نقد و بررسی بازی Cat Quest 3
بازی Cat Quest 3 هفته گذشته برای کنسولهای نسل هشتم و نهم، نینتندو سوییچ و رایانههای شخصی منتشر شده است. آیا استودیوی The Gentlebros توانسته در کنار حفظ نقاط قوت دو بازی قبلی، ضعفهای اساسی آنها را برطرف کند؟ برای پاسخ به این پرسش با نقد و بررسی ما همراه باشید.
داستان بازی Cat Quest 3 به یک دزد دریایی (که بازی هرزگاهی او را Seeker خطاب کرده) و دوستش میپردازد. این دو به دنبال یک گنج افسانهای هستند و هیچکس به صورت دقیق نمیداند که این گنج چیست. دشمن اصلی Seeker در این راه پادشاه دزدان دریایی موش (Pi-rat King) و نوچههایش هستند. در ادامه داستان، متوجه میشویم که دزدان موش از گروه متال گربهای میوتالیکا (Meowtallika) برای یافتن گنج کمک گرفتهاند. این موضوع Seeker و دوستش را متعجب میکند، چرا که قانون دزدان دریایی گربه اجازه هیچگونه همکاریای را با موشها نمیدهد.
پلات کلی بازی کم و بیش مشابه دو بازی قبلی است و به مانند آن دو بازی، Cat Quest 3 توانسته داستانی سرگرمکننده و کارتونی داشته باشد و این تمام چیزی است که از بازی انتظار میرود. در طی داستان شاهد چندین پلات تویست ریز و درشت هستیم که با وجود این که برخی از آنها قابل پیشبینی هستند، میتوانند کشش مناسبی به داستان و روایت بدهند.
شخصیتهای Cat Quest 3 همگی طنز دوستداشتنی سری را به ارث بردهاند و دیالوگها همچنان قادرند که بازیکن را بخندانند. Cat Quest 3 بیش از پیش به دیگر فرنچایزها رفرنس میزند، میتوانیم میوتالیکا را واضحترین اشاره بازی بدانیم، این گروه نقش آنتاگونیست فرعی بازی را دارد و همان چیزی است که از آن انتظار دارید؛ گروهی ترسناک و بسیار قدرتمند که توسط آنتاگونیست اصلی به خدمت گرفته شده تا شخصیت اصلی را از بین ببرد. رهبر میوتالیکا نیز شخصیتی قابلتوجه است، کاپیتانی بسیار قدرتمند با گیتار الکتریکی قدرتمندی که اجرای سولو با آن، جزو حملات اصلیاش است. کاپیتان میوتالیکا همچنین سعی میکند قافیه جملاتش را حفظ کند تا از تاریکی برخیزد!
با وجود داشتن دیالوگهای خوب، شخصیتهای Cat Quest 3 دیگر آن پرترههای اختصاصی دو بازی پیشین را ندارند. گویا سازندگان با بهبود مدل شخصیتها، دیگر استفاده از تصاویر را ضروری ندانستهاند. نبود پرترهها آسیب جدیای به روایت و شخصیتپردازی بازی وارد نمیکند، اما نبود آنها باعث میشود که شخصیتهای بازی Cat Quest 3 به اندازه شخصیتهای دو بازی قبلی در خاطر بازیکن باقی نمانند. اثری مانند Hades توانسته بود اهمیت وجود چنین پرترهها را در بازیهای که از سیستم باکس برای دیالوگ استفاده میکنند نشان دهد، اما متاسفانه Cat Quest 3 از این سیستم استفاده نکرده است.
در نهایت داستان بازی Cat Quest 3 با ایجاد پلی میان خود و دو بازی قبلی، موفق میشود راه را برای نسخههای آینده سری باز کند. در بخش پایانی بازی شاهد چندین اتفاق غیرمنتظره هستیم و داستان مشترک سری ادامه مییابد. استودیوی The Gentlebros پیشتر گفته بوده که قصد دارد ۹ بازی Cat Quest (به نیت ۹ جان گربهها!) بسازد. با توجه به مجزا بودن داستان هر شخصیت اصلی، انجام این کار حداقل از جنبه داستان ممکن است.
گیمپلی و مراحل بازی Cat Quest 3 بیشترین پیشرفت را نسبت به دو بازی پیشین داشتهاند. مبارزات تن به تن بازی با حذف شدن Hit Indicatorهای حملات AoE توانسته عمق بیشتری پیدا کنند، این بخش دیگر به ضربه زدن و فرار از AoEها خلاصه نمیشود و دشمنان روشهای مختلفی برای از بین بردنتان به کار میبرند. بالا رفتن تنوع دشمنها، انیمیشنهای روانتر مبارزات و سنگینی Roll کمک شایانی به جذاب بودن مبارزات کردهاند.
Cat Quest 2 برای معرفی گیمپلی co-op، دو شخصیت را در داستان بازی قرار داده بود و حتی در مواقعی که تنها به تجربه میپرداختید، شخصیت دوم حاضر بود. کنترل دو شخصیت در آن بازی با وجود داشتن برخی محاسن، در اکثر مواقع گیمپلیای شلخته و بدون ریتم ارائه میکرد، به طوری که در بسیاری از مواقع در پایان یک باسفایت یا مرحله حس رضایتی به بازیکن داده نمیشد. اگر دو شخصیت با بیلدهای مناسب میساختید، در تمام بخشهای گیمپلی شخصیتی که توسط بازی کنترل میشد میتوانست همه را سلاخی کند. تمام این موارد Cat Quest 2 را تبدیل به اثری کرده بود که برای دریافت بهترین تجربه از آن میبایست به صورت دو نفره بازی شود. خوشبختانه نسخه سوم با وجود یک حالت co-op، این حالت را با بخش تکنفره مخلوط نکرده است. البته سازندگان با معرفی اسلحه کمری به عنوان سلاح دوم، توانستهاند نکات مثبت دو شخصیتی بودن بازی دوم را باری دیگر ارائه دهند.
مکانیکهای گیمپلی کم و بیش مشابه دو بازی پیشین هستند. بازیکن میتواند یک سلاح برای مبارزات تن به تن انتخاب کند و هر سلاح دارای افکت خاصی است که بر دشمنان مختلف تاثیرات متفاوتی میگذارد. به عنوان مثال سلاحهایی که بر افکت Lightning متمرکز هستند آسیب زیادی بر اعضای گروه میوتالیکا نمیرسانند. این سیستم بر جادوها، تفنگها و لباسها نیز اعمال میشود. Magicها نیز بازگشتهاند و بر خلاف دو بازی قبلی، بیشتر برای دفاع از موقعیت به کار میروند تا شیوه اصلی حمله. تفنگ کمری مکانیک جدیدی است که در قالب سلاح دوم در دسترس قرار میگیرد. معرفی این سلاح در کنار تضعیف Magicهایی که حملات AoE اعمال میکنند، بازیکن را مجبور به تصمیمگیریهای تکتیکال میکنند. دیگر به مانند دو بازی قبلی با اسپم کردن Magic آتش نمیتوانید مبارزات را تمام کنید و انتخابهای کمتری در زمینه Crowd Control در اختیار دارید. پس باید دشمنان را با استفاده از استراتژی نابود کنید.
گیمپلی بازی Cat Quest 3 قصد ندارد یک نقشآفرینی تمام عیار باشد، اما تنوع بالای سلاحها و سیستم Trinket، آزادی نسبیای به بازیکن میدهند. همچنین برخلاف دو بازی قبلی برای ارتقای Magicهای از آیتم کمیابی باید استفاده کنید. کمیاب بودن آن تصمیمگیری برای ارتقای Magicها را سختتر کرده و باید بر اساس افکت ویژه سلاحتان و شیوه حملات بهترین انتخاب را داشته باشید. سیستم اقتصاد بازی نیز بهینه است و به همین خاطر سطح اسلحهها و Armor بیش از اندازه کم یا زیاد نیست.
کشتیرانی و مبارزات آن مکانیک جدید بازی Cat Quest 3 هستند که سازندگان در تریلرها تمرکز بالایی بر آنها داشتند. کنترل کشتی و مبارزه آن ساده و در عین حال لذتبخش هستند و در اکثر مواقع کشتی نقش حمل و نقل را دارد. متاسفانه بازی امکان شخصیسازی ظاهری کشتی را به بازیکن نمیدهد و از نظر گیمپلی صرفا قابلیتهای ویژه و برخی ویژگیهای Passive را میتوانید تغییر دهید. البته از نظر گیمپلی ایراد چندانی نمیتوانیم به این بخش بگیریم چون در مراحل بسیار کمی استفاده از کشتی برای مبارزه الزامی است. به نظر میرسد سازندگان قصد داشتند با معرفی کشتی، امکانات بیشتری در زمینه گیمپلی کلی در اختیار بازیکن قرار دهند و اگر از این منظر نگاه کنیم، سیستم کشتی موفق عمل کرده است.
در مجموع، گیمپلی بازی Cat Quest 3 توانسته با معرفی برخی مکانیکهای به ظاهر کوچک اما بااهمیت مانند تفنگ و Trinket و متعادلسازی بسیاری از مکانیکهای قدیمی مانند Magicها و حملات AoE، بسیار تکرارپذیر و لذتبخش باشد. همچنین با سیستم کشتیرانی (که امیدواریم در بازیهای بعدی سری قابلیتهای جدید و شخصیسازیهای بیشتری برایش تعریف شود) لایه جدیدی به گیمپلی اضافه گشته و انتخابهای بیشتری در اختیار بازیکن قرار گرفته است.
همان طور که چند پاراگراف بالاتر گفتیم، طراحی مراحل پیشرفت بسیار چشمگیری نسبت به دو بازی قبلی سری داشته است. در بازی اول مراحل به رفتن از A به B، کشتن چندین دشمن در B و بازگشت به A خلاصه میشدند و دانجنهای بازی نیز بسیار سطحی طراحی شده بودند. بازی دوم سعی کرد با ارائه چندین مانع در دانجنها، آنها را پیچیدهتر کند. البته با وجود تمام تلاشها، طراحی مراحل بازی دوم نیز پس از مدتی قابل پیشبینی میشد. حال The Gentlebros در بازی سوم توانسته جهشی بسیار تحسین برانگیز داشته باشد.
طراحی مراحل به واسطه داستان بازی به دو بخش تقسیم میشود. در نیمه نخست، بازیکنان بایستی سه قفل ساختمان Polaris Ruins را باز کنند. کلیدهای این سه قفل در بخشهای مختلف نقشه و در دانجنها اصلی قرار گرفتهاند. در هر کدام از این دانجنها شاهد فضاسازی متفاوت و جدیدی هستیم و سه باس با گیمیکهای دشوار و منحصر به فرد در انتهای این دانجنها منتظر بازیکن هستند. لازم به ذکر است که بازی هیچکدام از فعالیتها را برای بازیکن نشانهگذاری نمیکند و آنها باید با توجه کردن به فانوسهای دریایی، ماجراجویی بعدی خود را پیدا کنند.
در بخش دوم، بازیکن به شمال نقشه میرود و با سناریوی مشابهی مواجه میشود. در The Golden Tower سه قفل دارد و باید در صندوقچههایی که در آن منطقه مخفی شدهاند، کلیدها را پیدا کنید. خوشبختانه بازی به Pacing خود توجه میکند و کلیدهای The Golden Tower بسیار راحتتر پیدا میشوند. همچنین در این بخش مبارزات کشتی فرصت کوتاهی برای درخشش پیدا میکنند. استفاده از کشتی در این بخش بسیار به جاست؛ بازیکنان هنگامی که به نیمه دوم میرسند قابلیتهای Passive و حملات ویژه را یافتهاند و به این خاطر کنترل کشتی و مبارزات آن لذتبخشتر شده است.
با وجود پیشرفت طراحی مراحل اصلی، دانجنهای فرعی بهترین بخش دنیای بازی هستند. اگر پس از تجربه دو نسخه اول Cat Quest به بازی سوم بیایید، قطعا از کیفیت دانجنهای فرعی شگفت زده خواهید شد. این دانجنها برخلاف بازیهای پیشین اکنون دارای اتصالات هستند و بازیکن در صرفا یک فضای جدا شده از اوپن ورلد قرار نمیگیرد. پاداشها در مکانهای فکر شدهتری قرار گرفتهاند. خود پاداشها و صندوقچههای گنج به واسطه اهمیت بیشتر افکتها و زیبایی لباسها، ارزشمندتر هستند. در برخی از دانجنهای اصلی و فرعی، زاویه دوربین به ۲ بعدی تغییر میکند، در این شرایط بازیکن کنترل کمتری در Roll دارد و گیمپلی شباهت بسیاری به آثار مترویدوینیا دو بعدی مانند Hollow Knight پیدا میکند.
از لحاظ تنوع ظاهری نیز تقریبا هر دانجن متفاوت از دیگری عمل میکند. به مانند داستان اصلی، دانجنها و مراحل فرعی نیز دارای اشارات و رفرنسهای کاملا مشخص به سایر بازی هستند. در نیمه دوم بازی، به قلعهای بر میخورید که در آن باید با گرافیک Retro به مبارزه با یک دراکولا بپردازید. در یکی از دانجنهای فرعی ابتدای بازی، با شخصیتی به نام Patchy مواجه میشوید که شما را فریب داده و در یک غار گرفتار میکند.
حال که درباره نقاط قوت طراحی مراحل صحبت کردیم، وقتش رسیده به ایراد اصلی آن (که میتوانیم آن را بزرگترین مشکل در کل بازی بدانیم) بپردازیم. درجهبندی سختی میان مراحل اصلی طوری انجام شده که بازیکن را ملزم به انجام مراحل فرعی و بعضا Grind بیش از حد میکند. این مورد در دو بازی قبلی نیز وجود داشته و با وجود این که مراحل فرعی جذابتر در بازی سوم تا حدودی طاقتفرسا بودن Grind را کاهش میدهند، وجود چنین سطحبندیای هیچگونه توجیهی ندارد. بله، مراحل فرعی و دانجنها بسیار جذاب هستند، اما اگر بازیکن این حس را دریافت کند که مجبور است برای پیشروی آنها را انجام دهد، دیگر گشت و گذار در جهان بازی برایش لذت بخش نخواهد بود. در نظر داشته باشید که این سطحبندی تاثیر بسیار مخربی بر Pacing داستان نیز دارد.
از نظر بصری، بازی با حذف کردن بسیاری از مارکرهای غیرضروری نسخههای قبلی و بهبود کلی مدلها، توانسته با حفظ حس و حال بازیهای پیشین، زیباتر به نظر برسد. از نظر فنی در نسخه PC، با توجه به سیستم موردنیاز بسیار پایین بازی هیچگونه مشکلی از قیبل افت نرخ فریم یا کرش مشاهده نکردم. اگر رایانه شخصی ضعیفی دارید، به احتمال زیاد میتوانید Cat Quest 3 را اجرا کنید.
Cat Quest 3
Cat Quest 3 یکی از دوستداشتنیترین بازیهای سال است، سازندگان توانستهاند با ارتقای گیمپلی و طراحی هوشمندانه مراحل، اثری بسیار ارزشمندتر از دو نسخه قبلی خلق کنند. البته بزرگترین مشکل سری بار دیگر بازگشته و به سبک بازیهای یوبیسافت، بازیکن مجبور است برای رسیدن به لول ماموریتهای اصلی به گرایندهای غیرمنطقی روی بیاورد. اما با وجود این مشکل، Cat Quest 3 همچنان ارزش تجربه و تکرار بالایی دارد. اگه از عاشقان گربهها و آثار ماجراجویی هستید، تجربه این بازی را از خود دریغ نکنید.
نکات مثبت:
- داستان سرگرمکننده و کارتونی که مناسب ستینگ است
- روایت و دیالوگها، طنز مخصوص دو بازی قبلی را حفظ کردهاند
- رفرنسهای بیشمار به دیگر فرنچایزها
- گیمپلی با حذف کردن Hit Indicatorهای حملات AoE و سنگینی بیشتر Roll، عمیقتر شده است
- تنوع بالای سلاحها، دست بازیکن را در انتخاب پلیاستایل خاص خود باز میگذارد و این موضوع در کنار سیستم اقتصادی بهینه تکرارپذیری را بالا میبرد
- سیستم کشتیرانی با وجود سادگی، جذاب است
- طراحی مراحل و دانجنها، خصوصا دانجنهای فرعی، پیشرفت چشمگیری داشتهاند و از نظر ظاهری بسیار متنوعتر هستند
- گیمپلی دو بعدی در برخی از دانجنها یادآور مبازرات بازی Hollow Knight است
نکات منفی:
- پیشروی در خط اصلی داستان به واسطه سطحبندی بسیار بد و غیربهینه سختی مراحل، میتواند طاقتفرسا و آزاردهنده شود
- علیرغم دو بازی پیشین، شخصیتها آرتورک اختصاصی ندارند و این موضوع باعث شده به اندازه دو بازی قبلی بهیادماندنی نباشند
- عدم وجود آپشنهای شخصیسازی ظاهری برای کشتی
۸.۸
این بازی روی PC تجربه و بررسی شده است
پر بحثترینها
- بازی Intergalactic ناتی داگ را زود قضاوت نکنید
- گزارش: بازی بعدی God of War با محوریت اساطیر مصر در دست ساخت قرار دارد [بهروزرسانی شد]
- کارگردان Ori: پلی استیشن بهزودی استراتژی چندپلتفرمی ایکس باکس را دنبال خواهد کرد
- فیل اسپنسر: بازیهای بیشتری از Xbox برای پلتفرمهای دیگر عرضه خواهند شد
- شایعه: لیان کندی شخصیت اصلی Resident Evil 9 خواهد بود
- فیل اسپنسر: Starfield انحصاری Xbox باقی نخواهد ماند
نظرات
این دیگه چه رسوایی در این سایت هست شما همه بازی هارو نقدو بررسی میکنید ولی الان چند هفته هست ۲ بازی انحصاری برای ایکس باکس اومده اما هیچکس نقد و ببرسی نکرده بازی هارو ۲ تا بازی که هر دو متای خیلی خوبی هم گرفتن یعنی نویسنده های این سایت اینقدر از بازی های ایکس باکس بدشون میاد یا خود ایکس باکس واقعا نویسنده های این سایت دیگه شورشو در اوردن
چیا
Dungeons of Hinterberg و Creatures of Ava این ۲ بازی .
من از دوستان ی سوال دارم (ایا) اگه این بازی ها انحصاری پلی استیشن بودن بازم نقد و بررسی نمیشدن خب این سایت از صبح تا شب فقط داره خبر منفی میده راجب ایکس باکس ولی نوبت مزایا و خوبی های ایکس باکس که میشه همه غیب میشن ی دفعه !!!!!!!!!!!!!!!!
رسما خبر ناشر شدن انجام شد
درود
بازی ها با توجه به محبوبیت و ترند بودن نقد میشن و اصلا ربطی به انحصاری بودن نداره حالا شاید چندین و چند بازی کوچیک هم نقد بشه اما باید خود بازی هم تا حدودی برجسته باشه که توان نقد کردن رو داشته باشه که حداقل یک بازدیدی بخوره که برای سایت با ارزش باشه.
به نظرم Cat quest 3 بیشتر به این دلیل مورد نقد قرار گرفت که آزمونی برای آقای فتحی باشه چون ایشون تا جایی که من اطلاع داشتم جزء تیم خبرنگاری بودن و شاید سنجشی از سوی آقای کریمی بوده باشه که نظر همون تعداد کم رو بررسی کنن(حتی لایک و دیس های مقاله) و در صورت موفقیت بزارن به تیم نویسندگی هم اضافه بشن.
dungeons of hinterberg از همه لحاظ خوب عمل کرده، اگر انحصاری سونی بود شک نکن روز عرضه نقد و بررسی میشد، یه بازی ایندی قراره روز عرضه بیاد پلاس از چندماه قبلش خبرش رو مجزا کار کردن، ماهی چندتا بازی در اون حد و بیشتر روز عرضه میان گیم پس و خیلیاشم انحصاری اند نع خبری ازشون کار میشه و نع نقد میشه، مهم هم نیستا، دیگه کسی نیست ندونه گیمفا فنپیجه. البته طبیعی هم هستا حتی توو خارج هم این بایس وجود داره (البته نع در حد گیمفا تابلو) بالاخره اکثر منتقدها از بچگی پای ps بزرگ شدن و نوستالژی دارن،
اینی هم که برای شروع کار یک منتقد از cat quest باشه هم خیلی خوبه نع اینکه اولین نقد بهش استارفیلد رو بدن.
نگاه نکن که تو کامنتا خودشونو منطقی نشون میدن
باور کن اصلا اکس باکس ندارن که بخوان بازی هاشو تجربه کنن نقد و بررسی بماند
اووی صداتو بیار پایین بینم درستو شمرده بگو ببینم کدوم بازی ها
مگه داری با اعضای خانوادت حرف میزنی میگی اووی تو برو همون جایی که ازش اومدی بچه جون
عاشق وقتیم وقتی میرن تو فاز 😂 و فکر میکنن ارزش صحبت با منو دارن
کم کاری از خود نویسنده هایی هستش که Xbox دارن
تو این سایت نویسنده ها بر اساس پلتفرمی که دارن بازی رو نقد می کنند
یا نویسنده های xbox به مشکلی بر خوردند
یا هنوز نتونستند بازی رو تهیه کنند
خب این شد عذر بدتر از گناه سایتی در سطح گیمفا به این معروفی چرا نویسنده های ایکس باکسش باید اینقدر کم تعداد باشن یا کم کار !!!!
4 تا پر کارشو بیارن بعدشم این بازی ها برای pc هم هستن روی اونم میتونن نقد کنن بازی هارو
ببخشید الان میگم ۴ تا پرکارشو بیارن
انگار منتقد همینجوری ریخته کف زمین
و تو اصلا حرفت این بود که گیمفا چرا بازی های ps رو سریع نقد میکنه ولی بازی های xbox رو دیر (داشتی نقد فنبوی بودن به گیمفا میزدی ) 🤣🤣
عزیز بنظرم شما ی بار دیگه کامنت منو با دقت بخون بعد کامنت خودتم دوباره بخون چون کاملا مشخصه اصلا نفهمیدی نه من چی گفتم نه خودت 🙂
“من از دوستان ی سوال دارم (ایا) اگه این بازی ها انحصاری پلی استیشن بودن بازم نقد و بررسی نمیشدن خب این سایت از صبح تا شب فقط داره خبر منفی میده راجب ایکس باکس ولی نوبت مزایا و خوبی های ایکس باکس که میشه همه غیب میشن ی دفعه” 😶🙃
نمی دونم توصیف شما از متای بالا چیه ولی من متای زیر ۸۵ رو متای بالا نمی دونم
بد شد که
متای ۸۵ به بالا میشه بازیهای عالی ولی متای ۸۰ یا نزدیک به ۸۰ متای خیلی خوبی هستن اگه به حرف شما باشه که ی شغه دنیای گیم اصلا ارزش نقد ندارن !!!!!
عه بازی های ایندی هم نقد میکنید؟ آخه من دوتا بازی ایندی خوب میشناسم که نقد نکردین 🙂
الان درحال تجربه نسخه دوم هستم بعد از نسخه اول که پلاتش کردم اصلاً انتظار نداشتم نقدش کنید 🙏🏻
نسخه اول و دوم روی پلاس هستن میتونید رایگان تجربه کنید اگر دوست داشتید
مرسی که به این بازی پردختید، خیلی جالب بنظر می رسه
ببخشید طبق چیزی که از متن متوجه شدم انگاری نسخه سوم بهترین نسخه محسوب می شه و از قرار داستان جدیدی هم داره
پس لازم نیست سراغ قبلی ها بریم و همین ۳ می تونه تجربه خوبی باشه؟
درود، ممنون بابت کامنتتون و این که نقد رو مطالعه کردید.
داستانهای سه بازی سری به هم اتصال دارن اما میشه گفت این اتصال بخش خیلی کوچکی از داستانه، و اگه دو نسخه قبلی رو هم تجربه نکرده باشید بازی هر چیزی رو که لازم باشه بگه، میگه. پس اگه از نسخه سوم سری رو شروع کنید مشکلی به وجود نمیاد. البته دو بازی اول با وجود داشتن برخی مشکلات مهلک در زمینه طراحی مراحل و دانجنها، آثار سرگرمکنندهای هستند و پیشنهاد میکنم اونهارو هم تجربه کنید.
دمتون گرم بابت پاسخگویی
پس سراغشون می رم
حداکثر انتظارم از بازی ۵ بود