نقد و بررسی بازی V Rising

پس از مدت‌ها که عنوان V Rising در حالت دسترسی زودهنگام قرار داشت، چندی پیش سرانجام به طور کامل عرضه شد، از همین رو امروز قصد داریم به بررسی این اثر بپردازیم.

عنوان V Rising یک بازی اکشن/نقش آفرینی (ARPG) سبک بقا محسوب می‌شود که در ابتدا حدود دو سال پیش در تاریخ ۱۷ مه سال ۲۰۲۲ در حالت دسترسی زودهنگام برای پلتفرم PC عرضه شد و توانست نظر بسیاری را جلب کند. شخصا از آن جایی که طرفدار پروپاقرص فرنچایز Castlevania هستم برای مدت‌ها این اثر را زیر نظر داشتم اما هرگز به سراغ تجربه‌ی آن نرفتم تا مدتی پیش که سرانجام این اثر به صورت کامل طی آپدیت ۱.۰ به طور کامل عرضه شد.

به دلیل ستایش‌های مختلفی که این اثر طی دو سال اخیر دریافت کرده بود با انتظارات نسبتا بالایی به سراغ تجربه‌ی آن رفتم و می‌توانم بگویم V Rising نه تنها آن انتظارات را برآورده کرد بلکه توانست عملکردی فراتر از برخی از آن‌ها ارائه دهد! با گیمفا و نقد این بازی همراه باشید.

من انتقام هستم، من خود شب هستم، من خون‌آشام هستم!

عنوان V Rising لزوما یک داستان‌سرایی متمرکز و منسجم ندارد که شما را در یک تجربه‌ی خطی قرار دهد بلکه با استفاده از یک ایده‌ی کلی زمینه را برای شما فراهم می‌کند تا بتوانید یک روند صعودی را برای به واقعیت تبدیل کردن فانتزی خون‌آشام محور خود طی کنید. شما در نقش یک خون‌آشام که برای قرن‌ها در خواب به سر برده است و حالا بسیار ضعیف است برمی‌خیزید و باید با تغذیه کردن از خون انسان‌ها و دیگر موجودات و همچنین کنار زدن باس‌های متعدد قدرت سابق خود را بازیابی کرده و در همین راستا قلعه‌ی عظیم خود را نیز بسازید.

همانطور که اشاره شد این اثر یک تجربه‌ی ARPG بقا محور محسوب می‌شود بنابراین ما شاهد ترکیب بسیاری از المان‌ها از این دو ژانر هستیم اما یکی از مواردی که شخصا بسیار درباره‌ی V Rising می‌پسندم روند پیش‌روی و پیشرفت هدفمند آن حتی در ابعاد بقا است چرا که امروزه عموما اکثریت آثار بقا محور همچون Valheim پس از مدتی به دلیل کمرنگ شدن حس پیشرفت میزان جذابیت خود را از دست می‌داد اما از آن جایی که V Rising یک خط داستانی کلی را در کنار این المان‌های بقا ارائه می‌دهد تقریبا تمامی اعمال در این اثر حس‌وحال متمرکز و منسجمی را ارائه می‌دهند.

در هنگام آغاز بازی، این اثر چندین مود و حالت مختلف را به شما ارائه می‌دهد تا بتوانید همانطور که دوست دارید به تجربه‌ی بازی بپردازید؛ شما می‌توانید سرور شخصی خود را با قوانین خود بسازید و به صورت تک‌نفره یا همراه با دوستانتان به بازی بپردازید و یا در مودهای PVE یا PVP عضو یکی از سرورهای اختصاصی بازی شده و داستان خود را آغاز کنید. شخصا برای آن که بتوانم میزان کشش و کیفیت سرورها و همچنین چگونگی کنش و واکنش با پلیرهای دیگر را متوجه شود بازی را در حالت PVE تجربه کردم و خوش‌بختانه می‌توانم با قاطعیت بگویم V Rising از سرورهای بسیار با ثباتی برخوردار است.

اما پس از انتخاب مود بازی شما باید خون‌آشام خود را شخصی‌سازی کنید که پس از آپدیت ۱.۰ تعدد امکانات شخصی‌سازی در این بخش تا حد زیادی افزایش یافته است؛ از مدل مو و چهره‌های متعدد گرفته تا اکسسوری‌های مختلف که به شما اجازه می‌دهند استایل ترسناک یا سلطنتی برای خون‌آشام خود اتخاذ کنید. بعد از اتمام شخصی‌سازی شما درون دنیای وسیع این اثر رها می‌شوید تا راه خود را برای تبدیل شدن به یک خون‌آشام تمام عیار آغاز کنید.

ابتدا به ابعاد بقای بازی خواهیم پرداخت؛ همانطور که کمی بالاتر اشاره کردم اولین کاری که شما باید در راستای بقا در دنیای V Rising انجام دهید یافتن مکانی برای بنا کردن اقامتگاه یا همان قلعه‌تان است. برای ساخت قلعه نیز شما نیازمند منابع مختلف از جمله چوب و سنگ هستید که در واقع به شما اجازه می‌دهند یک محیط بسیار ابتدایی برای در امان ماندن از خطرات دنیای بیرون بسازید.

آرام آرام طی پیش‌روی در بازی به امکانات و مهارت‌های تازه‌ای دسترسی پیدا خواهید کرد که به شما اجازه می‌دهند قلعه‌تان را گسترش داده و هم راستا با کاراکتر خود ارتقا دهید. یکی از بزرگ‌ترین خصوصیات مثبت و قدرتمند V Rising میزان تنوع بسیار بالای امکانات ساخت و ساز و شخصی‌سازی قلعه است که حقیقتا مرا شگفت‌زده کرد.

اکثریت این شخصی‌سازی‌ها به طور هم‌زمان در ابعاد ظاهری و کارکرد کلی قلعه‌ی شما خدمت می‌کنند به طوری که در سرورهای خصوصی شما امکان ساخت قلعه تا شش طبقه را دارید که نه تنها فضای بیشتری برای شخصی‌سازی به شما ارائه می‌دهد بلکه اجازه‌ی بهره‌وری از امکانات بیشتر را نیز فراهم می‌آورد.

این امکانات در قالب سیستم Progression بازی به شما ارائه می‌شوند به طوری که با شکست دادن هر باس شما به مهارت‌ها و ابزار جدید دسترسی پیدا می‌کنید که به شما اجازه‌ی ساخت متریال تازه را می‌دهند که در راستای ارتقای زره، اسلحه‌ها و قلعه‌تان به کار می‌آیند. نحوه کارکرد این ابزار درست همچون ماشین‌های صنعتی بوده و نحوه اتصال آن‌ها بسیار هوشمندانه است.

به عنوان مثال شما پس از شکست دادن یکی از باس‌ها، نحوه ساخت Whetstone را فرا می‌گیرید که برای ساخت Grinder کارآمد بوده و برای ساخت نیازمند پودر پسماند تبدیل سنگ به آجر است! پس از ساخت Grinder شما می‌توانید با استفاده از الگوهای Crafting مختلف آیتم‌های متعددی از جمله آجر بسازید که در ارتقای سازه و گسترش قلعه به کار می‌رود اما به طور هم‌زمان می‌توانید از پس‌ماند این پروسه Whetstone بسازید که برای ارتقاهای دیگر نیز کارآمد است.

از طرف دیگر با کشتن و نوشیدن خون موجودات مختلف دنیای بازی شما به Blood Essence دسترسی پیدا می‌کنید که قلعه‌تان به منظور ادامه فعالیت باید از آن تغذیه کند و این کار از طریق Blood Altar، یکی از اولین سازه‌هایی که می‌سازید انجام می‌شود.

بنابراین می‌توان گفت تمامی المان‌ها و حتی ابزار در این بازی هدفمند بوده و به منظور تقویت و ایجاد انسجام در سازوکار یک‌دیگر به کار می‌روند که به طور کلی سیستم پیشرفت این اثر را نیز تا حد زیادی متمرکزتر و لذت‌بخش‌تر می‌کند. سیستم طبقه‌بندی و مدیریت آیتم‌ها نیز تا حد زیادی مناسب پیاده‌سازی شده است و این اثر به شما اجازه می‌دهد با ساخت سازه‌های مختلف آیتم‌ها را به صورت مرتب دسته‌بندی کنید.

یک مسئله‌ای که برای من در این زمینه آزار دهنده بود روند وارد و خارج کردن دائمی آیتم‌ها از این سازه‌ها بود چرا که بازی به صورت خودکار هنگامی که در قلعه‌تان حضور دارید آیتم‌های داخل انبارها و صندوقچه‌ها را شناسایی نکرده و به همین دلیل به منظور ساخت و Craft شما باید این آیتم‌ها را در Inventory خود قرار دهید. این پروسه پس از مدتی بسیار خسته‌کننده می‌شود مخصوصا زمانی که Inventory شما کاملا پر بوده و حالا نیازمند آن هستید آیتم‌ها را جابه‌جا کنید تا بتوانید تمامی موارد مورد نیاز برای ساخت آیتم یا سازه مورد نظرتان را بردارید.

حال بگذارید از قلعه بیرون بیاییم و ببینیم در دنیای این اثر چه چیزی انتظارمان را می‌کشد؛ ما شاهد دو مکانیزم بقای بر پایه‌ی ایده‌ی خون‌آشام محور بازی هستیم که به نظرم نه تنها میزان چالش و برجستگی ابعاد بقا را تقویت می‌کند بلکه ظرافت خوبی به منظور تبدیل شدن این تجربه به یک اثر خون‌آشام محور تمام عیار به شمار می‌آید.

V Rising از یک چرخه‌ی شبانه روزی برخوردار است که هر کدام به نوبه‌ی خود علاوه‌بر تغییرات محیطی و ظاهری در ابعاد مکانیکال نیز مسائل تازه‌ای را معرفی می‌کنند که یکی از مهم‌ترین آن‌ها مبحث حساسیت شما به نور آفتاب هنگام روز است به طوری که به منظور کشته نشدن در هنگام روز ملزم به حرکت در سایه‌ها هستید که درخت‌ها، سازه‌ها و یا گاها ابرهای گذرا برایتان فراهم می‌کنند، همین مسئله یک ضعف و به اصطلاح Disadvantage بزرگ محسوب می‌شود که نیازمند فکر، استراتژی و انتخاب مسیرهای مناسب است.

علاوه بر این مسئله، مکانیزمی به نام Blood Pool وجود دارد که در واقع نمایان‌گر میزان خون ذخیره شده برای شماست و در صورت خالی شدن آن آرام آرام سلامتی شما کم می‌شود بنابراین این تجربه دائما شما را تشویق به شکار و تغذیه از خون طعمه‌های لذیذ دنیایش می‌کند.

این مکانیزم پل مناسبی برای ورود به مبحث مبارزات نیز محسوب می‌شود چرا که در آن بخش نیز شاخه می‌زند؛ شما با نوشیدن خون دشمنانتان می‌توانید به طور محدود به توانایی‌های تازه‌ای دست‌یابید که البته میزان این توانایی‌ها و به اصطلاح Bonusها بر مبنای کیفیت خون طعمه‌تان مشخص می‌شود. به عنوان مثال اگر خون یک Brute را بنوشید برای مدتی میزان مقاومت شما نسبت به ضربات بالا می‌رود!

همین مکانیزم منجر شده است بازی یک سیستم کلاس محور موقتی را در حین مبارزات و به طور کلی گیم‌پلی ارائه دهد که خود لایه‌های کاملا تازه‌ای به روند بازی اضافه می‌کند چرا که شما دائما با توجه به نوع دشمنان و وضعیت مبارزه می‌توانید رویکردهای تازه‌ای نسبت به مبارزات خود اتخاذ کنید که تا حد زیادی همچون ضرب‌المثل «عدو شود سبب خیر» است!

سیستم مبارزات نیز از تنوع بسیار بالایی برخوردار و نه تنها شما در طول تجربه‌ی خود به طیف گسترده‌ای از اسلحه‌ها و زره‌های مختلف دسترسی پیدا می‌کنید بلکه بازی به وسیله‌ی Spellbook به شما اجازه می‌دهد به چندین دسته‌بندی مختلف از جادوها دسترسی پیدا کنید که اکثریت آن‌ها با شکست دادن باس‌ها در دسترس قرار می‌گیرند و انعطاف‌پذیری بالایی در زمینه‌ی انتخاب و ساخت ترکیب مبارزات مختلف را ارائه می‌دهند.

تمامی این جادو‌ها بر پایه‌ی Cooldown هستند که البته گاها می‌تواند آزاردهنده جلوه کند و شاید اگر برخی از این قابلیت‌ها را بر پایه‌ی سیستمی همچون Stamina و یا معیاری مشابه بنا می‌کردند بهتر بود چرا که گاها در طی مبارزات خود را در حالتی می‌یابید که هیچ جادویی برای استفاده ندارید و از آن جایی که Cooldown تا حدی مبحثی تحمیلی است لزوما رویکرد استراتژیکی در قبال آن وجود ندارد بنابراین بهتر بود یک دسته از این جادوها را بر پایه‌ی معیاری قابل سنجش، ارتقا و بازیابی بنا می‌کردند تا در همین راستا کمی بیشتر استراتژیک جلوه کنند.

اما به غیر از این مسئله انیمیشن‌های حملات و جادوها بسیار عالی و جذاب پیاده‌سازی شده‌اند و باس‌فایت‌های بازی نیز به دلیل تعدد و تنوع بالا چالش‌های مختلف و بسیار لذت‌بخشی را ارائه می‌دهند که باز هم یکی از نقاط برجسته‌ی این اثر محسوب می‌شوند. همچنین به دلیل رویکرد آزادانه‌ی بازی رویارویی با این باس‌ها و ترتیب آن‌ها تا حد زیادی به شما برمی‌گردد به طوری که گاها اگر به سمت بخش‌های سخت‌تر نقشه‌ی بازی بروید ممکن است در طی راه با برخی باس‌های لول بالای بازی نیز روبه‌رو شوید.

منوی V Blood نیز به شما باس‌های هم سطح و مکان حدودی آن‌ها را نشان می‌دهد که به نظرم نحوه‌ی ارائه‌ی آن بسیار جذاب است چرا که در واقع این شما هستید که به عنوان یک خون‌آشام شکار بعدی خود را انتخاب می‌کنید و یکی از لذت‌بخش‌ترین ابعاد این تجربه برای من انتظار برای رسیدن شب بود، زمانی که طعمه‌ی بعدی‌ام را انتخاب می‌کردم و به منظور یافتنش قلعه‌ام را ترک می‌کردم. به طور کلی روند تجربه‌ی V Rising به شدت درگیر کننده و لذت‌بخش است و به غیر از چند نقطه‌ی جزئی که جای بهبود دارند، شاهد یک گیم‌پلی بسیار عمیق و چند لایه در کنار سیستم بقا و ساخت و ساز فوق‌العاده لذت‌بخش هستیم.

فانتزی خون‌آشام محور را زندگی کنید

و اما زمانی که از بخش گیم‌پلی عبور کنیم در ابعاد دیگر از جمله رویکرد هنری، گرافیک و موسیقی چیزی به غیر از تحسین و تمجید برای V Rising ندارم؛ رویکرد و گرافیک هنری این اثر عالی جلوه می‌کند و به خوبی بر تم کلی بازی منطبق است، طراحی دشمنان، باس‌ها و به طور کلی دنیای بازی عالی بوده و استایل مینیمالیستیک کلی کمک بسیار زیادی به هویت بخشیدن به چهره‌ی کلی این بازی می‌کند. بازی از لحاظ ظاهری هویت و Charm بسیار زیادی داشته و به دلیل وجود تنوع در آن هرگز از جست‌وجو و کشف نقاط تازه‌ی دنیای بازی خسته نمی‌شوید.

یکی از بزرگ‌ترین نقاط قوت در ابعاد ظاهری V Rising، استفاده و بهره‌گیری بالا از رنگ‌های متعدد و در همین راستا خلق محیط‌هایی با حس‌وحال و فضاسازی متمایز و جذاب خلق کند و به تک‌تک بخش‌های دنیای این بازی شخصیت ببخشد. عبور از گورستان‌ها، روستاها و شهرک‌های کوچک و یا جنگل‌های تاریک هر کدام به نوبه‌ی خود به شدت لذت‌بخش بوده و طراحی هر یک به نوبه‌ی خود بسیار چشم‌نواز است. اتمسفر کلی این اثر بسیار یک‌پارچه و خاص بوده و می‌تواند به خوبی طرفداران دنیاهای Gothic خون‌آشام محور را راضی نگه دارد.

وجود رنگ‌های پر ارتعاش به جذابیت روند مبارزات باس‌ها نیز کمک شایانی می‌کند چرا که هر یک از آن‌ها دارای خصوصیات ظاهری و توانایی‌های خاصی هستند که مستقیما به صورت ظاهری به تصویر کشیده می‌شوند و از همین رو شاهد وجود ارتعاش ظاهری زیادی در این رویارویی‌ها نیز هستیم که حسابی نظر شما را به خود جلب می‌کنند. ساندترک نیز به شکلی تحسین برانگیز روی این این اتمسفر سوار شده و به لطف سمفونی‌های ملودرام به یک مکمل عالی برای فضاسازی کلی و هویت ظاهری بازی تبدیل می‌شود.

این بازی بر اساس کد ارسالی ناشر (Stunlock Studios) و روی پلتفرم PC تجربه و بررسی شده است