چرا گاهی شخصیت های منفی را بیشتر از مثبت دوست داریم؟ - گیمفا
چرا گاهی شخصیت های منفی را بیشتر از مثبت دوست داریم؟ - گیمفا
چرا گاهی شخصیت های منفی را بیشتر از مثبت دوست داریم؟ - گیمفا
چرا گاهی شخصیت های منفی را بیشتر از مثبت دوست داریم؟ - گیمفا
چرا گاهی شخصیت های منفی را بیشتر از مثبت دوست داریم؟ - گیمفا
چرا گاهی شخصیت های منفی را بیشتر از مثبت دوست داریم؟ - گیمفا

چرا گاهی شخصیت های منفی را بیشتر از مثبت دوست داریم؟

محمد صالح اسدی
۱۶:۴۲ ۱۴۰۲/۰۹/۲۷
چرا گاهی شخصیت های منفی را بیشتر از مثبت دوست داریم؟ - گیمفا

لطفا این مطلب را با دقت مطالعه بفرمایید تا دچار سوء تفاهم یا قضاوت زود هنگام و نادرست نشوید. با سر سری خواندن و تنها عناوین بندنوشت‌ها را نگاه انداختن، درک ناقصی از متن و منظور اصلی‌ام خواهید داشت.

واقعا ضرری ندارد اگر برای یک بار هم که شده بیاییم و درباره‌اش فکر کنیم. نه، منظورم آن ابرقهرمان‌ها و شخصیت‌های مثبتی که همیشه خدا مقام اول در مسابقات “آنتاگونیست علیه پروتاگونیستِ” داستان‌ها را کسب می‌کنند، نیست. اینکه برخی اوقات چطور می‌شود که منفی‌ها را دوست داریم، مقصودم است.

بالاخره هر چه هم که باشد، اتفاقا علاوه بر ژانرهای سینمایی، در دنیای بازی‌های ویدیویی نیز شخصیت‌های منفی محبوب و زیادی داریم؛ از هندسام جک خودبین در سرزمین‌های مرزی (Borderlands) بگیرید تا آلبرت وسکر حیله‌گر که هر کدام به گونه‌ای در بازی‌ها قد علم کرده‌اند و طرفداران زیادی دارند.

پس برای حل مسئله و درک دلیل ارادت بیشتر نسبت به شخصیت‌های منفی، بایستی بررسی نماییم و ببینیم چنین شرورهای باجربزه‌ای چه کارهایی انجام داده‌اند که علاقه ما نسبت به آنها کما بیش زیادتر است.

با ما همراه باشید…

منفی زیر ذره بین

magnifier

قبل از همه چیز، بهتر است رفتار و اخلاق اکثریت شخصیت‌های منفی را زیر ذره بین بگیریم. چون باید در ابتدا بفهمیم که چه چیزهایی موجب شده تا یک کاراکتر در دسته‌ای غیر از مثبت یا خاکستری بیفتد.

در باور کلیشه‌ای خودمان، تصویر زیر ذره بین مشخص است: شخصیت منفی یک انسان به وجهی بد اخلاق، بد دهان، بد رفتار و بد … بد … بد … خب یک کودک هم می‌تواند تا فردا صبح همین‌ها را به ما بگوید و پشت هر کلمه‌ای “بد” را بچسباند. پس به نظرتان بهتر نیست به خودمان یک تکان بیشتری بدهیم و تحقیق کنیم؟ :

  • موجودیت شوم: شرورهای داستان‌ها به طور معمول هاله‌ای تهدید آمیز دارند که طراحانشان آن را از طریق ظاهر، صدا و اعمالشان به مخاطب می‌فهمانند؛ مثل خنده‌های شیطانی و دیوانه‌وار جوکر.
  • انگیزه‌های پیچیده: بسیاری از شخصیت‌های منفی به خاطر وقایع گذشته زندگی‌شان، انگیزه‌هایی وحشتناک دارند که همین‌ها آنها را به چیزی بیشتر از یک مانع بر سر راه شخصیت‌های مثبت تبدیل می‌کنند. در حالی که شخصیت‌های مثبت انگیزه‌های ساده‌تری دارند: نجات مردم جهان از شر فلانی، نجات معشوقه از شر فلانی، نجات اهالی روستا از شر فلانی و نجات … نجات … نجات … ، نجات تا الی آخر!
  • سد راه‌هایی چالش برانگیز: یک شخصیت منفی در بازی‌های ویدیویی چالش‌های چشمگیری را در برابر بازیکن قرار می‌دهد؛ چیزی که در باس فایت‌های سختِ آنها شاهدش هستیم و در داستان نیز، می‌بینیم که مسیر پروتاگونیست به سمت هدفش تنها به خاطر دخالت‌های آنتاگونیست ناهموار می‌گردد. چنین مواردی ماجراجویی جذاب ما را شکل می‌بخشند و افزون بر آنها، دلایل نبرد شخصیت اصلی با او را به نمایش می‌گذارند.
  • شخصیت خاطره انگیز و به یاد آوردنی: یک فرد شرور کاریزماتیک می‌تواند خاطره‌ای به یاد ماندنی باقی بگذارد؛ به قدری که بازی برای بازیکنان خاطره انگیزتر شود (کاریزماتیک در لغت یعنی شخصیتی پخته و با کیفیت قوی که ویژگی‌هایش می‌تواند برخی مردم را جذب و تحت تاثیر قرار دهد.).
venom in web of shadows
ونوم واقعی فقط ونوم Web of Shadows ❗
  • نیت‌های اهریمنی: شخصیت‌های منفی غالباً اهدافی شرارت آمیز دارند؛ مانند حکمرانی بر جهان، انتقام یا ایجاد آشوب (انگیزه نیروی محرکی است که ما را به سمت اهداف سوق می‌دهد. فلذا توجه داشته باشید که انگیزه با هدف فرق می‌کند و نباید با قسمت انگیزه‌های پیچیده آن را یکسان بگیریم.).
  • نبوغ شیطانی: ذهن و قدرت تفکر شخصیت‌های منفی در اکثر مواقع از شخصیت‌های مثبت در کمال تعجب چندین رتبه بالاتر است! به طوری که به راحتی خودش را با پروتاگونیست تطبیق می‌دهد و حتی او را با نقشه‌های عجیب و شیطانی‌اش غافلگیر می‌نماید.
  • تضاد با شخصیت‌های مثبت: تضاد آشکار بین قدرت‌ها، مرام و منش شخصیت منفی با شخصیت مثبت از دیگر ویژگی‌های شرورها در داستان‌های بازی‌های ویدیویی می‌باشد.

گمان می‌کنم دیگر به اندازه کافی به رفتار و اخلاق شخصیت‌های منفی رسیدگی کردیم. بنابراین اکنون این خصوصیات جالب را در گوشه‌ای از ذهن خود به صورت ذخیره داشته باشید تا فعلا برویم به سراغ پاسخ‌هایمان؛ پاسخ‌هایی برای پرسشِ “چرا گاهی شخصیت های منفی را بیشتر از شخصیت های مثبت دوست داریم؟”.

وقتی از کاربران گیمفا سوال شد

در گروه پلی استیشن گیمفا سوالی در رابطه با همین موضوع مطرح شد؛ اینکه “آیا شده که گاهی شخصیت‌های منفی (مثل جوکر و ونوم) را بیشتر از شخصیت های مثبت دوست داشته باشید؟”. برخی پاسخ‌های آنها به شخصه برایم غیر منتظره بودند و بعضی نیز، بر طبق پیش بینی‌ای که داشتم، هماهنگ با باورهای خودم بودند.

عده‌ای کاریزما و شخصیت پردازی قوی و غیره را ذکر کردند:

آره چندتا هست…

وسکر >>>> کریس

خب دلیلش مشخصه؛ جذبه ای که وسکر داره خیلی بیشتر از کریسه (وسکر رو میشه با کریس مقایسه کرد نه لئون، چون وسکر و لئون هیچ وقت همدیگه رو ندیدن ولی کریس خیلی با وسکر داستان داشت).

سفیروث>>>>> کلود

سفیروث کاراکتریه که هم میتونی ازش متنفر باشی، هم عاشقش باشی. هم درکش کنی، هم برای دیدارش لحظه شماری کنی و هم دیوانه خطابش کنی؛ برای همین من سفیروث رو بیشتر از کلود دوست دارم. سفیروث کاراکتری با اعتماد به نفس بالا و تا حدودی ترسناکه. اینکه یه کاراکتر بتونه آنقدر ذهن بازیکن رو به دست بگیره، خودش شخصیت پردازی عمیق اون کاراکتر رو نشون میده.

جوکر >>>>> بتمن

البته این تا حدودی پنجاه پنجاهه، نمیشه توی یه بازی بتمن رو بدون جوکر تصور کرد یا برعکس؛ ولی در کل شخصیت جوکر برای مخاطب درگیر کننده‌تره.

yamisepehr@
joker batman wesker chris sephiroth and cloud

آره زیاد شده. کلا یه سری از ویلن های منفی پتانسیلشون خیلی بیشتر از کاراکتر های مثبت هست. یکیش همین جوکر که مثال زدید؛ بیشتر هم مربوط به کاریزما و مدل شخصیت پردازی خود اون ویلن هست که باعث میشه از کاراکتر اصلی محبوب تر بشه.

nloan@

زیاده.

کلا شخصیت پردازی برام خیلی اهمیت داره و اگه کرکتری شخصیت پردازیش در حدی خوب باشه که از خود پروتاگانیست هم بزنه جلو، باعث میشه خیلی بیشتر دوستش داشته باشم.

جدا از شخصیت پردازی استایل کرکتر هم اثر داره برام. دو گونه ویلین رو خیلی دوست دارم:

۱. ویلین هایی که به جنون رسیدن و دیوانگی شون آدم رو جذب خودش می‌کنه ( به شرطی که پرداخت درستی داشته باشه، نه اینکه فقط یه کپی باشه از کرکتر های بارز این مورد.). مثالش هم میشه واس و جوکر ( تو همه مدیوم ها ) و…

۲. ویلین هایی که در عین سکوت ابهت زیادی دارن و نمیشه دوستشون نداشت. مثل اندرو رایان و کرکتر های با این استایل شخصیتی.

در مجموع این دو ویژگی ویلین ها ( یا بهتر بگم آنتاگونیست ها ) برام از همه مهمتره و بیشتر این برام تعیین کنندس.

amir021-2@

اما عده دیگری پاسخ‌هایشان برایم غافلگیرانه بودند. تعدادی اصلا به چنین مسئله‌ای در بازی‌های ویدیویی برخوردی نداشتند. بلکه در ژانرهای سینمایی منفی‌ها را بیشتر دوست دارند:

شخصا بین بازی هایی که تجربه کردم همیشه اینجوری بود که کارکتر منفی کشتنش لذت بخش بود و ساعت ها بازی کردن بالاخره به نتیجه می‌رسید و توی بازی ها، شخصیت اصلی رو ترجیح میدم همیشه به کارکتر منفی. داستان ولی تو فیلم و سریال ها همیشه برعکس بود برام. کارکتر های منفی بیشتر به عنوان یه broken hero شناخته میشن و شخصیت پردازی عمیق‌تری نسبت به کارکتر اصلی دارن. واسه همین توی مدیوم سینما و آثار تلویزیونی همیشه کارکتر منفی رو ترجیح میدم به کارکتر اصلی.

kratosgodkiller@

تو بازی مثال خاصی به نظرم نمی‌رسه ولی تو فیلم و انیمه تا دلتون بخواد…

مثلاً جوکر رو خیلی بیشتر از بتمن می‌پسندم (البته کلا با کرکتر های ابرقهرمانی حال نمیکنم و صرفا منظورم جوکر سه گانه نولان هست). خصوصا تو بسیاری از انیمه ها مثل ناروتو (البته وقت نکردم کامل ببینمش) که ویلن هاش فرسنگ ها از شخصیت اصلی جلوتر هستن.

حالا اینکه چرا، اصلی ترین دلیلش این هست که مثلاً کرکتری مثل جوکر بسیار واقعی‌تر از یه شخصیت مثل بتمن شخصیت پردازی شده. اما به نظرم تو انیمه ای مثل ناروتو این رو بهتر میشه شرح داد.

madara uchiha in naruto anime

به طور دقیق شخصیت اصلی این اثر یعنی ناروتو جدا از شخصیت پردازی ساده‌ای که داره، اهداف و آرمان هاش به شدت سطحی هستند و هیچ عمقی ندارن. اما برخلاف اون کرکتری مثل مادارا اوچیها جدا از کاریزماتیک بودنش و شخصیت پردازی فوق العاده و همچنین اهداف و ارمان های والایی که دارن، آنقدر دیالوگ ها و حرف های عمیقی دارن که مخاطب رو بعضا ساعت ها و هفته ها به فکر وا میداره.

به طور مشخص تمام اهداف و محوریت ناروتو روی این موضوع میچرخه که میخواد هوکاگه بشه (رییس قبیله) و هیچ بالا و پایینی نداره اما در مقابل مادارا تعبیری که از صلح داره و مفهموش رو به زیبایی به چالش میکشه و همچنین ساخت ارمان شهرش مخاطب رو به وجد میاره…

maminh725@

به نظر خودم، احتمالا نفرت از شخصیت‌های منفی در بازی، ولی علاقه به آنها در سینما، به دلیل نقش منفعل و فعال مخاطب در داستان‌هایشان است؛ در بازی‌های ویدیویی ما به صورت فعال در داستان شرکت داریم و به نوعی حس می‌کنیم که جا پای شخصیت مثبت گذاشته‌ایم. لیکن در سینما حالتی منفعل داریم؛ یعنی این بار خودمان را جای شخصیت اصلی تصور نمی‌کنیم و شاید همه چیز را از دید خودمان (و نه شخصیت مثبت) تماشا می‌نماییم.

حالا به نظر بعدی می‌رسیم که بسیار جالب توجه است. این کاربر معتقد بود که شخصیت منفی در واقع منفی نبود و اتفاقا حرف حق را می‌زد:

سلام

.

شخصیت منفی هیگز از بازی دث استرندینگ رو من دوست داشتم، چون حرف درست رو می‌زد. می‌گفت که اگر قراره دنیا نابود بشه، بزارید نابود بشه و اینقدر از مرگ فرار نکنید و از طرف دیگه… (ادامه نظر ایشان را به دلیل اسپویل نیاوردم)

peter-parker2231@
higgs in death stranding

ولی یک نفر غیر منتظره‌تر از دیگران پاسخش را نوشت:

این سوال سختیه. من خودم بستگی به روایتی که میگه استوری علاقه پیدا می‌کنم. آدمی که خوب بوده تو داستان بد بشه (تو یکی از اندینگ های بازی مثل فارکرای ۳ یا خود بتمن خودشو جوکر ببینه)، این جذابیتش برای من بیشتره تا کلیشگی تو تقسیم آدما به عنوان خوب و بد. البته اونیم که بد معرفی بشه، با زور بخوان بگن آقا اینم خوب بوده، خانواده داشته، فلان داشته، از اینم خوشم نمیاد مثل لست ۲ با کارکتر ابی :)) . این زور چپونی شخصیت پردازی رو خوشم نمیاد؛ حتی به عنوان شخصیت خاکستری بازی من شده از b2 خیلی خوشم بیاد از اونطرف هم با s9 به عنوان یه ویلن دیگه که خودش خوب بوده ارتباط برقرار کنم به خاطر خواسته منطقی خودش.

همه اینا بستگی به روایت داره و تصمیم و قوس شخصیتی کارکتر که معمولا برای ویلن ها بهتر طراحی میشه به خاطر تاثیر گزاری بیشتر؛ ولی خب کم نداشتیم از کارکتر های خوب که شخصیت پردازی خوبی داشتن.

اما تازگی ها سعی میکنن همه رو خاکستری کنن تا داستان قوی برای ویلن درست نکنن. معمولا توش پلات هول هم زیاد توش میبینی که اصن خوشم دیگه نمیاد.

شاید ویلن بودن تو داستان کل جذابیت بازی باشه تا قهرمان بودن تو بازی.

ho3einsp1275@

روانشناسی چه می‌گوید؟

جدا از مسائل کاریزما، شخصیت پردازی بهتر و مواردی که ذکر کردیم، در روانشناسی نظرات جالب دیگری نیز وجود دارند که ذکر آنها خالی از لطف نیست.

همذات پنداری ناخودآگاه

روانشناسان معتقدند که از سویی همه ما یک جنبه پنهان از تاریکی را داریم و از سوی دیگر، ممکن است از درون شخصیت منفی، یک یا چند ویژگی رفتاری یا اخلاقی برجسته و پنهان بیشتر از هر چیزی برای ما عامل دوست داشتن شود. به عنوان مثال اگر کسی در درونش پتانسیل ناخودآگاه دروغگویی و حیله‌گری وجود داشته باشد، از شخصیتی که همیشه با زیرکی دروغ می‌گوید و به اهدافش می‌رسد لذت می‌برد.

گاهی هم امکان دارد در نتیجه حالتی از غلیان احساسات منفی باشد. مثلا شاید دعوایی یا مکالمه ناخوشایندی ذهن فردی را اشغال نموده و الان تحت تاثیر انرژی آزرده کننده‌اش قرار گرفته؛ آن وقت هنگامی که بازی به او امکان بازیگری در نقش شخصیت منفی دنیای بازی را می‌دهد، انرژی منفی‌اش را بر سر NPCها خالی می‌نماید. حال چون در این مسیر، ویژگی‌های شخصیت منفی به او در راحت شدنِ هیجانی از شر هاله انرژی منفی دورش یاری رسانده، یک حس نزدیکی خاصی به آن کاراکتر تخیلی در ذهنش تزریق می‌گردد.

gta 5

توجه بفرمایید که در موردی که خواندید، شخصیت منفی لزوماً آنتاگونیست نیست. گاهی خود پروتاگونیست یک شخصیت منفی است و می‌تواند کارهایی از قبیل قتل، دزدی و غیره را انجام دهد.

انسان به منفی گرایی تمایل بیشتری دارد

گر چه کسی منکر این موضوع نیست که انسان از بدو تولدش پاک و با شخصیتی مثبت به دنیا می‌آید؛ ولیکن رفته رفته هر چه سنش بالا می‌رود، موجودیت او از پاکی مطلقش فاصله می‌گیرد. مگر آنکه به اصول مکتب اخلاقی به خصوصی خودش را پایبند ببیند. این مکتب لازم نیست حتما دین و فرقه باشد؛ می‌تواند حتی قوانین یک کشور باشد.

به هر حال، از همه اینها هم که بگذریم، به یک خاطره عجیب و غریب می‌خواهیم برسیم:

در کلاسی که معلم عربی گیر کرده بود و نمی‌دانست چگونه بچه‌ها را شیرفهم کند تا قاعده حروف قمری را یاد بگیرند، ناگهان تصمیم بر استفاده از جملات یادیار گرفت. پس اولین جمله‌ای که بر تخته نوشت، چنین بود: «حقا که غم خوف عجیبه!» بعد در حالی که داشت سر ماژیک را بر جای خودش محکم فشار می‌داد تا بسته شود، لحظه‌ای پشیمان شد و بازش کرد و یکهو نوشت: «عجب خوک احمقی، خفه!» هفته بعد در آزمون کوچکی که معلم از کلاسش گرفت و اجازه نوشتن جمله یادیار را داد، در ۹۹ درصدِ ورقه‌های امتحانی بچه‌های کلاس، این جمله سریعا به چشم می‌خورد: «عجب خوک احمقی، خفه

مسئله دیگری که نشان می‌دهد انسان به منفی گرایی تمایل بیشتری دارد، بررسی کتب، فیلم‌ها و موسیقی‌ها و تمام نقاطی است که با آنها آرامش می‌گیرد یا لذت می‌برد. به فرض، وقتی فیلم‌هایی با معیارهای منفی عرف جامعه در همان جامعه فروش زیادی دارند و نمرات بالایی کسب می‌کنند (حتی در سینمای ایران)، نشان دهنده اینست که در آن منطقه پتانسیل پنهان گرایش به نکات منفی‌ای که در فیلم به نمایش گذاشته شده وجود دارد.

dehumanization

اصلا چرا اینقدر راه دور برویم؟ از خود شروع کنیم. چند درصد از ما می‌توانیم به جرئت بگوییم: «هی! من تا حالا هرگز نه دروغی گفته‌ام، نه طعنه‌ای زده‌ام و نه به کسی دشنام داده‌ام. من پاک پاکم.» ؟ مشکل اینجاست که در هنگام تنش بین دو نفر، همیشه نمودارها نشان می‌دهند که میل به درگیری لفظی و یا خشونت بیشتر است. دروغ نگفته‌اند؛ در خیابان‌های شلوغ شهرتان بروید و اگر راننده‌ای آن روز به راننده دیگری چیزی نگفت، در همین بخش کامنت‌ها بگویید تا نویسنده اسمش را عوض کند.

همه موارد ذکر شده نشان دهنده تمایل بیشتر انسان به منفی گرایی است.

اکثر شخصیت‌های مثبت کاملا رویایی و غیر واقعی هستند

اعتقاد دارد که قدرت بیشتر مسئولیت بیشتر می‌آورد، هیچ کسی را نمی‌کشد و فرصت دوباره‌ای برای اصلاح و توبه مجرم فراهم می‌کند، هیچ وقت نمی‌میرد، همیشه پیروزی با اوست، زندگی‌اش بالاخره پایانی خوش رقم می‌زند و هزار ویژگی رویایی دیگری که ای کاش رویایی نبودند. بله، اینها ویژگی‌های شخصیت دوست داشتنی و محبوب اکثریت مردم جهان، مرد عنکبوتی بود.

آن وقت حالا هنگامی که می‌شنوند قرار است ونوم با او بجنگد، همه خوشحال می‌شوند. چون این نوید یک فاجعه فوق العاده، جذاب و هیجان انگیز در زندگی پیتر پارکر بدبخت را خواهد داشت که دوباره قرار است زیر انبوهی از بیچارگی‌ها و فشارهای جدید دست و پنجه نرم کند. دست آخر هم با یک نبرد طوفانی حسابی کتک بخورد و کتک بزند. واقعا چقدر خوشحال کننده به نظر می‌رسد!

در هر صورت، هر چقدر هم این مسئله خوشحال کننده چالش و دردسر بیشتری با خودش بیاورد، اصلا مهم نیست. آخر شخصیت‌های اصلی و مثبت، بیشترشان در بازی نخواهند مرد (ممکن است یکی دو نفر برای ایجاد منطق غیر منطقی در داستان کشته شوند). خیالتان از این بابت راحت باشد. او همیشه قهرمان هست و خواهد ماند!

spider man death in comics
شاید برایتان جالب باشد اگر که بفهمید در کمیک‌ها تا کنون در بیش از ۱۵ خط داستانی متفاوت مرد عنکبوتی به صورتی منطقی و عقلانی کشته شده است | البته رده بندی سنی پایین بازی می‌تواند عامل دیگری در رویایی کردن و نشان ندادن مرگ تراژدیک شخصیت مثبت نیز باشد

پایان ماجرا: چیزی به نام منفی وجود ندارد

حالا که دلایل مختلف علاقه بیشتر نسبت به شخصیت‌های منفی در مقایسه با شخصیت‌های مثبت را بررسی کوتاهی کردیم، ضرری ندارد اگر درباره مسائل مرتبط با آن جست و خیزی داشته باشیم و در دنیای کتب و رسانه بگردیم.

یکی از مواردی که پیشنهاد می‌شود در پایان این بحث به دنبالش بیفتید و پاسخش را پیدا کنید، ابهام ویژه‌ای است بدین نام: “چیزی به نام منفی وجود ندارد“. توضیح عبارت در بندنوشت پایین به شکل کامل آورده شده:

((یک وکیل در حال دفاع از قاتلی بود که چشم‌های سه مقتولش را با دست‌های خالی‌اش از کاسه با بی‌رحمی درآورده بود. او در کتاب قوانین کشور چنان زیرکانه بندها، ماده‌ها و تبصره‌های قضایی قحطی زده‌ای پیدا کرد که بدون هیچ تردیدی موفقیت پرونده قاتل را به ثمر می‌رساند و اتفاقا، در دادگاه اول همین طور نیز شد.

lawyer

اما قبل از دادگاه دوم، شاکی به سراغ وکیل قاتل رفت و با ارائه پول بیشتر به او، وکیل قاتل تبدیل به وکیل شاکی شد! در دادگاه دوم، وکیل پول پرست تمام حرف‌هایش در دادگاه اول را نقض کرد و با سفسفطه‌هایی حرفه‌ای، قاتل را مغلوب کرد.

دلیل این کار عجیب و غریب و شوکه کننده وکیل، اعتقادش بود که می‌گفت: «چیزی به نام منفی و مثبت وجود ندارد. این ما هستیم که مشخص می‌کنیم چه چیزی خوب و چه چیزی بد است. وجود منفی و مثبت تنها توهمی از اخلاق است.»))

villains in video games

نظر شما چیست؟

چرا گاهی شخصیت‌های منفی را بیشتر از شخصیت‌های مثبت دوست داریم؟

ممنونم از همراهی همیشگی شما دوستان گیمفایی عزیز با مطالب حقیرم 🌹

موفق باشید و خدانگهدار

محمدحسینامیرحسین رهنورد𝐌𝐚𝐱 𝐏𝐚𝐲𝐧𝐞امیرِ خیابانیmilad saAHCXerexplayHELLO.BROTHERSBabayagaArthur MorganMA12人Acker益man人Dota2DARKSIRENAshilYohanaSirAmirدروازه بان جهنم🌚🗿🤝اوردک تک تک ورژن حقیقیDoesn't Mattermore

ایرانیکارت

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

چرا گاهی شخصیت های منفی را بیشتر از مثبت دوست داریم؟ - گیمفا
چرا گاهی شخصیت های منفی را بیشتر از مثبت دوست داریم؟ - گیمفا
چرا گاهی شخصیت های منفی را بیشتر از مثبت دوست داریم؟ - گیمفا
چرا گاهی شخصیت های منفی را بیشتر از مثبت دوست داریم؟ - گیمفا
چرا گاهی شخصیت های منفی را بیشتر از مثبت دوست داریم؟ - گیمفا
چرا گاهی شخصیت های منفی را بیشتر از مثبت دوست داریم؟ - گیمفا
چرا گاهی شخصیت های منفی را بیشتر از مثبت دوست داریم؟ - گیمفا
چرا گاهی شخصیت های منفی را بیشتر از مثبت دوست داریم؟ - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

  • جدیداً این شده کلید واژه ی ابتدایی اکثر مقالات گیمفا که طومار نویسنده رو مو به مو تا ته بخونید تا دچار سوتفاهم نشید یا به درک درستی از مقاله برسید 😁

    دیس دهنده برترDota2shadow71ParsalkingMetagamesYohanaMamadi7260دروازه بان جهنم🌚🗿🤝ARSHIAAAAOda nobunaga(در حال جمع آوری ارتش)more
  • Daniallox😃 گفت:

    بیگ لایک
    شخصیت منفیی که دوستش داشته باشم و با کشتنش حال نکنم اصلا تو ۹۹ درصده مواقع حال نمیده

    دیس دهنده برترArthur Morganکفتر گیمینگMamadi7260دروازه بان جهنم🌚🗿🤝ARSHIAAAAOda nobunaga(در حال جمع آوری ارتش)اوردک تک تک ورژن حقیقیDoesn't Matterlul-bookmore
  • Daniallox😃 گفت:

    مهم ترین دلیلش اینه که قهرمانا کسایی که لایق مرگنو نمیکشن

    محمدحسیندیس دهنده برترDota2کفتر گیمینگshadow71Mamadi7260دروازه بان جهنم🌚🗿🤝ARSHIAAAAOda nobunaga(در حال جمع آوری ارتش)اوردک تک تک ورژن حقیقیmore
  • King گفت:

    سالار و سلطان شخصیت منفی در بازی های ویدیویی فقط آلبرت وسکر

    دیس دهنده برتر𝐌𝐚𝐱 𝐏𝐚𝐲𝐧𝐞BabayagaDota2دروازه بان جهنم🌚🗿🤝
  • ولی خب مقاله انصافا عالیه.
    از تمام جوانب علمی و عملی و نظرات و… به قضیه پرداخته که اکثرش هم منطقیه.
    من خودم از یجایی حالم از فیلم های ابرقهرمانی بهم خورده و خیلی سخت بتونم ازین مدل فیلم ها نگاه کنم که یه دلیلش احتمالا همین عدم جذابیت شخصیت های مثبت باشه.
    یعنی چی یکی کارش اینه تو شهر راه بیوفته به همه مردم کمک کنه! اوووووق ازین همه اغراق و نچسب بودن…
    اگرم ابرقهرمانی دیدم “و برام جذاب بوده” بیشتر بخاطر شخصیت های منفی یا خاکستری مثل جوکر یا ولورین بوده…

    Arthur MorganDota2دروازه بان جهنم🌚🗿🤝Mr.RangoCharlie ChaplinPorfosor
  • ........ گفت:

    بخاطر اینکه بعضی از ما دوست داریم که شجاع و نترس باشیم و اکثر اون کارهایی رو که می‌خواهیم انجام بدیم. امروز دوست داشتم با شاتگان کله همسایه‌ای که پیاده رو جلو خونش رو اکسکلوزیو خودش کرده منفجر کنم. اما در نهایت با یک “خدا لعنتش کنه” شهروندی خودمو حفظ کردم. اینکه ته دلمون می‌خوایم که ویلین باشم اما از تبعاتش می‌ترسیم. این تبعات همیشه تبعات قانونی/مالی/مادی نیست. این که مثلاً من یک کار ویلین طور بخواهم انجام بدم اما آخرش خودم رو بندازن زندون. یا اینکه حتی خیلی اسکوبار‌طور بخواهم بر قلل ویلین بودن تکیه بدم و از اونجا برای پائینی‌ها دست تکون بدم، بازهم نمی‌تونم از وجدان خودم فرار کنم. با اینکه می‌خواهم آلبرت وسکر باشم، اما همجنان نمی‌خواهم که آلبریت وسکر باشم. در دل جوکر رو تحسین می‌کنم و بهش “آفرین پسر شجاع” می‌گم اما واقعیت اگر شانسی داشتم که جوکر می‌شدم، قطعاً ردش می‌کردم چون به اندازه کافی آرتور مورگان طور از گناهان گذشته خسته و ملول هستم.

    BabayagaArthur MorganDota2کفتر گیمینگViboroدروازه بان جهنم🌚🗿🤝Pooyaهمسایه ( فن بوی = پنچری )lul-bookMr.Rangomore
  • PASARGAD گفت:

    شرور ها به دو دسته واسه من تقسیم میشن شرور هایی که انقدر کارشون خوبه که گیمرا عاشقشون میشن مثل آلبرت وسکر رزیدنت ایول و واس فارکرای ۳ و حتی بیگ اسموک
    و یه دسته دیگه که اونا هم انقدر کارشون رو درست انجام دادن خیلی ازشون متنفر میشیم مثل شپرد

    Arthur MorganDota2کفتر گیمینگدروازه بان جهنم🌚🗿🤝ARSHIAAAAПΣGΛПBoy GamerMr.RangoCharlie ChaplinPorfosormore
  • مثل همیشه یک مقاله عالی دیگه. خسته نباشید
    (من به شخصه کاری با شخصیت اصلی و ویلن ندارم و با کاراکتر های غم زده که عذاب وجدان دارن بیشتر حال میکنم مثل کاراکتر جاناتان توی ومپایر که بخاطر کشتن خواهرش عذاب وجدان میگیره و به عنوان کسی که ۶ سال روانشناسی خوندم به چیزی به اسم شخصیت مثبت و منفی باور ندارم پس فرقی ندارن)

  • بعضی وقت ها که اصلا فرقی بین خوب و بد نیست و انگار فقط به همین وصله بنده مثل بتمن و جوکر که داخل ارکهام نایت عملا بتمن تبدیل میشه به جوکر با اینکه جوکر مرده.همچین چیزی داخل فار کرای ۳ هم هست که جیسون که ادم گوگولی و افتاب مهتاب ندیده بود جماعتی رو میکشه و حتی ازش لذت هم میبره ولی بعضی وقت ها هم حق با کاراکتر های منفیه اگه بهش فکر کنی مثل فار کرای ۴ یا فیبل ۳ یا حتی ویچر ۲ که واقعا به نظرم کاری که انجام میدادن تا حدودی بهتر از وقتی بود که ما اون کارو به شیوه ی خودمون میخوایم انجام بدیم

  • Tom گفت:

    چون بلد نیستن یه شرور واقعی بسازن که مثل هرمس از قطع کردن پاش لذت ببری 😄

    Dota2ARSHIAAAAMr.RangoPorfosorgigachad_assaissnAnny⃤‎ PARTiSANBig Bossاردک(در انتظار ریمیک Gta IV)
  • ThunderDoom گفت:

    مقاله خیلی خوبی بود👍
    گاهی اوقات شخصیت مثبت از شخصیت پردازی خوبی بهره نمیبره و بازی توانش رو گذاشته روی شخصیت منفی
    بنابراین شخصیت بده موندگار تر شده

    کفتر گیمینگMr.RangoPorfosor
  • بازی رو نمیدونم ولی توی سریال ها
    شخصیت های منفی زیادی هستند که ادم هم دوستشون داره و هم بدش میاد مثل شخصیت گاس فرینگ در برکینگ بد و شخصیت هولمندر در the boys

    ПΣGΛПARSHIAAAA
  • BiG WalleR گفت:

    واس و جوزف سید و شخصیت منفی فارکرای ۴ (اسمشو یادم نیست) : شرور های بسیار دوست داشتنی

    ⃤‎ PARTiSANکفتر گیمینگDr.AliMr.RangoAnny
  • Jin Kazama گفت:

    به نظرم یکی از مثال‌های بارز بخش همذات پنداری، شخصیت‌های منفی بلک آپس ۳ به خصوص جان تیلور هستش؛ کاراکتری که واقعا پردازش عمیقی داشت و به خوبی مرز بین خوب و بد بودن رو به تصویر می‌کشید. واقعا دلم برای یه دیدار دیگه با این شخصیت تنگ شده.

    ⃤‎ PARTiSAN
  • اکثر شخصیت های مثبت داخل فیلم و یا بازی غیر واقعی ان، یعنی نمونه شون تو دنیای واقعی پیدا نمیشه و یا کم پیدا میشه. ولی شخصیت های منفی شخصیت هایی هستن که باور پذیر ترن، نمونه شون تو دنیای واقعی زیاد پیدا میشه، برای همین بیننده ها بیشتر درکش میکنن. یه نمونه بخوام مثال بزنم سریال the boys در برابر فیلم های ابر قهرمانی ماروله، مردم شخصیت های سریال the boys رو بیشتر دوست دارن چون واقعی تره، منطقی اینه که وقتی یکی یه قدرتی به دست میاره ازش سوء استفاده کنه نه اینکه بیفته تو شهر مردم رو نجات بده.

  • AMIR 007 گفت:

    اصلا به نظر من بهترین جدال بین شخصیت مثبت و منفی ، جدال بتمن و جوکر تو سری ارکام هست ، اصلا بی نظیره تو ارکام سیتی فکر کنم جوکر مرده بود و من از مرگ جوکر ناراحت شدم و فکرشو نمی‌کردم که جوکر تو ارکام نایت به صورت توهمات بتمن باشه .

    ⃤‎ PARTiSANARSHIAAAA
  • حسین گفت:

    دلیلش اینه که معیار دوست داشتن مخاطب اصلا ارتباطی به خوب یا بد کاراکتر از نظر اخلاقی نداره تنها معیاری تعیین کنندس میزان جذابیت اون کاراکتر حالا این جذابیت می تونه ظاهری باشه اهداف پیچیده و ملموس باشه می تونه همزاد پنداری با اون کاراکتر باشه و … این بحث که آدم چون میل به بدی داره با شخصیت‌های منفی ارتباط می گیره رو قبول ندارم چون انسان به همون اندازه که میل بدی میل به خوبی و بی زاری از گناه هم داره(پارادوکسه) خیلی وقتا اعمال بد شخصیت‌های منفی موجب تنفر مخاطب می شه و اعمال خوب شخصیت‌های مثبت موجب تشویق و جالبیش اینه این موضوع حتی برعکسش هم در آثار اتفاق می افته

  • PeterParker گفت:

    سلام آقای اسدی عالی بود مقاله البته که هرچقدر هم که شخصیت منفی رو دوست داشته باشیم باز هم با کشتنش کیف می کنیم چون هرچقدر بیشتر خوشمون بیاد انگار بیشتر می خوایم بکشیمشون 😅

    Sepehr
  • Nobody گفت:

    فک نکنم بشه قطعی گفت که خوب یا بد یا منفی و مثبت از کجا به وجود اومدن عمل در ذات منفی بوده یا انسان دیدگاه منفی نسبت بهش داره اما میشه گفت انجام یه سری اعمال ما در اون لحظه حقانیت دارن مثلا کشتن هم در ذات بده هم ادما اونو بد می دونن اما کشتن قاتل مثلا همسرتون چیزی نیست که بشه نفی کردش و میشه گفت اون لحظه حقانیت انجام اون کار رو داشتید
    اخرشم همون خون رو با خون شستنه دیگه و چرخه انتقام
    واسه اینکه بگم شخصیت منفی چرا محبوب تره هم باید بگم بیشتر به خاطر اینکه شخصیت منفی با دلایل و اهداف والاتر داره به اینده فکر می کنه مثلا اهداف آیزن سوسکه در انیمه بلیچ رو با اهداف ایچیگو مقایسه کنین رسما اهداف ایچیگو نابوده و داره صرفا از یه سری محافظت می کنه و هدف خاص و بزرگی پشت کارش نهفته نیست نمی خوام بگم که ما دنبال این سنگ دلی و بی رحمی در زندگی روزمره میگردیم و چون نداریمش با شخصیت منفی همدردی می کنیم نه چون ما از روزمرگی خسته شدیم و می خوایم کاری رو فراتر از روزمرگی انجام بدیم برای همین شخصیت ها منفی برامون (بعضیاشون ) جذاب تر و محبوب ترن چون شخصیت مثبت اکثر مدیوم ها چیز جالبی فراتر از روزمرگی نمی تونه معرفی کنه و اگه در تقابل با شخصیت منفی هم قرار بگیره بیشتر چون بازیچه دستش شده شخصیت منفی بیشتر تو چشم میاد

  • Porfosor گفت:

    جذاب بود مثل همیشه
    خودم محو جوزف سید شده بودم دیگه اینا شاهکار های نویسنده هست که ما عاشق منفی ها شیم
    آقای اسدی به خاطر تک تک خط هایی که نوشتی ازتون متشکریم
    خدا همیشه پشت و پناهت عزیز🥲❤️🌹🙏

    𝐌𝐚𝐱 𝐏𝐚𝐲𝐧𝐞BabayagaBiG WalleRMr.RangoFatemeh A
  • Kratos گفت:

    خسته نباشید آقای اسدی عزیز
    مقاله ی جذابی بود👌🏻

  • دازای گفت:

    یگریست ها هم دوست داشتنی بودن

  • Mad_God گفت:

    صزف گیم نیستش من حتی توی فیلما هم به کاراکترای منفی بیشتر علاقه دارم به طوری که دوس دارم موفق بشن و کل دنیا رو با خاک و خون یکسان کنن دلیلشم اینه که عموما با یه پیش زمینه داستانی جذاب شرور میشن از اول که شرور نبودن

  • سلام.
    جناب اسدی؛ محمدصالح‌جان ای کاش برای کلماتی که ارائه می‌دادید وزن بیشتری قائل بودید. این‌ها رو ما نه از بابت تکبر و حمله به شما (که بدذاتی حساب میشه) بلکه بابت زمانی که در اون درباره بازی‌ها و گفتن ازشون صحبت می‌کردیم مطرح می‌کنیم. و البته این مشکل بزرگ فقط در نوشته‌های شما دیده نمیشه؛ هم شما، و هم خیلی از دوستان دیگه‌ای که فکر می‌کنند «آنالیز» نوشتند ولی چیزی ننوشتند به جز جمله‌هایی که اشتباه و بی‌پشتوانه هستند. این مطلب هم خیلی خالیه. و متاسفانه بزرگ‌ترین علامت خالی بودنش وسطشه که در اون با آوردن چهار یا پنج نظر از کاربران، سعی شده این خالی بودن پوشیده بشه. البته ما هم از این خراب‌کاری‌ها کم نداشتیم. این‌ها رو شما هم باید بدونید. چون که مشخصه کم‌آوردن وقت، گم شدن رشته کلام و کم بودن بازه زمانی بین هر مطلب از مشترکات این کاره و وقتی اثر بگذاره توی مطلب، کاملاً مشخصه. منتها نمیشه که به این بهانه از زیر بار «درست گفتن»، «سنجیده گفتن» و پشتوانه داشتن کلام در رفت. چون اگر شخصی اسم خودش رو گذاشت نمی‌دونم فلان نویسنده و فلان منتقدی که ویدیوگیم بررسی میکنه، و تازه به شکل آنالیزی و تحلیلی بررسی میکنه، اونوقت با فونت درشت و پررنگ موظفه که وقتی حرفی میزنه، با پشتوانه بزنه و حرف درست رو بزنه و اگر حرفی برای گفتن نداره، و اگر درباره مسئله‌ای به اون حد از تسلط نرسیده، اصلاً حرف نزنه. مشکل هم همینه که صرفاً همه می‌خوان یک چیزی بگن در این سبک «مقاله‌های آنالیزی».
    گزاره‌های شما کوتاه هستند، پاراگراف‌های تحقیقی کوتاه هستند، گزاره‌ها منبع ندارند. گوینده نامشخصه، پیش‌فرض‌ها معلوم نیست دقیقاً چه‌طور قراره شخصیت شرور رو تعریف کنند درحالی که یک پاراگراف قبل تعریف کلاسیک از شخصیت شرور رو رد می‌کنید. و درست در قسمتی که قراره شخصیت شرور رو بررسی کنید، سرفصل‌های کلی رو در تقریباً بیست خط خلاصه می‌کنید و شخصیت شرور رو بررسی نمیکنید. سوال کردن از کاربرها رو به بخشی از یک مطلب آنالیزی تبدیل می‌کنید که قرار بود در اون مطالب با منبع و با دلیل و سنجش مطرح بشن و بعد تازه خرده‌ریزه‌های روان‌شناسی زردی که حقیقتاً معلوم نیست برچه پایه و اساسی تولید شده رو ترکیب می‌کنید با یک خاطره از دوران دبیرستان و آمارهایی که حتی یک لینک ندارند و نتیجه‌گیری‌های عجیب‌تر از قبلی. ترکیب‌های عجیب و غریب.
    آخر چه‌طور به این نتیجه می‌رسید که چون فرضاً محصولی از شخصیت جوکر با اقبال مخاطب عمومی مواجه شده، پس تمایل به شر و منفی‌گرایی (امان از این گرایی‌ها) در انسان بیشتره. اون هم در دوره‌ای از سرگرمی دیجیتال که اکثریت مخاطبش از همیشه از تصمیم گیری راجع به محتوایی که قراره ببینه دورتر و بی‌اختیارتره. و باز این سوال رو تکرار می‌کنم.. برچه اساسی تمایل انسان به شرارت بیشتره؟ چون هیچ توجیه موجهی برای این جمله‌ای که شما با قاطعیت در نوشته‌تون مطرح می‌کنید، چه در نوشته‌تون و چه خارج از اون وجود نداره. آدم‌ها هرجا بودند و هرطور بودند در طول تاریخ، فطراً عاشق عدالت بودن؛ عاشق مهربونی بودن، عاشق انصاف بودن، عاشق خانواده بودن. مگر انسان عاقل مغز بلانسبت الاغ چهارگوش خورده که نخواد یک بعدالظهری در خونه خودش بعد از یک نیم روز کار کنار خانواده‌اش در آرامش استراحت کنه و مثلاً بره بالای سقف کادیلاک با جوکر هوار بکشه یا بانک‌دزدی کنه در راستای «شرور بودن».
    و متاسفانه از این دست جملات که «چیزی به نام منفی و مثبت وجود ندارد.» هم نخ‌نماتر از اونی هستند که اصلاً بخوایم در نقضشون حرفی بزنیم جناب اسدی. مثبت و منفی، خوب و بد، دروغ و راست همه این‌ها وجود دارند و خیلی چیزهای دیگه که خیلی‌ها فکر می‌کنند نمی‌بینند هم وجود دارند. ولی اگر روتون سمت بن‌بست باشه طبیعیه که نبینیدشون. و پیش‌فرض‌های بسته‌ای که در این‌جا شما با ذکر اون مثال پایان مطرح می‌کنید، آن‌قدر ناقص و نامعلوم هستند که مصداق بارز بن‌بست باشند. مثلا میگم: اگر حتی با یک فرض محالی یک نفر بتونه چنین داستانی پیاده کنه، یعنی اول بره بگه تقصیر جمشید بود که کوزۀ طلایی شما رو شکوند و بعد بره بگه که نه تقصیر کامبیز بود، و طرف قبول هم کنه، چه طور شما از چنین پیشامدی، چنان نتیجه‌ای می‌گیرید؟ این‌ها رو ای کاش نوجوون‌ها و کوچک‌ترهای سایت بیش‌تر دقت کنند. و ای کاش دوستانی که فکر می‌کنند آنالیز مینویسند بیشتر دقت کنند. چون رنج سنی بچه‌های وب‌سایت رو همه می‌دونیم و وزن محتوایی که در اختیارشون قرار میدیم رو هم میدونیم.

    𝐌𝐚𝐱 𝐏𝐚𝐲𝐧𝐞Cursed Shadow Of Fallen Worldوالترکفتر گیمینگPooyaAliThunderDoomArthur morganCharlie ChaplinGGmore
    • sonicer گفت:

      به شدت حق و موافقم.
      فقط کاش به عنوان نویسندگان سایت، این نقد دوستانه رو جداگانه و بصورت اختصاصی برای خودشون میفرستادین.

    • Fatemeh A گفت:

      در جایگاهی نیستیم که نظر بدم ولی کاش شما که استادی تو بخش خصوصی به آقای اسدی می گفتید اگر قصد تخریبش رو ندارید

      𝐌𝐚𝐱 𝐏𝐚𝐲𝐧𝐞کفتر گیمینگARSHIAAAASepehrPop_StarTomPorfosor
    • GG گفت:

      بشخصه از متن های ایشون راضیم … شاید سلیقه ای باشه … شایدم شما خیلی ریز و تخصصی به موضوع نگاه کردی که از درک من خارجه

      ThunderDoomFatemeh A
    • سلام و عرض ادب خدمت استاد غزالی عزیز
      شرمنده هستم که دیر جواب میدم خدمتتون و صمیمانه عذر خواهی می‌کنم؛ این مدت می‌دیدم نظرات رو اما وقت و توان پاسخگویی رو نداشتم.

      حقیقتش این مطلب رو قبول دارم که ناقص هست و کاملا با حرف‌های شما موافقم. راستش خسته بودم و می‌خواستم دیگه خداحافظی کنم؛ این آخرین مقاله من در گیمفاست. لاکن یکهو یادم اومد یه مقاله بود که نظرسنجی کردم و یادم رفته بنویسمش. این شد که نوشتن متن متاسفانه با خستگی همراه شد. بدون شک قصور و گناه کار با من هست. همون طور که هم فرمودید آنالیز نیست؛ بیشتر به عقیده خودم مدل انشای یه دبیرستانی نوشتم. البته تک و توکی مطلب تحقیق-محور و با استناد به منابع نوشتم؛ لاکن همونا هم بیشتر به نظرم جنبه متن یه سخنرانی عمومی رو دارن. با این حال، برخی متن‌ها نیز جنبه نظر شخصی و تجربی دارن؛ از شنیده‌ها و خوانده‌ها گرفته تا تجربه‌ها و دیده‌های فردی. دقیقا مثل همون انشای دبیرستانی‌ای که اشاره کردم. فکر می‌کنم این متن در واقع از همین مدله و من به اشتباه دسته بندی آنالیز رو توی فضای ادیتور انتخاب کردم.

      اما درباره منفی گرایی… با توجه به اینکه می‌دونم اعتقاداتی دارید، یک سری موارد رو میخوام بگم. البته در مقامی نیستم که این حرفا رو بزنم. من شاگرد شما هستم و قطعا حق چنین امری رو ندارم. ولیکن بابتش عذرخواهی می‌کنم. البته قبل از اون بگم که اولا، هیچ نهی و تشویقی نسبت به علاقه به منفی‌ها انجام ندادم و صرفا من اصلا و ابداً نگفتم منفی و مثبت وجود نداره؛ گفتم این “ابهامه” و به مخاطب گفتم که پیشنهاد میشه دربارش تحقیق کنید. به هیچ وجه نگفتم درسته یا غلطه. دلیل آوردن این جمله اینه که می‌دونستم ممکنه یه عده اعتراض کنن و روشنفکر بازی دربیارن که آقا ما منفی و مثبت نداریم، این حرفا رو جمع کن قدیمی شده. قبلا برخورد داشتم که اومدن گفتن: “مسئله اینه که اصلا اخلاق خوب چیه، اخلاق بد چیه.” در حالی که همه اینها واضحه. ما فقط داریم لقمه رو دور سرمون با یک مشت استدلال‌های عجیب و غریب می‌چرخونیم و میگیم: “نه! بد هم میتونه خوب باشه!” استدلال‌هایی که برخیشون مثل معماهای بی‌جواب ریاضی‌ان. همه‌شون جواب دارن؛ اما نمی‌دونیم چطوری بگیم تا بفهمن استدلال ابهام‌انگیزشون قابل حله و از اساس سفسطه هست.

      دوباره قبل از گفتن مواردم، این رو هم بگم (هر چند شاید بی‌ربطه و اگر هست، ببخشید)؛ به شخصه از هیچ شخصیت منفی‌ای چه در بازی‌ها و چه در ژانرهای سینما خوشم نمیاد (به جز ونوم گوفی توی فیلمای تام هاردی!) و حتی با بازی‌های راکستار هم هیچ وقت نتونستم ارتباط برقرار کنم. حس خیلی بدی بهم میده که از یه طرف “به به! آرتور فداکار!” و از طرف دیگه ذات کاراکتر که در واقع گنگستری و خلاف هست. برخی میگن این یه نمایش هوشمندانه از شخصیت هست، ولی من میگم موذیانه هست و اصلا خوشم نمیاد! 😅

      به هر حال، بگذریم. حالا نمی‌دونم فرد دیگه‌ای داره اینو میخونه بخواد بهم بگه سان.د.یسی یا خدای ناکرده *رزشی یا حالا هر چی؛ بالاخره منم انسانم و حق آزادی بیان دارم و خسته‌ام از اینکه گاهی نوشته‌هام رو توی گیمفا باید در راهروی یک سری افکار قرار بدم. چون اگه خارج از اون بنویسم، محکوم میشم. حالا مواردی که می‌خواستم خدمت شما استاد عزیزم عرض کنم: وَإِنْ تُطِعْ (((أَکْثَرَ))) مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ ۚ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا یَخْرُصُونَ… وَلَٰکِنَّ (((أَکْثَرَ))) النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ… وَمَا (((أَکْثَرُ))) النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ… معضلی که در دنیای انسان دیروز و امروز به وفور پیدا میشه، همینه: مسئله کفر اکثریت. یعنی اون دروغ‌ها و غیبت کردن‌ها و ناسزاگویی‌ها و… که بدون شک کفر نعمت زبان هستن. بله، قطعا انسان‌هایی وجود دارن که از همه اینا پاکن. اما چندتا؟؟؟ بله، وجود انسان فطرت خداخواه و عدالت طلب داره، اما آیا جوابشو میدیم؟ چند درصد از ما جوابشو میدیم و به جای فضای مجازی و شنیدن از این و اون، واقعنِ واقعا دنبال جواب میگردیم؟

      در مورد اون قسمت جنبه پنهان از تاریکی در درون ما، شاید روانشناسی زرد باشه؛ اما من اعتقاد دارم چیزی داریم به اسم نفس اماره که بدترین دشمن انسانه و…

      اگر اینطور و انشائی نوشتم، دلایل دیگه‌ای داشتم (و هنوز هم دارم که دیگه اینجا قابل ذکر نیست)، لیکن نمی‌تونستم مطرح کنم. چون هر مخاطبی این حرفا رو نمی‌پسنده و خوشش نمیاد.

      در پایان، بابت جسارتم و اینکه نتونستم شاگرد خوبی در نوشتن باشم، عذرخواهی می‌کنم و همچنین، ممنونم از اینکه با آخرین متنم همراهی فرمودید 🌹

      حسین غزالی
      • سلام محمدصالح‌جان. اگر برخورد ما خشک بود، ما معذرت می‌خوایم. ولی قبل از همه‌چیز، شما لطفاً این‌قدر معذرت‌خواهی نکنید! البته ما دیگه بابت وقتی که باهم دیگه صحبت می‌کردیم می‌دونیم لحن صحبت شما اینطوریه ولی کلاً خیلی از مواقع لزومی نیست از شخصی معذرت‌خواهی کنید. آخر ما کی باشیم که از ما بابت مطلب معذرت‌خواهی کنید. و از طرفی، من امیدوارم همونطور که ما لحن شما رو آشنا هستیم بهش، شما هم بدونید که احیاناً قصد و لحن ما تند و دشمنانه نبود با شما حقیقتش. یعنی اگر می‌بینید که نظر ما یکم خشک بود، این به‌این خاطره که کسانی هستند که توی نظراتشون برای اینکه بگن ما انتقادمون از سر دلسوزیه، از کلمات «مهربونانه» استفاده می‌کنند درحالی که چندان هم مهربون نیستند. مثلاً جمله‌های این‌چنینی «با احترام به نویسنده عزیز ولی چرت و پرت از مطالب گیمفا میباره». مطمئنم دیدید چنین نظراتی رو. می‌بینید که خیلی از دوستان هم فکر می‌کردند اگر شخصی ایرادیه بگه بابت نوشته‌ای، انوقت نیتش نیت بدی بوده. چنین چیزی درکار نیست.
        اما در ادامه، واقعیتش اینه که رفتار شما و شیوه نوشتن شما یکمی ناراحت کننده است. یعنی با برگشتن به دلایلی که باعث شدند افرادی از نوشته‌ها شما ایراد بگیرند، میشه دید که چرا. فقط هم این نوشته نیست. نوشته‌های دیگه شما هم از معضلاتی مشابه همین رنج می‌برند. یعنی لحن نوشته درواقع طنز یا نیمه‌طنزه، بعد نوشته ظاهراً ادعای تحلیل و آنالیزگر بودن داره. یعنی شخصی که از بیرون به نوشته نگاه میکنه، روی نوشته کلیک میکنه، تصور میکنه که با یک نوشته تحلیلی طرفه. حالا ما صرفاً، اگر براساس واقعاً برچسب آنالیز خوردن روی نوشته نگاه کنیم، میبینیم که متاسفانه تعداد زیادی از ایرادات این مطلب اونجا هم هستند. مثلاً پاراگراف‌هایی که در اون‌ها قراره به یک موضوع گسترده پرداخته بشه، در پنج یا شش خط حتی خلاصه میشند. مطلب تحلیلی با خاطره‌هایی از نویسنده ترکیب میشه درحالی که خاطره‌گویی که جایی ندارد در مطلب تحلیلی.حتی نظر شخصی به همین منوال. حالا همه این‌ها توی این نوشته به شکل شدیدتری مطرح هستند و ما متوجه هستیم قطعاً که خصوصاً توی وب‌سایت‌ها کمبود وقت خیلی مطرحه ولی بازهم میگم آقای اسدی که نباید این کمبود وقت دلیلی باشه بر توجیه کاستی‌ها. چرا؟ چون مخاطب ما، به ما بدهکار نیست که هرطور شده یک چیزی بگذاریم جلوش و تازه از ما متشکر هم باشه.
        حالا درباره اون مسئله مثبت و منفی، دقیقاً معلوم نیست چرا شما بابت بازخوردی که هنوز اتفاق نیفتاده، تصمیم میگیرد که متنتون رو عوض کنید. یا از گفتن بدیهیات زندگی بشری خودداری کنید. این کار رو نکنید آقای اسدی. چون در این صورت اعتماد مخاطب به شما خدشه‌دار میشه. البته نه مخاطب روزمره. بلکه مخاطبی که میخواد جدی دنبال کنه ببینه شما چی میگید. این روش شاید توی فیلم‌های سینمایی جواب بده اما در زندگی واقعی، آدم یا یک حرفی رو میزنه، و یا نمیزنه. و یا یک موضوعی رو تایید میکنه، و یا نمیکنه. اینکه برای خوش‌آمد چندنفر آدم خنثی بشه، به‌همون قدری تاثیر داره که آدم کلاً چیزی نگه. چون درباره مثبت و منفی، و درباره حتی همون مثالی که شما آوردید در انتهای مطلب، هیچ نوع ابهامی عملاً وجود نداره. چون شرایط فرضی هستند، اشخاص هم فرضی هستند و نتیجه هم فرضیه. اگر ما یک فرد ساده لوحی گیر بیاریم و بعد همین داستان رو امتحان کنیم، و بعد اون شخص یکبار قبول کنه که جمشید خطاکار بوده و بعد هم کامبیز، چه‌طور میشه از چنین داستانی نتیجه گرفت درحالی که فرض بر اینه شخص میانی خودش هم چندان براش اهمیتی نداره که کی خطاکار بوده.
        درباره قسمت بعدی پاسختون، بله؛ کاملاً درسته و در صدق آیات شکی نیست. ولی بازهم این مسئله که اکثریت عمدتاً از ایمان و حقیقت ایمان و خوبی موجود در اون دور هستند، دلیل نمیشه که انسان ذاتاً «تمایل به شر» داشته باشه. دقت کنید به میزان کلامتون. وقتی ما گفتیم که ای کاش برای کلامتون وزن بیشتری قائل بودید آقای اسدی، منظور همین مورده. یعنی اینکه کلمات رو سبک سنگین کنید. ببیند که مخاطب، طرف مقابل وقتی میخونه، ممکنه چه طور نگاه کنه به اون محتوایی که شما دارید ارائه میدید، مقابلش میگذارید. فکر نسل جوان‌تری باشید که ممکنه دایره لغاتشون صفر باشه. وقتی شما در متنتون میگید:
        «همه موارد ذکر شده نشان دهنده تمایل بیشتر انسان به منفی گرایی است.»
        برداشت اتوماتیک اینه که انسان ذاتاً در یک موقعیتی که انتخاب بین منفی و مثبت باشد، منفی را انتخاب میکند. وقتی میگید «تمایل» و بعد چنین جمله‌ای میگید، خیلی واضحه که منظور چیه. لااقل برای شخصی که میخونه. حتی اگر درنظر بگیریم که شما شخصاً قصدتون این نبوده که چنین چیزی رو منعکس کنید، ولی با این وجود چنین چیزی رو به خاطر کلماتتون منعکس می‌کنید. انتخاب کلمات خیلی تغییر ایجاد میکنه توی خروجی متن. و درباره روان‌شناسی‌هایی که مطرح می‌کنید هم منظور باقی مباحث همون روان‌شناسی‌هاست.
        و درنهایت اصلاً از ما معذرت خواهی نکنید آقای اسدی. جداً میگم. نه ما ارزش این حرف‌ها رو داریم و نه استاد بودیم و نه هستیم. اصلاً. هنوز هم عددی نیستیم. ممنونم که با سعه صدر گوش دادید و می‌دید. این خیلی ویژگی خوبیه.
        یا علی

        محمد صالح اسدی
  • بارها برای منم شده که شخصیت منفی فیلم یا بازی رو بیشتر از قهرمان دوست داشته باشم مثل تانوس توی انتقام جویان۳ یا توی دنیای گیم که همیشه ورجیل رو بیشتر از دانته دوست داشتم اینکه بتونی شخصیت منفی بسازی که حتی با وجود کارهای وحشتناکی که انجام میده همچنان عده زیادی باشن که عاشقش باشن واقعا کاره بزرگیه

  • sonicer گفت:

    شخصیت منفی وقتی دوست داشتنی میشه که دلیل کارهاش رو بشه درک کرد. اینکه ذاتا شخصیت بد یا خوب باشه، تو ذوق میزنه و باید دلیل خصوصیتهای اخلاقی اون شخصیت برای مخاطب قابل همذات پنداری باشه. در اینصورته که اون شخصیت رو میشه دوست داشت و بهش حق داد.

  • Anakin گفت:

    شخصیت منفی هایی که در اصل خاکسترین برای مخاطب‌ جذابه. چون اونام مثه مان. ماهم خاکستری هستیم گاهی سفید گاهی سیاه

  • مقاله زیبایی بود ممنون از نویسنده عزیز
    بنظرم به خاطر کاریزماتیک بودن اهداف پیچیده و…. نویسنده وقت بیشتری برای شخصیت پردازی اون شخصیت منفی میزاره و همین شخصیت پرداز کامل بی نقص باعش علاقه و ماندگار شدن شخصیت میشه

  • Dalli گفت:

    ممنونم یه انتقاد کوچک دارم لطفا به جای فعل می باشد که زیاد استفاده میشه تو مقالاتتون بنویسید است اینجوری نوشته روون و خواناتره و امروزی تر.

  • amin گفت:

    من کلاس نویسندگی میرفتم. از استاد پرسیدم چرا بعضی اوقات با شخصیت‌هایی منفی همذات پنداری میکنیم و اصلا اینکار درسته که نویسنده داستان رو اینطور جلو ببره ؟
    جواب داد درست یا غلط بودنش بحث فلسفیه و هنوز هم به نتیجه نرسیده. ولی این همذات پنداری تا جایی خوبه که دلیل خشونت شخصیت رو بفهمیم و درکش کنیم ولی نباید به حدی برسه که خشونتش رو تایید کنیم.

  • mahdirh گفت:

    سرسی، نیگن، جوکر توی دنیای بازی هم شپرد، واس بخاطر اینکه شخصیت شکسته شده بودن و به عبارتی شیطان صفت مطلق نبودن

  • GG گفت:

    تشکر از متن بسیار زیبای شما … همیشه از خوندن متن های شما لذت میبرم حقیقتا … بنظر خود بنده توی گیم ها کاریزماتیک بودن شخصیت های منفی و توی فیلم و سریال ها اون تراژدی شون (و البته کمی هم کاریزما) باعث این موضوع میشن

  • Oracle گفت:

    همینطور که تو مقاله گفتین دیگه این شخصیت های مثبت و موفقیت هاشون کلیشه ای و دور از واقعیت هست. بیشتر بک استوری شخصیت های منفی و رنج و سختی که کشیدن و تبدیل به شخصیت بد شدن برای اکثریت ملموس تره و یجور گیمرا حق میدن بهشون که بد باشن.
    مثل جوکر، ورجیل تو dmc، وسکر خیلی ها دوست دارن که با این اشخاص از صفر با داستان و گیمپلی خودشون یه بازی جدا عرضه بشه.

    ThunderDoom
  • Mr.Rango گفت:

    مقاله انصافا حقی بود👍
    خودم جوکر رو به عنوان یه شخصیت منفی.ابر شرور و روانی دوست داشتم و برعکس بقیه کاراکتر های که شاید به واسطه بد بودنشون ازشون خوشم نیاد و حتی بعضی از کاراکتر ها هر چقدر منفی و شرور باشن میتونن هر بازیکنی رو جذب خودشون کنن

  • peen گفت:

    مقاله خوبی هست و با اکثرش موافقم تشکر بابت زحمتی که کشیدید

  • Pooya گفت:

    چنل یوتیوب ندارید؟ واقعا آدم گاهی حوصله نداره این‌همه متن رو بخونه اگه یه ویدیو درست کنید و منتشر کنید تو یوتیوب خیلی جالبتر میشه مرسی

  • 30nabhl گفت:

    انگیز هایی که مربوط به قدرت میشن مثل حاکمیت به دنیا (که این انگیزه هارو خودمون هم داریم)
    اولویت قرار دادن خود و خانواده (من خیلی از کاراکترایی که بخاطر خانوادشون حاضرن کلا آدمو سلاخی کنن خوشم میاد. کلاوس مایکلسون😍)
    ابهت زیاد شخصیتای منفی
    کلیشه ای بودن شخصیتای مثبت
    پیروی نکردن از قوانین سطحی و محدود کننده (من بدون مدرک نمیتونم فلانی رو دستگیر کنم. تو بیخود میکنی😂)
    طراحی جذاب بعضی تز این شخصیتا
    گذشته ای که بعضی از این شخصیتا داشتن و باعث میشه آدم بتونه باهاشون همذات پنداری کنه

    والتر
  • Reza گفت:

    به نظر من ذهن انسان به دنبال اسطوره سازی هستش مثلا اگه در یک مسابقه ای تیمی ۹ بار قهرمان شده و تیمی تا حالا قهرمان نشده اگه این دو تا فینال به هم بخورن اکثریت تمایل دارن تیمی که ۹ بار قهرمان شده ۱۰ امین قهرمانیش رو هم بیاره تا افسانه ای تر بشه. مورد دوم هم کمالات هستن مثل باهوش بودن ، قوی بودن ، عمر زیاد ، کاریزما بودن هر انسانی به این خصوصیات گرایش پیدا می کنه فقط خوب بودن ملاک نیست . حالا شما در نظر بگیر آنتاگونیسی داریم که سالیان سال زحمت کشیده و امپراطوری تاسیس کرده ، باهوش هستش ، کاریزما هستش ، قوی هستش حالا یه پروتاگونیستی داریم که فقط خوب هستش چجوری آدم میخواد طرفدار پروتاگونیست باشه مثالش هم در فیلم گیم اف ترونز من خودم طرفدار شاه شب بودم کاریزما ، قوی و باهوش و با کشته شدن شاه شب سریال هونجا برا من تموم شد و اصلا هم برام مهم نبود در ادامه برای باقی کاراکترها چه اتفاقی میافته

  • من یه طور کلی بعد از مرگ یا کشتن شخصیت های منفی دلم میگیره . (البته بسته به شخصیت داره)

    ARSHIAAAA
  • ARSHIAAAA گفت:

    بهترین شخصیت های منفیه خفنی که تو مدیا های مختلف دیدم

    فیلم: جوکر (هیث لجر). سریال:هوملندر (انتونی استار)

    کارتون:گرگ(گربه چکمه پوش ۲). انیمه هم که تا حالا ندیدم

  • lie?no گفت:

    خسته نباشید به آقای اسدی بابت متن زیباشون

  • saulgoodman گفت:

    درود فراوان خدمت شما اقای اسدی🌹
    خسته نباشید بابت نوشتن مقاله،مقاله خیلی خفنی بود🌹
    بنظر من وقتی ی شخصیت منفی رو دوست داریم بخاطر شخصیتشه بخاطر کاراشه بخاطر مدل حرف زدناشه با خودمون میگیم wow این کاراش چقدر باحاله.
    مثلا کریتوس معمولا وقتی نسخه های قدیمی گاد رو بازی کردیم تقریبا بچه و جاهل بودیم و وقتی میدیدیم اینقدر حرکاتش خفن و جالبه و مدل صحبتش و تیپ قیافش انقدر گنگه که عاشقش بودیم و همه اینا هم سر جاهلیتمون بوده که اینقدر اون چیزاش رو دوست داشتیم که حالا که بزرگ شدیم وقتی دوباره اون چیزا رو میبینیم بازم خوشمون ولی نه همه حرکاتش مثل سر یکی رو از جا در اوردن اینو دیگه میدونیم کار بدیه و با عقل و منطق جور در نمیاد ولی اون پرش و حرف زدناش و کتک زدناش رو هنوز دوست داریم چون اینا واقعا خفنن چون حتی در بزرگسالی هم به کار ادم میاد😅
    خلاصه بنظر من دلیلش اینا هستن که به مرور زمان حتی میفهمیم اون شخصیته منفیه واقعا هم چیز جالبی نبوده(منظورم کریتوس نیست) البته این اتفاق خیلی کم رخ میده.
    البته داستان زندگیشون هم هست ولی وقتی بچه بودیم دیگه این چیزا به ذهنمون نمیرسید ولی الان که میرسه با خودمون بدبخت چقدر زجر کشیده و ازش خوشمون میاد.
    بازم خسته نباشید بابت نوشتن مقاله🌹
    امیدوارم همیشه سالم و تندرست باشید🌹❤️

    پی نوشت:مقاله قبلیتون هم عالی بود ولی فراموش کردم نطرمو بگم،شرمنده😂❤️

  • moj45taba گفت:

    شخصیت های بد داستان رو دوست داریم بعضا چون یه سری خصوصیات خوب دارن مثل باهوش بودن قاطع بودن هیچوقت ندیدم کسی از یه شخصیت شر مطلق خوشش بیاد نمونه‌اش مایکا از بازی رد دد ۲ کلا انسان ها ذاتا دنبال عدالتن دنبال برابری هستن دنبال چیزای خوب هستن و اصلا این حرف رو که شر و خوبی وجود نداره و همش به دید آدم‌ها برمیگرده قبول ندارم مثلا شما از شخصیت تانوس خوشتون میاد چندتا ما ویژگی‌های خوب شخصیتشو میبینیم مثل عشق به دخترش یا احترام به دشمنش و…

  • Metagames گفت:

    واقعا روی شخصیت منفی زیاد زمان گذاشته میشه و بیشترین شخصیت پردازی مربوط به همین افراده.
    خیلی جالبه برام. اکثر شخصیت های منفی داستان های غم انگیزی دارن و واقعا به دنبال گرفتن حقشون هستن در حالی که این قهرمان های هر داستان ان که بدون توجه به شخص منفی فقط به دنبال شکست دادنش هستن

  • mojafaz گفت:

    یک جمله ای هست میگه یک فیلم خوب وقتیه کهشخصیت منفی خوب پرداخت شده باشه

    این برای بازی هم صدق میکنه. وقتی شخصیت منفی خوب کار شده باشه و منطقی با صفات خوب و بد بیشتر همزادپنداری میشه مثل والتر وایت

  • والتر گفت:

    عجب مقاله ای بود ایول. میدونید من همیشه فکر میکردم خودم یه مشکلی دارم که با شخصیت منفی بیشتر همزاد‌پنداری میکنم و حتی بیشتر دوستش دارم. دقیقا بخاطر همینه اولا شخصیت منفی بسیار برای ما آشنا تره چون توی این دنیا هیچ کس بتمن نیست(من که تا حالا ندیدم🙃)ولی تک تک آدم ها پتانسیل جوکر شدن رو دارند و وقتی با یه ویلن قوی مثل جوکر همراه بشی میبینی به شدت یک آدم معمولی مثل خودمونه فقط یکم دل و جرات بیشتری داره (و البته مشکلات روانی هم داره) ضمن اینکه معمولا شخصیت پردازی ویلن ها در آثار مختلف بهتره و انگار شخصیتشون عمق بیشتری داره بر خلاف قهرمان ها که همشون شبیه همن و خیلی کم پیش میاد که به اندازه ضد قهرمان داستان عمق داشته باشند و این هم به نظرم به خاطر دید آرمانی اکثر سازنده ها است و یا اصلا دید آرمانی فطری آدم هاست که انجام کار درست دلیل نمی‌خواد و هرکسی که قدرت انجام دادنش رو داشته باشه وظیفه داره کار درست رو انجام بده ولی واسه انجام کار بد هزار تا دلیل لازمه. حالا این دلیل ها یه فرد برای ضد قهرمان شدن می‌تونه مثل تانوس چرت و رو اعصاب و مسخره باشه و می‌تونه هم مثل جوکر ۲۰۱۹ قابل تامل باشه در هر صورت آدم می‌تونه راحت تر خودش رو جای ویلن داستان قرار بده معمولا…
    و البته برای همین شخصیت پردازی های خفنه که وقتی یک شخصیت شرور نقش اصلی داستان باشه شاهکار هایی مثل پیکی بلاینترز و بریکینگ بد و پدرخوانده و اسکارفیس خلق میشه

    والتر
  • Pooya گفت:

    اینکه ابرشرورها و شخصیت های منفی جذابیت دارند یا نه ، کاملا به شخصیت پردازی ، داستان و روایاتی که برای این جور شخصیت ها تعریف و شخصیت پردازی می‌شود مرتبط است ، به طور مثال شخصیت جوکر در فیلم جوکر واقعا محشر بود به طوریکه بیننده به عمق وجود این شخصیت فرو می رفت یا کرکتر سرسی در بازی تاج و تخت هنگامی که قرار بود مسیری طولانی را برهنه طی کند ، تقریبا تمام بینندگان این سریال از جمله خودم به حالش تاسف خوردیم و هاله ای از ناراحتی وجودمان را دربرگرفت ، خلاصه اینکه تا بدمن ، شرور ، خلاف کار یا هر شخصیت منفی دیگری که به داستان حال و هوا بده نباشد اون داستان یا روایت کامل و بی نقص نیست .

    والتر
چرا گاهی شخصیت های منفی را بیشتر از مثبت دوست داریم؟ - گیمفا