ماورای واقعیت،ماورای احساسات|پبش نمایش Beyond:Two Souls

همه ی انسان ها به صورت عادی و نرمال متولد می شوند.اما من با یک هدیه متولد شدم.این چیزی است که حداقل دیگران به آن هدیه می گویند.این هدیه برای من یک نفرین بود.نفرینی سخت که تمامی زندگی من را در بر گرفته است. این چیزی که دیگران به آن هدیه می گویند شخصیت امروزی من را بوجود آورده است.کسی که دیگران از او متنفرند،یک اشتباه،یک جانی.اینها اولین دیالوگهای Jodie Homes می باشد که نشان میدهد که او چقدر از زندگی خود متنفر می باشد.اما این تنفر از کجا آمده است؟چرا چیزی را که دیگران آن را یک هدیه می دانند او آن را یک نفرین می داند؟یعنی آنقدر زندگی با این موجود ماورائ الطبیعه مشکل می باشد که او بدین شکل از زندگی خود متنفر شده است؟سرچشمه ی این همه تنفر از کجا آمده است؟
مقدمه
مطمئنا شما نیز تا به حال نام استودیوی quantic dream را شنیده اید . استودیوی فرانسوی خوش نامی که اولین بازی آنها با نام Omikron:The Normad Soul در سال ۱۹۹۹ برای Pc منتشر شد.پروژه ی بعدی آنها Quark بود که ساخت آن به دلایل نا مشخصی کنسل شد.اما عنوانی که توانست نام quantic dream را در میان بازیسازان بزرگ قرار بدهد عنوان Fahrenheit بود که در سال ۲۰۰۲ منتشر شد و صحنه های سینمایی جذاب آن باعث شد که بسیاری از گیمرها علاقه مند به انجام این بازی بشوند .این عنوان به موفقیت های بسیاری نیز دست یافت و توانست ۸۰۰,۰۰۰ هزار نسخه نیز بفروشد.اما در سال ۲۰۱۰ عنوان بعدی آنها با نام Heavy Rain نقطه ی اوجی در کار این استودیو بود. نحوه ی روایت داستان و صحنه های سینمایی آن زبان زد خاص و عام در محافل خبری شد.این عنوان توانسته تا به امروز حدود ۳,۰۰۰,۰۰۰ نسخه بفروشد و میان عموم نیز مورد قبول واقع بشود.
پروژه ی بعدی آنها عنوان Beyond:Two Souls می باشد که تا به امروز با نمایش های بسیار عالی و گرافیک نسل بعدی خود توانسته گیمرهای زیادی را مشتاق به تجربه کردن این عنوان بکند.پس از منتشر شدن و موفقیت های Heavy Rain بسیاری از مردم چشم انتظارند تا ببینند این عنوان نیز می تواند به موفقیت های قبلی استودیوی quantic dream برسد که در این رابطه آقای دیوید کیج اعلام کرده است که با این عنوان ثابت می کنیم که موفقیت های عناوین قبلی ما به صورت تصادفی و شانسی نبوده است.
نام:Beyond:Two Souls
سازنده:quantic dream
ناشر:Sony Computer Entertainment
تاریخ انتشار جهانی:۸اکتبر۲۰۱۳
تاریخ انتشار شمسی:۱۶ مهر ۱۳۹۲
سبک:Interactive Drama
پلتفرم: Ps3
بهتر است پیش نمایش این عنوان را ابتدا با معرفی کردن موسس کوانتیک دریم و بازیگر نقش اول عنوان Beyond:Two Souls شروع کنیم.
مردی با ایده های بزرگ
دیوید کیج در کشور فرانسه و در شهر Mulhouse متولد شده است.او موسس استودیوی quantic dream می باشد و کارگردان و نویسنده ی بیشتر عناوین quantic dream می باشد.ایده های بزرگ او در صنعت گیم او را به یکی از بزرگان صنعت گیم تبدیل کرده است تا جایی که او را با کوجیمای بزرگ در یک سطر قرار می دهند.جالب است بدانید او در موزیک و آهنگ سازی نیز سر رشته ای دارد و در این مباحث نیز کارهایی را انجام داده است.او در سال ۱۹۷۷ استودیوی کوانتیک دریم را تاسیس کرد و تا به امروز کارگردانی و نویسندگی سه عنوان منتشر شده از این استودیو را بر عهده داشته است.
در مراسم Bafta Interactive Entertainment آخرین عنوان از استودیوی کوانتیک دریم یعنی Heavy Rain توانست سه جایزه را از آن خود کند.آقای دیوید کیج به شخصه در این مراسم حضور داشتند و صحبت های جالبی را در رابطه با صنعت محبوب گیم انجام دادند:
بازی ها همواره به دنبال یک هدف می باشند.آنها معمولا شما را در نقش آدم خوب در برابر آدم بد یا برعکس قرار می دهند.همیشه یک بخش کوچک در بازی وجود دارد که شما می توانید در رابطه با سرنوشت بازی تصمیم بگیرید.مقدار بسیار زیادی داستان برای روایت کردن وجود دارد.مقدار بسیار زیادی داستان وجود دارد که می تواند احساسات را در انسان ها فعال کند.ما می توانیم کارهای بسیار بزرگی را نسبت به کارهای امروزی خود انجام بدهیم.
همچنین آقای Warren Spector یکی از سازندگان بزرگ صنعت گیم نیز آقای دیوید کیج را بزرگترین فرد در صنعت گیم در زمینه ی داستان سرایی و نحوه ی روایت داستان دانسته اند.
اما به Ellen Page کاراکتر اصلی که نامش در بازی Jodie Holmes می باشد می رسیم.مشخصا برای ساخت یک بازی که وظیفه ی اصلی آن داستان سرایی می باشد به یک شخصیت معروف و توانا احتیاج می باشد.آقای دیوید کیج که وسواس بسیاری در این زمینه داشته اند پس از تست گیری های فراوان از بازیگران بسیاری بلاخره توانستند الن پیج را برای شخصیت اصلی بازی خود انتخاب کنند.آقای دیوید کیج در رابطه با توانایی های الن پیج گفته اند که اگر تمام دنیا را نیز یک بار دیگر جستجو کنند نمی توانند کسی را به مانند او بیابند که بتواند نقش جودی را به این زیبایی ایفا کند.
از فیلم های هالیوودی تا بازی های رایانه ای
Ellen Philpotts-Page در فبریه ی ۱۹۸۷ در کشور کانادا متولد شد.او کار خود را در یک شوی تلویزیونی در کانادا با نام Pit Pony آغاز کرد.از کارهای مهم او در زمینه ی بازیگری می توان به فیلم های Smart People,Whip it و شاهکار کریستوفر نولان Inception اشاره کرد.او تا به حال ۲۵ جایزه ی معتبر در زمینه بازیگری را برده است که از مهمترین آنها می توان به برنده شدن جایزه ی گلدن گلوب و Bafta اشاره کرد.مادر او یک معلم می باشد و پدر او نیز یک طراح گرافیک می باشد.او در صحبت های خود اعلام کرده است که بسیار از این فرصتی که آقای دیوید کیج در اختیار او قرار داده تا در نقش جودی ایفای نقش کند بسیار سپاس گذار می باشد و تمام تلاش خود را می کند تا همه از عملکرد او راضی باشند.همچنین او از علایق شخصی خود نیز گفته است و اعلام کرده است که بازی های ویدیویی و بالا رفتن از درختان را بسیار دوست می دارد.
داستانی در عمق احساسات
داستان بازی داستان زندگی Jodie Holmes از سن ۸ سالگی تا ۲۳ سالگی را بیان میکند.جودی در ابتدای تولد خود با یک قدرت ماورائ الطبیعه به دنیا می آید .دیگران این قدرت را یک هدیه می دانند درحالی که او آن را یک نفرین برای خود می داند.او با مادر خود سارا و پدر خوانده ی خود که دارای یک پسر نیز می باشد زندگی میکند. در سن ۸ سالگی جودی متوجه یک قدرت عجیب در خود می شود.از آن زمان به بعد کابوس ها و اتفاقات عجیب برای او اتفاق می افتد تا اینکه او نا خواسته به پسر پدر خوانده ی خود آسیب می رساند.پدر خوانده و مادر او که بسیار نگران این مسئله می باشند او را به یک مرکز تحقیقاتی در CIA می برند.مسئول این مرکز تحقیقاتی Nathan Dawkin که نقش او را Willem Defoe ایفا می کند می باشد.این دانشمند تصمیم بر این میگیرد که با جودی همکاری کند تا متوجه بشود قدرت او چه می باشد و از کجا آمده است.
سال های طولانی جودی زیر نظر نیتن در آن مرکز تحقیقاتی نگه داری می شود و تمام حرکات او ثانیه به ثانیه ضبط می شود.اتاق او پر از دوربین های امنیتی می باشد و شیشه ی اتاق او نیز به شکلی است که از سمت دیگر می توان تمام حرکات او را زیر نظر داشت .تمام این حرکت ها او را تبدیل به یک موش آزمایشگاهی کرده است.یک دختر بچه ی ۸ ساله چه گناهی کرده است که باید بدین شکل با او رفتار شود؟
در طی آزمایشات طولانی از جودی می خواهند که اجسام را با آن قدرت ماورائ الطبیعه که نام آن Aiden می باشد تکان بدهد و این لحظات یکی از اولین بارها می باشد که شما کنترل Aiden را در دست می گیرید و جالب است بدانید که در همان ابتدای کار کنترل او را از دست می دهید و خسارت بزرگی را به آزمایشگاه وارد می کنید.تا جایی که بسیاری از کارمندان آزمایشگاه نیز بیشتر از گذشته از وجود شما وحشت زده می شوند.
همانطور که به جلوتر می رویم سن جودی نیز بیشتر می شود و او تقاضای آزادی می کند و دوست دارد دنیای بیرون را کشف کند.اما محققان می دانند که صلاح او و دیگران در این می باشد که او در همان آزمایشگاه بماند و زیر نظارت آنها به ادامه ی زندگی خود ادامه بدهد .پس از مدت زمانی CIA یک ایده ی جالب به ذهنش می رشد و تصمیم می گیرد از جودی به عنوان یک مامور نظامی استفاده کند.تمرینات جودی در زمینه ی نشانه گیری با اسلحه و ورزش های سخت برای آماده کردن بدن خود شروع می شود.ماموریت های جودی با همراه و یار ماورائ الطبیعه ی خود Aiden شروع می شود. او با دستور CIA به ماموریت های مختلفی می رود.در این ماموریت ها او عاشق یکی از مامورین CIA نیز می شود اما پس از بازگشت به خانه متوجه می شود که تمام هدف آن مامور سوء استفاده از جودی بوده است و به هیچ وجه جودی را دوست نداشته است.
دو روح در یک بدن
مطمئنا اگر شما آخرین عنوان استودیوی کوانتیک دریم یعنی Heavy Rain را تجربه کرده باشید می دانید که زیاد نمی توانید در گیم پلی بازی شرکت کنید و گیم پلی بازی نیز تنها در دکمه زنی خلاصه می شود.اما در Beyond:Two Souls اوضاع فرق می کند. کوانتیک دریم این بار کنترل بیشتری را در گیم پلی بر عهده ی شما قرار داده است. از این قابلیت ها می توان به صحنه ای اشاره کرد که شما در میان پلیس های بسیاری گیر افتاده اید.با استفاده از قابلیت های Aiden می توانید به ذهن یکی از پلیس ها نفوذ کرده و حواس دیگر پلیس ها را به سمت او جلب کنید و در این حین هم جودی کنترل موتور سیکلتی را بر عهده می گیرد و از مهلکه فرار می کند.اگر یادتان باشد در عنوان Heavy Rain شما نمی توانستید کنترل وسایل نقلیه را بر عهده بگیرید و بعضی اوقات می توانستید با دکمه زنی وسایل نقلیه را کنترل کنید.اما در صحنه ای که اشاره شد جودی می تواند کنترل کامل متور سیکلت را بر عهده بگیرد.کمی جلوتر جودی با یک ایست بازرسی بر خورد می کند.چشمان او سفید می شوند و می توان متوجه شد که او کنترل Aiden روح سرگردان را بر عهده گرفته است.این روح سرگردان یک هاله ای را اطراف جودی تشکیل می دهد و اجازه نمی دهد هیچ کدام از تیرهای پلیس ها به جودی اصابت کند.قدرت این انرژی آنقدر زیاد می باشد که حتی ماشین های اطراف خود را نیز به آسمان پرتاب می کند.
پس از رها شدن از شر پلیس ها به یک شهر کوچک می رسیم.در حین رانندگی پلیسی به لاستیک موتور سیکلت شلیک می کند و جودی به زمین می خورد.دیگر پلیس ها او را محاصره کرده اند.اما او یک راه برای نجات خود می بیند.او لنگان لنگان و با پاهای زخمی و خونی به پشت ماشینی پناه می برد.دیگر زمان انتقام و خوش گذرانی برای شمارسیده است. چشمان جودی سفید می شود و کنترل Aiden روح سرگردان را در دست می گیریم.شما می توانید هر بلایی که می خواهید بر سر پلیس ها بیاورید.شما می توانید با استفاده از قدرت های Aiden کنترل تک تیر اندازی که بر بالای ساختمان ایستاده است را در دست بگیرید و از بالای ساختمان به پلیس های دیگر آسیب برسانید.هم تیمی این پلیس متوجه مسئله میشود و هر دو و همزمان به یکدیگر شلیک می کنند و هردوی انها کشته می شوند.حال کنترل یکی دیگر از پلیس هایی که در خیابان قرار دارد را در دست می گیریم.با استفاده از او دو تن از هم تیمی های او را می کشیم و در آخر کاری می کنیم که او اسلحه را بر سر خود بگذارد و خودکشی کند.اما نوبت به یک کار موثر تر و لذت بخش تر می رسد.کنترل یکی دیگر از پلیس ها را در دست می گیریم.اما اینبار یک کار جالب انجام می دهیم.نارنجک او را در میاوریم و آن را به سمت پمپ بنزینی که در رو به روی آنها قرار دارد پرتاب می کنیم.موج انفجار آنقدر زیاد است که هرکس تا شعاع چند متری آن قرار گرفته باشد را نابود می کند.
مطمئنا آقای دیوید کیج را می توان مردی با ایده های بزرگ و جذاب در صنعت گیم دانست.ایشان در صحبت های اخیر خود اعلام کرده اند که در این بازی هیچ گزینه ی Game Over ای وجود نخواهد داشت.آقای دیوید کیج گزینه ی Game Over را نماد شکست بازیساز می دانند.ایشان گفته اند که این عمل به مانند این می ماند که شما یک سیستمی را خلق کرده اید که اگر بازیباز نتواند آن را به انجام برساند تنبیه می شود و به اول باز می گردد.این کار در یک بازی اکشن کاملا با عقل جور در می آید اما در عنوانی که قصد آن داستان گویی می باشد به هیچ وجه با عقل جور در نمی آید.شما در هر مرحله هدف خاصی را بر عهده دارید و انتخابات گسترده ای نیز در هر مراحل وجود دارد.
ایده ی اصلی بازی در رابطه با “مرگ” می باشد.بنابراین مرگ در سر تا سر بازی وجود دارد.در واقع یکی از بزرگترین چیزهایی که شما در گیم پلی بازی باید کشف کنید این است که آن سمت(دنیای مردگان) به چه شکل می باشد.آقای دیوید کیج در این باره گفته اند که در این بازی آن سمت(دنیای مردگان) به شکل یک صفحه ی سیاه نخواهد بود.پس باید منتظر ماند و دید که تعبیر آقای دیوید کیج از دنیای مردگان که این امر برای بسیاری نیز سوال می باشد به چه شکلی می باشد.
گرافیکی در حد عناوین نسل بعد
استودیوی کوانتیک دریم نه تنها در زمینه ی داستان سرایی پیشی دارد بلکه هر بار با منتشر کردن عناوین خود گرافیک های خارق العاده ای را به نمایش گذاشته است.در یک عنوانی که بیشتر به مانند فیلم های سینمایی می باشد و وظیفه ی اصلی آن داستان گویی می باشد گرافیک بازی نیز باید در حدی باشد تا تمامی حرکات کاراکترها در بازی واقعی به نظر برسد و بازیباز هر لحظه در غم و شادی با کاراکترها ارتباط برقرار کند.همانگونه که در دموهای منتشر شده از بازی نیز مشاهده کرده ایم گرافیک بازی عالی می باشد و با عنوان های نسل بعدی برابری می کند.بنابر گفته های دیوید کیج این عنوان قرار است نمایی از عناوین نسل بعدی بر روی Ps4 را به ما نشان بدهد.تمامی حرکات کاراکترها در بازی از روی شخصیت های واقعی انجام شده است.در راس آنها Ellen Page و Willem Defoe قرار دارند.دیوید کیج برای ضبط کردن تمامی حرکات بازیگران از ۶۰ دوربین استفاده کرده است و جالب است بدانید که برای هرچه واقعی تر شدن این عنوان و القای حس بهتر حرکات دست و پاهای الن پیج نیز به طور کامل ضبط شده است.
داستان بازی بیشتر در رابطه با مرگ و دنیای مردگان می باشد.بنابراین رنگ بندی نیز در بازی بیشتر با رنگ های تیره انجام شده است تا این حس بیشتر به شما القا یابد.با توجه به دموهای منتشر شده گرافیک هنری بسیار عالی کار شده است تا جایی که سنگ ریزه هایی که در زمین نیز موجود می باشد به راحتی قابل مشاهده می باشند.بافت های بازی آنچنان عالی کار شده است که این بازی حتی در E3 2012 در میان غول های گرافیکی ای به مانند The Last of Us توانست جایزه ی برترین گرافیک را از آن خود کند.اگر در دموها نیز مشاهده کرده باشید وقتی هوا بارانی یا برفی باشد تمامی قطرات باران و برف بر اجزای بدن جودی و دیگر کاراکترها برخورد می کند و اثر می گذارد .در یکی از صحنه های منتشر شده از این عنوان می توان مشاهده کرد که زمانی که جودی با سگ های ولگرد در گیر شد و در آخر نقش بر زمین شد تمامی قطرات باران بر اجزای بدن او تاثیر گذاشتند تا جایی که قطرات باران زخم هایی که سگ های ولگرد بر روی صورت جودی ایجاد کرده بودند را شستند.

فقط به دانه های برف و تاثیر آن بر اجزای بدن جودی دقت کنید.
گرافیک بازی بدون شک یکی از بهترین گرافیک های حال حاضر این نسل می باشد
در یکی دیگر از دموهای منتشر شده از این عنوان که جودی در حال فرار با موتور سیکلت می باشد می توان نورپردازی عالی را مشاهده کرد و زمانی که پمپ بنزین مجاور شما منفجر می شود آنقدر نورپردازی زیبا می باشد که شما دوست دارید به مدت طولانی فقط زبانه های آتش را مشاهده نمایید.در یک کلام می توان گفت گرافیک، نورپردازی و تخریب این عنوان عالی است!اگر شما نارنجکی را به سمت همین پمپ بنزین پرتاب کنید می توانید تخریب پذیری بالای محیط و هر آنچه که در اطراف پمپ بنزین می باشد را مشاهده نمایید.از محیط های برفی این عنوان نیز نمی توان به راحتی گذشت.به جرات می توان گفت که پس از Uncharted2 این عنوان توانسته یکی از بهترین محیط های برفی را در طول بازی های رایانه ای به نمایش بگذارد.در یکی از صحنه های بازی جودی در میان دیگر فقیران در شهر اصلی بازی در حال گیتار زدن می باشد و دانه های برف آنقدر طبیعی جلوه می دهند و بر روی لباس جودی می نشینند که شما هرچه بیشتر در عمق بازی فرو می روید.
محیط های بازی از تنوع بسیار بالایی برخوردار خواهند بود.از آنجایی که بازی بیشتر سینمایی می باشد و وظیفه ی اصلی آن نیز داستان سرایی می باشد، هر یک از سکانس های بازی در یک محیط جدید اجرا خواهند شد.مثلا در دموهای منتشر شده از این عنوان می توان مشاهده کرد که جودی در یک سکانس در آزمایشگاهی به سر می برد و در سکانس های بعدی به ماموریتی در آفریقا فرستاده می شود تا یک تروریست را دستگیر کند.پس از این بابت نیز خیالمان راحت است که در هر سکانس یک لوکیشن جدید و شخصیت های جدید را مشاهده می کنیم.از آنجایی که آقای دیوید کیج وسواس بسیاری در ساخت عناوین خود دارند،تمامی حرکت کاراکترهای بازی حتی آنهایی که چند دقیقه در بازی حضور خواهند داشت نیز از روی بازیگرهای واقعی و تکنولوژی Motion Capture انجام شده است.
احساسات در موسیقی و صدا به اوج خود می رسد
اگر شما بخواهید یک عنوان شاهکار را بسازید باید به صدا و موسیقی بازی نیز توجه بسیاری کنید .اگر تمام حواس بازیسازان به گرافیک و داستان و گیم پلی باشد و نتوانند موسیقی و صدا را در خور عنوان خود در بیاورند مطمئنا بازیباز نمی تواند با بازی آنها ارتباط برقرار کند.همانطور که مشاهده کرده اید صدا گذاران Jodie و Nathan همان بازیگران اصلی این عنوان یعنی Ellen Page و Willem Defoe می باشند.موسیقی هایی نیز که در بازی نیز به کار رفته است بسیار عالی می باشد.این را می توان تنها از یک قطعه ی پخش شده در دموهای این عنوان مشاهده کرد.در یکی از دموهای پخش شده جودی هولمز در حال نواختن آهنگ “Lost Cause” که خواننده ی اصلی آن آقای “Beck” می باشد بود.این موزیک توانسته میان بسیاری از مردم جایی را برای خود باز کند و موفق به دریافت جوایز بسیاری از سوی منتقدان شده است.
اما آهنگ ساز اصلی این عنوان آقای Normad Corbeil بود که متاسفانه چندی پیش مطلع شدیم که ایشان فوت کردند و پس از آن آن آهنگسازی این عنوان به دست آقای Hans zimmer سپرده شد .ایشان در آلمان متولد شده اند و شغل اصلیشان نیز آهنگ سازی و تهیه کنندگی می باشد.مطمئنا ایشان در حضور سینما دوستان و آشنایان به صنعت موسیقی بسیار آشنا می باشند.اگر بخواهیم کمی از افتخارات ایشان بگوییم می توان به آهنگ سازی در فیلم های Man Of Steel،Inception،The Dark Knight،The Dark Knight Rises و شاهکار Gladiator اشاره کرد.از جوایز بسیار زیادی که ایشان در زمینه ی آهنگسازی به دست آورده اند تنها می توان به دریافت جوایزی اعم از Golden Globe،Grammy،Bafta و بسیاری دیگر اشاره کرد و از این بابت و با توجه به پیشینه ی آقای hans zimmer می توان به طور کامل مطمئن بود که از نظر موسیقی و آهنگ سازی نیز با شاهکاری جدید رو به رو خواهیم بود.البته هنرنمایی ایشان در آهنگسازی Call Of Duty:Modern Warfare 2 بسیار ستودنی بود.
اما صداگذاری محیط اطراف و وسایل نقلیه نیز تا به اینجا بسیار عالی کار شده است.در همان دموی پخش شده که جودی پمپ بنزین را منفجر کرد صدای منفجر شدن پمپ بنزین و هر آنچه که در اطراف آن بود آنقدر طبیعی بود که شما حس می کنید در حال دیدن یک فیلم سینمایی واقعی هستید.پیشنهاد می کنم حتما بازی را با هدفون انجام بدهید تا تمامی صدای اطراف خود را به راحتی بشنوید و بیشتر با محیط و صحنه های سینمایی بازی در گیر شوید.در صحنه ای دیگر که جودی سوار یک موتور سیکلت بود صدای موتور سیکلت هم از روی صدای اصلی همان موتور ضبط شده بود و در بازی قرار گرفته بود.مطمئنا اگر آقای دیوید کیج را بشناسید می دانید که او وسواس بسیار خاصی در ساخت بازی های خود دارد.پس می توان در این زمینه نیز مطمئن بود که با یک شاهکار در زمینه ی موسیقی و صدا طرف هستیم.

جودی هولمز و نواختن آهنگ معروف Lost Cause برای در آوردن مخارج زندگی در زیر سرمای برف
هرچقدر هم که بگوییم باز هم باید بگوییم که احساسات در بازی حرف اول را می زند
مطمئنا کسانی هستند که دوست دارند فیلم های سینمایی هیجان انگیز و احساسی را با دوستان و آشنایان خود ببینند.از آنجایی که این بازی نیز بیشتر وظیفه ی داستان سرایی دارد برخی ها نیز دوست دارد با دوستان خود به انجام دادن این بازی بپردازند.همانطور که می دانید آقای دیوید کیج اعلام کرده است که بخش Co-Op نیز در بازی وجود دارد اما تنها به صورت دو نفره قابل بازی خواهد بود.زمانی که شما به صورت تکنفره بازی را انجام بدهید می توانید در میان جودی و آیدن سوئیچ کنید.اما در حالت Co-Op شما با زدن دکمه ی مثلث کنترل Aiden را بر عهده می گیرید.اما این را بدانید که در قسمت Co-Op دیگر نمی توانید میان شخصیت ها سوئیچ کنید و تنها باید کنترل یکی از شخصیت هارا بر عهده بگیرید.آقای دیوید کیج نام این بخش را “Dual Mode” گذاشته اند و اعلام کرده اند کسانی که کنترل هر کاراکتری را بر عهده می گیرند باید صبر کنند تا نوبت آنها بشود تا بتوانند در بازی ایفای نقش کنند.همچنین شما می توانید با تبلت ها و تلفن های هوشمند خود نیز به بازی کردن این عنوان در بخش Co-Op بپردازید.

جودی به دنیای مردگان نیز سفر خواهد کرد.باید منتظر ماند و دید تعبیر دیوید کیج از دنیای مردگان که برای همه یک راز می باشد به چه شکلی می باشد
به مانند Heavy Rain،دکمه زنی یا همان QTE نقش اساسی را در بازی ایفا خواهد کرد .شما به صورت آزادانه کنترل Jodie را بر عهده میگیرید و این بار شما حتی از کاورگیری نیز برای از پا در آوردن دشمنان به مانند بازی های مخفی کاری استفاده خواهید کرد.اما به مانند یکی از عناوین برتر این نسل یعنی Walking Dead عنوان قبلی استودیوی کوانتیک دریم یعنی Heavy Rain، تصمیم گیری های آنی بسیاری در بازی وجود دارد و اگر در تصمیم گیری هایی که در رو به روی شما قرار دارید شک کنید به هیچ وجه پایان خوشی را برای شما نخواهد داشت.بدون شک باید منتظر یکی از برترین عناوین این نسل تا دو هفته ی دیگر بر روی کنسول Ps3 باشیم.اما آیا این عنوان می تواند بهترین بازی سال بشود؟این بستگی به سلیقه ی شما در زمینه ی بازی های رایانه ای دارد.مطمئنا کسانی هستند که این عنوان را یک عنوانی می دانند که یک سرو گرن از دیگر بازی های این نسل بالاتر است.اما برخی ها نیز به دلیل تمرکز بیش از حد بازی زیاد علاقه ای به آن ندارند.اما آقای Steve Jones یکی از طراحان بزرگ صنعت گیم گفته است که زیاد در زندگی خود به انجام بازی ها نمی پردازد اما چیزی را در عناوین کوانتیک دریم و مخصوصا این عنوان می بینند که در هیچ بازی دیگری ندیده اند.
بدون شک من نیز در طول ۱۲ سالی که بازی های ویدیویی را انجام میدهم هیچ عنوانی به مانند BEYOND: Two Souls ندیده ام.فکر میکنم شما نیز در این زمینه با من هم عقیده باشید.این بازی تا به امروز کاری کرده است که شما به جودی حتی بیشتر از لارا در Tomb Raider اهمیت بدهید.مهم نیست که شما چقدر به Heavy Rain اهمیت می دهید،مهم نیست که شما چقدر به David Cage اهمیت می دهید،تنها یک چیز مشخص است که شما تا به حال هیچ عنوانی را به مانند BEYOND: Two Soulsتجربه نکرده اید.
پس منتظر باشید تا ببینیم یکی از آخرین عناوین انحصاری این نسل کنسول Ps3 چگونه عمل خواهد کرد و آیا می تواند به موفقیت هایی چه در زمینه ی فروش چه در میان منتقدان دست یابد یا خیر.تا به اینجا هر آنچه که ما از کوانتیک دریم دیده ایم عالی بوده است و می توان این امید را داشت که دیوید کیج بار دیگر قرار است یک شاهکار جدید از سوی خود به جای بگذارد.
پر بحثترینها
- جزئیات جدیدی از Intergalactic: The Heretic Prophet منتشر شد
- واکنش دراکمن به دو دستگی طرفداران در قابل The Last of Us 2 و رویکرد مشابه در مورد Intergalactic
- کارگردان Split Fiction: اگر دوباره جایزه بهترین بازی سال را ببرم خوشحال میشوم، اما با وجود GTA 6 رقابت سخت خواهد بود
- نیل دراکمن: ۵ سال از آغاز ساخت Intergalactic: The Heretic Prophet میگذرد اما هنوز درحال تغییر و تکامل است
- ۱۵ شخصیت با ابهت برتر در تاریخ بازی های ویدیویی
- شایعه: بازی The Last of Us Part 3 به طور مخفیانه در دست ساخت قرار دارد
نظرات
داستان و شخصیت پردازی فوق العاده رو فقط میشه تو کارهای استادان صنعت گیم دید
ممنون بابت مقاله :yes:
خیلی عالی بود
فکر کنم رقیب سختی برا tlou باشه
باید دید چه میکنه
________________
پست رو ساعت ۱۲ گذاشتید نه از مدرسه ای های شیفت صبح خبری هست نه از بعد از ظهری ها 😀
۱۰ از ۱۰
پیش نمایش بسیار عالی بود(و هست)
تشکر
______________________________
واقعا سونی از لحاظ بازی های انحصاری حرف اول رو میزنه!
لعنتی قلمش جادو میکنه . قراره با دیالوگ های این بازی زندگی کنیم !
سعید چیکار کردی خدا بگم چیکارت کنه ! بهترین پیش نمایشی بود که تاحالا خوندم !
گرافیک بازی از اون چیزی که فکر میکردم خیلی خیلی بهتر بود ( البته دموش رو دیدم نسخه ی نهایی شاید بهتر هم باشه ) واقعا یک چیزی در حد عناوین نسل بعد هست ! خدا به دادمون برسه موقع رونمایی از پروژه ی بعدی دیوید روی PS4 کبیر !
بدون شک GOTY امسال بهترین بازی تاریخ هم لقب میگیره !
دادا این گاتی چیه من نمیدونم؟ 😐
یکی شرکت نا تی داگ یکی هم این شرکت کوانتیک دریم بازیاشون توی هر تریلری که میدن کلی پیشرفت میکنه..byond هم از این قضیه مستثنا نیست
(( من چون تک تک دمو ها و تریلرای بازیای این دو شرکت رو دنبال میکنم متوجه شدم.البته شاید باقی شرکتا هم همینطوریه..ولی به هر حال توی همی the last of us حتی نوع حرکت دوربین و لوکیشن هم توی بازی نهایی عوض شد 😐 ))
مرسی علیرضا جان از لطفت.خوشحالم که خوشت اومد 😉
سعید جان GOTY مخفف game of the year یعنی بهترین بازی سال هستش 😉
سعید جان همونطور که سعید گفت ( چقدر سعید داریم 😀 ) GOTY مخفف Game Of The Year یا همون بازی سال هست که واقعا انتخابش امسال واقعا سخته !
دقیقا باهات موافقم نوتی داگ و QD هرچی به جلو میرند پیشرفت قابل ملاحظه ای میکنند . دیوید کیج هر ایرادی داشته باشه ولی بهترین نویسنده هست و همیشه بهترین شخصیت پردازی هارو هم انجام میده ! گرافیکش هم که واقعا برای این نسل کمی عجیب به نظر میرسه !
اینها(سازنده بازی) یادشون رفته که چه داستان چه گرافیک هر چند هم که عالی باشه اگه گیمپلی خوب نداشته باشه،بازی حساب نمیشه.نمونه های عالی اینجور سبکها هم تو بازی که بخوان بازی و فیلم(همون واقعیت)رو نشون بدن ولی در عوض گیمپلی بازی رو هم خراب نکنند(محدودیت بیش از حد)تو بازیی مثل alan wake یا جدیدا the last of us نشون دادن،که اینها(quantic dream)باید برن از این جور شرکتها یاد بگیرن.بازی هر چقدر هم واقعی باشه و بخواهد به واقعیت برسه،هرگز نباید از هسته اصلی بازی(گیمپلی) دور بشه.
دوس نداری بازیشون نکن
بین صد ها بازی که هر ساله منتشر میشه..این شرکت بازیاش مخصوص خودشه…چیز الکی ای هم نیست که heavy rayne بیش از ۳ ملیون نسخه فروخته..لابد طرفدارای خودشو داره
مطمعنا برای طرفدارای این جور بازیا گیم پلی لذت بخشی هم در کنار داستان عالی داره
اولا که نظر من به شما هیچ ربطی نداره،که بخواهی واسه من تعیین تکلیف کنی.دوما هم اگه به فروش باشه بازیهای انحصاری ps3 به خاطر کمبود گرافیکی بازیهای مولتی هم که باشه فروششون تا یک حد قابل قبولی میرسه،نمونه بارزشم همین gt5 با این همه تاخیر و باگ و آبدیتهای بروز رسانی تونست فروش خوبی داشته باشه،ولی ایا واقعا تو حدی هست که بخواهد جلوی fms 3 یا ۴ بایسته.ولی چون این یک کمبود واسه کنسول سونی وجود داره ودامن گیرش شده،میبینم که همه ملت میگن بیا بریم بالاخره gt5 اومده،بریم بخریم ببینم چیکار کرده.که بعدا معلوم میشه چه گند کاری کرده و چه تعداد افرادی هستند که حاضراند این بازی رو تا آخر برند.این قضیه در مورد همین بازی شرکت qd هم صدق میکنه.بازی هر چقدر هم واقعی باشه بازهم باید بازی باشه نه محدودیت و سکانسهای از پیش تعیین شده.
این نظر جهانم سومی شماست و فکر نکنم هم شما بیشتر از ۳ میلیون نفری که هوی رین رو خریدن اون و ۱ میلیون نفری که تا حالا این بازی رو پیش خرید کردن بفهمی
هیچ ایرادی نداره شما این بازی رو فکر کن وجود نداره و بزار بقیه لذتشون رو ببرن 😉
صدو پنجاه بار گفیتمی دلیل این که برخی بازی های مولتی پلتفرم کیفیتش کمه روی ps3 به دلیل پیچیدگی های خاص قطعه ی cell که غول نرم افزاری nvidia ساخته هستش
اگه سازنده های حرفه ای باشن کیفیتی با استفاده از این سخت افزار میدن که مثل بازی های نسل بعده
تا اونجایی که دیدیم وشنیدیم نادان خیلی زیادن و عاقل کم.اگه نظر من جهان سومی باشه!!وای بحال توی فن سونی که آشی که مال تو نیست دهنتو توش نندار،بعدا میگی دهنم سوخت.در مورد اون قضیه cell این چرت پرتها هم،که اگه اینو نگی میخواهی چی بگی!؟
وای شما عاقلی :shout:
خوب خندوندی منو بیشتر جوک بگو! :rotfl:
عاقلتر از شما شیرین عقل هستم که تونستم با یک نظر جوشتون بیارم.
بازم جوک بگو! :rotfl: :rotfl:
میخواستم جوابتو بدم ولی…
کسی که به اون ۳ مییون بگه نادان بعد به خودش بگه عاقل ارزش بحث رو نداره
اولا کجای متن منو گرفتیو و می گی من گفتم این سه میلیون نفر کار اشتباهی کردند که این بازیو خریدن واز این حرفها،باز نشون از کم عقلی و درک ضعیف شما هست که انشالا خوب میشد،حالا شاید،دوم اینکه به نظرتون شما تو این حد هستید که جواب حق رو به ناحق بدی.
اصلا درک شما زیاد!
این دیدگاه مارا تایید بفرمایید
همممممممممممممممممممممم
پس بزار یه تحلیل بکنم
“”بازی هر چقدر هم واقعی باشه و بخواهد به واقعیت برسه،هرگز نباید از هسته اصلی بازی(گیمپلی) دور بشه.”” / سبک Running کلا باید بره تخته شه 😐 بازی های آرکید هم همین طور
“”چه تعداد افرادی هستند که حاضراند این بازی رو تا آخر برند””/ 😐 😐 هر کسی که Heavy Rain رو خریده باشه مطمئنا نه یک بار بلکه چندین بار اونو تموم کرده (معلوم شد که اصلا این بازی رو بازی نکردی)
“”بازی هر چقدر هم واقعی باشه بازهم باید بازی باشه نه محدودیت و سکانسهای از پیش تعیین شده.”” 😐 😐 😐 😐 😐 اول که بازی های QD دارای خط سیر داستانی فوق العاده متفاوت هستند و در درجه بعدی کلهم بازی هایی که داستان خطی دارن باید برن تحته شن
“”بازیهای انحصاری ps3 به خاطر کمبود گرافیکی بازیهای مولتی هم که باشه فروششون تا یک حد قابل قبولی میرسه””/ 😐 😐 😐 😐 کمبود گرافیکی بازی های مولتی 😐 😐 😐 😐 😐 Crysis 3/FarCry3/BF3/Metro/Dirt
مرگ من fms چیه؟؟؟؟ ?:-) ?:-) ?:-) ?:-) ?:-)
علیرضا جان این کاربر رو میشه “نوب” خطاب کرد در حالی که فکر میکنه خیلی حالیشه :rotfl:
۱-ایکس باکس فن هستش و خیلی داره میسوزه
2-از این به بعد اگه نظر مزخرفی بده بدون هیچ برو برگردی پاک میشه.هرجوری هم دوست داره فکر کنه مهم نیست 😉
مزخرف اون نامه فدایت شوم Beyond:Two Souls هست که نوشتی(به اصطلاح اون چرندیاتی که به عنوان پیش نمایش میخواهی فرض کنی)در مورد پاک کردن نظرات من هم باید هم این کار بکنی،چون خیلی دل نازکی تا یکی میخواهد در مورد سونی یک چیزی بگه،از کوره در میری و دریبری میگی پسرک.
هر موقع یاد گرفتی به سلایق دیگرات احترام بذاری و دری وری ننویسی و عین یه آدم با شخصیت انتقاد کنی میتونی بیای تو سایت 😉
آخر مخ کی گفته سبک شبیه ساز رانینگ بازی نیست،یا بازیهای آرکیدی که کاملاروی فلسفه لذت واقعی گیمپلی کار میکنند بازی نیستند،من میگم تو بازی مثل heavy rain محدودیتی مثل اینکه که موقعی که میخواهی کاری بکنی(حالا هر چیزی)یک سری علامت(همون ضربدر،دایره و…) ظاهر میشه و بهت میگه این یا اینو باید بزنی.اینه محدودیت بیش از حد محسوب میشه واسه بازی،توی که بچه تشریف داری باید هم همینجوری از حرفهام برداشت کنی،در مورد اینکه heavy rain رو بازی کردم یا نه،خودم مغازه دارمو(خدمات بازی و کنسول)هر دوتاشو دارم،بازیش کردم ولی واقعا افتضاعی بیش نبود به عنوان یک بازی.من طرفدار بازی هستم تا کنسول.و بازیهای مثل metal gear solid 4،the last of us و god of war 3 جزو ده بازی برتر من محسوب میشه.و fms همون forza motor sport منظورمه.
:yes: :yes: :yes: :yes:
قشنگ بود
واقعا این بازی مثل فیلم های سینمایی میمونه.
و شایدم با فیلم ها مقایسه بشه(شوخی کردم)
البته مقایسه بازی با فیلم خیلی هم اشتباه نیست مخصوصا همچین بازیه خفنی
بازی ها اگه داستان قوی داشته باشن از فیلم هم بهتر میشن چون خودت میتونی توشون نقش داشته باشی و این خیلی تاثیر گذاره
ممنون سعید ، اولین مقالته یا اولین مقالت تو گیمفا ؟ ?:-) خیلی خوب بود :kissed:
گرافیک این بازی یعنی منو کشته ! من موندم چه شکلی این اجرا میشه روی Ps3 :hypnotized: داستان که حرف اولو میزنه … مبارک فنهای سونی باشه :shy:
بله.من کارم مقاله نیستش ولی پیشنهادش شد منم قبول کردم 😀
خوشحالم که خوشت اومد 😉
(مقاله که تا حالا زیاد دادم تو گیمفا ولی اولین پیش نمایشم تو گیمفا هستش)
یعنی فقط ایول…بسیار عالی :yes:
جزو معدود استدیو هایی هست که خودشون موشن کپچر دارن .
اصولا هیچکدوم از بازی های کوانتیک دریم به نظر من جالب نبوده .دموی Beyond رو هنوز نگرفتم.
این نظر شماست.فکر کنم آقای استیو جونز از همه ی ما بیشتر بفهمه که بازی های دیوید کیج رو شاهکار میدونه.هوی رین هم ۳ میلیون نسخه فروخته پس مردم عقلشون میرسه از چی خوششون میاد 😉
قرار نیست که همه ی بازی ها مثل هم باشه که
سعید استیو جونز کیه؟
یکی از طراحان گیم پلی هستش.
تو یه جا که داشتم دنبال مطالب این مقاله میگشتم دیدم اسمش رو نوشته بود 😉
دادا حالا نگیم باران سنگین که فن بازی بشه..خداییش فارنهایت رو توی دوره ی خودش که بازی کردم.برای اون موقع واقعا چیر نو و عجیبی بود و بسیار عالی..تعجبمه که میگی جالب نبود
البته شاید با گیم پلی بازیاش مشکل داری
آررررررررررررررررررررررررشششششششششششششششششششششش …. این بازی Beyond ها …. اصلا من کل بازی هارو در مقابل این بازی کوچیک میدونم چون فقط و فقط و فقط و فقط داستان و احساساتش بسه واسه من ….
در ضمن گیم پلیش هم نسبت به دوتا بازی قبلی خیلی بهتر شده و مثل قبل به اون سادگی دکمه زنی نیست…. تو کافیه فقط دموی پونزده دقیقه ایشو بگیری ببینی … عالیه ….
اگه آرش جان زحمت میکشید پیش نمایش رو میخوند متوجه میشد که گیم پلی ایندفعه خیلی گسترده تر شده.میتونی کنترل وسایل نقلیه رو بر عهده بگیری.میتونی کاور بگیری و مخفی کاری بری بعضی از مراحل رو
ولی ایده ی اصلی بازی داستان سرایی هستش که مردم هم عاشق داستان هایی به مانند فیلم های سینمایی هستن.چون کنترل شخصیت اصلی رو تو بازی ها به عهده میگیری حتی این بازی بیشتر از فیلم ها علاقه مند داره
هادی هم میخواست به خاطر این بازی ps3 بخره
مشکل هم همینجاست دیگه…
همه که مثل شما نیستن که…
ما که از بازی کردن آن عاجزیم خوش به حالps3دارا. 🙁 :-((
از فیلم هم قشنگتر. کل بازی یه طرف Hans zimmer هم یه طرف :yes:
پیشنمایش بسیار زیبایی بود
سعید جان ممنون :yes:
من دمو رو که بازی کردم فقط میتونم بگم شاهکار بود