نقد و بررسی بازی The Outlast Trials
بازی The Outlast Trials سعی دارد یک عنوان سرویس محور سرگرمگننده برای طرفدارانش باشد؛ اما آیا در این امر موفق بوده است؟ نقد و بررسی ما پاسخ این سوال را میدهد.
The Outlast Trials به عنوان یک بازی سرویس محور و زنده از استودیوی خلاق Red Barrels، بعد از حدود یک سال، فردا از فاز دسترسی زودهنگام در خواهد آمد. این بازی برخلاف دو نسخهی پیشین سعی دارد بر عنصر همکاری میان بازیکنان تمرکز کند و یک بازی ترسناک گروهی باشد.
حدود ۴ سال پیش و با عرضهی بازی Phasmophobia بود که موجی از عناوین ترسناک گروهی سرویس محور به راه افتاد که با عرضهی بازیهایی شبیه به آن سعی بر تکرار موفقیت عنوان مذکور داشتند. Phasmophobia اولین بازی Survival Horror محسوب میشود که در آن خبری از یک قاتل و چند قربانی که مدام باید فرار کنند نبود و یک ترس روانشناختی و زیرپوستی را به گیمر القا میکرد؛ ترس از اجنه و ارواح که شاید در تمام انسانها وجود داشته باشد. The Outlast Trials سعی دارد در ادامهی راه چنین عناوینی، یک بازی چندنفرهی ترسناک باشد تا ثابت کند برای ترسیدن نیازی نیست که حتما در محیط تنها و بیدفاع باشید.
داستان بازی در مورد گروهی از افراد است که با اجبار وارد Murkoff Corporation شدهاند. Murkoff سعی دارد با انجام آزمایشها و تستهای وحشتناک روی قربانیان آزمایشگاهش، از انسانها موجوداتی فراطبیعی و بسیار مقاوم خلق، و در واقع پروژهی نیمهتمام نازیها را کامل کند. شما در قامت یکی از این قربانیهای دستگیر شده باید سعی کنید ماموریتهای خواسته شده توسط Murkoff را کامل کنید تا نهایتا بتوانید به دستان او از این موسسه آزاد شوید؛ آزادیای که از همان ابتدا مشخص است وعده دورغینی بیش نیست.
به دنبال داستان عمیق و شخصیتپردازی و روایت خاصی در بازی نباشید. The Outlast Trials نکتهی داستانی چندانی در خودش ندارد و صرفا چند دستنوشته در گوشه و کنار مراحل، ارتباطهای اندکی با نسخههای قبل بنا میکنند. تمام تمرکز سازندگان روی گیمپلی بازی بوده و بهتر است به این عنوان یک Spin-Off به آن نگاه کنید. در واقع بهترین نوع نگاه به بازی، آن است که تصور کنید خود شما با شخصیتی که ساختهاید در جهان بازیهای Outlast گیر افتادهاید و باید به هر نحوی خودتان را از این دیوانهخانه نجات دهید.
نحوهی پیشبرد به این صورت است که بعد از بخش آموزشی وارد یک Hub به نام ترمینال میشوید و در آنجا میتوانید شخصیت خود و دیگر اعضای تیمتان را مشاهده کنید. فروشندگانی در این بخش حضور دارند که از آنها میتوانید Skill و Rig و به صورت کلی تجهیزات خاصی را خریداری کنید که در مراحل نیز کمک بسیاری به شما میکنند. بعد از انتخاب Trial مورد نظر و آمادهسازی بازیکنان، یک خلاصهی کوتاه از کارهای اجباری کثیفی که باید انجام دهید میبینید و راهی ماموریت میشوید.
بازی در بخش Terminal و ماموریتها سعی دارد خودش را به روز نگه دارد و در قالب قسمتی به نام Weekly Challenge، ماموریتهای متنوع و جالبی را برای انجام به شما ارائه کند. البته بسیاری از این ماموریتها همان Trialهای بخش داستانی هستند که هنوز سطح شما به آنها نرسیده و در قسمت داستانی همچنان برای شما قفل هستند؛ با این حال، میتوانید با این بخش توانایی و مهارت خود را با مراحل دشوارتر پایانی بسنجید و یک تجربه دلهرهآور را برای خود رقم بزنید.
ساختار بازی و طراحی مراحل، شباهت زیادی به نسخه ابتدایی سری دارند. بازی سعی میکند طی مراحل، یک تجربه مخلوط از محیطهای بیرونی و بسته را به شما ارائه دهد؛ اما در نهایت اکثر گیمپلی بازی در محیطهای بسته رخ میدهند که یادآور Outlast 1 و بستهی الحاقی The WhistleBlower خواهد بود و شباهت چندانی بین طراحی مرحله نسخهی دوم و The Outlast Trials وجود ندارد. تمرکز گیمپلی همچنان فرار از موجودات جهشیافته است که به کمک یک دوربین خاص انجام میشود؛ با این تفاوت که سه جایگاه برای برداشتن آیتمهای دفاعی، سلامتی و استقامتی دارید و اندکی میتوانید از خود دفاع کنید.
بازی در دو حالت تکنفره و co-op قابل انجام است و مسلما بخش تکنفره ترس و دلهره بیشتری به شما القا خواهد کرد. تنهایی در محیطهای نسبتا بزرگ بازی بسیار استرسآور خواهد بود و با ساختار تمام آنلاین آن، بیش از دو بار مردن، به منزله شروع یک Trial از نو است. با این حال، تمرکز بازی روی چنین مسئلهای نبوده و همکاری بین دوستان است که معنای بیشتری به بازی خواهد بخشید. اگر به دنبال یک تجربهی ترسناک و اکشن کمتری هستید حتما به سراغ بخش تکنفره بروید، در غیر این صورت، بخش co-op گزینه بهتری است.
برخلاف بازیهای قبلی که ما یک فرد بیرونی و کاراکتر مثبت داستان بودیم، در اینجا هرچند به اجبار، اصلا شخصیت خوبی نیستید. با شست و شوی مغزی Murkoff و نصب تجهیزات خاص روی شما، حالا به عنوان یک موش آزمایشگاهی فرمانبردار، از او دستور میگیرید و هر ماموریت کثیفی که فکرش را میکنید به شما سپرده خواهد شد. از شست و شوی مغزی کودکان تا شکنجه کردن همسلولی سابق خود که موفق به فرار و جاسوسی از Murkoff Corporation شدهاند تا پیدا کردن کلیدهایی از اعضای بدن انسانها و … که میتواند بر روحیه و روان گیمرهایی که شرایط سنی و روانی مناسب برای بازی را ندارند تاثیرات بسیار مخربی داشته باشد.
در ابتدای بازی، یک دوربین مخصوص روی چشمهای شما نصب میشود که قابلیت دید در شب دارد و همچنان پیدا کردن باطری برای آنها و در پی آن زنده ماندن و دیدن محیط بسیار مهم است. خوشبختانه تعداد این موارد در محیط بازی افزایش یافته و از این نظر با بازی آسانتری مواجه هستیم؛ با این حال، دشمنان هوش مصنوعی بسیار خوبی دارند و یکی از نکات قوت اصلی بازی نیز هوش مصنوعی بالای دشمنان در فواصل مختلف است. آنها گاها مکانهای مخفی را نیز بررسی میکنند و هیجان و ترس از مقابله با این موجودات در بازی کاملا حس میشود.
در طول بازی با دشمنان متنوعی مواجه میشوید که هر کدام دردسرهای خاص خودشان را دارند. به عنوان مثال یکی از دشمنان گاز مخصوصی را به سمت شما پخش میکند که به تدریج سلامتی شخصیت شما را کاهش داده و در مراحل بالاتر میتواند بیش از ۷۰ درصد نوار سلامتی شما را از بین ببرد. دشمن دیگری در صورت گرفتنتان، میتواند با دو ضربه شما را از بین ببرد و به همین ترتیب دشمنان مختلف راهکارهای گوناگونی را طلب میکنند. راهکارهایی مانند به همراه داشتن آنتیدوت و استفاده از Stun Gun که به ترتیب باعث خنثی شدن سموم پخش شده و گیجی چندثانیهای دشمنان شده و فرصت فرار از دشمنان مرگبار بازی را فراهم میکنند.
به جز مهارتها و Perkهایی همچون استقامت و نوار سلامتی بیشتر و سروصدای کمتر حین راه رفتن، مهمترین چیزی که به این نسخه اضافه شده Rigها هستند. این موارد شامل آپگریدهای اصلی X-Ray، Stun و Blind میشود. خریداری هرکدام از این Rigها (که در هر مرحله فقط میتوانید یکی از آنها را به صورت فعال داشته باشید) پیشرفت قابل توجهای به شخصیت شما میدهد و از همان مراحل ابتدایی، نیاز به آنها واجب خواهد بود. Rigها زمان Cooldown طولانیای دارند و بهتر است با برنامه و در صورت نیاز از آنها استفاده کنید.
با Rig سلامتی، میتوانید نوار سلامتی را بازیابی کنید، X-Ray توانایی دیدن پشت دیوار را میدهد، Stun با Stun Gun دشمنان را خنثی و گیج میکند و Blind دید دشمن را با استفاده از گازهای دودزا از بین میبرد. در ابتدای بازی تجهیزات سلامتی بسیار کارآمدتر خواهند بود و بعد از اینکه با بازی آشنا شدید، میتوانید به سراغ دیگر تجهیزات حرفهای مثل X-Ray بروید. این تجهیزات شاید جذابترین موارد اضافه شده به Outlast باشند که با یک بازی Live Service هم کاملا همخوانی دارد.
ترسی که در گیمپلی The Outlast Trials وجود دارد بیشتر محدود به چند ماموریت ابتدایی شده و بعد از آن هرچند تلاش بازی برای ترساندن گیمر گاهی موفق ظاهر میشود، اما جنبه تکراری به خود میگیرد و صرفا اگر بازی را به تنهایی انجام دهید شاید مدت طولانیتری از آن بترسید. نکتهی دیگر این که چیزی به عنوان ترس روانشناختی (Psychological Horror) در بازی وجود ندارد و صرفا صحنههای رعبآور و منزجرکننده است که به دفعات به نمایش در میآید. در واقع جنس ترس بازی عمیق نیست و تنها میتواند به عنوان یک بازی ترسناک گروهی دورهمی سرگرمکننده باشد. به طور خلاصه اگر به دنبال یک تجربهی ترسناک فلسفی مثل نسخهی دوم یا DLC نسخهی اول هستید، این بازی نمیتواند شما را راضی کند.
کیفیت بصری بازی در قامت یک بازی نسل نهمی ظاهر نمیشود اما با درنظر گرفتن تمرکز بازی بر قسمت چندنفره، سرویسمحور بودن و تمرکز تمام آنلاین آن، میتواند راضیکننده ظاهر شود. بافت چهرهها مناسب است و تکسچرهای محیط نیز از کیفیت تکنیکی مناسبی برخوردار هستند. گرافیک هنری هم با رنگبندی بسیار خوب و هنرمندانه به اتمسفر رعبآور بازی میافزاید و تجربهی دلچسبی را برای شما رقم خواهد زد. نرخ فریم بازی هم کاملا ثابت است و تجربهی خوشایندی را برای گیمر رقم میزند.
با این حال، بازی خالی از مشکلات فنی نیست. گاهی باگهای عجیبی در بازی رخ میدهد که شما را مجبور به بازگشت به Hub بازی کرده و مجبور میشوید Trial را از ابتدا بازی کنید. همچنین مهمترین مشکل بازی در این قسمت لودینگهای طولانی و خستهکننده است. به جز مشکلات سرورها که بعضی اوقات زمان اتصال به آنها را طولانی میکند، لودینگهای پرتعداد در قسمتهای مختلف نیز میتواند آزاردهنده باشد. اینها از اصلیترین مواردی هستند که سازندگان در آپدیتها باید به آن توجه کنند. نیازِ اتصال دائمی به اینترنت حتی برای بخش تکنفره و نبود هیچگونه حالت آفلاینی نیز از دیگر مشکلات بازی محسوب میشود که روی تجربه شما اثر منفی خواهد گذاشت.
موسیقی متن و منو و به طور کلی Soundtrack بازی کیفیت بسیار خوبی دارد. در لحظات مختلف ریتمهای مختلفی از قطعات شنیده میشود و به خصوص در منو و Main Theme، موسیقی بسیار گوشنوازی را میشنویم. وقتی به تنهایی در محیطهای تاریک و وحشتناک The Outlast Trials قدم میزنید، ترکیب رنگهای تیره و سیاه و موسیقی دلهرهآور بازی در کنار اتمسفر خاص آن میتواند تجربه جالبی را برای شما رقم بزند.
The Outlast Trials
The Outlast Trials میتواند به عنوان یک نسخه مستقل در جهان این فرنچایز، تجربهای سرگرمکننده باشد. اگر به دنبال یک بازی ترسناک چندنفره هستید یا چندان برای یک ترس عمیق، روانشناسانه و فلسفی در یک بازی تکنفره نیستید عطشی ندارید و بیشتر به دنبال عنوانی ترسناک با حال و هوای فیلمهای Saw میگردید، تهیه این بازی برایتان منطقی خواهد بود. با این حال، اگر به این دسته تعلق ندارید، تجربه آن را چندان دلچسب نخواهد یافت.
نکات مثبت:
- طراحی مراحل و ماموریتهای متنوع در یک سوم ابتدایی
- تنوع بالای دشمنان
- تجهیزات مختلف و مفید جدید در طول گیمپلی مانند Rigها
- اتمسفر و محیطهای رعبآور در تجربه تکنفره
- کیفیت بصری راضیکننده
- موسیقیهای جذاب
نکات منفی:
- نبود هیچگونه شخصیتپردازی برای آنتاگونیست بازی در صورت عدم آشنایی با نسخههای دیگر سری
- تکراری شدن روند ماموریتها بعد از Trialهای اولیه
- مشکلات فنی مانند باگهای زیاد و لودینگهای طولانی
- نیاز اتصال دائمی به اینترنت حتی برای بخش تکنفره
۶.۵
این بازی روی پلتفرم PS5 و بر اساس کد ارسالی ناشر (Red Barrel) تجربه و بررسی شده است
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- ۱۰ حقیقت تلخ که گیمر ها نمیخواهند به آنها اعتراف کنند
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- مورد انتظارترین بازی های سال ۲۰۲۵
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- روابط عاطفی در The Witcher 4 معنای عمیقتری خواهند داشت
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- این ۱۵ ویژگی منحصر به فرد GTA 6 را به یک تجربه خیرهکننده تبدیل خواهند کرد
- سونی ۳۱۹ میلیون دلار از سهام Kadokawa، شرکت مادر FromSoftware، را خریداری کرد
- فهرست نامزدهای بهترین بازی های سال ۲۰۲۴ گیمفا
نظرات
نسخه یکش خدا بود ، اون هیجانی که به ادم میداد فوق العاده بود
ولی خیلی الکی منتقدا ازش نمره کم کردن
یه بازی amnesia نامی هم بود که با اون مقایسش میکردن و میگفتن که خیلی ضعیف تره
داداش دیگه نمیشه بازی هارو از روی نمره های متاکریک و منتقدا قضاوت کرد باید به سلیقه ات نگاه کنی
واقعا انتظار دیگه ای هم نداشتم . اما در زمینه ترسوندن کارش بد نیست که متاسفانه به تنهایی نمیتونه به یه اثر موندگار در این ژانر تبدیل بشه . واقعا بازی های ترسناک مسیر خوبی رو طی نمیکنن و نیاز به یه داستان درگیر کننده و شخصیت پردازی خوب داره .
۲۰۲۳ به معنی واقعی کلمه بهترین بازگشت برای کل سبک وحشت اکشن بود (البته سبک بقا دیگه کلا حذف شده)
درسته دو تا از بهترینا ریمیک بودن ولی بازم عالی بود
چطور بازی های ترسناک مسیر خوبی پیش نگرفتن؟ درسته وحشت بقا دیگه سبک نابود شده هستش ولی وحشت اکشن همش داره پیشرفت میکنه
نه نه منظور من آثار اکشن و ترسناک مثله رزیدنت اویل یا دد اسپیس نیست . اینا بحثشون جداست . منظور اثاری که تمرکز خیلی ویژه ای روی ترس هست کمی هم از جنس ارواح . این اثار اصلا خوب عمل نکردن . البته کالیکسو پروتوکل (که اکشن هم حساب میشه رو یه اثر خوب میدونم اما اونم وحشت درست حسابی ای نداشت
واقعا بهترین بازی ترسناکی که تجربه کردم رزیدنت اویل ۷ بود . چققققدر خوب بود لعنتی و چقدر فضا و اتمسفر بازی درجه یک بود شاید بعضی ها بگن اونقدراهم ترسناک نبود اما برای من واقعاً ترس خاصی رو منتقل میکرد مخصوصاً اون مادر بزرگ ولچری کوفتی وسط راهرو وای 😂 . این بازی رو با داداشام تجربه کردم و واقعا کلی خندیدم و شلوار عوض کردیم . تنها مشکل بازی پیچیدگی بیش از حد مسیرهای تکراری بود . یه جا میرسیدی یهو میفهمیدی هووووو اوایل بازی فلان آیتم برای این بوده و واقعا شکنجه بود . ما بدون کمک اینترنتی نتونستیم تمومش کنیم خیلی سخت بود از هر نظر اما فوقالعاده جذاب
من بازی های ترسناک زیادی انجام دادم ولی هیچکدومشون اون حسی که از عمارت خانواده بیکرها گرفتمو بهم نداده
رزیدنت اویل ۲ ریمیک و رزیدنت اویل ۷ از بقیه نسخه ها بهتر بودن.
اویل ۸ اخراش شده بود شبیه باس دارک سولز امیدوارم کپکام بره به سمت اویل های کلاسیک توی اویل ۹
این ویژگی جذابیت سری رزیدنت ایوله من کلا از این ویژگی این سری خیلی خوشم میاد
اویل ۷ انقدر خفن بود که میشد به عنوان یه آی پی جدید معرفی بشه
حس ترس تو اون دیوونه خونه، روانی میکرد آدمو
یادش بخیر رو ایکس باکس وان پلی دادم عجب گیمی بود
بشخصه نسخه ۷و۸ برام ترسناکترین بازیهای فرنچایز RE هستن
دقیقا . تو نسخه ۸ اون نوزاد کوفتی که باید میرفتی زیر تخت
غصر Beneviento ترسناکترین مکان رزیدنت اویل هشته و پازلهای سختیم داشت.
کاش کپکام یه آی پی جدید خلق کنه فقط در ژانر ترس . فقط کپکام میتونه از پس چنین بازی بر بیاد که هم ترسناک باشه و هم ویژگی های یه اثر خوب رو داشته باشه . منتها این باز تمرکز بیشتری رو ترس بذاره
ترس جاشو به چیزای دیگه داده که حتی کلماتشم دلم نمیاد بنویسم اینجا
دقیقا میفهمم ک منظورت چیه، واقعا ترس جاشو به المان های دیگه ایی ک ۹۰ درصد مردم فکر میکنن خود احساس ترسه داده ک اینجا واقعا نمیشه نوشت…
سخت ترین کار شده “ترسیدن” :دی
سلام دوستان خسته نباشید من ازتون یه نظر میخواستم من تا حالا بازی هک ان اسلش تجربه نکردم و میخواستم دویل می کرای ۵ رو بخرم خواستم بدونم آیا واقعا ارزش تکرار داره و واقعا بعضی اوقات احساس میکنم انقدر گیمپلی بازی ادرنالین داره که اصلا کاراکترتون
لا به لایه شیاطین معلوم نیست اگر نظر بدید که بخرم یا نه ممنون میشم
Bruh
نقدی که خوندم اصلا این حس رو بهم نمیداد که با یه بازی ۶.۵/۱۰ طرفم
خیلی عجیبه D:
گفتم دیگه کف کف ۸ رو شاخشه :)
پس بد افت کرده حیف شد فرنچایز خوبی بود
شاید هم نکرده ، تا بازی نکرده نمیشه نظر داد
نسخه یکش خیلی خوب بود
نسخه دوش جز بهترین بازی هام بود
این هم کاش حالت داستانیش خوب باشه
بازی ترسناک و داستانش ایده سرویس محور برای بازی ترسناک جالب نیست من اینطور فکر میکنم مثل اتاق فرار که میدونی یه بابایی بیرون داره کنترل میکنه و همه ادم هستن پشت اون لباسها بازی ترسناک سرویس محور یه هیجان اولیه داره زود تکراری میشه اون تنهایی و ندونستن اتفاق که میدونی کسی پشتش نیست مصنوعی جلوه کنه خودتو در یک داستان و محیطی میبینی که بی پناه هستی