نگاهی به روایت Final Fantasy 7 Rebirth و مقایسه آن با بازی اصلی (قسمت پایانی: بازی آخر و نجات کودکان)
در این مقاله مروری بر انتظارات، خواستهها و پیشبینیها از بازی آخر سهگانه بازسازی فاینال فانتزی ۷ (Final Fantasy VII) خواهیم داشت.
- نگاهی به روایت Final Fantasy 7 Rebirth و مقایسه آن با بازی اصلی (قسمت اول)
- نگاهی به روایت Final Fantasy 7 Rebirth و مقایسه آن با بازی اصلی (قسمت دوم: پایانبندی)
*این مقاله حاوی اسپویلر برای فاینال فانتزی ۷ ریبرث (Rebirth) است.*
نحوه حضور اریث در بازی آخر
همانطور که در مقاله قبلی گفته شد، مسیری که بازی آخر سهگانه قصد دارد با شخصیت اِریث (Aerith) و بعد از پایان ریبرث طی کند، بسیار ریسکی است؛ البته، دلیل استفاده از کلمه «ریسکی» این است که به عقیده من، این مسیر پتانسیل لازم برای سرودن داستانی ارزشمند و معنادار را دارد، وگرنه آن را صرفا «احمقانه» میخواندم! اما در هر حال، چیزی که تقریبا هیچکس نمیتواند آن را انکار کند، خطر بسیار زیاد این رویکرد است. نحوه حضور و به تصویر کشیدن اریث در بازی بعدی بسیار مهم است و اگر این مورد به طرزی مناسب و بسیار سنجیده انجام نشود، به روایت آسیب وارد خواهد شد!
یکی از نگرانیهای من و بسیاری دیگر از هواداران تا قبل از عرضه ریمیک (Remake)، این بود که پرداخت به اریث به خوبی انجام نشود و نسخه بازسازیشده، این شخصیت را صرفا به یک جور قدیسه تبدیل کند که کل هویت او به مرگ فداکارانهاش خلاصه میشود؛ البته، این اصلا اتفاقی نبود که رخ داد و شخصیتپردازی اریث در ریمیک به بهترین شکل ممکن انجام شده بود! اما اتفاقاتی که در دقایق پایانی ریمیک رخ داد و آن همه صحبت درباره «سرنوشت» باعث شد که بخشی از نگرانیهای پیش از عرضه ریمیک و در رابطه با نحوه پرداخت به اریث، برای بازی دوم بازگردند، منتهی مجددا، در ریبرث نیز این اتفاق رخ نداد. اکنون اریث مُرده، اما همچنان و برای سومین بار، باید درباره اینکه بازی بعدی چگونه میتواند این شخصیت را خراب کند، صحبت کرد! اگر هر بازی دیگری بود، در اینجا با خود فکر میکردم که شاید مشکل از بدبینی من است؛ اما اگر پایان ریبرث را تجربه کرده باشید، میدانید که اکنون، نگرانی از این بابت حتی از قبل هم موجهتر است! در حقیقت، میتوانم بگویم چیزی که خواندید، چکیدهای از دیدگاه من و بسیاری دیگر درباره روایت سهگانه بازسازی تا به اینجا بوده و هر چقدر هم که عملکرد کلی سازندگان عالی بوده باشد، اما تا وقتی که بازی آخر منتشر نشده، امکان خراب کردن و در نتیجه جای نگرانی وجود دارد.
به نظر من، حضور اریث در بازی بعدی باید بسیار مختصر باشد. چه قرار باشد صحنههای جدید از اریث را شاهد باشیم و یا صرفا در قالب فلشبک این شخصیت را مشاهده کنیم، صحنههایی که اریث و به هر نحوی در آنها حضور دارد، باید انگشت شمار باشند! شخصا حتی نمیخواهم که بیش از حد درباره اریث صحبت شود و برای مثال، در هر مکالمه اتفاقی به این شخصیت اشاره شود! اگر قرار باشد اریث را زیاد مشاهده کنیم، رفتن او دیگر چندان معنی ندارد!
صرفا محدود بودن حضور اریث در بازی بعدی کافی نیست! به عقیده من، نحوه به تصویر کشیدن اریث در همان صحنههای انگشت شمار نیز باید بسیار خاص و به گونهای باشد که همواره حس زنده نبودن و رفتن او را القا کند. به صورت خلاصه، دیدن اریث نباید به اتفاقی کاملا معمولی و بیتاثیر تبدیل شود.
نحوه به تصویر کشیدن اریث در نجات کودکان (Advent Children) و جوری که آن فیلم هیچگاه او را درست نشان نمیدهد، رویکردی است که بازی سوم میتواند در رابطه با صحنههایی که این شخصیت در آنها حضور دارد، پیش بگیرد.
روایتی تاریکتر
یکی از چیزهایی که من را برای قسمت سوم هیجانزده میکند، روایت تاریکتری است که در آن بازی قرار است مشاهده کنیم. کشمکش میان شینرا (Shinra) و ووتای (Wutai) قرار است به جنگی مستقیم تبدیل شود که کل دنیای بازی را تحت تاثیر قرار خواهد داد، جهان در یک قدمی نابودی قرار خواهد داشت و علاوه بر معلق بودن یک شهابسنگ در آسمان، قرار است شاهد پرسه زدن کایجوها در دور تا دور سیاره باشیم، حال جسمی و روانی کلاود هم که در وضعیت سقوط آزاد قرار دارد! ریمیک و ریبرث به طرزی بسیار عالی و مُفصل به لحظات شاد پرداختند و بعد از تجربه آن دو بازی، من مشکلی ندارم اگر روایت قسمت سوم بیشتر به سمت و سویی تاریک برود.
وجود یک شهابسنگِ معلق در آسمان و با کیفیت بصری که از عنوان بعدی سهگانه انتظار میرود، میتواند یکی از خیرهکنندهترین مناظری باشد که در هر بازی دیدهایم و تجربه گشت و گذارِ دنیا در قسمت سوم را بسیار خاص و بهیادماندنی کند.
بخش Northern Crator در بازی بعدی میتواند دیوانهوار باشد! Northern Crater یکی از مهمترین بخشهای بازی اصلی است و در آن اتفاقات تعیینکننده زیادی رخ میدهد؛ اما چیزی که باعث میشود برای تجربه این بخش، بیش از سایرین مشتاق باشم، این است که در طول ریبرث، اتفاقات خاصی رخ میدهد که برای بخش Northern Crater مقدمهچینی میکنند و اگر به آنها فکر کنید، این بخش در بازی بعدی میتواند بسیار متفاوت از بازی اصلی باشد و در آن اتفاقات غیرمنتظرهای رخ دهد!
برای مثال در این بخش از بازی اصلی، سفیروث (Sephiroth) سعی میکند با صحبت کردن درباره زَک (Zack)، ذهن کلاود را به هم بریزد؛ اما اکنون که کلاود زَک را به یاد دارد، صحبت کردن درباره این شخصیت دیگر قرار نیست به اندازه قبل موثر باشد و احتمال اینکه سفیروث و در راستای به هم ریختن ذهن کلاود، رویکردی متفاوت را پیش بگیرد، بسیار زیاد است.
تلاش سفیروث در راستای ایجاد شک و شبهه حول تیفا (Tifa)، یکی از بخشهای روایت ریبرث بود که در بازی اصلی وجود نداشت؛ اگرچه در مقاله قبلی درباره یکی از دلایل احتمالی انجام چنین کاری توسط سفیروث صحبت شد، اما هدف دقیق او از انجام این کار همچنان مشخص نیست. اکنون من میتوانم بگویم که محتملترین دلیل انجام این کار توسط سفیروث را پیدا کردم و واقعا عجیب است که فهمیدن چنین چیزی اینقدر زمان بُرد! اگر به یاد داشته باشید، در بخش Northern Crater بازی اصلی، سفیروث با استفاده از قدرت جنوا (Jenova)، واقعا شکل تیفا را به خود گرفت و گروه را فریب داد! همانطور که در ریبرث مشاهده کردیم، صرفا شک و تردید کلاود کافی بود که او تا یک قدمی کشتن تیفا پیش برود؛ پس از مقدمهچینی فراوانی که در طول ریبرث انجام شد، تبدیل شدن جنوا به تیفا عواقبی به مراتب سنگینتر از بازی اصلی به همراه خواهد داشت و میتواند کلاود را به کلی از کنترل خارج کند!
فروپاشی سلولی Soldierها، یکی از چیزهایی است که در سهگانه بازسازی، بسیار بیشتر از بازی اصلی به آن پرداخته میشود. ریمیک و ریبرث، فروپاشی سلولی را همچون یک اتفاق غیرقابل اجتناب و ترسناک به تصویر میکشند که رفته رفته و با پیشروی داستان، حتی خودِ کلاود هم از بابت آن هراس پیدا میکند و نمیتواند آن را پشت گوش بیندازد. در بازی اصلی، فروپاشی سلولی چیزی نبود که کلاود را تحت تاثیر قرار دهد؛ با توجه به پرداخت بسیار بیشتر در ریمیک و ریبرث به این موضوع و علیالخصوص واهمه کلاود از بابت این اتفاق، فروپاشی سلولی احتمالا قرار است به نحوی به کلاود آسیب بزند و شخصا در این ایده پتاسیل بسیار بالایی برای داستانسرایی میبینم!
طراحی ابتدایی کلاود برای ریمیک که در اولین تریلر گیمپلی این عنوان در سال ۲۰۱۵ شاهد آن بودیم، با مواردی همچون گودی شدید و لکههای خاکستریرنگ در زیر چشمان، این شخصیت را از همان ابتدا با ظاهری عجیب و مریضگونه به تصویر میکشید (تصویر بالا). من تغییر رویکرد سازندگان در رابطه با نحوه به تصویر کشیدن کلاود در ریمیک و انتخاب ظاهر نهایی او (تصویر پایین) را مثبت میدانم، اما در صورت رفتن روایت به سمت و سویی که درباره آن صحبت شد، در بازی سوم میتوانیم شاهد بازگشت طراحی ابتدایی این شخصیت (نه اینکه دقیقا همان مدل) و استفاده از آن برای داستانسرایی موثرتر باشیم.
آیا بازی سوم وقایع نجات کودکان را شامل خواهد شد؟
برای افرادی که نمیدانند، Final Fantasy VII Advent Children که در ایران با نام «نجات کودکان» شناخته میشود، یک فیلم انیمیشن است که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد و وقایع آن دو سال بعد از پایان فاینال فانتزی ۷ اصلی رخ میدهد. به عنوان یک هوادار فاینال فانتزی که میداند این سری در ایران پرطرفدار نیست، من میتوانم با اطمینان بگویم که در ایران، نجات کودکان یک فیلم Cult Classic محسوب میشود و این انیمیشن اولین و احتمالا تنها عامل آشنایی بسیاری با فاینال فانتزی است!
چیزهای زیادی وجود دارد که میتوان درباره نجات کودکان گفت، اما در این مقاله کمتر به عنوان یک انیمیشن نوستالژیک، و بیشتر به عنوان بخشی از روایت کلی فاینال فانتزی ۷ به این فیلم نگاه خواهیم کرد.
اولین چیزی که میتوانم درباره نجات کودکان بگویم، تاثیر آن بر روی پایانبندی بازی اصلی است. من پایانبندی فاینال فانتزی ۷ اصلی را جزو بهترینها در تاریخ بازیهای ویدیویی میدانم! صرفا وجود نجات کودکان، موردی است که به پایانبندی بازی اصلی آسیب میزند و بخش زیادی از ابهام حول اتفاقی که رخ داد را از بین میبرد؛ اما با وجود این مورد، باید بگویم که شخصا پایانبندی نجات کودکان را نیز واقعا و به دلایلی متفاوت دوست دارم! اگر بخواهم به صورت خلاصه بگویم، بازی اصلی پایان بهتری برای دنیای فاینال فانتزی ۷ ارائه میدهد، اما پایانبندی نجات کودکان برای شخصیتها و علیالخصوص کلاود بهتر است.
اگر تا همین چند ماه پیش از من میپرسیدید «آیا دوست داری سهگانه بازسازی وقایع نجات کودکان را شامل شود؟» پاسخ من یک نه ساده بود؛ اما بعد از تجربه ریبرث، من تا حدودی دوست دارم که چنین اتفاقی رخ دهد! بدون ورود به جزئیات، شخصا فکر میکنم که از نظر روایی، نجات کودکان دارای ایدههای جالب زیادی است؛ منتهی پیادهسازی و نحوه پرداخت به اکثر این ایدهها چندان خوب نیست و من همیشه فکر میکردم که در چهارچوب داستانی دیگر، این ایدهها میتوانند بسیار بهتر جواب دهند. سهگانه بازسازی تا به اینجا، نهتنها برای پیادهسازی بهتر تعدادی از این ایدهها زمینه لازم را فراهم کرده، بلکه میتواند در قسمت آخر و با اختصاص زمان بیشتر برای پرداخت به آنها، از پتانسیل واقعی ایدههای مذکور استفاده کند!
حتی همین الان، برخی از صحنههای نجات کودکان وجود دارند که بعد از تجربه ریمیک و ریبرث و صرفا با مدنظر داشتن وجود این دو بازی، تاثیرگذاری بیشتری دارند. در صورت قرار گرفتن وقایع نجات کودکان در چهارچوب روایتِ یکپارچه سهگانه بازسازی، فقط میتوان تصور کرد که چقدر از ایدههای این فیلم قرار است بهتر جواب دهند.
البته، بسیاری از ایدهها در نجات کودکان وجود دارند که آنها را دوست ندارم و فکر نکنم صرفا پیادهسازی بهتر برای نجات دادن آنها کافی باشد! اصلیترین آنها صفر تا صد مسائل مربوط به «بقایای سفیروث» و به ویژه شخصیت کاداج (Kadaj) است که خلاصه بگویم، جالب نیست!
کاداج (سفیروثِ مناطق محروم) شخصیتی چنان نچسب است که فکر نکنم هیچ میزانی از پرداخت برای قابل تحمل کردنِ او کافی باشد! بدترین بخش ماجرا، این است که این شخصیت و کارهایی که انجام میدهد، بیش از هر فرد دیگری بر روی اتفاقات نجات کودکان و مسیر روایت تاثیر میگذارد؛ موردی که باعث میشود پوشش دادن وقایع نجات کودکان اما بدون حضور او، بسیار سخت باشد. شما را نمیدانم، اما بعد از سالها صبر کردن و سه بازی، سر و کله زدن با این دیوانه چیزی نیست که من از پایان سهگانه میخواهم!
با در نظر داشتن این موارد، شخصا بهترین رویکرد ممکن را قرار دادن برخی از ایدههای نجات کودکان در چهارچوب روایت قسمت آخر و بدون پوشش دادن کامل وقایع آن فیلم میدانم! به عنوان چند مثال که چنین چیزی چگونه میتواند کار کند، فرض کنید که کلاود مالیخولیایی که در نجات کودکان مشاهده میکنیم، در اواخر بازی بعدی، پیش از سقوط شهابسنگ و به دلیل فروپاشی سلولی که درباره آن صحبت شد، به چنین وضعیت روانی دچار شود، یا ما شاهد دنیای پس از شهابسنگ باشیم، اما خبری از بقایای سفیروث نباشد و یک تجربه آرام و بیهیاهو را شاهد باشیم که به افکار و احساسات شخصیتها درباره وقایعی که رخ داده میپردازد، یا اینکه نبرد بر فراز میدگار که در نجات کودکان مشاهده میکنیم پیش از سقوط شهابسنگ رخ دهد و … شخصا قرار دادن ایدههای جالب نجات کودکان در چهارچوب داستانی متفاوت و پرداخت بهتر به آنها را، بهتر از بازسازی کامل وقایع آن فیلم میدانم؛ چونکه همانطور که گفته شد، برخی از بخشهای آن فیلم چندان خوب نیست و از ریشه مشکل دارند!
تقریبا همیشه، بازیها و فیلمهای بسیارخوب بازسازی (Remake) میشوند و دلیل اصلی که بحث درباره «عدم نیاز به بازسازی» همواره وجود داشته و دارد، همین است! شخصا دوست دارم برای یک بار، بازسازی و دادن شانس مجدد به اثری را ببینم که ایدههای جالب داشته، ولی در پیادهسازی آنها چندان خوب عمل نکرده.
برگردیم به سراغ سوالی که مطرح شد؛ آیا بازی سوم نجات کودکان را شامل میشود؟ در حال حاضر پاسخ قطعی برای این سوال وجود ندارد! در طول ریمیک و ریبرث، یک سری مقدمهچینی حاکی از رخ دادن چنین اتفاقی وجود دارد، اما هیچ یک از آنها چندان بزرگ نیست که آن را تایید کند. بازی سوم نهتنها باید میزان وحشتناکی محتوا از بازی اصلی را بازسازی کند، بلکه شامل کلی اتفاق جدید هم خواهد شد و باید خطهای داستانی ایجادشده در ریمیک و ریبرث را نیز به جمعبندی مطلوب برساند؛ پوشش دادن وقایع نجات کودکان، وسعت بازی بعدی را به قدری زیاد خواهد کرد که کلمه مناسبی برای توصیف آن به ذهنم نمیرسد! پس فعلا انتظارات خود را کنترل کنید.
هر اتفاقی افتاد، امیدوارم که حداقل لباسهای نجات کودکان در بازی بعدی قابل دریافت باشند! تیپ کلاود و تیفا در این فیلم سنگین است!
عنوان بازی آخر سهگانه چه خواهد بود؟
با توجه به نحوه نامگذاری دو بازی اول سهگانه، احتمالا عنوان بازی آخر نیز یک کلمه دو واجی خواهد بود که با Re شروع میشود. با در نظر داشتن این نکته، اولین حدس من برای عنوان بازی آخر سهگانه، Reborn بود؛ اگرچه همچنان این کلمه را محتملترین عنوان برای بازی آخر سهگانه میدانم، اما اگر بخواهم یک حدس دوم هم بزنم، میگویم Return.
خواستهها از بازی آخر سهگانه
اولین خواسته من از بازی آخر سهگانه که فکر کنم همه با آن موافق باشند، یک پایانبندی واضح است! وجود کمی ابهام حول برخی از مسائل مشکلی ندارد؛ این موردی است که درباره پایانبندی بازی اصلی هم صدق میکرد و به عقیده من، باعث بهتر شدن آن شده بود! من صرفا نمیخواهم که پایان بازی آخر گیجکننده باشد! من دوست ندارم که حین تجربه پایان در حال سر در آوردن از معنی اتفاقاتی که دارد رخ میدهد باشم، دوست ندارم مقالات و ویدیوهای طولانی برای توضیح پایان نوشته و ساخته شود و … شخصا فکر میکنم که در مرحله آخر بازی بعدی، به هیچ وجه نباید ایدههای جدید درباره دنیا معرفی شود و تمامی اطلاعات مورد نیاز باید پیش از رفتن به دانجن آخر به مخاطب داده شود تا اینگونه بتوان تماما غرق تجربه شد؛ بهجای اینکه بازیکن به هر اتفاقی که رخ میدهد با تردید و سردرگمی واکنش نشان دهد.
مورد دیگر، این است که شخصا دوست دارم بازی بعدی یک وداع واقعی با فاینال فانتزی ۷ باشد. تا زمان انتشار بازی سوم، احتمالا بیش از ۳۰ سال از انتشار فاینال فانتزی ۷ اصلی گذشته و من از ادامه پیدا کردن و گسترش بیوقفه داستانها تا زمانی که برای آنها تقاضا وجود دارد، خوشم نمیآید! شخصا فکر میکنم که وقت خداحافظی با این دنیا و شخصیتهای آن فرا رسیده.
بیایید تصور کنیم در دنیایی زندگی میکردیم که نجات کودکان در آن وجود نداشت و پایان آن فیلم (صرفا صحنه داخل کلیسا و به صورت جدا از بقیه فیلم) در انتهای بازی سوم سهگانه بازسازی اتفاق میافتاد. شخصا فکر میکنم که در صورت رخ دادن چنین اتفاقی، از پایانبندی سهگانه واقعا راضی میبودم! البته، در حال حاضر و با وضعیتی که این سهگانه خود را در آن قرار داده، بعید است که رخ دادن این اتفاق (مگر در یک چهارچوب روایی بسیار خاص) چندان جواب دهد؛ اما اینکه سازندگان توانستهاند ۸ سال بعد از انتشار بازی اصلی و در این فیلم، یک پایانبندی دیگر و بسیار خوب برای این دنیا و شخصیتها خلق کنند، کمی امیدبخش است که شاید بازی سوم هم میتواند چنین کاری را انجام دهد!
سخن پایانی؛ تریلر رونمایی از ریمیک را به یاد داشته باشید
شاید چیزی که میخواهم بگویم عجیب باشد، اما در چند سال اخیر، یکی از دلایلی که باعث شده نسبت به وعده روایی سهگانه بازسازی خوشبین باشم و مقداری امید داشته باشم که این عناوین، توانایی بر آمدن از پس چالش عظیمی که برای خود ایجاد کردهاند را دارند، تریلر رونمایی از ریمیک است که در مراسم E3 سال ۲۰۱۵ منتشر شد! مدتی بعد از تجربه ریمیک برای اولین بار، من به سراغ تریلر رونمایی این عنوان بازگشتم و از ابتدا تا انتهای این تریلر و به ویژه سخنان راوی، یک معنی تازه داشت! معنی کلمات فرقی با قبل نداشت، اما تجربه ریمیک و تماشای پایانبندی آن، سخنان راوی را در یک چهارچوب جدید قرار میداد که باعث میشد بتوان حرفها او را به شکلی که تا پیش از آن ممکن نبود، فهمید و درک کرد! تماشای این تریلر بعد از اتمام ریمیک، دقیقا همان حس تجربه مجدد بازی اصلی برای دومین بار، قرار گرفتن بسیاری از اتفاقات در یک چهارچوب جدید و در نتیجه فهمیدن بهتر بسیاری از چیزها را داشت.
چیزی که اصلا و ابدا انتظار آن را نداشتم، این بود که بعد از تجربه ریبرث، بار دیگر اتفاقی که پس اتمام ریمیک رخ داد تکرار شود و این تریلر و سخنان راوی در آن، مجددا در یک چهارچوب جدید قرار بگیرند و معنای تازه که تا پیش از آن، امکان پی بردن به آن وجود نداشت، به دست آورند!
اگر نمیدانید که دارم از چه حرف میزنم، اکنون ما راوی تریلر رونمایی از ریمیک را میشناسیم.
شاید از خود بپرسید که این موارد چگونه باعث میشوند که به موفقیت وعده روایی سهگانه بازسازی امیدوار شد؟ همانطور که گفته شد، در فاینال فانتزی ۷ اصلی، بسیاری چیزها وجود دارند که بعد از اتمام بازی آنها را میفهمید؛ این «فهمیدن» به گونهای نیست که صرفا باعث غافلگیری بازیکن شود؛ ممکن است متوجه شوید که شخصیتی نسبت به یک چیز خاص چه احساسی داشته که قبلا متوجه آن نشده بودید، دلیل انجام اقدامی خاص توسط یک شخص چیست، در یک صحنه که قبلا مبهم بود واقعا چه اتفاقی رخ میدهد و … به اتمام رساندن بازی برای اولین بار، بسیاری از چیزها را در چهارچوبی جدید قرار داده، باعث میشود که بتوان از منظری متفاوت به آنها نگاه کرد و در نتیجه اتفاقات، مسائل مربوط به شخصیتها و به صورت کلی، روایت، بیشتر از قبل معنا و ارزش پیدا میکند.
آنچه که درباره تریلر رونمایی از ریبرث گفته شد، نهتنها با یکی از دلایل اصلی که باعث ویژه و بهیادماندنی شدن روایت فاینال فانتزی ۷ اصلی شده بود، همخوانی دارد، بلکه رخ دادن چنین اتفاقی برای چیزی به کماهمیتی یک تریلر، تا حدودی امیدبخش است که سازندگان میدانند که دارند با روایت این سهگانه چه میکنند؛ اگر بعد از بازی آخر، بتوان به تغییرات روایی سهگانه بازسازی به همان گونهای نگاه کرد که به بسیاری از چیزها در بازی اصلی و بعد از اتمام آن نگاه میکنیم و به طرزی بسیار زیبا، در آنها معنی تازه مییابیم، من میگویم که این سهگانه توانسته ماموریت خود را با موفقیت به پایان برساند!
البته، این موارد درباره یک تریلر است و هر چقدر هم که این نکات جالب باشند، اما در نهایت من تمام انتظاراتم را حول چنین چیزی شکل نمیدهم! در طول این سری مقاله، من درباره نظرم راجع به وعده روایی سهگانه بازسازی فاینال فانتزی ۷ که در دقایق پایانی ریمیک از آن رونمایی شد، صحبت نکردم؛ دلیلش این است من چیز چندان خاص و جالبی برای گفتن درباره این موضوع ندارم که تاکنون از هزار نفر دیگر نشنیده باشید! درست همچون اکثر هواداران، دیدگاه من نیز درباره این موضوع پیچیده است و تا انتشار بازی آخر سهگانه و دیدن تصویر کامل، نمیتوانم نظر قطعی درباره آن بدهم. در حال حاضر من نسبت به ادامه روایت به طرزی محتاطانه خوشبین هستم و اصلیترین دلیل این خوشبینی، درک فوقالعاده سازندگان از شخصیتها و پرداخت بینظیر به آنها در ریمیک و ریبرث است. بازی آخر سهگانه میتواند یک فاجعه به تمام معنا باشد؛ چیزی که باعث شود در آینده، حتی محتمل دانستن موفقیت وعده روایی این سهگانه توسط من و بسیاری دیگر خندهدار به نظر برسد! اما در حال حاضر و با در نظر داشتن همه و همه چیزهایی که در طی این سه مقاله خواندید، نظر فعلی من درباره وعده روایی این سهگانه همان چیزی است که بعد از تمام کردن ریمیک بود: بیایید صبر کنیم و ببینیم چه میشود.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
گرافیک واقعا قشنگی داشت
من ترجیح میدم نجات کودکان به صورت اون انیمه گرون باقی بمونه
و بلاخره ببینیم اصلا داستان جنون کلود به کجا میرسه
به نظر من یکی از فرنچایز های محبوب تر میشد نسبت به الان اگه تطبیقشون با سری انیمیشن هاش بیشتر میشد اسکوئرانیکس یه خرده کم کاری کرد از این بابت
چه مقاله آشفتهای! اصلا منظور نگارنده رو متوجه نشدم، غیر از اینکه کلا درباره سلیقه های شخصی صحبت شد.
شاید بخوان قسمت ۳ رو جوری پایان برسونن که دوباره وصل شه به نجات کودکان و دوباره بریم ببینیمش..
ولی خوب نجات کودکان خیلی خیلی دارک بود اصلا انگار برای بزرگسال ساخته شده بود اگه دقت کنید خود بازی انگار یکم تینیجر گونست در برابر اون ژاپنی بازیش خیلی زیاده و عشقولانس….
راجب پایان ریبرث هم خداییش خیلی پیچیده بود پایانش و حتی مرگ اریث بار احساسی نداشت ولی مطمئنم دلیلی داشتن که اینکار رو کردن ..
خیلی مشتاق پارت سومشم
ممنون از مقالتون