نقد و بررسی بازی Hellblade 2 + بررسی ویدیویی
طی این مقاله قصد داریم سرانجام پس از گذشت سالها با عرضهی عنوان Hellblade 2 آن را زیر ذرهبین قرار داده و به بررسی این تجربهی تعاملی سینماتیک بپردازیم.
زمانی که برای اولین بار نسخهی ابتدایی Hellblade را تجربه کردم محو خصوصیات ظاهری و صداگذاری آن شده بودم اما به همان اندازه در طول تجربه برخی رویکردهایی که در قبال روایت و گیمپلی کلی بازی اتخاذ شده بود برایم آن چنان خوشآیند نبود چرا که نشان میدادند این اثر هنوز به صورت کامل مطمئن نیست که میخواهد یک اثر سینماتیک تمام عیار باشد یا اینکه میخواهد به قوانین «ویدیو گیمی» سنتی پایبند بماند و به همین دلیل بیثباتی زیادی مخصوصا در بخش گیمپلی آن اثر دیده میشد. حالا پس از تجربهی Hellblade 2 میتوانم با قاطعیت بگویم که Ninja Theory حالا درست همچون Senua با اعتماد به نفس و هدفی بسیار مشخص بازگشته است.
این استودیو ذات سینماتیک اثر خود را قبول کرده است و در همین راستا تمامی ابعاد این تجربهی تعاملی را در خدمت رویکرد سینماتیک خود به کار گرفته اما سوالی که به وجود میآید آن است که آیا در این کار موفق بوده است؟! با گیمفا همراه باشید تا با هم پاسخ این سوال را دریابیم.
بازی Hellblade 2 توسط فروشگاه سیدی کی برای نقد و بررسی در اختیار تیم گیمفا قرار گرفته است
بازگشت حماسی Senua و روان پریشانش
بعد روایی عنوان Hellblade 2 در همان نگاه اول بسیار انعطافپذیرتر و مرتعشتر از اثر اورجینال جلوه میکند و میتواند گیراتر ظاهر شود.
داستان نسخهی دوم Hellblade کمی بعد از پایان قسمت اول آغاز میشود، زمانی که Senua به منظور نجات مردمانش که توسط قبیلهای از وایکینگها به نام Marauders به عنوان برده به Iceland منتقل شدهاند به صورت خود خواسته اجازه میدهد به عنوان یک برده توسط این گروه دستگیر شده و به مکانی منتقل شود که بردهها به آن منتقل میشوند.
طی این مسیر در دریایی طوفانی، قایقی که Senua در اون قرار داشت غرق شده و از همین رو او در راستای بقا باید خودش را به ساحل رسانده و در این مسیر با بسیاری از وایکینگهایی که او را به بردگی گرفته بودند درگیر میشود تا در نهایت موفق به شکست رهبر آنها ملقب به Slave Master میشود. پس از این مبارزه، Slave Master که حالا توسط Senua زخمی شده است مجبور میشود او را به مکانی ببرد که بردهها به آنجا منتقل میشوند اما زمانی که این دو به آن جا میرسند متوجه میشوند تمامی مردمان روستا توسط عاملی وحشتناک سلاخی شدهاند.
در اینجا Senua تصمیم میگیرد به این کمپ ورود کند غافل از آن که این اولین قدم او در راستای به چالش کشیدن تمام آن چیزی است که تصور میکرد قرار است در این مسیر تجربه کند. داستانسرایی در Hellblade 2 یک پیشرفت مستقیم در بسیاری از ابعادش نسبت به قسمت ابتدایی محسوب میشود؛ یکی از بزرگترین مسائل مثبت در این روایت به بلوغ رسیدن شخصیت Senua است که به طور مستقیم اجازه میدهد پل ارتباطی بهتری بین پلیر و این کاراکتر شکل بگیرد چرا که حالا تمرکز بیشتری روی پرورش این کاراکتر بوده و صرفا مسائل روانی او در هستهی شخصیتپردازی قرار ندارد.
شخصا در قسمت ابتدایی هرگز نتوانستم ارتباط خوبی با Senua برقرار کنم اما در نسخهی دوم با شخصیت کاریزماتیکتری روبهرو هستیم که از اعتماد به نفس بیشتری برخوردار و حالا با هیولای درون خود صلح کرده است. Senua در این نسخه به وضوح از طلسم خود به عنوان توانایی و قدرتی برای مواجهه با چالشهای مسیرش استفاده میکند، صداهای داخل سر او حالا بیش از پیش نقش فرشتههای روی شانهاش را ایفا میکنند. آنها در لحظاتی او را تشویق کرده و در لحظاتی دیگر او را سرزنش میکنند با این تفاوت که حالا Senua بیش از پیش از استقلال و کنترل برخوردار است.
در کنار پروتاگونیست بازی ما شاهد معرفی چندین کاراکتر فرعی نیز هستیم که Senua را در طول مسیرش همراهی میکنند که یکی از آنها Thorgester یا همان Slave Master به شمار میآید که از قضا به نظر من پرداخته شدهترین شخصیت فرعی در مقیاس این اثر نیز به شمار میآید. متاسفانه یکی از مشکلات بخش روایی در ارتباط با همین کاراکترها بروز میکند؛ اضافه شدن این کاراکترها به روایت این اثر تقریبا همچون شمشیری دو لبه عمل میکنند.
در یک سو کنش و واکنش Senua با این شخصیتها به صورت کلی پویایی بیشتری به روند داستانسرایی میبخشد اما در طرف دیگر به دلیل فشرده بودن زمان این بازی برخی از این کاراکترها هرگز زمان کافی برای پرداخت و دست یافتن به هویتی مستقل پیدا نمیکنند و همین مسئله باعث میشود برخی مسائل مربوط به این شخصیتها از جمله پایانبندی بازی کمی دچار لغزش شود.
بخش پایانی بازی برخلاف دیگر بخشهای روایی تا حدی عجولانه طی میشود به طوری که تقریبا فاصله ورود یک کاراکتر جدید و مهم به بازی تا پایان داستان تقریبا ۱۵ تا ۲۰ دقیقه است و این در حالی است که تا پیش از این نقطه این اثر الگویی مناسب را در بعد روایی خود تعریف کرده و به خوبی آن را پیش میبرد! این مسئله باعث میشود نقاط روایی که بر این کاراکتر تکیه میکنند به هیچ عنوان نتوانند به یک نقطهی نهایی تاثیرگذار برسند و به اتفاقات حول محور او را وزن ببخشند.
با این وجود شخصیت Senua و هنرنمایی Melina Juergens در نقش او مثالزدنی است و به راستی در طول بازی به خوبی احساس میکنید که شخصیت Senua چقدر ظریف و دقیق توسط بازیگر او به تصویر کشیده میشود و پر فراز و نشیب جلوه میکند.
به طور کلی داستانسرایی و روایت کلی این اثر قدم رو به جلوی قوی نسبت به قسمت اول محسوب میشود که از ابعاد، لایهها و انعطافپذیری بسیار بیشتری برخوردار است. شخصیت Senua رشد بسیار خوبی را در طول این داستان تجربه میکند و نحوهی ارائهی روایی نیز آن قدر ظریف و هنرمندانه انجام شده است که میتواند تا حدی یک استاندارد جدید در این زمینه برای آثار سینماتیک محسوب شود بنابراین به غیر از برخی مشکلات جزئی میتوان گفت Hellblade 2 و داستانش میتوانند به آسانی شما را برای چندین ساعت غرق در خود کنند.
رقص آرایی خونین به سبک Hellblade
ساختار گیمپلی یا بهتر است بگویم «ابعاد تعاملی» عنوان Hellblade 2 تا حد زیادی به اسکلت نسخهی اول تکیه میکند با این وجود در قسمت دوم تمامی ابعاد تعاملی این اثر در خدمت عناصر سینماتیک آن قرار گرفتهاند و به همین منظور میتوان گفت این عنوان به خوبی میداند در این زمینه میخواهد چه چیزی باشد و در راستای چه هدفی حرکت میکند. از آن جایی که این اثر به صورت کاملا شفاف بر عناصر سینماتیک خود تکیه کرده و به همان نسبت کالیبر تعامل مخاطب با این بازی بر اساس درجهی این مسئله مشخص شده است بنابراین مسلما قرار نیست در بخش گیمپلی شاهد یک سازوکار بسیار عمیق باشیم چرا که اصلا ساختار این اثر چنین چیزی را طلب نمیکند اما با این وجود موارد مثبت و منفی در این زمینه وجود دارند که در ادامه به آنها میپردازیم.
بخش گیمپلی در این تجربه بسیار سطحی است اما به نظر من این سطحی بودن و نبود ابعاد مختلف در این بخش ظرفیتی را در اختیار این تجربه قرار میدهد تا ابعاد اصلی آن از جمله روایت و عناصر سینماتیک دائما به این بخش تزریق شوند و همین مسئله در نهایت سازوکاری بسیار منسجم و یکپارچه را تقریبا در تمامی روند گیمپلی ایجاد میکند. دلیل استفاده از لفض «تقریبا» به این دلیل است که Hellblade 2 گاها در برخی از بخشهایش بیش از اندازه روی یک روند خاص تاکید میکند که در نهایت موجب افت تمپوی روایی و تعلیق تجربه میشود.
بخشهایی از بازی وجود دارند که زمان زیادی را در آنها سپری میکنید که بعد از مدتی به شما این حس را میدهند که پیشروی خاصی در بازی صورت نمیگیرد، البته لازم به ذکر است که تعداد این بخشها محدود بوده و اکثریت روند تجربهی این بازی در این زمینه متعادل است اما بخشهایی وجود دارند که تا حدی همچون ترمزی روی روند روایی جذاب بازی اعمال میشوند.
اما اگر از این مسئله عبور کنیم میتوان گفت با یک روند صعودی در ابعاد تعاملی روبهرو هستیم که هر چه بیشتر در بازی پیش میروید بیشتر به جذابیت آنها افزوده میشود و دلیل اصلی آن در هم آمیختگی نحوه ارائهی (Presentation) سینماتیک این تجربه و ابعاد تعاملی آن است. ما شاهد بازگشت برخی از رویکردهای پازل محور قسمت پیشین هستیم که به نوبهی خود به خوبی پیادهسازی میشوند و همچنین در کنار آنها در راستای مباحث داستانی پازلهای محیط محور جالبی به این تجربه معرفی میشوند که در حالی که بسیار ساده هستند اما بعضا جالب و به نوبهی خود درگیرکننده جلوه میکنند.
اما دلیل این درگیرکنندگی لزوما دشواری یا چالش این پازلها نیست بلکه چگونگی معنا بخشیده شدن به آنها در زمینهی داستانسرایی است چرا که در برخی از این پازلها رسما داستانگویی به مکملی برای روند حل آنها تبدیل میشوند که باعث میشوند جذابیت زیادی پیدا کنند، در کل در زمینهی پازلها Hellblade 2 عملکردی نسبتا میانه دارد به طوری که برخی طراحی پازلهای بهتر، ضعف برخی دیگر از پازلها را جبران میکنند با این وجود در بخشهایی از تجربه روند حل برخی از آنها با توجه به سرعت حرکت گیمپلی میتواند طول بکشد در حالی که لزوما پیچش و چالش کافی در این روند وجود ندارد که مستقیما به مشکلی ختم میشود که چند پاراگراف بالاتر به آن اشاره کردم.
و اما در کنار قدم زدن و حل پازل بخش عمدهی دیگر این تجربه صرف مبارزه با دشمنان میشود که ما را به سیستم مبارزات این بازی میرساند. سیستم مبارزات بازی از عمق خاصی برخوردار نیست به طوری که شما تنها با چهار دکمهی مختلف در طول مبارزات سروکار دارید اما با این وجود بهبودهایی روی روند مبارزات و سازوکار کلی آن ایجاد شده است که کمک بهسزایی به میزان بازدهی و راندمان عملکرد آن در این تجربه کرده است.
یکی از مشکلات بزرگ من با قسمت اول در بخش مبارزات بود؛ در آن اثر شما گاها در مقابل دو یا سه دشمن به صورت همزمان قرار میگرفتید و این در حالتی بود که دوربین بازی و سیستم مبارزات کلی به هیچ عنوان توان پاسخگویی و بازدهی در چنین سناریوهایی را نداشتند. در این نسخه به وضوح سازندگان از آن رویکرد عقب نشینی کردند و سعی دارند روندی کاملا سینماتیک را به سیستم مبارزات تعمیم دهند.
در واقع میتوان گفت این سیستم مبارزات به صورت اختصاصی برای این اثر شخصیسازی شده و اگر در هر عنوان دیگری به کار گرفته میشد احتمالا به هیچ عنوان نمیتوانست بازدهی خوبی از خود به نمایش بگذارد.
در این تجربه و سناریوهای مبارزاتش در واقع این عناصر سینماتیک هستند که جایگزین مکانیزمهای متعدد شده و به مکملی برای سازوکار کلی این سیستم تبدیل میشوند و ظرافتی که سازندگان در این زمینه به خرج دادهاند مثال زدنی است. در این بازی شما در لحظه تنها با یک دشمن درگیر هستید از همین رو دوربین به طور کامل بر اتفاقات روی صفحه متمرکز است و نیازی به جابهجایی زیاد ندارد.
در طرف دیگر با وجود آن که بازی لزوما در زمینه مکانیکال از عمق بالایی برخوردار نیست اما سازندگان با طراحی تعداد بالایی از انیمیشنهای مختلف برای سکانسهای مبارزه کاری کردهاند که مبارزات بازی بیشتر همچون یک رقص به تصویر کشیده شوند که از پویایی بسیار بالایی برخوردارند و مباحث گرافیکی بازی نیز جذابیت بصری این سکانسها را دو چندان میکنند. به عنوان مثال هر ضربهی شما به دشمنتان زخمی دائمی روی بدن او ایجاد کرده و در طول مبارزه دائما خونریزی میکند و چنین جزئیاتی کلیت روند این سکانسها را بسیار پویاتر به تصویر میکشد.
به عنوان مثال زمانی که شما حریف خود را شکست میدهید با توجه به جهتی که شمشیرتان را چرخاندهاید و یا با توجه به آن که از ضربات سنگین یا سبک بهره بردید انیمیشنی متفاوت از کشتن حریفتان پخش شده و آن انیمیشن به شکلی کاملا منسجم و یک پارچه طی یک جابهجایی شما را وارد مبارزه با حریف بعدی میکند. در این زمینه حتی اسلحهها و نوع دشمنان نیز روی انیمشنی که شما در زمان کشتن آنها میبینید تاثیرگذار است چرا که گاها این عمل در اثر کنش و واکنش با اسلحهی آنها و یا حتی خصوصیات فیزیکی این دشمنان صورت میگیرد.
بنابراین میتوان گفت به عنوان یک تجربهی سینماتیک سیستم مبارزات بازی دقیقا هم راستا با همین خصوصیت این تجربه حرکت میکنند و در قالب و مقیاس این اثر کاملا کافی جلوه کرده و به لطف ظرافت کارگردانی و پیوستگی که در نحوهی ارائه و سنگینی که در به تصویر کشیدن این سکانسها به کار رفته است سطحی بودن سیستم مبارزات به هیچ عنوان موجب تکراری شدن آن تا پایان بازی نمیشود چرا که همانطور که اشاره کردم رقص آرایی یا به اصطلاح Choreography این سکانسها فوقالعاده است.
تعریف استانداردهای تازه
عملکرد Hellblade 2 در دپارتمان گرافیک و طراحی صدا در یک کلام «فوقالعاده» است! گرافیک بصری و هنری این عنوان رسما مرز بین واقعیت و یک بازی ویدیویی را آن قدر کم رنگ میکند که شخصا در طی تجربه در بخشهایی تشخیص آن که در حال نگاه کردن به یک انسان واقعی هستم و یا یک رندر فوتوریلیستیک از کاراکترها برایم دشوار بود.
مسلما اگر هر یک از نمایشهای این اثر را تماشا کرده باشید میدانید که این بخش یکی از تمرکزهای اصلی تیم سازنده محسوب میشد که از قضا عملکردشان در آن فوقالعاده است، جزئیات صورت کاراکترها فوقالعادست تلفیق آن با موشن کپچر عالی این عنوان موجب میشود لحظهای از نگاه کردن به هنرنمایی این کاراکترها روی صفحه خسته نشوید.
از طرف دیگر این خصوصیات و جزئیات بالا به طراحی محیط نیز راه یافتهاند و حالا ما شاهد محیطهای بسیار پویا و داینامیک با جزئیات بسیار بالا هستیم که هر کدام از هویت ظاهری خودشان برخوردارند که به آسانی Hellblade 2 را به چشمنوازترین و زیباترین اثر سالیان اخیر در ابعاد بصری تبدیل میکند که استانداردهای تازهای را پایهگذاری میکند! همچنین ما شاهد تنوع محیطی بسیار خوب و متناسبی با مقیاس کلی این تجربه هستیم، چیزی که شخصا با توجه به نسخهی اول اصلا انتظارش را در چنین درجهای نداشتم. طراحی محیطهای بازی بسیار خوب انجام شده است و هر کدام از دیگری متمایز جلوه کرده و حسوحالی تازه به روند کلی بازی میبخشد.
بد نیست اشاره کنم که بهبودهای زیادی نیز در قبال طراحی دشمنان در قسمت دوم Hellblade انجام شده است؛ برخلاف نسخهی اول در این عنوان ما با چند نوع مختلف از دشمنان چه از لحاظ ظاهری و چه از لحاظ عملکردی روبهرو میشویم که هر کدام روند مبارزات خاصی را از شما میطلبند و در کنار آن تنوع بسیار خوبی نیز به وجههی ظاهری این بخش از تجربه میبخشند.
طراحی صدای کلی Hellblade 2 نیز یکی دیگر از ابعاد بسیار برجستهی آن محسوب میشود که رسما یکی از ابعاد حیاتی این اثر به شمار میآید و استفاده از یک هدست در هنگام تجربهی Hellblade 2 را به یک «باید» تبدیل میکند. صداهایی که در سر Senua وجود دارند گویی در سر خودتان میپیچند به طوری که شخصا چندین بار به واسطهی مکالمههای بازی و تغییر جهات آنها به راستی موهای پشت گردنم سیخ شدند گویی که جدا کسی در حال صحبت در کنار گوشم بود! صداگذاری این در این تجربه یکی از ابعادی است که به شدت پلیر را درگیر خود میکند و سازندگان به شکلی هنرمندانه از پس پیادهسازی آن برآمدهاند.
در نهایت بگذارید از موسیقی برایتان بگویم؛ موسیقی Hellblade 2 را میتوان مکمل نهایی یا به اصطلاح همان Cherry on Top کارگردانی این اثر دانست که به شکلی عالی لحظات اوج روایت را همراهی کرده و تاثیرگذاری سینماتیک آن را چندین درجه بالاتر میبرد. موسیقی و ساندترک بازی به راستی گوشنواز بوده و کاملا بر شرایط، محیط و اتفاقات لحظه به لحظهی روند کلی تجربه منطبق میشود که در نهای تاثیرگذاری آنها را بسیار تقویت میکند.
Senua’s Saga: Hellblade II
Hellblade 2 نمونهای عالی برای به تصویر کشیدن انعطافپذیری و ظرفیتهای صنعت گیمینگ و گسترش معنای یک اثر تعاملی است، این صنعت به هنرمندان اجازه میدهد ایدههای تعاملی جاهطلبانهی خود را با کالیبر و رویکردی متفاوت به تصویر بکشند و این مسئله در هیچ مدیوم دیگری به غیر از گیمینگ امکانپذیر نیست. اگر بخواهیم Hellblade 2 را برای چیزی که هست و قصد دارد باشد قضاوت کنیم، ما با یک تجربهی تعاملی سینماتیک یکپارچه روبهرو هستیم که به غیر از چند مورد، عملکردی بسیار عالی در بخشهای مهم خود با توجه به قالب و هدفش به نمایش میگذارد. گرافیک و جزئیات فوقالعاده چشم نواز، طراحی صدای عالی و روایتی چند لایه با ارائهای درگیرکننده که به طور مستقیم با ابعاد تعاملی آن در کنش و واکنش است. گیمپلی به درستی نسبت به قالب اثر شخصیسازی شده و با وجود برخی موارد جزئی، به خوبی با ابعاد سینماتیک در همآمیخته و به تقویت روند کلی این تجربه میپردازد. بنابراین، اگر علاقهمند به آثار سینماتیک روایتمحور هستید Hellblade 2 اثری بسیار با کیفیت است که قطعا لیاقت توجه شما را دارد.
نکات مثبت:
- داستان و روایتی درگیرکننده
- شخصیتپردازی بسیار بهتر Senua نسبت به قسمت اول
- نحوه ارائه(Presentation) یکپارچه و جاری در تمام ابعاد تجربه
- صداگذاری و نقشآفرینی عالی بازیگران
- گرافیک و جزئیات مثالزدنی و چشمنواز
- طراحی صدای فوقالعاده
- تنوع مناسب محیطها و دشمنان
- رقصآرایی سینماتیک و منسجم سکانسهای مبارزه
- موسیقی بسیار عالی
نکات منفی:
- عدم وجود زمان کافی برای پردازش بهینهی برخی کاراکترها
- روند اختتامیهی روایت تا حدی عجولانه است و الگوی پایهگذاری شدهی تجربه را نقض میکند
- طولانی شدن غیر بهینهی برخی پازلها و بخشها منجر به افت تمپوی کلی تجربه میشوند
۸.۷
این بازی روی PC تجربه و بررسی شده است
پر بحثترینها
- گزارش: طراحی سختافزار پلی استیشن ۶ برخلاف نسل بعدی ایکس باکس، به پایان رسید
- حساب توییتر پلی استیشن باعث ترند شدن دوباره Bloodborne Remake شده است
- منبع داخلی: PS6 در سال ۲۰۲۷ عرضه خواهد شد + اطلاعات بیشتر
- شایعه: اطلاعات فاش شده از GTA 6 توسط کاربری که ادعا میکند چندین ساعت از گیمپلی را دیده است
- تحلیلگر: ناشران امیدوارند تا GTA 6 با قیمت ۱۰۰ دلار عرضه شود
- ۱۰ بازی متوسط که مخاطبان عاشقشان شدند
نظرات
خداقوت آقای زرمهر
بلخره یه داستان خفن
البته سلیقه ای ولی من اون زمانم که ۱ش برای ps4 اومد بازی کردم زیاد با بازی حال نکردم البته کلا با این سبک بازیا حال نمی کنم هر چی بازی واقع گرایانه تر باشه برام جالب تره
پی اس ۴😑😑
خدایی خر کردن هوش مصنوعی خیلی کیف میده میگم دوست من مشکل روحی دارد و این دوستم رو مادرم بدنیا آورده (یعنی برادرمه) بعد می پرسم برادرم چه مشکلی داره(خوب مشکل روحی دیگه) بعد قات می زنه
https://s8.uupload.ir/files/screenshot_۲۰۲۴۰۵۲۸_۱۱۲۵۲۵_chrome_rx5q.jpg
چی میگی؟!
ولی ۴,۵ نشد!!!
نقد خوبی بود،ممنون از گیمفا که بعد ی هفته نقدش کرد🙏🤦♂️
نمی فهمم مشکلت چیه
اگه کد دسترسی زود هنگامی که برای منتقدا می فرستن رو نده ناشر و بازی از ریلیز دیتش دست گیمفا رسیده باشه دیگه از این زودتر منطقی نیست ویرایش یه نقد.
۴.۵ منظورت چیه
راست میگی ۴ ساعته تموم میشد چیز خاصی هم نداشت چرا انقدر طولش دادن
مایکروسافت همینه دیگه
اسمتو عوض کنی بهتره.با توجه به کامنتات اسمتو دشمن مایکرو بذاری بهتره
تو خودت همینجا داشتی مثل چی طرفداری مایکروسافت میگرفتی منم سر همین کامنتات اینو نوشتم
منم در جواب یه سری هیترای سونی اینجوری حرف زدم.من جواب هر دو طرفو میدم.نگاه کنی میبینی.من با توجه موقعیت فنبوی هی هر دو طرفو میکوبم
خیلی منتظرشم بیاد بهش بخندیم
ولی انگار رفته تو غار 😂
گریه کن
😂😂 چه فازی 😂😂
CRY YOU
@۲-۶۸۱
بیا بازم تهلیل کن کوچولو 😂
به این افراد میگن حزب باد. هر رسانهای نظر خودشو درباره بازی ها داره نمیشه گفت که چون مثلاً همه نمره خوبی دادن اینم (گیمفا) همین نمره رو بده یا بالعکس. البته بنده رضایت بیشتری داشتم آقای کریمی نقد کنه چون ایشون بیشتر روی بازی های سینماتیک مانور میداد و بررسی میکردشون.
تا جایی که من دیده بودم اقای کریمی بازیای سینماتیک براشون جالب نبود و گیم پلی محور دوس داشتن
کاری به حرف چهارتا هیتر نداشته باشید
به نظرم گیمفا و سایت همسایه هر در مورد افرادی برای نقد گذاشتن که با عشق و بدون تعصب بازی رو ، بازی کردن
اینکه به پلتفرم مقصد نگاه نکنی و نقد منصفانه داشته باشی و بر خلاف جو حرکت کنی خودش نشون می ده که چقدر نقد ارزشمنید هست
ایراد هلبید تو کوتاهی و همچنین کم بودن مبارزات هست ،
گرافیک خیره کننده
صداگذاری دیوانه کننده
روایت سینماتیک و یکپارچه بی نظیر
مبارزات نفس گیر
انیمیشن های زیبا
واقعا بازی ارزش تجربه کردن رو داره ، فن بوی بازی در نیاریم و از دوران گیمری نهایت لذت رو ببریم
یه روزی می شه کمی بزرگتر می شید ، خرج زندگی و مشکلات اقتصادی اجاز نمی ده مثل قبل بیشین و یک دل سیر از بازی لذت ببرید تا الان وقت داری لذت ببرید
امید وارم مایکروسافت بتونه بازی های خوب و جذاب منتشر کنه چون این کار باعث میشه سونی هم کیفیت بازی هاش رو مدام بیشتر کنه تا از رقیبش عقب نیوفته و این یعنی پیشرفت دو طرف.
پیشرفت دو طرف هم یعنی بهتر شدن بازی هاشون و درنتیجه سود برای ما گیمرا
اون زمانی که اصلا مایکروسافت تو بازار گیم نبود به نظر شما سونی خروجی بدی داشت خیر همیشه کارش عالی بوده و اصلا به رقیب نیاز نداره منظورم ۲۰ تا ۲۵ سال پیشه
نینتندو و سگا
جالب اینجاس که پلی اسیتیشن فقط یه نسل زودتر از ایکس باکس اورجینال اومده پلی استیشن یک ۱۹۹۵ اومده ایکس باکس ۲۰۰۱ کلا ۶ سال فاصله ولی nes اصلا دهه ۸۰ اومده سگا جنسیسم مال اواخر دهه ۸۰ه
بله
کلا نظرش عجیبب بود
اون زمان رقیب سونی تو بازار کنسول های خانگی ، سگا و نینتندو بودن
اون ها رو فراموش نکن
یک کم تحقیق بفرمایید ببینید چند درصد بازار دست سونی بود و چند درصد دست سگا و نینتندو
سگا و نینتندو مشتری خاص خودشون رو داشتن اما پلتفرم سونی همه پسند بود هر چی گیم نامبر وان بود پشتش سونی بود
فراموش نکرده سنش قد نمیده
دوست عزیز
من نمیگم سونی خروجی بدی داشته. اتفاقا برعکس!
میگم سونی همیشه تو کارش عالی بوده حتی قبل اومدن ایکس باکس
حرف من اینه که هرکسی وقتی ببینه رقیبش داره پیشرفت میکنه و توجه هارو به خودش جلب میکنه
خودشم سعی میکنه پیشرفت کنه و این یه رابطه دو طرفست
حالا اون دو طرف میتونه سونی و مایکرو باشه یا هرشرکت و هر کس دیگه ای
نسل۵ سونی جلوی نینتندو و یکم هم سگا زانو میزد ایکسباکس نسل شیش اومد. سونی نسل ۶ رو چند هیچ برد. ولی نسل ۷ رو نه. اول Wii بعد ۳۶۰ بعد ps3
سگا که درحال سقوط بود سترن به موفقیت جنسیس نرسید تا بعدش دریم کست کلا سقوط کرد اصلا خیلی خیلی فروشش کمتر از اون دوتا بود اصلا خیلی زود از بازی رفت کنار نینتندو ۶۴ و پلی استیشن ۱ هرکدومشون دستاوردای خاص خودشونو داشتند همونجوری که گفتند پلی استیشن ۱ پروفروش تر و عامه پسند تر بوده از اونور نینتندو ۶۴ خودشو بخاطر استفاده از کارتیج خیلی محدود کرد ولی خب انحصاریای دوران اوج نینتندو باعث شد که شکست نخوره درکل هر جفتشون نسلو با پیروزی تموم کردن منتهی سونی با فروش و تبدیل شدن به محبوب ترین کنسول نینتندو ۶۴م بخاطر ساختن تعداد زیادی بازی انحصاری درجه ۱ که خب نسل ۶ نینتندو با گیم کیوب شکست خورد
و نسل هفت….
نسل هفت سونی ضعیف ترین عملکردو داشت ولی جوری نبود که بگیم شکست خورده کنسولی که شکست بخوره کمپانیو تو دردسر میندازه مثل wii u با دریم کست همینکه بعد ازwii u نینتندو جون سالم بدر برد نشونه بزرگیشه هرکدوم این دوتا بودن دیگه کنسول نمیساختن
دقیقا سگا و آتاری بعد شکست کنسول هاشون محو شدن ولی نینتندو تو همون نسل ۸ بعد بزرگترین شکستش. سوییچ رو معرفی کرد! الان سوییچ سومین کنسول پرفروش تاریخه
مایکروسافت تو بازار گیم کنسولی نبود
از خیلی سال فبلش تو بازار گیم و لیدری بازار با ویندوز ودایرکت ایکس بوده
اولین بازی که منتشر کرده سال ۱۹۷۹ بوده
از بلزیا مهمش
ایج اف امپایرز سال ۱۹۹۷ اومده
مایکروسافت فلایت سمیولیتور هم سال ۱۹۸۲
اینا رو گفتم که بگم فن بودن خوبه اگر باعث نشه خودت رو از گیم های خوب محروم کنی اگر فقط پول یک کنسول داری همونی که دوست داری بخر شما پلی استیشن اگر بیشتر پول داری ایکس باکس و ویندوز هم داشته باشی عشق کن با همه بازیا
کلا پول نداری دیگه فن بودن معنی نداره!!!!!!! البته برداشت بد نشه منظورم با وضع فعلی دلار و حقوق ها خیلیا پول گیمر بودن ندارن
شت فلایت چه قدیمیه
طبیعیه. چون از نسل هشت گیمر شدی خیال میکنی فقط سونی بودن مایکروسافت
نخیر جون دل شما نبودی رقابت سونی نینتندو سگا رو ببینی که عجب آتیش بازی بود
والا بنده از سال ۱۹۹۹ میلادی دارم گیم میزنم شما رو نمیدونم
همین الان هم رقیب نداره
یه گاد آف وار ۰.۳ کمتر معذرت
سونی همین الان ده برابر بهتر از ایکس باکسه گیماش سونی نیازی به افزایش کیفیت نداره چون همین الان بازیهاش خدان
واقعا نقد بیشتر از انتظارم بود؟
بعنی اینقدر انقلابیه؟
ببینم کسایی که مسخره میکردن کچان
در واقع همینقدر عالیه.
اگه اون چندتا رسانه ی عقده ای که ۵ و ۶ دادن الان حداقل ۸ میدادن که سخت گیرانه ترین حالتشه،الان نمره ش به راحتی نزدیک ۹۰ بود.
یکی از اون عقده ای ها رسانه ی گیم اسقاطه که قبل انتشار بازی،نینجا دعوتش کرده بود و به شدت سیستم مبارزات رو تحسین کرده بود،بعد انتشار به شدت کوبید،نقدشو برید بخونید کاملا خنده داره و دور از واقعیت.
اون وقت به یه بازی مثل رونین،که حداقل ماله ۲ نسل پیشه ۷ داده،بازی که هیچ دستاورد و نوآوری و حتی داستان جالبی هم نداره.
اینجا واقعا میشه گفت مایکرو پیش بینیش درست بوده که این بازی متای ۹۰ میگیره،چیزی که درست پیش بینی نکرده، بی مهری بعضی رسانه های عقده ایه.
اسم شاهکار و انقلاب منقلاب رو انقدر به گند نکشید،
البته هرچند که کلمه ی «انقلاب» بطوره کلی واسه ما ایرانیا گند و لجن هست..
توی گرافیک و صدا میگم
با اینکه با جمله اولت مخالفم بخاطر جمله آخرت با ۱۰ تا لایک میام استقبال
چاکریم
نمیدونم لایک بدم یا دیس لایک
به نمره ۸ تا ۹ نمیگن انقلابی! قطعاً بازی از نظر صداگذاری در دسته تأثیرگذار بودن قرار میگیره اما انقلابی؟ خیر. بازی های مثل Halo 1 Combat Evolved انقلابی محسوب میشن.
نه تو صدا
منصفانه است
مپ عجیب خوراک اسکرین شاته
نقاط قوتش دقیقاً همون چیزایی بود که سازندها روش مانور میدادن این خودش یه نکته مثبت به حساب میاد
به جان خودم ببین دارم میگم به جان خودم این بازی سونی بود یا مولتی پلتفرم گیمفا ۸ یا زیر ۸ بهش میداد
بازی کلا تو دیواره
پازل های آسون تر نسبت به قبل
پیاده روی زیاد ( شبیه ساز پیاده روی مثل دس استرندینگ )
شبیه سازی کات سین ضعیف
مبارزات مسخره و آسون ۱ به ۱ در حالت هارد
تنها نکته مثبت گرافیک اونم به خاطر کم بودن جزئیات محیط و تعامل نداشتن کاراکتر با محیط و خطی بودن بازی که اگر اینارو حساب کنیم اصلا گرافیک بازی مخصوصا برای نسل ۹ بالا حساب نمیشه. ( گرافیک و جزئیات مثالزدنی و چشمنواز ؟ دقیقا کدوم جزئیات میشه چندتارو به منم بگید لطفا ؟ )
“تنوع مناسب محیطها و دشمنان”
=)) بابا دمت گرم دشمن هاش که کلا چندتا مدله. محیط هم بیشترش صخره تشکیل داده و تکراری. عجب نقدی
“رقصآرایی سینماتیک و منسجم سکانسهای مبارزه”
کات سیناش که کلا تو دیوار بود. هیچی نداره خداییش
جالبه تو نکات منفی هیچی در مورد پیاده روی و مبارزات ۱ به ۱ ضعیف و .. گفته نشده
حالا بیا با دیسلایک و … مخالفت خودتو اعلام کن. ولی گیمفا همیشه جعبه فن بوده هست خواهد بود
جالبه بازی استاربلید که گیم پلی داره گرافیک داره ۸.۲ از همین نویسنده فن بوی میگیره ولی بازی هلبلید که بالا توضیح دادم چیه ۸.۷
خدارو شکر میکنم گیمفا در متاکریتیک نیستش چون نویسنده هاش کاملا فن بوی هستن
جالبه بدونید همین آقا به گاد آف وار راگنارک ۹ داده 🙂 یعنی ارزش گاد آف وار با اون گیم پلی گرافیک داستان فقط ۳ نمره از این بازی بالاتره
https://uupload.ir/view/_dubug03_kkkkk_4hk9.mp4/
لعنتی قدیمی نمیشه🤣
نابودی در ۱۳ ثانیه
به نظرم بهتره جواب همچین شخصی رو ندید
دنبال توجه هست منطقی نداره که بخوای با منطق جوابش رو بدی کلا جواب ندید بهتره حتی لایک و دیسلایک هم ندید به نظرم بزارید کامنتش باشه ولی نشه جوابش رو داد یا لایک دیسلایک کرد
یه کامنتهفتهمون نشه آقای کریمی؟
خیلی وقته خبری نیست 😭
عالی بود چقد خندیدم قدیمی نمیشه سر دبیر 😂😂😂😂
وااای کریمی تو یه لیگ دیگه ای زندگی میکنی لامصب
پاسخی دقیق و درست
حالا انقد فشار نخور که انحصاری مایکرو بازی خوبی شده ولله حق شمارو نمیخوره و باعث نمیشه سونی یک صدم درصد فروشش بیاد پایین نمیدونم شما چرا انقد فن بوی بازی در میاری چی بهت میرسه زیر هر پستی در رابط مایکرو و ایکس باکس میرم تورو میبینم
به ارامش دعوتت میکنم واقعا
“ارزش گاد آف وار با اون گیم پلی گرافیک داستان فقط «۳ نمره» از این بازی بالاتره”
ماشالا سواد
رگناروک ۰.۳ نمره بالاتره، نه ۳ نمره🤣
بعدشم مگه نمیدونی فیل اسپنسر پول داده نمره ی بازی بیاد بالا ؟ به منم پول داده از بازی تعریف کنم
داداش ایشون منتقد بازیه وقت نکرده سر کلاس های ریاضی حاضر بشه
بخاطر همین فکر میکنه رگناروک ۳ نمره بالاتره 😂
۹۰-۸۷=۳
این حرفیه که خودش زد:
“جالبه بدونید همین آقا به گاد آف وار راگنارک ۹ داده 🙂 یعنی ارزش گاد آف وار با اون گیم پلی گرافیک داستان فقط ۳ نمره از این بازی بالاتره”
رگناروک نمرهاش ۹ شده، هلبلید ۲ شده ۸.۷، و خودشم داره تک رقمی حساب میکنه نه دو رقمی، و اگه اینطوری حساب میکنی باید بگی ۰.۳، نه ۳
خب حالا یه اشتباه جزئی کرده یا نه
اگر قرار باشه نمره دهی بر اساس کوچک یا بزرگی بازی ها داده بشه الان استارفیلد باید نمره ۹ به بالا بگیر و اون بازی داستانی خطی هم باید همشون زیر ۸ بگیرن ,
بحث بودجه بازی و نو آوری هم هستش , هر بازی در تراز خودش و ژانر خودش سنجیده میشه
من یکی که منتقد شدید کارهای گیمفا هستم ولی توی بحث نمره دهی همیشه درست نمره داده, بیشتر مبناش نو آوری بوده
منطق را از که آموختی
از بی منطقان (xbos fans)
رگناروک ۰.۳ بالاتر نیست بلکه ۰.۳ پایین تره😂😂😂😂
اون نمرش ۸.۵ شد
پشمام😂
واقعا ؟؟
عه اره اون ۸.۵ هستش
بله اون ۸.۵ گرفته
پس بهم ثابت شد فیل اسپنسر واقعا پول داده😂😂 :d
جدی پس پول دادن😁
(Xbox gamer) عزیزم،اشتباه نکن!
در اصل ۱۰/۱۰،منتها سایه انداخته شده ۸/۵🤣🤣😂😂😂
این مطلب در نقد و بررسی هل بلید ۲ هست درست نیست بیای در مورد یه بازی دیگه اینجا بحث کنی , اینجا باید در مورد خود بازی به صورت تخصصی صحبت بشه,
وقتی به بچه کلاس سوم گوشی میدن
مگه دیروز خودتون به من نمیگفتید چرا گیمفا رو زیر سوال میبری ؟
تازه من انقدر تند انتقاد نکردم 😂
اگه رگناروک و اسپایدر من رو هم آقای زر مهر نقد میکرد مطمعنا کمتر از ۹ و نیم نمیداد
اغلب سایت های ایرانی بالای ۹ دادن . تو هنوز داری به ۸,۷ میسوزی. 😂😂
داداش خسته نشدی از نوشتن
وقتی بعد از دیدن گیمپلی می خوای نقد کنی:
من روی کامپیوتر بازی کردم رضا جباری با سه تا اکانت ریپلای میزنی؟
جان؟ داداش بخدا فقط همین اکانت رو دارم من از این کثیف کارا نمی کنم . ادم سادیم .
.
.
دنباله بحث. چرا شما پیسی پلیرا که بازی های پیسی رو پلی میدید . همیشه همتون عاشق سونی هستین . من تو پیسی پلیری اینطوری ندیدم فقط تو این سایت دیدم . پروفایل بازی های سونی میزارین اصلا میمیرین براش .
داداش اکثر اینا مطمئن باش پیسی ندارن
هیچ پیسی پلیری (تکرار میکنم) هیچ پیسی پلیری برای بازی های سونی یقه پاره نمیکنه
بله شاید بازی کنن و لذت ببرن ولی عاشق سینه چاک نیستن
تازه این داداشمون هم هنوز دنبال رضا جبازی میگرده🤣
نه داداش مگه نمی دونی پیسی پلیرا علاوه بر سیستم غول یه ps5 همشون خریدن اونم پلی میدن 🙂
رضا کیه اخه
چ فشاری خوردی لذت ببر از گیم چیه طومار نوشتی
تو نهایت هنرت با کامپیوتر شاید فیلم دیدن باشه
عه ببخشید نفهمیدم گفتی رضا جباری من رضا جباری نیستم و نمیشناسم بعدا اومدم فهمیدم اینو گقتی عذرخواهی .
https://uupload.ir/view/1d012a375253df85c061c18158e2e94149216315-360p_aszu.mp4/
خودت خندت نگرفت استلار بلید رو با هلبلید مقایسه کردی ؟ 😂
به رگناروک هم ۸.۵ دادن یعنی ارزشش از این ۰.۲ نمره پایین تره 😂
حالا اشکاتو پاک کن دیگه گریه نداره که
(لست او اس) حالا تو چی میگی؟
خوشم میاد تا فرست پارتیا ایکس باکس ی نمره میگیرن همه از غارشون با ۳ بند نوشته میزنن بیرون!!!
۳نمره بالاتر!!!!!
جالبه! من فکر میکردم نهایت تا کلاس ۳،۴ ضرب رو یاد میدن!
و دانش آموز تا اون موقع،جمع و تفریق رو به طور کامل بلده! پس اشتباه فکر میکردم!🤦♂️
به قلبت فشار نیار قرص هات تموم میشن باید بری بخری.
اخرین باری که مایکی بازی خوب داد پارسال بود که هایفای راش بود که بستش
این حرفا توهم توطئه س من دیدم بازیای اکس باکس هم خیلی وقت ها کم دادن
https://s8.uupload.ir/files/img_20240526_105359_464_85ta.jpg
دوست من بیا کمی آب بنوش و نفس عمیق بکش
باهات هم نظرم از لحاظ توضیحاتت نه فن بوی بازی .
میدونی جدیدنا خیلی دارن ب سایت گیمفا اتهام سونی فن بودن میزنن و میگن فن بوی بازی داره درمیاره فک کنم میخواست با ی نمره خوب دادن ب انحصاری ایکس باکس نشون بده همچین چیزی نیست. چون ۸.۷ براش واقعان زیاده بازی ک فقط تنها نقطه قوتش گرافیکشه
داداش چرا اینقدر به خودت سخت میگیری ؟؟ چه این بازی و چه هلبلید ۲ هر نمره ای هم بگیرن ارزش واقعیشان رو زمانی نشون میدن که خودت بشینی بازیش کنی . ببین عزیز گاد اف وار رگناروک ۱۰ میلیون به بالا نسخه فروخته . قرار نیست که همه بهش ۱۰ بدن و بگن بی نقصه . اگر یروز گیمفا به رگناروک ۸.۵ نده و یا اون یکی سایت که نمره اش تو متاکریتیک ثبت میشه بخاطره مشکلاتش نمره کم نکنه دیگه سانتا مونیکا تلاش نمیکنه که اون مشکل رو تو بازی بعدیش رفع کنه پس باید بخاطره حتی ریزترین مشکل ازش نمره کم بکنن که سانتا مونیکا متوجه اون مشکل بشه . چون ایپی گاد اف وار ایپی هست که طرفدار ها انتظار دارن بی نقص باشه . من خودم به رگناروک نمره نمیدم چون هیچ وقت آدمی که میره خونه کسی و غذاش رو میخوره ، به غذاش نمره نمیده و فقط تعریف و تمجید میکنه برای همین در این حد میتونم بگم که رگناروک با تمامی مشکلاتش بهترین بازی بود که بعد از لست اف از ۲ تجربه کردم .
ولی خب بازی مشکلاتی داشت و باید بعضی از منتقدا بخاطره مشکلاتش ازش نمره کم میکردن اما خب حقش متای بالای ۹۰ بود و به حقش هم رسید . ولی خب مهم تجربه خودته قرار نیست تو بخاطره یه ۸.۵ دیگه بازیش نکنی و بهت بد میاد. حالا هرکی نظری داره و نظر هرکس هم محترمه و شما نمیتونین تایین کنید که کی از چه چیزی خوشش میاد یا بدش میاد . اون کسی که به هلبیلد ۲ نمره بیشتر از رگناروک داده ، حتما بیشتر از هلبلید ۲ بیشتر لذت برده و من خودم بی شک رگناروک رو ترجیح میدم . فقط اینو گفتم که بدونی نمره مهم نیست و مهم اونکه تو خودت چقدر از بازی لذت میبری و مهن اونکه گاد اف وار رگناروک نمره اصلیش شده ۹۴ . پس دیگه برا یه ۸.۵ نسوز
شما دو دقیقه فرصت دارید نقد کنید . پس از نظرشما ۲۰۶ فرقی با لندکروز نداره
وقتی ریاضی و فیزیک و شیمی روهمزمان با هم مخلوط میکنی 👍
راست میگه دیگه هیچی نداره . قال لست اف اس : بازیگر سنوا هنگام ضبط به کارگردان گفت که بازی ما کاملا شکست خورده و هیچ ایده و داستانی نداریم محتوا هم که هیچی . اصلا بیا بریم با هم چایی میخوریم ولش کن دنیا دوروزه🤡
ربطی به رسانه نداره، منتقد فرق داره. اکثراً عناوین پلیاستیشن توسط آقای کریمی بررسی میشه به همین خاطر نمره ها متناسب هست تو پلیاستیشن برای مثال قطعاً آقای کریمی فکر نکنم به Horizon ll Forbidden West نمره ۹ میداد که آقای غزالی داد.
علی پاور تو هنوز مثل قدیمایی
متعصب با منطق قرم قاط
به نظرتون سخت افزار pc آقای زرمهر چیه ؟
با گرافیک جی تی ایکس ۱۰۸۰
روی رزولوشن ۱۰۸۰ و تنظیمات لا و البته به لطف اف اس آر ۳
میتونی ۶۰ فریم بگیری
به نظر خودت کوبوندی ولی از بازی تعریف کردی با این مشخصاتی که گفتی :دی
دیگه نیاز به خود زنی نیست
ایول عجب بهینه سازی 😍 به این میگن بهینه سازی . حالا ۶۰ فریم ثابته یا بالا پایین میشه؟
درود بر گیمفا و همکاران محترمشان