۱۵ اشتباه گیمرهای آماتور و تازهوارد در بازیهای ویدیویی
در این مقاله سعی داریم تا اشتباهات رایج گیمرهای تازهوارد و آماتور در بازی های ویدیویی را بررسی کنیم. اشتباهاتی که همه ما کم و بیش با آن درگیر بوده و هستیم.
دیدن نحوه دست و پنجه نرم کردن گیمرها، چه تازهکار و چه حرفهای، با چالشهای بازیهای ویدیویی همیشه جذاب است. تازهکارها یا به سرعت با مکانیکهای بازی کنار میآیند یا ساعتها درگیر فهمیدن ظرافتهای آنها میشوند، اما این موضوع فقط مختص مبتدیها نیست. گاهی اوقات حتی بازیکنان حرفهای هم، آگاهانه یا ناآگاهانه، مرتکب اشتباه میشوند. در این مطلب، به ۱۵ مورد از این اشتباهات خواهیم پرداخت.
این اشتباهات، هرچند ساده و مبتدیانه به نظر میرسند، میتوانند بسیار آزاردهنده باشند، به خصوص زمانی که در یک نبرد نفسگیر با یک باس قدرتمند مانند Margit هستید. در هر صورت، این اتفاقات بخشی از ماهیت سرگرمکننده و چالشبرانگیز بازیها هستند و به ما یادآوری میکنند که حتی با ساعتها تجربه، هنوز هم میتوانیم غافلگیر شویم و اشتباهات غیرمنتظرهای را مرتکب شویم.
دویدن و تیراندازی در بازیهای مخفیکاری
در بازیهایی مثل Wolfenstein: The New Order، غلبه بر دشمنان با هرج و مرج و خونریزی، حتی با وجود قابلیت مخفیکاری در بازی، امکانپذیر است. اما در عناوین محبوبی مثل Metal Gear Solid یا Hitman، چنین رویکردی فاجعهبار خواهد بود. برخی از بازیکنان اصرار دارند که در این بازیها نیز با شلیک مداوم به دشمنان پیشروی کنند، بدون اینکه به ظرافتها و چالشهای ژانر مخفیکاری توجهای داشته باشند.
اما این عناوین به گونهای طراحی شدهاند که صبر کردن، حوصله داشتن و تفکر استراتژیک پاداش به همراه داشته باشد. نفوذ به پایگاههای دشمن، از بین بردن بیصدای نگهبانان و تکمیل ماموریتها بدون جلب توجه، هیجان و رضایت منحصر به فردی را به ارمغان میآورد که در میان انفجارها و تیراندازیهای بیهدف قابل تجربه نیست.
از بین بردن دشمنان و پنهان نکردن اجسادشان
یکی از اشتباهات رایج که چه تازهکارها و چه بازیکنان حرفهای در ژانر مخفیکاری مرتکب میشوند، رها کردن اجساد دشمنان در معرض دید است. این بیاحتیاطی، به سادگی میتواند منجر به کشف هویت قاتل و به خطر افتادن مأموریت شود. اگرچه ممکن است در لحظه یا بلافاصله بعد از ارتکاب این اشتباه، اتفاقی رخ ندهد، اما در بازیهای مدرنی مانند Hitman که در آنها برنامهریزی و صبر برای از بین بردن هدف از اهمیت بالایی برخوردار است، رها کردن جسد میتواند به عاملی تعیینکننده برای شکست مأموریت تبدیل شود.
به همین خاطر، به تمامی قاتلان، چه تازهکار و چه حرفهای، اکیداً توصیه میشود که پس از از بین بردن دشمنان، اجساد را با دقت پنهان کنند تا از لو رفتن هویتشان و به خطر افتادن مأموریت جلوگیری شود.
به یاد داشته باشید، یک قاتل حرفهای، هیچ ردی از خود به جا نمیگذارد!
دکمهزدن بیهدف در بازیهای مبارزهای
هنگام ورود به دنیای بازیهای مبارزهای، دو مسیر پیش روی شما قرار میگیرد: غرق شدن در یادگیری کنترلها یا فشردن دکمهها به امید معجزه.
برخی معتقدند که دکمهزنی بیهدف و تصادفی گاهی اوقات میتواند معجزه کند؛ به هر حال، اگر خودتان نمیدانید چه کاری انجام میدهید، حریف شما چطور از نیتتان سر در بیاورد؟
امروزه، با وجود گزینههای کنترلی متنوع، یادگیری مکانیکهای یک بازی و اجرای چند کمبوی ساده کار چندان سختی نیست، اما جذابیت دکمهزدن بیهدف و تماشای حرکات غیرقابل پیشبینی که ناگهان حریف را مغلوب میکنند، انکارناپذیر است.
حمل تجهیزات سنگین
تازه واردان به دنیای بازیهای سولزلایک غالباً بر این باورند که هر چه زره سنگینتر باشد، به طبع مقاومت بیشتری در برابر ضربه خواهد داشت و در نتیجه، انتخابی ایدهآل خواهد بود. این تفکر، حتی اگر منجر به عبور از حد مجاز بارگیری تجهیزات و کند شدن حرکت شخصیت بازی شود نیز همچنان مورد تایید تازهواردان قرار میگیرد.
اما مشکل اینجاست که این نوع تفکر، علیرغم ظاهر فریبندهاش، از نظر تدافعی ایراد اساسی دارد. با سنگین شدن بیش از حد، قدرت مانور و جاخالی دادن به طور قابل توجهای کاهش مییابد، که در نبردهای نفسگیر، عاملی حیاتی برای بقا محسوب میشود.
تغییر این رویکرد اشتباه چندان دشوار نیست، با این حال، مشاهده میشود که عدهای از بازیکنان، بدون توجه به این معضل و صرفاً به اتکای زرههای سنگین، به این رویه غلط ادامه میدهند.
به یاد داشته باشید که در نبردهای سولزلایک، چابکی و قدرت مانور به اندازه قدرت دفاعی اهمیت دارد. فریب ظاهر زرههای سنگین را نخورید و با انتخابی متعادل میان وزن و قدرت، شانس پیروزی خود را افزایش دهید.
عدد بزرگتر، غنیمت بهتر
برخی از گیمرها، به خصوص تازهواردان، در بازیهای نقشآفرینی اکشن (ARPG) به دام تله اعداد میافتند. آنها فریب اعداد بزرگ را میخورند و فکر میکنند هرچه عدد بزرگتر باشد، بهتر است. این موضوع فارغ از اینکه عدد مربوط به چه چیزی باشد، از جمله آمار یا پاداشها یا مزایا، صدق میکند.
در بازیهایی مانند Path of Exile یا Diablo 4، این وسوسه به خصوص در مراحل پایانی بازی و اوایل بخش نهایی بیشتر میشود. با وجود اینکه این طرز فکر برای بازیکنانی که درک عمیقی از سیستم بازی ندارند غیرمنطقی به نظر میرسد، اما جذابیت اعداد بزرگ همچنان آنها را به سمت خود میکشد.
رد کردن بخش آموزشی
غرق شدن در دنیای یک بازی جدید میتواند هیجانانگیز باشد، اما گاهی اوقات در تلاش برای رسیدن به بخش اکشن بازی، قسمتهای آموزشی و داستانی را نادیده میگیریم. این کار میتواند عواقب ناخوشایندی داشته باشد، زیرا این قسمتها اغلب حاوی اطلاعات مهمی در مورد گیمپلی، مکانیکها و داستان هستند.
نادیده گرفتن بخش آموزشی میتواند منجر به سردرگمی و ناامیدی در مراحل بعدی بازی شود. در این بخشها، اصول اولیه کنترل، نحوه استفاده از آیتمها و چالشهایی که با آنها مواجه خواهید شد، به شما آموزش داده میشود. بدون این دانش پایه، ممکن است پیشرفت در بازی سخت شود و از آن لذت نبرید.
به طور مشابه، رد کردن لحظات داستانی بازی میتواند به معنای از دست دادن اطلاعات کلیدی در مورد شخصیتها، انگیزهها و دنیای بازی باشد. این امر میتواند تجربه شما را تحتالشعاع قرار دهد و درک شما از اتفاقات را مختل کند. در برخی موارد، انتخابهای داستانی میتوانند بر گیمپلی بازی نیز تأثیر بگذارند.
در حالی که ممکن است بخشهای آموزشی و داستانی خستهکننده به نظر برسند، اما اغلب بخشهای ارزشمندی از تجربه بازی هستند. کمی وقت برای کاوش در این بخشها صرف کنید تا از بازی خود لذت بیشتری ببرید و در عین حال درک عمیقتری از دنیای آن داشته باشید.
تکروی در بازیهای تیمی
هیچ چیز به اندازهی هجوم انفرادی به یک نبرد تیمی در بازیهایی مانند Overwatch 2 یا League of Legends و تجربه مرگ فوری، آن هم به طور مکرر، لذتبخش نیست! دیگر نیازی به صبر کردن برای احیای همتیمیها یا هماهنگی با آنها نیست، فقط به قلب تیم مقابل شیرجه بزنید! چرا منتظر رسیدن و پشتیبانی تیمتان باشید، در حالی که میتوانید به تنهایی به سمت هدف یورش ببرید، توسط دشمنان نابود شوید و سپس آنها را مقصر مرگتان بدانید؟ و این چرخه را بارها و بارها تکرار کنید!
آیا این استراتژی واقعاً مؤثر است؟ احتمالاً نه. اما هیجان بالای آن، احساس بینظیری دارد.
استفاده از Karmic Dice در Baldur’s Gate 3
Baldur’s Gate 3 با ارائه یک گیمپلی غنی و عمیق در ژانر نقشآفرینی، دل گیمرها را ربوده است. این بازی علاوه بر داستان جذاب و دنیای وسیع، گزینههای متعددی برای شخصیسازی تجربه ارائه میدهد. یکی از این ویژگیها، تاس کارمایی (Karmic Dice) نام دارد که با هدف جلوگیری از زنجیرههای بدشانسی در پرتاب تاس، به نفع بازیکن عمل میکند.
در حالی که این ویژگی در نگاه اول جذاب به نظر میرسد و میتواند نبردها را به نفع شما رقم بزند، اما یک نکته کلیدی وجود دارد: تاس کارمایی برای دشمنانتان نیز اعمال میشود!
این موضوع میتواند نبردها را به ویژه در سطوح دشواری بالاتر، به شدت چالشبرانگیز کند. تصور کنید که تمام حملات شما با اعداد بالا پرتاب میشوند و به هدف میرسند، اما در مقابل، دشمنان نیز از همین شانس برخوردارند و میتوانند به راحتی به شما ضربه بزنند.
پرش مداوم در بازیهای تیراندازی رقابتی
برخلاف تصور رایج، پریدن در بازیهای تیراندازی اول شخص ایده خوبی نیست. Overwatch 2 نمونه بارزی از این موضوع است. در این بازی، پریدن نه تنها سرعت شما را افزایش نمیدهد، بلکه شما را به هدفی آسان برای دشمنان تبدیل میکند.
مسیر قابل پیشبینی حرکت شما در هنگام پریدن، به حریفان فرصتی عالی برای شلیک دقیق میدهد. در مواقعی منطقی، پریدن میتواند مفید باشد، اما به یاد داشته باشید که پریدن باید به عنوان آخرین راهحل در نظر گرفته شود و تا حد امکان از آن پرهیز کنید.
برداشتن تمام آیتمها
در دنیای وسیع بازیهای ویدیویی، جمعآوری هر چیزی که میبینید میتواند وسوسهانگیز باشد. با این حال، در عناوین RPG حماسی مانند Skyrim و Fallout 4 و Starfield، این رویکرد میتواند دردسرساز شود. انباشت بیش از حد آیتمها میتواند منجر به اضافه بار شخصیت شما، کند شدن حرکت او و در نهایت، تجربهای ناخوشایند در بازی شود.
اگرچه گیمرهای باتجربه ممکن است راههای خلاقانهای برای استفاده از این غنایم انبوه پیدا کنند، اما تازهکارانی که با سیستمهای جمعآوری آیتم در بازیها آشنا نیستند، بهتر است کمی محتاط باشند. حمل بار سنگین نه تنها سرعت شما را کاهش میدهد، بلکه فضای موجود در Inventory شما را نیز اشغال میکند و مانع از جمعآوری آیتمهای مفیدتر میشود.
بنابراین، در این نوع بازیها، استفاده از عقل سلیم حرف اول را میزند. به جای اینکه کورکورانه هر چیزی را که میبینید جمعآوری کنید، انتخاب کنید که چه چیزی را بردارید و چه چیزی را رها کنید. تمرکز روی آیتمهای ضروری مانند سلاح، مهمات، غذا و مواد اولیه ساخت و ساز، به شما کمک میکند تا در طول ماجراجویی خود چابک و کارآمد باقی بمانید.
استفاده نکردن از سنگر
دانستن نحوه استفاده از محیط اطراف، رمز موفقیت در بازیهای چندنفرهای مانند Rainbow Six Siege و Halo Infinite و عنوان دشوار Destiny 2 است. به جای اینکه بیگدار به آب بزنید و در هر موقعیتی خود را به خطر بیندازید، از سنگرها به عنوان پناهگاه استفاده کنید، گوشهها را به دقت بررسی کنید و از تاکتیکهای مخفیکاری برای غافلگیر کردن حریفانتان بهره ببرید.
درست است که بیاحتیاطی و ریسکپذیری در بازی میتواند هیجانانگیز باشد، اما اگر به اندازه کافی باهوش نباشید و از محیط به درستی استفاده نکنید، به احتمال زیاد طعم شکست را خواهید چشید.
نشناختن نقشه
آشنایی با جزئیات نقشه در ابتدای ورود به یک بازی چندنفره امری عادی محسوب میشود، اما تسلط بر آن برای رسیدن به پیروزی ضروری است. شناخت محل شروع به بازی دشمنان، نقاط امن، مکان بستههای سلامتی و دیگر موارد کلیدی، مزیت قابل توجهای به شما میدهد.
فراموش کردن جزئیات عادی خواهد بود، اما یادگیری موارد ضروری نقشه برای پیشی گرفتن از رقبا حیاتی است. برخی بازیکنان از این موضوع غفلت میکنند و بدون آگاهی از مسیر و دلیل مرگ خود در نزدیکی محل شروع به بازی دشمنان سرگردان میشوند.
به خاطر داشته باشید، تسلط بر نقشه کلید اصلی تبدیل شدن به یک بازیکن حرفهای در بازیهای چندنفره است!
عدم تغییر حالت مبارزه در مقابل دشمنان
آیا طی گشت و گذار در دنیای زیبای Ghost of Tsushima، با دشمنی روبهرو شدهاید که بدون تغییر حالت مبارزه به او حمله کرده باشید؟ نه زمانی که هنوز تازهکار بودید و با سیستم مبارزات بازی آشنا نبودید، بلکه زمانی که میدانستید تغییر حالت میتواند شما را دو برابر قدرتمندتر کند؟
این اتفاقی است که شاید برای بسیاری از بازیکنان، مخصوصاً در اوایل بازی، رخ دهد. برخی مخاطبین، غرق در زیبایی بصری بازی و هیجان نبرد، تنوع در سیستم مبارزات را نادیده میگیرند و از تمام پتانسیل خود برای شکست دشمنان استفاده نمیکنند.
اما به محض اینکه یک بازیکن تازهکار طعم پیروزی با استفاده از حالتهای مختلف مباره را بچشد، متوجه خواهد شد که تنوع، کلید غلبه بر هر چالشی در Ghost of Tsushima است. هر دشمنی نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارد و هر حالت مبارزه برای غلبه بر یک نوع دشمن خاص طراحی شده است.
با تسلط بر این سیستم و استفاده از حرکات و ضربات منحصر به فرد هر حالت، میتوانید به یک سامورایی واقعی تبدیل شوید و هیچ دشمنی در مقابل شما تاب نخواهد آورد.
کمبود صبر در برابر باسها
گیمرها در نبرد با باسها، چه تازهکار و چه باتجربه، گاه به دام طمع میافتند و با حملات بیوقفه، علیرغم عدم وجود فرصت مناسب، خود را به خطر میاندازند. تمایل به غلبه سریع بر دشمن، فریبنده است، اما غفلت از الگوها و استراتژیهای لازم، میتواند به شکست منجر شود.
درست است که یادگیری الگوهای حمله و ضربههای مهلک باس، کلید پیروزی است، اما این امر نباید به قیمت فراموشی احتیاط و صبر تمام شود. حرص و طمع برای وارد آوردن ضربههای پیاپی، میتواند منجر به حرکات غیرضروری و قرار گرفتن در معرض خطر شود.
چه در ابتدای بازی باشید و چه صدها ساعت تجربه نبرد داشته باشید، فراموش نکنید که غلبه بر باسها نیازمند صبر، استراتژی و استفاده از فرصتهای مناسب است. شجاعت کورکورانه و حرص و طمع، یار و یاور شما در این نبردها نخواهد بود.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- فیل اسپنسر: تولید کنسولهای ایکس باکس در نسلهای آینده متوقف نخواهد شد
- فیل اسپنسر: STALKER 2 یکی از مدعیان بهترین بازی سال است
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
نظرات
بنظرم الزاما اشتباهات گیمرهای آماتور و تازهوارد در بازی ها ویدیویی نبودن
یادگیری در شروع هر بازی جدید روندی داره که شروع و پس از تجربه به تکامل میرسه
— به تمامی قاتلان، چه تازهکار و چه حرفهای، اکیداً توصیه میشود — 😂😂 عجب جمله ایی
دیگه باید توی مقاله به تمامی جنبههای آموزشی توجه بشه😅😅
شاید بازی و فیلم و سریال به ظاهر فقط سرگرمی باشه ، اما ی سری چیزا هم یاد میده به آدم ، مثلا اگه میخوای کسی رو بکشی ولی لو نری چکار باید بکنی ، چطوری بکشی ، اثر انگشت نذاری ، مراقب دوربین ها باشی ، مهم تر از همه انگیزه شخصی نداشته باشی (توی فیلم ها بیشترین قاتل هایی که گیر میوفتن انگیزه شخصی داشتن 😂😂😂) و ی چیز دیگه از سری هیتمن ، همیشه تغییر قیافه بدی ، مثل ریش مصنوعی و کلاه گیس 😂😂
به نظرم بهترین سیستم پیشرفت رو مخفی کاریا دارن
من رسما تو هیتمن ۲۰۱۶ از تموم کردن تو یک ماه رسیدم به ۱ اسپید ران تو یه روز
توی بازیای سولز، از حمل سلاح های سنگین متنفرم، هر دفعه میبینم یکی برداشته با فحش آبکشش میکنم😂😂
و اینکه اوایل بازی gta sa همهی مناطق رو برای گروو استریت نگیرید چون جلوتر پشیمون میشوید و بر راکستار صلوات میفرستید
اونی که این کارو انجام داده و در نهایت با اون باگ روبرو شده،احتمال خیلی زیاد یا کنسولشو از بین برده یا بر پدر راکستار صلوات فرستاده😂
عجب مقاله ای خسته نباشید ❤️🔥
همش رو انجام داده بودم قبلا😂😂
مقاله ی خیلی خوبی بود خسته نباشید
تو یه نووووووبی😂
ای بابا🗿
اینکه بهم دیسلایک دادند رو دوست دارم😂😆
ای بابا🗿😂😂😂xD
دهن سرویس🔪🔪🔪 من الان از پای گاد ۳ پاشدما.نذار بیام بکشمت🔪🔪🔪🔪🤦♂️😂
منم از پای الن ویک ۲ پاشدم🗿
با چراغ قوه میام پاکت میکنم😂🔦
😐
مرسی که ابهت گاد آو وار رو نابود کردی🤦♂️😂😂
کریتوس با کلی خدا جنگیده و کلی شمشیر خورده و به فنا رفته، ولی با چراغ قوه اصلا آشنا نیست، چون اون موقع چراغ قوه وجود نداشته 😂
من اولین باری که ویچر ۳ بازی کردم یادمه بعد از ۱ ۲ ساعت تجربه بازی مجبور شدم به مسافرت یه هفته ای برم
بعد از این یه هفته به طور فاجعه باری اصلا بخاطر نداشتم بازی قابلیت parry داره
البته پری تو ویچر کاربردی نبود ولی خب بعد از ۱ ۲ سال که دوباره به سراغ بازی رفتم دیدم اول بازی اموزش parry میده ..اون لحظه احساس خیلی بدی پیدا کردم
بجز تعدادی همشون رو انجام دادم.
قدیما فکر میکردم اگه بدون مخفی کاری وسنگر گرفتم دشمنا رو بکشم خیلی حرفه ایم😂😂
من هنوزم این فکرو میکنم😂😂
مقاله پر و پیمون میخوای؟ اینا:
بازی هایی مثل اسنایپر الیت ۵ که بازی مخفیانیه ای هستش رو اصلا نمیشه مخفیانه رفت . کل مپش انمی بود . اصلا بعضی جاها غیر طبیعی زیاد بودن اخه چرا باید شب برای یه کارخونه ۳۰۰ تا سرباز باید بیدار بمونن اونم با نفربر . بعدش رو تفنگت صدا خفه کن میزاری اصلا کار نمکنه. کلا نسخه ۵ ش نسبت به نسخه های قبلیش خوب نبود واقعا .
اسنایپر الایت زیاد مخفیانه هم نیست اکثر جاها داری رو در رو با انمی مبارزه میکنی، با هر گانی هم شلیک کنی انمی میریزن سرت.( ˘︹˘ )
اسنایپر الیت یه جاهایی اینقدر بازی سخت و پیچیده و فکری میشه که نمیدونی چکار کنی(این بلا توی نسخه سوم سرم اومده)
به نظرم باید برای تازه کاران سولز یه آموزش درست بزارن اول بازی
برای تازه کارا:الدن رینگ
برای یه سولزلایک پلیر:سکیرو
برای یه حرفه ای:دارک سولز
برای یه بچه پررو که فقط ادعا داره:باس اول سوپر ماریو۶۴
+
برای کسایی که خودشونو فاتح گیم میدونن:کاپ هد
هرچند که سولز لایک نیست🗿
سخت ولی لازم برای یه ادعای گیمر حرفه ای بودن( برای این نمیگم که سختن،واسه این میگم که از نظرم یه گیمر واقعی از همه ی سبک ها حداقل باید یه بازی و تموم کرده باشه
در مورد هیتمن باید بگم ترور کردن شخصیت مورد نظر بازی با راه هایی که بازی بهت میده خیلی خفنه
اما گاهی با تیراندازی با تفنگ های دارای صداخفه کن واقعا بازی جالب میشه
“برداشتن تمام آیتمها”
این واقعا کِرم عجیبیه ، الآن که دارم دوباره استارفیلد بازی می کنم کاملا متوجه این نکته هستم ، توجیهشم اینه که “دلت نمیاد آیتم ها رو ول کنی ” 😅
یه کد تقلب ریز میزنن خیلی ها به اسکzero weight ، و دیگه حدود هشتاد تن آیتم جمع میکنند 😅🤣 ولی خدایی لذت نداره بازی با کد تقلب و این چیزها. من الان دی ال سی الدن رینگ رو بیخیال شدم آقا نه وقتشو داشتم نه مهارتش
من این حسو برا انمی ها دارم😐یعنی اگه یه نفرو جا بذارم عذاب وجدان میگیرم و شب خوابم نمیبره🗿توی همه بازی ها همینطوریم
باید تا آخرین نفر را به بدترین شکل ممکن سلاخی کنم یا به رگبار ببندم و بدین سان روح و جسمم هردو در آرامشی وصف نشدنی گرفتار میشوند
زیاد خشاب عوض کردن هم یه عادت نمی دونم بگم درست یا غلطه ولی من هنوز به این اعتقاد دارم 👌
من که دوتا تیر شلیک میکنم خشاب عوض میکنم خیلی اعتیاد آور 😂
۲۹تا رو باید ۳۰ تا کنم
چرا؟
چون فکر میکنم ممکنه یجایی برم که چند نفر باشن و ۱دونه تیر کم بیارم و بمیرم.
در صورتی که همون نفر اول منو میکشه 😐
عه رفیقام
اینکه همه رو هم بکشی، گیمر های تازه وارد وقتی وارد یه بازی میشن همه رو میکشن و وقتی به وسطای بازی میرسن میفهمن یکی که میتونست اینجاها خیلی بهشون کمک کنه رو اول بازی کشتن.
بعضی وقتها هم هست یه باس قوی که هنوز وقتش نشده بری سراغش رو میخوان بکشن که خیلی سریع میفهمن نباید همه رو بکشن
این قضیه توی سولزلایک خیلی مهمه
تو اکثر اینا یا انگلیسی بلد نیستم یا تازه از اون دسته بازی برای بار اول بازی میکنم
من تو بازی metal gear solid v و hitman اصلأ نمیدونستم مخفی کاری چی هست همرو میرفتم به گلوله میبستم😅
یه مورد دیگه هم کشتن تمام انمی هاست. من تو خیلی از بازی ها مث اساسین کرید نمیتونم از خیر کشتن همه انمی ها بگذرم. اما متاسفانه تو بازی Dishonored متوجه شدم اینکار همیشه هم به سودمند نیست. تو دیسانرد یه مرضی داشتم که بعد از اینکه ماموریت تموم میشد یه تیر شلیک میکردم تا سربازا بریزن سرم و من با لذت همه رو سلاخی میکردم
من dishonored رو رو هارد و بدون کشتن تموم کردم(چهار پنج نفر که حساب نیست)
نمیدونم چه مرضی بود بالای سی بار یه تیکه رو لود میکردم تا بدون کیل برمش .
رسما سرش مشکل روانی پیدا کردم.
هر چقدر هم تو بازی های مخفی صبر کنم یه جا حوصلم سر میره با تیر میزنم تو سر ادمه لو میرم/:
همه اینایی که گفتی من انجام میدم ! من از کنسول آتاری شروع کردم بعد میکرو – سگا – جاوا – PC – Playstation و PSP و Android … همه ی اینا رو داشتم مهمترین مشخصه بازی اینه که ازش لذت ببری 😌🙂 اینکه بخای ادعای گیمر حرفه ای در بیاری حرف مفته!
بعنوان کسی که کل کمپ های مغولارو تو گوست زدم نکته یکی مونده به آخرو رد میکنم.
وقتی تو اوایل بازی استنس آب رو بگیری عملا بخاطر سرعت بالاش و ضعیف بودن دشمنا استنس سنگ بدرد نمیخوره،رو همون بمونی به نفعته.وقتی دفاع دشمنو میشکنی باید به استنس مورد علاقت سوییچ کنی،اینجوری بازی سریعتر هم میشه(من مثلا مورد علاقم آبه)استنس فقط واسه شکستن دفاعه،که اونم بهترین روشش اینه که بپری مثلث بزنی(جین لگد میزنه) از یجایی به بعد دیگه استنسارو مجبوری عوض کنی
و مهمترین چیز اینه که بدون تحقیق و بدون آشناییت با یک بازی نرید و اونو خرید کنید یا حداقل قبلش چهارتا گیمپلی ببینید
یارو نمیدونه ماینکرفت چیه همینطوری یه اسمی ازش شنیده میره دانلود میکنه و نمیدونه باید چکار کنه و خیلی راحت میزنه پاک میکنه همینطور راجب بازی های سولزلایک و سخت هم همینه
همیشه قبل خرید یک بازی چهارتا گیم پلی ازش ببینید
بچه ها لطف میکنید بگید آخرین تصویر این مقاله (کمبود صبر در برابر باسها) مربوط به کدوم بازی هست؟
🔶 عکس بازی Bloodborne هستش دوست عزیز
یه چیزو جا انداختین
رد کردن کاتسین ها.لامصب خیلی رومخه.کاتسین رو اسکیپ میکنی بعد یهو میبینی سختترین باس بازی جلوته
من واقعا کمبود صبر دارم و همین باعث میشه خیلی اشتباه کنم
با اینکه میدونم ولی بازم نمیتونم صبور باشم
ما از هفت سالگی داریم بازی میکنیم همش نوب بودیم هستیم جدا میگم چون همیشه به چشم رقابت به بازی ها نگاه نکردم غوطه وری در بازی و داستان برام اولویت بوده نمیگم نوبم ولی پرو هم نیستم قطعا مثلا غیر الدن رینگ هیچ سولز دیگه ای رو نتونستم پلی بدم چون فرصت غوطه وری نداشتی تا تکون میخوردی یه باس مینی باس میزد مثل پنیر لیقوان کف زمین بودی مخصوصا بلاد بورن که شد حسرت برام تا اومدم از اون ارت زیبای بازی لذت ببرم یه باس میومد یا مینی باس واقعا توان مبارزه باهاش رو نداشتم اعتراف میکنم نمی تونم ار پس بازی های سولز برنمیام ولی خوب بخاطر محیط و ارت بازی که شدیدا تحت تاثیر ادمو قرار میده ادم فقط میخواد بره جلو ببینه و متاسفانه غیر الدن رینگ نمیشه اینجور که میخام اعتراف کردم برارید اینم بگم دارک سولز سکیرو رو یکی از بچه ها باس های بازی رو میزد منم میرفنم جلو از محیط لذت میبردم چهارتا انمی معمولی که مزاحم نبودن و نیستن مخصوصا بسته الحاقی الدن رینگ وای هنر خالص چطور بازیگران بزرگ کارگردانان بزرگ جهان از دستشون در رفته دیدن این دنیا غنی رو که اتفاقا مارتین خلق کرده خلاصه که ماها داستانی باز هستیم نمیزارم زمانی که میتونم صرف لذت بردن از داستان و محیط کنم صرف حرفه ای کردنم کنم .به نظر من ویدیو گیم یعنی غوطه وری در داستان محیط زندگی با کاراکترها
فک کنم صبر و حوصله من موقع مبارزه با باس فایت ها خیلی زیاده
توی مبارزه با نیملس کینگ بیش از یک ساعت و نیم از وقتم رفت🗿(البته فقط فاز اولش یک ساعت و نیم طول کشید🗿🗿)
بیش از ۲ ساعت با ایشین مبارزه کردم. هر چقد ضرباتشو دیفلکت میکردم بازم نوار خستگیش سریع خالی میشد.
و البته توی مبارزه با demon of hatred که سخت ترین باس فایت عمرم بود به… رفتم و زمان از دستم در رفت😐(از استرس اون مبارزه پا هام تا دو روز میلرزیدن)
الکی زدن دکمه هارو قبول ندارم من مورتال کامبت ایکس ال و ۱۱ رو با همین روش تموم کردم
من که تو اخری همیشه موندم تو دارک سایدر ۲ اون یارو که مهارت یاد میده رو اول بازی سعی کردم بزنم از بس صبرم کم بود همش میباختم اخر سر ۱۰ دقیقع فایت دادم بردم.