نقد فیلم The Iron Claw | خانواده نفرین شده
فیلم The Iron Claw محصول سال ۲۰۲۳ و در ژانر درام، بیوگرافی و ورزشی میباشد که از آثار ورزشی مهم این سال به شمار میرود.
فیلم The Iron Claw یا پنجه آهنی در دهه هشتاد میلادی میگذرد و قصه برادران و خانواده وان اریک را روایت میکند که تاثیر بهسزایی در مسابقات و نمایشهای کشتیکج داشته و میتوان گفت که مهمترین خانواده کشتی تاریخ هستند. هرگاه فیلمی با عنوان بیوگرافی و یا بر اساس داستان واقعی ساخته میشود، باید به این نکته توجه داشت که واقعی بودن یا نبودن قصه مانعی برای دیدن خود اثر بدون هر گونه فیلتری نشود.
واقعی بودن یک قصه برای یک فیلم نباید تبدیل به بهانهای برای پوشاندن ضعفهای یک اثر به خصوص در فیلمنامه شود. همانگونه که از واقعی بودن وقایع در جهت تبلیغ اثر استفاده میشود، باید آن سمت بوم را هم دید و نمیتوان از واقعی بودن وقایع یک فیلم برای تبلیغ و سر دهانها افتادن استفاده کرد، اما از آن سمت ضعفهای قصهپردازی و شخصیتپردازی را گردن همین واقعی بودن انداخت. شاید بسیاری از قصههای واقعی پتانسیل تبدیل شدن به یک فیلم را نداشته و یا نیاز به تغییراتی جهت دراماتیزه شدن برای یک اثر نمایشی داشته باشند. بنابراین این موضوع که داستان فیلم The Iron Claw از زندگی واقعی برادران و خانواده وان اریک برداشت شده و یا الهام گرفته شده تاثیری در ارزیابی ما نخواهد داشت.
فیلم The Iron Claw درست و به خوبی آغاز میشود. تصویری اکستریم لانگ شات از یک رینگ در میان حجم زیادی از تاریکی بدون هیچگونه هیاهو و شور و هیجان که به آرامی به صورت فریتز وان اریک، پدر خانواده وان اریک دیزالو میشود. نمایی که کاملا از نظر حسی کاربرد داشته و به نوعی بیان کننده تمام اتفاقات فقط در همین یک شات و استفاده از تکنیک دیزالو است. یک رینگ مرده و سوت و کور بر روی پدری دیزالو میشود که شاید با استفاده از همین رینگ، تاریکی و ظلمت را برای تمام خانوادهاش و هر کدام به شیوهای به ارمغان میآورد.
پس از تماشای مسابقه فریتز و پایان آن، فیلم یک پرش زمانی چندین ساله دارد و حال با پسران فریتز روبرو هستیم که هر کدام در حال ادامه و یا پیدا کردن حرفه خود هستند. کوین که پس از فوت برادرش حال بزرگترین پسر خانواده میباشد راه پدر را ادامه داده و پا به رینگ کشتی گذاشته است، کری برای مسابقات پرتاب دیسک در المپیک آماده میشود، دیوید در حال آماده کردن خود برای شروع حرفهای کشتی میباشد و مایک پسر کوچک خانواده که ظاهرا شباهتی به برادرانش نداشته و ترجیح میدهد تا در عوض ورزش و کشتی به موسیقی فکر کند.
در تمام طول فیلم The Iron Claw سایه پدر خانواده بر پسرانش و وجود گونهای پدرسالاری حس میشود. جایی که پدر نتوانسته آرزوی دیرین خود یعنی قهرمانی سنگین وزن را برآورده کند، بنابراین قصد دارد تا به هر طریقی با فرستادن تمام فرزندانش به درون رینگ کاری کند تا آنها آرزوی او را برآورده کنند و کسی نمیداند هدف و آرزوی واقعی این چهار برادر چیست و در این بین کسی جرئت اعتراض نداشته و یا به خود اجازه اعتراض به او را نمیدهد و به گونهای همین سبک زندگی و این فشار روانی و روحی در نهایت زندگی آن چهار برادر را سخت و نابود میکند.
چیزی که گفته شد قصه و بدنه اصلی فیلم The Iron Claw است، حال باید دید در جزئیات، قصهگویی، شخصیتپردازی و چگونگی به تصویر کشیدن این قصه چه عملکردی داشته است. فیلم The Iron Claw در مجموع نیمه ابتدایی بهتری نسبت به نیمه پایانی خود دارد و میتوان گفت فیلم بعد از عروسی کوین و پم و شروع مریضی دیوید از ریتم افتاده و تا پایان به تکراری زجرآور و قابل پیشبینی میافتد.
یکی از ایرادات اصلی فیلم، مشکل یکنواختی و برخورد یکسان با اتفاقات گوناگون و گذر سریع از برخی حوادث اساسی است که این موضوع باعث عدم اتصال کامل مخاطب به کاراکترها نیز میشود. فیلم The Iron Claw هم در فیلمنامه و هم در کارگردانی رفتاری خنثی و یکسان در قبال اتفاقات با اهمیت متفاوت دارد. اولین باری که کوین را بر روی رینگ کشتی میبینیم و او یک کشتیگیر ساده است از نظر اجرا و دکوپاژ دقیقا همانند مسابقات مهم او از جمله مسابقه برای کمربند قهرمانی سنگین وزن میباشد. دوربین هر دوی این مسابقات را یکسان گرفته و کارگردان برخوردی خنثی نسبت به پیشرفت کوین دارد. در حالی که باید در نوع دوربین و تعداد کلوزآپ و لانگشاتها و میزان مکثها برای نمایش میزان اهمیت، تفاوت وجود داشته باشد.
در فیلمنامه نیز همین اتفاق رخ داده است و آن هیجان لازم برای رسیدن به یک مسابقه بزرگ و زمینهچینیها و آمادهسازی مخاطب برای آن انجام نشده است. نتیجه چنین اتفاقی آن است که هنگامی که کوین شانس گرفتن کمربند قهرمانی را از دست میدهد، مخاطب در کنار او این از دست دادن را حس نمیکند چرا که فیلم با عملکرد خنثی خود این اتفاق را (گرچه برای کاراکتر اهمیت داشته است) کماهمیت جلوه داده است. بنابراین کمی جلوتر هنگامی که قرار است دیوید بجای کوین و سپس کری بجای او برای کمربند قهرمانی وارد رینگ شوند، باز هم مخاطب حال و حس از دست دادن یک فرصت طلایی برای کوین را آنگونه که باید حس نخواهد کرد.
این رفتار فیلم را میتوان به تمام اتفاقات قصه تعمیم داد. سرعت گذر فیلم از اتفاقات مهم مثل مرگ دیوید و خودکشی مایک و کری بسیار زیاد است و این سریع بودن امکان حس همذاتپنداری و درگیر شدن را از مخاطب میگیرد.
همین سرعت زیاد در عشق بین کوین و پم نیز وجود دارد. از یک آشنایی ساده با گرفتن امضا ناگهان خود را وسط مراسم عروسی آن دو میبینیم در حالی که عملا هیچ چیزی را از ارتباط بین آنها ندیدهایم. این موضوع باعث بروز مشکل در اواخر فیلم میشود، جایی که کوین تصمیم میگیرد تا برای جلوگیری از انتقال نحسی و نفرین خانوادهاش جدا از پم و فرزندش زندگی کند، جدایی آنها از یکدیگر و پس از آن بازگشت دوبارهشان هیچ حسی در مخاطب زنده نمیکند. پیشتر گفته شد که فیلم The Iron Claw یا پنجه آهنی نیمه ابتدایی بهتری از نیمه دوم خود دارد، دلیل ضعف نیمه دوم فیلم همین موضوعات است.
اما با این حال The Iron Claw در برخی موارد مثل بازیها نیز عملکرد خوبی دارد. با وجود آنکه برادران کوین بیشتر دکوری بوده و چیزی از آنها نمیدانیم اما بازیگران در نقشهایشان عملکرد خوبی دارند. در کنار آن ارتباط بین برادران نیز خوب شکل گرفته و فیلم احاطه و تسلط بیش از حد و نابجای پدر بر روی آنها را نیز توانسته تصویر کند. اما در نهایت به دلیل ضعفهای گفته شده فیلم به عمق مورد نظر نمیرسد.
در پایان باید گفت فیلم The Iron Claw اثر بدی نیست اما آنچنان هم اثر موفق و تاثیرگذاری نبوده و در ژانر خود آثار به مراتب بهتری را پیش رویش میبیند. فیلم موفق نیست ایده و قصه اصلی خود را به اندازه کافی دراماتیزه کرده و مخاطب را در بطن اتفاقات قرار دهد و بعضا با رفتاری خنثی در فیلمنامه و کارگردانی ارزش و اهمیت اتفاقات مهم در سرگذشت خانواده وان اریک را پایین میآورد که این موضوع مخاطب را از کاراکترها و همچنین حس آنها دور میکند تا مخاطب آن همراهی و ارتباط لازم در چنین قصه پر از تراژدی و پر فراز و نشیبی را با شخصیتهای فیلم نداشته باشد.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- شایعه: کمپانی مادر FromSoftware احتمالا برای جلوگیری از تصاحب خصمانه از سوی یک شرکت کرهای به سونی مراجعه کرده است
- از صنعت بازی های ویدیویی در سال ۲۰۲۵ چه انتظاراتی داریم؟
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
واقعا چقد غمبار بود این فیلم
تازه من شنیدم یه برادر دیگه هم داشتن که داستانشو توی فیلنامه نیاوردن تا داستان غیر قابل باور نشه
این فیلم یه شاهکار هست
زک افران عالی
کارگردانی عالی
فیلم نامه عالی
شخصیت پردازی بین شخصیت عالی سرعت کافی برای درک شخصیت
این فیلم بهترین فیلم زندگی من هست اخرش اشک ریختم
شاهکار
هیکل زک افرن عالی
این فیلم صد درصد واقعیه؟
یعنی ان دبلیو ای اینقدر واقعی بوده؟
یعنی ریک فلیر اینقدر ادم کثیفیه؟
پ.ن: شاید دبل اف اگه هالک هوگنو نداشت به آن دبلیو میباخت
این فیلم یکی از فیلمای مورد انتظارم بود ۱۷ فیلم مورد علاقه ام بود به عنوان یه فیلم باز چون واقعا داستان خیلی جذاب بود کارگردانی هم خوب بود فیلم برداری هم مهشر بود این یه فیلم شاهکاره ولی شاهکار بی نقص نیست