روزی روزگاری: نگاهی به Kane And Lynch 2: Dog Days -
روزی روزگاری: نگاهی به Kane And Lynch 2: Dog Days -
روزی روزگاری: نگاهی به Kane And Lynch 2: Dog Days -
روزی روزگاری: نگاهی به Kane And Lynch 2: Dog Days -
روزی روزگاری: نگاهی به Kane And Lynch 2: Dog Days -
روزی روزگاری: نگاهی به Kane And Lynch 2: Dog Days -

روزی روزگاری: نگاهی به Kane And Lynch 2: Dog Days

امیرحسین رهنورد
۱۹:۱۱ ۱۴۰۳/۰۳/۰۴
روزی روزگاری: نگاهی به Kane And Lynch 2: Dog Days -

Kane and Lynch 2: Dog Days اثری پر‌تلاطم با اکشنی نفس‌گیر است که متاسفانه به دلیل مشکلات زیاد، از رسیدن به سطح کیفی مطلوب باز می‌ماند.

Kane and Lynch 2: Dog Days به معنای واقعی روز‌های سگی را برای مخاطبین خود تداعی می‌کند. استدیوی آی‌او اینتراکتیو (IO Interactive)، که شهرتش به خلق سری هیتمن (Hitman)، باز می‌گردد، دو اثر دیگر با سبک و سیاقی متفاوت در کارنامه خود دارد. مجموعه Kane And Lynch برخلاف سری هیتمن، هرگز نتوانست به سری ماندگاری تبدیل شود. راستش را بخواهید، شخصا به کل این اثر را فراموش کرده بودم، به نحوی که اصلا نمی‌دانستم چنین عنوانی وجود دارد. اگر مخاطبین مقداری جویای این اثر شوند، حتی در فهرستی چون، ۱۰ عنوان که باید دنباله داشته باشند یا ۱۰ اثر فراموش شده، دیگر جایی برای Kane and Lynch وجود ندارد. نسخه دوم این سری در سال۲۰۱۰ توسط IO Interactive ساخته و توسط اسکوئر انیکس (Square Enix) منتشر شد. بازی توانست تا حدودی نسبت به نسخه اول بهتر ظاهر شود و یک میلیون نسخه بفروشد، اما نکته‌ حائز اهمیت به واکنش بازیکنان باز می‌گردد. فرض کنیم در نسل‌ حاضر یا نسل گذشته (نسل هشتم)، یک عنوان متاکریتیک ۶۲ از ۱۰۰ را در کارنامه خود ثبت کند؛ واکنش چیست؟ قطعا برخورد تند‌ و تیز بازیکنان حتی مجالی برای خودنمایی به آن نمی‌دهد. اما عجیب است که با گذشت ۱۴ سال، عده‌ای از هواداران چشم انتظار نسخه سوم این سری هستند. اما این انتظار صرفا از روی یک سلیقه است یا متوجه پتانسیل نهفته در این سری هستند؟

روزی روزگاری: نگاهی به Kane And Lynch 2: Dog Days -
فریاد بکشید و هیچ گلوله‌ای در ته خشاب خود باقی نگذارید

تنها راه نجات دیوانگیست

Kane And Lynch 2 در شروع بسیار شتاب‌زده عمل می‌کند که همین اولین خشت برای مشکلات بعدی را فراهم می‌سازد. لینچ پس از مدت‌ها، در شانگهای زندگی‌ آرامی را به همراه دوست دخترش در پیش گرفته و اینکه قبلاً چگونه امور خود را می‌گذرانده در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. روزگار به همین روال پیش می‌رود تا اینکه رییس لینچ، گلیزر (Glazer)، در رابطه با قاچاق اسلحه به آفریقا با او صحبت می‌کند. لینچ چون فرد مورد اعتمادی در اطراف خود نمی‌یابد به دوست عاقل‌تر از خود یعنی کین خبر می‌دهد؛ کین با چمدان خود راهی شانگهای می‌شود. دومین مشکل بازی مربوط به نبود احساسات (جز خشم!) و دیالوگ‌های عجیب این دو کاراکتر است. دیالوگ‌های بازی تنها به فحش دادن ختم شده یا در بسیاری از مواقع در مکان یا زمان نادرست، یک خط دیالوگ آرام رد و بدل می‌شود. برای مثال، زمانی‌ که هیچ دشمنی در اطراف شما حضور ندارد، کین یک سوال ساده می‌پرسد و لینچ با فریاد پاسخ نامعقولی می‌دهد. من هیچ دلیلی نمی‌یابم که بعد از شنیدن یک پرسش آن‌هم با لحنی آرام، لینچ بیهوده فریاد بزند. عجیب‌تر از همه، آن‌ها پس از گذشت چند‌سال با یکدیگر رو‌به‌رو می‌شوند، اما هیچ حسی به این دیدار دوباره نشان نمی‌دهند. این دو نفر که فرضا دوست هستند، خیلی راحت با یک سلام احوال‌پرسی کار را تمام کرده و وارد یک ماجرای بزرگ می‌شوند. با اینکه ذات این دو شخصیت در نسخه قبلی نشان داده شده، سازندگان می‌توانستند در نسخه دوم عمق بیشتری به این دو کارکتر بدهند اما در اینجا شاهد یک لجاجت یا حماقت هستیم که نه تنها انعطاف بیشتری صوت نمی‌گیرد، بلکه همان روند نسخه پیشین خود را در پی می‌گیرد. یحتمل خالقان قصد داشتند با شروعی طوفانی بازیکن را بیشتر مشتاق تجربه این اثر کنند اما چنین عملی فرصت یک آشنایی و پرداختن به شخصیت را صلب می‌کند زیرا در ادامه روند بازی، لحظه‌ای نیست که بازیکن ماشه را رها کند.

چهره و رفتار‌های سر زده از این دو شخصیت، از نکات مثبت بازی محسوب می‌شوند، چرا که آن‌ها واقعا دیوانه هستند. لینچ یک تعریف درست از انسانی فاقد عقل و خِرد است؛ در مواقعی که بحث تفکر باشد نباید روی او حساب باز کرد. از سوی دیگر، کین فردی بی‌حوصله است که اعصاب درست و حسابی ندارد و تنها دلیل زندگی‌اش، دخترش، همیشه در خطرش است. البته او به مراتب خود را عاقل‌تر از لینچ نشان می‌دهد. اگر قرار باشد لیستی بلند بالا از دیوانه‌ترین و یاغی‌ترین شخصیت‌های بازی‌های ویدویی شکل بگیرد، این دو نفر باید در بدترین حالت باید جایگاه دوم را به خود اختصاص بدهند. دیوانگی در این عنوان، صرفا به کشتار دشمنان تعیر نشده بلکه نحوه تصمیم‌گیری و اَعمال آن‌ها به هر مخاطبی این پیام واضح را می‌رساند که تمامی مشکلات رخ داده بخاطر نداشتن یک جفت عقل‌ سلیم است. این خودسَری بیش از حد، که رکن اصلی بازی به شمار می‌آید، واقعا جذاب است اما مانع تکامل می‌شود. غالب شدن حس جنون، متاسفانه چون سدی محکم، از نمایش دیگر بعد‌های این دو شخصیت جلوگیری می‌کند؛ به این طریق که اگر لحظه‌ای خشم بروز ندهند، مخاطب حس می‌کند یک جای کار اشکال دارد. با تمامی این اوصاف، طنین انداز شدن فریاد‌های کین و لینچ در خیابان‌های شانگهای و نشان ندادن هراس از تقابل با دشمنان، ارائه یک داستان خشن و بی‌رحمانه از دنیای گانگستری و اتمسفر تاریک، از معدود مواردی است که توجه بازیکن را به خود جلب می‌کند. داستان بازی را به کل باید بهانه‌ای برای آغاز یک ماجراجویی دانست که سناریو‌های شلخته و ناهماهنگ در ابتدا تا انتهای بازی، ضربه مهلکی بر پیکر این اثر وارد می‌کند.

روزی روزگاری: نگاهی به Kane And Lynch 2: Dog Days -
در این شهر خاکستری، هیچکس برای نجات شما قدمی بر نمی‌دارد

پس کوچه‌های تنگ شانگهای

بیشتر بازی در خیابان، پس کوچه‌ها و محیط های تنگ‌ شانگهای روایت می شود. چنین طراحی با افزودن رنگ‌های بی‌روح و جزئیات پایین، هرگونه ارتباط با محیط و تنوع را کاهش می‌دهد. شاید مورد توجه‌ترین ویژگی این بازی را بتوان دوربین لرزانش دانست. این ایده هرچند جدید و جالب بنظر می‌رسد اما متاسفانه با طراحی مراحل در تضاد است. همانطور که اشاره کردیم بیشتر بازی در مراحل بسته روایت می‌شود که همین امر سبب می‌شود به طرز عجیبی در مکان‌های خفه و پوشیده احساس سردرگمی کنید. چنین ایده‌ای زمانی به ثمر می‌نشیند که بازی صحنه‌های تعقیب‌گریز یا محیط‌های باز بیشتری در خود گنجانده باشد. دشمنان (که جزئیات بسیار پایینی دارند) هرچند در تعداد زیاد، با دیدن شما لحظه‌ای از تیراندازی غفلت نکرده و فضای خوبی را خلق می‌کند، ولی در بسیاری از مواقع، بی‌مهابا سنگر خود را ترک کرده و شبیه به یک سیبل خودشان را در مقابل شما قرار می‌دهند. با توجه به این شرایط که دشمنان به مانند زامبی، خودشان را به دو قدمی شما می‌رسانند، نباید یک مکانیزم برای درگیری مستقیم یا به اصطلاح تن‌به‌تن وجود داشته باشد؟ خیر! تنها در نبرد‌های نزدیک قادر به گرورگان گرفتن دشمنان هستید که خیلی زود از آن هم ناامید می‌شوید.

باورپذیر نیست که تا این حد یک تیم توسعه دهنده سهل انگار باشد! چطور ممکن است در یک صحنه تعقیب‌گریز که دوربین لرزان تمام تلاش خود را می‌کند تا لحظات را چون یک مستند حس حال واقعی را به بازیکن القا کند، مکانیزم پرش از روی مانع وجود نداشته باشد! هدف مورد نظر خیلی راحت از روی موانع عبور می‌کند، اما شخصیت اصلی، ابتدا باید بر مانع تکیه زده (سنگر گرفتن یا کاور گیری)، آنگاه اجازه دارد از روی مانع بپرد. چنین عملی نه‌ تنها باعث کاهش هیجان در آن سکانس بلکه در درگیری‌های بزرگ به معضل اصلی برای جا‌به‌جایی بازیکن تبدیل می‌شود. در بخش گان‌پلی، با اینکه تنوع سلاح خوبی وجود دارد (بالغ بر ۳۳ عدد اسلحه مختلف در بازی قابل استفاده هستند)، خیلی زود متوجه می‌شوید که استفاده از کلت به همراه شاتگان و مسلسل‌ها، بهترین گزینه پیش روی شما هستند زیرا در سایر اسلحه‌هایی نظیر یوزی، شاهد یک بُرد غیر منطقی هستیم؛ اصولا نباید یک یوزی برد بسیار کم و از طرفی آنقدر ضعیف باشد. بازی سعی دارد با پرتاب کپسول یا کپسول‌های آتش‌نشایی ضعف خود در نبود ابزار‌هایی مثل نارنجک را جبران کند که افکت های آتش و حس نکردن فیزیک این ابزار در حین پرتاب، باعث خلق صحنه‌های بی‌روح می‌شود.

روزی روزگاری: نگاهی به Kane And Lynch 2: Dog Days -
شوخی با این دو نفر سرانجامش به گلوله‌ای در میان دو ابرو ختم می‌شود

آواز گلوله

بجز صفحه منوی بازی، به یاد‌ نمی‌آورم موسیقی خاصی در طول این تجربه کوتاه به گوشم خورده باشد. مسلما با رویه‌ای که بازی در پیش گرفته، این مورد زمانی یک نکته منفی محسوب نمی‌شود که حداقل سازندگان در بخش صداگذاری عملکرد خوبی از خود بر جای بگذارند. در قسمت صداگذاری شاهد ضعف‌های فراوانی هستیم. در طول تجربه این اثر، به تعداد دفعات بی‌شماری از برداشتن مسلسل‌های دستی (SMG)، بخاطر آزار دهنده بودن صدایشان خودداری کردم. صداگذاری بد بازی تنها به برخی سلاح‌های بازی ختم نشده، بلکه در هنگام وقوع یک انفجار بازهم این مشکل خود‌نمایی می‌کند. در بخش فنی و بصری بازی هیچ حرفی برای گفتن ندارد. از نظر بصری با نئون‌های زننده و رنگ خاکستری چیره شده بر بازی طرف هستیم که هیچ حس اشتیاقی را در دل بازیکن زنده نمی‌کند و بخش فنی شامل بافت‌های بی‌کیفیت است.

با احتساب این همه نکته منفی، باید Kane And Lynch 2: Dog Days را اثری با ظرفیت دانست! با گذشت چندین سال هنوز عنوانی را تجربه نکرده‌ام که تا این حد فضای تاریک، وحشیانه و دلهره‌آوری از دنیای گانگستری نشان دهد. سیستم کاور‌گیری بازی از آثار نو ساخت یوبی‌سافت (Ubisoft)، بسیار بهتر عمل می‌کند. بروز دادن خشم و دیوانگی توسط دو صداپیشه کین و لینج در سطح عالی کار شده تا بازیکن فضای بازی را بهتر درک کند. بازی از تخریب‌پذیری خوبی برخودار است و همین امر موجب می‌شود در فضای پر هرج و مرج هیجان بیشتری دریافت کنید. در این مقاله به دلیل منسوخ شدن بخش آنلاین از آن نامی برده نشده اما برای حفظ عدالت باید خاطر نشان کرد که بخش آنلاین بازی در آن زمان با استقبال خوبی مواجه شد.

RezتوماسAminHdrishhهایزنبرگSolaire of Astora𝐓𝐡𝐞 𝐆𝐮𝐚𝐫𝐝𝐢𝐚𝐧 𝐀𝐧𝐠𝐞𝐥PeterParkerDARKSIRENsuper_mario1989✎﹏ȏṃıԀloghainDota2ایوری و همکارانAlan Wakesoton gameBrainiac( خداحافظ )KurosDark.Elden-LordYohanamore

ایرانیکارت

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

روزی روزگاری: نگاهی به Kane And Lynch 2: Dog Days -
روزی روزگاری: نگاهی به Kane And Lynch 2: Dog Days -
روزی روزگاری: نگاهی به Kane And Lynch 2: Dog Days -
روزی روزگاری: نگاهی به Kane And Lynch 2: Dog Days -
روزی روزگاری: نگاهی به Kane And Lynch 2: Dog Days -
روزی روزگاری: نگاهی به Kane And Lynch 2: Dog Days -
روزی روزگاری: نگاهی به Kane And Lynch 2: Dog Days -
روزی روزگاری: نگاهی به Kane And Lynch 2: Dog Days -

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

روزی روزگاری: نگاهی به Kane And Lynch 2: Dog Days -