حسین غزالی یک بروزرسانی ارسال کرد 2 سال قبل
@beareroftheashenundead-2
تقدیم به همۀ کسانی که مطلب «نگاهی به میراث متال گیر برای نسل آینده» را خواندند:
در عصری که در اوج همهمه و شلوغی، برخی واقعیتهای واضح در آن مورد بیتوجهی قرار میگیرند، در عصر اطلاعرسانی اشتباه، شاید دیدن یک «بستۀ الحاقی» برای یک مطلب کوچک مربوط به بازیهای ویدیویی عجیب باشد. اما نویسندۀ آن مطلب، باور دارد که نوشتههای مربوط به بازیهای ویدیویی هم درست مثل خودِ بازیهای ویدیویی، آثاری باشند که هنرمندی و بیان نوشتاری و تألیف و مهمتر از همه، ارتباط با مخاطب را دوست داشته باشند. نوشتههای مربوط به بازیهای ویدیویی هم میتوانند برای خودشان آثار مستقلی باشند که از حقیقت بگویند و از خوبیها یا اشتباهها. من باور دارم که بهدلایلی نتوانستم اصل مطلب را ادا کنم و هنوز فکر میکنم که بخشی از مطلب نوشته شده را به مخاطبینی که متن را خواندهاند –و حقیقتاً بر من منت گذاشتند– مدیونم. این دین را هم میخواهم تا با این بستۀ الحاقی کوتاه به همۀ عزیزان ادا کنم. دربارۀ عصر کنونی زندگی، و قرن و دورانی که در آن زندگی میکنیم، یک حقیقتِ بهشدت واقعی نمایان است و آن هم مسئلۀ «گمگشتگی» بخش عظیمی از انسانها در دنیای جدید بوده و هست. این مسئله نیازی به تکرار بنده هم ندارد؛ با کمی گشتزنی در اینترنت میشود متوجه شد که نسل جدید از جوانان و نسلهای قبلی و درصد عجیبی از انسانهایی که در این عصر زندگی میکنند، در دورهای از زندگی یا بخش زیادی از زندگیشان متوجه این مسئله هستند که حقیقتاً خودشان را در دنیا سرگردان میبینند. گفتن این جمله کار یکی دو ثانیه است اما تجربه گم شدن در جهان مدرن تجربهای است بهغایت وحشتناک و کابوسوار. تجربهای است سخت دردناک و ناراحتکننده و غمگین. از این رو، من هیچ شرم و خجالتی ندارم که بگویم اشتباه کردم که نتوانستم در نتیجهگیری، راهحلی ارائه کنم. احساس کمکاری و قصور از این بابت وجود دارد که بنده هیچگاه ارائۀ مشکل و عدم ارائه راه حل را خوش نمیدانم. و سپس، بعد از آن، شرم و خجالتی هم ندارم از اینکه بگویم گمگشتگی آدمی که در عصر جدید در اقیانوسی از دادههای بیاهمیت غرق شده، فقط با یادآوری پروردگاری که از همان اول او را آفرید بهدست میآید و این جمله را نه از برای مزاح بلکه با جدیت تمام گفتم و پس از سالها جستوجو و پس از سالها گشتن دنیا. در اینکه انسان از حقیقت بگوید و اینکه جهان حقیقتی دارد که توسط بسیاری فراموش شده شرمی نیست. و اگر از این بابت قضاوتهای اشتباهی شکل گیرند کماکان ابایی نیست و اشکالی هم ندارد. فقط مقصود قلبی صمیمانه نویسنده آن است که آنچه که حقیقتاً در قلب بود گفته شود و مبادا که کلام واقعی قلب در میانههای راه گیر بیفتند که این برای یک نویسنده بدترین درد ممکن است. کلمات اگر در مسیر گیر بیفتند و بمیرند، واقعاً ناراحتکننده میشوند. هرچه که ما در دنیا گشتیم، از هرکه پرسیدیم، از هرکجا که پرسیدیم، هرجای دنیا را که نگاه کردیم، هیچ مسیری جز این مسیر نبود. راهی که ما را به اینجا رساند و حالا هم که نتوانستیم آخر یک مطلبی را که بهسختی نوشته شد، کامل کنیم، لازم شد که در یک بستۀ الحاقی کاملش کنیم و چارهای هم نیست و من را ببخشید. بخشهای مختلف مطلب گویای مسئلههای مختلف بودند. آخرین بخش اما، ما را میرساند به اینجا. ما از گیمپلی خوب و شیوه طراحی خوب باس فایت گفتیم، بعد گفتیم که رسانه چگونه میتواند حقیقت را وارونه و اشتباه جلوه بدهد و چگونه میتواند فقط بخشی از حقیقت را بگیرد و با اشتباه ترکیب کند تا مخاطب باورش شود و از این گفتیم که چهگونه انبوه و تعداد زیاد معلومات و دادههایی که در فضای اینترنت پخش میشوند باعث میشوند که مسائلی که اهمیت بیشتری دارند «در نگاه اول» ناپیدا باشند. حالا هم میخواهیم بگوییم که آنچیزی که در نگاه اول ناپیداست، و آن حقیقتی که میان معلومات اشتباه توسط بسیاری گم شده، دین و ایمان و پروردگار است که شیوۀ صحیحش، و واقعیاش را باید در متنِ خود ایمان و اصل منبعش یافت نه آن تصویری که از صفحۀ نوری و رسانه درست میشود. هرگاه آدم تصویرهای مجازی را رها کرد و حقیقت چیزها را دید، احتمالاً بتواند بفهمد که منظور ما چه بود از صحرای یثرب و منظور ما چه بود از بخشی که در آن دربارۀ قدرتپرستان و قدرتبازی میگفت و منظور ما چه بود از اینکه اگر شخصی واقعاً بهدنبال معنا و پاسخ و پروردگار میگردد، اول که به آسمان نگاه میکند، ۱۲ ستاره روشن میبیند و فقط و فقط از طریق آن ۱۲ ستاره روشن در آسمان است که گمگشتگی دیجیتالش در عصر دیجیتالیزه شدن زندگی با بازگشت به حقیقت برطرف میشود و دیگر شبها راه را گم نمیکند.
از طرف نویسندهای که مخاطبانش را مثل عزیزترین دوستانش دوست دارد و دوست دارد تا هرچه پیدا میکند به دوستانش نشان دهد.یا علی