Dark Souls 4 میتواند بازگشتی هیجانانگیز به فرم باشد

فرامسافتور (FromSoftware) پس از ساخت تعدادی بازی عالی از فرنچایز Dark Souls، مدتی است که برنامهها و ایدههای خود را گسترش داده؛ اما محصولی جدید از سری Dark Souls میتواند به عنوان یک بازگشت خوشایند برای این استودیو عمل کند.
نکات برجسته:
- آزمایشها و نوآوریهای فرامسافتور به ساخت عناوین تحسینشدهای مانند Bloodborne ،Sekiro: Shadows Die Twice و Elden Ring منجر شده است.
- Dark Souls 4 میتواند بازگشتی خوشایند برای فرامسافتور باشد و به ریشههای خود با تنظیمات فانتزی، تاریک و سیستمهای RPG هیجانانگیز پایبند بماند.
- بازی جدید Dark Souls با تمرکز بیشتر روی مکانهای به یاد ماندنی و در عین حال، پولیش بیشتر مکانیکهای مبارزه کلاسیک، رویکردی محدودتر و درگیرکنندهتر را ارائه خواهد داد.
فرامسافتور ممکن است با بازیهای Dark Souls از جهش گستردهای در محبوبیت برخوردار شده باشد، اما این سازنده مطمئناً پس از انتشار چنین بازیهای مهمی، خود را به یک فلسفه و روش خاص محدود نکرده است. ثابت شده که این حرکت، تصمیم درستی بوده؛ زیرا آزمایش و نوآوریهای مداوم آنها منجر به توسعه عناوین برجسته و مورد تحسینی مانند Bloodborne ،Sekiro: Shadows Die Twice و Elden Ring شد. با این حال، همانطور که فرامسافتور برای آینده برنامهریزی میکند، ممکن است با ساخت Dark Souls 4 پایبندی به ریشههای خود را نیز نشان دهد.
توسعه نسخه چهارم قطعاً یک بازگشت خوشایند به فرم خواهد بود. سری Dark Souls به عنوان جانشینی معنوی برای Demon’s Souls معرفی شد و به لطف دشواریهای سازشناپذیر، نقشههای به هم پیوسته، افسانههای حماسی و تعهد به ارائه یک چشمانداز منحصربهفرد، در دنیای ویدیو گیم سر و صدای زیادی به پا کرد. عناوین Dark Souls بر اساس پایههای Demon’s Souls بهبود یافتند و در نهایت، راه را برای Bloodborne و Sekiro: Shadows Die Twice هموار کردند.
دو بازی Bloodborne و Sekiro: Shadows Die Twice دارای تنظیمات، مکانها و سیستمهای مبارزه بسیار متفاوتی هستند؛ اما میتوان در آنها تعدادی از سیستمها و ویژگیهای آشنای Dark Souls را نیز مشاهده کرد. Elden Ring مبارزاتی داشت که بیشتر شبیه به Dark Souls بودند، اما همچنان بزرگترین تغییر از فرمول سنتی به شمار میرفتند؛ به لطف گسترش عناصر Dark Souls و در عین حال، اضافه کردن یک جهان باز غنی (اولین مورد در تاریخ فرامسافتور).
چگونه Dark Souls 4 میتواند بازگشتی بسیار ضروری به ریشههای فرامسافتور باشد؟

بازیهای Dark Souls، علیرغم اینکه از طریق فرصتهای عقبنشینی و محتوای جانبی تا حدودی سعی داشتند آزادی عمل به بازیکن بدهند، اما از نظر طراحی کاملاً خطی بودند. این خطی بودن ممکن است در حال حاضر عجیب یا محدودکننده به نظر برسد، مخصوصاً برای بازیکنانی که پس از اتمام Elden Ring به Dark Souls باز میگردند؛ اما چندین جنبه را که مسلماً نسبت به Elden Ring برتری دارند، باعث خواهد شد. فضای تاریک و فانتزی مجموعه همچنین درها را به روی سیستمهای RPG هیجانانگیز و رضایتبخش باز میکند؛ مواردی که در Bloodborne و Sekiro: Shadows Die Twice وجود نداشتند.
مزایای ساختار Dark Souls
طراحی نیمهخطی بازیهای Dark Souls فرصتهای منحصربهفردی را ارائه میدهد که با طراحی جهان باز Elden Ring (یا ساختار مبتنی بر Armored Core 6) سازگار نیست. در حالی که بازگشت به رویکردِ محدودتر سری Dark Souls ممکن است یک عقبنشینی در مقایسه با نقشه گسترده Elden Ring به نظر برسد، اما محدوده کوچکتر آن اجازه میدهد تا تعدادی از محیطهای دقیقتر و مختصرتر را شاهد باشیم.
اکثر خاطرهانگیزترین مکانهای Elden Ring، از بسیاری جهات، نزدیکتر به مناطق Dark Souls هستند تا مناظر عظیمی که مشخصه اکثر بازیهای جهان باز محسوب میشوند؛ این موضوع ثابت میکند که مناطق سفارشی و کوچک تا چه اندازه میتوانند موثر باشند. اساساً، Dark Souls جدید کوچکتر از Elden Ring خواهد بود؛ هرچند با تمرکز بالاتری از مکانهای به یاد ماندنی و سفارشی ساخته خواهد شد. این رویکرد در طراحی محصول همچنین به سرعت بازی کمک میکند؛ زیرا بازی به طور مداوم حس پیشرفت را برمیانگیزد و بازیکنان به اجبار از تمام مناطق موجود در نقشه عبور میکنند.
Dark Souls 4 میتواند مبارزات سولزلایک (Soulslike) را ارتقا دهد
در حالی که بازیهایی مانند Sekiro: Shadows Die Twice و Bloodborne با توصیف سولزلایکهای خطی مطابقت دارند، اما در سیستم مبارزات با Dark Souls متفاوت هستند. هر دو بازی به رویکرد تهاجمی تشویق میکنند و بر کلاسهای مختلف تأکید ندارند؛ به عنوان مثال Sekiro: Shadows Die Twice بیشتر شبیه یک بازی اکشن سنتی است تا یک ARPG. از برخی جهات، سیستمهای رزمی Sekiro: Shadows Die Twice را میتوان حتی بهتر از مبارزات معمولی سولزلایک دانست؛ زیرا پایههای این ژانر را تقویت و بازسازی میکنند.
با بازگشت به مبانی خطی، تاریک و فانتزی فرنچایز Dark Souls، استودیوی فرامسافتور میتواند مکانیکهای مبارزه کلاسیک را حفظ کند؛ در حالی که امکان تنوع بیشتر را نیز فراهم نماید. اگرچه بازیهایی مانند Elden Ring شبیه به Dark Souls هستند، اما سری Dark Souls هنوز بخش متمایز و مهمی از تاریخ بازیها است و بدون شک، طرفداران بیشماری وجود دارند که آماده بازگشت به فضای فانتزی سادهتر و کلاسیک لوردران (Lordran) هستند.
از توجه و همراهی شما دوستان همیشگی صمیمانه سپاسگزارم.
منبع: Game Rant




















پر بحثترینها
- آیا گیمرها ۸۰ تا ۱۰۰ دلار بابت GTA 6 پرداخت خواهند کرد؟
- حمله شدید حساب رسمی Assassin’s Creed به ایلان ماسک
- گپفا ۲۸؛ در یک ماه گذشته چه بازیهایی تجربه کردهاید؟
- بازی Assassin’s Creed Shadows موفقترین نسخه سری از نظر تعداد بازیکنان همزمان استیم شد
- دراکمن: Intergalactic: The Heretic Prophet هماکنون قابل بازی است
- فروش ضعیف Assassin’s Creed Shadows در ژاپن
نظرات
🟢 بازی Dark Souls 4 میتواند بازگشتی هیجانانگیز به جوش آوردن اعصاب و فشار به بدن شما باشد 😁😑
باو بخدا فقط بار اول سخته بعدش تو نیوگیم پلاسا بازی خیلی کویت میشه اصلا من برا همین عاشق سولزم همیشه اولش سخت و طاقت فرساست ولی بعد نیو گیمپلاس با اشنا شدن با دنیای بازی انمی ها سلاح ها جادوها بازی واقعا لذت بخش میشه نمیگم اسون میشه ولی چون تو شناخت پیدا کردی صد برابر کارت راحت تره مخصوصا هم اگه کواپ بازی کنی و خیلی خیلی حالش بیشتر میشه البته اینم بگم کواپ تو جرنی اول باز خودش عذابه 😂 پیشنهاد میشه بار اول تنها بری از جرنی های بعد کوواپ بزنی که دیگه قشنگ حالشو ببری 😁🎹
تنها سختی واقعی بازی های دارک سولز ارتفاعه
مخصوصا دارک یک داری مسیرتو میری یهو نمیدونی چی میشه از یه جایی میفتی 😂
البته همه این سخت ای ها آسون می شه
کافی چت بزنی بعد دست خودت که بمیری یا نمیری
تازه گُنده لات محلش رو با یک ضربه نابود می کنی
چیت برای آپگرید کردن شخصیت برای اونایی که وقت نداره خیلی خوبه ولی اگر خون و… قفل کنی لذت بازی خیلی کم می شه
والا من همون بار اولشم زیاد اذیت نشدم وقتی شما خوب لول بزنی کاراکتر رو( توی هر کلاسی) و خوب فارم کنی بسیار راحت میتونی بری جلو.بازی ار پی جی یعنی با حوصله باید بازی کنی، فارم کنی، حسابی هم لول بزنی تمام!
دقیقا بیلد مناسب 👌👏
اولین بازیه سولز لایکم دارم سولز ۲ بود، هنوزم هر چند وقت بازیش میکنم، غروب آفتابش کنار دریا با سخره هاش اون موزیکش، آرامش خواستی داشت، البته آرامش قبل طوفان 😂
اخ اخ اهنگ ماجولا هنوز تو پلی لیستم دارمش منم یه بار کنار صخره داشتم به انعکاس غروب تو دریا دقت میکردم که یهو اهنگ ماجولا باعث شد بزنم زیر گریه و یکی از احساسی ترین تجربه های گیمینگم به دست بیاد… 😅
قبل از Dark souls 4 امیدوارم نسخه ۲ سکیرو یا بلاد بورن رو بده
واقعاً شایسته یک دنباله هستن بخصوص بلاد بورن.نمیدونم چرا سونی با این ip کاری نمیکنه بخدا به یه ریمستر هم راضی هستیم .
حقققققققق
بابا چی میگی ریمستر مگه چشه اینا
نه دارک سولز نیاز به ادامه داره نه بلادبورن نه سکیرو و نه احتمالا الدن رینگ (بستگی به دی ال سی داره) ایپی جدید بسازن کاری که این چندوقت کردند و جواب داده و خواهد داد (حتی سولز لایکم نسازن اوکیه سکیرو و آرمورد کور سولز نبودن ولی ریشه های شرکتو داشتت ولی از دنباله های دارک سولز بهتر بودن بنظرم)
ریمستر بخواد کنه که دارک سولز اولویته
یه بار ریمسترش کردن بازیو بهتر نکردن که هیچ بدترشم کردن
داداش بلادبورن داره ریمیک میشه. قبلا هم خبرش اومده بود.
من خودم احتمال میدم بازی لانچ کنسول نسل بعدی باشه یعنی ps6 که سال ۲۰۲۸ میاد.
خود میکازاکی هم حوصله داستان dark souls 4 نداره ، یک آتیش منقل بلاتکلیف، بدون چایی، آخرش معلوم نشد کی به کی بود
گیم پلی دارک سویلز هم عینا در Elden Ring پیاده سازی شد.
پس نسخه چهارم معنایی ندارد .
تازه در اخبار قبلی که خوندم خود استاد عاشق تنوع و پویایی در بازیسازی است. نه تکرار مکررات
تو برو همون نینتندو سوییچتو بزن ای جان سوپر ماریو
طرف نظرش بیان کرده چرا به تو فشاری وارد شده که از سبکی که طرف لذت میبره و بازی میکنه و مسخره میکنی یکم تفکر و سواد برات آرزو دارم.
تشکر جناب
خدمتتون عرض شود وقتی تعداد زیادی باس بکشی از سخت ها بگیر تا آسون و گیم پلی زیادی توی سه گانه دارک سویلز طی کنید از دشمن های فرعی اذیت کن بگیر تا محیط های تاریک سمی
در نهایت فیلم آخر ( همون ختم حکایت داستان ) بازی یک نمایش سطحی و معمولی باشه خوب آیا پاداش دست رنج نهایی گیمر راضی کننده ست ؟ بنظر من قطعا خیر
مشکل اینه که دنبال کاتسین یا نمیدونم داستان خارج بازی میگردید برا اندینگ ولی سری سولز مخصوصا دارک سولز یک اصلا اینطوری نیست داستان بازی تجربه بازی کردن فرد از تلاش کردن زمین خوردن و بلند شدنه تا به پایان برسی حالا دو حالته یا گول میخوری و سوخت آتیش میشی یا با تعامل با دنیای بازی و تلاش کردن بیشتر و فهمیدن حقایق به لورد یه ایج تبدیل میشی
ببین رفیق شرح داستان یک اثر همانند نوشتن نظرات ما میتونه پیچیده یا ساده باشه
میتونیم یک جمله بقول معروف باحال بنویسم ۱۰۰۰ لایک داشته باشه یعنی با کوتاه بودن اثر قوی داشته باشه
یک پاراگراف ۵۰۰ کلمه ایی بنویسم کسی درست نفهمه چی گفتم .
پس فیلم و یا اندینگ بقول شما جزی از روایت داستانه و مهمه اما همه چیز نیست
بقول شما متن های داخل بازی ، حتی موسیقی ،فضا سازی ک مرگ ها و سختی ها ،
وزش باد به پالتو قهرمان همه اینا داستان به مخاطب خاص وارد میکنند ولی نه عام
عام معمولا همون لپ داستان سرایی میپسندن که فیلم شروع یا پایان هم از قسمت های اصلیش
دارک سولیز کلا باهمه روایت های که برای رساندن هدف داستان تاریک و بدون افقش بود کلیت جالبی نداشت .
آخه گیم مدیوم داستان نیست و داستان اصلا یچیز دلخواهه تو این مدیوم و الزامی وجود نداره که گیمی داستان داشته باشه دارک سولزم اصلا تمرکزی رو داستان سرایی نداره و روش گیمی تریو پیش رفته و داستانشو میذاره که بازیکن بسازه برا خودش که از دل گیم پلی بیاد دراصل مهم نیست که بفهمه کسی داستانو مهم اینه که اتمسفرو و حسشو احساس کنه و لور یه محرکه که کسی که کنجکاوه دنبالش بره نه چیز بیشتر درضمن دارک سولز بجز سه داستان تاریک و پوچ نداره ولی خب با مشکلات داستانی دارک سه موافقم ولی تو یک تقریبا کم نقصه داستان در راستای گیم پلیه تقریبا همچیز توجیح داره و هدف بازیکن با شخصیت یچیزه و احساس تنها بودن تو دنیای بی رحم و تلاش برای ارتقارو میرسونه میگم دارک سولز از اون نوع گیما نیست که دنبال داستان باشه دنبال یه تجربی گیمی از یه دنیای بی رحمه و اتمسفرو پیسینگ و هماهنگی با گیم پلی براش خیلی مهمتره و خب بنظرم مانعیم نداره چون گفتم داستان چیز اجباری داخل مدیوم گیم نیست
حرفتو میفهمم داداش..
ولی مشکل اینه که دارک سولز،بازییه که داستانو در گیم پلی و زمانی که داری بازی میکنی بهت میگه،نه کات سینای وسط گیم یا کات سین و پایان نهایی..
دارک سولز ۳ مثلا کات سین پایانیش صرفا درباره تصمیمیه که میگیری برای جهان..
وگرنه داستانی که باید اتفاق بیافته،قبلش اتفاق افتاده و تو با خوندن آیتما،فهمیدیش..
بهرحال سلیقه هست و هرکسی سلیقه اش متفاوته..
ولی بهتره بگیم (بنظر من فلان بازی خوب نیست..)
نه اینکه تعمیم بدیم به همه..
مخلص..
حرفتو میفهمم . منم اصلا توجه خاصی به داستان سری گیمای سولز ( کلا فرام سافت ) نمیکنم . بیشتر چالش های بازی و سخت بودنشه که منو جذب بازی میکنه . ولی مشکلی با انتشار هیچ کدوم از بازی های جدید این گیما ندارم . دارک سولز ۴ باشه . سکیرو ۲ باشه . بلاد بورن ۲ باشه . حتی ریمیک نسخه های قبلی باشه .
همشون رو دوست دارم و بی صبرانه منتظرشم .
عزیز منم مشکل ندارم
ولی در تحلیل گذشته دارک سویلز نظرم این بود
هر چند الان استودیو فرام سافت ور قوی تر نسبت به قبل شده وقطعا عناوین بهتری خواهد زد حتی دارک سویلز ۴
شما هم تو همون سویچ برو لوییجی رو بزن اخیش
بیش از هزار بار لوییجی بازی میکنم و حالا به فشار خوردنت ادامه بده
بیشتر از این بسازتش جدی داستان به همین سطحی که تعریف کردی میرسه و مسخره میشه از اولم دنباله ساختن برا دارک سولز ریسک خیلی بزرگی بود ولی شانس اوردن ایده چرخه خوب نتیجه داد تو دو(هرچند همین قضیه بنظرم شانس راشتن به اندینگ همه پسندو از سری گرفت)
شانس اندینگ همه پسند تو دارک ۳ از بین رفت ن دارک۲.
دارک ۲ به بخشی از ماجرای سولز پرداخت ک شناختش الزامی بود(نفرین) و در پایان کرکتر تونست نفرین رو از خودش برداره.
دارک ۳ از اونور شانس داشتن همچین پایانیو کاملا در اختیار داشت ولی بازم با پایانای باز ب اتمام رسید.
فرقی نداره چند نسخه بسازن،تا وقتی ک چرخه لینک شدن فایر و نفرین کلا ب پایان نرسه نمیشه گفت پایان همه پسندی داشتیم.
منم موافقم دارک دو اندینگ بهتری داشت سه هم خوب بود ولی برا خودش به تنهایی نه برا سگانه برا منی که داستان یک و دو رو درباره مفهوم struggle بازی کرده بودم که تو هردوتا بازی به بهترین شکل بهش اشاره میشه بنظرم اندینگ ایج آف هالو فقط یه فرار از پذیرش و خودسازی و struggleی بود که تو دو نسخه قبلی وجود داشت و یه پایان پوچ و بی معنی
من فقط یه بلادبورن دیگه از این استودیو میخوام
برعکس دوستمون بنظر من ساخت بلادبورن ۲ دور از انتظار نیست و دلایلم هم اینهاست :
1. از عرضهی بلادبورن سالها میگذره و الآن زمان مناسبی برای بازگشت به این عنوانه.
2. این عنوان انقدر محبوب بود که هنوز حتی بخاطر ریمستر یا ۶۰ فریم شدنش خیلیا ذوق زده میشن چه برسه به یک نسخه جدیدش.
3. فروم سافتور و میازاکی نمیتونن و نمیخوان همواره بازیهای بسیار بزرگ و جهان باز مثل الدین رینگ عرضه کنن و اگه بخوان واسه تنوع یه بازی خطی بیرون بدن، بلادبورن یکی از بهترین گزینه ها هست که به لحاظ طراحی مراحل و گرافیک فنی و هنری میتونه مخاطب رو راضی کنه.
4. بلادبورن هرچقدر ایده ی فوق العاده ناب و فضاسازی خیرهکننده ای داشت اما به اندازه ی سایر آثار میازاکی کامل نبود. اینو حتی خود میازاکی هم گفته که دوست داشته رو جزئیات بازی و المان های نقش آفرینیش بیشتر کار کنه که نشده، مخصوصاً از سیاه چاله ها اصلا راضی نبود و دوست داشت خیلی بیشتر رو طراحیشون کار میشد.
و الآن انگیزه کافی رو داره که بلادبورن ۲ رو حتی خفن تر و کامل تر از بلادبورن ۱ درست کنه.
گرافیک هم ازون زمان تا الآن انقدری پیشرفت کرده که بتونه با قدرت ما رو به دنیای مخوف و خونین این عنوان برگردونه…
جدایی از توضیحات خوبت اسمتو دیدم و عکسی که گزاشتی تمام خاطرات قدیمو یهو زنده کرد.کمتر کسی پرازیتو بازی کرده ولی هرکی بازی کرد عاشقش شد.جاش خیلی خالیه توی بازیای الان
مخلصم.
آره واقعا عجیبه هیچ تصمیمی برای احیای این عنوان بی نظیر وجود نداره.
در زمان خودش یجورایی یه عنوان rpg ترسناک محسوب میشد. چیزی که حتی مشابهش هم دیگه به بازار نیومد.
به عنوان کسی که بیش از ۱۰۰ بار پارازیت ایو ۲ رو به پایان رسونده و هر سری یچیز جدید توش کشف کرده نمیخوام از خوبیهای این عنوان بگم که کامنتم تبدیل به طومار میشه…
من که دلم بیشتر sekirolike میخواد تا soulslike
پی سی داری یه ماد سکیرو نصب کن رو الدن قشنگ حالشو ببر 🤤 مخصوصا که باسفایت ملنیا اصلا برا سکیرو طراحی شده 😐
آره دیدم همشونو 👍
رو sekiro ماد خیلی زدم ولی رو الدن رینگ مادی نزدم تا حالا
خوب این یکی از آرزوهای بنده و خیلی از سولز فن های دیگه هست
ولی فرایند ساخت یه بازی با جمع بندی پایانی و یا ادامه دار کاری بسیار سخت برای ds خواهد بود. چون ادوار مختلف تو بازی باتوجه به تفاوت ها و شباهت هایی که با هم دارند یک چرخه بدون پایان و نشون میده. بنظر من ساختن بازی از بک استوری این دنیای فانتزی ایده ای بسیار جذاب خواهد بود میشه به ابهامات و سوال های بیجواب لور داستانی رسید، البته ساختن ادامه برای روند این بازی هم خیلی خوبه و در عین حال کاری پر ریسک برای استودیو فرامسافتور
به طور کلی، بازگشت به Dark Souls چه از نظر هنری و چه از نظر تجاری، توجیه بزرگی نداره. الدن رینگ، تکامل و فرم به بلوغ رسیدۀ فرمول Dark Souls به حساب میاد که به خاطر همین تحول و بلوغ، نارساییهایی هم درش وجود داره. حفظ فرمت DS، از این به بعد در قالب Open Field و مشابه الدن رینگ معنا پیدا میکنه، منتهی باید به خودی خود پروسۀ اصلاح، بهبود و راههایی برای تازه ماندن پیدا کنه.
از حیث طراحی خطی و خلق عناوینی کوچکتر که از نظر طراحی مرحله «متمرکز» محسوب میشن، فرامسافتور آیپیهای مناسبتری مثل سکیرو و بلادبورن رو در اختیار داره و مثل همیشه راه برای خلق آی پی هموارتر هست. اما طی یک سیر مشخص، فرمت Dark Souls، به فرمت Elden Ring منجر شده. همانطور که میدونید، Dark Souls 2 قرار بود به شکل جهان باز ارائه بشه اما در آن بازه امکان و بودجه وجود نداشت که خودش این سیر رو تایید میکنه.
از نظر تجاری هم آی پی الدن رینگ یا بازیای در فرمت مشابه، منطقیتر به نظر میرسه.
در مورد آیندۀ FromSoftware، به نظرم این استودیو به طور همزمان دو مسیر رو طی میکنه، ۱- بازی High/Dark Fantasy RPG جهان باز یا به قولی Open Field که به عنوان پروژۀ اصلی استودیو در یک بازۀ طولانی مراحل توسعه رو طی میکنه. ۲- بازی اکشن / اکشن ماجراجویی که به طور موازی در کنار پروژۀ اصلی ساخته میشه. پروژۀ دوم، همیشه از ایدههای تازه و تصمیمات ریسکی و آزمایشی و شاید دورتر از ریشههای استودیو حمایت میکنه و این مکانیکها در صورت موفقیت به بازی اصلی یا پروژههای آینده راه پیدا میکنن.
از اونجایی که عامل اکتشاف و غوطهوری از هویتهای کلیدی این سازندگان به شمار میره، تصور میکنم که با یک تفاوت مهم، تیم توسعه دهندۀ Zelda: BOTW و TOTK در نینتندو، فلسفۀ فکری مشابهای با تیم FromSoftware دارن، مبنی بر این که فرمت پروژههای اصلی، جهان باز خواهد بود؛ اما تفاوت مهم در این موضوع باید باشه که فرام سافتور پتانسیل پیش بردن ۳ پروژه به طور همزمان رو داره و خلق بازیهای خطیتر یا نیمهباز هم بخشی از برنامۀ استودیو بوده و احتمالا خواهد بود؛ در حالی که نینتندو تمام مدت روی پروژه اصلی کار میکنه.
اکشن ادونچر اونم فرامسافتور ؟
امیدوارم اون چیزی که من از تعریف اکشن ادونچر میدونم نباشه :/ (یا تفکر من اشتباه باشه)
سکیرو در ژانر اکشن ادونچر قرار داره.
دقیقا همین الان میخاستم ادیت کنم چون یهو یادم اومد
این تیک آبی هم دردسر داره ها D:
اره حواسم به سکیرو نبود
اگه مثل اون باشی که حرفی نیست let him cook
بهترین بازی فرامسافتور اکشن ادونچره آخه
کاش امکانی فراهم میشد مبنی بر اشتراک و تبادل تجربیات. بدینشکل که شرکتها میتونستند تحت قراردادهایی روی یکسری پروژه بطور مشترک کار کنن. برعکس دیگر مدیومها سرگرمی چنین چیزی بنظرم نشدنی هم نیست. اینطوری فرامسافتور میتونست علاوه بر پیشبردن یک پروژهی اصلی، با همکاری با دیگر شرکتهای بازیسازی، روی پروژههای دیگه که ماهیت خیلی متفاوتتری دارن هم کار کنه. با این ترتیب امکان این رو داشت که زمینهی فعالیتش رو گستردهتر کنه.
به شکل فزایندهای پیچیدگی به وجود میاره. حتی همین الآن وقتی استودیوها تعداد زیادی نیرو استخدام میکنن یا تعداد خیلی زیادی نیرو دارن، تحت تاثیر یک سری نارساییها و فعالیت زائد قرار میگیرن. برای همینه که تعدیل نیرو صرفاً به عنوان عامل کم کردن هزینه شناخته نمیشه و از واژههای «افزایش بهینگی» یا «افزایش کارکرد» استفاده میکنن.
جدا از این موضوع، استودیوهایی که شما مد نظر داری مبنی بر این که یک سری «تجربۀ ویژه» داشته باشن و ازشون بهره ببره استودیوی دیگری، فلسفهها و ایدههای متفاوتی از بازیسازی دارن. این تفاوتها هم شدت بالایی دارن، اصلا نگاهی که ناتی داگ به بازیسازی داره به عنوان مثال، با فرام سافتور تفاوت شگفتانگیزی داره. اصلا امکان همکاری وجود نداره. حتی بین استودیوهایی به ذهنیت مشابه هم مشکل پیش میاد اگر همکاری کنن مثلا سولزلایکی که تیم نینجا میسازه اصلا قابل مقایسه با سوزلایک فرام سافتور نیست و فلسفههای متفاوتی دارن اینا در طول پروسۀ ساخت که باید هزاران تصمیم سخت و اسون بگیرن، به مشکلات بزرگی بر میخورن.
همکاری بین استودیوها باید به صورت «رهبر» و «پشتیبان» باشه. مثلاً استودیوهای VA مالزی، والکری، بلوپوینت و … که روی Ragnarok کار کردن و صرفاً پیروی خط مشی سانتا مونیکا بودن و به صورت کاملاً دستوری به تولید محتوا میپرداختن.
استودیوها اکثراً تیم های پشتیبانی سوم شخص دارن که خیلی اوقات ازشون نامی به میان نمیاد. اگر اشتباه نکنم Elden Ring هم یک استودیوی پشتیبان در مالزی داشته. خیلی از این تیمها اسمشون مطرح نیست. اما این که دو استودیو مطرح که «خالق» هستند و وظیفه «پشتیبانی» ندارن، به سختی میتونن نتیجۀ خوبی حاصل کنن.
مقصودم استودیوهای مطرحی مثه ناتیداگ نبود. بیشتر مقصودم استودیوهای کوچکتر بود. مشخصا توی ذهنم استودیوهایی مثل مون یا za/um بود. منتها برعکس اینکه فرامسافتور رهبری چنین پروژهای رو داشته باشه اون استودیوها رهبر باشن و صرفا یه تیم خیلی کوچیک از فرامسافتور (یا هر استودیوی دیگهای) در کنارشون باشه. احساس من این بود که شاید با کسب چنین تجربههایی استودیوهای بزرگتر بتونن افق دید خودشون رو وسعت بدن، یا با ادبیات شما، بتونن فلسفه و ایدههای جدید رو کسب کنن. البته قطعا نه به این معنا که ایدههای اون استودیوها رو تصاحب کنن بلکه یک سنتزی اتفاق بیوفته براشون و از دل اون سنتز یک چیز کاملا جدید خلق بشه که نسبت به ایدههای قبلی استودیو یا فلسفهی اونها از بازیسازی کاملا متفاوت باشه. حالا این سنتز میتونه توی بخش گیمپلی باشه میتونه هم توی بخش طراحیهای هنری باشه. البته احتمالا باز هم این مشکلاتی که عنوان کردید پیش خواهند اومد.
جدا از همه چی، خود این استودیوها با تایم و ددلاین دست و پنجه نرم میکنن، چه برسه به این که تیم کوچکی هم بخوان اعزام کنن برای همکاری. این پروسه هایی که ازشون صحبت میکنین، انجامشون خیلی دور از واقعیته.
آقای کریمی به نظرتون ریمیک دارک سولز ۱ و ۲ نمیتونه گزینه ی خوبی باشه؟
دارک سولز ۱ واقعا شاهکاره ولی مکانیزم ها و گرافیکش قدیمی شده و شاید بشه گفت برای گیمر های نسل نهمی زیاد جذابیتی نداشته باشه
دارک سولز ۲ هم اگه بالانس بود پتانسیل زیادی داشت که بهترین دارک سولز بشه و شاید با یه ریمیک بتونه پتانسیل واقعی خودشو نشون بده
واقعا من دارک سولزها رو بازی نکردم و با این گرافیک پایین سمتش نرفتم و منتظرم یک ریمیکی بیاد بازی کنم.
من به شخصه امیدوارم رو به ساخت ایپی های جدید بیارن و از دارک سولز بگذرن، بنظرم نسخه سوم پایان کاملی داشت با اینکه نتونست توی روند داستان به خیلی از سوالات جواب بده و به عهده پلیر گذاشت ولی بازم پایان بازی پایان کاملی بود.
و اینکه توسعه یه داستان جدید ممکنه به لور اصلی سری هم ضربه بزنه.
در اینکه فرانچایز فوق العاده ایی بود شکی نیست، ولی بنظر من بهترین انتخاب اینه که رو به جلو حرکت کنن.
گسترش دوباره داستان دارک سولز مثل راه رفتن روی لبه تیغ میمونه.
من به بسته الحاقی الدن رینگم راضیم چه قدر منتظرشم حتی بیشتر از جی تی ای سیکس !
سکیرو،،بلاد بورن جدید چی میشه اگه معرفی بشن😍😍😍😍
واقعا این استودیو خیلی استودیو عجیبیه
از یه طرف بشدتتتتت دلم میخوام نسخه ۲ سکیرو و الدن رینگ و بلاد بورن رو بازی کنم از یه طرفی به خودم میگم اگر این استودیو نمیرفت سراغ آیپی های جدید و رو دارک سولز تمرکز میکرد الان دارک سولز ۸ به جای سکیرو یا الدن رینگ ساخته شده بود پس بنظرم این استودیو همینطوری به کار خودش ادامه بده و آیپی های جدید بسازه بهتره
هرچی از فرام سافتور رسد نکوست واقعا الان عاشق سبک سولز هستم سکیرو و الدن رینگ رو کامل ۱۰۰ درصد کردم دارک سولز ۳ رو هم فقط چندتا اچیومنت فارم کردنش مونده که حوصله ی گرفتن اونا رو ندارم lies of P رو هم ۱۰۰ درصد کردم الان تشنه یه سولز شمشیری هستم این مدت هم هر دو نسخه remnant رو تموم کردم واقعا لذت بخش بودن
از لحاض روحی نیاز دارم
سونی و فرام سافتور دوباره جمع بشن دور هم
یه شاهکار دوباره مثل دیمن سولز و بلاد بورن بدن بیرون
والا انقد منتظرشم
دارک سولز بعدی زیاد ضروری نیس
به نظرم ایپی جدید میتونه موفق تر باشه
به نظرم الان هنوز برای سولز ۴ زود باشه… هر چند من دیوانه وار دلم میخواد این اتفاق بیفته ولی فکر کنم برای سال ۲۰۳۰ منتشر بشه خوب باشه