نقد و بررسی بازی Dragon’s Dogma 2
آیا Dragon’s Dogma 2، میتواند یکی از کاندیدهای بهترین بازی سال ۲۰۲۴ باشد؟
داستان بازی Dragon’s Dogma 2، حول محور دو مفهوم کلی اژدهایان و Arisenها روایت میشود. Arisen، به فردی گفته میشود که به طرق مختلف، از جمله حین نبرد با اژدها، حالتی برگزیده پیدا میکند و وظیفهی نابودی اژدهایان، محافظت از مردم و در نهایت پادشاهی Vermund را بر عهده میگیرد. اگر Arisen بتواند اژدهای بزرگ هر دوره را شکست دهد، به مقام Sovran ارتقاء پیدا کرده و عملا پادشاه و حاکم بلامنازع مردم شناخته میشود.
در این شرایط، ما کنترل فردی بدون نام و نشان را بر عهده میگیریم که حافظهاش را از دست داده و اکنون به عنوان برده در معادن مشغول به کار است. در ابتدای بازی طی اتفاقاتی، شخصیت ما فرار میکند و در ادامه متوجه میشود که Arisen است و این جاست که ماجراجویی بزرگ او آغاز میشود. ما به عنوان Arisen، از یک طرف باید حقانیت خود را به همه ثابت کنیم و از طرف دیگر، با دسیسههای سیاسی افراد مختلف، از جمله Arisen قلابی که اکنون بر تخت پادشاهی تکیه زده، مقابله کنیم.
داستان بازی، حداقل روی کاغذ، پتانسیل خوبی دارد. این پلات میتوانست با بهرهگیری از ابزار مختلف داستانی، مثل روایتی جذاب (که یکی از نقاط برجستهی آثار نقشآفرینی کلاسیک است)، شخصیتهای فوقالعاده و پیچشها و غافلگیریهای داستانی، پتانسیل بالقوه خود را به بالفعل تبدیل کند و یک ماجراجویی حماسی در قامت Arisen را برای مخاطبان تدارک ببیند. فراموش نکنید بستر فانتزی و دنیای خیالی، شرایط فوقالعادهای برای خلق و روایت داستانهای جذاب فراهم میسازد و صد البته توپ در زمین سازندگان و نویسندگان اثر است که بتوانند از این بستر فانتزی، نهایت استفاده را ببرند. موردی که متاسفانه در Dragon’s Dogma 2 محقق نشده است.
داستان بازی، اتفاقات و حوادث مختلف و سیر روایی داستان، دورترین چیزی هستند که از یک داستان حماسی، هیجانانگیز و نفسگیر انتظار داریم.
سیر روایی داستان، با وجود شروعی امیدوارکننده، بلافاصله شما را ناامید میسازد. نه خبری از وقایع و اتفاقات جذاب داستانی است و نه شاهد حضور شخصیتهایی کاریزماتیک هستیم. از طرف دیگر، عدم وجود کاتسین به صورت گسترده (بازی در کل خط داستانی، به تعداد انگشتهای یک دست کات سین ارائه میدهد)، باعث میشود اصلا و ابدا نتوان با داستان بازی، به شکلی عمیق و جذاب ارتباط برقرار کرد.
از طرف دیگر، اکثریت مراحل داستانی و اقدامات ما به عنوان Arisen، ماهیتی ابتدایی و پوچ دارند. از پاکسازی مناطق مختلف از گابلینها گرفته، تا یک سری فعالیت و ماموریت قابل پیشبینی و طبیعتا تکراری که آنچنان حس و حال یک ماجراجویی بزرگ یا Arisen بودن را به شما منتقل نمیسازند. کافی است مقام Arisen را با مقامهایی مثل Dragonborn در Skyrim , یا Inquisitor در Dragon Age Inquisition مقایسه کنیم تا به سرعت دریابیم که چقدر Dragon’s Dogma 2، در معرفی Arisen به عنوان فردی بزرگ، موثر و قدرتمند، ضعیف عمل میکند. آیا نمیشد شاهد مراحلی حماسی و جذاب میبودیم و به معنی واقعی کلمه، لذت Arisen بودن را میچشیدیم؟
سوالی که برای من پیش میآید این است که اگر ۹۰ درصد اتفاقات و حوادث بازی حول محور وقایع قابل پیشبینی و بسیار ساده میچرخند، چه نیازی به این بود که شخصیت اصلی بازی مقام Arisen داشته باشد؟ آیا سازندگان میخواستند قانون نانوشتهی افراد «برگزیده» در آثار نقشآفرینی کلاسیک را حفظ کنند؟
باید بگویم بازی، گاه و بیگاه شخصیتهای جالبی نیز به مخاطب معرفی میکند که به جرات میتوانم بگویم با روایتی بالغانهتر و پرداختی عمیقتر، میتوانستند به کاراکترهایی جذاب تبدیل شوند، اما متاسفانه نقش این شخصیتها نیز بسیار کوتاه و زود گذر است و فقط نقش جزئی کوچک از پازل بزرگتر را دارند و صرفا وظیفه ماموریت دادن را دارند و در ادامه، شما را به شخصیت بعدی معرفی میکنند.
در واقع بهتر است بگویم شخصیتهای بازی، هیچگونه پویایی و عمقی ندارند و در گذر زمان شاهد هیچگونه رشد و پیشرفت شخصیتی در آنها نیستیم.
یکی از مهمترین دلایلی که باعث میشود تا این حد روی ضعف داستان، روایت و شخصیتها مانور دهم، این حقیقت است که یک بازی نقشآفرینی کلاسیک جهان آزاد، باید داستانی درخور توجه داشته باشد، چرا که قرار است ساعتها مخاطب را در خود غرق کند. اگر به بزرگترین نامهای تاریخ نقشآفرینی نگاهی بیندازیم، همواره شاهد این حقیقت هستیم که داستان، روایت و یا دنیاسازی بازی، در سطح بسیار بالایی قرار داشتند.
متاسفانه سطح پایین داستان و روایت، به بخشهای دیگر مثل مراحل فرعی نیز رسوخ کرده است که در ادامه به صورت کاملتر به آن اشاره میکنم. در هر صورت، اصلا انتظار داستانی تحسین برانگیز از Dragon’s Dogma 2 نداشته باشید.
مهمترین بخش بازی و برجستهترین نقطه قوت آن، بدون شک گیم پلی و مبارزات است. در ابتدا از بین چهار کلاس موجود مثل Fighter و Theif، باید کلاس مورد نظر خودتان را بر اساس سبک و سیاق مورد علاقه انتخاب کنید، به طور کامل شخصیت خود یعنی Arisen را شخصی سازی کنید و رهسپار ماجراجوییای پر فراز و نشیب شوید.
امکان انتخاب کلاس و سبک مبارزه، تقریبا امری بدوی و عادی در بین آثار نقشآفرینی جهان باز به شمار میآید، اما موضوعی که Dragon’s Dogma 2 را از این بابت متمایز میسازد، نحوه پیادهسازی این سیستم و عمق فوقالعاده تک تک کلاسهای بازی است که اصطلاحا در بازی Vocation نام دارند. نکتهی بسیار تحسینبرانگیز این است که حتی کلاسهایی که روی کاغذ شبیه هم هستند، مثل دو کلاس Mage و Sorcerer، آن قدر در ریزه کاریها تفاوت به خود میبینند که کاملا هویت مستقل خود را دارند.
هر کدام از کلاسهای بازی، علاوه بر تفاوتهای قابل پیشبینی، مثل تفاوت در سبک مبارزه، سلاحهای مورد استفاده، میزان سلامتی و استقامت و موارد مشابه دیگر، قابلیتهای یگانه و خاص جذابی نیز دارا هستند. تقریبا هر کلاس و Vocation در بازی، بیش از ۱۵ قابلیت مختلف را دارا است که هر کدام از آنها، با پیشروی بیشتر در بازی و بالا رفتن Level شخصیت اصلی، ورژن قویتر شدهای نیز دارند که قابل خریداری است. تنوع قابلیتهای موجود و کارآمدی و مفید بودن آنها، فوقالعاده است و قطعاً یکی از بزرگترین نقاط قوت این اثر به شمار میرود. برای مثال، من کلاس Archer را انتخاب و پس از چند ساعت، به طیف وسیعی از قابلیتهای مختلف که Weapon Skill نام دارند، دسترسی پیدا کردم. استفاده از این قابلیتهای قدرتمند، بر اساس کلاس، از استقامت یا جادوی شما کم میکند و با حملات معمولی و گذشت زمان، استقامت و جادوی شما پر میشود. اگر هم کاملا نوار استقامت شما تخلیه شود، کاراکتر شما به مدت چند ثانیه نمیتواند حمله کند و شما را در موقعیتی فوقالعاده آسیبپذیر قرار میدهد.
در واقع قلب مبارزات بازی، همین مهارتها و Weapon Skillها هستند و تنوع و کارآمدی بالای آنها، باعث شده تا مبارزات بازی، فارغ از کلاس و Vocation انتخابی، فوقالعاده دلچسب، عمیق و لذتبخش باشند.
از کلاسها و Vocation عبور کنیم، میرسیم به خود مبارزات و گیمپلی بازی. اگر سری Dragon Age را تجربه کرده باشید، به خوبی میتوانید شباهتهای ساختاری بین این دو فرنچایز را مشاهده کنید. از آن جایی که مانند Dragon Age، در Dragon’s Dogma 2 دارای یک تیم یا Party چهار نفره هستیم، مبارزات بازی اغلب بسیار شلوغ و پر هیاهو هستند و ریتم بسیار تندی دارند. زاویه دوربین و فاصله آن با شخصیت شما بسیار استاندارد است و از سوی دیگر، انیمیشنهای حمله، حرکات مختلف و فیزیک مبارزات بازی، کاملا قابل قبول و استاندارد هستند، البته تا وقتی که فیزیک و انیمیشنهای حرکتی بازی را با آثار سینمایی چند سال اخیر مقایسه نکنید. نباید فراموش که در کل، آثار نقشآفرینی، آنچنان سنخیتی با بازیهای سینمایی ندارند و تمرکز اصلی، روی مفاهیم و بخشهای دیگر است.
در واقع، میتوان گفت سیستم مبارزات بازی، به لطف کلاسهای متنوع، مهارتهای فوقالعاده جذاب و ساختار اصولی، بسیار خروجی راضی کنندهای دارد و همین مسئله کمک شایانی به بازی میکند تا نقطه ضعفهای بخشهای مختلف که جلوتر به آنها اشاره خواهم کرد، کمتر به چشم بیایند.
وقتی صحبت از مبارزات Dragon’s Dogma میشود، باید به سیستم و مکانیزم Pawn یا شخصیتهای همراه هم اشاره کنیم. Pawnها در دنیای بازی، تعریف شدهاند و ماهیت واقعی دارند. به عبارتی دیگر، Pawnها، افرادی هستند از دنیاهای دیگر که به واسطهی پورتال جادویی یعنی Riftstone، به دنیای بازی میآیند و به اربابان خود، خدمت میکنند.
در همان ابتدای بازی، میتوانید Pawn اصلی خود را به طور کامل شخصیسازی و کلاس، ظاهر و جزئیات مختلف او را بنا بر سلیقه خود انتخاب کنید. Pawn اصلیتان، پا به پای شما لول آپ میشود و در چند برههی داستانی نیز نقش نسبتا کلیدی ایفا میکند. در ادامه، به همان شکلی که میتوانید قابلیتهای جدید برای شخصیت خود آزاد کنید، برای Pawn اصلی خودتان نیز میتوانید این کار را انجام دهید و Weapon Skillهای مورد نظر را برای او آزاد کنید.
به غیر از Pawn اصلی که همیشه همراه شماست، دو همراه یا Pawn دیگر نیز میتوانید در پارتی خود داشته باشید. این Pawnها، یا از NPCهای پراکنده در سرتاسر دنیای بازی هستند یا Pawnهای پلیرهای واقعی دیگر. در واقع شما میتوانید Pawnهای دیگر پلیرها را به تیم خود اضافه کنید که و دیگران نیز به همین منوال میتوانند این کار را انجام دهند. این ویژگی، جذابیت جالبی به ساختار بازی بخشیده و یک حس پیوستگی و همکاری را در قلب این اثر ایجاد کرده است.
نکته قابل توجه این است که Pawnهای دیگر، به جز Pawn شما، لول آپ نمیشوند و به همین دلیل، دو همراه دیگر شما مدام در طول بازی تغییر میکنند.
همانند آثاری مثل Dragon Age و Baldur’s Gate، انتخاب اعضای پارتی بسیار اهمیت دارد و باید تعادل مناسبی بین کلاسهای Pawnها و خودتان ایجاد کنید. به شخصه از یک Mage به عنوان شخصیت پشتیبان و دو Warrior به عنوان Tank استفاده میکردم که برای من، این ترکیب فوقالعاده کارآمد بود.
این Pawnها، صرفا شخصیتهای همراه ساده نیستند و کارهای مختلفی را انجام میدهند. به عنوان مثال، میتوانند صندوقهای مختلف را باز کنند، آیتم بردارند و هنگام کاوش شما را راهنمایی کنند. همچنین هنگام گردش در دنیای بازی، یکی از Pawnها ممکن است شما را به مکانی مخفی یا صندوق گنج راهنمایی کند. از طرف دیگر، در حین مبارزات، این Pawnها برخی نکات مفید را گوشزد میکنند. به عنوان مثال، اگر با اسکلتها و ارواح در حال مبارزه هستید، یکی از Pawnها به این نکته اشاره میکند که جادوی الهی یا همان Holy، نقطه ضعف این دشمنان است. حتی اگر امکان استفاده از نقطه ضعف آنها را نداشته باشید، Pawn این مسئله را به شما اطلاع میدهد.
این Pawnها، نسبت به ماموریتها و وقایع مختلف نیز واکنش نشان میدهند و با شما صحبت میکنند. با توجه به چهار حالت شخصیتی Pawnها، نوع و حالت دیالوگهای آنها نیز تفاوت دارد و منحصر به فرد است. خوشبختانه صداگذاری Pawnها، با وجود این که چهار پنج نوع صدای ثابت بیشتر ندارد، اما به خوبی صورت گرفته و تعاملات بینشان و مکالمات آنها نیز قابل توجه است.
قطعاً مکانیزم Pawn بازی، یکی از بخشهای کلیدی و حیاتی آن به شمار میرود که خوشبختانه، هم در زمینه ایدهپردازی و هم در زمینه پیاده سازی، بسیار موفق و خوب عمل کرده و کاملا در دل ساختار بازی، جای گرفته است و سخت میتوان Dragon’s Dogma را بدون Pawn متصور شد.
در مورد اکتشاف نیز صحبت کنیم. بازی تاکید زیادی روی اکتشاف طبیعی دارد و یک سری تصمیمات نیز در همین راستا گرفته شده است. برای مثال، بازی سیستم Fast Travel سنتی ندارد و تنها به شکل بسیار محدودی، میتوانید به Portcrystalها سفر کنید، آن هم فقط با استفاده از آیتم ارزشمند و گرانی به اسم Ferrystone. در واقع باید برای Fast Travel، هزینه کنید که با توجه به کمیابی این آیتم، اصلا منطقی نیست. در واقع هدف سازندگان این بوده که مخاطبان به همراه پارتی خود و Pawnها، پیاده در دنیای بازی سفر و راز و رمزهای بازی را کشف کنند.
این مسئله به خودی خود مشکل زا نیست، اما آن جایی اذیتکننده میشود که باید یک مسیر یا جادهی تکراری را بارها طی کنید تا صرفا به مقصد برسید. البته بازی شما را بیکار نمیگذارد و عملا چه در روز سفر کنید و چه در شب، هر پنجاه متر بازی تعدادی دشمن در دنیا Respawn میکند که با توجه به منطقه، شهر و زمان، این دشمنان متفاوت هستند. در روز بیشتر گابلینها سد راه شما میشوند و در شب ارواح و اسکلتها. اما نکته حائز اهمیت این است که بازی، بیشتر توهم سرگرمی در طول مسیر را ایجاد میکند. این مسئله که در حین سفر بین دو نقطه، بارها و بارها در راه مورد حملهی دشمنان قرار بگیرید و این روند را بارها تکرار کنید، درست است که از خستهکننده شدن مسیر تا حدی جلوگیری میکند، اما روی دیگر سکه این است که نبردهای متوالی و پرتعداد، بیشتر مخاطب را خسته میکند و بازی دچار حالت یکنواختی میشود. مخاطب باید هر از چند گاهی از نبرد فاصله بگیرد و استراحت کند تا هم تازگی و جذابیت نبردها و مبارزات حفظ شود و هم نبردهای پی در پی، او را خسته نکند.
از سوی دیگر، بازی در یک جنبه از اکتشاف فوقالعاده عمل میکند و آن هم بحث پاداشدهی و جوایز است. چه غار گابلینها را پاکسازی کنید و چه به قلعهی راهزنان حمله کنید، در پایان معمولا چندین و چند جعبه پر از جوایز مختلف، از طلا که واحد پول بازی است گرفته تا آیتمهای مختلف مثل سلاح و حلقه و معجون به دست میآورید و ناگفته نماند سیستم لول آپ و ارتقاء بازی به نحوی طراحی شده که حتی نبرد با دشمنان عادی نیز XP خوبی به شما میدهد و به سرعت میتوانید Level خودتان و Pawn اصلی را بالا ببرید. در ده ساعت ابتدایی، به جای تمرکز زیاد روی خط اصلی داستانی، بیشتر به کاوش دنیای بازی پرداختم و همین مسئله باعث شد هم لول بالایی به دست بیاورم و هم به لطف طلای زیاد، به خوبی به تجهیز خودم و همراهانم بپردازم.
در کنار دشمنان عادی و فعالیتهایی مثل اکتشاف غارها، برجها و خرابهها، شاهد باسفایتها و هیولاهای مختلفی مثل Cyclops، Ogre و Griffin نیز هستیم که در سرتاسر دنیای بازی وجود دارند. این باس فایتها، همه چندین خط سلامتی دارند و نبرد با آنها، بسیار هیجان انگیز، چالشبرانگیز و نفسگیر است. نبرد با این باسها، که هنگام اکتشاف در دنیای بازی یا در برخی مراحل با آنها مواجه میشوید، جزو بهترین لحظات بازی به شمار میآیند که باید از تمام تمرکز و توان خود، برای شکست دادنشان استفاده کنید و این جا است که چینش پارتی، کلاسها و قابلیتهایی که به آنها اشاره کردیم، بسیار کلیدی میشوند و نتیجه نبرد را تعیین میکنند.
از طرف دیگر، یک سری تصمیمات سازندگان را به هیچ وجه نمیتوانم درک کنم، چرا که به شدت به ساختار و سرگرمکنندگی بازی لطمه زدهاند. به عنوان مثال، شب در بازی فوقالعاده تاریک است و حتی با استفاده از فانوس، تنها محیطی به شعاع پنج متر را میتوانید مشاهده کنید که اسفناک است و عملا پیشروی و گردش در شب را فوقالعاده سخت و آزار دهنده میکند. به شخصه با استفاده از Campfire، همیشه در زمان روز به انجام بازی مشغول بودم. نکته این جا است که تاریکی عجیب شب، ربطی به واقعگرایانه بودن بازی هم ندارد چرا که حتی واقعگرایانهترین آثار نیز برای راحتی مخاطبان، از یک سری موارد چشم پوشی میکنند چرا که در نهایت، با یک بازی ویدیویی طرف هستیم، نه شبیهسازی از زندگی!
اکتشاف فاجعهبار در شب را کنار بگذاریم، مشکل بزرگ دیگر بازی، مربوط به جابهجایی است. همان طور که گفتم سیستم Fast Travel بازی زجرآور است و از طرف دیگر، اسب یا وسیله نقلیه شخصی نیز وجود ندارد. اما قضیه جایی بدتر میشود که دریابیم خارج از مبارزات هم خط استقامت خالی میشود و عملا بعد از ده ثانیه دویدن، کرکتر شما خسته میشود و از حرکت میایستد! این مسئله به ظاهر جزئی، آن قدر روی گردش و اکتشاف در دنیای بازی تاثیر منفی گذاشته که تا وقتی خودتان بازی را تجربه نکنید، به عمق این مشکل، پی نخواهید برد.
یکی دیگر از بخشهای ناامیدکننده بازی، مراحل فرعی آن هستند که کاملا فاقد جذابیت، عمق یا پیچش خاصی هستند و به کشتن گابلینها، حفاظت از فردی خاص یا به دست آوردن یک آیتم ارزشمند خلاصه میشوند. در واقع با وجود مهیا بودن بستری فوقالعاده مناسب برای خلق و ارائه داستانهای فرعی جذاب و هیجانانگیز، سازندگان به قرار دادن سادهترین و عادیترین نوع Side Questها، بسنده کردهاند که همین مسئله، باعث شد آنچنان رغبتی به انجام مراحل فرعی نداشته باشم. البته باید اشاره کنم از لحاظ سودمندی و ارزشمند بودن، این مراحل عملکرد بسیار مطلوبی داشتند و راضی کننده بودند. اما اصلا و ابدا انتظار مراحل فرعی جذاب یا متفاوت را نداشته باشید.
در واقع به عنوان جمع بندی این بخش باید بگویم، یک سری تصمیمات سوالبرانگیز از سوی سازندگان، از Fast Travel پر از ضعف گرفته تا مشکلات طراحی و کارگردانی، به شدت مانع این میشوند که Dragon’s Dogma 2، از عنوانی صرفا سرگرمکننده، به عنوانی با کیفیتتر و جذابتر تبدیل شود و از نهایت پتانسیل خود، استفاده لازم را ببرد.
خروجی گرافیک هنری بازی، کمی سینوسی است. متاسفانه محیطهای بازی آنچنان تنوع ظاهری و هنری ندارند و این مسئله به سرعت خود را نشان میدهد. نکته شگفتانگیز این است که با وجود این که بازی گرافیکی خیره کننده ندارد، اما در بخش فنی بهینه نیست و نه تنها فریم بازی روی ۳۰ تنظیم شده، بلکه هنگام نبرد یا شلوغی مبارزات، به شکل مشهودی سینوسی شده و دچار افت میشود. به شخصه انتظار نداشتم که کپکام، به این شکل در بخش گرافیک و خروجی بصری ظاهر شود و این بازی، اصلا در بخش گرافیک، در ژانر خود یک بازی نسل نهمی نیست و اگر همین حالا این اثر را با Dragon Age Inquisition که یک دهه پیش عرضه شده مقایسه کنید، ضعف بازی محسوس خواهد بود.
صداپیشگی شخصیتها بسیار خوب و منطبق بر کاراکتر و چهره انجام شده است. البته بازی کمی در زمینه انطباق صدا با انیمیشن لب و دهان لنگ میزند که قابل اغماض است. موسیقی بازی نیز تم قرون وسطایی را با اثری فانتزی ترکیب کرده و نتیجه، ساندترکی بسیار قابل توجه بوده است که به خوبی مخاطب را در حال و هوای بازی، قرار میدهد.
گالری اختصاصی گیمفا:
Dragon’s Dogma 2
بازی Dragon’s Dogma 2، تجربهای لذت بخش و سرگرمکننده از یک اثر نقشآفرینی کلاسیک است که به لطف مبارزات جذاب، اکتشاف پاداشدهنده و مکانیزم فوقالعاده Pawn، قطعا برای مخاطبان این آثار عنوانی به یاد ماندنی خواهد بود. اما متاسفانه مشکلات کوچک و بزرگ متعددی که بازی با آنها دست و پنجه نرم میکند، از داستان ناامیدکننده و ضعف مراحل فرعی تا بهینهسازی نه چندان مناسب، باعث میشوند نتوانیم این عنوان را با بزرگترین آثار این ژانر در یک رده قرار دهیم.
نکات مثبت:
- مبارزات جذاب و عمیق
- تنوع فوقالعاده مهارتهای کلاسهای مختلف
- کلاسهای بازی پیچیدگی و عمق مناسبی دارند
- اکتشاف بازی پاداشدهنده و ارزشمند است
- نبرد با باسها جذاب،چالشبرانگیز و لذتبخش است
- سیستم پیشرفت و ارتقاء به خوبی پیادهسازی شده
- مکانیزم Pawn به خوبی ایدهپردازی و اجرا شده است
- ساندترک بازی همخوانی خوبی با اتمسفر کلی اثر دارد
- صداپیشگی مناسب شخصیتها
نکات منفی:
- داستان سطحی، ساده و ناامیدکننده است که بعضا میزبان سکانسهای بسیار غیرمنطقی هم میشود
- مراحل فرعی بازی دارای عمق، جذابیت یا پیچیدگی نیستند
- اکتشاف زجرآور در زمان شب
- گرافیک هنری بازی فاقد تنوع، جذابیت و ظرافت است
- نرخ فریم بازی سینوسی بوده و دچار افت و خیز میشود
- برخی مشکلات طراحی هنری و کارگردانی
۸.۲
این بازی روی پلتفرم PS5 و بر اساس کد ارسالی ناشر (Capcom) تجربه و بررسی شده است
پر بحثترینها
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- فیل اسپنسر: تولید کنسولهای ایکس باکس در نسلهای آینده متوقف نخواهد شد
- کار ساخت بازی جدید ناتی داگ از سال ۲۰۲۰ آغاز شده است
- فیل اسپنسر: STALKER 2 یکی از مدعیان بهترین بازی سال است
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
داستان سطحی ساده و نا امید کننده پس نصف کار رو خراب کرده
دیگه اینو پلی میدی باید به چشم گیم پلی و جستجو بهش نگاه کنی
متاسفانه این بازی ها چون بعد یک مدت تکراری میشن داستان توشون خیلی مهمه، مثل ویچر ۳ که داستان ادمو نگه میداشت
منطق گیمر ایرانی که زبان بلد نیست D
اخه داداش فک میکنی چند درصد زبان بلدن که داستان براشون مهم باشه. بیخیال بابا خودمونیم دیگه! هممون یا لااقل ۸۰ درصدمون فقط گیم پلی برامون مهمه دیگه نهایت کات سین های جذاب داشته باشه
میدونم این حقیقته که گیمر ایرانی زبان بلد نیست،اما…
بازم دلیل نمیشه بگیم این برای همه صادقه،من از بقیه خبر ندارم،ولی شخصا دارم از داستان بازی و فیلم ها بدون مشکلی یا کمک از برنامه یا چیزی لذت میبرم،کار خاصی هم نیست،اکثر افراد هم در دنیا هم همینطوره…پس داستان سطحی باشه،مطمئنا حداقل اون قشری از گیمر که از داستان بازی لذت میبرند دور میکنه(حالا شخصا گیم پلی برای خودم هم از داستان توی گیم الویت داره)
😐😐
خب چی از بازی میفهمی😐😐
اگه هیچ تلاشی نکنی برای فهمیدن داستان ، حتی داستان بازی کالاف با ۴ ساعت کمپین رو متوجه نمیشی ، ولی وقتی خودتو ب چالش بکشی برای فهمیدن داستان ، کم کم هم رو زبانت تاثیر میزاره هم از بازی لذت خیلی بیشتری میبری ، بهت قول میدم.
نکه خودم خدای زبان باشم ، ولی دیگه زور خودمو میزنم…ولی جدا لذت بخشه…چون دنیای ی گیم ب داستانشه…
من بیشتر این نا امیدم کرد که میگه محیط هاش بعد یه مدت تکراری میشن و اینکه بعضی مواقع حتی همین ۳۰ فریم هم افت شدیدی میکنه
مشکلات کمی نداره.
انتظار ۹۰ به بالا داشتم ولی متا الان روی ۸۴ هست حالا امیدوارم نزدیک ۹۰ برسه.
اگه الان ۸۴ باشه عمرا به ۹۰ برسه
حتی به ۸۶ هم نمیرسه به نظرم
الان ۸۷ شده روی ps5
خیلیم عالی پس
چه بهتر🤩
همون طور که حدس زده بودم و گفتم زیر پست تکسیوه بودن گیم ( گفتم دور و بر ۸۷ اینا میشه) و بازم وایب اینو میداد که ماموریت های فرعی رو خراب کنه ، و از لحاظ اجرا باز هم امیدی نداشتم چون همین الانشم re4r رو سری اس بعضی اوقات اذیت میکنه و لود تکسچر هم زیاد داره بخصوص که این گیم جهان بزرگی داره
جانم سرعت گیمفا روز اول ۱۴۰۳
عجب داستان بخش مهمی از یک بازیه و چیزی هست که باعث می شه دائم درگیر بازی باشی
گرافیک هنری و فنی هم ک به فنا
نمی دونم چی باید گفت خیلی بهش امید داشتم
همیشه ن .
گاهی اوقات داستان بود ونبودش برای یه گیم مهم نیست
وقتی روایط محیطی حاکم بشه .
یا زمانیکه اتمسفر جور گیراست که اصلا نیاز نیست داستانی روایت بشه .
روایت محیطی خب محیط داره داستان و تعریف میکنه وقتی خود داستان خوب نباشه روایت محیطی هم یه چیز اضافه اس ، الدن رینگ از روایت محیطی استفاده میکنه که یه داستان فوق العاده رو شرح بده ، خلاصه جمله اولت اشتباهه محیط باید یه چیزی برای روایت داشته باشه غیر اینه؟
از لحاظ بود نبود داستان بسته به پلیر داره مثلا دیابلو ۴ کمپین کوتاهیی داره ولی ساعت ها می تونی برا بیلدت وقت بزاری دانجن فتح کنی و از گیم پلیش لذت ببری ولی برای مثال کلس روگ این گیم قشنگ وایب مال اینکوزیشن رو میده
من سایت هارو تک تک بررسی کردم دیدم گیم اسپات ۹ داده بیشتر سایت های معتبر نمره خوبی دادن ممکنه متا به ۹۰ برسه. ولی اون لحظه که متاکریتیک رو باز کردم با ۱۸ نقد نمره ۸۴ بود ولی یواش یواش نمرات بالاتر هم اضافه میشه باید صبر کرد.
اینکه داستان بازی بد باشه برای یه گیم rpg واقعا بده ، هاگوارتس لگسی هم دقیقا سر همین موضوع منو نا امید کرد
آقای زاهدی عزیز با احترام به منتقدهای دیگ گیمفا ولی نقدهای باجزئیات و خوبی از بازی ها میکنن و هروقت یک گیم که بررسیش با آقای زاهدی باشه بهتر میتونم بفهم که اون بازی چجوریه و چ نقاط ضعف و قوتی داره خسته نباشید
پیش نمایش ها به قدری مثبت بود و میگفتن میزنه روی دست الدن رینگ که الان خیلی ناامید کننده به نظر میرسه :/
هرچند از مشکلات فنی که رد بشیم (بخاطر اینکه نقد روی پلتفرمی بوده که پرفورمنسش ضعیف بوده و پیسی به مراتب وضعیتش بهتره و از نقد ها هم مشخصه) هنوز بازی خیلی خوبیه
به جز دو نقطه ضعف اول بقیش اهمیت زیادی نداره برای من …
نقاط ضعف تاثیرگذار و مهمی داره
انتظار بیشتری داشتم، ولی خب…
خسته نباشید آقای زاهدی❤
کپکام جان تو هم مثل یوبیسافت که آیپی های دیگشو بیخیال شده و چسبیده به اساسینز تو هم بچسب به رزیدنت ایول
خیلی وقته کپکام تو ip های جدید یا نسخه جدید بازیاش متای بالا نگرفته
فقط ریمیکای خوبی داره
Street Fighter 6
MH Rise
اها اره استریت فایترو مانستر هانترو یادم نبود
ولی نه نسخه های جدید رزیدنت تونستن متای بالا بگیرن
نه این
بنده خدا کپکام دیگ چیکار کنه😂
بازی قبلی این سری متاش ۸۰ به پایین بود.
بهرحال هر بازی یه ظرفیتی داره و تو این سری هم شاهد پیشرفت بودیم.
در ضمن خیلی از بازیهای سری رزیدنت اویل و اساسینز هم متاشون پایین تر از این بوده و باید دید استقبال گیمرا از بازی چقدر خواهد بود.
من که بازی پیش خرید کرده بودم بعد خوندن مقاله کلا زده شدم😕
رکب خوردی کیومرث xD
آخه تو ایران باشی و پیش خرید کنی
از دیجیتال فاکتوری ظ۳ گرفتم 🗿
اشکال نداره قاسم برو پلی بده حال کن حداقل مبارزات خوب طراحی شدن
سلام
اگه به ار پی جی کلاسیک علاقه داشته باشی، قطعا از بازی لذت میبری، ولی انتظار دراگن ایج یا الدر اسکرولز نداشته باش
بازی نقاط قوت زیاد داره.
دقت کردید کلس روگی که ویدیوش رو گذاشتید چقدر شبیه مال درگن ایج اینکوزیشن بود؟
شباهتهای بازی با دراگن ایج غیر قابل انکاره
ولی کلاس من آرچر بود. کلاس روگ بازی theif
عیب نداره داداش چشمتو به ایرادات ببند برو لذت ببر❤
قربونت کار دیگه نمیشه کرد 🥲😅
انگار متاش ۸۷ شده
در کل فکر کنم تجربه خیلی خوبی باشه، مخصوصا اگه به سبکش علاقه مند باشی
داداش به نمره گیمفا نگاه نکن زیاد
الان متاش ۸۷ شده
گیمفا به اسپایدرمن ۸ داد ولی یکی از بهترین بازیای نسل ۹ من و کساییه که بازیش کردن
صادقانه بگم. من نه نمره سایت ها برام مهمه و نه متا. من خودم تشخیص میدم که از بازی لذت میبرم یا نه. خیلی وقته سیستم نمره و متا رو از تجربه گیمینگم خارج کردم.نمره ها کاری جز تخریب گیم ها انجام نمیدن.نمره ها باعث شده مخاطب اصلا بررسی هارو نخونه.یه اسکرول میکنه پایین و یه راست نمره رو نگاه میکنه. هم دراگون داگما ۲ و هم اسپایدرمن ۲ هردو نمره ۸ واقعا کم لطفیه بزرگی در حقشونه.دراگون داگما ۲ حداقل نمرش ۹ هستش. اسپایدرمن ۲ که نمره ۸ واقعا…
موقعیت: بازی هنوز عرضه نشده
مخاطب ایرانی: حقش رو ۹ میدونم.
آقای کریمی، بنده گیمر هستم. از نسل پلی استیشن ۱ دارم پلی میدم. بازی هارو ببینم میفهمم که چی به چیه. جوری صحبت میکنید انگار فقط شما متوجه اینجور مسائل هستید. باشه اصلا قبول
اسپایدرمن ۲ چی؟ اگر اینو بگم که در بازی اسپایدرمن ۲ فقط دنبال گرفتن ایراد از بازی بودید، دروغ نگفتم
من قبل از تجربه به هیچ بازیای نمره نمیدم. از این به بعد میگم منتقدهایی که از زمان PS1 گیمر بودن بازی ها رو تجربه نکنن از روی تریلر قضاوت کنن. این چه حرف های خنده دار و مضحکی هست که میزنید این EGO ما گیمرهای ایرانی خیلی جالبه. حق اسپایدرمن ۲ هم از نظر من، به هیچ عنوان بیش از ۸ نیست. یه بازی صرفاً خوب شامل تعدادی مشکل غیرقابل چشمپوشی. به نمره ای که دادم اعتقاد کامل دارم و اصلا بازی رو فراتر از ۸ نمیدونم.
گوتی تا الان تو دستای فاینال فانتزیه
انگار به ریمیک گوتی نمیدن
ولی واقعا ظلمه
خود ریمیک کردن واقعا سخته
اخه هر سال ریمیکا رقیبای خیلی قوی دارن
برای همین گوتی نمیگیرن
وگرنه نامزد میشن
ولی خودم دوست دارم فاینال گوتی شه
خسته نباشید و ممنون از متن عالی ولی ویدیو برسی به شدت خسته کنندس . همش ویدیوهای مختلف و بی ربطی نشون داده میشه و مفید و مختصر نیست بین بخش هایی که گوینده باید حرف بزنه خیلی وقفه افتاده .
واقعا دستمریزاد که نقد ویدیویی رو هم با خودِ متن قرار دادین
دمتون گرم خیلی لذت بردم
خسته نباشی اقای زاهدی عزیز
قلمت طلا
یه سوال میپرسم مستقیل جواب بدین ماها که از سری اساسین خوشمون میاد این بازی ارزش گرفتن داره یا نه؟
تشکر از جناب زاهدی بابت مقاله.
هرچقدر که داستان رو هم خراب کرده باشن اما توضیحات در مورد گیم پلی فوق العاده هیجان انگیز به نظر میرسه و شدیدا من رو مشتاق تجربه بازی کرد.
همونطور که حدس میزدم ی سری تصمیمات عجیب مثل سیو اسلات تک عددی و قفل فریم ریت یذره کام آدم رو تلخ میکنه و حقیقتا نبود fast travel اونم برای یک بازی نسل نهمی که میشد در ۵ الی ۱۰ ثانیه فست تراول کرد ناامید کننده به نظر میرسه.
” این بازی، اصلا در بخش گرافیک، در ژانر خود یک بازی نسل نهمی نیست و اگر همین حالا این اثر را با Dragon Age Inquisition که یک دهه پیش عرضه شده مقایسه کنید، ضعف بازی محسوس خواهد بود”
یادش بخیر زمانی که بازی معرفی شد از روی تریلر معرفی همین حدس رو زده بودم و دیسلایک بارون شدم!
حقیقتا برا بازی ار پی جی زیاد داستان مهم نیست چون داستان رو داری خودت می سازی
WTF 😂😂😂
۴:۲۱ کریتوس تو بازی چی کار میکنه
با ویدیو هایی که از گیم پلیش دیدم خیلی حال کردم
قطعا میره تو لیست تجربه
نقد خیلی خوبی بود.
با این بررسی نمره بازی رو حتی تا ۷.۵ هم میشه پایین آورد.
به نظر نسخه دوم با رنگ و لعابتر شده همون نسخه اولیست بدون تغییر کلی تا پلیر جدید وارد فرنچایز بشه و شناخته تر بشه و صرفا یه بازی خوش ساخت و خفن برای این صنعت نیست. همون نمره ۸ براش کافیه
بازم مثل دو بازی قبلی این سری، مبارزات نقش پررنگتری تو جذابیت بازی داره.
تریلر های گیمپلیش رو نگا میکنم وسوسه میشم الان بخرمش
خیلی سبک مبارزات جذابی داره
Dragons dogma 1 هم مبارزاتش نسبت به rpg های زمان خودش خیلی سریعتر و جذاب تر بود. فکر کنم اولین rpg بود که مبارزاتش شبیه بازیهای سبک هک اند اسلش بود.
حالا شماره دو بازی بعد از چند نسل اومده و نمرات بهتری هم گرفته که مطمئنم مبارزاتش حرف نداره.
تریلرها هم که فوقالعاده جذاب بود.
من شخصاً فکر میکنم مبارزات میتونه خیلی از ضعف های بازی از جمله داستان رو پوشش بده چون طبق گفته اکثر منتقدا اصلا خسته کننده نمیشه.
از اونجایی که طرفدار بازی وحشت بقا هستم، تنها در تاریکی رو به این ترجیح میدم توی لیستم
نکات منفیش پیش بینی شده بود و از تریلر ها فهمیدیم مخصوصا افت فریم ریت
ولی برای کسایی که بازی های RPG دوست دارند تجربه خوبی هست.
انتظارم از بازی بیشتر بود اما باز خوب عمل و کپکام یک بازی عالی رو عرضه کرد .
کی به نمره اهمیت میده برو گیمپلی نگاه کن خوشت اومد بازی کن نیومد نکن ، نزارین ذهنیتون درباره یک بازی بخواطر انحصاری بودن یا نمره پایین عوض شه ( البته منتقدا هم واقعاً زحمت زیادی میکشم من منظورم اینه که خودتون تصمیم بگیریم
انصافا نقد بجا و حرفه ای بود جناب زاهدی
تمام مواردی که قبلا سازندگان به عنوان تصمیمات اصولی و رکن پایه گیم پلی که باعث ایجاد جذابیت بازی و دیدن درخشش پنهانش توسط گیمر میشن تبدیل شدن به نقاط ضعف (عدم وجود مسافرت سریع و وسیله نقلیه ووو)
بارها این موضوع زیر پستهای خبری بازی توسط بازیبازها به وضوح گوشزد شد و به سادگی مشخص بود که باعث خستگی و دلزدگی گیمر میشن
اون چه که در نقد شما من فهمیدم دلیل شکست این همه اصرار سازندگان در ایجاد سختی و پیچیدگی بی مورد کم کاری سازندگان در ایجاد محیط پویا و تعامل پذیر و درگیر کننده و جذاب هستش که بازیباز رو میل به اکتشاف بیشتر بده
چیزی که در ویچر و اسکایریم و همین دراگون ایج وجود داشت و همین مکانیزمهای عجیب غریب کپکام رو اگه در این بازیها بکار ببریم مطمعنا برای تجربه مجدد جذابشون میکنه
در مورد تک سیو بودن بازی چیزی نگفتید ایا این مورد اذیت کننده نبود ؟
سلام
کاملا موافقم با صحبتات
من چون عادت دارم تصمیماتم رو عوض نمیکنم و اهل برگشت به عقب نیستم، تک سیو بودن بازی اذیتم نکرد.
چرا گرافیک این بازی انقدر پایینه؟ چون سبکش نقش آفرینیه
چرا سیستم مبارزاتش انقدر کند و مصنوعیه؟ چون سبکش نقش آفرینیه
این بازی کاملا نشون داد تمام جواب های بالا خنده دار و فقط برای توجیه ضعف های بازی مورد علاقه بعضی از دوستان هستش
نمیدونم چجوریه ک هیچکس به گرافیک فنی بازی های فرام سافتور گیر نمیده؟ وای امروز دوباره رفتم سمت آرمورد کور و متاسفانه بازهم نتونستم ارتباط بگیرم اخه میگه میشه توی نسل نهم گرافیک نسل هفتمی ارائه بدی و هیچکس بهت گیر نده و متای ۸۷ بگیری؟؟ درسته گرافیک اولین اولویت نیست ولی نه اینجوری دیگه
ممنون از بررسی
راستی موسیقی اول ویدیو اسمش چیه؟
همه ی مشکلات نسخه اول رو این هم داره.. هیچ پیشرفتی نداشته نسبت به نسخه اولش..کارگردانش چه گنده گویی هایی میکرد😏
توی بررسی مبارزاتش نقطه قوت حساب شده ولی این چیزی که میبینیم والا مبارزاتش هم نقطه ضعفه.. هیچ چالشی نداره کل مبارزه با باس فایت حتی یک بار هم نیومد سمت کاراکتر فقط از دور تیر زد تا بمیره همین تموم شد😐🗿🤦🏻♂️
معمولا این جور سبک ها(دراگون ایج و این بازی) داستانشون به واسطه تنوع زیاد شخصیت های اصلی و سناریوی بیش از حد زیاد تا حدودی کار نویسنده رو برای نوشتن یه داستان مشتی و خوب سخت میکنه مجبور میکنه به دیالوگ هایی که بعضی مواقع رو اعصابته پناه ببره البته بازیایی هم هستن به خوبی از پتانسیل ها استفاده کردن برای مثال بالدورزگیت ۳ بازی به شدت وسیعی که تمامی موارد رو سازنده ها به خوبی لحاظ کردن دیالوگ ها میتونن خیلی روی روند بازی اثر داشته باشن و فقط در جهت اینکه یه نوشته صفحه پر کن جهت اینکه نویسنده یه کاری کرده باشه نباشن. هر کدوم از شخصیت ها داستان خودشون رو روایت میکنن و با دنبال کردنشون خیلی چیزا میتونید به دست بیارید. ولی اینجا نویسنده نتونسته انگاری این مورد رو به خوبی پیاده کنه و بیش تر به یه بازی rpg فقط خوب بسنده کرده.
دیدید گفتم به الدن رینگ نمیرسه بعد میگفتید نه دیدید گفتم نابوده
با ۵۸ نقد رو ps5 نمرش شده ۸۷
رو PC هم ۹۰ اره داش بازی نابوده
بیشتر ایراداتشم بخاطر بهینه سازیش بوده
خسته نباشید آقای زاهدی.من بازی رو تازه شروع کردم و اول گیمم و مثه خود شما آرچر برداشتم.میخوام بدونم تا آخر گیم فقط کمان دستشه؟ بیلد میشه ساخت؟ ترکیب چی؟بازییکنواخت نمیشه تا آخر؟
سلام
میشه کلاستو عوض کنی در ادامه. ولی ارچر سلاحش طبیعتا فقط همون کمانه
در مورد بیلد، انتظار بیلد عمیق نداشته باش
بله فاز گیم اومد دستم ووکیشنای مختلفی رو باز کردم مثه میستیک هند اسپیر که خیلی خوبه اما جدیدا کلاس تیف رو برداشتم که از لحاظ دمیج زدن به دشمنا خیلی قوی هست.فهمیدم که وجود یه میج واقعا حیاتیه سورسرر نبودش فرقی نمیکنه.وجود یه آرچر واسه پرنده ها مخصوصا واسه اون مسیر جهنمی که میره به سرزمین باتال که من آرچر نداشتم و نیم ساعت فقط میمردم اونجا حتی فرار هم نمیشد کرد.یه جا شنیده لودم که میگفتن سری داگما حتی از ویچر ۳ هم آر پی جی تره تا الان که لول ۲۳ هستم بازی واقعا یه گیم معمولیه.از دنیای یه پارچه و بدون خلاقیت با اون رنگ بندی مرده تا سیستم مبارزاتی قشنگ اما شبیه به فاینال فانتزی😂 سیستم فست تراول عذاب آور.مراحل قصر ورمامد که واقعا نفهمیدم فاز گیم چیه.این چه مدل طراحیه مرحلس.چرا اینقد داستان بده؟ علنی فک کنم سربازا میدونن که برانت از ملکه آتو داره ولی هیچ اتفاقی نمیافته.مراحل مخفی کاریش معلوم نیست چطوره.سرباز که آشناس مثلا به صورت مخفی میارتم تا یه قسمت قصر بعد راحت میتونی چرخ بزنی بدون اینکه کسی گیر بده بهت.مخصوصا میشن زندان که دیگه نگم.سیستم کم شدن اچ پیت بعد مرگ رو واقعا درک نمیکنم.سولزلایک که نیست بعد مرگ هیومنیتی از دست بدی اچ پی محدود شه داری سیو قبلش رو لود میکنی یعنی چه اصن؟ آر پی جیه پس انتخاب دیالوگش کو؟سیستم عداب آور فست تراول آیا به چندباره رفتن مسیرای طولانی و عذاب آور و سرشاخ شدن با انمیای تکراری و جون بالا میارزه انصافا؟شما اشاره کردی به اکتشاف و جایزه حاصل ازش اما واقعا تا حالا آیتمای جذابی به تورم نخورده.بر خلاف بعضی گیمای هم سبکش اگه یه منطقه رو از قبل پاکسازی کردی کوئستش رو بگیری دوباره باید همون مسیر بد و عذاب رو برگردی دوباره پاک سازی کنی چون که سنگ تلپورت هم نداری پس بسوز و بساز.نمیدونم من بازی رو بلد نیستم یا واقعا تا این لول نمیشه حتی یه اژدها کشت.اصن نا امیدم کرده گیم.به نظرم شما خیلی نمره دادید به دراگون داگما۲.گیم خوبیه اما خوب تا الان عذابایی که کشیدم توش بیشتر از سرگرمی بوده. من فک کنم فقط تموم کنم گیم رو و دیگه هم سمت این سری نیام.
نسخه اولش خوب شروع شد اما خراب کرد بعدش انقدر باگ مشکل گرافیکی نداشتن داستان درست درمون باگها اعصاب خورد کن داشت کله دشمن غیب میشد طرف میکشتت وقتی میمردی تازه ظاهر میشد بالا سرت نه اینکه قابلیت انمی باشه باگ بازی بود .برای همین همون اوایل ولش کردم حالا نسخه دوم رو گفتم شاید داستان داشته باشه مشکلات اول نداشته باشه اینجور بازم از نظر داستانی پس چیز خاصی نداره