۱۰ بازی جدید با حال و هوای بازیهای دهه ۲۰۰۰

گاهی اوقات بازیهای قدیمیتر حسی دارند که دوست داریم آنها را دوباره تجربه کنیم. اینجا به ۱۰ بازی جدید با حال و هوای بازیهای دهه ۲۰۰۰ میلادی پرداختهایم.
دههی ۲۰۰۰ میلادی (از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰)، دههی عجیبی بود. صنعت بازیسازی تازه تازه داشت جان میگرفت و هر روز به مخاطبان بازیهای ویدیویی اضافه میشد. شرکتهای بازیسازی تمام تلاش خود را به کار گرفته بودند تا بهترین تجربیات داستانی را به مخاطب ارائه دهند و نوآوریهایی خاص داشته باشند. تقریباً هر بازی جدیدی که به بازار میآمد حال و هوای خاص خودش را داشت و هر یک، هویتی متفاوت از بازی دیگر داشتند. ترکیب همین عشق و خلاقیت سبب ساخته شدن بازیهایی شد که هنوز هم وقتی به آنها فکر میکنیم، حس نوستالژی تمام وجودمان را فرا میگیرد. بازیهایی که از تجربه کردن و نوآوری نمیترسیدند و بسیاری از آنها یک اثر هنری تمامعیار بودند. هدف اصلی آنها سرگرمی مخاطبان بود و این کار را به بهترین شکل ممکن انجام میدادند.
خوشبختانه، هنوز هم بازیهایی ساخته میشوند که این حس و حال را زنده نگه دارند. در این مقاله، ۱۰ بازی جدید را معرفی میکنیم که انگار از همان دوران طلایی بیرون آمدهاند.
Prodeus

اگر از آن دسته گیمرهایی هستید که دهه ۹۰ و ۲۰۰۰ را با شوترهای خونآلود و پرسرعتی مثل Doom, Quake و Serious Sam گذراندهاند، Prodeus دقیقاً همان عنوانی است که دنبالش میگردید. این بازی یک شوتر اولشخص کلاسیک است که از موتور گرافیکی مدرن بهره میبرد، اما همچنان بافتهای پیکسلی، جلوههای گرافیکی قدیمی و طراحی مراحل لابیرنتوار را حفظ کرده است. دشمنان از هر طرف هجوم میآورند، سلاحها سنگین و مرگبارند و گیمپلی هیچوقت سرعتش را از دست نمیدهد. همه چیز در این بازی در خدمت یک تجربه سریع، خشن و بیرحمانه است، درست مثل روزهایی که خبری از کاور گرفتن و بازیابی خودکار سلامتی نبود.
اما چیزی که Prodeus را بیشتر از هر چیز به بازیهای دهه ۲۰۰۰ شبیه میکند، سیستم طراحی مراحل و حس اکشن بیوقفه آن است. برخلاف شوترهای مدرن که بیشتر به روایت سینمایی و داستانهای پیچیده متکی هستند، اینجا خبری از میانپردههای طولانی و دیالوگهای فلسفی نیست. بازی از همان لحظه اول شما را وسط میدان نبرد پرت میکند و انتظار دارد که با سرعت، مهارت و واکنشهای سریع از پس موجهای بیپایان دشمنان بربیایید. درست مثل Painkiller و Doom 3، لذت اصلی این بازی در کشتار بیوقفه، جلوههای خونین و حس قدرتی است که هر اسلحه به شما میدهد. اگر دلتان برای روزهایی که شوترها بیرحمانه، سریع و بدون حاشیه بودند تنگ شده، Prodeus دقیقاً همان چیزی است که باید بازی کنید.
Captain Blood

چند دهه از دوران اوج بازیهای دزد دریایی گذشته، اما هنوز هم بعضی بازیها تلاش میکنند این سبک را زنده نگه دارند. Captain Blood یکی از آن پروژههای گمشدهای بود که بعد از سالها، بالاخره از دل تاریکی بیرون آمد. این بازی دقیقاً مثل عناوین کلاسیک این سبک، ترکیبی از نبردهای شمشیری، غارت کشتیهای دشمن و ماجراجوییهای پرخطر است. اگر با Pirates of the Caribbean: The Legend of Jack Sparrow خاطره دارید، Captain Blood همان حال و هوا را دارد، اما با گرافیکی امروزیتر.
دلیل اینکه این بازی حس و حال دهه ۲۰۰۰ را زنده میکند، این است که برخلاف بازیهای امروزی که سعی میکنند سیستمهای پیچیده و بیش از حد واقعگرایانه اضافه کنند، همچنان بر پایه اکشن خالص و گیمپلی سرراست جلو میرود. در اینجا خبری از مدیریت منابع سنگین یا تصمیمگیریهای پیچیده نیست؛ فقط باید شمشیرتان را تیز کنید، به دریا بزنید و به سبک Prince of Persia: The Sands of Time درگیریهای سینمایی جذاب را تجربه کنید.
Terminator Resistance

بازیهای Terminator در دهه ۲۰۰۰ همیشه یک استاندارد خاص داشتند؛ شوترهای پر از اکشن که جو تاریک فیلمها را زنده میکردند. Terminator: Resistance دقیقاً همین حس را بازمیگرداند. محیطهای آخرالزمانی، مبارزات پرتنش و دشمنانی که همیشه در تعقیب شما هستند، همه یادآور بازیهای قدیمی این سریاند.
چیزی که این بازی را به یک اثر دوهزاری (!) تبدیل میکند، طراحی مرحلههایش است. برخلاف شوترهای امروزی که بیشتر شبیه سینمای تعاملی شدهاند، این بازی مراحل باز و روشهای مختلف برای درگیری را پیش روی مخاطب قرار میدهد. در حالی که بسیاری از بازیهای مدرن به دنبال واقعگرایی بیش از حد هستند، Resistance فقط سعی میکند یک بازی سرگرمکننده و پر از اکشن باشد؛ درست مثل روزهای خوب آن زمان.
Warhammer 40K: Space Marine 2

یادتان هست وقتی شوترها فقط درباره خشونت بیوقفه، دشمنان غولپیکر و سلاحهای باحال بودند؟ Space Marine 2 دقیقاً همان فلسفه را دنبال میکند. اگر نسخه اول بازی را تجربه کرده باشید، میدانید که با چه چیزی طرفید: یک شوتر سومشخص با دوربین روی شانه که تأکیدش روی نبردهای سنگین و درگیریهای نفسگیر است. جایی که گلولهها و ارهبرقیها حرف اول را میزنند و دشمنان بیشمار از هر طرف حمله میکنند.
دلیل اینکه این بازی حس و حال دهه ۲۰۰۰ را زنده میکند، این است که مثل عناوینی مثل Gears of War و Dark Sector به اکشن بیوقفه متکی است. بازی به شما اجازه نمیدهد پشت سنگرها پناه بگیرید و صبر کنید؛ باید در میدان نبرد بمانید، حمله کنید و از ترکیب سلاحهای سنگین و مبارزات تنبهتن استفاده کنید. این همان سبک اکشنی است که دیگر در بسیاری از بازیهای مدرن نمیبینیم، اما Space Marine 2 دوباره آن را زنده کرده است.
Psychonauts 2

دنیای بازیهای پلتفرمر سهبعدی در دهه ۲۰۰۰ پر از عناوین خلاقانه بود. از Jak and Daxter گرفته تا Sly Cooper، بازیها از ایدههای عجیب و رنگارنگ استفاده میکردند تا تجربهای بهیادماندنی بسازند. Psychonauts 2 دقیقاً از همین روحیه پیروی میکند؛ دنیایی پر از تخیل و دیوانگی که هر مرحلهاش کاملاً با قبلی فرق دارد و طراحی آن مثل یک کتاب قصه زنده به نظر میرسد.
چیزی که این بازی را از عناوین مدرن جدا میکند، این است که بدون ترس از مخاطبان امروزی، همان ساختار سنتی بازیهای پلتفرمر دهه ۲۰۰۰ را حفظ کرده. پرشهای دقیق، جمعآوری آیتمهای مختلف، معماهای محیطی خلاقانه و حتی نوع طنزپردازی شخصیتها، همه باعث میشود که حس کنید یک بازی گمشده از دوران PS2 و Xbox پیدا کردهاید. برای هر کسی که از دوران طلایی Banjo-Kazooie و Rayman 3 خاطره دارد، Psychonauts 2 یک تجربه بینظیر است.
Alone in the Dark (2024)

میدانم که تقریباً هیچکسی از کیفیت این بازی راضی نیست، اما بازسازی Alone in the Dark بیشتر از اینکه یک بازی مدرن باشد، یک نامه عاشقانه به طرفداران ترس و وحشت کلاسیک است. بازی حس و حال عناوینی مثل Resident Evil 4 و Silent Hill را دارد، با همان دوربین روی شانه، همان حس محدودیت در منابع و همان نوع طراحی معماهایی که در دهه ۲۰۰۰ رایج بودند. درحالیکه بسیاری از بازیهای ترسناک امروزی یا کاملاً اکشن شدهاند، یا بیش از حد روی تجربههای راهرویی تکیه دارند، این بازی تعادلی عالی بین جستجو، مبارزه و روایت داستان برقرار کرده است.
چیزی که Alone in the Dark را از بازیهای امروزی متمایز میکند، این است که دقیقاً همان روح بازیهای ترسناک آن دوران را حفظ کرده و علاوه بر آن داستانی دارد که در عین پیچیده بودن، همچنان قابل دنبال کردن است. حتی طراحی باسها و نحوه تعامل شخصیتها با محیط، حس عناوینی مثل The Suffering را زنده میکند؛ بازیهایی که شاید از یادها رفته باشند، اما هنوز هم بخشی از خاطرات طلایی دهه ۲۰۰۰ هستند.
Maneater

این بازی دقیقاً همان چیزی است که اوایل دهه ۲۰۰۰ از یک بازی ویدیویی انتظار داشتیم؛ ایدهای دیوانهوار که فقط به یک دلیل وجود دارد: سرگرمکننده بودن! Maneater به شما اجازه میدهد که در نقش یک کوسه قاتل، دنیای زیر آب را به هم بریزید، انسانها را شکار کنید و مدام قویتر شوید.
Maneater همهچیز را با همان منطق آن دوران طراحی کرده: گیمپلی ساده اما اعتیادآور، ارتقاهای عجیب و غریب (مثل زره استخوانی برای کوسه!) و آزادی کامل برای انجام کارهای احمقانه. یادآور دورانی که بازیهایی مثل Destroy All Humans و Jaws Unleashed وجود داشتند و تنها هدفشان این بود که بگذارند بازیکن خوش بگذراند.
RoboCop: Rogue City

اگر بازیهای دهه ۲۰۰۰ را تجربه کرده باشی، احتمالاً چند بازی متوسط اما خوشساخت بر اساس فیلمهای اکشن کلاسیک را یادتان میآید؛ بازیهایی که شاید شاهکار نبودند، اما طرفداران فیلم را کاملاً راضی میکردند. RoboCop: Rogue City دقیقاً همان حس را دارد. یک شوتر اولشخص که حس سنگین و کند بودن روبوکاپ را در کنار سلاحهای قدرتمند و دشمنان ضعیف و احمق به تصویر میکشد.
این بازی پر از جزئیاتی است که طرفداران فیلمهای اکشن قدیمی عاشقش خواهند شد. دیالوگهای کوتاه، مبارزاتی که در آن گلولهها همهچیز را از هم میپاشند و حتی رابط کاربری سادهای که یادآور شوترهای کلاسیک است، همگی باعث شدهاند که Rogue City به یکی از بهترین بازیهای نوستالژیک عصر مدرن تبدیل شود.
Evil West

وقتی Evil West معرفی شد، خیلیها با خودشان گفتند: «این بازی چقدر شبیه Darkwatch است!» و این بهترین تعریفی است که میتوان برای آن به کار برد. یک شوتر سومشخص وسترنی با هیولاهای خونآشام، اکشن سریع و مبارزاتی که به شدت یادآور God of War قدیمی است. حس کوبیدن مشت بر سر دشمنان و ترکیب آن با اسلحههای سنگین دقیقاً همان نوع از خشونت اغراقشدهای است که بازیهای دهه ۲۰۰۰ به آن معروف بودند.
این بازی، برخلاف بسیاری از شوترهای امروزی، از سیستمهای کاورگیری کُند و تاکتیکی پرهیز میکند. همهچیز سریع، بیرحم و انفجاری است. همان لحظهای که اولین ضربه الکتریکی را به یک خونآشام وارد میکنید، میفهمید که این بازی از نسل بازیهایی مثل Painkiller و The Darkness است؛ بازیهایی که اکشن خالص را به نمایش میگذاشتند، بدون اینکه بخواهند فلسفهپردازی کنند!
Dead Island 2

بعد از سالها انتظار، بالاخره Dead Island 2 از راه رسید و برخلاف پیشبینیها، توانست به همان روحیهای که نسخه اول را خاص کرده بود، وفادار بماند. بازی همچنان یک تجربه زامبیکشی بزنبهادری است، اما با ترکیب هوشمندانهای از اکشن خونین، طنز خاص و یک سیستم مبارزهای که هر مشت و لگدش حسابی حس ضربه را منتقل میکند. آن فانتزی قدیمی کشتن زامبیها با سلاحهای عجیب و غریب هنوز زنده است، درست مثل روزهای Left 4 Dead و Dead Rising.
بیشترین چیزی که این بازی را به حال و هوای دهه ۲۰۰۰ نزدیک میکند، آزادی عمل در گیمپلی است. برخلاف بسیاری از بازیهای مدرن که همهچیز را به سیستمهای نقشآفرینی پیچیده گره میزنند، Dead Island 2 بیشتر شبیه یک بازی اکشن خالص است. نیازی نیست ساعتها در منوهای پیچیده سرگردان باشید؛ کافی است یک سلاح بردارید، چند زامبی را با حوصله تکهتکه کنید و پیش بروید! این همان فرمول طلایی بازیهای اکشن دهه ۲۰۰۰ است!
حالا نوبت شماست! کدام بازیها را به لیست اضافه میکنید؟ با کدامیک از بازیهای بالا بیشتر حال کردید؟ در بخش نظرات منتظر شما هستیم!




















پر بحثترینها
- آیا گیمرها ۸۰ تا ۱۰۰ دلار بابت GTA 6 پرداخت خواهند کرد؟
- حمله شدید حساب رسمی Assassin’s Creed به ایلان ماسک
- بازی Assassin’s Creed Shadows موفقترین نسخه سری از نظر تعداد بازیکنان همزمان استیم شد
- گپفا ۲۸؛ در یک ماه گذشته چه بازیهایی تجربه کردهاید؟
- دراکمن: Intergalactic: The Heretic Prophet هماکنون قابل بازی است
- گزارش: Intergalactic تا سال ۲۰۲۷ منتشر نمیشود
نظرات
فقط last of us. این بازی همه حال هوای گذشته داره هم الان. اصلا هیچ بازی ای باهاش قابل مقایسه نیست. من شبها خوابشو میبینم و خوشحالم از اینکه تا ابد انحصاری بهترین دستگاه ساخت بشر پلی استیشن خواهد بود
برو درس مشقتو بنویس که پس فردا باید بری مدرسه
رو پیسی نیومد مگه؟
نگو الان بچه گریه میشه
گیمر “کهنه”
کاملا واضحه
شاید من برای همین فن های تاسیک لست عقدیه شدم علیه اش🤷🏻♂️
متاسفانه تاکسیک ترین فن بیس مال ناتی داگ فناس
نه بازیه بدی نیست ولی اینقدرم که گندش کردن نیست ولی دلیل من بخاطر تنفر ازش لگبت و کشتن جول هست
داداش فن لست نیست
میخواد فن های لست رو بدنام کنه
که بنظر میرسه موفق هم شده
احتمالا همینطوره
اتفاقا از اون دو اتیشه هاست
یعنی نمیدونی اکانت دوم سایرنه؟
؟
یه پی سی معذرت
به نظر من یکی از بهترین و واضحترین مثالها برای ادامه این لیست ، چیزی نیست جز ایندیاناجونزی که اخیرا اومد 👌👏
ایندیانا جونز درسته داستانش در قدیم روایت میشه ، اما نه به دهه ۲۰۰۰ ربط داره نه حال و هوای اون زمان رو . البته حال و هوای خود ایندیانا جونز واقعا شاهکاره و از این نظر عالی عملکرد کرده
بازیevil west بیشتر منو یاد damnationانداخت
دارک واچ اول شخص بود
اسپیس مرین یکم زیادی شبیه گیرزه و این عالیه
منتظرم space marine 2رو تجربه کنم.
فکت ۱ : استودیوی سازنده دو عنوان توی لیست یعنی روبوکاپ و ترمیناتور یکیه
فکت ۲ : هر دو نمری متاکریتیکشون ضعیفه ولی رضایت ۹۰ درصدی توی استیم دارن (اهمیت نظر منتقدارو ملاحظه میکنید)
دیدگاه منتقد با کاربر بسیار متفاوت هست . مردم صرفا بخاطر این که ترمیناتور یا هر شخصیت خفن دیگه ای تو بازی هست نمره بالا میدن اما منتقد باید همه جوانب رو بررسی کنه .
مثلاavowed (من خودم طرفدارش) تو همین نقد گیمفا موسیقی خوب رو تو نکات مثبتش نوشتنه ، اما اکثر کاربران به موسیقی و صدا گذاری توجه نمیکنن .
در واقع خیلیاشون سر همین نسباتا گمنام شدن
چون الان دهه ۲۰۰۰ نیست
خیلی دوست دارم روبوکاپ رو تجربه کنم
ایول وست واقعا عالیه! از رد دد ردمپشن توی طراحی سلاح الهام گرفته شده.
خشونت سری Doom و Gears و God Of War رو داره
تنوع سلاح ها واقعا خوبه!
اسکیل ها و مهارت ها جالب طراحی شدن
تخفیف خورد حتما بگیریدش لذت می برید
پ.ن:اگر از اکشن های قدیمی که خشونت به شدت زیاد داشتم لذت می برید که خب چه بهتر
واقعا بازی خوبیه
فقط متاسفانه تنوع انمی هاش پایینه
تنوع انمیش برای من به چشم نیومد حقیقتا
—
ای دنیای رنگین، ای سرزمین خیال،
چقدر در تو گم شد روز و شب، بیحال.
از جنگها و قهرمانیها گذشتم،
اما امروز، با تو خداحافظی میکنم.
تو که بودی پناهم، در تنهاییهای شب،
در تو گم میشدم، از خودم دور میشدم.
اما امروز میبینم، زمانه گذرانه،
دیگر نمیشود ماند، در این قصهی فسانه.
ای قهرمانان پیکسلی، ای دشمنان خیالی،
شما بودید همراه، در این راه پرپیچوخالی.
اما امروز باید رفت، به دنیای واقعی،
جایی که زندگی هست، با همهی سختیها و دلی.
خداحافظ ای سلاحها، ای نقشههای پیچیده،
خداحافظ ای مأموریتها، ای راههای رنجیده.
تو بودی دنیای من، اما امروز میفهمم،
زندگی واقعیست، که باید زیست، باید فهمیدش هم.
—
دلم برای دنیای عظیم ویدئو گیم تنگ شده ولی بخاطر شرایط ام مجبور شدم از این دنیای زیبا برم 💔
.
.
.
همیشه یک تیکه ای بزرگی از من در دنیای ویدئو گیم باقی خواهد ماند ❤️🩹🫀
یک اسپس مرین ساده قرار بود بازی کنم
جوری تو لور دنیاش غرق شدم که خود خدا هم نمی تونه نجاتم بده😅
Prodeus جز دیوانه وار های این لیسته که حس ریمیک یا یه بازی بروز تر از دووم( doom) های کلاسیک رو داره
چند سال پیش تقریبا ۳ ۴ سال پیش بازیو تجربه کردم به لطف گیم پس و اون زمان برام تجربه خاطره انگیزی شد
احیانا مقالتون براساس این ویدئو نیست؟
https://m.youtube.com/watch?v=YtNdw1aLHmM&pp=ygUdMjAwMCBnYW1lIGZlbGwgaW4gbW9kZXJuIGdhbWU%3D
یه لحظه حال و هوای xbox 360 یادم افتادم
عجب دورانی بود…