۱۰ بازی ویدیویی که از زمان خود جلوتر بودند

ساخت پدیدهای که از استانداردهای زمانه خود جلوتر باشد و بتواند اندازه و معیاری تازه برای سنجش کیفی پدید آورد کاری است دشوار و پیچیده که هر کسی توانایی محقق کردن آن را ندارد. این پرچمدار و پیشتاز بودن در سنجش با دیگر بازیهای همدوره میتواند دلایل و سرچشمههای گوناگونی داشته باشد؛ گاه پیادهسازی چند مکانیسم و سازوکار ساده میتواند چنان بر کلیت بازی تاثیر بگذارد که در زمره بازیهای پیشتاز قرار بگیرد.
در میان بازیبازان همواره بحثهای بیشماری پیرامون این عناوین وجود داشته و نامهای بسیاری مانند شاهکار، انقلابی، تاثیرگذار و … روی آنها گذاشته میشود. راستش این دستهبندی چنان آشفته و بیهنجار میباشد که به درستی و روشنی نمیتوان گفت کدام بازی انقلابی و کدامیک تاثیرگذار است. مراد این نوشته نیز آن نیست که این بازیها را از یکدیگر جدا کند، بلکه تلاش خواهد کرد تا با ۱۰ بازی که به دلایل گوناگون از زمانه خود جلوتر بودند را معرفی کند. بنابراین گفتمان درباره شاهکار بودن و یا انقلابی بودن بازیها را به شما میسپارم، چرا که همواره از سنجش عددی و داوری برپایه ۰ و ۱۰۰ بیزار و فراری بودهام. در ادامه به ۱۰ بازی خواهیم پرداخت از دوره و زمانه خود جلوتر بودهاند:
۱۰. Demon’s Souls

امروزه بازیهای سولزبورن و سولزلایک به قلب بازیبازان راه یافته و جایگاه خود را در صنعت بازیهای ویدیویی استوار ساختهاند؛ حتی بازیهایی که در این سبک دستهبندی نمیشوند نیز الهاماتی از این دسته عناوین گرفتهاند. نام هیدتاکا میازاکی با ساخت جهانهای تاریک، بیرحم، زمخت و سرشار از تاریکی و رنج گره خورده است. Demon’s Souls نخستین بازی از ژانر سولزبورن بود که ما را به دل جهانی کشنده و خشن برد. این اکشن نقشآفرینی اگرچه آغاز قدرتمندی نداشت، اما بعدها با عرضه در غرب فراتر از آنچه گمان میرفت ظاهر شد و با دیگر محصولات صنعت گیم فرق داشت. در برههای که بازیها تلاش میکردند با بخش آموزشی همهچیز را به بازیباز یاد بدهند، Demon’s Souls با رها کردن پلیر درون جهان بیرحم خود، او را وادار میکرد به کنکاش و فراگیری مکانیکهای بازی بپردازد.
هسته اصلی گیمپلی بازی بر پایه چالش بنا شده بود و هر اشتباهی به مرگ میانجامید؛ این رویه ساختارشکن نوعی احترام و ارزش گذاشتن به پلیر نیز به حساب میآید که بازی او را ساده و سطحی نمیپندارد، بلکه با درخواست سختکوشی و پیاده کردن استراتژیهای درست، او را دارای نیروی واکاوی و شناخت میداند. افزون بر این، بخش آنلاین بازی نوعی نوآوری به حساب میآید چرا که بازیبازها میتوانستند با یکدیگر وارد جنگ و یا همکاری شوند. بخش آنلاین، جهان گوشهگیر و سرشار از تنهایی این بازی را با دیگران به اشتراک میگذاشت و تجربهای ویژه پدید میآورد. بازی به شما نمیگفت که کجا بروید و یا چه کاری انجام دهید، بلکه شما را آزاد میگذاشت تا در جهان بزرگ و تاریکش به کنکاش پرداخته و راه خود را پیدا کنید و در این میان بارها و بارها بمیرید!
۹. Crysis

۲۰۰۷ سالی باورنکردنی و پر بار برای صنعت گیم بود. BioShock، Call of Duty 4: Modern Warfare، God of War 2، Mario Galaxy از جمله عناوینی هستند که در این سال عرضه شدند. بین تمام این آثار، Crysis در زمینه گرافیک فنی تا سالهای سال هیچ رقیبی نداشت و یکهتازی میکرد. اگر همین حالا، یعنی در سال ۲۰۲۵، به پای تجربه این عنوان بنشنید، باور نخواهید کرد که از عمر این بازی چیزی نزدیک به ۱۸ سال میگذرد. برای پی بردن به بزرگی Crysis در زمینه گرافیک فنی، تنها کافی است به خروجی بصری دیگر عناوین هم دوره این بازی نگاهی بیندازید تا متوجه بشوید این عنوان تا چه اندازه از زمانه خود جلوتر بوده است. البته این را نیز باید افزود که در زمینه طراحی هنری، بازیهایی بودند که سخنی برای گفتن داشته باشند اما هنگامی که گفتمان حول گرافیک فنی بچرخد، هیچ بازیای تاب ایستادگی در برابر Crysis را ندارد.
کرایسیس از نورپردازی و سایههای پویا برخوردار بود و همچنین به صورت HDR رندر میشد. محیط و ابرهای بازی نیز پویا بودند، دستاوردی که برای یک بازی در سال ۲۰۰۷ باورنکردنی بود. فیزیک بازی نیز شگفتانگیز بود، تخریبپذیری محیط و فیزیک پدیدههای درون بازی کاری میکرد که با انجام این بازی حس سفر در زمان را داشته باشید. کرایسیس به اندازهای در زمینه گرافیکی سنگین بود که تنها گروه کوچکی توانستند آن را در زمان عرضه بازی کنند. ۴ سال طول کشید تا پورت کنسولی این عنوان آماده شود و در سنجش با نسخه PC یک عقبگرد همهجانبه بود. کرایسیس تا سالها سنگ محکی برای بنچمارک بود و حتی امروزه نیز این موضوع در میان بازیبازان به شوخی و جوک بدل شده است که آیا سیستمهای مدرن میتوانند کرایسیس را اجرا کنند؟
۸. Shenmue

این بازی در سال ۱۹۹۹ ساخته و روانه بازار شد و در یک شهر کوچک ژاپنی جریان دارد. آنچه Shenmue را از زمانه خود پیش میانداخت، سطح غوطهوری و تعامل با محیط و NPCها بود. برای نمونه، هر شخصیتی در بازی روند روزانه خود را داشته و به کاری سرگرم است. شما میتوانید کاری پیدا کرده و به آن مشغول شوید و یا به فعالیتهای جانبی همچون مچاندازی و … بپردازید. همچنین در این بازی به مخاطب اجازه داده میشود سطح تازهای از آزادی که تا پیش از آن دیده نشده بود را تجربه کند، سطح آزادی و جزییاتی که در Shenmue گنجانده شده برای یک بازی سال ۱۹۹۹ باور کردنی نیست. به عنوان مثال، شما میتوانید به انجام بازیهای Arcade درون این بازی بپردازید؛ شاید این چیزها امروزه عادی به نظر برسند، اما ۲۵ سال پیش چنین چیزی نوآوری به حساب میآمد.
این بازی همچنین دارای چرخه روز و شب و سیستم آب و هوای پویا بود. Quick Time Events یا همان دکمهزنی نیز یکی دیگر از بخشهای اصلی گیمپلی بازی است. همه آن جزییاتی که گفته شد در کنار سیستم آب و هوایی و حس غوطهوری و پویایی که بازی ارائه میدهد، باعث شده تا Shenmue از جمله بازیهایی باشد که در زمان عرضه از زمانه خود جلوتر باشد و استانداردهای تازهای پدید آورد.
۷. System Shock

در دهه ۹۰ میلادی بیشتر بازیهای شوتر تلاش میکردند با پیروی از Doom خود را شبیه این بازی کنند. در این میان، System Shock مسیری متفاوت را پیمود و توانست با چیرگی بر محدودیتهای زمانه خود، استانداردهای تازهای تعریف کرده و دِین بزرگی بر گردن بازیهایی همچون Deus EX و Dishonoed داشته باشد. این بازی در سال ۱۹۹۴ روانه بازار شد و چیزهای را ارزانی داشت که بازیهای همدوره آن نمیتوانستند ارائه دهند. System Shock از نخستین بازیهای Immersive sim خوانده میشود که با جا انداختن مکانیکهای این سبک و ارائه آزادی عمل در پیشروی، راه را برای یک زیرژانر جدید هموار کرد.
این بازی به شما اجازه کاوش در محیط، خواندن برگههای یادداشت و جمعآوری آیتمهای گوناگون را میدهد و در راستای این کارها، درک شما از داستان و جهان بازی بیشتر میشود. سناریوهای پیش رو را میتوانید به چندین روش به پایان برسانید و کاراکتر خود را ارتقا بدهید؛ این رویکرد باعث غوطهوری و حس آزادی بیشتر در جهان System Shock میشد. سرانجام بازی تاثیر بزرگی بر بازیهای سبک Immersive sim گذاشت، به گونهای که عناوینی همچون Dishonored، Thief، Deus EX و BioShock همگی وامدار آن هستند.
۶. Eternal Darkness

سال ۲۰۰۲ نینتندو این عنوان را روی کنسولGame Cube منتشر کرد. نینتندو در گسترش و پیشرفت صنعت گیم نقش پررنگی داشته و دارد و همواره با نوآوریها و استراتژیهای درست خود، در راستای بزرگتر شدن مدیوم بازیهای ویدیویی و راهیابی آنها به درون کانون خانواده گام برداشته است.
این بازی به دلیل پیادهسازی یک ایده ناب، راه خود را به درون لیست باز کرد. Eternal Darkness ایدهای بسیار شگفتانگیز و نوآورانه درون خود جای داده است و آن میزان پایداری روانی و یا Sanity است. میتوان گفت جهان بازی بر پایه ترس لاوکرفتی بنا شده و کاراکتر شما هرچه بیشتر دستخوش این المان از ترس قرار بگیرد، با کاهش میزان پایداری روانی روبهرو میشود. کم شدن Sanity شخصیت اصلی به معنای پدیدار گشتن توهمها و از میان رفتن مرزهای جهان واقعی و خیالی است؛ این بدان معنا خواهد بود که محیط به یک هیولای دهشتناک بدل میگردد و پیشبرد بازی برای شما سختتر میشود. Eternal Darkness اما پا را فراتر گذاشته و با کم شدن Sanity فایلهای سیو و حتی آیتمهای شما را دستکاری و یا پاک میکند و این مکانیک حس درماندگی و ترس را به شما منتقل خواهد کرد. این ایده سپس در بازی Amnesia نیز پیادهسازی شد.
۵. Prince of Persia: Sands of Time

روزگار کنونی یوبیسافت به هیچ وجه نمیتواند گذشته پرشکوه آن را به تصویر بکشد. روزگاری این شرکت چنان بازیهای خوبی میساخت که هر گاه از پروژهای تازه رونمایی میکرد، همگان با شور و شوق در انتظار این عنوان مینشستند. یکی از این بازیها Prince of Persia: Sands of Time است که در سال ۲۰۰۳ به دست بازیبازان رسید.
این بازی سبک اکشن ماجراجویی پازل محور را از نو تعریف کرد. سیستم پارکور بازی جلوتر از زمانه خود بود و به بازیکن این اجازه را میداد تا به بهترین شکل ممکن از محیط استفاده کند. سیستم مبارزات چالشبرانگیز، اما روان بازی نیز بسیار در آن دوره معروف بود. در کنار اینها باید به مکانیک بازگرداندن زمان و جبران اشتباه نیز اشاره کرد. این مکانیک به بازیکن اجازه میداد تا با ویرایش حرکات و استراتژی خود، از پس چالشها برآید.
۴. Gta 3

شرکت راکستار به جلو بردن و گسترش مرزهای خلاقیت در بازیهای ویدیویی و کنار زدن محدودیتها معروف است. این شرکت همواره استاندادهای تازهای در زمینه بازیسازی رو میکند. سومین نسخه از فرنچایز Grand Theft Auto با ورود به جهان عناوین سهبُعدی، توانست استاندارد تازهای برای شرکت راکستار و سبک Open World به ارمغان بیاورد.
پیش از GTA 3، بازیهای سهبعدی و جهان باز وجود داشتند، اما هیچکدام به مانند بازی راکستار حس آزادی و طیف گستردهای از فعالیتها را در خود جای نداده بودند. GTA 3 در شهر Liberty City جریان دارد و این شهر بزرگ به لطف NPCهای پرشمار و سیستم آب و هوای پویای خود، در آن زمان بسیار زنده و پویا به نظر میرسید. کاوش در گوشه و کنار این شهر بزرگ در کنار داستان جنایی بازی و شخصیتهای فراموش نشدنی، تجربهای فراتر از محصولات گیمینگ در سال ۲۰۰۱ بود.
۳. Half_Life 2

Half Life 2 در E3 2003 معرفی شد و چنان پیشرفتی را به تصویر کشید که کمتر کسی باور میکرد چنین جهشی در مقایسه با بازی اول شدنی باشد. از همان انیمیشن صورت G man هویدا بود که با بازیای طرف هستیم که از زمانهاش که چه بگویم، حتی از نسل خود هم جلوتر است. با عرضه این بازی در سال ۲۰۰۴، همه حدس و گمانها مبنی بر پیشگام بودن این بازی به واقعیت پیوست.
در زمینه گرافیک فنی و انیمیشن صورت کاراکترها، Half_Life گویی از نسلهای آینده میآمد. در این دو زمینه، هیچ بازیای تاب ایستادگی در برابر ساخته Valve را نداشت. برای پی بردن به گرافیک فنی فوقالعاده بازی، کافی است که در سال ۲۰۲۵، بعد از گذر ۲۰ سال، به تجربه آن بنشینید تا به بزرگی کاری که شرکت Valve انجام داده پی ببرید. از این گذشته، فیزیک بازی چنان دقیق در قامت گیمپلی نمایان میشود که شما را وادار میکند به افتخار این بازی و همه سازندگانش، کلاه از سر بردارید. به هر آنچه تا اینجا گفته شد، داستان درگیرکننده و جذاب را نیز اضافه کنید.
۲. Super Mario 64

سوپر ماریو را میتوان شناختهشدهترین کاراکتر جهان بازیهای ویدیویی دانست و تمامی آثار منتشر شده از آن فوقالعاده هستند، اما Super Mario 64 فراتر از یک بازی عالی است، چرا که با پیادهسازی درست و اصولی یک سری مکانیکهای نوین، تحولی ماندگار در این صنعت ایجاد کرد.
در برههای که همه بازیها با دوربین ثابت در زمینه کنترل شخصیت اصلی باعث عذاب بازیبازان میشدند، Super Mario 64 با دوربین سوم شخص خود که شاید بتوان آن را نخستین دوربین واقعی سوم شخص نامید، به همگان معرفی شد. در آن زمان سیستم کنترل این بازی رویایی بود و سالها زمان برد تا دیگر استودیوها بتوانند به استاندارهای دوربین این بازی نزدیک شوند. همچنین بسیاری باور دارند که این نخستین بازی پلتفرمر سهبعدی تاریخ گیمینگ است.
۱. Batman: Arkham Asylum

استودیوی Rocksteady این روزها چندان حال و روز خوشی ندارد. سال گذشته Suicide Squad: Kill the Justice League شکست بدی خورد و طیف گستردهای از بازیبازان، نسبت به راکستدی بدبین شدهاند. نام این استودیو با ساخت سهگانه فراموشنشدنی Arkham گره خورده و این استودیو نشان داد که در زمینه ساخت بازیهای ابرقهرمانی و داستانسرایی حماسی، یکی از بهترینها است.
۲۰۰۹ سالی طوفانی برای ژانر ابرقهرمانی بود، چرا که راکستدی نخستین عنوان از سهگانه Arkham با نام Batman: Arkham Asylum را عرضه کرد. سیستم مبارزات میخکوبکننده در کنار گرافیک فنی و از همه مهمتر اتمسفر سنگین بازی، به خوبی غوطهوری و فرو رفتن در نقش بتمن را به ارمغان میآورد؛ کاری که تا پیش از آن هیچ عنوان ابرقهرمانی دیگری انجام نداده بود. دستاوردهای Batman: Arkham Asylum استانداردی شد برای دیگر عناوین ژانر ابرقهرمانی و بازیهای بسیاری همچون Mad Max ،Middle-earth و Marvel’s Spider-Man همگی از سیستم مبارزات این عنوان الهام گرفتند.




















پر بحثترینها
- آیا گیمرها ۸۰ تا ۱۰۰ دلار بابت GTA 6 پرداخت خواهند کرد؟
- حمله شدید حساب رسمی Assassin’s Creed به ایلان ماسک
- بازی Assassin’s Creed Shadows موفقترین نسخه سری از نظر تعداد بازیکنان همزمان استیم شد
- گپفا ۲۸؛ در یک ماه گذشته چه بازیهایی تجربه کردهاید؟
- دراکمن: Intergalactic: The Heretic Prophet هماکنون قابل بازی است
- گزارش: Intergalactic تا سال ۲۰۲۷ منتشر نمیشود
نظرات
خیلی ها نتونستن این شاهکار ها رو توی زمان خودشون تجربه کنن. خوشبختانه این افتخار نصیب ما شده بود و سالهای طلایی گیمینگ رو تجربه کردیم. برعکس این سالهای سیاه و تاریک صنعت گی میگنگ…
موافقم یزدان پاک رو هزار بار شکر
در پناه ایزد منان
هرچقدر به قدیم سفر میکنیم گیمهای خیلی بهتر و خلاقانهتری رو میبینیم، منم بیشتر گیمهایی که طی این مدت تجربه کردم قدیمی بودن و افسوس میخورم که صنعت گیم انقدر پسرفت کرده…
دقیقا همین طور هست که میگی دوست من، دل ما به همین گیم خوش هست در این دنیای چرک زده و مصیبت بار. همین رو هم دارن ازمون میگیرن. اصلا باورش سخته که چی بازی میکردیم چند سال پیش و الان چی…
بله، یکی از اون خیلیا منم، فقط gta رو تونستم تجربه کنم. سیستم من زغالی بود، بابامون هم با گیم شدیدن مخالف بود، کافی بود pc موقع روشن شدن بگه بیب، سر کله اش پیدا میشد. که چرا درس نمیخونی، شماها باباتون براتون میخرید، افتخارشم نصیبتون شد. حالا نتیجه این شد که نه تو اون زمان که حس گیم بود، ما گیم درستی زدیم، نه تو درس پخی شدیم.
اینکه یک نفر با قرض یک سیستم خریده باشه یا کمک از دیگران بهش شده برای همچین چیز کوچیکی، چیز عجیبی نیست.
همه ما با این سختی ها بزرگ شدیم، ولی خب یکی شاید این شانسو داشته که شاگردی مغازه ای کنه و تو نوجونی یا جوونی با سختی یک چیزی خریده باشه.
امیدوارم خدا هم به شما کمک کنه با سعی و تلاش خودت، هر چیزی میخوای بخری
اگه اونموقع دنبال بیب کردن pcت نبودی و تمرکزت رو روی درس میزاشتی،تو درس بازم پخی نمیشدی اما الان شاید در ساخت و طراحی گیم پخی میشدی که فراتر از گیم بازی کردنه.
متوجه منظورم نشدی، حرف من درمورد یک بازه ی زمانی در گذشته بود (در جواب اون جمله ایی که دوستمون گفت افتخار نصیب یه عده ایی شده ). منظورم محدودیت های ایجاد شده در یک دوره ی زمانی هست، که نه به اون چیزی که خانواده بخاطرش محدودت کرده میرسی و هم تفریحاتت که در اون زمان جذابیت داشته رو هم از دست میدی، صحبت زمان حال نیست، وگرنه الان طراح گیم نیستم ولی شغلم همون چیزی هست ک میخواستم. ولی در جواب جمله ایی که گفتی طراح گیم میشدی، سوال من اینه که آیا یک شخص ۱۲ الی ۱۳ ساله میتونه برای خودش بهترین شغل رو انتخاب کنه؟؟ یا وظیفه اون مدرسه یا آموزش پرورش هست ک به جای گیر دادن به کچل کردن، استعداد هر شخص رو پیدا کنه و اونو بفرستن تو اون جایی که توش استعداد داره و موفق میشه. حالا میخواد طراح گیم باشه یا هر چیز دیگه. منظورم صرفا شخص خودم نیست، این مشکل رو خیلیا دارن که چیزی رو رفتن که توش استعدادی نداشتن و این وظیفه مدرسه و پدر مادرها بوده که باید استعداد فرزندشون رو پیدا کنن و همون رو بهش پیشنهاد بدن.
جواب استاد هیتلر بسیار کامل و جامع بود. کسی از زندگی کسی خبر نداره و از نحوه بزرگ شدن آدما و اینکه بهتر هست گذشته رو فراموش کنی و به مسیر ادامه بدی
هیتلر؟😁
😁 هیتلر
کد تقلب GTA رو برگه می نوشتیم، بازی قاچاق میکردیم مدرسه، هر هفته سر میزدیم به سی دی فروشی بازی جدید چی اومده، درکنار اینا بازیه دوبله داشتیم، واقعاً دوران طلایی بود
اره واقعا سبک زندگی یک گیمر اون زمان خیلی خاص و بکر بود
منم مث خودت خوشحالم ک تونستم این بازی ها رو تو زمان عرضه خودشون بازیشون کنم
دوران طلایی صنعت گیمینگ بود اون زمان
واقعا یادش بخیر، اسطوره ها اومدن و رفتن
به نظرم gta iv
و gta v از زمان خودشون خیلی جلوتر بودن
همین حالا gta iv هر شخصی پلی بده از فیزیک بای و کیفیتش فک بر می شه
یا بازی لست ۱
سری انچارتد
اسکایریم و…
خیلی بازیهای ناب تو صنعت گیم امدن و واقعا از هم سن و سالهای خودشون چند هیچ جلوتر بودن
Iv که شاهکار بود، بگم چند بار تمومش کردم شاید بالای ۳ مرتبه و حتی اگه بازیو ریمستر کنن بازم تجربش میکنم. آنچارتد که کلا حسابش از همه جداست
آخ گفتی سالهای طلایی گیمینگ … یادم اومد داشتم همینو به داداش کوچیکم که ۱۳سالشه توضیح میدادم که بدونه اینکه بفهمیم تو عصرطلایی ویدیو گیم بودیم و الان عصرتاریکیست حتی آی پی های قدیمی روهم چندتاشو خراب کردن
مکس پین ۱ هم سال ۲۰۰۰ گرافیکش نسبت به خیلی بازیها بهتر بود و رقیبی نداشت.یادش بخیر اولین کیس که اون زمان جمع کردم(پنتیوم ۳ با رم ۳۲ مگ و ۶۴ گیگ هارد) اولین بازی ای که باهاش زدم مکس پین بود و بعد هیتمن ۱
بنظرم مکس پین ۲ از این نظر بهتر عمل کرد با توجه به اینکه ۲ سال بعد نسخه ۱ اومد و فیزیک عالی داشت. ولی بازم موافقم باهات
دقیقا مکس پین یک رو من مجدد پارسال پلی دادم و لذت بردم و هیچ احساس کهنگی و شکستگی در گیم پلی بازی ندیدم
بنظرم GTA IV و Silent hill 3 هم باید تو این لیست می بودن
GTA 4 توجه به جزئیات زیادی داشت و همچنین از مکانیک های فیزیک غنی بهره میبرد و انیمیشن هاش هم روون بودن برای سال ۲۰۰۸
سایلنت هیل ۳ هم گرافیک و سیستم نور پردازی دینامیک عالی داشت برای سال ۲۰۰۳ که روی سخت افزار ps2 اجرا میشد
در مورد دمون سولز مخالفم که از زمان خودش جلوتر بود.دمون سولز نقش سپر بلا رو برای سبک سولزبورن بازی کرد.عملا راه باز کن این نقش بود.اگه این سبک نمی اومد به نظرم همین الان هم کسی سولزبورن رو نمیشناخت و چه بسا بیشتر هیت میگرفت این سبک.یادمه اون زمان که اومد چقدر کوبیدنش.حتی در مورد سولز یک هم همینجور بود.از نمراتش هم معلوم بود.ولی رفته رفته جاشو تو دل گیمر ها باز کرد.
عملا با سکیرو تونست به جایگاهی که حقش بود برسه.با الدن رینگ به نهایت شکوفاییش.
«از نمراتش هم معلوم بود.ولی رفته رفته جاشو تو دل گیمر ها باز کرد» چه دیمن سولز و چه دارک سولز هردوتاشون متای ۸۹ دارن این نمره الان مشکلش چیه دقیقا؟!
اتفاقا با همون دارک سولز ۱ و ۲ و بلادبورن هم میتونست به حقش برسه منتها رقبای اون سالها خیلی قدر بودن، در عوض با الدن رینگ جهان بازیهای ویدیویی رو قبضه کرد
خدا رو شکر که شما از الدن رینگ خوشت اومده
اما الدن رینگ خیلی از موارد مثل گشت و گذار توی راهرو های شبیه هم ، پیدا کردن راه توی پستو ها ، ارزش چک پوینت ها(بون فایر ها)
ویژگی های فیزیکی کاراکتر ، مکانیزمای حرکتی، نسبت وزن سلاح به مبارزات
و اتصال محتوای داستانی به باس ها و متصل کردن روابط به نقطه نهایی
برای سری سولز(اگر الدن رینگ یه سولز محسوب کنیم) عقب گرد محسوب میشه و نه قبضه کردن ویدیو گیم
امار فروش بازیم به خاطر تبلیغات ، ساده سازی ها، و رویکرد کژوال تر گیم به مخاطبین تازه کاره
و نه کیفیت کلی اثر
من نمیگم الدن رینگ بده ولی الدن رینگ هیچوقت قرار نیست از سگانه سولز بهتر باشه (بعضی از عناصر ساده سازی گیم پلی توی دارک سولز ۳ هم بود اما همچنان به عنوان یه بازی پایبند به عناصر ابتدایی محسوب میشد)
موضوع در حقیقت اینه که الدن رینگ اصلا سولز نیست به همین خاطر فکر میکنید بازی ضعیف تری نسبت به سری هست، ببینید این بازی کلا چشم اندازش متفاوت از سری سولزه، اگه قرار بود با همون فلسفه و فرم پیش روی دارک سولز خلق بشه «که اصلا نمیشد»
پس دیگه دلیلی نداشت که بش بگیم الدن رینگ، باید میگفتم دارک سولز ۴ در ساختار جهان باز، دارک سولز کلا بخاطره فلسفه ی جهان و داستانی که داره با همچین گمیپلی و مکانیزم های خشک تری عجین شده، این مکانیزم ها و تغییرات فیزیکی کاراکتر همه به دلیل فلسفه جهان اون اثر تغییر کرده و نه بخاطره عقبگرد، درنهایت من نمیگم که الدن رینگ بهتر از سری سولز هست اما اینو میدونم که باکیفیت ترین اثره فرام سافتور هست بدون هیچ شکی، چون کیفیت به معنای حفظ ویژگی های اثاره قبلی نیست بلکه به معنای گسترش یک فرمول و تکامل دادنش و همچنین ارتقای سبک طراحی در بازیهاش هست.
با کیفیت ترین اثر داستانی فرام سافتور سکیرو و بلاد بورن(که تجربه بلاد بورن رو ندارم برای همین اسمی ازش نمیبرم)
و بهترین ترکیب گیم پلی و داستان رو با اختلاف سگانه دارک سولز داره
ولی بازم نظر شما محترمه🤝
بازی رو باید به دید کلی دید
بله قطعا نسخه های متفاوت از بازی می تونه عقب گردهایی در زمینه های داشته باشه ولی پیشرفت هایی هم به طور کلی داره و این باعث می شه الدن رینگ دلچسب تر بشه
گشت و گذار وسیع ، دنیای غنی و پر از راز و ارزش بالای گشت و گذار
به هر حال کلیت بازی ها سلیقه ای هستن و گاها می شه ما از بازی که اکثریت ازش خوششون میاد و می گین عالی بدمون بیاد
به شخصه days Gone برام فوق العاده بود ولی خب نظر منتقدها به شدت بالا و پایین بود همچنین نظرات گیمرها
نظر شما محترمه ولی وقتی میگیم بهترین اثر
باید دلیل کافیم برای بهترین بودنش داشته باشیم
بنای سری سولز و از اصول اصلی سولز بورن ها گیم پلی خطی و محتوای داستانی وابسته اس
تو الدن رینگ خیلی این موضوع احساس نمیشه
ازین نظر عقب گرد محسوب میشه برای این ژانر
همون طور که دیز گان برای شما لذت بخش بوده
میشه گفت که حتی اگه موفق هم میبود در این صورت باید با بقیه اثار اپن ورد ، یا بقا مقایسه میکردیم و ببینیم که چقدر نسبت به ژانرش نو اوری و پیشرفت داشته و چقدر به سمت خروج از پایه و اساس ژانر خودش قدم برداشته
درباره الدن رینگ هم همین موضوع صدق میکنه
البته ما وقتی میگیم عقب گرد معنی اش این نیست اثر بی کیفیته
سکیرو هم یه سری از المان های نقش افرینی و روایت محیطی رو به المان های جدید تری ترجیح داده بود
مسلما ار اصول و مبانی سری خب خارج بود
ولی همچنان اثر با کیفیتی بود
خب بحث اینجاست که حتی اگر دلایل هم ذکر کنیم یه عده اصلا نمی خونن و قبول هم نمی کنن بالاخره هر کسی نظر متفاوت داره مشکلی نیست ولی وقتی یسریا خودشون نقد می کنن تحمل نقد شدن رو ندارن یه مثال بزنم مثلا شما داخل متن بالایی گفتید (گشت و گذار توی راهرو های شبیه هم ، پیدا کردن راه توی پستو ها) که مشخصا به اکسپلوریشن و لول دیزاین گیم اشاره می کنید اگه اشتباه نکنم ، خب داخل الدن رینگ موضوع اکسپلوریشن داخل اپن ورد و موضوع لول دیزاین داخل لگسی دانجن ها مثل کپیتال و قلعه مزمر قلعه استورم ویل تو بالاترین نقطه رشد این شرکته.
در مورد سکیرو هم متاسفانه با وجود این که گیم مورد علاقه خودم هم هست ضعیف ترین اثر داستانی هست (ضعیف نیست به هیچ وجه فقط بین گیم های اخیر فرام تو رتبه پایین تری هست)ولی بهترین سیستم کمبت (به نظر خودم بهترین سیستم کمبت تاریخ)بین گیم های اخیر محسوب می شه بین سری سولز و بلاد و الدن.
البته تاجایی که اطلاعات بنده یاری میکنه سکیرو متمرکز ترین نسخه داستانی از سری سولز بورن بوده
البته بلاد بورن رو اطلاع ندارم
تو این موضوعم که میگن محتوای داستانی کمی داره یا متصل نیست اصولا برمیگرده به بزرگی و حجم محتوایی که الدن ارائه میده در مقابلم اکثرا اصلا داخل الدن رینگ دقتو به خرج نمیدن (همینایی که داخل گیمفا خیلی وقتا در مورد سولز ازشون بپرسی یوتوبو ازشون بگیری داستانو ساده هم نمیتونن بگن) مثلا شروع کوئست bliadd اینه که داره دنبال یه خیانتکار میگرده (همون باسه که وپن bloodhound fang رو بهت میده) هیچکس وقتی اونو کشت برا خودش سوال نمیشه که این به کی و چطور خیانت کرد یا اصلا خیانت کرده یا نه ؟ همه فقط میخوان کوئست بلید رو جلو ببرن از رو یوتیوب و میمیک بگیرن ولی اگه بری داخل بازی ریز بشی متوجه میشی که این bloodhound knight وقتی اربابشون رو پیدا کردن به هیچ وجه خیانت نمی کنن وصحبت هم نمیکنن و فقط با جسم و ذهن اربابشون ارتباط برقرار می کنن خب میگی الان چرا این پس خیانت کرده اونجاست که میفهمی رانی بدن خودشو از دست داده و آگاهیش رفته داخل یه عروسک و این بدبخت اصلا نمیتونسته با اربابش ارتباط بگیره و بخاطر همین خیانتکار تلقی شده . خلاصه سرتو درد اوردم ولی این داستانی که از بلاد هوند نایتا بهت دادم خیلی باید پیگیر گیم باشی تا بفهمیش فقط هم همین نیست خیلی زیاده و وقتی من میبینم یکسی به شکل داستان پردازی و ارتباط گیم گیر میده مشخصا داخل گیم ریز که نشده هیچ فقط خواسته گیمو چند بار تموم کنه و ازونجایی که از این حجم اطلاعات داخل گیم بی خبره شروع می کنه به نقد کردنی که از پایه اشتباس
خلاصه اگه سرتو درد آوردم معذرت می خوام نظرت هم خیلی محترمانه گفتی پس برام محترمه و احترام می زارم بهت❤️
لطف داشتی
کمی اسپویل داشت که مشکلی نیست❤️
سلامت باشید عزیزید .
جدا باهاتون خیلی حال کردم نظرتون بدون هیچ تعصب و توهینی بود خلاصه دم شما گرم
ازاین به بعد احترامتون برا من بجاست❤️
متاسفانه داخل مواردی که ذکر کردید تنها مورد درستش ارزش چک پوینت هاست که اینو بشدت موافقم اتصال ، محتوا و روابط به نقطه پایانی رو کاملا مخالفم. در مورد بحث قبضه کردن هم باهاتون مخالفم قبضه کردن کاملا به کیفیت کار بستگی داره. وقتی قبضه کردن معنی پیدا می کنه که گیم بشدت طرفدار پیدا می کنه از طرف منتقدا و گیمرا هم حمایت میشه و تعداد خیلی زیادی اون گیمو بهترین تاریخ میدونن (با وجود اینکه گیمی به شکل بهترین وجود خارجی نداره) که باعث بوجود اومدن طرفدارای تاکسیک و فنبوی هم میشه در نهایت . و از جهتی دیدگاه خیلی از گیمرها روهم عوض می کنه نمونش الدن رینگ بلادبورن (فنای بلاد بورن از الدنم بیشترن) رددد۲ لست۲ رزیدنت اویل ۴ گاد اف وار۳ سری جی تی ای و … وقتی همچین اتفاقی میافته بهش می گن قبضه کردن .
البته این سیر تحولی که معرفی میکنی تجربه شخصیه
وگرنه سکیرو به خاطر کاهش المان های نقش افرینی و حرکت به سمت ادونچر هرگز شبیه دارک سولز و آغاز مجموعه نیست
الدن رینگ به خاطر ساده سازی و رویکرد اپن ورد
الدن رینگ برای سری سولز و المان های سولز عقب گرد هم محسوب میشه
معمولا طرفداران سگانه سولز دل خوشی از الدن رینگ ندارن و معتقدن جهان الدن رینگ به شدت
از نظر محتوایی و داستانی خالی و خلوت تر از دارک سولز ها بود
جی تی ای ۳ اصلا شروع کننده بازی های اوپن ورلد بود بقیه شرکتا وقتی دیدن ایده جذاب و موفقیه اونا هم الهام گرفتن و سری بتمن ارکهام باعث الهام گرفتن خیلی شرکتا از مبارزاتش شد و هلف لایف ۲ سبک شوتر رو متحول کرد
اصلا بازیای ابرقهرمانی دیگه یه طرف سری ارکهام یه طرف دیگه هست برای من قابل مقایسه نیستن هیچ بازی ابرقهرمانی اون اتمسفر دارک سری ارکهامو نداشت
هنوز باورم نمیشه وارنر استودیو میدل ارس رو تعطیل کرد لعنت بهت وارنر
بازی تراین هم با ارفاق می تونه در این فهرست باشه.
Trine یه پدیده هنری زیبا و باورنکردنیه، بازی کردن این بازی تجربه ماندگار و ژرفی به ارمغان میاره؛ تنها چیزی که درباره این بازی میتونم بگم اینه که شیرینی تجربه این بازی مانند داستانهای شیرینی هست که تو کودکی مادرانمون برامون میگفتن.
بجز کرایسس که واقعا سیستمم رو میپکوند بقیه رو خوب تجربه کردم در اون زمان
بنظرم باید skyrim هم میزاشتید بزرگی اون بازی برای سال ۲۰۱۱ قفل بود
هنوزم قفله
جدایی از بزرگی ، غنی بودن ، هر گوشه ی این بازی یک کوئست بود ، یک داستان بود که بعضیاشون اندازه یک چپتر بعضی بازی ها محتوا داشت
منم منظورم از بزرگی همین بود
RE4?!
با تشکر از نویسنده و قلم خوانا و زیبا ❤️
.شما چه بازی هایی رو دوست داشتید که توی لیست نیست چون نمیشه به ۱۰ تا خلاصه کرد برای مثال خودم معتقدم resident evil 4 و GTA IV از زمانه خودش خیلی جلوتر بودن
علاوه بر بازی های بالا ، به نظرم اکثر ساخته های راکستار از زمان خودشون جلو تر هستن
Gta 3 رو میشه بازی انقلابی توصیف کرد
بقیه اثار راک استار همون گیم پلی با جزیات بالاتره
دلیلی برای به روز بودن یا جلو تر بودنش وجود داره؟
گرچه این روزا خیلیا به اسم لست او اس هم آلرژی دارن اما لست هم میتونست باشه خصوصا لست ۱
هیچکس به اسم – لست اف اس – الرژی نداره و اگر کسی مخالف سری و رویکرد داستانی نسخه دوم هست مخالف کل فرنچایز نیست
درضمن در لست اف اس چه یک چه دو
نو اوری خاصی یا ویژگی خاصی از گیم پلی نمیبینیم که بخواد به عنوان رویکرد اینده نگر محسوب بشه
تمام انچه که در لست اف اس ۱ میبینی .توی بازی های قدیمی تر
به فرض رزیدنت اویل ۴ هم میشه دید جز اینکه تفاوت های سخت افزاری باعث تفاوت هایی در کیفیت بصریم شدن!
اما واقع گرایی نسخه دوم ، و یا محتوای داستانی نسخه اول جز مواردی نیستن که
بقیه بخوان در اینده ویدیو گیم ازش استفاده کنن
و اون وقت لست اف اس به عنوان پرچم دار اون نو اوری بخواد معرفی شه
بلکه خود لست اف اس و بسیاری دیگری از بازی هایی که میبینیم شالوده ایده های گذشته ویدیو گیم هستن
اره داش کسی به اسم لست آلرژی نداره.
لست هیتر هم نداره. همه چی گل و بلبله.
مومن از طرف خودت حرف بزن چرا میگی هیچکس
حله داش اگه علاقه داری بگی تو همه ملتی ادامه بده
و اگه فکر میکنی نظرات بقیه و انتقاد ، هیت حساب میشن
از زندگی لفت بدی سنگین تره برادر
هزاران نقد و نظر مخالف تو جامعه هست
همشون هیتر عقاید تو ان؟
همه قرار نیست تسلیم علایق شمس وار باشن
داش چرا فاز منطقی برداشتی؟ مشتی نظرات چیه. هیتر ندیدی تا حالا؟ ندیدی چیا میگن؟ نه درباره لست کلا میگم. خودگیر و غیرفعال کن و الکی اعصاب خودتو خورد نکن کسی به تو نگفت هیتر که میای ریپ میزنی. الان کامیونیتی گیمرا فقط شده نظر؟ هیتری هم وجود نداره؟ عجب. بیخیال داش
چقدر گارد عجیبی داری روی بازی
منو یاد دوست خوبمون نیما جان میندازی
“همه هیتر مننن ، من همیشه درست میگم “
چقد خوب حدس زدی!
صادقانه بین خودمون بمونه کسی که باور داره تو صنعت گیم هیتر وجود نداره و همه فقط نظرشونو میگن قطعا خودش هیتره
الان انگ هیتر بودن بهت زدمXD
مومن تو حتی حرفمو نمیفهمی من چرا دارم جوابتو میدم!!!
به این فکر کن که چرا باید یه نفر مخالف نظرت باشه
یا از خودت
یا نظرت .یا کیفیت نظرت خوشش نمیاد
برای همین مخالفشه
“کسی که باور داره تو صنعت گیم هیتر وجود نداره و همه فقط نظرشونو میگن قطعا خودش هیتره
الان انگ هیتر بودن بهت زدمXD”
اهمیتی داره؟نه
ما تو این چند سال توی همین سایت نیما رو داشتیم که به شدت عاقبت به خیر شد تا جایی که تصور میکرد مخالفت یعنی دشمنی
اگه درسی قرار باشه از این کامنت بگیری
اولیش اینه که مردم با خیلی چیزا دشمنی دارن و با خیلی چیزا ندارن
و چرا با لست اف اس ۲ دشمنی دارن؟
و بعد اگه همه هیترن و شما منتقد صالح و جای حق نشسته
پس اون وقت نشون میده مدل فکری جنابعالی چقدر ضعیف و ابتداییه که
معتقده ” من همیشه درست میگم”
موفق باشی هرچند که با این دیدگاه موفقیت سخته
خوشحالم که در برابر فهمیدن مقاومت میکنی. کاش سنت بالا بود. اگه سنت بالاست و باز درک نمیکنی تاسف داره. ایدی تلگرام بده یا میدم بیا تل با ویس برات توضیح بدم گرچه میدونم سخته درکش برات
چشم ایدی تلگرام رو لطف کن
حاجی چندتا از کامنتاتو خوندم خیلی سمی کامنت میذاری.تازه فک کنم به بلوغ رسیدی اما سنی، نه عقلی. فاز منطق و موعظه برداشتی نمیدونی اینجا جای موعظه نیست. توی یه پستی تیکه انداختی به لست و گفتی ریمستر ریمیک ریمستر و منم گفتم ریمستر ریمیک ریمستر هم بسازن عاشقان این فرنچایز تجربش میکنن. فقط چشات دنبال اینه ببینی کی راجب لست حرف میزنه بپری وسط ولی صادقانه هیتر فرضت میکنم. ۲ روزه زجه زدم بهت بفهمونم کاری به کسی که میاد نظرشو راجب گیم میگه ندارم حتی اگه مخالفش باشه. ب کسی کار دارم که بازیو مسخره میکنه یا به فناش بی حرمتی میکنه این هیتره! دیگه متاسفانه ریپ بزنی نمیخونم چون الان روی فاز منطق هستی و تا ۱ ماه دیگه هرچی بگم وا نمیدی
امیدوارم حالت بهتر شه
“۲ روز زجه زدی”
بهترین توصیف
بازی های بیشتری میتونستن داخل این لیست قرار بگیرن مثل متالگیر یا زلدا اوکارینای زمان ولی اگه بگن تنها یک بازی میتونی نام ببری و جایگزین این لیست کنی من قطعا بدون هیچ وقفه ای نام بازی شدو آو کلوسوس میارم این بازی منبع الهام خیلی از بزرگان صنعت گیم هستش برین مطالعه کنید حتی استاد میازاکی که بازیش داخل این لیست بود از این بازی الهام میگرفته )