نقد قسمت‌های اول و دوم از فصل دوم سریال House of the Dragon.
نقد قسمت‌های اول و دوم از فصل دوم سریال House of the Dragon.
نقد قسمت‌های اول و دوم از فصل دوم سریال House of the Dragon.
نقد قسمت‌های اول و دوم از فصل دوم سریال House of the Dragon.
نقد قسمت‌های اول و دوم از فصل دوم سریال House of the Dragon.
نقد قسمت‌های اول و دوم از فصل دوم سریال House of the Dragon.

نقد قسمت‌های اول و دوم از فصل دوم سریال House of the Dragon

ماهان حسن زاده
۱۲:۰۰ ۱۴۰۳/۰۴/۰۷
نقد قسمت‌های اول و دوم از فصل دوم سریال House of the Dragon.

سریال محبوب و مورد انتظار House of the Dragon یا خاندان اژدها که اسپین‌آفی بر سریال بازی تاج و تخت می‌باشد، پس از یک سال و نیم فاصله نسبت به فصل اول منتشر شد.

به طور قطع سریال House of the Dragon مورد انتظارترین سریال سال ۲۰۲۴ بوده است. سریالی که پس از فصل اولی موفق حال پس از یک سال و نیم وقفه بار دیگر تمام توجهات را در سراسر دنیا به خود جلب کرده تا باز هم شاهد دنیای خیالی و فانتزی این سریال اما این بار به مدت هشت قسمت باشیم. سریال در فصل اول با وجود ریسک‌های فراوان عملکردی موفق داشت. یکی از مهم‌ترین ریسک‌های این سریال تغییر برخی بازیگران نقش‌های اصلی در میانه فصل اول بود که از پس آن به خوبی برآمد.

در شروع فصل دوم اما بر خلاف فصل اول خبری از پرش زمانی چندین ساله و طولانی نبوده و فصل دوم سریال House of the Dragon درست پس از اتفاقات پایان فصل اول روایت می‌شود. در پایان فصل اول شاهد اتفاقی بسیار مهم و تأثیرگذار در ادامه راه سریال بودیم. ایموند تارگرین همراه با اژدهای غول‌پیکر خود یعنی ویگار، شاهزاده لوک ولاریون را به همراه اژدهایش به دو نیم تقسیم کرد تا این اتفاق شروعی باشد بر تمام درگیری‌ها، کینه‌ها و دشمنی‌ها. اما با شروع فصل دوم اولین تغییری که در همان ابتدا می‌توان متوجه آن شد، تفاوت تیتراژ ابتدایی سریال با فصل اول است. در فصل اول بیشتر شاهد چیزی شبیه به رد خون شخصیت‌ها بودیم اما در تیتراژ فصل دوم با تاریخچه وستروس و حکومت تارگرین‌ها بر آن روبرو هستیم. تیتراژی که نکات بسیاری دارد که نمی‌توان به همه آن‌ها اشاره کرد اما یک بخش مهم آن به پایان تیتراژ مربوط می‌شود که اگان را بر تخت آهنین و رینیرا را بر تخت دراگون استون به تصویر می‌کشد.

اما شروع قسمت اول با نمایی از وینترفل است که یادآور بسیاری از لحظات مختلف از سریال بازی تاج و تخت بوده و حس نوستالژی مخاطب را ارضا می‌کند. در این سکانس که با پدربزرگِ پدربزرگ ند استارک آشنا می‌شویم تنها یک نکته در شخصیت‌پردازی خاندان استارک به مخاطب یادآوری می‌شود که آن نیز مربوط به وفای به عهد خاندان استارک است. یکی از نقاط قوت و مواردی که سریال House of the Dragon به خوبی انجام می‌دهد، طراحی کاشت و برداشت در فیلمنامه است. بدان معنی که سریال اطلاعاتی را در اختیار مخاطب قرار داده و در ذهن او می‌کارد و سپس در همان قسمت یا قسمت‌های بعد نتیجه آن اتفاق را برای ما آشکار می‌سازد. به عنوان مثال در قسمت اول می‌شنویم که لرد کورلیس با محاصره کردن مسیر دریایی اجازه ورود برخی اقلام مهم را به کینگز لندینگ نمی‌دهد. کمی جلوتر در دیدار اگان با رعایا، آهنگری را می‌بینیم که به همین اتفاق اشاره داشته و این محاصره را دلیل کمبود امکانات و وضعیت بد اقتصادی می‌داند.

در فصل اول چند بار به این موضوع اشاره شد که ملکه کنونی وستروس یعنی هلینا تصاویر مبهمی از آینده می‌بیند و می‌تواند آن را به شکلی محو و مبهم پیش‌بینی کند. در قسمت اول در سکانسی او به اگان می‌گوید که نه از اژدهایان بلکه از موش‌ها می‌ترسد که این نیز دوباره کاشتی است که برداشت آن را در پایان قسمت اول با قتل شاهزاده جهریس می‌بینیم. حال که اسم شاهزاده جهریس آمد به یک مورد پرداخت دیگر در فیلمنامه اشاره می‌کنیم. سریال House of the Dragon به مخاطب نشان می‌دهد که جهریس تا چه اندازه برای پدرش اگان مهم است. اگان اصرار دارد تا جهریس از همان زمان کودکی در شورای کوچک پادشاهی حضور یابد و او در ذهن خود پسرش را آماده حکومتی طولانی بر وستروس می‌کند. سریال با به تصویر کشیدن اهمیت جهریس برای اگان، این پیام را می‌کارد که با قتل جهریس، اگان به جنون رسیده و بدون توجه به عواقب کارهایش فقط به دنبال انتقام خواهد بود، اتفاقی که دقیقا شاهد آن در قسمت دوم بودیم.

در دقیقه ۱۶:۳۰ قسمت اول، ما همان موش‌گیر قاتل را در ردکیپ می‌بینیم که آزادنه در قلعه چرخیده و کسی کاری به کارش ندارد. وجود این پلان برای آن است که قدم زدن بدون مشکل این شخص حتی از جلوی اگان و تخت پادشاهی توجیه شود.

قسمت اول سریال House of the Dragon تمرکز خاصی بر روی شخصیت‌پردازی اگان دارد. بنظر می‌رسد او بیشتر از اینکه پادشاهی شرور باشد، پادشاهی احمق و تحت کنترل است که حتی نزدیک‌ترین افراد به او، تصمیمات و شیوه کاری او را قبول ندارند. در همان جلسه بین اگان و رعایا می‌بینیم که او قصد برگرداندن دام را به صاحبش دارد اما اتو های‌تاور سریعا دخالت کرده و تصمیم اگان را زیر سوال می‌برد تا او مجبور به تغییر تصمیم خود در جلوی چشم همگان شود. در طرف دیگر لرد لریس استرانگ را می‌بینیم که به شکلی مخفیانه شاهد این اتفاق است و در دیدار با اگان به او متذکر می‌شود که شاید بهتر است دست پادشاه را تغییر دهد چرا که اتو های‌تاور دست پدر او بوده است. این نیز باز یک کاشت در فیلمنامه است که برداشت آن را در قسمت دوم می‌بینیم.

در بحث شخصیت‌پردازی سریال سعی کرده تا آلیسنت را کمی سفیدتر جلوه دهد. در سکانس مربوط به سوگواری همزمان آلیسنت و رینیرا که به شکلی موازی روایت می‌شود، شاهد شمع روشن کردن آلیسنت برای لوک پسر کشته شده رینیرا هستیم. اما وقت آن است تا به حوادث پایان قسمت اول یعنی واقعه خون و پنیر بپردازیم، واقعه‌ای که ظاهرا تفاوت‌هایی با روایت کتاب دارد. در نسخه سریال شاهد آن هستیم که دیمون مشخصا نام ایموند را آورده و از آن دو نفر می‌خواهد که ایموند را به قتل برسانند اما در کتاب اینگونه نیست.

در سریال سکانس قتل جهریس بسیار لطیف‌تر از آن چیزی است که در کتاب وجود دارد. در کتاب دو قاتل، چاقو را زیر گلوی میلور و جهریس دو پسر اگان گذاشته و از مادر (هلینا) می‌پرسند که کدام پسر را به قتل برسانند که مادر پسر کوچک‌تر یعنی میلور را انتخاب کرده و قاتل پس از یادآوری کردن تصمیم مادر به میلور برای کشته شدن او، در نهایت همان جهریس را به قتل می‌رساند که توصیفی بسیار دلخراش‌تر از آنچه در سریال دیدیم برای آن وجود دارد. این تفاوت بین کتاب و سریال می‌تواند دو دلیل داشته باشد، یک آنکه سریال به لحاظ به تصویر کشیدن صحنه‌های خشونت‌آمیز نسبت به کودکان دارای محدودیت بوده و دلیل دوم آنکه سریال با لطیف‌تر نشان دادن این واقعه و یا آنکه دیمون قصد جان ایموند را کرده بود و نه یک کودک، قصد دارد تا جناح سیاه را چندان تاریک نکرده و این جناح را سفیدتر و یا ساید خوب ماجرا معرفی کند تا مخاطب بتواند بیشتر با آن‌ها همراه شود و اصطلاحا نسبت به آنان دلزده نشود.

قسمت دوم سریال House of the Dragon از جایی آغاز می‌شود که قسمت اول پایان یافت و ما شاهد تکاپو و وضعیت آشفته قلعه پس از مرگ جهریس هستیم. قسمت دوم، چندین و چند نمای مفهومی درباره آغاز جنگی بزرگ پس از اتفاقات پیش آمده دارد که به آن خواهیم پرداخت. در همان شلوغی قلعه و جنب و جوش موجود، شخصی که در حال حمل سطلی است به زمین خورده و از درون سطل او چیزی بیرون می‌ریزد که شبیه به خاکستر است و خاکستر نشانه سوزانده شدن توسط اژدها می‌باشد که این بازی با خاکستر چند بار دیگر نیز در این قسمت تکرار می‌شود. این صحنه زمین خوردن سطل کات می‌خورد به سکانس عصبانیت اگان که در حال تخریب ماکت ساخته شده توسط پدرش است.

این ماکت را پدر اگان یعنی ویسریس در طول سال‌ها و با حوصله و وسواس خاصی ساخت و حال اگان از رو خشم در حال نابود کردن و تخریب آن است. این اتفاق نیز دوباره نمایی مفهومی است، ماکتی که در سالیان به دست ویسریس ساخته شده و میراث او بود به دست پسرش در حال نابودی است. مهم‌ترین میراث ویسریس در طول حکومتش صلح بود و اگان در حال از بین بردن این میراث است. این قضیه هنگامی جدی‌تر می‌شود که در حین تخریب این ماکت شاهد آن هستیم که اگان فریاد می‌زند “من اعلان جنگ می‌کنم”.

ویژگی دیگری که هر فیلم و سریال یا اثر نمایشی باید داشته باشد، روایت با تصویر است. کاری که سریال House of the Dragon نیز انجام می‌دهد. ایموند تارگرین وارد اتاق خود شده و از طریق سکه‌هایی که بر روی زمین افتاده بود متوجه می‌شود که او هدف اصلی قاتلان بوده اما در آن لحظه در اتاقش حضور نداشته است و همین چند پلان ساده بدون کار اضافه این موضوع را روایت می‌کند. در مراسم سوگواری جهریس نیز سریال بدون کار عجیب و غریبی کاهش محبوبیت و مقبولیت رنیرا بین مردم را به تصویر می‌کشد.

اما یک سکانس و نمای مهم در مراسم سوگواری جهریس وجود دارد که مربوط به یک نمای POV از هلینا می‌شود. در حالی که مردم برای ادای احترام مشغول ریختن و پرتاب گل هستند، ما نمایی را از زاویه دید هلینا می‌بینیم که باز هم مثل اتفاق ابتدای قسمت این گل‌های ریز که به هوا پرتاب می‌شوند شکل و شمایلی مثل خاکستر دارند. از آنجایی که می‌دانیم هلینا تصاویری از آینده را می‌بیند، این موضوع ترسناک‌تر می‌شود.

اما در آن سمت ماجرا شاهد تکاپو رینیرا و شورایش پس از شنیدن این خبر هستیم. هنگامی که سریال توانسته باشد شخصیت‌پردازی خود را به شکلی درست انجام دهد و از آن سمت بازیگر نیز کار خود را بلد باشد، نتیجه‌اش می‌شود لبخند ریز دیمون و با میمیک درست صورت که با آرامشی خاص در میان جنب و جوش سایرین نشسته و تنها به خودش فکر می‌کند. بازی با تصویر سریال اما به اینجا ختم نمی‌شود، کریستین کول در اتاق جهریس شاهد تخت خونی او است که این نما کات می‌شود به نمایی که رینیرا مشغول بازی کردن با کودکان خود است که سکانسی مفهومی را شکل داده است.

سکانس مهم دیگر قسمت دوم سریال House of the Dragon به دیالوگ‌های بین کول و سِر اَریک بازمی‌گردد. سریال توانسته شخصیتی را از کریستین کول بسازد که مشخصا احساس گناه کرده اما همچنان به کار خود ادامه می‌دهد. دیالوگ‌های کول و جملاتی که به اریک می‌گوید تماما صحبت‌های او با شخص خودش است. او یه کثیف بودن شنل اریک اشاره کرده و می‌گوید که باید فورا تمیز شود چرا که سفیدی شنل نشانه پاکدامنی گارد پادشاهی است و یا اریک را برای غیبت در شب قتل مواخذه می‌کند و سپس نقشه‌ای برای قتل رنیرا می‌کشد. تمام این اتفاقات شخصیت‌پردازی است. کاراکتری که مشخصا احساس گناه داشته و قصد دارد تا به شیوه‌ای برای خود بخشش بخرد.

سکانس پایانی قسمت دوم House of the Dragon تا حدی توانست دل آن‌هایی که از سکانس پایانی قسمت اول ناراضی بودند را به دست آورد. مبارزه بین دو برادر یعنی سِر اَریک و سِر اِریک مبارزه‌ای تعلیق‌آمیز بود چرا که مخاطب نیز درست به مانند سایر شخصیت‌ها نمی‌توانست هویت آن دو را تشخیص دهد و همان حس سربازی که نمی‌دانست به کدام یک حمله کند را داشت. حتی پس از کشته شدن یکی از آنان همچنان مخاطب و رینیرا به طور مشترک شک داشتند که الان چه کسی زنده مانده است. در مجموع سکانس پایانی نبردی موفق و تعلیق‌برانگیز را به تصویر کشید.

سریال House of the Dragon در دو قسمت ابتدایی خود مشغول زمینه‌چینی برای اتفاقات بزرگ و هولناک آینده بود، اتفاقاتی که قطعا پر از خون و آتش و خاکستر خواهد بود که در قسمت دوم به دفعات با استفاده از نماهایی مفهومی به این خاکستر و ویرانی پس از آن و از بین رفتن تنها میراث ویسریس تارگرین یعنی صلح، اشاره کرد.

𝚏𝚒𝚛𝚎𝚏𝚕𝚢 (ساول گودمن قدیم)boy gamerMalassezia furfurBADMANloghainHELLO.BROTHERSویتو اسکارلتا

ایرانیکارت

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

نقد قسمت‌های اول و دوم از فصل دوم سریال House of the Dragon.
نقد قسمت‌های اول و دوم از فصل دوم سریال House of the Dragon.
نقد قسمت‌های اول و دوم از فصل دوم سریال House of the Dragon.
نقد قسمت‌های اول و دوم از فصل دوم سریال House of the Dragon.
نقد قسمت‌های اول و دوم از فصل دوم سریال House of the Dragon.

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نقد قسمت‌های اول و دوم از فصل دوم سریال House of the Dragon.