نقد و بررسی Banishers: Ghosts of New Eden؛ یک روح و یک بدن!
با نقد و بررسی جدیدترین ساخته استودیوی دونت ناد (Don’t Nod)، یعنی Banishers: Ghosts of New Eden، همراه ما باشید.
استودیوی دونت ناد به واسطه ساخت آثار داستان محور مختلفی، از سری Life is Strange گرفته تا عنوان متفاوت Vampyr، شناخته میشود. ساخت و توسعه دنیاهای خیالی و منحصربهفرد، از جمله نقاط قوت این استودیو به شمار میآیند. پس از عرضه Vampyr، مدتها طرفداران امیدوار بودند روزی دنباله این اثر را تجربه کنند؛ اکنون چندین سال پس از انتشار بازی مذکور، شاهد عنوانی جدید و متفاوت، اما با برخی المانهای آشنا و قدیمی استودیوی دونت ناد هستیم: «بازی Banishers: Ghosts of New Eden». با نقد و بررسی کامل این عنوان همراه ما باشید.
در جستوجوی سعادت …
دنیای بازی Banishers: Ghosts of New Eden، در قرن هفدهم شکل گرفته است. از لحاظ معماری، پوششی و تجهیزاتی، مردم آن دوره با تاریخ واقعی شباهتهای زیادی دارند؛ اما یک ویژگی جدید، این دنیای خیالی را منحصربهفرد میسازد: «وجود ارواح». در دنیای بازی، پس از مرگ، گاهی اوقات روح انسانها در این دنیا باقی میماند و زندگی برخی از افراد نزدیکشان، مثل همسر، پدر یا دوستان را تحت تاثیر قرار میدهد. افرادی که روحزده میشوند دچار مشکلات حافظه، مشکلات جسمی و روحی میگردند و اگر آن روح به حضور در اطراف آنها ادامه دهد، در نهایت باعث مرگ آن فرد روحزده میشود؛ چرا که ارواح در این دنیا جایی ندارند و از انرژی ذاتی انسانها را تغذیه میکنند.
در این حال ما کنترل زوجی به اسمهای Red و آنتیا (Antea) را بر عهده میگیریم که Banisher نامیده میشوند. بنیشرها افرادی هستند که کاملاً در زمینه علوم ارواح اطلاعات و مهارت دارند و میتوانند ارواح سرگردان را به دنیای دیگر بفرستند و همچنین، انسانهای روحزده و مناطق تسخیر شده را نجات دهند.
در ابتدای داستان، Red و آنتیا به درخواست دوست قدیمیشان، Charles، از انگلستان راهی آمریکا و به طور دقیقتر نیو ادن (New Eden) میشوند تا یک پرونده مربوط به ارواح را حل کنند. در ابتدا و پس از رسیدن به نیو ادن، آنتیا و Red فکر میکنند با یک روح سرگردان معمولی طرف هستند؛ غافل از این که فاجعهای باورنکردنی در نیو ادن در حال وقوع است و نه تنها ارواح سرگردان زیادی جنگلها و مناطق مختلف نیو ادن را به تصرف خود درآوردهاند، بلکه موجودی فوقالعاده قدرتمند در آن منطقه حضور دارد.
طی همان دقایق اولیه، طی اولین برخورد Red و آنتیا با روح سرگردان نیو ادن، که قدرت و کنترل فوقالعادهای دارد، آنتیا کشته میشود و Red نیز به شدت زخمی میگردد؛ اما به زحمت جان سالم به در میبرد. بهزودی میفهمیم که یک سوپرایز ویژه در انتظار آنها است؛ چرا که بعد از مرگ آنتیا، او به شکل روح بر میگردد و به نوعی Red را دنبال میکند. اکنون Red دو تصمیم و انتخاب را در پیش روی خود دارد.
انتخاب اول اینکه در جهت شکست Nightmare یا همان روح قدرتمند نیو ادن، از کمک آنتیا استفاده کند و با گرفتن جان انسانهای روحزده، بتواند در نهایت طی یک مراسم خاص، آنتیا را به زندگی برگرداند؛ این تصمیم به صورت لحظهای گرفته نمیشود و تصمیمات آینده شما به یکی از این پایانها منتهی میگردد. تصمیم دوم هم به این مربوط میشود که مرگ آنتیا را بپذیرد و برای احیای او تلاشی نکند.
اکنون رد به همراه آنتیا که روح است باید به مردم نیو ادن کمک کنند؛ پروندههای مربوط به ارواح را حل سازند و در نهایت، بتوانند مردم را از شر Nightmare خلاص گردانند.
داستان بازی به لطف شروع هیجانانگیز و جذابش، تعلیق خوبی دارد و با آنکه نقطه پایان داستان کاملاً قابل پیشبینی است، اما سیری که باید تا پایان بازی طی کنید، مملو خواهد بود از لحظات جذاب، غافلگیرکننده و بعضاً فوقالعاده تأثیرگذار.
اگر آثار قبلی این استودیو را تجربه کرده باشید، به خوبی میدانید که دونت ناد، از پرداختن به موارد بسیار جدی و سیاه ابایی ندارد؛ از قتل و خیانت گرفته تا بردهداری و موارد بسیار ناپسندتر. در دنیای Banishers: Ghosts of New Eden با وجود اینکه ظاهری رنگارنگ و متنوع را شاهد هستیم، اما در دل آن داستانها و وقایع بسیار دردناک و تلخی جای گرفتهاند که با پیشروی بیشتر در داستان و همچنین حل کردن پروندههای ارواح یا به اصطلاح Haunting Caseها، به این اتفاقات تلخ و آزاردهنده پی خواهید برد.
بزرگترین نقطهی قوت بازی، بلاشک همین پروندههای Haunting Case هستند که در خلال آنها، داستانهایی متنوع، سرگرمکننده و غیرقابل پیشبینی را تجربه خواهیم کرد. اساس و روال اصلی این پروندهها بدین صورت است که فردی دچار روحزدگی شده و روح یکی از نزدیکان یا اطرافیان او، همچنان در این دنیا حضور دارد.
همیشه برای باقی ماندن ارواح در این دنیا، دلیلی وجود دارد؛ از نفرت و عشق گرفته تا موارد دیگر. بعد از پیدا کردن یک Haunting Case، آنتیا و Red به مشاهده و بررسی مدارک و سرنخها میپردازند؛ با افراد مختلف گفتوگو کرده و سعی میکنند علت مرگ آن روح و کار ناتمام او را بفهمند. در آخر نیز پروندههای Haunting Case همیشه با تصمیمگیری به پایان میرسند؛ یا قربانی (همان انسان روحزده) را مقصر اعلام میکنید و جانش را میگیرید (تا بتوانید یک قدم به احیای آنتیا نزدیکتر شوید) و یا آن روح سرگردان را به دنیای دیگر میفرستید. تمام پروندههای ارواح به این تصمیم ختم میشوند و انتخابهای شما، در نهایت روی پایانبندی بازی نیز تاثیر مستقیم خواهد گذاشت.
همین مسئله و چالش اخلاقی، جذابیت فوقالعادهای به بازی بخشیده است. آیا حاضر هستید برای نجات جان آنتیا، فارغ از گناهکار بودن یا بیگناه بودن، جان انسانها را بگیرید؟ یا صرفا هر پرونده را بر اساس عدالت خود قضاوت میکنید؟ همین نکته کوچک به شدت تجربه بازی را تحت تاثیر قرار میدهد و در چند پرونده به خصوص، واقعاً برای انتخاب نهایی مردد بودم و بدجور بین دوراهی گیر افتادم.
در واقع هرچند نقطه پایانی و روند کلی داستان و وقایع شاید قابل پیشبینی باشند، اما پروندههای ارواح و چند داستانک اصلی که در طول خط داستانی تجربه میکنید، بسیار از لحاظ روایت، تعلیق و غافلگیری غنی هستند و شما را کاملا راضی خواهند کرد.
بلاشک همین پروندههای Haunting، بزرگترین نقطهی قوت و عامل جذابیت بازی به شمار میروند که بیش از همهی عوامل دیگر شما را درگیر میکنند. خوشبختانه از لحاظ کمیت هم این پروندهها راضیکننده هستند و نزدیک به بیست پرونده متفاوت در مناطق مختلف بازی به چشم میخورند که هر کدام پیچ و تابهای خاص خود را ارائه میدهند؛ از طرف دیگر باید اشاره کنم معمولاً پس از اتمام این پروندهها، بازماندگان احتمالی، درخواست و فعالیتهای مختصری به شما ارائه میدهند؛ از پیدا کردن دارو گرفته تا انجام کاری خاص. البته این فعالیتهای جزیی آنچنان بلند یا درگیرکننده نیستند و صرفا نقش Filler را ایفا میکنند که البته انتقادی به آنها وارد نیست.
یک روح و یک بدن!
گیمپلی و مبارزات Banishers: Ghosts of New Eden بر دو ستون کلی استوار است که همان دو شخصیت اصلی بازی هستند؛ یعنی Red و آنتیا. Red یک انسان بوده و با سلاح سرد و مشعل خود، به اضافه سلاحی گرم که یک Rifle است به مبارزه میپردازد. از طرف دیگر و در هر لحظه، میتوانید بین او و آنتیا سوییچ کنید و کنترل دیگری را بر عهده بگیرید. از آن جایی که آنتیا یک روح است، شرایط متفاوتتری دارد و از قابلیتها و حرکات مختلف و متنوعی بهره میبرد.
در طول سکانسهای مبارزه، باید مدام بین این دو شخصیت سوییچ کنید و موانع را از پیش روی خود بردارید. نکته قابل توجه این است که Red طبیعتاً دارای خط سلامتی است، اما آنتیا یک نوار Spirit دارد که با حملات Red و یا فعالیتهای مختلف دیگر پر میشود و با آسیب دیدن، حمله کردن و فعالیت، خالی میگردد. در واقع وقتی با آنتیا بازی میکنید، خطری Red را تهدید نمیکند و میتوانید کمی اوضاع را بهتر مدیریت کنید.
بازی در بخش مبارزات پر است از نقاط قوت و ضعف مختلف که در ادامه مفصل به همهی آنها خواهیم پرداخت. مورد اول مربوط به انیمیشنهای حرکتی و حملات است که به شخصه در تمامی آثار، اهمیت زیادی برای آن قائل هستم. این بازی اثری AA به شمار میآید و طبیعتاً نمیتوان انتظاراتی در حد بزرگترین نامهای سینمایی دنیای گیم را داشت؛ اما با این وجود، باید بگویم کمی انیمیشنها و حملات خشک هستند و میتوانستند طراحی نرمتر و روانتری داشته باشند. از طرف دیگر، میتوانستیم شاهد کمبوهای مختلف بر طبق ضربات سبک و سنگین باشیم که آنچنان عمق خاصی از این بابت در مبارزات دیده نمیشود.
نکتهی بعدی مربوط به دوربین میشود. متاسفانه زاویه و جایگیری دوربین بازی، هم به شدت به صفحه نزدیک است و هم زاویهی مناسبی ندارد و همین مسئله باعث میگردد که خصوصاً در نبردهای طولانیتر، کمی اوضاع نبرد از کنترل شما خارج شود و کنترل خوبی روی جریان درگیریها نذاشته باشید. البته باید اشاره کنم بعد از گذشت مدتی تا حد زیادی به این مورد عادت کردم و آنچنان آزاردهنده نبود؛ اما در هر صورت، باز هم یک مشکل و ضعف به شمار میآید.
اما آن روی سکه، باید بگویم سیستم مبارزات بازی نقاط قوت خود را نیز دارا است. ترکیب مهارتها و حملات Red و آنتیا نبردهای جذابی را شکل میدهد و به لطف حضور المانهای کلی نقش آفرینی که به آیتمهای مختلف با ویژگیهای متفاوت محدود میشود، میتوانید به نوعی برای خود Build بسازید و شیوه مورد نظر خود را پیاده کنید؛ برای مثال به شخصه با استفاده از آیتمهای مختلف، به Build مشخصی رسیدم که روی شلیک از راه دور و حملات سریع آنتیا تمرکز داشت و آنچنان به صورت فیزیکی، با Red پا به میدان نبرد نمیگذاشتم.
همچنین باید اشاره کنم که کار با Rifle، از گانپلی گرفته تا انیمیشن شلیک و Reload، به خوبی کار شده و شلیک کردن با آن لذتبخش است. ناگفته نماند از تریگرهای تطبیقی کنترلر دوالسنس (Dualsense) نیز در این بخش استفاده شده. صحبت از المانهای نقشآفرینی شد، بد نیست به این موضوع اشاره کنم که مثل Vampyr، بازی از المانهای نقش آفرینی مختلفی استفاده میکند که خوشبختانه، نحوهی پیادهسازی این المانها بسیار رضایتبخش صورت گرفته است.
در بازی شاهد درخت مهارت ترکیبی برای Red و آنتیا هستیم. با لول آپ شدن یک Skill Point برای Red به دست میآید و با کامل کردن پرونده Haunting، یک Skill Point برای آنتیا دریافت خواهید کرد؛ اما نکته جذاب ماجرا این است که صرفاً نمیتوانید تمام مهارتها را آزاد کنید، بلکه در هر بخش، از بین دو مهارت، یک مهارت را فقط باید انتخاب نمایید. از طرف دیگر، بخش قابل توجهای از این مهارتها دارای برخی آثار منفی نیز هستند؛ بنابراین، انتخاب مهارتهای مناسب در کنار انتخاب سلاح و ابزارهای گوناگون، کاملاً به سبک بازی شما و Build مورد نظرتان بستگی دارد که شخصاً فوقالعاده از این ظرافت و آزادی عمل لذت بردم.
از طرف دیگر، Red و آنتیا هر کدام چهار وسیله یا Accessory مختلف دارند؛ از حلقه و Amulet گرفته تا شمشیر و سلاح گرم. با انجام مراحل، خرید از فروشگاهها و لوت کردن صندوقهای مختلف، میتوانید سلاحها و وسایل متنوعی به دست بیاورید که هر کدام نه تنها Attributeهای مختلفی دارند، بلکه یک ویژگی خاص را نیز شامل میشوند که معمولاً Passive هستند؛ از بیشتر کردن آسیب حملات خاص گرفته تا دیگر ویژگیهای مختلف دیگر. همچنین میتوانید تمام این سلاحها و وسایل را هفتبار ارتقاء دهید و آنها را قدرتمندتر سازید. همچنین باید اشاره کنم مانند فرنچایز God of War، آیتمها، موارد مختلفی مثل Vitality ،Strength و دیگر فاکتورها را شامل میشوند و در انتخاب وسایل مورد نظر، باید این موارد را هم در نظر بگیرید.
المانهای نقش آفرینی لزوماً در هر اثری به درستی پیادهسازی نمیشوند و این واقعیت که در Banishers: Ghosts of New Eden، سیستم نقش آفرینی به خوبی در بطن ساختار بازی جای گرفته، بسیار تحسینبرانگیز است.
کمی در مورد دنیای محصول نیز صحبت کنیم. بازی ساختاری جهان آزاد یا بهتر است بگویم نیمه جهان آزاد پیوسته دارد و از چند منطقه مختلف تشکیل شده است که هر کدام از این مناطق، به نوبه خود از پوشش گیاهی، رنگبندی و NPCهای مخصوص به خود بهره میبرند. البته متاسفانه خبری از دشمنان خاص هر منطقه نیست و دشمنان بازی یکسان هستند.
دنیای مورد بحث میزبان فعالیتها و Points of Interstهای مختلفی است؛ از صندوقچههای طلسم شدهای که برای باز کردن آنها باید سه آیتم نزدیک آن صندوق را پیدا کنید گرفته تا لانهها (Nest) که مرکز تجمع ارواح هستند و میتوانید آنها را پاکسازی کنید؛ همچنین دیگر فعالیتهای مختلف مثل وارد شدن به مناطقی مثل Void و تکمیل آنها نیز وجود دارد. انجام این مراحل فرعی، انواع و اقسام منابع و موارد مورد نیاز برای ارتقاء وسایل و انجام Ritualها را برای شما فراهم میکند.
ساختار نیمه باز این جهان، بسیار من را یا عناوین God of War انداخت و از حضور میانبرهای مختلف مثل طناب گرفته تا ساختار خاص دنیای آن بسیار لذت بردم. میتوان به جرات گفت که Banishers: Ghosts of New Eden از God of War الهامات زیادی گرفته است. به شخصه کاملا از محتوای فرعی دنیای بازی راضی بودم و هنگام اتمام آن، بیش از ۸۰ درصد کل محتوای نقشه و دنیای محصول را تجربه و تکمیل کردم. درست است که فکر کنید پاکسازی لانه ارواح یا پیدا کردن کلید صندوقها آنچنان خلاقیت خاصی لازم ندارند، اما وقتی در کنار دیگر محتویات بازی، مثل Haunting Caseها قرار میگیرند، پکیج و مجموعه قابل قبولی از محتویات را ارائه میدهند.
یکی از مواردی که Banishers: Ghosts of New Eden در آن ضعیف ظاهر میشود، تنوع دشمنان و ارواح است. محصول به غیر از ارواح مختلف، هیچگونه دشمن انسانی ندارد و کل دشمنان بازی را انواع و اقسام ارواح تشکیل میدهند و مشکلی که در این بخش وجود دارد این است که در کل، تنها شاهد پنج شش نوع دشمن مختلف هستیم که تنوع بسیار پایینی، با توجه به جهان باز بودن بازی به شمار میآید و به سرعت سکانسهاس نبرد تکراری میشوند.
این مسئله به باس فایتها هم سرایت کرده است و تقریباً تمام باس فایتهای بازی، به استثنای باسهای خط داستانی، دو سه نمونه تکراری و مشابه هستند که مدام تکرار میگردند.
گرافیک بازی در بخش هنری و بصری، بسیار بهتر، زیباتر و پر جزییاتتر از آثار پیشین استودیوی دونت ناد است و رنگ و لعاب بسیار بهتری دارد. تنوع محیطی و مناطق مختلف بازی نیز ستودنی است و تنوع خوبی به دنیای نیو ادن بخشیده؛ البته طراحی چهرهها، هنوز جای کار دارد و انتظار جزییات عجیب و غریب را نباید داشته باشید. در بخش فنی و بهینهسازی، عملکرد بازی کمی سینوسی میشود. نه تنها در برخی سکانسهای مبارزه، شاهد افت فریمهای گاه و بیگاه هستیم، بلکه حتی در لحظات عادی، مثل دویدن یا حرکت در محیط نیز گاهی اوقات فریم ریت بازی ناپایدار میگردد و افت میکند؛ البته صادقانه باید بگویم این افت فریمهای گاه و بیگاه هر چند کمی آزاردهنده هستند، اما آنچنان به تجربه کلی شما لطمهای نخواهند زد.
در بخش موسیقی و صداگذاری، خوشبختانه Banishers: Ghosts of New Eden در وضع مطلوبی قرار دارد؛ هم ساندترک بازی کاملاً با فضا و حال و هوای کلی اثر منطبق است و هم صداپیشگی کرکترها به شکل بسیار مناسبی صورت گرفته؛ پس در نتیجه جای نقد یا پیشنهاد خاصی در این بخش وجود ندارد.
گالری اختصاصی گیمفا:
Banishers: Ghosts of New Eden
بازی Banishers: Ghosts of New Eden، اثری سرگرمکننده و جذاب است که با وجود رنج بردن از تنوع پایین دشمنان و مشکلات دوربین، همچنان در بخش داستان و محتوا قدرتمند ظاهر میشود و خصوصا به لطف Haunting Caseها، وقایع بسیار جذاب و درگیرکنندهای را برای مخاطبان تدارک دیده است. اگر داستان، شخصیت پردازی و وقایع غافلگیرکننده برای شما از مبارزات مهمتر هستند، قطعا این اثر میتواند به تجربهای ماندگار برای شما تبدیل شود.
نکات مثبت:
- داستان درگیرکننده
- ترکیب دو شخصیت در مبارزات خروجی جذابی دارد
- طراحی هنری قابل قبول
- پیادهسازی هنرمندانه المانهای نقشآفرینی
- اتمسفر گیرا
- پروندههای Haunting فوقالعاده هستند
- محتوای مناسب برای دنیای New Eden
- پرداخت مناسب شخصیتهای فرعی
نکات منفی:
- تنوع پایین دشمنان و باسها
- مشکلات گاه و بیگاه دوربین در بخش زاویه و جایگیری
- انیمیشنهای مبارزات میتوانستند روانتر باشند
- هر از چند گاهی با افت فریم روبهرو هستیم
۸
این بازی روی پلتفرم PS5 و بر اساس کد ارسالی ناشر (Publisher) تجربه و بررسی شده است
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
خسته نباشید به تیم بررسی بازی.
من حقیقتا چه این بازی یا حتی Vampyr رو که میبینم غم ناشی از {هه!!! اینا اومدن جای Dishonored 1 رو گرفتن} بهم یادآوری میشه.البته که دست تیم توسعه درد نکنه و خسته نباشند ولی چه کنیم که داغ دار عمق و گیمپلی و فضاسازی Dshonored 1هستیم.
خوشحالم از اینکه چه تو این سایت یا سایت های همسایه هر وقت با این جمله(( بر اساس کد ارسالی ناشر (Publisher) تجربه و بررسی شده است)) رو به رو میشم پر از افتخار میشم.
از این که منتقدین و اعتبار سایت سرگرمی در ایران رو به رسمیت میشناسن و براشون کد مورد نظر رو ارسال میکنند.
—انشالله که اعتبارتون روزافزون بشه.—
عه یه فینرود دیگه
حضور فینرود های جهان موازی در دنیای مشترک……………درخدمتیم دوست عزیز!!!
آخخخخ گفتی…. دیسهانرد ۱ یکی از بهترین بازیای زندگیم… آخرش اشکم دراومد.. دوباره پلی کردم چپتر اخرو که فقط صحنه اخرشو دوباره ببینم و صحبتِ Outsider دوباره پخش بشه هنوز که هنوزه صداش تو گوشمه. برای نسخه دوم دیوانه ها دوبلور outsider کنار گذاشتن و یه گوینده مسخره به جاش اوردن که صدای مبهم و ضخیمی صرفا داشت. پیش خودشون نگفتن ما با Outsider اولی زندگی کردیم به صداش عادت کردیم… باورت میشه ۱۲ سال گذشت؟؟ : ((
ممنون با نقد ویدئویی…
خوبه بلاخره بازیه ۲ شخصیته اومد که گیم پلی شخصیتاش فرق کنه
الن ویک ۲
😐😐😐
دونت ناد بازی های خوبی میسازه واقعا
این مورد هم استثنا نیست
نقاط ضعفشم از تریلر ها هم میشد تشخیص داد
درکل نقد خیلی خوب و منصفانه ای بود :)
خوبه پس خداروشکر بر خلاف چیزی که فکر میکردم ظاهراً بازی خوبیه ، البته تا بازی نکرد طبیعتاً نمیشه نظر قطعی داد
خسته نباشید به آقای زاهدی،سوالی داشتم از اقای زاهدی این بازی از لحاظ داستانی و سیستم دیالوگ در مقایسه با بازی Vampyr چطور میبینی؟
چه سالیه امسال!
۱۴۰۲
خبلی به کمکت نیاز داشتم ممنون
سال بعد ۱۴۰۳
ممنون که دو تا پایان بازی رو همین اول نقد اسپویل کردین. حداقل یه خطر اسپویل میذاشتین
سلام
اصلا خود بازی عملا پیغام میده همون دقایق اول و این نکته رو میگه که تصمیماتی که میگیری یکی از این دو اتفاق رو رقم میزنه! اونم توی Prologue
اصلا نکتهی خاصی در مورد پایان وجود نداره وقتی خود سازنده با نوتیفیکیشن اعلام میکنه!
نمره خوبی گرفته بنظرم
هایپم براش بیشتر شد به زودی حتما تحربش می کنم 👌🏻😅
حتما تجربه لذت بخشی داره.
مثل همیشه تو داستان عالیه این سازنده،ولی گیم پلی اوکی نیست