بررسی قسمت‌های ۵ و ۶ از فصل دوم سریال House of the Dragon

قسمت‌های پنجم و ششم سریال House of the Dragon منتشر شدند تا فصل دوم این سریال به پایان خود نزدیک‌تر شده و حال در دو قدمی انتهایی فصل حضور داشته باشیم.

سریال House of the Dragon که اسپین آفی برای سریال محبوب Game of thrones می‌باشد، حال در اواخر فصل دوم خود قرار داشته و تنها با پخش دو قسمت دیگر پایان یافته تا احتمالا بار دیگر نزدیک به دو سال از هواداران و مخاطبان خود فاصله بگیرد. پس از پخش قسمت چهارم که قسمتی پر هیجان و دارای اتفاقاتی مهم بود، انتظار می‌رفت که یک یا دو قسمت نسبتا آرام و تقریبا به طور کامل در انتظار مخاطبان سریال باشد. قسمت چهارم که به اعتقاد عده‌ای بهترین قسمت دو فصل پخش شده تا به اینجا بود، با اتفاقات مهمی مثل مرگ رینیس تارگرین و اژدهایش میلیس و البته زخمی شدن اگان و اژدهایش سان فایر به پایان رسید.

حال قسمت‌های پنجم و ششم قاعدتا باید به نتیجه و پیامد این اتفاقات مهم بپردازند تا احتمالا در قسمت هفتم و هشتم با ریتم بالاتر و با هیجان بیشتر روبرو باشیم تا فصل در اوج به پایان برسد. این فرمولی است که معمولا تمام سریال‌ها از آن استفاده می‌کنند و فصل خود را با قلاب و در شرایطی می‌بندند که مخاطب همواره انتظار فصل بعدی را بکشد. همانگونه که در فصل اول نیز با مرگ لوک توسط ایموند و وگار روبرو شدیم تا فصل با چنین اتفاق مهمی بسته شود.

در قسمت پنجم همچنان شاهد اتفاقی هستیم که در قسمت‌های پیشین نیز شاهد آن بودیم و مشخص نیست سریال تا چه زمانی قصد دارد تا این موقعیت و شرایط را حفظ کند. موقعیتی که از آن صحبت می‌کنیم حضور دیمون تارگرین در هارنهال است. دیمون برای چندمین قسمت پیاپی در هارنهال حضور داشته و همچنان مشغول دیدن رویاهایی است که ظاهرا آلیس ریورز در آن‌ها نقش دارد. سریال نیز تمرکز زیادی بر روی حضور دیمون در مکان هارنهال و البته شرایط پریشانی او گذاشته است که باید دید در ادامه قصد دارد تا از این شرایط چه استفاده‌ای بکند.

دیمون به عنوان یکی از جذاب‌ترین کاراکترهای سریال House of the Dragon در حال حاضر به گونه‌ای به حاشیه کشیده شده و مرکز اتفاقات و جایی که مخاطبان دوست دارند او را ببینند، نیست و این موضوع تا حدی مخاطبان را کلافه کرده است. دیمون تارگرین یکی از دقیق‌ترین شخصیت‌پردازی‌های سریال را از ابتدا داشته است و حال در اینجا نیز می‌بینیم که او تا حدی مشغول جدا کردن راه خود از رنیرا است اما از طرفی برای این موضوع عذاب وجدان نیز دارد. دقیقا رفتاری که در مقابل برادرش ویسریس داشت. دیمون شخصی مغرور و خودشیفته می‌باشد که در عین حال برادرش و رنیرا را دوست دارد.

کاراکتر متقابل دیمون در جناح سبز، ایموند تارگرین است. او نیز شرایطی مشابه دیمون دارد اما شجاعت بیشتری برای رسیدن به هدفش داشته و در قسمت چهارم شاهد بلایی که او بر سر اگان آورد بودیم. ایموند شاید به اندازه دیمون علاقه‌مند به برادر یا مادرش نباشد و بیشتر تشنه قدرت است. قطعا تقابل این دو از مورد انتظارترین تقابل‌های سریال House of the Dragon خواهد بود.

از دیگر اتفاقاتی که در طول فصل دوم شاهد آن بودیم و حال در این دو قسمت نیز پررنگ‌تر شده است، بحث ضعف رنیرا در کنترل شورای خود و حامیانش می‌باشد. رنیرا تا به این لحظه شخصیتی محافظه‌کار بوده است که قصد جنگیدن نداشته و بیشتر سعی در دفاع دارد. این ویژگی و کشمکش رنیرا با اطرافیانش حال دیگر کمی تکراری و یکنواخت شده است. سریال احتمالا در نظر دارد تا در یک آرک شخصیتی کاراکتر رنیرا را متحول کرده و او دست به اقدامی مهم و شجاعانه خواهد زد اما این روند با ریتمی بسیار کند و خسته‌کننده در حال وقوع می‌باشد.

از دیگر کاشت‌هایی که از همان قسمت اول در سریال اتفاق افتاده بود، می‌توان به محاصره و قحطی موجود در کینگز لندینگ اشاره کرد. این قحطی از همان ابتدا مورد تمرکز و تاکید سریال بوده و ظاهرا شورش و اعتراضات مردم در این زمینه، بنا است تا اتفاقات مهمی را در ادامه رقم بزند. در قسمت پنجم با شرایط اگان پس از نبرد نیز آشنا شدیم. اگان برای اثبات توانایی‌هایش به خصوص به مادر خود پا به میدان نبرد گذاشت و در نهایت با زرنگی ایموند در حال حاضر تاج و تخت خود را به برادرش واگذار کرده است. رویایی که شاید همیشه دیمون در ذهن خود داشت را حال ایموند زندگی می‌کند.

در قسمت ششم نیز همچنان با حضور دیمون در هارنهال روبرو هستیم و او در حال دیدن رویاهای مختلف است. نکته مهم آنجاست که این رویاها رفته رفته باعث تغییر کاراکتر دیمون شده‌اند. گویا دیمون از طریق این رویاها با گذشته خود روبرو شده و حال می‌توانیم افسوس و ناراحتی او را به خصوص در مسائل مربوط به برادرش ببینیم. دیمون گویا حال کمی بیشتر احساساتی شده و عشق و محبت به خانواده را درک می‌کند که همین موضوع شاید باعث کاهش جاه طلبی او شده و دوباره او را به سمت حمایت از رنیرا سوق دهد. در سمت دیگر ارتش خاندان لنیستر در حال لشکرکشی به سمت هارنهال هستند اما به دلیل ترس از اژدهای دیمون، در نامه‌ای از ایموند درخواست می‌کنند تا با ویگار به کمک آن‌ها برود.

این درخواست عصبانیت شدید ایموند را بر عهده دارد و یک قدم مهم در شخصیت‌پردازی او است. ایموند حال دیگر خود را شاه و قدرت اول وستروس می‌بیند و نه صرفا شخصی که یک اژدهای بزرگ داشته و دیگران می‌توانند به راحتی او را احضار کنند. او در دیدار با اگان نیز به طوری غیر مستقیم برادرش را تهدید کرده و برای او خط و نشان می‌کشد که چیزی از اتفاقات پیش آمده در جنگ را برای کسی تعریف نکند. تمام این اتفاقات شخصیت ایموند را ترسناک‌تر از قبل می‌کند. اما کاشت قحطی موجود در کینگز لندینگ در قسمت ششم تا حدی برداشت می‌شود. رنیرا با فرستادن غذا و وسایل مورد نیاز اولیه به کینگز لندینگ تا حد خوبی حمایت رعایا را به دست می‌آورد که می‌تواند در شکل‌گیری یک شورش مهم باشد. از آنجا که نام این قسمت نیز رعایا بود می‌توان به اهمیت این قشر در ادامه داستان و اتفاقی که در قسمت ششم پیش آمد، پی برد.

واقعیت آن است که در حال حاضر روند سریال رو به کندی رفته است و این کم اتفاق بودن قسمت‌های نسبتا طولانی و بالای یک ساعته سریال قطعا نکته منفی به حساب می‌آید. سریال House of the Dragon و پیش از آن Game of thrones هر دو پر از قسمت‌هایی هستند که خبری از جنگ و صحنه‌های بزرگ نبوده و تماما درام بودند، اما در همان قسمت‌ها نیز توالی زمانی اتفاقات کوتاه‌تر و تعداد اتفاقات بیشتر بوده و همچنین میزان درگیری و نبرد ذهنی و سیاسی در این قسمت‌ها زیاد بوده است. چیزی که در قسمت پنجم و به خصوص ششم سریال کم است. دو قسمت تا پایان فصل دوم سریال House of the Dragon باقی مانده و سریال باید در این دو قسمت نهایت جذابیت و هیجان را به مخاطب تزریق کرده تا با خاطره‌ای خوب در ذهن مخاطب فصل دوم خود را ببندد و مخاطب مشتاق دیدن فصل سوم باشد.