نقد فیلم Carry-On | هیجانِ شنیداری
جدیدترین فیلم «ژائومه کولت-سرا» کارگردان اسپانیایی و نسبتاً معروف هالیوود که با آثار مهیج و اکشن شناخته میشود با عنوان «Carry-On» (با برگردانِ جا افتادهی فارسیاش: چمدان) در همین دو هفته گذشته توسط کمپانی نتفلیکس توزیع و ارائه شد. فیلمی که داستان یک مأمورِ امنیتِ فرودگاه به نام «اتان کوپک» (با بازی تارون اجرتون) را روایت میکند که در روزی که قصدِ ترفیع گرفتن در سِمت شغلیاش را دارد (با انگیزهی خوشحال کردن نامزد خود) هدف یک عملیات تروریستی قرار میگیرد به این صورت که میبایست بسته مورد نظر تروریستها که شامل یک ساک دستی (حامل نوعی مواد شیمیایی خطرناک) میشود را بدون چکاپِ امنیتی از گیتِ بازرسیِ فرودگاه عبور دهد.
«ژائومه کولت-سرا» پیش از این استعداد و ابتکار خود را در تزریقِ هیجان در یک فضای بسته به مخاطبان خود ثابت کرده است، از این رو آثاری همچون «ناشناخته» (Unknown – 2011) یا «توقف ناپذیر» (Non-Stop 2014) را میتوانید برای آشنایی با جهان اکشن و مهیج او ببینید که در هر دوی این آثار «لیام نیسون» نقش اول و کاراکتر همه فن حریفِ آن را بازی کرده است، دیگر از دست داشتن این فیلمساز در آثار ژانر ترسناکی همچون «خانه مومی ۲۰۰۵» یا «یتیم ۲۰۰۹» میگذریم که در آنجا هم «کولت سرا» تا حدی ابتکار خود را به نمایش گذاشته است و صرفا در حد همین اشاره به آن بسنده میکنیم.
اما فیلم «Carry-On» بیشترین شباهت را به فیلم «Non-Stop» از این کارگردان دارد. در فیلم Non Stop لیام نیسون در نقش یک مأمور امنیتِ نامحسوسِ پروازهای مسافربری حضور پیدا کرده بود که غالبِ فیلم در یک هواپیما و تهدیدی که لیام نیسون با آن از طرف تروریستها مواجه بود، روایت میشد و در این فیلم نیز از نظرِ ظواهر، اِلمانهای بسیاری شبیه به فیلم non-stop دارد. فضای بستهی فیلم از هواپیما به فرودگاه منتقل شده و کاراکتر نقش اول دقیقا در یک شرایط مشابه و با تهدید تروریستی مواجه است.
افتتاحیه فیلم با بدمَن و آنتاگونیستِ فیلم آغاز میشود، یک معارفهی صرفاً مرموزانه و نسبتاً قابل قبول از او داریم مبنی بر بیرحم بودن که البته یک چهارم ابتدایی فیلم از چهرهی این بدمن رونمایی نمیشود. سکانس بعدی معارفهی پروتاگونیست و قهرمان اثر یعنی «اتان» را داریم که شالودهی محرک زندگانیاش به نامزدش گره خورده و مکالمه او با نامزدش انگیزهای میشود برای واکنشهای او در محیط کار و تلاش برای اثبات خود و ارتقای درجه.
پس از معارفهی ابتدایی درمورد کاراکتر اصلی و معارفهی اجمالی از کاراکترهای فرعی و محیط فرودگاه در حدِ محدودهی کاری (گیتهای ورود)، فیلم وارد فازِ اصلیاش که حادثهمحور است میشود، بر سر تصادف «اتان» به جای همکارش در ورودیِ گیت قرار گرفته و اولین نمودهای کلامی و نقشههای آنتاگونیست را در فرمت شنیداری (ایرپاد) تماشا میکنیم. صدایی گیرا، آماده و بشّاش برای عملیات و دارای اعتماد به نفسی مثال زدنی از جانب آنتاگونیست با بازیِ خوبِ بازیگرش «جیسون بِیتمَن» که البته میتوان گفت در فرمت صدا بسیار مستحکمتر و کاریزماتیکتر از چهرهاش میباشد.
خلاصه، مکالمه و کنترل آغاز شده و مخاطب که ما باشیم کنجکاو به این تهدید و تصادفاتی که قهرمان فیلم با آن روبرو شده و قرار است با آن دست و پنجه نرم کند. نحوه کنترلگریِ آنتاگونیست که در طول فیلم اسمی از او نمیشنویم تنها با یک همدستِ اصلی انجام میشود که کاراکتر او را «تئو روسی» بازی میکند که نقش تماشاگر و کنترلکننده را بازی میکند که کارش را از طریق دوربینهای فرودگاه در یک وَن انجام میدهد و البته پرداخت خاصی حول کاراکترش صورت نمیگیرد و گویا صرفا هست تا کارراهاندازِ جبههِ منفی داستان باشد.
البته باید گفت نحوهی کنش و رفتار او در طول فیلم صرفا با بازی بازیگرش تا حدی او و شروریتش را برای ما نشان میدهند وگرنه نحوه رفتار او تماما در حد گوشبهفرمان بودنِ صرف نمایش داده میشود که گویا بسان یک ربات، آمادهی انجام وظیفه است و حتی ابایی از چاقوزدن در ملأ عام در سالن فرودگاه به یکی از مأمورین ندارد و صرفا میخواهد وظیفهاش را انجام دهد. میتوان گفت این نگرش در نشان دادن جبههی شر و بدمنها، یک نگاه تقریبا برون متنی و ناسیونالیستیِ آمریکایی میباشد که میخواهد هر طور که هست دشمنان امنیتِ آمریکا را مانند رباتهایی بیرحم و البته بعضا باهوش نشان دهند که صرفا به فکر خرابکاری هستند و لاغیر.
فیلم از زمان مکالمهی «اتان» و آنتاگونیست که بعنوان «مسافر» یا «رهنورد» در عناوین فیلم از او نام برده شده است، مخاطب را وارد کنجکاویهای بسیاری میکند که دارای جزییات قابلِ پیگیری و دیدنیای میباشد. در فیلمنامه کار تأمل زیادی بر این جزییات پیشبرندهی ماجرا شده است که بیشتر بر قابلیتهای هوشی تکیه زده شده است. البته که همین مورد هم مخاطب را پای تماشای فیلم به خوبی نگه میدارد اما تعلیقهایی که از پس این ماجراجوییها شکل میگیرد کم و بیش دیدنیاند.
مثلا زمانی که «اتان» برای اولین بار حضور فیزیکیِ «رهنورد» را به عینه در فرودگاه میبیند و تلاش هوشمندانهای که برای لو دادن او دارد، حقیقتا از جذابیتهای این اکشنِ قابل قبول است یا زمانیکه «اتان» دَوان دَوان به سمت اتاق رییسش (دین نوریس [هنکِ سریال برکینگبد]) میرود تا از لو رفتن فردِ موردنظرِ «رهنورد» جلوگیری کند از تعلیقهای دیدنی و حساب شدهی فیلم میباشند اما تعلیقهایی هم هست که به دلیل پوچ بودن کاراکتر فرعی یا فقدانِ درگیریِ ذهنی/حسی، آن جذابیت لازم را ندارند؛ مثلا سکانس الکل ریختنِ «اتان» در قهوهی همکارش که در آن لحظه توسط یکی دیگر از همکارنش، وقتش در حال تلف شدن است و بعدش واکنش همکارش که از کار تعلیق یا اخراج شده اما واکنشی بسیار سرسری نسبت به «ایتان» دارد. ارتباط «اتان» و نامزدش هم خوشبختانه به همان سکانسهای اولیه خلاصه نشده و ارتباطی دو سویه در طول فیلم دارند هرچند که پرداخت عمیقی حولشان برقرار نیست اما آنقدر موجه نمود پیدا کرده که نگرانیهای «اتان» دیدنی و قابل قبول جلوه کند و از طرف مخاطب پس زده نشود.
بازی «تارون اجرتون» گاهی بسیار ظریف و خوب است، آنقدر که احساسِ استیصال و درماندگی را در لحظاتی که کاری از او برنمیآید را به خوبی منتقل میکند اما گاهی هم آنقدر درگیرِ بازی هوش با آنتاگونیست میشود که گویی از نگرانیهای بنیادیاش تهی شده و صرفا میخواهد پزِ هوش بدهد.
در هر حال میتوان فیلم «Carry-On» را اکشنی قابل قبول و مهیج دانست که به راحتی مخاطبش را از ابتدا تا انتها پای تماشای اثر نگه میدارد، ضرباهنگ و تمپوی سریعی دارد اما فیلمساز خوشبختانه فهم این را دارد که این تمپوی سریع را هرجا که لازم است، کُند کرده و مکثهایی قابل اعتنا به لحظاتش تزریق کند. تنها سطحی بودن بیش از اندازه کاراکترهای فرعی و نگاه برونمتنی حاکم بر فیلم تا حدی اجازه لذت و ارتباط عمیق را نسبت به فیلم نمیدهد که البته باکی نیست زیرا بُنیهی پرداختی این فیلم در همین حد است و وظیفهاش را در حد یک اکشنِ هوشمندانه و دارای کشش برای مخاطبانش ایفا میکند و قطعا که برای چندبار دیدن، تماشایی و از آثار قابل پیشنهاد امسال میباشد.
امتیاز نویسنده: ۶ از ۱۰
پر بحثترینها
- کانیه وست، رپر آمریکایی اعتقاد دارد که The Last of Us: Part II بهترین بازی تاریخ است
- کامنتهای هفته ۲۸؛ هیتلر: The Last of Us Part 2 بهترین بازی تاریخ است
- سازندگان Astro Bot امید زیادی به Intergalactic دارند
- دل نوشتههای یک گیمر خسته؛ نگاهی به حواشی پیرامون The Witcher 4
- گزارش: کنسول جدید کشور روسیه توانایی رقابت با ایکس باکس و پلی استیشن را ندارد
- برخی توسعهدهندگان معتقدند که دنبال کردن گرافیک پیشرفته در بازیهای AAA دیگر امکانپذیر نیست
- توسعهدهنده Witcher 4 به استفاده از بات برای کنترل جنجال پیرامون شخصیت سیری متهم شد
- تعجب تهیهکننده Gears of War نسبت به رویکرد Assassin’s Creed حول روایت در ژاپن
- تحلیلگر: آینده درخشانی در انتظار Xbox خواهد بود
- گپفا ۲۷؛ پنج بازی برتر شما در سال ۲۰۲۴
نظرات
این نمره ۶ از اون شش واقعی هاست ها ، مثل زمان قدیم میگفتند ۵ مگاپیکسلِ واقعی که اندازه ۲۰ مگاپیکسله
انتظار ۲ داشتم 💀
بالاخره یه فیلم نمره ی بالا تر از ۵ گرفت تو گیمفا
آره والا
فیلمش بسیار کلیشه ای بود و فیلم های مشابه این،تعدادشون زیاده.اون چیزی که این فیلم رو نسبت به هم نوعانش متمایز می کنه،اون استرس فرار ناتان و باهوش بودن او،برای بنده یه نکته مثبت بود.من اگه جای نویسنده بودم ۴ می دادم.راستی خیلی ممنون بابت نقد