۱۰ بازی برتر سال ۲۰۲۳ به انتخاب مهدی ملکی، نویسنده
طبق اعلام قبلی، اعضای تحریریه گیمفا برترین بازی های سال گذشته را به انتخاب خود در یک مقاله معرفی میکنند. (تقریباً) در اولین روزهای سال ۲۰۲۴ میلادی، همانطور که مشخص است، من این وظیفه را دارم. طی روزهای آینده، پس از اعلام لیست سایر اعضا و در نهایت مشخص شدن برآیند نظرات تحریریه میتوانید نگاه بهتری به خروجی کلی داشته باشید.
به هر ترتیب ردهبندی زیر بیانگر موضوع یا دیدگاه یکتا و خاصی نیست. بسیاری از رتبهها به سادگی میتوانستند تغییر کنند. همچنین پیش از هر چیز بهتر است به برخی از بازیهای دیگر اشاره کنم که ارزش تجربه بالایی دارند اما در لیست پیشرو حضور نخواهند داشت. بازی Hi-Fi Rush در رده یازدهم گزینههای من قرار داشت و به فهرست راه پیدا نکرد.
پس از آن، به ترتیب عناوین Dredge، Viewfinder و Chants of Sennar قرار میگیرند و مسلماً لایق توجه و تجربه هستند. در همین بین Humanity در رده پانزدهم یک مهمان ناخوانده است که احتمالاً آن را تا مدتها به یاد خواهید داشت. نسخه نسل نهمی اثر Rain World در ادامه لیست و جایگاه شانزدهم قرار میگیرد. به هر نحو برخلاف نظرات ضد و نقیض که از دشواری ناعادلانه و نامتوازنش میگویند، دقیقاً مثل سال ۲۰۱۷ نامی به شمار میرود که حداقل به خاطر هنر غنی بازیسازی و رویکرد درگیر کننده بازیکن، به هر دوستی پیشنهاد خواهم کرد.
۱۰. System Shock Remake
سال، سال اشباع ریمیکها بود، حداقل از شیوه تولید و عرضه؛ همانطور که انگار از این پس با چنین چیزی، به دفعات مواجه خواهیم شد. توجه به System Shock Remake در میان ریمیکها یا حتی «ریمیکهایی که رسماً ریمیک نیستند و خودشان هم چنین ادعایی دارند»، حائز اهمیت است؛ عنوانی که موقعیت فراموش شده Immersive Sim را دوباره یادآوری و تاکید میکند که اصلاً این ژانر چرا در وهله اول تثبیت شده بود.
البته که این یادآوری چنان و چندان برای ژانر خودش معنادار نیست. System Shock Remake شماره دهم لیست من، با یادآوری نبوغ گذشتگان، مشکلات گذشته را هم دوباره مطرح میکند. متصور شدن راه حلهایی که هرگز برای این مشکلات جواب ندادند، شاید از راه حلهای سایر ریمیکها در سایر ژانرها، ارزندهتر باشد.
چرا که در آن موارد حتی مشکلی تعریف نشده است! با این وجود بین بدها و بدترها، همیشه اثری وجود دارد که در آن دست شرکت نمیکند، پس مشکل هم در سطح دیگری، بالاتر از جواب سوالهای پرسیده نشده است. System Shock Remake را همان اثر در نظر بگیرید.
۹. Planet of Lana
سپس در جایگاه نهم، Planet of Lana را داریم که برای بازسازی شکوه و عظمت معنوی و غیرمعنوی Limbo، سر بر میآورد و تا جایی که توانش میکِشد، تلاش میکند. هر چند این تلاش همه را به غیر از توسعهدهندگان خسته میکند، اما امسال نتیجه به مانند Little Nightmares چیزی از آب در آمده که به تنهایی میتوانست در آن آب دوام بیاورد و در بازار اشباع کلونهای آثار استودیو PlayDead خفه نشود.
Planet of Lana تمام داشتههایش را برای سرگرمی بازیکن به کار میگیرد. محیط، موسیقی، شخصیت؛ همه در پازلها نقش ایفا میکنند. تکه آخر هر پازل، فکر خود بازیکن است. حتی حس و احساس هنری صحنهها هم برای تداوم یافتن ذائقه مناسب حل پازلها کارکرد دارند.
Planet of Lana نیمی از لحظاتش را در تکاپوی رسیدن به میراث Limbo و کلونهایش سپری میکند و نیمه دیگر اگر از آنها فراتر نرود، همتراز با آنها میایستد. لحظات شخصی تعبیه شده در Planet of Lana چیزی بیش از آن آرامش بیحاصلی است که فکر میکنید در چنین بازیهایی پیدا خواهید کرد. شما سفری را شروع میکنید و وظیفه دارید برای کسب آرامش، با خود آرامش مبارزه کنید. این مبارزه و مفهوم عملگرا (برای رسیدن به چیزی) در Planet of Lana شاید از دهها بازی این چنینی، منطقیتر و سرگرم کنندهتر پیاده شده باشد.
۸. Sea of Stars
در این جمعیت حیرتانگیز از بازیهای ریمیک که صرفاً عنوان Remake را از این دسته به دوش نمیکشند اما در باطن از همان ایل هستند، Sea of Stars در جایگاه هشتم، ساز مخالف میزند و مسیری را میرود که ساخت و پرداخت امضای یک اثر مجزا را ممکن میکند.
ترکیب مبارزات نوبتی با پازلهای فسفورسوز هر چند در چشم گیمر نسل جدید، از جنس آن خرت و پرتهای کهنهای است که همه، امروز، آنها را ریمیک میکنند اما خوشبختانه Sea of Stars ستونهایی را میسازد تا خودش روی آنها بایستد و گیمرها را از هر نسلی، آنجا، جا دهد.
کدام ستونها؟ همانهایی که ژانر RPG را زمانی که هنوز به دنیا نیامده بودم یک بار بالا آوردند، حال دوباره این کار را به شکل مدرن انجام میدهند. Sea of Stars برای بار چندم تصدیق کرد که چنین چیزی نه تنها شدنی است، بلکه شده است و میشود! توسعهدهندگان کارشان را بلد بودهاند: «مبارزات قدیمی شدهاند؟ غمی نیست؛ آمیزش آنها را طوری میسازیم که کسی حتی نتواند توصیفشان کند».
۷. Jusant
بازی بعدی فهرست من، رتبه هفتم، Jusant است. Jusant با کلیشهایترین و دمدستیترین عنصر بازیهای پلتفرمر و اکشن ادونچر یعنی بالا رفتن از سطوح یا به عبارت ساده کوهنوردی، پازل میسازد. حال نه این که صرفاً وجود خلاقیت و نوآوری من را وادار کند چشمهایم را ببندم و دهانم را برای تمجید باز کنم.
نه، برعکس در این بازی بهخصوص، برای به چالش کشیدن تفکر قالبی بازیکن، یک خلاقیت قابل توجه به کار رفته که سازه آن را، انجام نوآوری در خود کلیشه تشکیل میدهد. یعنی صرفاً آواتار شما در جهان بازی، کاری را میکند که عقل سلیم حکم میکند به صورت خودکار انجام شود اما عقل سازندگان بازی، چیزی غیرمنطقی اما لذتبخش را به عنوان سوژه پیدا کرده است.
به هر نحو کنترل کامل این دوست کوهنورد ما در دستان شماست تا با پازلهای محیطی سر و کله بزنید. اکت کوهنوردی، به یقین از دور خسته کننده به نظر میرسد. به همین خاطر است که باید نزدیکتر بیایید و دوباره زل بزنید. کدام بازی را به یاد دارید که مکانیک اصلی اثر را، بدون پاداشهای مقطعی، آن هم در یک طراحی مرحله عمودی، در خدمت پازلها قرار دهد؟ مطمئنم میتوانید مشغول شمردن مثالهای نقض شوید، هدف این نیست. ارزندگی «خود عمل به عنوان هدف» در Jusant حتی در آثار مشابه مثل Death Stranding هم به چشم نمیخورد. هدف این است.
۶. The Talos Principle 2
همه بازیهای نُرم در معنایابی شکست میخورند. این اتفاق بارها رخ میدهد و به همین خاطر تیغ منتقدان، تیزتر از گیمرها میبُرد. بازیها در ارائه دلیلی برای ترغیب واقعی مخاطب در عجز و فلاکت هستند، آن وقت The Talos Principle 2 از راه میرسد و مثل نسخه اول، فلسفه را هم کالبدشکافی میکند. آیا نیاز بود که چنین کاری انجام شود؟ خیر.
آیا نیاز بود که نیاز باشد؟ خیر و این مهمتر است. اگر دلیلی برای انجام ندادن کاری وجود ندارد، خودش دلیلی برای انجام آن است. تمام تقلای بشر برای خیره شدن به مفاهیم خیره کننده فلسفی در بستر The Talos Principle 2 حی و حاضر است. معنای واقعی پازل در بازی یاد شده پیدا میشود. جایی که واقعاً باید «فکر» کنید و راه حلهای دمدستی جوابگو نیستند. ابداً برای لحظهای فکر نکنید علاقه من به آثار پازل، خانههای فهرست را اینطور چیده است.
مسئله من دلایلی هستند که میتوانند معیار و مقیاس برتری بازی باشند. برای مثال، در این عنوان همانند رویکردهای فکری یک فیلسوف، باید بنشینید، عمیقاً به مشکل بخورید و در پسِ هر پازل، با راه حلهایی از جایتان بلند شوید که تنها چند دقیقه به درد میخورند و آن طرز فکر، دقایقی بعدتر، دیگر در جهان اثر معنا ندارد؛ درست مانند تاریخ فلسفه. حال بازیکن چطور باید در این اثر دمدمی، منحنی یادگیری را طی کند و در حل پازلها استاد شود؟ داستان وارد میشود و پاسخ میدهد. این بازی را به هر قیمتی تجربه کنید.
۵. Asgard Wrath 2
جای تاسف دارد در حالی که هنوز گیمرهای حرفهای دستشان به Half-Life: Alyx نرسیده و در عین حال قرار است یکی دیگر از جاهطلبانهترین آثار تاریخ واقعیت مجازی یعنی Asgard Wrath 2 را هم از دست بدهند. انگاشت ما از چیزی که بازیهای ویدئویی الان میتوانند انجام دهند، به لطف Asgard Wrath 2 کاملاً رنگ میبازد.
حرکتهای دست و دسته، در محدوده این بازی دوباره تعریف شدهاند. مبارزه با دشمنان یک ورزش فیزیکی و چالشی همواره پویا است؛ این چالش به همان اندازه که مغز را درگیر میکند، نیروی فیزیکی بدن را هم در نظر میگیرد. غارها، دربهای مخفی، آیتمهای مخصوص و گنجینههایی که در آثار نقشآفرینی، هزاران هزار بار پیدا کردهایم، در Asgard Wrath 2 میتوانند با لذتی دیگر پیدا شوند.
این واقعاً «شما» هستید که چیزی را کشف میکنید. خود شما در جهان باز این اثر به سراغ مراحل میروید، نه یک آواتار شبیهسازی شده. همه آن کیفیت و بلند پروازیهای Half-Life: Alyx که اتمام آنها در دستان ولو (Valve) و لزوماً در یک بازی هر گیمری را به افسوس وا میداشت، در Asgard Wrath 2، برای چند ده ساعت جذابیت خودشان را حفظ میکنند. Asgard Wrath 2، رتبه پنجم فهرست، از آن بازیهایی است که میتواند سنتیترین گیمرها را وادار به خرید یک هدست متا کند، آن هم در سالی که عناوین عادی و سنتی صنعت بازی با سرعت نور به سمت کیفیت در حرکت هستند.
۴. Alan Wake 2
Alan Wake 2 به غیر از کلیتش، چیز خاص دیگری ندارد. همین کلیت، آن را از حیث فرم و استایل از ۹۵ درصد بازیها متمایز میکند. از آن ۵ درصد باقی مانده هم یکی دو اثر متعلق به خود رمدی است. چرخاندن تمام بخشهای بازی حول یک هسته و ایده اصلی، و همزمان چرخیدن شخص بازیکن با این الگوریتم، رمز موفقیت اکثر بازیهای بزرگ و ماندگار است.
آخرین ساخته استودیو رمدی همه چیز را به نوبهای مولفگونه، به جهان خودساختهاش گره میزند و دور آن میپیچد. همانطور که فرضاً در Super Mario Odyssey یک کلاه محوریت همه چیز است، در این جهان، همه چیز در بستر و گرو داستان است. شما سعی میکنید در نقش نویسنده باشید اما در حقیقت، شما در نقش یک شخصیت از خود این داستان قرار میگیرید.
این داستان، گیمپلی را تحت تاثیر قرار میدهد، پیکسلها را به دنیای واقعی ما شبیه و یک بند موسیقی حقیقی را مجازی میکند. تکهپارههای آن داستان کذایی حتی تبلیغات تلویزیونی خودشان را ساختهاند. چه کسی فکرش را میکرد که نسخه صنعت بازی از Twin Peaks در ابعاد سلف خودش ظاهر شود؟ این کلیت، یک بازی به «ما» نمیدهد، یک بازیچه تقدیم «جهانش» میکند؛ ما آن بازیچه هستیم. Alan Wake 2 در بسیاری از سالها میتوانست حداقل برای من صدرنشین باشد اما در سال ۲۰۲۳، فراتر از رتبه چهارم جایی ندارد.
۳. The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom
این رتبه میتواند بیانگر تمام بازیهای عرضه شده امسال نینتندو باشد. یک نفر آن را The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom در نظر میگیرد، و شخصی دیگر Metroid Prime Remastered. از طرفی میتوانیم Pikmin 4 را جایگزین کنیم و از طرف دیگر Super Mario Bros. Wonder را داریم که هنوز هم مثل گذشتهها، اصول گیمدیزاین را به جلو هدایت میکند.
در حقیقت نینتندو میتواند خیلی راحت با پر کردن رتبههای مختلف هر لیستی، آن را به حدی خوب خراب کند که به احترامش از جا بلند شویم و دست بزنیم. The Legend of Zelda: TotK با دنیایی در زیرزمین، زمین و آسمان که پایههای آن قبلاً طراحی و کاوش شده، دوباره معجزه غوطهوری و نوآوری در ژانر خودش را به ارمغان میآورد.
افزودن بر عمق عنوانی که بسیاری، قبلاً آن را زیر و رو کردهاند یک خودکشی بزرگ است که فقط نینتندو میتواند قویتر از قبل، از آن زنده بیرون بیاید. مکانیکهایی که مرزهای سناریوهای قابل انجام و آزادی عمل شخصیت اصلی را جا به جا میکنند و مانند تمام آثار این شرکت، سنگینی پیشرفت صنعت بازی را به دوش میکشند. بعد از این که مطمئن شدید از یک بازی راستین چه میخواهید، همه چیز را در ۴ عنوان برجسته امسال نینتندو پیدا میکنید.
۲. COCOON
در خصوص COCOON من هر چه را که نیاز بود، در مقاله بالا که اخیراً روی سایت انگلیسی گیمفا نگاشته و منتشر کردم، توضیح دادم. آن مقاله فقط به زبان انگلیسی ارائه شده است اما بخشهایی از آن را اینجا به همراه توضیحات اضافه، به فارسی بازگو میکنم: «COCOON یک بازی درباره پازلهایی است که داخل پازلهایی دیگر تعریف میشوند. به واسطه گویهایی که شخصیت اصلی بازی، یعنی یک حشره، به دوش میکشد و جا به جا میکند، برخی از بهترین، پیچیدهترین و غیرقابل پیشبینیترین پازلهای موجود زاده میشوند.
COCOON مسیرهای اشتباه را میبندد، مسیرهای درست را با علائم دیداری و شنیداری نشان میدهد و با یک موسیقی متن واکنشگرا، حل شدن پازلها را کم و بیش اعلام میکند. با این حال، هنوز هم بازیکن احساس استقلال را دارد. اینگونه است که هرگز دست نامرئی بازیسازان ورای عمل بازیکنان به چشم نمیآید. توالی پازلهای کوچک و بزرگ ادامه پیدا میکند تا جایی که بازیکن فراموش میکند کدام پازل کوچک برای حل پازلی بزرگتر است و کدام پازل بزرگ، به حل پازلی حتی بزرگتر هم ختم خواهد شد! بدون تعارف، COCOON مانند نام خودش، یک پیله در سبک پازل است. پیلهای که پیلههای زیادی را جا میدهد.
شما با کنترل ناملموس و راهنمایی خود بازی، اما با نتیجهگیری شخصی تصمیم میگیرید که کدام را بگشایید و کدام را بسته نگه دارید. با باز کردن هر پیله، معماهای زیادی پیش روی شما قرار میگیرند اما جالبتر از آن، بسته نگه داشتن سایر پیلهها، معماهای بیشتری را هم ایجاد میکند! دیزاین بازی برای فائق آمدن بر این اصل کلی (در صورتی که حتی به فکر یک گیمدیزاینر برسد) با وجود خروجی مطلوب، به قدری ماهرانه و بینظیر است که شگفتی بزرگ سال ۲۰۲۳ محسوب میشود. حتی اگر لذت غرق شدن در جریان (منظور Flow است) این بازی را استادانه در نظر نگیریم، سازندگان آن حتماً استاد هستند.»
۱. Baldur’s Gate 3
در مرزشکنیهایی که بازیهای سال ۲۰۲۳ برای دستورالعملهای از پیش تعیین شده صنعت ویدئوگیم انجام دادند، حدی وجود ندارد. شاخههای داستانی بیشمار و روشهای پیشروی فکبرانداز، Baldur’s Gate 3 را تا مدتها در کالبد یک ربالنوع ترسیم خواهند کرد. ما حتی مراحل تاجگذاری آن را هم در فاز دسترسی زود هنگامش برای عموم نظاره کردیم اما چه بسا که کسی نمیتوانست به اندازهای که نیاز بود، خوشبین باشد.
نهایتاً نسخه کامل Baldur’s Gate 3 امسال عرضه شد و ثابت کرد هر آنچه ما به عنوان خوشبینی از خودمان دریغ میکردیم، در خصوص این بازی واقعبینی محض بودند. اگر زمانی طویل را صرف اجتناب از استفاده کلمه «شاهکار» کردهاید، حالا فرصتی است که با دنبال کردن شیوه درگیر کننده روایت، طراحی منشعب مراحل ، شخصیتهای شاخص و هر چیز خوب دیگری در این بازی، اجازه دهید شاهکار اکنون بر نامش حک شود.
بازیکنان بازیهای ویدئویی از دیر باز آرزو دارند تاثیر بلامنازع خود را به درستی در اتفاقات یک جهان سیستماتیک ببینند. انتخاب، قدرت است و عواقبش را هر احدی به منزله آبی میبیند که یا بست را قوی میکند یا کاه را، آبزیرکاه میشود. گاهی هم به جویی میریزد و بیتاثیر میگذرد. Baldur’s Gate 3 بست، کاه و جوی را مهیا میکند تا بسازید، نابود کنید یا ادامه دهید.
اگر Alan Wake 2 شما را بازیچه خودش کند، TLoZ: TotK بازیچه شما شود و COCOON بازیچهساز باشد، Baldur’s Gate 3 در بازیچهای عمیق و دقیق، بازی را از قبل ساخته است، شما را به بازی میگیرد و در همین حین اجازه میدهد که بازیسازی کنید. اگر از من بپرسید، مردمان آینده در همان روزگار آینده، بدون ذرهای تغییر ارزش از Baldur’s Gate 3 به عنوان یک اثر انقلابی یاد خواهند کرد.
پر بحثترینها
- اینترگلکتیک، کانکورد، ناتی داگ؛ در اتاق فکر سونی چه میگذرد؟
- گزارش: طراحی سختافزار پلی استیشن 6 برخلاف نسل بعدی ایکس باکس، به پایان رسید
- حساب توییتر پلی استیشن باعث ترند شدن دوباره Bloodborne Remake شده است
- یوشیدا: Horizon Forbidden West در حد انتظارم نفروخت
- یوشیدا: اگر خواهان بازی های انحصاری جدید PS5 هستید، بهتر است از ریمسترها حمایت کنید
- شایعه: اطلاعات فاش شده از GTA 6 توسط کاربری که ادعا میکند چندین ساعت از گیمپلی را دیده است
نظرات
عالی و سنجیده👍
عالی
(جای تاسف دارد در حالی که هنوز گیمرهای حرفهای دستشان به Half-Life: Alyx نرسیده) هربار این حقیقت تلخ یادم میاد قلبم میگیره 💔
درضمن اینکه لیست ۵ ۶ موردش ایندیه ریسپکت بالایی داره :)
البته کسی که Blasphemous جزو لیستش باشه نویسنده ی مورد علاقه منه
منتظرم ببینم این افتخار نصیب کی میشه D:
یعنی چی جای تاسف دارد در حالی که هنوز گیمرهای حرفهای دستشان به Half-Life: Alyx نرسیده؟! من این بازی رو توی اکانت استیمم خریدمش پلیشم دادم با کوئست وی آرم
در اصل منظورشون اینه اکثرا vr ندارن …
یه عبارت(عده ی زیادی از) قبل (گیمر های حرفه ای) نیازه توی متن
من که Blasphemous رو فقط به خاطر آهنگش رفتم کلشو بازی کردم
Corona de Siete Azahares یکی از خوباشه
این که گفتی به علاوه
Nuestra Madre
Lamentos de Arena
Padre de los Penitentes
De Blanca Mantilla
Calle de los Velatorios
Clavada
Lienzo de la Luz y el Tiempo
وسط لیست نوشتن دیدم همشون عالین واقعا نمیشه انتخاب کردن D:
حداقل میتونم بگم اینا بهترینا بودن برای من …
موسیقی این گیم شاهکاره
Blasphemous که خیلی خوبه. Moonscars هم خوبه. شبیه Blasphemous عه. اگر به بازی های اینچنینی علاقه داری حتماً یک شانس بهش بده.
Blasphemous این بازی عالیه هردو نسخه توی پی سی دارمش داستانش واقعا پشم ریزونه
از 10 بازی 7تاش توی استور استیمه و جز بازی های هست که دوست دارم پلیشون بدم و توی ویش لیست اکانت استیمم قرارشون دادم اما فعلا پولی در بساط ندارم که بخرمشون
بسیار هم عالی ،جالبه از این لیست حداقل ۵ تاشو بازی نکردم.
معلومه که به پازل علاقه ی خاصی دارید
نه. به بازیهای خوب علاقه دارم
پس به پازل علاقه ی خاصی ندارید 👍
به بازی های پازلی خوب علاقه خاصی دارید
جای تشکر داره ک یه تعداد از دوستان، به این بحث علاقه دارن و پرسیدن
نمیخواستم کامل توضیح بدم چون احتمالاً مناقشهبرانگیز بشه اما دیگه مهم نیست.
حقیقت اینه ک من از اکثر بازیها بدم میاد. از بازیهای پازلگونه (حتی خارج از ژانر پازل) کمتر بدم میاد. این فرق داره با زمانی که شما از همه بازیها خوشتون میاد و از ی ژانرش بیشتر. انقدر بازیها و آثار دیگه عصر ما به ورطه تکرار و پدر سوختگی افتادن ک باید با دید باز، زمان رو ب هر چیزی اختصاص داد
حالا زمانی که ی بازی چیزی داشته باشه ک بتونه نظر من رو تغییر بده، ازش خوشم میاد. اگه بازیهای پازل و بازیهای پازلطور چیزی داشته باشن که نظر من رو تغییر بدن، بیشتر ازشون خوشم میاد
استدلال خوبی هم (برای خودم) پشت این طرز فکر دارم. «بازی کردن» و طراحی مکانیکها اکثر اوقات خودشون یه شکلی از پازل هستن. چون در روند بازیسازی و بعداً در روند تجربه بازیها (در هر ژانری و از هر ژانری) تکههای مختلف مسائل (معما، مشکلات، موانع، موارد) که در وهله اول مشخص نیست که اصلاً چی هستن، باید طرح یا پیدا بشن، سپس روشون فکر بشه تا حل بشن.
هر چقدر تقلا و کشمکش بازیساز/بازیکن معنادارتر، سرگرم کنندهتر و عمیقتر باشه، ارزش و کیفیت اون تعاملی که سازنده و همچنین مخاطب داره، بالاتر میره
حالا اینجوری هم نیست که «خودم، برای خودم» هر دفعه خطکش بزارم و اینجوری ارزیابی کنم. این استدلال گستره وسیعی داره و حتی جاهایی که به ظاهر در تضاد یا نتاقضه با کیفیت ی اثر قرار میگیره، باز هم حقانیت خودش رو ثابت میکنه. تعصب چیز خوبی نیست. انسان با دید باز ب هر چیز نگاه میکنه. بگذریم ک برای فهمیدن زمانی ک قراره روی آثار کلیشهای هدر بشه، ب ذهن خیلی باز هم نیاز نیست. اون زمانهایی هم ک برای هدر دادن وقت نیازه و باید انجام بشه، خودش مشخص میشه
به نظرم یه بازی اگه بخواد بازی باشه باید ذهن پلیر رو در گیر کنه و چیز های جدید در اختیارش بزاره در روند بازی نه فقط چشم و فشردن نهایت چند تا دکمه،
و گرنه صنعت گیم پر از گیم هایی هست که هونطور بیان کردید افتادن” به ورطه تکرار ”
لیستتونم به نظرم بیانگر همین مطلبه
اونوقت کی تعیین میکنه یه بازی خوبه یا بد؟ جنابعالی ؟
ن، قرار بود داخل مقاله لیست بهترین بازیهای «من»، نظر شخص شما رو بپرسیم. اطلاعات تماستون رو پیدا نکردیم. حیف شد
emotional damage
🤣🤣
فقط من عاشق اینم که شماها که مثلا نویسنده و منتقد هستین البته ظاهراً ها خیلی احساس خود بزرگ بینی میکنید حتما تصور میکنید چون نویسنده یه سایتی هستین بالاتر از بقیه هستین من این حس رو بارها از طرف نویسندگان گیمفا احساس کردم اما شماها مثل بقیه تنها یه گیمر بیشتر نیستین تمام شد رفت
بقیه نویسندهها رو اصلاً کاری ندارم و ب من مربوط نیست. فرافکنی نکن. من ب عنوان ی شخص در مقابل کسی ک نظر غیرمنطقی میزاره، کنایه میزنه یا تمسخر میکنه، جوابی رو ک باید بهش بدم، میدم. خودمو سانسور نمیکنم اما در عین حال بیاحترامی هم نمیکنم. پایینتر هم این موضوع رو گفتم؛ کسی نمیتونه انتظار داشته باشه جسارت ب خرج بده و در پاسخ، جسارت نبینه. برعکس، شما فکر میکنید اینجا توییتره و اون فضا اتک زدن رو داره. ی محیط ب شدت سمی میخواید بسازید و هر چیزی رو ب نویسنده بگید و انتظار داشته باشید نویسنده چون دستهاش بسته است چیزی نگه. چ بسا ک نویسندهها در هر جایی هزاران هزار خط مطالب احمقانه و بیارزش نوشتن و نظرات بیخود هم گذاشتن. ولی من این حق رو ب هر حال برای خودم محفوظ میدونم ک پاسخ درست و حسابی بدم و طفره نرم
آقای ملکی اینو ول کن این کلا کارش اینه زیر هر پست یه حرف بیخود بزنه
👍👍
تو کلا دوست داری خلاف موج حرکت کنی؟
برای هر شخصی ، نظر خودش مهم ترین نظر و تایین کننده ترین نظر برای مشخص کردن یک بازی خوب از یک بازی بد هست ! …
مثل هر فرد دارای اختیار دیگه ایی….
اینجا هم آفای ملکی به عنوان یک فرد دارای اختیار ، نظرات شخصی خودش رو برای عناوین مهم بازی کرده در طول سال ، بیان کرده ، چه اشکالی میشه گرفت ؟! هیچ اشکالی !!!!! ه.ی.چ اشکالی به نظر شخصی یک فرد دارای عقل و شعور نمیشه گرفت ؟! ….
حالا بحث ، اگر میبینیم که بازی ها مورد علاقه ما در لیست انتخابی منتقدها و نویسنده های یک سایت نیست و همچنین برآیند بازیهای انتخابی اون ها ، از وجود بازیهای مورد علاقه ما خالیه ، اشکالی به نظر ،تصمیم و علاقه نویسنده ها وارد نیست ، بلکه به نبود یک منتقد ،نویسنده و یا یک فرد علاقه مند نسبت به بازیهایی که ما انجام دادیم و نبودنش در جمع نویسنده ها و منتقدهای سایت وارده ، پس فرد مقصر نیست ، گاهی اوقات دایره تکمیل کننده علایق همگان کوچکه !
نظر خیلی خوبی دادین و مسلماً همینطوره
اما، تحت شرایطی ک ی نفر بخواد (یا در ی سناریوهایی نیاز باشه) ک جانانه از انتخابهاش دفاع کنه، باید براشون دلایل خوبی داشته باشه
من نمیخواستم از چیزی دفاع کنم اما اگه بحث دفاع پیش بیاد، دلایل خوبی دارم
حتی من که از gta متنفرم دارای دلایل شخصی خودم هستم ،به نسبت درک خودم از بازی ها ….
هیچ کسی طی این سالها نتونسته علاقه ایی در من ایجاد کنه نسبت به gta و رد دد…. اما مثل شما نسبت به بازی که مورد علاقه م نبوده ،احترام میذارم …
بحث اینجا پیش میاد که آقای ملکی عزیز ، کسی از من شخصی که فعالیت گسترده ایی ندارم در حوزه گیمینگ توقع نداره که بازی هایی که دوست ندارم رو مدام به زبون بیارم ، اما از شما توقع دارن و همین میشه که بچه ها اشتباه میکنن و فکر میکنن که علاقه ی شما باید پاسخ گوی همه علاقه ها و پوشش دهنده همه ی انتخاب ها باشه 😂… خب این اشتباست!
اگه به بازی خوب علاقه داشتید re4 رو هم تو لیست می آوردید
از اولین بازیهای خوب ۲۰۲۳ بود ک تجربه کردم اما در مجموع تفاوت تاثیرگذار و خاصی با RE2 Remake نداشت و چ بسا اندکی ضعیفتر. به هر حال همین که میراث بازی اورجینال رو خراب نکرد، جای تقدیر داره. اگه ۲۰۱۹ بود، بهترین بازی سالمم میشد، اما ب هر حال آدم باید ی ذره عقل هم داشته باشه
ببخشید شما با ادج نسبتی دارید ؟ 😂
۵ تا از بازیهای ده برتر من، کاملاً با اج فرق دارن و ۳ تا از بازیهای اصلی ک یکسان هستن، تقریباً داخل همه لیستهای ده برتر رسانههای مختلف از جمله اج قرار گرفتن
مشخصه که آقای ملکی از بازی های ایندی لذت فراوانی میبرن
اما واقعا نمیتونم وجود سیستم شاک رو درک کنم ..برخلاف نظر منتقدین سایت به نظرم یه ریمیک ضعیفه که پروسه ساختش بیخود طولانی شد و با کلی تاخیر در عرضه چنین وضع تاسف باری داشت
ریمیک بازی سعی کرده به نسخه اصلی خیلی وفادار باشه تحسین میکنم ولی به همون اندازه منسوخه ..هوش مصنوعی تو دیواره …مشکلات پرفورمنس ..بازی برای من فقط در حال کرش بود ..
بازی یه ایمرسیو واقعا خوبه ..ولی مکانیک های بازی با پیاده شدن و هوش مصنوعی بدترش میکنه
ازگارد رث ۲ هم یه بازی vr که متاسفانه تجربه نکردم ..خیلی دوس دارم یه سر به بازی های vr بزنم مخصوصا psvr2
در واقع یه ریسمترده برای همونم برات تجربه خوبی نیست.
نمیدونم نسخه اصلی رو تجربه کردید یا نه ولی واقعا از لحاظ ویژوال یه ریمیک کامله
به چنین سطح ارتقایی نمیشه گفت ریمستر (صرفا ویژوال بازی)
ولی بازی اصلا سعی نمیکنه مکانیک های نسخه اصلی رو بهبود بده یا حداقل از حالت منسوخ شده خارجش کنه
انگار داری یه بازی نسل ۵ یا ۶ رو با گرافیک نسل ۹ بازی میکنی ….
داخل توضیحات رتبه ۱۰نوشتم ک سیستم شاک مشکلات قدیمی رو هم، همراه خودش برگردونده. اما در ادامه، همونجا توضیح دادم ک با این حال چرا شایستگی حضور در این فهرست رو از نظر من داره
واکنش کسانی که مخاطب گیمفا نیستن: مهدی ملکی کیه؟🗿 جانداره یا بیجان؟🗿 خوردنیه یا نه؟🗿
ولی خارج از شوخی لیست بسیار خوبیه و مشخصه گیمر خفنی پشت این لیست بوده. لیست منم کم و بیش شبیه همینه. با تشکر.
D:
چطوری بازی Asgard Wrath 2 که انحصاری کوئست وی آر میشه رو خریداری و پلی دادین من خودم کوئست وی آر2 دارم ولی بازی هامو از استیم خریداری و پلی میدم نمی دونم چطوری میشه از استور کوئست وی آر بازی خریداری کرد؟!