نقد و بررسی بازی Shadows of the Damned: Hella Remastered
خون، جهنم و شوخیهای رک، کلماتی هستند که میتوانم Shadows of the Damned را با آنها توصیف کنم. عنوانی که در بحبوحه نسل هفتم عرضه شد و ممکن است خیلیها با وجود بازیهای درجه یکی مثل Batman Arkham City و Skyrim که در آن سال شلوغ عرضه شدند، فرصت تجربه آن را پیدا نکرده باشند. اما با عرضه نسخه ریمستر، حالا زمان خوبی برای تجربه این بازی به حساب میآید. با دیدن نامهایی چون سودا Suda) 51) در نقش نویسنده و شینجی میکامی افسانهای به عنوان تهیهکننده در تیم توسعه یک بازی، میتوان گفت حتی اگر با اثر متوسطی روبهرو باشیم، همچنان انتظار دیدن المانهای خلاقانه عجیب و غریب و ارزشمند در آن را داریم.
تعریف دقیق و ثابتی برای ساخت نسخه ریمستر یک بازی وجود ندارد؛ بنابراین باید جنبههای مختلف ریمستر را در کنار نسخه اورجینال بسنجیم. متاسفانه این ریمستر شامل تغییرات فنی آنچنانی نسبت به نسخه ۱۳ سال پیش خود نمیشود و میتوانم آن را یک عرضه دوباره برای سیستمهای امروزی بنامم. در این نسخه شاهد اضافه شدن لباسهای جدید برای شخصیت اصلی، پشتیبانی از رزولوشن ۴K و نرخ فریم ۶۰، حالت نیو گیم پلاس و تغییرات بصری بسیار جزئی هستیم.
نکته عجیبی که در همان ابتدای تجربه بازی به آن برخوردم، این است که روی رایانههای شخصی خبری از هیچ تنظیمات گرافیکی یا حتی تغییر رزولوشن و نرخ فریمی نیست و نهایت نرخ فریم اجرای بازی ۶۰ است. چنین مشکلی قطعاً جای عذر و بهانهای برای یک ریمستر ۲۵ دلاری ندارد و نشان کمکاری تیم سازنده دارد.
در واقع حتی اگر با عدم تغییر گرافیک بازی هم کنار بیاییم، این محدودیت یک مشکلی است که سخت میتوان از آن گذشت. البته باید بگوییم که تنبلی تیم توسعه، به لطف کارگردانی و تیم هنری نسخه اورجینال که یک اثر باکیفیت در سال ۲۰۱۱ تحویل دادهاند، تا حدودی جبران شده است.
اما داستان این بازی جنونآمیز چیست؟ Shadows of the Damned ما را در نقش یک شکارچی شیاطین و هیولا به نام گارسیا قرار میدهد که یک ابرشیطان به نام فلمینگ، معشوقه او یعنی پائولا را میدزدد تا گارسیا را به اعماق شهر نفرین شده و جهنمی خود بکشاند. گارسیا به همراه یک اسکلت معلق به نام جانسون به دنبال پائولو میرود تا بتواند عشق زندگی خود را نجات دهد. عمق داستان من را به یاد سری Doom میاندازد، بازی نمیخواهد داستان آنچنان عمیقی را روایت کند، بلکه میخواهد بهانهای به ما بدهد که به شهر شیاطین برویم و به سلاخی کردن هیولاها بپردازیم.
اما اسکلت معلقی که از او حرف زدیم کیست؟ در واقع جانسون یک دوست و همراه همهکاره برای گارسیا است که میتواند تبدیل به مشعل، سلاحهای گوناگون و حتی موتور سیکلت شود تا گارسیا به شکار شیاطین بپردازد. بله این دیوانگی سودا ۵۱ است که مشاهده میکنید. خلاقیت بی حد و مرزی که در این بازی مشاهده میکنیم، تنها به جانسون ختم نمیشود. در هر قدم از بازی، چه در طراحی محیط و پازلها و المانهای گیمپلی و چه در طراحی دشمنان و باسفایتها و شخصیتهای فرعی، مواردی را میتوان دید که بازیکن را به این فکر وامیدارد چگونه همچین ایدههایی میتواند به ذهن انسان خطور کند.
برای مثال، همانطور که در تصویر بالا هم مشاهده میکنید، یکی از فروشندههای بازی موجودی عجیبالخلقه است که الماس یا همان GEM که به نوعی واحد پول بازی است را میخورد و در قبال آن مهمات و… به شما میفروشد. در کدام بازی میتوانید قفلی را پیدا کنید که صورتی شبیه به نوزاد دارد و با خوراندن توت فرنگی (که در محیط بازی پیدا میکنید) به او، قفل آن درب برایتان باز میشود؟!
اما این خلاقیت کارگردان و تیم سازنده فقط به موارد ظاهری ختم نمیشود. طراحی باسفایتهای بازی از بسیاری از عناوین امروزی جلوتر است و هرکدام از آنها علاوه بر ظاهر جدید و دلهرهآور، راه مخصوص خود را برای حمله کردن و کشته شدن دارند. این موضوع کمی در مورد دشمنان بازی متفاوت است. اگر چه تا اواسط بازی شاهد معرفی دشمنان گوناگونی هستیم اما در اواخر بازی این ریتم از بین میرود که ایراد چندانی به آن وارد نیست و در چند ساعت اول، این موضوع برایمان جبران شده است.
اگرچه صداگذاری بازی مانند اکثر جنبههای آن، قدیمی به نظر میرسد و در حد و اندازه یک ریمستر ۲۰۲۴ نیست اما همچنان کیفیت قابل قبولی دارد. البته که ترجیح میدادم در برخی مواقع کمی از سروصدای محیط کاسته شود، زیرا در صحنههایی این سروصداها به حدی زیاد میشوند که به جای اتمسفرسازی، گوش بازیکن را آزار میدهند.
حال که به بحث موسیقیهای Shadows of the Damned: Hella Remastered رسیدهایم، باید به یک نام بزرگ دیگر در پروسه ساخت این بازی اشاره کنم و او کسی نیست جز آکیرا یامائوکا (Akira Yamaoka)؛ آهنگساز بزرگی که اسم او را در نسخه اورجینال سری Silent Hill و حتی ریمیک Silent Hill 2 که به تازگی عرضه شده است، دیدهایم. پس جای تعجبی ندارد که در مراحل مختلف بازی، موسیقیهای عجیبی بشنویم که محیط جنونآمیز شهر نفرینشده را برایمان ملموستر کند.
عنوان بهترین صداگذاری شخصیت در Shadows of the Damned را بدون شک به جانسون میدهم. شخصیتی که نه تنها صداگذاری معرکهای دارد، بلکه با دیالوگهای خاص و شوخیهای جالب خود تبدیل به یک کاراکتر ماندگار در ذهن من شد. میتوان به جرات گفت که جانسون گوی سبقت را در شخصیتپردازی، حتی از گارسیا که کاراکتر اصلی بازی است ربوده و به تنهایی بار طنز بازی را به دوش میکشد و به خوبی از پس این وظیفه برمیآید.
شوخیهای به اصطلاح دارک و تاریک، باعث ایجاد یک شیمی خوب بین جو خشن و جنبه طنز بازی شدهاند تا هر چند دقیقه در شهر نفرین شده شیاطین، لبخند بر لب داشته باشید. البته که نباید از اجرای خوب صداپیشه گارسیا و لهجه اسپانیولی مکزیکیاش بگذریم، چرا که به خوبی حس و حال این شخصیت را به گیمر منتقل میکند.
تنوع طراحی مراحل و پازلهایی که داخل هر قسمت از بازی با آن مواجه میشویم، به صورت غافلگیرکنندهای بالاست و همین تنوع بالا میتواند ضعفهای گیمپلی را بپوشاند. هسته اصلی خود گیمپلی بازی مشکلی ندارد و از قضا یکی از نقات قوت آن به شمار میرود اما کنترل نخنمای بازی و گانپلی خشکی که دارد، گاهاً میتواند آزاردهنده باشد. این مورد ممکن است برای گیمرهای جدیدتر که با عناوین قدیمی چندان آشنا نیستند، ایراد پررنگتری به حساب بیاید. زاویه دوربین موقع نشانهگیری هم ما را به یاد عناوین کلاسیک Resident Evil و دوربین روی شانه آن عناوین میاندازد. این مشابهت با وجود شینجی میکامی کاملاً قابل پیشبینی بود.
محیطهای بازی ساختار خطی و بستهای دارند و آزادی عمل خاصی ارائه نمیدهند، مگر چند راه فرعی بسیار کوتاه که در انتهای آنها مهمات و جوایز قابل انتظاری قرار دارند. در مقایسه با عناوین امروزی که اکثراً از محیطهای بزرگ و حداقل سندباکس استفاده میکنند، ممکن است برخی افراد چندان با محیط محدود بازی ارتباط برقرار نکنند. اما به شخصه یک تجربه خطی در حد ۶ الی ۸ ساعت که پر از دیوانگی و خلاقیت است را به بازیهای تهی از محتوایی که کلون بازیهای یوبیسافتی شدهاند، ترجیح میدهم. همچنین در برخی مراحل، به قدری ساختار گیمپلی تغییر پیدا میکند که به ندرت در طول بازی احساس یکنواختی به بازیکن دست میدهد.
با وجود این که پیشتر اشاره کردم گانپلی بازی دِمُده است و در نسل هفتم گیر کرده، اما تنوع اسلحهها به خوبی توزیع شده و هرکدام در مواقع مخصوص و مقابل یک دشمن خاص، کاربرد موثرتری دارند. همین موضوع باعث میشود که ارتقای آنها، خود را نشان دهد و یکی از مواردی است که بازیکن را در طی تجربه بازی به دنبال خود میکشد.
Shadows of the Damned: Hella Remastered
بازی Shadows of the Damned: Hella Remastered ریمستری است که امیدوار بودیم با تغییرات گستردهتری عرضه میشد، زیرا بازی Shadows of the Damned یک عصاره از خلاقیت خاص ژاپنیهاست که قطعاً ارزش دارد روی بهبود آن زمان و هزینه صرف شود و اگر ریمستر پرجزئیاتتر یا ریمیکی از آن منتشر میشد، میتوانست یکی از بهترین عناوین سال را رقم بزند. مطمئناً جای خالی چنین آثاری سالهاست که در دنیای گیمینگ حس میشود. به هرحال، با وجود تمام کم و کاستیهایی که Grasshopper Manufacture در حق ریمستر انجام داده، Shadows of the Damned یک اثر قابل احترام است. بنابراین اگر گرافیک واقعگرایانه برایتان ضروری نیست و میتوانید با برخی مکانیزمهای قدیمی گیمپلی کنار بیایید، توصیه میکنم این تجربه خاص را به خود هدیه دهید. اما اگر قبلاً بازی را تجربه کردهاید، تفاوت چشمگیری در ریمستر نخواهید یافت.
نکات مثبت:
- خلاقیت بیحد و حصر در طراحی هنری
- شوخیها و شخصیتپردازی جذاب جانسون
- باسفایتهای متنوع
- موسیقیهای جذاب
نکات منفی:
- عدم وجود تنظیمات گرافیکی گسترده روی PC
- کنترل و گانپلی آزاردهنده در برخی مواقع
- برخی مکانیزمهای قدیمی گیمپلی
- عدم ارائه محتوای جدید در ریمستر
۷.۵
این بازی روی PC تجربه و بررسی شده است
پر بحثترینها
- رسمی: Death Stranding Director’s Cut برای ایکس باکس عرضه شد
- آیپی Death Stranding دیگر متعلق به سونی نیست
- ۱۰ بازی ویدیویی با گیمپلی عالی و داستان ضعیف
- گپفا ۲۴؛ امتیاز شما به نیمۀ اول نسل نهم پلی استیشن
- ویدیو: Marvel’s Spider-Man 2 در حالت Fidelity ویژه PS5 Pro با نرخ فریم ثابت ۶۰ اجرا نمیشود
- دیجیتال فاندری: پلی استیشن ۵ پرو نمیتواند برخی بازیها را با نرخ فریم ۶۰ اجرا کند
- دیجیتال فاندری: کیفیت Horizon Forbidden West روی PS5 Pro معادل با قویترین رایانههای شخصی است
- سونی از ۲۰۲۵ به بعد سالانه بازیهای انحصاری تکنفره بزرگی را برای PS5 عرضه خواهد کرد
- کار ساخت STALKER 2: Heart of Chornobyl به پایان رسید
- بررسیهای پلی استیشن ۵ پرو منتشر شدند
نظرات
شاید سر گیم پلی و مکانیزماش بهتر بود ریمیک شه به نظرم
ریمیک چنین اثری به احتمال زیاد توجیه مالی نداره.
اتفاقا نسل ۱۲ تا ۱۵ سال شدید از این اثار میخوان
بقیم از کیفیتش لذت میبردن مثل ما
نسخه اورجینال فقط حدود ۰.۴۶ میلیون واحد فروخته. چنین اثری توجیه مالی برای ریمیک امروزی با هزینههای حداقلی بالا نداره.
این بازیها «کالت» محور هستنتد، به این معنا که فن بیس کوچک اما وفاداری رو تشکیل دادن که ریمستر و محتوای وفادارانه رو اصولاً میپذیرن. از پایه این دسته از آثار برای مخاطبین مدرن و گسترده طراحی نشدن که ریمیک بتونه به فروش بیشتر و جبران هزینه ها کمک کنه.
اخه الان با زمان عرضش فرق میکنه
بله، الآن مخاطبین حتی کمتر چنین بازی هایی ترجیح میدن.
اتفاقا دنبال شخصیت های روانیه مثلا سیگمان یه قشر بزرگ
ببینین این اثر در زمان خودشم اثر تاپی نبود و یه بازی متوسط بود.پس الان حتی با ریمیک هم به نتیجه خاصی نمیرسه اثر.و توجیه نداره به هیچ وجه ریمیک.بهتره خلاقیتشون رو روی یه بازی کاملا جدید خرج کنن
با دیوار صحبت کنی سر عقل میاد
ولی تو نهD:
اوضاع تبلیغات الان با اون زمان فرق میکنه
الان تقریبا هر گیمری از تمام بازی ها خبر داره ولی قبلا همچین چیزی ممکن نبود.
من تابحال این بازیو تجربه نکرده بودم،میرم سراغش ببینم چیه
امیدوارم خوشم بیاد🎈
Shadows of the Damned با Lollipop Chainsaw چهقدر شباهت داره ؟ 🤣
چون من هر کدوم رو میبینم یاد اون یکی میفتم ؛
سازنده اصلیشون یکیه ولی فکر میکنم ریمسترها توسط توسعهدهندگان متفاوتی ساخته شده .
برگام کی ریسمترش اومد؟
بلاخره فرصتی شد تجربش کنم
با توجه به نقد منو یاد نسخه نسل هشتمی Bulletstorm میندازه
متاسفانه اونم تغییرات قابل توجهی نداشت
به جز اینکه میتونستی از اسکین Duke Nukem استفاده کنی
عجب بازی ای نام بردی
در تعجبم چرا دنباله bulletstorm رو نساختند
اتفاقا قرار بود دنبالش ساخته بشه برنامش رو هم چیده بودن ولی توی مراحل اولیه ساختش نیروهاش و انتقال دادن برای ساخت Gears Of War: Judgement بعدش هم فراموش شد
بازی یه صحنه داره اسلحه یهو بلند میشه
طرف هم اونو به عنوان اونجاش استفاده میکنه و هیولا میکشه
آخر خنده
پیشنهاد میکنم این دو دقیقه رو از دست ندید
http://youtube.com/watch?v=OnMivMpdcXM
یادش بخیر
ای وای از این عمر که اینقدر سریع میگذره
نفهمیدیم چی شد اصلا