۱۰ بازی متوسط که مخاطبان عاشقشان شدند
در این مقاله به بررسی ۱۰ بازی متوسط پرداختهایم که با وجود مشکلات متعدد و امتیازات معمولی، توانستند در میان عدهی زیادی از گیمرها محبوبیت پیدا کنند.
همهی ما تجربهی لذت بردن از عناوینی را داریم که شاید از نظر تجاری یا از دید منتقدان عملکرد خوبی نداشته باشند. بازیهایی که گاهی از نظر عموم بازیکنان نیز صرفاً یک بازی متوسط هستند اما قشر خاصی از ما گیمرها آنها را با تمام وجود دوست دارند. حتی گاهی یک بازی در یک منطقهی جغرافیایی به محبوبیت خاصی دست پیدا میکند که در سایر نقاط دنیا در آن حد محبوبیت ندارد.
اینکه چه چیزی یک بازی عالی را از یک بازی متوسط تمیز میدهد، گاهی جزئیات بسیار ریزی هستند که در هنگام عرضه نمیتوان در مورد آنها به طور کامل بحث کرد. درست مانند هر محصول هنری دیگر، گاهی بازیهای ویدیویی نیز چند سال بعد ارزش واقعی خود را نشان میدهند و تازه آن زمان است که مردم ارزش واقعی آن را درک کرده و آن را تحسین میکنند. بنابراین چند نمرهی ۶ و ۷ از سوی مجلات و وبسایتهای گیمینگ هیچگاه نباید ملاک نهایی ما برای ارزشگذاری روی یک بازی باشند.
در این مقاله ده مورد از این بازیها را بررسی کردیم که نمیتوان آنها را شاهکار نامید یا آنها را در لیگ برترین بازیهای ویدیویی قرار داد، اما بسیاری از ما عاشقشان هستیم. این بازیها علیرغم مشکلات متعدد، توانستهاند رسالت اصلی یک بازی که سرگرم کردن مخاطب است را به جا آورند و حداقل یک بار ارزش امتحان کردن را دارند. طبیعتاً تعداد این بازیها بالاست و ملاک مشخصی به جز امتیازات بازی برای تعیین اینکه کدام بازی متوسط محسوب میشود وجود ندارد، بنابراین این مقاله را ادای احترامی به عناوین ذکرشده تلقی کنید.
بدون مقدمهچینی بیشتر، بپردازیم به ۱۰ بازی متوسط که محبوبیت زیادی در بین گیمرها دارند!
۱۰- Evil West
Evil West جدیدترین بازی لیست است که قطعاً لیاقت حضور در میان نامهای دیگر را دارد. شاید این بازی نتوانست عملکردی طوفانی داشته باشد و در برخی جاها تکراری میشد، اما به یکی از بازیهای مفرح و سرگرمکنندهای تبدیل شد که گیمرها به آن علاقهمند شدند. منتقدین به مسائل فنی مانند هوش مصنوعی ضعیف دشمنان و طراحی محیطی تکراری اشاره داشتند، اما اینها هیچکدام نتوانستند جلوی جذابیت تیراندازیهای سریع و اکشن خشن بازی را بگیرند. در واقع، بازی با ترکیب مبارزات خشن، اسلحههای جذاب و داستان ساده اما سرگرمکننده، یک حس نوستالژیک از بازیهای اکشن دهه ۲۰۰۰ به بازیکنان منتقل کرد.
درحالیکه بازی برای بسیاری از منتقدان چندان نوآورانه نبود، اما گیمرها از آن بهعنوان یک سرگرمی شاد و مفرح یاد میکنند. بازی کاملاً درگیرکننده است و شما را در دنیای گرافیکی جذاب و اکشن سریع خود غرق میکند، جایی که تنوع دشمنان و اسلحهها شما را یاد بازیهای اکشن نسل هفتم میاندازند! این نوع از بازیها شاید در دنیای امروز کمتر دیده شوند، اما یادآوری میکنند که گاهی پیچیدگیهای داستانی و گرافیکی کمتر از تجربه خالص گیمپلی لذتبخش اهمیت دارند.
۹- Mafia 3
Mafia 3 دقیقاً همان جواهری است که در نگاه اول ممکن است مشکلاتی داشته باشد، اما پس از مدتی به دل گیمرها مینشیند. منتقدین بیشتر به مشکلات فنی و نواقص گیمپلی اشاره کردند، از جمله تکراری بودن مأموریتها و ضعف در طراحی بخشهای مختلف جهان بازی. اما از آن طرف، داستان فوقالعاده جذاب بازی و شخصیتهای بهیادماندنیاش، حس نوستالژیک و تماشایی را در دل گیمرها میکاشت.
داستان Mafia 3 در نوع خود جالب و بهیادماندنی بود. اگرچه برخی از ماموریتها تکراری میشوند، اما روایت داستانی در کنار شخصیت لیندون دیویس و فضای سیاه و جنایتبار شهر نیو اورلئانز برای بسیاری از گیمرها به یک نقطه قوت تبدیل شد. موسیقیهای دهه ۶۰ میلادی که به بازی جوی خاص و نوستالژیک بخشیدهاند، جزو بهترین موسیقیهایی هستند که در یک بازی میتوان پیدا کرد و مطمئناً بسیاری از ما خاطرات زیادی با این آهنگها داریم.
با تمام مشکلاتی که بازی بهویژه در جنبههای گرافیکی و گیمپلی داشت، گیمرها هیچگاه از این بازی دست نکشیدند. این بازی هنوز هم یکی از عناوینی است که گیمرها در موقعیتهای مختلف به آن اشاره، و خاطرات خود را با آن مرور میکنند.
۸- Rage 2
Rage 2 شاید در نگاه اول نتواسته آنطور که باید از نظر منتقدین موفق باشد، اما هنوز هم جزو بازیهایی است که حتی با وجود نقدهایی چون عدم تنوع در طراحی مراحل و مشکلات هوش مصنوعی، توانسته در دل گیمرها جایگاه خاصی پیدا کند. بازی با گیمپلی سرعتی خود به راحتی گیمر را به دنیای خودش میبرد و یکی از آن تجربههایی است که شاید با کمی بهبود میتوانست به یک شاهکار تبدیل شود.
این بازی با یک دنیای باز و پر از اکشنهای دیوانهوار و شوخطبعی، بهطور کلی عنوانی است که به شدت از روی سلیقه ساخته شده است. در حالی که دنیای آن در برخی مواقع خالی از جزئیات بهنظر میآید، حس ناب تیراندازی و تعقیب و گریز در سراسر بازی سرگرمکننده است. حتی با انتقاداتی که به گیمپلی و طراحی مراحل شده، برخی از گیمرها از این بازی بهعنوان یکی از بازیهای سرگرمکننده و پرانرژی یاد میکنند که هیچ وقت نمیتوانند از آن دست بکشند.
۷- Resident Evil 6
نسخه ششم Resident Evil شاید در مقایسه با دیگر قسمتهای این سری مورد انتقاد بسیاری قرار گرفته باشد، اما برای بسیاری از گیمرها همچنان جزو خاطرات نوستالژیک است. بازی که بیشتر بر اکشن تمرکز داشت و از حس ترس کلاسیک سری فاصله گرفت، توانست به خوبی بفروشد و طرفداران جدیدی را سمت این سری روانه کند. منتقدین به کنترل دشوار شخصیتها و روند داستانی که کمی پراکنده و پیچیده به نظر میرسید اشاره کردند، اما بالاخره رزیدنت اویل است و یک ارتش طرفدار!
بازی با ترکیب شخصیتهای مختلف از دنیای Resident Evil و صحنههای اکشن فوقالعاده، شاید خیلیها را از طرفداران قدیمی این سری دلزده کرد، اما برای گیمرهایی که دنبال اکشن خالص بودند، چیزی بیش از یک بازی جذاب بود. RE6 میتواند برای فردی که تا به حال نسخههای گذشتهی این سری را تجربه نکرده بسیار جالب باشد. اولاً بخاطر اینکه تقریباً تمام شخصیتهای مهم سری را دربرمیگیرد، دوماً خیلی سرراستتر از بازیهای دیگر سری است.
به هر حال آنچیز که مبرهن است، این است که Resident Evil 6 بازی مهمی در قلب طرفداران به شمار میرود.
۶- The Saboteur
بد نیست سَری هم به نسل هفتم بزنیم. The Saboteur شاید در زمان خود کملطفی زیادی را از سوی منتقدین دید، اما هنوز هم جزو بازیهایی است که طرفداران آن را فراموش نکردهاند. طراحی دنیای بازی در کنار داستانی جذاب از مقاومت در برابر نازیها در پاریس اشغالشده، برای بسیاری از گیمرها به یک تجربه بینظیر تبدیل شد. منتقدین به مسائل گرافیکی و تکنیکی اشاره کردند، اما داستان جذاب و شخصیتهای بهیادماندنی توانستند بسیاری از این ایرادها را پوشش دهند.
این بازی در دل خود حال و هوای دهههای قدیمی فیلمهای سینمایی اکشن و جنگی را داشت. اینکه بتوانید بهعنوان یک خرابکار علیه ارتش نازی مبارزه کنید، در دنیای آزاد پاریس قدم بزنید و در کنار دنیای آزادانه بازی، از روایتهای جذاب لذت ببرید، تجربهای بود که بسیاری از گیمرها آن را بهخاطر سپردهاند.
۵- Kane & Lynch 2: Dog Days
Kane & Lynch 2: Dog Days بازی با دوربین دستی و پر از جنب و جوش خود، شما را به کوچه پس کوچههای کثیف چین میبرد. این حس که بازیکن در دل یک داستان تاریک و پر از هرج و مرج قرار دارد تا آخر با شما همراه است و سبب جذابیت دوچندان بازی میشود.
منتقدین به مشکلات فنی و گرافیکی بازی اشاره کردند، اما ایدهی بازی و بیسر و ته بودن آن به شکل خاصی باعث تفاوت آن با سایر عناوین همزمان خود میشد. گیمپلی ساده اما جذاب، با امکان انجام کارهایی چون تیراندازی و خرابکاری در دنیای وسیع، باعث شد که بسیاری از گیمرها بهسرعت عاشق این بازی شوند.
Kane & Lynch 2 به یکی از بازیهای فراموششده و محبوب تبدیل شد، بازیای که با تمام کاستیهایش همچنان در دل گیمرها جای دارد. این بازی بهعنوان یک تجربه خاص و بیپیرایه از خشونت و آدرنالین در گیمپلی، میتواند نوستالژیهای خاصی را برای کسانی که تجربهاش کردند به همراه داشته باشد.
۴- Greedfall
بازی Greedfall از آن عناوینی است که به جز برخی منتقدین، بسیاری از آن به عنوان یک بازی فوقالعاده و باکیفیت یاد میکنند. منتقدین به مشکلات گرافیکی و طراحیهایی که کمی قدیمی به نظر میرسید، اشاره کردند، اما بهنظر میرسد که عاشقان این سبک نمیتوانستند از داستان جذاب و پیچیده بازی صرفنظر کنند. بازی با دنیای فانتزی خود که بهطور شگفتانگیزی به دنیای قرون وسطی شبیه بود، و انتخابهای سنگین در سبک بازیهای نقشآفرینی، برای بسیاری از گیمرها تبدیل به یک تجربه لذتبخش شد.
Greedfall با داشتن داستانی غنی، شخصیتهای بهیادماندنی و سیستمی پیچیده از دیالوگها و تصمیمگیریها، برای طرفداران بازیهای نقشآفرینی یک عنوان قدرتمند بود. شاید بازی از نظر گرافیک و برخی از جنبههای فنی عملکرد ضعیفی داشته باشد، اما چیزی که آن را برای گیمرها جذاب کرده بود، دنیای غنی و پر از رمز و راز آن بود. اینکه میتوانستید در دنیای این بازی در میان فضاهای مختلف سفر کنید، با گروههای مختلف تعامل داشته باشید و تصمیمات سختی بگیرید، به این تجربه عمق خاصی میبخشید.
۳- Days Gone
چیزی که باعث شد Days Gone در ابتدای عرضه با اه و پیف اکثر منتقدین روبرو شود، هایپ بسیار بالای آن بود! همه انتظار داشتند چیزی در حد The Last of Us در انتظارشان باشد که خب بازی در آن حد و اندازه ظاهر نشد. اما اکنون که مدت قابل توجهی از عرضهی آن میگذرد، واقعاً میتوان فهمید که بازی لایق آن همه حملهی بیمورد نبود. این بازی در دنیای پساآخرالزمانی، با زامبیهایی به نام «فریکرز» و محیط وسیع و باز، توانست فضایی جذاب و سرگرمکننده خلق کند که بهراحتی بازیکن را در خود غرق میکرد. منتقدین نسبت به روایت داستانی و کمبود تنوع در ماموریتها انتقاد داشتند، اما برای گیمرهایی که عاشق دنیای باز و مبارزات زامبیها هستند، این بازی یک لذت بیپایان بود.
همین که شما میتوانید با موتور سیکلت خود در دنیای وسیع بازی حرکت کنید، به گروههای زامبی حمله کنید و در جنگهای سخت و نفسگیر شرکت کنید، بازی را به تجربهای سرگرمکننده و بهیادماندنی تبدیل میکند. بسیاری از گیمرها از پیوستگی بین دنیای بازی و شخصیت اصلی آن، دیکان سایک، لذت میبردند. داستانی که شاید گاهی کمعمق به نظر میرسید، ولی هنوز هم توانسته بود در دل بسیاری از بازیکنان جایی برای خود باز کند.
۲- Mad Max
Mad Max بدون شک یکی از بازیهایی است که شاید در نگاه اول بهاندازهی فیلمهای این فرنچایز جذاب نباشد، اما اگر فقط یک فرصت به این بازی بدهید، از اینکه چرا این بازی به حد کافی تحسین نشد متعجب میشوید. منتقدین به برخی مشکلات گیمپلی و طراحی تکراری ماموریتها اشاره کردند، اما برای گیمرهایی که عاشق دنیای وسیع و اکشنهای دیوانهوار بودند، این بازی به یک تجربه عالی تبدیل شد. گرافیک خیرهکننده و محیط پساآخرالزمانی که شما را در خود غرق میکرد، از نقاط قوت بازی بود.
این بازی با ترکیب مبارزات ماشینها، شخصیتهای جذاب و داستانی که کمی از فیلمها فاصله میگرفت، گیمرها را در دنیای نابودشدهی Mad Max غرق میکرد. تعقیب و گریزهای ماشینسواری و مبارزات خشن در میان شن و ماسه، خاطراتی را برای بسیاری از گیمرها به یادگار گذاشت که هیچگاه فراموش نمیکنند.
۱- Just Cause Series
نهایتاً میرسیم به بازی اول لیست که هرگاه از یک بازی معمولی اما فان سخن به میان بیاید نامش میدرخشد! سری Just Cause به جز نسخهی دوم که واقعاً مورد تحسین قرار گرفت، مجموعهای از بازیهایی است که هر گیمری باید آن را امتحان کند. صحنههای اکشن بازی چیزی در مایههای فیلمهای هندی هستند که هیچ نقطهی اشتراکی با واقعیت ندارند! منتقدین بارها به مشکلاتی از قبیل داستان پیش پا افتاده و ایرادات فنی بازی اشاره کردهاند، اما وقتی دارد در هر لحظه از بازی به شما خوش میگذرد و از ترکاندن و سوزاندن و تخریب محیط لذت میبرید، دیگر چه اهمیتی دارد که منتقدین چه میگویند؟!
Just Cause با سرعت بالا، گیمپلی هیجانانگیز و آزادی عمل بالا، توانست به یک تجربه پرطرفدار تبدیل شود که گیمرها هیچگاه از آن سیر نمیشدند. شاید داستانش بهاندازهی بازیهای دیگر جذاب نبود، اما گیمپلی آن به حدی سرگرمکننده بود که بازیکنان با افتخار به یادش میافتند.
به نظر شما جای کدام بازیها در این لیست خالیست؟ کدامیک از بازیهای ذکر شده را بیشتر دوست داشتید؟ در بخش نظرات منتظر شما هستم!
پر بحثترینها
- اینترگلکتیک، کانکورد، ناتی داگ؛ در اتاق فکر سونی چه میگذرد؟
- گزارش: طراحی سختافزار پلی استیشن ۶ برخلاف نسل بعدی ایکس باکس، به پایان رسید
- حساب توییتر پلی استیشن باعث ترند شدن دوباره Bloodborne Remake شده است
- رسمی: سونی بازی سرویس محور God of War از بلوپوینت و پروژه جدید Bend Studios را لغو کرد
- یوشیدا: اگر خواهان بازی های انحصاری جدید PS5 هستید، بهتر است از ریمسترها حمایت کنید
- یوشیدا: Horizon Forbidden West در حد انتظارم نفروخت
- ۲۰ بازی خاطرهانگیز دیگر برای گیمرهای ایرانی
- گیمپلی جدید بازی Black State گرافیک خیرهکننده آن را به تصویر میکشد
- مقایسه آمار فروش پلی استیشن ۵ و ایکس باکس سری ایکس/اس تا سال ۲۰۲۴
- بازیهای ماه ژانویه سرویس پلی استیشن پلاس اکسترا و پریمیوم مشخص شدند
نظرات
انتظار داشتم Ryse Son of the Room هم جزوشون باشه چون اتفاقا همین امروز شروع کردم و واقعا بازی بسیاربسیارخوبی هست و شدیدا آندرریتد (با اینکه متاسفانه متاش هم خیلی جالب نشد متاسفانه 😪)
و همینطور the order
خدایی تقریبا همه برای من یکی خارج از متاهایی غیر منصفانه ای که بهشون دادن در حد خیلی خوب و حتی عالی بودن
Days Gone عالی
Mad Max خیلی خوب
Just Cause Series لذت ناب یک بازی کاملا سرگرم کننده
The Saboteur واقعا لذت بخش و ایده جذاب
Kane & Lynch 2: Dog Days با اون افکتش حس واقعی بودن یک فیلم به ادم می داد
Resident Evil 6 اگر در قامت یک ای پی جدید معرفی می شد می تونست موفقتر باشه
Evil West هم سورپرایزمی کنه ادم
و مافیا ۳ هم اگر مراحل تکرار نبود و مشکلات فنی حل می کردن وضعیت بهتری داشت
خسته نباشید آقای مقدم
واقعا اگر اول متای جاست کاز ۳ رو میدیدم شاید هیچ وقت سراغش نمیرفتم ولی از تجربه این بازی به شدت لذت بردم . اگر اشتراک پلی استیشن پلاس دارید ( نمیدونم تو گیم پس هست یا نه ) حتما یه فرصت کوچیکی بهش بدید و بی شک که از تجربه این بازی لذت خواهید برد و حسابی سرگرمتون میکنه
دوستان greedfall ارزش بازی کردن داره؟
Resident evil 6 رو دوست داشتن ؟
با کمال احترام ، اونا اصلا رزیدنت اویل فن نیستن
صرفاً فقط بازیش می کنن
وگرنه هرکسی که واقعا رزیدنت اویل فن باشه ، می دونه که رزیدنت اویل ۵ و ۶ از بدترین نسخه های رزیدنت اویل هستن. یک رزیدنت اویل به معنای یک کالاف دیوتی سوم شخص نیست…
کسایی که در کنار شنیجی میکامی رزیدنت اویل رو ساختن یه قاعده ای رو سعی می کردن رعایت کنن ،اونم اینکه ، نزدیک شدن به دشمن = خطر
درحالی که رزیدنت اویل ۵ و ۶ ، اصلا انگار که نه انگار رزیدنت اویلن
یه عده بازی می کنن میگن وای در حقش نامردی شده ولی هیچکدومشون نمی تونن رزیدنت اویل فنا رو درک کنن و فقط شروع می کنن به هیت کردن که شماها نمی فهمید
خود کپ کام هم اعتراف کرد که این بازی چه فاجعه ای بوده
یعنی آدم خندش می گیره
خود کپ کام اعتراف کرده
بعد یه عده هنوز دارن از این بازی دفاع می کنن
کپ کام نمی فهمه ولی شما می فهمید
خیلی جالبه
مشکل شما اینه که به دید یه رزیدنت اویل به بازی نگاه نمی کنید
فقط صرفا بازی می کنید ولی اصلا نمی دونید رزیدنت اویل چی هست
این نسخه بیشتر شبیه یه بازی فایتینیگ می مونه تا یه رزیدنت اویل
هیچ رنگ و بویی از رزیدنت اویل نبرده
نه ترسناکه و نه ….
اویل ۵ به خاطر داشتن یک همراه باعث شد حس ترس بازی کمتر بشه ولی اونقدرها هم بد نبود
اویل ۶ زیادی به سمت اکشن رو اورد و تنها ایرادش این بود از قالب اویل بودن خودش خارج شد
وگرنه در سایر زمینه ها و اگر با اسم یک ای پی جدید معرفی می شد قطعا اینقدر بهش انتقاد نمی شد
تغییر سبک همیشه بد نیست
رزیدنت ۷ زاویه دورین رو کاملا تغییر داد و باعث شد خیلی ها بدگمان بشن ولی نتیجه فوق العاده بود گرچه یک سوم پایانی بازی اکشن زیادی پیدا کرد و واقعا اون استارت فوق العاده بازی رو خدشه دار کرد
خدای جنگ هم تغییر زاویه دوربین و… داشت و باز بودن طرفدارانی که نارحت بشن ولی کلیت بازی نشون داد یک شاهکاره و واقعا شخصیت کریتوس رو خیلی پخته و برجسته نشون می داد
کسی اینجا هست که second sight و dark watch رو از نسل ۶ بیاد داشته باشه؟
به اونها هم کم لطفی شد.
evil west رو حتما بازی کنید
گیمپلی بازی حرف نداره
بازی واقعا همه جوره عالی بود
فقط کمی تم زرد رنگ بازی چشم ادم اذیت می کرد
سایر موارد خیلی خوب بود و واقعا این توقع رو از این بازی نداشتم
sundered
مشکل زیاد داره ولی من که بشدت لذت بردم :)
شاید بشه سری IGI گفت …