بررسی قسمت چهارم از فصل دوم سریال House of the Dragon

قسمت چهارم سریال House of the Dragon با نام اژدهای سرخ و طلایی منتشر شد. قسمتی که طبق انتظار ابعاد جدیدی را برای مخاطب به تصویر کشید.

قسمت چهارم سریال House of the Dragon از آن دست قسمت‌هایی در دنیای وستروس بود که تقریبا همه چیز داشت. از جادوگری و بازی با ذهن گرفته تا شخصیت‌پردازی و جنگ، همگی در قسمت چهارم به تصویر کشیده شدند. همانگونه که در بررسی قسمت قبل گفتیم، House of the Dragon طبق انتظار در قسمت چهارم چهره‌ای متفاوت از خود نمایان کرد که شاید تا این لحظه یعنی قسمت چهارم فصل دوم آن را ندیده بودیم.

در قسمت سوم که شاهد حضور دیمون در هارنهال و لشکرکشی کریستین کول بودیم و از آن طرف رنیرا در دیدار با آلیسنت به اطمینان رسید که پدرش تا لحظه آخر او را به عنوان جانشین قبول داشته است. حال در قسمت چهارم همین موضوعات دنبال می‌شوند و ما شاهد نتیجه و ادامه روند اتفاقات قسمت سوم هستیم که کاشت و برداشت در فیلمنامه را تایید می‌کند.

در قسمت چهارم دیمون تارگرین را همچنان در هارنهال می‌بینیم. دیمون که هم‌اکنون از مرکز هیاهو و درگیری‌ها دور شده است، هنوز در تکاپو برای جمع‌آوری یک ارتش است. دیمون اما در یک درگیری درونی با خود نیز می‌باشد، با وجود آنکه بعید به نظر می‌رسد که دیمون به رنیرا خیانت کند، اما می‌بینیم که آلیس ریورز سعی دارد تا با ذهن و ناخودآگاه دیمون بازی کند. آلیس ریورز همان شخصیت مرموزی است که در قسمت قبل درباره آن صحبت کردیم و حال در قسمت چهارم کمی بیشتر با او آشنا می‌شویم. او مدام در حال به بازی گرفتن دیمون با روبرو کردن او با برخی رویاهای عجیب است.

آلیس شخصیت جذابی است که قدرت‌های شبه جادوگری خاص خود را دارد و حال باید دید که برنامه آلیس برای دیمون چیست و در نهایت این دو چه ارتباطی با یکدیگر در آینده سریال خواهند داشت. چرا که سریال در حال حاضر بر ارتباط بین این دو تمرکز داشته و قاعدتا باید از این موضوع در آینده استفاده کند. از دیگر موارد قسمت چهارم نمایش کاهش نفوذ و قدرت رنیرا بر روی شورای کوچک خود است. این موضوعی نیست که سریال ناگهان در این قسمت به آن رسیده باشد، بلکه از چند قسمت قبل سریال مشغول مانور دادن بر روی این موضوع بوده و این اتفاق را کاملا برای مخاطب می‌سازد که نشان از فیلمنامه خوب آن دارد. همچنین رنیرا که در شخصیت‌پردازی فردی خواهان صلح و مخالف جنگ شناخته می‌شد، حال پس از دیدار با آلیسنت از حق خود اطمینان پیدا کرده و حال که خود را جانشین بر حق پدرش می‌داند به خود اجازه می‌دهد تا نغمه یخ و آتش را برای ولیعخد خود جسریس تعریف کند.

در کنار تقلای رنیرا با متحدانش، در آن سمت و در کینگز لندینگ، شاهد پریشانی آلیسنت هستیم. او پس از آنکه واقعیت درباره نغمه یخ و آتش را از زبان رنیرا در قسمت سوم شنید و متوجه شد که منظور همسرش ویسریس، اگان فاتح بوده و نه اگان دوم، حال به شک افتاده است. آلیسنت از این و آن می‌پرسد که نظرشان درباره اقدام ویسریس برای جانشینی اگان چیست و یا به دنبال کتاب‌ها و دست‌نوشته‌های ویسریس می‌گردد و کتب تاریخی می‌گردد تا بتواند واقعیت را متوجه شود. همچنین در این قسمت شاهد هستیم که آلیسنت مجسمه اژدهایی که در فصل اول شکسته بود و خود برای ویسریس آن را تعمیر کرد را دوباره خودش می‌شکند. این مجسمه نمادی از شرایط موجود است که به دلیل اشتباه آلیسنت و غصب تخت آهنین اتفاق افتاده است.

حال مشخص می‌شود که چرا دیدار رنیرا و آلیسنت بر خلاف کتاب، در فیلمنامه سریال آمده است. این حال آلیسنت ناشی از آن ملاقات است و باید دید در ادامه به چه مسیری خواهد رفت. بخش دیگری از قسمت چهارم House of the Dragon مربوط به کاراکتر اگان است. در ادامه شخصیت‌پردازی اگان، عدم توانایی او در اداره کردن را می‌بینیم که او حتی کنترلی بر روی شورای خود نداشته و برادرش ایموند و مشاور اول او یعنی کریستین کول بدون اطلاع او نقشه‌ای کشیده بودند. از آن طرف شخصیت آلیسنت که حال درمانده و دچار عذاب وجدان است، در فیلمنامه تغییر می‌کند. او که تا این قسمت همواره حامی اگان بود، حال به او متلک گفته و از او می‌خواهد هیچ کاری نکند تا بقیه کار درست را انجام دهند که همین گفتگو منجر به تصمیم عجیب اگان در اواخر قسمت می‌شود.

پس از آنکه اگان به بیشترین حقارت ممکن رسید، متوجه شدیم که کریستین کول و ایموند با همکاری شورا بدون اطلاع او در حال رهبری جنگ هستند و بجای هارنهال قصد تصرف قلعه‌ای کوچک در نزدیکی دراگون استون را دارند و هیچکس به حرف‌های پادشاه برای لغو این حمله و تصرف هارنهال اهمیت نمی‌دهد. بخش‌های پر هیجان قسمت چهارم اما از همینجا آغاز می‌شود. آن قلعه شاید در ظاهر کوچک باشد اما مهم است چرا که تنها راه ارتباطی دراگون استون و رنیرا با خشکی است. بنابراین کول و ایموند به خوبی می‌دانستند که رنیرا برای از دست ندادن این قلعه از اژدها استفاده خواهد کرد.

در قسمت‌های قبل چند بار از هر دو جناح شنیدیم که سیاه‌ها اژدهایان بیشتری نسبت به سبزها دارند و این موضوع یک برتری مهم است. همین دیتا نیز دوباره کاشتی در فیلمنامه است که برداشت آن را در این قسمت دیدیم. جایی که برای حذف یک اژدها از جناح مقابل چنین نقشه‌ای کشیده شد. در لحظات مربوط به جنگ جدای از هیجان فوق‌العاده و چشم‌نواز بودن چند اتفاق مهم مخصوصا در شخصیت‌پردازی افراد داشتیم. در مرحله اول رینیس با وجود ضربه زدن به اگان و اژدهای او و سوزاندن بخشی از ارتش کول، در میانه برگشت به دراگون استون تصمیم می‌گیرد که با شجاعت به جنگ و مبارزه با ویگار بازگردد.

شخصیت مهم دیگر اما ایموند است. از همان ابتدا شباهت‌های بین دیمون و ایموند مشخص بود و یکی از نقاط مشترک این دو، چشم داشتن به تاج و تخت برادر بزرگ‌تر است در حالی که هر دو خود را برتر از برادرانشان می‌دانستند. ایموند که از همان ابتدا حتی در کلام اعلام کرده بود که فرد اصلح برای پادشاهی است، در قسمت قبل توسط اگان تحقیر شد و در این قسمت نیز حماقت اگان و حضور ناگهانی او در میدان جنگ را دید. از طرفی ناشی بودن اگان در مبارزه و اژدهاسواری نیز مشخص بود.

ایموند اما از این فرصت نهایت استفاده را کرده و سعی می‌کند تا شرایط را جوری بچیند که اگان در این جنگ کشته شده تا خود به طور کامل کنترل امور را به دست بگیرد. به همین دلیل درست در لحظه‌ای که اگان از دیدن ایموند خوشحال است، او با فرمان دراکاریس از اگان استقبال می‌کند. پس از سقوط اگان نیز ایموند را با شمشیری می‌بینیم که در جستجوی اگان است. این تصمیم ایموند نیز احتمالا در ادامه تاثیرگذار خواهد بود و بنظر می‌رسد که اگان ضعیف و ضعیف‌تر شده است. حال باید دید در ادامه شرایط دیمون برای فتح هارنهال و شرایط رنیرا برای بازپسگیری قلعه کوچک و همچنین اتفاقات درونی جناح سبز چگونه رقم خواهد خورد.