چیز عجیب دیگری که در دریای بازی وجود دارد وجود زیر دریاییهای موجود در آن است که بوسیله راهیابی به آنها میتوانید چیزهای جالبی اعم از پول، گنج و…. پیدا کنید. وجود ماهیهای گرسنهای که میتوانید بوسیله غذا دادن به آنها نکات تکمیل کننده داستان و نیز راهنماییهایی ازشان بشنوید. همچنین وجود آب و هوای متغیر در دریا بر حس طبیعیتر بودن این مکان افزوده است.
طراحی معماها خلاقانه کار شده است و بارها باید برای حل معماهای دانجنها بین
دخمههای درون آن رفت و آمد کنید تا بتوانید از پس حل آنها بربیایید.
درجات سختی معماها در بازی متفاوت میباشد. به طور کل اکثر معماهای بازی به راحتی قابل هستند اما اگر میخواهید ذهن خود را به چالش بکشید بهتر است سری به جزیرههای موجود در بازی بزنید تا سخت بودن معما را درک کنید! طراحی معماها خلاقانه کار شده است و بارها باید برای حل معماهای دانجنها بین دخمههای درون آن رفت و آمد کنید تا بتوانید از پس حل آنها بربیایید. علاوه بر آن از تمام ابزارها به خوبی و به موقع استفاده شده است و شما باید برای کشتن باس فایتها و نیز حل معماها خوب طریقه استفاده از ایزارها و مکانیکها را فرا گرفته باشید. یکی از سخت ترین و در عین حال بهترین معماهای بازی یافتن قطعاتی به نام تریفورس در بازی است که در آن باید ۸ تکه گم شده را بعد از حل معماهای به معنای واقعی کلمه سخت و نیز مبارزات دشوار با دشمنان بیابید. با وجود آنکه برخی پازلهای موجود در بازی واقعا سخت میشوند و هیچ گونه راهنمایی ظاهریی در بازی وجود ندارد اما دادن نقشههای دانجنها و وجود قطب نماها کمک شایانی در حل کردن آنها به ما میکند.
یکی دیگر از مکانیکهای موجود در بازی وجود برگی است که در یکی از جزایر بدست خواهید آورد و بوسیله آن هم میتوانید بر دشمنان Attack وارد کنید و هم بعنوان چتر یا بالن از آن بهره ببرید. البته این را بگویم که جهت استفاده از این برگ برای چترسواری نیاز به باد دارید و باد نیز باید در جهت حرکت شما باشد تا بتوانید به سرعت حرکت کنید در غیر اینصورت سرعتتان کند میشود و مخزن تواناییتان به پایان میرسد و سقوط خواهید کرد. جهت پرکردن مخزن تواناییتان میبایست با شمشیر چمنهای موجود در دنیای بازی را بزنید تا تکههای یک گلدان قلیان مانند را بدست آورید و بخورید!
سیستم پیام رسانی آنلاین و انداختن بطریهای شیشهای در آب بعنوان پیامهای اینترنتی نیز در بازی وجود دارد. گرچه کاربرد چندانی از آن در گیم پلی نمیبینیم اما از نبودنش بهتر است و به سرگرم شدن گیمر کمک میکند.
در مجموع گیم پلی بازی تقریبا بی نقص محسوب میشود و میتوان از آن نهایت لذت را برد بدون آنکه لحظهای احساس خستگیکرد.
سیراب کننده رزولوشن دوستان!| گرافیک
برگردیم به روزی که ویند ویکر با آرت استایل کارتونی تحت آنکه خیلی بچه گانه است بیرون آمد اما این نظر منتقدان جوکی بیش نیست(!) چرا که گذشت ۱۰ سال وقت مناسبی برای تست زمانی آن بوده است و ویند ویکر مانع از آن شده است که گذشت زمان خللی در کهنه شدنش بوجود بیاورد. بیشتر از هر چیز ایدههای زیبایی در نشان دادن موج دریا، دود و پرچمها وجود دارد. گرچه گاهی اوقات نورپردازی جدید بازی باعث میشود که شما فکر کنید شمشیر دو لبه در دستانتان دارید و زمانی که لینک در نزدیک منابع نوری یا محیطهای تاریک قرار میگیرد سایههای کم رنگی از درون آن عبور میکند اما آنقدر اذیت کننده نیست که شما را از لذت بردن آرت استایل سیل شید بازی باز دارد.
تم سل شید بازی به همراه حالت کارتونی و طراحی شخصیتها، محیطهای فانتزی، طبیعت و نورپردازیهای هوشمندانه و نقوش باستانی و شگفت انگیز بودن دانجنها و در نهایت افکتهای ریز تصویری همگی عالی کار شدهاند. بنابراین ایراد چالش آفرینی به این قسمت اصلا وارد نیست و بازی نمره کامل آن را به راحتی دریافت میکند.
هارمونی اسکاتلندی!| موسیقی و صداگذاری
با وجود آنکه بازی چندان در نسخه جدید موسیقی تازهای ندارد و نیز گفتگوهای بین شخصیتها بصورت نوشتاری به وقوع میپیوندد اما همان میزان افکتهای صوتی راضی کننده به نظر میرسند. از طرفی گرچه موسیقی جدیدی برای بازی ساخته نشده است اما به شدت نسخههای اولیه آن شنیدنی است و برای هر قسمت از بازی از جمله قایق سواری، مراحل مختلف و لحظات رویارویی با دشمنان و…. موزیکی درخور همان حال و هوا ساخته شده است.
علاوه بر موارد بالا موسیقی اصلی منوی بازی با تم اسکاتلندی شما را ترغیب به ادامه بازی میکند و در دنیای آن غرق خواهد کرد. بنده به شخصه از این قسمت از موسیقی افسانه زلدا: ویند ویکر لذت کامل را بردم بنابراین به شما توصیه میکنم بارها و بارها آن را گوش فرا دهید و نهایت لذت را ببرید.
اوجب واجبات!| جمع بندی
دیگر نمیدانم با چه بیانی برای شما مخاطبان گیمرم عرض کنم که هیچ خلل و بهانهای وجود ندارد که این بازی به شدت خاطزه انگیز را تجربه نکنید. از گیم پلی و داستان غنی گرفته تا گرافیک زیبا و هنرمندانه و موسیقی دلنشین باعث میشود تا اگر حتی کنسول Wii U را ندارید از دوست یا آشنایی آن را غرض کنید و این شاهکار را تجربه نمایید.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- از صنعت بازی های ویدیویی در سال ۲۰۲۵ چه انتظاراتی داریم؟
- شایعه: کمپانی مادر FromSoftware احتمالا برای جلوگیری از تصاحب خصمانه از سوی یک شرکت کرهای به سونی مراجعه کرده است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- گزارش: GTA 6 وضوح فوقالعادهای روی پلی استیشن ۵ پرو خواهد داشت
- سازنده STALKER 2 به دنبال بررسی بازخوردها و رفع سریع مشکلات بازی است
- بازی STALKER 2 در عرض دو روز بیش از ۱ میلیون نسخه فروخت
نظرات
واقعا اگه سونی آنچارتد برگ برندشه مایکرو هیلو این بازی هم برگ برنده این کنسول سرزمین آفتاب هست . متاسفانه واقعا این سبک بازی ها خیلی وقته که رو پلی و وان جاشون خالی شده . یاده رچت و کلنک بخیر و پرچمدار این نوع بازی ها الان جز نینتندو کسی نیست :-((
سونی مایکروسافت از نظر انحصاری باید جلوی نینتندو لنگ بندازن بازی های برتر دنیا اکثرا انحصار کنسول های نینتندو بوده من که همیشه به نینتندو احترام میزارم
خیلی خیلی ممنون بابت نقد نمره هم حقشه
همیشه به این فکر میکنم چطور یکی از نسخه هاش متای ۹۹ اورده،بازی بسیار بسیار زیباییه اما هرچقدرم جالب و عالی باشه دیگه اونقدر حقش نبود :-|(نظر شخصی)
اون زمان هم تعداد منتقدین خیلی کمتر بود و هم اینکه آن چنان سخت گیری نمی کردن. اما الان سلیقه ها عوض شدن و منتقدین هم تعدادشون بیشتره و هم خیلی هاشون مو رو از ماست بیرون میکشن. فک کنم تعداد نقد های اون نسخه از زلدا که ۹۹ گرفت کمتر از ۳۰ تا بود اما مثلا یه بازی مثل آنچارتد ۲ یا هف لایف ۲ با بیشتر از ۸۰ نقد متاشون ۹۶ میشه. باید به این تفاوت ها دقت کرد.هر چند که حس یه بازی ربطی به متا نداره و این گیمره که باید بازی رو بپسنده…نمیدونم دلیلش چیه که انجام این بازیای قدیمی انقد اون زمان برام لذت بخش بودن…نمیدونم به خاطر سن کم بود یا کیفیت خیلی بالا یا هر دو یا شایدم چون معیار مقایسه مون همون بازیا بودن فقط…ولی عجیب سرگرم کننده و سحرآمیز بودن
البته اگه توجه کنید نسخه باز سازیش با تعدا نقدای بیشتر ( تعداد ۸۵ نقد ) متاش شده ۹۴ پس نشون می ده بازی برا اون موقع خیلی شاهکار بوده که نسخه بازسازیش شده ۹۴
درسته شهروز جان مهم سلیقست.برای مثال همین اوردر خودمون که کلی ازش بد گفتن و متای افتضاحی هم اورد اما من نهایت لذت رو ازش بردم،ولی در کل زلدا بازی خیلی جالبیه خیلی دوست دارم یه بار تجربش کنم،فکر کنم متای ۹۹ ارزش یه بار بازی کردنو داشته باشه 😀
بله، حرفتون کاملا درسته، منتها من منظورم بیشتر بازی های تا قبل از قرن ۲۱ بودن که با نقد های کم متاهای بالا میگرفتن وگرنه در بزرگ بودن این سری هیچ شکی ندارم
بعضی از منتقد ها هم ن و و و بی بیش نیستند :blush: من بعد از portal 2 و APB هیچ یازی خلاقانه و زیبایی بازی نکردم و تک تک این بازی های جدید حتی BF3 رو بازی نمیدونم(با اینکه عاشقش هستم) خلاصه یا واسه بالا رفتنه سنه یا اینکه بازی ها واقعا زیبا نیستن
نظرت محترمه ولی مگه بازیش کردی که میگی حقش نیست? 😉
هر کسی یه نسخه از زلدا رو بازی کنه به عظمت این سری پی میبره و واقعا تنها بازیه که لیاقت متای ۹۹ رو داره به معنای واقعی کلمه گیمپلیش بی نقصه!
عزیزم این رو هم مد نظر داشته باش که هر سال که یه نسخه از Zelda میومد خیلی سخت نمره کمتر از ۹۰ میگرفت پس کلا میشه گفت سری بسیار قویی هست مثل سوپر ماریو
ارزوی بازی عناوین کلاسیک نینتندو رو امیدوارم به گور نبرم!
واقعا تمام بازی های این شرکت به تمام معنا سرگرم کننده هستند و کلمه ی “بازی” برازنده شونه.
یعنی این بازی هیچ بدی نداره نوشتید وجود ندارد
بدیش اینه فقط تو پلتفرم خودش میشه بازی کرد و بس!
واقعا هیچ بدی نداره زلدا!
خیلییییییی بازیش جذابه :inlove:
همش با دیدن تصاویر بازی و متاش تناقض عجیبی در ذهن من تنگوله میزد 🙂 حتما بازی قشنگیه حیف نمیتونم بازیش کنم.
نمیدونم چرا یاد خودم افتادم 🙂
موسیک این بازی و این نسخه مخصوصا واقعا زیباست هر کی گوش نکنه از دستش رفته سومین موسیک زیبا هم شد
واقعا عالی و تکه
دوست دارم دوبار با هیرو مود ردش کنم
هیچی لذت پیدا کردن گنج نیست
ارزشش همیشه ۱۰۰