بازگشت به طبیعت | نقد و بررسی بازی Harvest Moon: Back To Nature
فصل برداشت محصول، مزرعه دار زبل، کشاورز، مزرعه داری و … . اینها نام هایی هستند که بدون شک شما را به یاد یکی از جذاب ترین و البته قدیمی ترین بازی های ویدئویی میاندازند و خاطرات کودکی گیمرهای کهنهکار را زنده می کنند. بله درست حدس زدید، Harvest Moon یا بازی فصل برداشت محصول. اولین نسخه این بازی در سال ۱۹۹۶ در ژاپن و در سال ۱۹۹۷ در آمریکا توسط شرکت Natsume منتشر شده است. نسخههای متعدد این بازی تا کنون برای کنسولهای مختلف به بازار آمده و توانسته است نطر بسیاری از مخاطبان را به خود جلب کند. حال این بازی را از جنبههای مختلف مورد نقد و بررسی قرار میدهیم.
————————————————————————————————
نام کامل بازی: فصل برداشت محصول، بازگشت به طبیعت
سازنده: Victor Interactive Software
ناشر: Natsume
کارگردان: Masayuki Kisaki – Teru Kurouta
طراح: Igusa Matsuyama
سال انتشار اولین نسخه: ۱۹۹۶
حالت بازی: Single-player
سبک: استراتژی – شبیهسازی زندگی – نقش آفرینی
داستان بازی:
بازی اصلی داستان پسر جوانی را روایت میکند که باید مزرعه پدبزرگش را حفظ کند. این پسر در کودکی برای دیدن پدربزرگش به روستای محل زندگی او رفته و با آنجا آشنایی دارد. او همچنین با پدربزرگش به کار های مزرعه و گشت وگزار میپردازند. در همان موقع او با دختربچهای آشنا میشود و اوقاتی بی نظیر را با هم سپری میکنند. اما سرانجام آن کودک مجبور به ترک پدربزرگ و آن مزرعه میشود و در هنگام جدایی به دختربچه قول میدهد که روزی بازخواهدگشت. ده سال بعد و یک سال بعد از مرگ پدربزرگ آن پسر، او به روستا برمیگردد و از شهردار میخواهد که به او اجازه اقامت در مزرعه پدربزرگش را دهد. شهردار هم برای او شرط میگذارد که اگر در طی سه سال توانست مزرعه را زنده کند و گسترش دهد به او اجازه زندگی میدهد و در غیر این صورت باید آن جا را ترک کند. البته در نسخه های دیگر، این امکان به شما داده میشود که یک زن یا مرد را به دلخواه به عنوان کاراکتر اصلی انتخاب کنید. در سری بازی های ویدئویی Harvest Moon، هدف اصلی زنده نگه داشتن و به ثمر رساندن مزرعهای است که با گذر زمان در حال نابودی میباشد و حال بازیابی این زمین کشاورزی وظیفهی بازیکن است. در واقع بازیکن باید تصمیم بگیرد که چگونه زمان را در بین وظایف روزانه مانند کشاورزی، دام پروری، ماهیگیری، جستوجوی غذا، رسیدگی به حیوانات و … تقسیم کند. بازیکنی موفق است که بتواند تمام کارها را در طول روز به سرانجام برساند.
بطور کلی اگر بخواهیم بازی را از نظر داستانی مورد بررسی قرار دهیم، باید بگویم طرح و موضوع داستان با وجود ساده و پیش پا افتاده بودن، بسیار خوب پرداخت شده است و سازندگان توانسته اند یک بازی فارغ از هرگونه پیچیدگی های آزار دهنده تولید کنند. نبود این پیچیدگی ها به این معنی نیست که بازیکن چالش های مختلف را تجربه نمیکند و ما با یک بازی کسل کننده طرف هستیم، بلکه اتفاقات بسیار، اما ساده و دوست داشتنی پیش روی او قرار دارد و باید همهی آنها را با موفقیت پشت سر بگذارد و مطمئن باشید که از روبرو شدن با چالش های گوناگون لذت خواهد برد.
گیم پلی:
بازی به سبک استراتژیک، شبیه سازی و نقش آفرینی ساخته شده است. این نسخهای که ما به آن میپردازیم، برای پلتفرم PlayStation طراحی شده اما در ادامه نسخه PC آن هم به بازار آمد. از نظر موسیقی هم آقای Miyuki Homareda، آهنگساز کار، به خوبی از پس وظیفه اش برآمده و توانسته آهنگ های فوقالعاده و هماهنگ با محیط را تولید کند. بازیکن بازی را با یک مزرعه کثیف و پر از علفهای هرز و مقدار کمی پول آغاز می کند و اولین وظیفهی او نابود کردن علف های هرز است. البته در بخش های دیگر بیشتر به توضیح درباره وظایف بازیکن میپردازیم. در پایان سه سال اگر بازیکن توانسته باشد مزرعه را بازیابی کند، میتواند با خانوادهاش در آنجا زندگی کند و بطور نامحدود به بازی ادامه دهد، اما در غیر این صورت بازی به پایان میرسد. غیر خطی بودن سبک بازی، اختیارات وسیعی به بازیکن میدهد. هیچ راه منفردی برای به پایان رساندن بازی وجود ندارد و رابط کاربری بسیار خوب طراحی شده و انواع بسیاری از متون کمکرسان برای بازیکن موجود است.
امتیازات:
این بازی توانست نظر بسیار مثبت مخاطبان را جلب کند و تمام امتیازاتی که دریافت کرد، گواه بر قوی بودن کار میباشد. بازی نمره ۸۲ از ۱۰۰ را از متاکیریتیک ، ۷۹ از ۱۰۰ را از رنکینگ جهانی گیم و در کل نمره ۷٫۵ را دریافت کرده است. هرچند این بازی نسبت به نسخه PSP آن از نظر گرافی ضعیف تر بود ولی نسخه PSP نمره ۷٫۱ را دریافت کرده است. Gerald Villoria به این بازی نمره ۸٫۳ را داده اند و از آن با عنوان یک بازی و تجربه شگفت انگیز برای پلی استیشن یاد میکنند. مجله Famitsu ژاپن هم نمره ۳۱ از ۴۰ را به این بازی اختصاص داده است.
وظایف:
برای رشد مزرعه و محصولات کشاورزی بازیکن موظف است تا روزانه یکبار تمام آنها را آبیاری کند. کمبود آب و عدم رسیدگی به محصولات باعث نابودیشان خواهد شد. به دام ها و حیوانات باید هر روز غذا داده شود، در صورتی که مراقبت از آنها فقط به غذا دادن ختم نمیشود. حیوانات مراقبتهای دیگری نیز نیاز دارند که بازیکن باید تمام آنها را در یک روز انجام دهد. پس از تاریک شدن هوا کار در مزرعه تعطیل میشود و بازیکن میتواند به کسب و کار در شهر بپردازد و یا با سایر اهالی به نوشیدن و صحبت کردن مشغول شوند.از دیگر وظایف بازیکن میتوانیم به محبت کردن به فرزند و همسرش اشاره کنیم که ملاک سنجش آن با تعداد قلب هایی است که جلوی اسم آنها در منوی استارت قرار دارد و اگر تعداد این قلب ها به ده عدد برسد محبت آنها را بطور کامل جلب کرده است. البته او باید این کار را در قبال سگ و اسبش هم انجام دهد.
تمام وظایفی که بازیکن در یک روز انجام میدهد، بدون شک وظایف اصلی یک کشاورز واقعی هم میباشد و بازی با این کارها جلو میرود. باید به این نکته توجه کنیم که انجام دادن این کارهای تکراری در هر روز میتواند باعث خسته و کسل شدن بازیکن شود و او تصمیم بگیرد که از این بازی دست بکشد. البته سازندگان، تلاش کرده اند با قرار دادن محیط های مختلف شهر و همچنین برگزاری رویداد های متفاوت و جذاب این خسته کننده بودن را کاهش دهند اما این رویدادها فقط چند روز خاص در سال برگزار میشود و بقیهی روز ها را باید به همان کار های همیشگی بپردازد. این را هم باید بگویم که بسیاری از بازیکن ها میتوانند با استفاده از خلاقیتشان، سرگرمیهایی برای خود ایجاد کنند که عملا در متن اصلی بازی به آن ها پرداخته نمیشود.
آب و هوا در گذر فصل ها:
آب و هوای شهر گرمسیری و مرطوب است و بازی در فصل بهار آغاز میشود اما با گذر فصل ها میتوانیم شاهد تغییر آب و هوا هم باشیم. به عنوان مثال در زمستان برف و سرما، در پاییز باران فراوان و در تابستان گرما و خشکسالی خواهیم داشت. همانطور که در بخش قبلی از خسته کننده بودن بازی گفتیم، همین تغییرات آب و هوا میتواند باعث تنوع در بازی شود و بازیکن در فصل ها میتواند به کار های مختلف بپردازد. از نکات جالب بازی این است که در شرایط بد جوی مانند باران و طوفان، اهالی شهر به داخل خانه هایشان میروند و آن ها را در کوچه پس کوچه ها نمیتوان مشاهده کرد. هر فصل سی روز میباشد و هر روز از ساعت ۶ صبح شروع و در ساعت ۶ بعد از ظهر به پایان میرسد که شاهد تاریک شدن هوا خواهیم بود. بازیکن میتواند تا هر وقت که خواست خارج از خانه بماند اما اگر بیخوابی و کار، بیش از حد باشد، قدرت او به پایان میرسد و راهی بیمارستان خواهد شد.
کسب درآمد:
بازیکن میتواند در طول فصل تابستان، پاییز و بهار از راه کشاورزی و فروش محصولات درآمد کسب کند. اما در فصل زمستان باید به جمع آوری هرچیز بجز محصولات کشاورزی بپردازد مثل انواع قارچها و سنگهای قیمتی که در جنگل و معادن یافت میشود. البته از فروش محصولات لبنی و تخم مرغ هم نمیتوان چشم پوشی کرد. کسب درآمد یکی از مهم ترین بخش های بازی است. البته تامین هزینه ها اصلا کار آسانی نمیباشد و بازیکن باید بشدت تلاش کند. به این موضوع که کسب درآمد در بازی آسان نیست میتوان با دو دید نگاه کرد. دید اول از نگاه کسانی اصولا معتقد به استفاده از کد های تقلب هستند و در بازی علاقه ای به تلاش کردن برای پول ندارند و فقط به فکر لذت خرج کردن آن هستند، که از نگاه این افراد بازی بسیار ضعیف است. دید دوم هم از نگاه کسانی که همیشه کسب درآمد را یکی از چالش های جذاب بازی میدانند و از تلاش کردن برای آن لذت میبرند که از نگاه آنها با یک بازی قوی روبرو هستیم.
ابزار:
کاراکتر باید از ابزاری مانند آبپاش برای آبیاری محصولات، تبر برای نابود کردن چوب های اضافه، داس برای کندن علف های هرز، پتک برای نابود کردن سنگ های مزاحم، بروس اسب، چنگک برای شخم زدن و … استفاده کند. لازم به ذکر است که تمامی ابزار قابلیت ارتقا را دارا میباشند. به ابزار که در اختیار بازیکن قرار دارد نقدی وارد نیست و باید بگویم این ابزار میتوانند تمام نیازهای بازیکن را برطرف کنند.
حیوانات:
از ابتدای بازی یک سگ در اختیار بازیکن قرار میگیرد، هرچند سگ بجز بازی کردن نیاز به مراقبت خاص دیگری ندارد. وظیفه سگ هشدار دادن به بازیکن با پارس کردن است. در زمستان اول یک اسب به حیوانات اضافه خواهد شد که فقط نیاز به بروس کشیدن دارد و وظایف مفیدی از جمله سوارکاری و حمل وسایل را برعهده دارد. گاو ها و گوسفند ها از یک فروشنده دام در شهر خریداری میشوند. آن ها در طویلهی مزرعه و مرغ ها در Henhouse زندگی میکنند. شیر گاو ها تقریبا هر روز باید دوشیده شود و بازیکن باید برای آن ها غذا تهیه کند. باید این را بدانید که گاو ها زاد و ولد میکنند و مرغ ها تخم میگذارند که میتوان به وسیله دستگاه Incubator آن ها را به جوجه تبدیل کرد و پرورششان داد.
ازدواج:
بازیکن باید یکی از دخترهای شهر را به عنوان همسر برای خودش برگزیند. او برای جلب کردن نظر دختر مورد علاقهاش باید به او گل یا وسایلی که دوست دارد بدهد. محبت او نسبت به بازیکن با یک قلب سنجیده میشود که در ابتدا به رنگ مشکی است اما به مرور زمان و بسته به تلاش های بازیکن این قلب به رنگ قرمز در میآید. بعد از اینکه محبت دختر مورد نظر جلب شد، بازیکن باید خانهی خود را ارتقا دهد تا بتوانند مراسم عروسیشان را برگزار کنند. البته در این راه باید با سایر پسر های شهر رقابت کند. بعد از مدتی زندگی آنها صاحب یک فرزند میشود و میتوانند برای او اسم انتخاب کنند. بعد از متولد شدن او، مسئولیت بازیکن بیشتر خواهد شد و باید محبت فرزندش را نیز به خود جلب کند. از دختر های شهر میتوان به الی (پرستار بیمارستان)، کارن (دختر با کلاس شهر) و پوپوری (دختر ساده و مهربان شهر) اشاره کرد. فراموش نشود برای کسب امتیازات بیشتر در بازی، بازیکن باید دل همهی دختر های شهر را بدست آورد (در واقع باید قلب همهی آن ها را به رنگ قرمز درآورد). این بخش را میتوان به عنوان یکی از جذاب ترین قسمت های بازی نامید. نکتهی جالب این بخش، سخت بودن قرمز کردن قلب بعضی از دختر ها نسبت به سایرین است که بازیکن شاید مجبور شود بیشتر وقت خود را صرف گل دادن به آن ها کند.
رویداد های ویژه:
در زمان های مختلف بازی، بازیکن میتواند در ماموریت ها و اتفاقات جانبی که در شهر وجود دارد شرکت کند. مانند جشنواره ها که عبارتند از جشن برداشت محصول، جشنواره تخم مرغ و جشنواره گل؛ مسابقات اسب سواری و پرتاب گوجه؛ روزهای خاص مثل روز سال نو و روز Winter Solstice و همچنین جشنوارههایی برای رقص و پایکوبی. این قسمت، دقیقا همان بخشی است که سازندگان برای جلوگیری از خسته شدن بازیکن در بازی قرار داده اند. البته این بخش همچنان کمک میکند تا بازی به دنیای واقعی نزدیکتر شود. هرچند تعداد آن ها شاید کم باشد و بازیکن مجبور باشد برای رسیدن یکی از این روز ها مدت زیادی را صبر کند.
حوادث:
در طول تابستان ممکن است منطقه دچار طوفان و خشکسالی شود که در مورد اول، قسمتی از مزرعه نابود میشود و مرغ هایی که از جای خود خارج شده اند را باد میبرد و در مورد دوم، محصولات کشاورزی از بین میروند. ولی میتوانید با کاشت بذر های مخصوص فصل تابستان، از خشکسالی جلوگیری کنید. همچنین در روز های طوفانی بازیکن یک روز کاری را از دست میدهد و این خود یک ضرر محسوب میشود. البته برخی از وقایع ویژه بازی نیاز به بلایای طبیعی دارند تا بازیکن به آن ها دسترسی پیدا کند. به عنوان مثال او میتواند با جن برداشت که در تونلهای زیر مزرعه زندگی میکند ملاقات کند یا به حوضچه ای که الهه برداشت در آن زندگی میکند دسترسی پیدا کند تا او را از نزدیک ببیند. آن ها کمک میکنند تا بازیکن بدون پرداخت هزینه ابزار خود را ارتقا دهد.
فرهنگ:
جریان بازی جایی در غرب اتفاق میافتد اما سازندگان ژاپنی آن، تلاش کرده اند تا فرهنگ شرقی و بخصوص خود کشور ژاپن را در بازی بگنجانند. این را میتوان از حذف کردن کلمه الکل در بازی دریافت. نوشیندنی هایی که در بعضی مواقع بطور واضح باعث مست شدن میشوند را با نام نوشیدنی الکل دار و نام هایی از این دسته نمیتوان پیدا کرد. بلکه همیشه این نوشیدنی ها را با نام “juice” که به معنی آب و آبمیوه میباشد صدا میزنند. همچنین در برخی مواقع، هنگام مراسم های مذهبی کلیسا به مکتب شینتو که آیین کهن ژاپنیهاست اشاره میشود. شینتو مکتبی است که در آن به وجود خدای برداشت و خدای کسب و کار معتقدند و در این بازی به وجود هر دوی این خداها اشاره میشود. بعضی از غداهای بازی هم مخصوص کشور ژاپن هستند و فقط در آنجا پخته میشوند. از دیگر نکات هم میتوانیم به نوع تعظیم و احترام مجری تلویزیون اشاره کنیم که این نوع برخورد در کشور های غربی مرسوم نیست.
سخن آخر:
در آخر Harvest Moon را میتوان به عنوان یکی از برترین بازیهای تاریخ معرفی کرد و تجربه این بازی را به تمام کسانی که تا الآن با آن آشنا نبوده اند توصیه میکنم. بازی بجز کمی خستهکننده بودن و پایانی که شاید درخورش نباشد نکتهی منفی دیگری ندارد. در پایان سه سال بازیکن به اتفاق خاصی نمیرسد و اگر مزرعه را بازیابی کرده باشد، میتواند تا زمان نامحدود به بازی ادامه دهد. در واقع شاید خود سازندگان هم نمیدانستند که در حال ساخت چه بازی بی نظیر و خاطره انگیزی هستند که قطعا اگر از این مهم با خبر بودند، پایان بهتری در نظر میگرفتند. بازی سرشار از نکات مثبت ریز و درشت میباشد که با در نظر گرفتن آنها میتوان از معدود نکات منفی چشم پوشی کرد. در تمام مراحل بازی شما از این زندگی لذت خواهید برد و میتوانید مزه بی نظیر “بازگشت به طبیعت” را بچشید.
شاید بسیاری از شما بازی Harvest Moon را در گذشته انجام داده و از تمام بخش های این مقاله از قبل با خبر بوده باشید. ولی هدف از نوشتن این مقاله به یاد آوردن بازی و زنده کردن خاطرات شما بود که امیدوارم توانسته باشم به این مهم برسم.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
میگم ای بازیو خعلی آشناس..وقتی پلی استیشن ۱ داشتم فک کنم(البته فک کنم) این بازیو براش داشتم نمیدونم عکس پسرو روی جلدش بود..:D دمتون بابت نقد…
ها کاکو خو :lashes: دشه هااااا
یادش بخیر PS1 که داشتیم بازی میکردم… اسمشو نمیدونستیم بهش میگفتیم “بازی سرکاری” 😀 😀
هه یادش بخیر این بازی یکی از بهترین بازی های عمرم است که برعکس کلش که باعث گزر وقت بی هوده این بازی لذت خواصی داره و به آدم امید به زندگی میده :yes: :yes:
ممنون بابت مقاله .
ببخشید یه سوال دارم واقعا قراره سری جدیدی از ان بازی برای تمام کنسول و pc بیاد یا فقط شایعه است ؟
قرار بیاد خود گیمفا اصلا یه پست گذاشته بود که harvest moon قرار به پی سی بیاد خیلی وقت پیش بود فک کنم قبل از تابستون گذاشته بود
دوستان تو متالگیر یه مشکل دارم چپتر ۲ اپایزود ۵۰ به بعد دیگه معموریتی بم نمیده باید چیکار کنم؟ :sarcasm:
یکی از خاطره انگیز ترین عناوین عمرم واقعا دلم تنگ شده دلم دوباره harvest moon میخواد الان که یادش میافتم میبینم اون موقع استاندارد های گیم چی بود و الان چی شده !! من که هنوز هم دلم بازی با استاندارد های قدیم مثل کرش و… میخواد
آخ هرچی میخواستم بگمو گفتی :yes: unreal engine :yes:
چی میشد کراش جدید ساخته میشد؟
بازی هایی مثه هرکول و تارزان و اسپایرو کجان؟واقعا لذتی که با اونا میبردم اصلا حالا نمیبرم
داداش همسایه جهنمی رو یادت رفت :evilgrin:
بهترین بازی زندگی حامد زاهدی به گفته خودش :laugh: :laugh: 😀 😀 😀 😀
یادش بخیر. یکی از بهترین بازی های عمرم بود. 😥 😥 😥 😥 😥 😥
من دارم بازیش میکنم همین یک ماه پیش نصبش کردم رو pc الان روز ۱۵ پاییز سال اول هستم و این قدر خوب پیش رفتم که تو تابستون ازدواج هم کردم با کارن میخام یکبار کامل برم اخرش ببینم این شهری که میگن وجود داره یا نه .
به خاطر محبوبیت بازی در زمان انتشار، وجود شهر دوم شایعه ای بیش نبوده چرا که خود CD از نظر حجمی نمی توانسته شهری دیگر رو در خود جای بده.
اما ناگفته نماند که ازدواج با کارن باعث میشه به شهر کوچکی که دمو مانند می گذرد، بروید تا داروهای بیماری او را خریداری کنید. وجود این دمو باعث شایعه پراکنی ها در خصوص شهر دوم شده هست.
ممنون اقای زاهدی من اخر نشد این بازی درست تا اخراش برم ولی این سوالم تو ذهن من بود شهر دیگیم شاید باشه.. و از نظر دیگ اینم حرفی حجمی که بازی ساپورت میکنه فقط تو یه cd جا میشه بیشتر از اون دیگ راه نداره مپی وجود داشته باشه 😎 :drool:
خیلی بازی باحالیه تو بچگی خیلی باهاش خاطره داشتم
خیلی بازی قشنگی بود ممنون ازتون بابت مقاله لطفا نقد بررسی کرش،نور هود(مردخمیری)خیلی بازی های نوستالژیو بزارین :yes:
Harvest Moon…
بدون شک کلاسیک بازان با این عنوان آشنایی لازم رو دارند؛ عنوانی که در زمان عرضه خود به دلیل ارائه گیم پلی و داستانی جذاب مخاطبین زیادی رو به سوی خود جذب نمود.
به شخصه علاقه ام به بازی های ویدیویی رو مدیون این بازی و شرکت ناتسومی هستم. یادمه در طول شبانه روز نزدیک به ۱۰ ساعت مشغول به انجام بازی بودم.
قابلیت هایی که در آن زمان بازیباز با آن روبه رو بود اعم از: تغییر فصول، کار در معدن، فستیوال های گوناگون، معاشرت با اهالی دهکده، ازدواج و تشکیل خانواده، معماهای جالب، کشاورزی که خود زیرشاخه های زیادی مثل شخم، کاشت، آبیاری، درو و … دارد، امکان نگهداری از حیواناتی مثل گاو، گوسفند، مرغ، اسب، سگ و … که نیاز به رسیدگی روزانه داشتند و از محصولات به دست آمده از آن ها می توانستیم غذا درست کنیم و یا بفروشیم! تنها قسمتی از دنیای عظیم Harvest Moon: Back To Nature بودند.
گرافیک سه بعدی بازی، مثال زدنی نیست.
باتشکر از روزی روزگاری شما…
ممنون از شما
اقای زاهدی شرکت ناتسومی هنوز فعالیت میکنه؟
بازی kage از شاهکارهای گیم بود.مخصوصا موزیک های اون بازی
من نسخه ی Hero Leaf Valley رو روی PSP تموم کردم .
واقعا بازی ساده ، زیبا و دوست داشتنی هستش .
گاهی وقتا بهتره که ادم از بازی های خشن غربی فاصله بگیره و سری هم به این بازی های زیبای جاپونی بزنه .
یادش بخیر تو پلی ۱ :weep:
خدایی قبول ندارین بین این همه بازی اکشن و بکش بکش یک اینجور بازیی خیلی میچسبه؟
سلام. این اولین مقاله بنده در سایت گیمفا بود، امیدوارم از آن لذت برده باشید. پذیرای هر گونه نقد و انتقادی نسبت به مقاله هستم. انشاا… بتونم با نظرات شما دوستان کار را با قدرت بیشتری ادامه دهم.
با تشکر
من چاک،رتم داش سپاسگزارم فقط مرد خمیری هم بزار کرش انا زیادن 😉 :-* :yes:
محمدجان مرسی از مقاله، واقعا عالی بود.
به نظرم اگه بازم بیشتر به نقد و بررسی بازی های قدیمی این چنین بپردازی عالی میشه.
منم تشکر میکنم مقاله خوبی بود . دم شما گرم که ما را یاد قدیما انداختی خاطرات شیرینی با این بازی داشتم ; البته خاطرات بدم بود که ۴ بار سیو من تو ps1 که کلی این بازی رفت بودم سوخت.. هیچ وقت یادم نمیره
:yes: :yes: :cute:
خیلی ممنون بابت زحمتی که کشیدید این ساخته برای من فقط یه بازی نبود بلکه یه دنیا بود هیچ وقت فراموشش نمیکنم صبح که از خواب بلند میشدم فقط به امید بازی کردنش میرفتم مدرسه وبا کلی ذوق و شوق بر میگشتم چه دورانی بود یادش ب خیر.
عکس پروفایل ها مون هم مثل همه اقای محمد صادقیان بازم ازتون تشکر میکنم.
این بازی حرف نداره.
هم گرافیکش نصبت به داستانش خوبه هم شخصیت پردازیاش.
واقعا مرگ نداره
این بازی جزء چنتا بازی هست که هیشکی تمومش نتونسته کنه
با این بازی تو کامیوتر زندگی کردم.عالیه :snicker: :snicker: :giggle: :yes: :yes: :yes:
خیلی با این خاطره دارم. هر چند هیچ وقت فرصت نکردم کل سه سال رو به اتمام برسونم ولی عاشقش بودم.
همه چیش خوب بود ولی این لودینگ بین محیط های مختلفش خیلی رو اعصاب بود :pissedoff:
ممنون بابت مقاله و زنده کردن خاطرات ما
من دوران کودکیمو با این بازی زندگی کردم !
لعنتی یادش بخیر چه لذتی میبردیم باهاش !
استراتژیهای چیدن مزرعه اون زمان ۱۰۰ برابر جذاب تر از استراتژیهای Clash الان بود !
بازیه خیلی خاطره انگیزی هست :yes: :yes:
همین طور :inlove:
واقعا با این بازی زندگی کردیم :-((
هر چی باشه به انچارتد نمیرسه
:))))))))
چی؟؟؟انچارتد؟؟؟
فازت چیه پسر؟؟؟تو انچارتد رو با ی بازی پلی استیشن ۱ مقایسه میکنی؟؟؟
واقعا ی مشت بچه مچه ریخته اینجا :-((
باو یواش 😀 بنده خدا یه شوخی کرد فقط.
فک کنم قصدش کنایه به یه سری فن بوی های سونی بود که ناتی داگ و آنچارتد رو به عنوان یک خدا میپرستند.
خدا شفات میده مطمعنم 😕 ! به مهیار عرض کردم.
باید ا.ح.م.ق رو به ایشون عرض نمود
داداش اینجا گیمفا تیمار،ستان نیست به ۱۱۸ زنگ بزن بهت شمارشو میده به زنگ بزن ادرس شو بپرس
من تو ps1 خیلی باهاش خاطره دارم واقعا اون موقع با چه بازی هایی حال میکردم ! واقعا بازی زیبایی بود .
ممنون بابت نقد .
وای یادش بخیر یه مرغ داشتم تخم طلا میذاشت یه سگ باحالم داشتم وقتی سوت میزدی سریع میامد
یادش بخیر زیاد کار میکرد بیهوش میشد همینش یادمه
والبته ازدواجش
واایییی تمام خاطراتم یه لحظه از جلو چشمم رد شد یادش بخیر خیلی عالی بود این بازی
هفت کوتوله توت فرنگی مزرعه گاو و گوسفند فستیوال ها سگت زنت 😥
ای گفتی کلی چیز میز یادم افتاد
مهمانی چایی خوری با کوتله ها ،توت فرنگی های قدرتی، گل خونش، غذاهایی که میتونستی خودت حدس بزنی و درست کنی،کندوی عسل که بعد از اولین کاشت گل روی درخت درست میشد، حوضچه ماهیات و………
من تو بازی شهردار هم شده بودم :inlove: :inlove: بهترین آر پی جی عمرم بود دیگه هم تکرار نمیشه یادمه یکسال تابستان صبح تا شب فقط هاروست مون بازی می کردم و دیگر هیچ ……
عاشق این بازی بودم چه روزهای باهاش داشتم
عاشق این بازی بودم چه روزهای باهاش داشتم 😯
عاشق این بازی بودم چه روزهای باهاش داشتم :ZZZ:
چرا شد ۳تا بخدا عمدن نکردم
یکی از سرگرم کننده ترین بازیهایی که تا حالا بازی کردم
وای عجب بازیه باحالی بود یادش بخیر 😥
این سری خیلی نامرد شده جدیدا
همش کنسول های نینتندو؛ پی سی و کنسولا رو فراموش کرده
من بیشتر از این بازی با Harvest Moon – A Wonderful Life خاطره دارم…هنوز بخاطر این بازی کارت حافظه پلی استیشن ۲ امو نگه داشتم :-((
الانم روی PC دارمش :laugh:
هر چی بازی افسانهای و تاریخی مال قدیمه
بازم حس نوستالژی و یه تیکه از بچگیامون سر سیو بازیشم دعوا داشتیم :دی
الان اینو بدی به نسل ده هشتایا هیچکدوم ادامه شم نمیدن چه برسه بهامید شهردوم باشن
دلم از اون دخترا \ره چقد گلو الماس دادم بهشون کوفتشون بشه :دی
یکی از بهترین بازی های زندگیم بود تا ازواجش رفتم ولی دیگه کار به بچه نرسید 😀 😀 :inlove:
اوه اوه زمانیکه بچه دار میشن به بعدش خیلی قشنگ تر میشه
کاش بازی میکردی
من بچه هم داشتم با اون پرستاره ازدواج کردم
آخ آخ واقعا یادش بخیر یکی پلی استیشن ۱ و ۲ خیلی قشنگ بود.تو زمان خودش خیلی بازیش میکردم
ممنونم از گیم فا منو به یاد گذشته انداخت!!!! :yes:
بازم دلم میخواد برم بخرمشو بازیش کنم والله
من هنوز دارم بازی میکنم وقتی دلتنگ میشم نسخه Pc هم هست اگه دوس داشتین دان کنید 🙂
من این بازیو با برادرزادم که ۸ سالشه بازی می کنم. خیلی با این بازی حال مینکه! :heh:
کاش با همین فضا و یه داستان جدید بسازنش .
بعد از back to nature بهترین نسخه Harvest Moon – Animal Parade هست که با امولاتور دلفین بازیش کردم
ولی بازم هیچی back to nature نمیشه
ببخشید بابت اسپم
بچه ها چرا وقتی میخوام چهارده روز رایگان با ژاپن رو بگیرم نمیشه ؟ :-((
بهترین بازی عمرم هنوز بازی میکنم :inlove: :inlove:
از بچگی از این بازی متنفر بودم… :evilgrin:
الانم متنفرم…کلا از بازی بدم میاد :reallypissed: :reallypissed:
اصلا این جا چی کار می کنم؟ ?:-)
خدافظ :rotfl:
درود بر سرزمین گیم و بازیهاش
شنیدم سری جدید داره میاد
یه مدت بس که رفته بودم تو نخ این بازیه خواستم مرغ بخرم 😐 بدجور معتادکنندس
هاروست مون ۳ ک پارسال برای رایانه اومد خاطره ها رو زنده کرد. فقط کاش شخصیتش همین پسر کلاهی بود