با این که God of War Ragnarok پایانی خوب برای حماسه نورس محسوب میشود، برخی مشکلات در این عنوان وجود دارد که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
آخرین ساخته استودیوی سانتا مونیکا (Satna Monica) یعنی God of War Ragnarok، هماکنون روی پلی استیشن ۴ و پلی استیشن ۵ در دسترس است؛ عنوانی که انتظارات بسیاری از آن میرفت و به لطف داستان درگیرکننده، شخصیتپردازی عمیق و گیمپلی جذاب خود، توانست تا حد زیادی توقعات را برآورده نماید. کسانی که از God of War 2018 لذت بردند، قطعا با Ragnarok نیز اوقات خوبی را سپری خواهند نمود. اگرچه این بازی تحسینهای بسیاری را از سوی بازیکنان و منتقدین برانگیخت، با اینحال، یک اثر بینقص محسوب نمیشود. در این مقاله به بیان برخی از مشکلات God of War Ragnarok خواهیم پرداخت؛ مشکلاتی که به بازی صدمه جدی وارد نکردهاند اما ممکن است برای برخی آزار دهنده باشند.
هشدار: در صورتی که تاکنون به تجربه بازی نپرداختهاید از مطالعه این مقاله جداً خودداری نمایید.
چالشهای Muspelheim
موسپلهایم بازگشته است و برخلاف بازی قبلی، دارای چالشهای پشت سرهم و مبارزه با یک والکری (Valkyrie) در بخش انتهایی خود نیست. این بار، شما میتوانید ۳ چالش مجزا را در ۳ قسمت گوناگون تکمیل نمایید. از بین بردن دشمنان توسط گدازههای آتشین و کشتار آنها در یک بازه زمانی مشخص، تعدادی از این چالشها را تشکیل میدهند. در این بخش، هرکدام از شمشیرهایی که در اختیار دارید یک سوم چالش را باید تکمیل نمایند. در این بین، ۶ چالش مرکزی و جدیدی که به بازی افزوده شدهاند، توجهات را بیشتر به سوی خود معطوف مینمایند. این چالشها دشوارتر از دیگر موارد هستند. برای مثال، در یکی از آنها باید با تعداد بسیار زیادی از دشمنان مختلف و قدرتمند مقابله نمایید؛ آن هم در حالی که توسط گدازههای آتشین احاطه شدهاید و یک باس انتظار شما را میکشد. این بخش تا زمانی که متوجه میشوید که مجبورید تا چالشهای دیگر را با یک ترتیب مختلف انجام دهید، جذاب است. در واقع به منظور تجربه دوباره چالشهای مرکزی، باید چالشهای اولیه را پشت سر بگذارید. این موضوع علاوه بر اینکه یکنواخت و تکراری میشود، ممکن است تا حد زیادی برای بازیکنان گیجکننده باشد؛ چرا که شما با توجه به درخشش یا عدم درخشش Runeها در نقطه مرکزی، باید به خاطر داشته باشید که چه چالشهایی را تکمیل نمودهاید.

مبارزه نهایی
پس از چندین سال انتظار، بازیکنان در انتهای God of War Ragnarok به تقابل با اودین (Odin) میپردازند. کسی که با نامهای All Father و پادشاه ۹ قلمرو نیز شناخته میشود. اودین در فاز اول مبارزه، توسط Bifrost و برخی اشعههای پرتابی با شما مبارزه میکند. علاوه بر این موارد، شما باید از برخی نواحی خاص در زمان مناسب اقدام به پریدن نمایید. فاز دوم مبارزه با اودین جذابیت بیشتری دارد. در این زمان، فریا (Freya) نیز به کریتوس (Kratos) و آتریوس (Atreus) ملحق شده و این ۳ با همکاری یکدیگر، وارد میدان نبرد میشوند. با همه این اوصاف، مبارزه با اودین انتظارات شما را از باسفایت نهایی برآورده نمیکند؛ به خصوص با توجه به باسفایتهای حماسی و جذابی که همواره در فرنچایز God of War شاهدشان بودهایم. با توجه به اینکه حماسه نورس پس از مبارزه با اودین پایان مییابد، انتظار میرفت تا تیم توسعهدهنده بازی، یک باسفایت درخور God of War را به عنوان چالش آخر این اثر اختصاص میداد.
مقیاس کوچک باسفایتها
اگر از مبارزۀ اول با اودین چشمپوشی کنیم، God of War Ragnarok شامل باسفایتهای خیرهکنندهای میشود. مبارزه اول با ثور (Thor)، تقابل با نیدهاگ (Nidhogg) و برسرکرها (Berserkers) از جمله نبردهای جذاب بازی محسوب میشوند. با اینحال، حتی این باسفایتها نیز از نقطهنظر مقیاس، به سهگانه اورجینال نزدیک نمیشوند. حقیقتاً، Ragnarok مبارزهای مانند تقابل با کرونوس (Cronos) در God of War 3 را به خود نمیبیند؛ مبارزهای که در آن قدم به قدم و به صورت پیوسته، موجودی را که جثهای به مراتب بزرگتر از شما دارد را از پا در بیاورید. نمیتوان این موضوع را کتمان کرد که Ragnarok از نظر مقیاس و ابعاد به سطح باسفایتهای God of War 3 نزدیک هم نمیشود.

مشکلات در ریتم روایی بازی
با وجود اینکه نحوه روایت داستان در God of War Ragnarok از کیفیت بالایی برخوردار بوده و شاهد وجود سکانسهای احساسی و تاثیرگذار متعددی در این آن هستیم، باید قبول کرد که برخی از بخشهای بازی از نظر ریتم در سطح ضعیفی ظاهر میشوند. بخش Ironwood از اقلیم یوتنهایم (Jotunheim) که در آن آتریوس برای نخستین بار با انگربودا (Angrboda) دیدار میکند، احتمالا بهترین مثال پیرامون افت ریتم بازی محسوب میشود. همه انتظار داشتیم تا شاهد مواجهه اتریوس با غولها در God of War Ragnarok باشیم؛ با این وجود، چنین اتفاقی در بازی رخ نمیدهد. شناخت بیشتر تواناییهای آتریوس و حالت خشم (Rage) او، از جمله اتفاقات مهمی است که در یوتنهایم رخ میدهد؛ با اینحال، در صورتی که میتوانستیم پس از پایان بازی بیشتر راجع به غولها اطلاعات کسب کنیم، تجربه God of War Ragnarok میتوانست لذتبخشتر شود.
پایان عجولانه
پس از شکست اودین، رگناروک در هیبت یک غول عظیمالجثه پدیدار میشود. در این زمان شاید فکر کنید که با باس واقعی بازی مواجه شدهاید اما با ظاهر شدن انگربودا، شما از دست وی فرار کرده و شاهد نابودی آزگارد (Asgard) خواهید بود؛ البته که بسیاری از ساکنین این شهر، فرصت پیدا میکنند تا از مهلکه بگریزند. اتفاقاتی که در این زمان رخ میدهند، مانند یک اپیلوگ و پردۀ آخر برای بازی بعدی عمل میکنند؛ جایی که آتریوس و انگربودا برای یافتن یوتنار (Jotnar) راهی سفر شده و کریتوس به All Father جدید نورس تبدیل میشود. در این زمان، کریتوس به همراه فریا و ممیر (Mimir) برای بازگرداندن وضعیت ۹ قلمرو به حالت عادی اقدام مینمایند. با اینکه یک پایان خوش الزاماً نکتهای بد برای Ragnarok محسوب نمیشود اما در پایان بازی، ممکن است چنین احساس کنید که سرنگونی اودین به صورت ساده و در عین حال زود رخ داده است؛ به خصوص اگر تنش و وقایعی را که منجر به حوادث پایان بازی شد را در نظر بگیریم، ممکن است راضیکننده نبودن پایانبندی God of War Ragnarok برای شما بیش از پیش جلوه کند.

چه کسی شیپور را به صدا درآورد؟
با وجود اینکه Ragnarok به برخی از سوالات بازیکنان پاسخ میدهد، اما تعدادی دیگر از آنها به صورت یک راز سربسته باقی میمانند. یکی از این پرسشهای مهم این است که چه کسی در God of War 2018 شیپور را به صدا درآورده و یورمانگاندر (Jormungandr) را فراخواند؟ این اتفاق پس از بیمار شدن آتریوس روی داد؛ پس به وضوح مشخص است که او شیپور را به صدا در نیاورده است. برخی از بازیکنان معتقدند که با توجه به این حقیقت که انگربودا به زبان غولها آشنا بوده، او در شیپور دمیده است. با این وجود، در پایان God of War Ragnarok به این سوال پاسخ داده نمیشود. شاید با توجه به ابعاد وسیع داستان این بازی، بتوانیم به راحتی از این موضوع چشمپوشی نماییم اما وجود این قبیل گرههای کور در داستان، میتواند برای بخشی از بازیکنان ناخوشایند باشد.
صلح با فریا
پس از اینکه نفرین فریا در ونهایم (Vanaheim) باطل میشود، او با کریتوس مقابله میکند. با اینکه فریا قتل فرزندش به دست کریتوس را از یاد نبرده، اما پس از وقوع برخی اتفاقات در God of War Ragnarok، او درمییابد که مسئول مرگ بالدر و همه رنجهایش، در واقع اودین است. فریا به طور کامل کریتوس را نمیبخشد، اما به نظر میرسد که بیش از پیش در Ragnarok کریتوس و عملکردش را درک میکند. با این وجود، دیدن اینکه فریا و شبح اسپارتا بدون هرگونه مشکلی با یکدیگر در این بازی به تعامل میپردازند، میتواند برای بازیکنان عجیب باشد. این موضوع به خصوص پس از شکسته شدن نفرین فریا بیشتر جلب توجه مینماید.
عدم به دست گرفتن Mjolnir

در پایان God of War Ragnarok، اودین و ثور از بین میروند. دختر ثور یعنی ثرود (Thrud)، میولنیر را به ارث برده و تصمیم میگیرد تا باعث افتخار پدر خود شود. با اینکه رسیدن میولنیر به ثرود منطقی به نظر میرسد، اما عدم به دست گرفتن آن توسط کریتوس برای بسیاری از گیمرها ناامیدکننده است. برخی از بازیکنان این نظریه را مطرح میکنند که شاید کریتوس لیاقت چکش افسانهای ثور را نداشته است؛ اما، این فرضیه به کلی مردود بوده چرا که کریتوس در Ragnarok به مقام All Father میرسد. با توجه به اینکه اودین به عنوان All Father قادر به کنترل میولنیر بود، طبیعتا کریتوس نیز میتوانست آن را به دست بگیرد. شاید سازندگان به این نتیجه رسیده باشند که این چکش برای استفاده در انتهای بازی، بیش از حد قوی بوده و باعث برهم خوردن تعادل گیمپلی میشود. از سوی دیگر، باید این احتمال را نیز در نظر گرفت که شاید سانتا مونیکا زمان کافی برای افزودن میولنیر به فهرست سلاحهای قابل کنترل توسط کریتوس نداشته است.
دادن سرنخهای ناخوشایند به بازیکنان
در جریان بازی، همراهانتان به طور پیوسته راجع به موضوعات مختلف اظهار نظر میکنند. آنها در هنگام مبارزه سعی میکنند تا شما را یاری کرده و به شما اطلاع بدهند که دشمنان از چه سمت و سویی قصد حمله به شما را دارند. موضوع زمانی بغرنج میشود که همراهانتان در هنگام حل معماها، بلافاصله به شما سرنخهایی را ارائه میکنند تا زودتر در بازی پیشروی کنید. شاید این اتفاق در ظاهر امر چندان آزاردهنده به نظر نرسد، اما حقیقت این است که بازی هرگز به شما زمان کافی برای حل پازلها را نمیدهد و همراهانتان پس از گذشت چند ثانیه، سرنخهایی مهم را به شما یادآوری میکنند. این اتفاق باعث میشود تا چالش حل معماها برای بازیکنان به یک امر روتین تبدیل شود. باید خاطر نشان کرد که چنین مشکلی در Horizon Forbidden West نیز وجود داشت. اینکه برای غیرفعال کردن سرنخهای ارائه شده در بازی هیچ گزینهای وجود ندارد، احتمالا بزرگترین نقطه ضعف این بازی محسوب میشود. این موضوع زمانی پررنگتر جلوه میکند که متوجه میشویم Ragnarok دارای گزینههای دسترسپذیری متعددی بوده اما سازندگان به فکر رفع این معضل نبودهاند.
همراهی با فریا

در پایان God of War Ragnarok، کریتوس و فرزندش در یکی از سکانسهای تاثیرگذار بازی با یکدیگر خداحافظی میکنند. آتریوس و انگربودا برای یافتن دیگر اعضای Jotnar راهی سفر میشوند. در این زمان، فریا به عنوان یار و همراه کریتوس با او همراه میشود. با اینکه همراهی این دو شخصیت، با توجه به این که برای حل برخی پازلها به وجود فریا نیاز است منطقی به نظر میرسد اما او در هنگام مبارزات به مانند اتریوس نمیتواند به شما کمک کند. شاید مهمترین دلیل این موضوع این باشد که مدتی طول میکشد تا بازیکنان با تواناییهای فریا در هنگام مبارزات آشنایی پیدا کنند.
منبع: Gamingbolt
بازی God of War Ragnarok هماکنون در دسترس دارندگان PS4 و PS5 قرار دارد.




















حتی این بازی هم اونقدر که خیلی ها خودشون کشتن واسش بی عیب و نقص نیست ..
حالا می فهمید بعضی از منتقد ها از جمله اون منتقد ای جی ان اونقدر ها هم بی راه نمی گفت
بازی مشکلاتی داره .ولی هیچکی قبول نمی کرد .هیچ چیز کاملا کامل نیست
یاد بگیرید کمی نقد پذیر باشیم
بخاطر همین متاش ۹۴ شد نه ۱۰۰ مهندس
متای ۱۰۰ رو عظیم ترین عناوین ویدئوگیم که جهان باز هم محسوب میشن نتوستن حتی بهش برسن برای چند دقیقه یا چند ساعت چه برسه به این بازی خطی با داستان
پر از مشگل خخخ
توهم میزنید واسه خودتون فن بوی بازیم حدی داره باو
چرا فک کردی بازی های جهان باز متای بالاتری دارن ؟؟
بیشترین نمره ی متای تاریخ متعلق به یه بازی خطیه
منظور این نیست که بیشترین متا متعلق به بازیهای جهان بازه (فقط) بلکه بیشتر منظورم محتوای گیمپلی تنوع کلی و همچنین تنوع بی نهایت در باس هاهست.
من دوتا عنوان رو درحد و اندازه ی هم میدونم ازین منظر یک elden ring و
دو resident evil 4 هردو از لحاظ محتوای گیمپلی و تنوع باس فایت های اصلی در یک سطح قرار میگیرن هردوشون متای ۹۶ دارن و یکی انقلابی و دیگری تاثیرگذار ظاهر شده..
در سال انتشارشون مثل بمب سروصدا کردن و بیشترین تعداد جایزه رو بدست آوردن بعلاوه محبوبیت؛ درکل میخام بگم که رزیدنت ایول۴ درسته که آیپی جهان باز نیس و کاملا خطیه اما وقتی که یک گیم انقلابی و همچیزتموم ظاهر شه متای اون بازی قطعاً و صدرصد بالای ۹۵ خواهد بود و استاندارد چنین عناوینی در مورد متا ۹۶ هست.
رگناروک یه ادامه س.. یه همچین بازی هیچ وقت صد نمیشه… نمره صد مال بازی شاهکار و انتقلابی هستش.. مثل هلف لایف
منظورت هف لایفه دیگه
داداش ۱۰۰ یه چیز بگو باورم بشه من متا ۱۰۰ ندیدم تابه حال که تو دیدی صد باشه
هیچ بازی بی نقص نیست موقعی اون نقص از نمره بازی کم میکنه یا به بازی لطمه میزنه که تأثیر بذاره روی تجربه وگرنه اصلا بازی بی نقص وجود نداره
بله کاملا درسته
برای مثال سایت gamingbolt که این مقاله از اون جا ترجمه شده در نقد گاد به بازی نمره کامل داده و در نکات منفی چند ایراد روایی رو ذکر کرده
قطعا هیچ بازی ایی بی نقص نیست ولی اینکه چه مقدار اون نقص ها به چشم بیان و یا مخاطب رو ازار بدن مهم هست
IGN به بازی ۱۰ داده .
اگر منظورت آی جی ان کره هست ، درست میگی ، بازی ایراداتی داره و لیاقتش بین ۸ تا ۹ هست . نه ۶
وکیل الرعایا پشت میز لم نمی دهد بلکه در میدان هست
هیچکس نگفته این بازی بی نقص نیست البته که نقص داره در ضمن نگاهی که منتقدین دارن نسبت به نگاه من و تو متفاوته . ولی این بازی هنوز هم فوقالعاده است و طرفداراش دوسش دارن با تمام نقص هاش مشکل بعضی از دوستان هستن که از این بازی خوششون نمیاد سعی دارن سرکوبش کنن نقد باید درست باشه چه خوب و چه بد
قدرت سونیه کاریش نمیشه کرد
انحصاریاش سوزندست،داغه
با قان قان سواری و سیب زمینی خیلی فرق داره ،کژوال گیمر درکش نمیکنه ،یه نارگیل بندازه میشه انحصاری در همین حد کشش دارن
تمام
اتفاقا یکی از مشکلات بزرگ همین گاد آف وار کژوال پسند بودنش بود
منظورت رو نفهمیدن.. ولی تا اونجایی که می دونم بهترین بازی ها معمولا مولتی پلتفرم هستن
تموم شد؟
نمی دونم.. دوست داری ادامه ش بده 😁
صحیح…
گریه نکن حالا…
در این دوران واقعا متا مهم نیست و خریدنیه
مهم تجربه هست که چه گاد ۲۰۱۸ و چه گاد رگناروک ارزش ۷۰ دلار و متای ۹۴ رو ندارند. حال بگیم گاد ۲۰۱۸ نوعی ریبوت بود که موفق ظاهر شد ولی گاد رگناروک چی؟
دوباره همون مبارزات و همون ریتم و گرافیک و …
برای من باس فایت ها کاملا تکراری و خسته کننده بود. ریتم بازی به تکرار میفته و چنان محتوای جدیدی بهش اضافه نشده.
.
واقعا حیف بسیاری از عناوینی که فقط بخاطر عدد متای اینچنین عناوینی، بی ارزش شمرده میشن و تجربه نمیشن و حیف برای گیمر هایی که متا براشون معیار تجربه هست و میرن ۶۰ ۷۰ دلار میدن به یک عنوانی که با اینکه میفهمن تکراریه ولی در ظاهر مجبورن که بگن شاهکاره
.
اگر ۲۷ ۲۸ میلیون میدی به کنسولت و ۷۰ دلار سالانه به یکی دوتا از چنین عناوین، برای تجربه هایت واقعا حیف حیف و حیف
چقدر چیز…. پلی استیشن رو میکنی آخه به تو چه!؟
الان انتظار یه تحول مثل گاد ۲۰۱۸ رو داشتی؟
حیف این بازی که امثال تو بازی کنن😕
اگه گاد نخریم تو بگو بجاش چی بخریم تا مام بریم همونو بخریم..
من برای اوود ردفال استارفیلد و هلبلید بسیار هایپ هستم و امیدوارم ک بزودی بتونم رو pc به تجربه شون بپردازم، واقعاً عناوین پرکیفیت و بینظیری هستن البته بجز اوود چون هنوز چیزی ازش ندیدم اما از تریلر های این چند عنوان بخوبی میشه کیفیت و جاه طلبی رو احساس کرد بهرحال امیدوارم که تجربه ی بی نظیری ارائه بدن بخصوص ردفال و استارفیلد
همینا از نمره نقد کم کنی بالای ۷ نمیتونه بگیره
بعد من میگم منتقدین از سونی میترسن میگین دروغ میگی 😒
داداش این مواردی که نام برده شده تقریبا همه شون ” انتظاراتی ” هستن که از بازی میرفته نه نقطه ضعف بازی ، این دو تا با هم فرق داره
بازی از لحاظ داستانی کشش یه سه گانه رو داشت ولی از لحاظ گیمپلی خیر
به همین دلیل دوگانه بودنش تصمیم درستی بود ولی خب تاثیر منفیش روی برخی موارد بخصوص شتابزدگی تو داستان از عواقب این تصمیم بود
این بازی اولین بازی اریک ویلیامز بود حتما ایراداتی داره
و هیچ بازی بی نقصی هنوز ساخته نشده هیچ کس تعصبی نگاه نمیکنه ولی بعضیا چون از گاد خوششون نمیاد بد میگن من تا نصف بازی رفتم و به نظرم هیج مشکلی به جز چند تا مشکل کامپیوتری نداشت . تازه اریک ویلیامز خودش گفت این بازی کامل کننده بازی قبله قرار نیست توی مکانیزم بازی چیز جدیدی پیدا کنید
مشکل بزرگتر از این حراست.
1) پسر دار شدن کریتوس
2) تعامل و گاهی احساس همدردی با باس فاست ها
3) بازی کردن با شخصیتی جدای کریتوس
4) نداشتن ایده جذاب برای کشتن خراسان و…
اینا مهمتریناشه که کلا فاصله گرفته با گذشته کریتوس
این نسخه از گاد باعث شد بطور کامل از این بازی و شخصیت کریتوس متنفر بشم وقتی نسخه ۲۰۱۸ تجربه کردم فکر میکردم قراره انقلابی ترین ادامه این سری ساخته بشه ولی نسخه جدید از همه نظر یه پسرفت بود تو داستان سرایی مشکل داشت گیم پلی بازی گاهی وقتا خسته کننده میشد باس های خوبی نداشت مبارزات باس ها اصلا حماسی و جذاب نبود بخش فرعی بازی از بخش داستانی بازی خیلی بهتر بود مبارزه با ثور و اودین واقعا خنده دار آبکی بود مکان های بازی بیشتر محیط های باز و جنگلی بودن اصلا جذابیت نداشتن و حس حال یه خدای جنگ نمیدادن در کل فقط واسه یبار تجربه کردن خوبه فقط ۳ گانه گاد بهترین بودن
بازیش نکردی عزیزم
نکردی
به ما دروغ میگید مشکل نداره
ولی با خودتون اینکارو نکنید..
یه فکت راجب میولنیر: اینکه فقط ثور میتونه چکشش رو برداره کاملا دروغه و یکی از تغییرات ثور ماروله
و تازه یه داستان بامزه راجب همین چکش وجود داره که یه روز غول ها میولنیر رو میدزدن و میگن زن بابات {مادر ثور که غول بوده } رو بده چکشت رو میدیم بعد لوکی که طبق اساطیر نورث داداش اودین هست میاد میگه لباس عروس بپوش برو چکشت رو بگیر و ثور این کارو میکنه و چکشش رو میگیره
میدونم تو مسخره ترین حالت ممکنه ولی جزو اساطیر نورثه دیگه
از اینجا به بعد اسپویل داره
.
.
.
.
.
من اگه بخوام فرق داستان نورث رو با گاد اف وار رگنارک بگم خیلی زیاد میشه ولی خلاصه چند تارو میگم
مثلا لوکی و انگر بودا سه تا بچه دارن یکیشون اون مار بزرگس که اسمش رو یادم نیست یدونه دختر نیمه زنده نیمه مرده که ارتشی از مردگان جمع میکنه و تو رگنارک خیلی نقش مهمی داره که اصلا بهش پرداخته نشد
و یا اینکه ثور به دست اودین کشته نمیشه و با اون مار بزرگه که همچنان اسمش رو یادم نیست میجنگه و انقدر مبارزشون سنگینه که هردوشون میمیرن
و…
یدونه فرق دیگه ثور با اساطیر نورث هم پرواز کردنش بود ثور پرواز نمیکنه!
طبق اساطیر نورث ثور یه سری بز مثل بابانویل داره و با اونا اینور و اون ور میره و موقعی هم که گشنش میشه اونارو میکشه و میخوره و بعد دوباره با قدرت چکشش یه جورایی بهشون شوک میده و زندشون میکنه
و گیم یه رفرنسی به این قضیه زده و تو مبارزه اول کریتوس با ثور کریتوس میمیره و یه دیالوگ میشنویم از ثور که میگه ( الان نه ، نه تا زمانی که من بگم ) و یهو به کریتوس شوک میده و اونو زنده میکنه
رابطه ثور و اودین هم اصلا جالب نبود طبق اساطیر رابطه بسیار خوبی دارن ولی تو بازی انگار ثور زیر دست اودین بود
و یکی دیگه اینکه اودین دو تا کلاغ داره به اسم خاطره و سرنوشت که وظیفشون اینه تو هفت قلمرو بچرخن و اخبار رو بیارن اما تو بازی اودین از اونا برای تلپورت استفاده میکنه
بازم فرق هست ولی خارج از حوصلس بنویسم اما در اخر تحسین میکنم وایکینگ هارو با این قوه تخیل گستردشون
اینم بگم من نخواستم ایراد بگیرم فقط فرق داستان اساطیر و داستان بازی رو گفتم
بهترین جمله برای توصیف بازی اینه که “شاهکار بله اما پرفکت خیر”
با وجود اینکه عنوانی که پرفکت مطلق باشه وجود نداره اما هستن عناوینی که بشه از اندک نقصان های اونها چشم پوشی کرد و پرفکت نسبی خطابشون کرد. ( مثل زلدا، الدن رینگ، ویچر ۳ و… )
همه نکات منفی ای که ذکر شد صدق میکنن هرچند با آخری چندان موافق نیستم و به نظر برای تکمیل جمع آوری ۱۰ مورد بیان شده بود، برای دهمین مورد میشد به اتلاف پتانسیل کارکتر Tyr که اینهمه هایپ شده بود اشاره کرد.
گاد آف وار رگناروک با اینکه در عنوانش کلمه رگناروک رو داشت اما رگناروکی که در بازی به تصویر کشید واقعا ناامید کننده بود. برای فرنچایزی که اونطور ریتم و پایان حماسی ای در نسخه سوم داشت از دست دادن همچین پتانسیلی و پیاده سازیش در همچین مقیاسی چندان قابل قبول نبود.
اما با همه اینها نباید ارزش کلی و نکات مثبت بازی هم نادیده گرفته بشن. برای چند مورد میشه از تکامل و روایت داستان رابطه پدر و پسر، مبارزات شدیدا لذت بخش، تنوع بالای دشمنان، باس فایت های جذاب، بازیگری فوق العاده و پر از احساس بازیگران، کیفیت مراحل فرعی و طراحی های هنری بازی نام برد.
بنده قبلا هم بیان کردم که نه ارزیابی ای رو قبول دارم که بازی رو تقلیل میده به نمره کیفی ۸ و نه ارزیابی ای که نکات منفی مهم رو نمیبینه و بازی رو با نمره ۱۰ توصیف میکنه. از نظرم نمره ۹ بهترین نمره برای ادای ارزش بازی هست ( شاید با ارفاق زیاد ۹/۵ ).
بله بازی هم ارزش چند سال صبر کردن داشت و هم بارها بهتر از نسخه قبلی ظاهر شد اما نکاتی منفی داشت که از تبدیل شدنش به اون اثر حماسی جلوگیری کرد.
پیرامون کسب جایزه بهترین بازی سال هم این جایزه رو کاملا حق الدن رینگ میدونم و خوشحالم که میازاکی دومین جایزه گوتی رو برنده شد. این فرد خدمت بزرگی به صنعت گیم کرده و امیدوارم سومین جایزه رو هم در آینده بدست بیاره. و همینطور خوشنودم از اینکه الدن رینگ با گذر از لست آف آس ۲ تبدیل به پر افتخارترین بازی تاریخ شد. به شخصه با همه لذتی که از گیمپلی تنش زای لست ۲ بردم هیچوقت نشد به خاطر داستانش نسخه دوم رو مثل نسخه اول دوست داشته باشم. و برای منی که الدن رینگ در کنار بلادبورن و زلدا بهترین تجربه های گیمینگی هست که داشتم مسرت بخشه که پرافتخارترین باشه.
پ.ن : برای عزیزانی که کامنت رو تا این آخر خوندن یه جمله پیشنهادی مینویسم، حتما و حتما زلدا رو تجربه کنین، اگه فقط یک بازی باشه که به خاطرش می ارزه که کنسول انحصاریشو تهیه کرد اون بازی زلداست. *ماجراجویی* توی این بازی معنای کاملش رو نشون میده.
۱- الدن رینگ و دو سه بازی دیگری که مثال زدید هم نزدیک به پرفکت نیستن بلکه حتی ممکنه بیشتر از رگناروک ایراد مختلف داشته باشن، اما مسئله اینه که الدن رینگ در برابر عظمت و پیچیدگیهای طراحی مرحله یا مقدار محتوایی که ارائه میده، ایرادات قابل چشمپوشیتر هستند و تجربه رو به اندازۀ رگناروک تحت تاثیر قرار نمیدن و در عین حال، بازی یک سری رویکردهای تازه داره که کم داخل گیمینگ میبینیم. ولی ایراداتی مثل از ریتم افتادن یا رگناروکی که پایین تر از انتظارات به تصویر کشیده میشه یا برخی شخصیت پردازی های پیش پا افتاده، همگی دست به دست هم میدن تا ایرادات در Ragnarok که محتویات کمتری نسبت به رقیب خودش داشت، بیشتر دیده بشن. نمرۀ یک بازی همیشه «میزان پیشنهاد بازی از سوی منتقد به مخاطب» هست به عنوان یک تجربۀ کلی.
2- بخاطر این که در پستهای مربوط به god of war فقط کامنت میذارید، من به خوبی به یاد دارم که نمره شما از ۹.۵ حالا به ۹ تقلیل پیدا کرد. این واکنش سریع مخاطب در زمان تجربه بازی به نمرات و نمرهدهی برام همیشه جالب بوده و اکثر اوقات نسبت به بازی های جنجالی و overrated نمرات مخاطبین سیر نزولی پیدا میکنه. ۸ تا ۹ میتونه بسته به دید مخاطب به گیمینگ راحت تغییر کنه مقیاس نمره دهی آنقدر ظریف و دقیق نیست و تفاوت هم بین این دو آنقدر زیاد نیست که حساسیت شدیدی مخاطب به این قضیه نشون میده.
۳- ایراد وارده نسبت به میولنیر هم اشتباهه، میولنیر ساختار طراحی و عملکرد مشابه leviathan رو داره، دو سلاح مشابه خیلی جالب در نمیاد از نظر طراحی مبارزات، بهتر بود یک سلاح کاملاً متفاوت دیگه اضافه کنن به بازی و البته اضافه نکردنش هم با توجه به مقدار محتوایی که داره چندان ایراد به حساب نمیاد.
اگر به همین روش ساختاری و جزء به جزء حول نکات گفت و گو کنیم گفت و گو جهت دارتر میشه پس بنده هم کامنت شما رو در همون ۳ مورد مجزا میکنم.
۱- نکته ای که بنده در کامنتم مطرح کردم هم دقیقا همین بود، در ابتدا وجود عنوانی که پرفکت مطلق باشه رو منکر شدم اما از نظرم اون عناوین مزبور به همین دلیل که نکات مثبت عظیم و متعددی دارن میشه از نکات منفیشون چشم پوشی کرد و نسبتا پرفکت ( بی نقص ) تعریفشون کرد.
۲- بنده از همون ابتدا بین نمره ۹/۵ و ۹ مردد بودم و هنوز هم بعضی اوقات مجددا از خودم سوال میپرسم برای انتخاب کدوم یکی از این دو نمره. اما از همون زمانی که بازی رو برای اولین بار به اتمام رسوندم بهش انتقاد داشتم و فکر کنم اگه روی نام کاربریم کلیک بشه تاریخچه کامنت هام بیانگر مطلب باشن.
۳- پیرو این نکته گویا سوء تفاهمی پیش اومده. منظور بنده از مورد دهم همراهی فریا بود، به دست گرفتن میولنیر مورد هشتم بود.
۴- نکته چهارمی رو هم اضافه کنم، نمره ۸ی که به بازی دادین هرچند سخت گیرانه هست اما برای بنده قابل احترامه. در مقیاس نمره دهی نمیشه تفاوت بین طبقات رو نفی کرد. بین ۸ و ۹ همونقدری معنا هست که بین عبارت توصیفی “خیلی خوب” و “عالی” معنا و تفاوت وجود داره. بعضی اوقات از بعضی کاربرها میشنوم که ادعا میکنن سیستم نمره دهی نباید وجود داشته باشه و بی اعتباره، در صورتی که به نظرم برای توصیف کیفی یک محصول باید معیاری طبقه بندی شده وجود داشته باشه ( یک مثال دیگه روش نمره دهی کانال Skill Up هست که به شمایلی مثل “بازی رو پیشنهاد میکنم” یا بلعکس یا حتی “بازی رو *بسیار* پیشنهاد میکنم” هست ).
یک ادعای دیگه که خیلیها ارائه میدن این هست که میانگین نمرات متاکریتیک برای توصیف کیفیت یک عنوان بی اعتبار هست. بله بنده همچین استدلالی رو برای متاکریتیک فیلم های سینمایی که نمرات پراکندگی زیادی دارن میپذیرم اما برای گیم ها خیر. در مقوله گیم، میانگین متاکریتیک میتونه برداشت نسبتا مناسبی از کیفیت بازی بده ( اگه صرفا به عدد نمره توجه نشه و حداقل چشم اندازی اجمالی به خلاصه نقدها هم انجام بشه، چون موارد “زیاد از حد برآورد شده” و “کمتر از حد برآورد شده” و حتی “سلیقه” هم در بعضی شرایط میتونن تاثیراتی داشته باشن ).
در نقدها به مقدار زیادی سلیقه شخصی دخیله و تا موقعی که بدون دلیل و منطق و از سر دشمنی و تعصب یک عنوان تخریب یا تکریم نشه قابل احترامه و حتی وجودش ارزشمنده که نقطه نظرات مختلف دیده بشن. و اینم برای شفاف سازی اضافه کنم که نقد شما دلایل و منطق خودش رو هم مطرح کرده بود. اما یادمه بازی رو هم تراز با نسخه اسنشن دونستین که این واقعا اغراق آمیزه.
من به ترتیب اشاره نکردم به مواردی که ذکر کردین. و به بازی هم ۸ ندادم نمره من به بازی ۸.۵ بود، اگرچه کسی هم اگر ۸ بده باهاش مخالف نیستم. همچنان عقیده دارم رگناروک در کنار نسخۀ ascension بدترین بازیهای ساخته شده توسط سانتا مونیکا هستند، اما حاضرم ascension رو همچنان بازی کنم ولی رگناروک شاید صرفاً برای تکمیل مسیر پلت کردن بازی باشه. اگرچه پذیرش بازی از سوی اکثریت منتقدین و پلیرها کاملاً قابل مشاهده و محترمه. بین منتقدین هم نمرات به بالای ۹ گرایش داره، اما تفکر مستقل در مورد بازی ها رو بیشتر میپذیرم.
“ascension برای من یه بازی ۸ هست و رگناروک هم ۸ / ۸.۵ بنابراین بدترین بازی سری God of War همچنان بازی داغون و ضعیفی نیست.”
پست = آنالیز: نگاهی به پتانسیل از دست رفته و حفرههای داستانی God of War Ragnarok
اولش برای چند لحظه شک کردم که شاید اشتباه یادآوری شده ولی بعد حدس زدم احتمالا تغییر کرده به ۸/۵ ثابت. این بخش از کامنت سابق شما رو صرفا و صرفا برای این نوشتم که به خوبی یادمه که حرف از ۸ هم شده بود.
همین پاراگراف آخر که به بازخورد اکثریت منتقدین و بازیکنان اشاره شد بسیار ارزشمنده و نشون میده تعصب از این گفت و گو به دور هست.
و بله همونقدر که پذیرش اکثریت مهمه، تفکر مستقل هم مهم هست. میشه از دث استرندینگ مثال زد که برای خیلیها تجربه خسته کننده ای بوده و دلایل خودشونو مبنی بر این موضوع دارن اما برای بنده یکی از منحصر به فرد ترین تجربه ها بوده که متکی بر دلایل دیگری هست.
احسنتم . استقلال فکری نه موج سواری
واقعا از کامنت های شما لذت میبرم. واقعا درسته که پارت ۲ داستان لذت بخشی نداشت و خیلی تاریک بود ولی واقعا داستان مشکلی نداشت. حالا با سلیقه شما جور نشده که کاملا قابل احترام هست. برای شخص خود من TLoU Part 2 بینقص ترین بازی هست. ای کاش اریک ویلیامز کارگردانی نمیکرد چون واقعا چنتا مشکل بد تو شخصیت پردازی و داستان وجود داره
نظر لطف شماست متشکرم.
بله لست آف آس ۲ از حیث داستانی خیلی سلیقه ای بود.
نمیشه انتقادی کرد به سلیقه کسانی که باهاش ارتباط گرفتن.
اما از حیث گیمپلی به شخصه شدیدا لذت بردم. برام خیلی کم بودن بازیهایی که به این شکل حس تنش و تلاش برای بقا بدن، مخصوصا در درجه سختی گراندد یا سروایور.
یه مورد دیگه هم این هست که نمیشه همه تقصیر کار رو گردن اریک ویلیامز انداخت. کوری بارلوگ هم اگه درست یادم باشه به عنوان کارگردان خلاق در توسعه بازی نقش داشت و قطعا بی تاثیر نبوده. علاوه بر این حتی ممکنه این پیامدها به علت تصمیمات خود سونی هم بوده باشه.
کاملا نکات درستی بودش، مخصوصا باس فایت اودین، چند مشکل وجود داره یکیش از بین رفتن بی رحمی کریتوس و نکشتن خدایان به طور وحشتناک ، کلا توی این سری هیچکیو درست نکشت و مشکل بعدی همراهی کردن افراد با کریتوس هستش که فاصله داره با شخصیت اصلی این بازی
اینکه کریتوس دیگه بی رحم نیست نباید مشکل داشته باشه آخه اون دیگه الان سنی ازش گذشته و کاملا عوض شده از همچین کسی نباید هنوز انتظار بی رحمی داشت
نظری راجب رگناروک ندارم .ولی یادش بخیر پلی تو داشتم کارت سیو هم نداشتم گاد دو رو بازی میکردم بجرئت میتونم بگم ک بالای صدتا دیسک بازیو تهیه کردم تا تونستم بازیو تموم کنم خخ .یه جا گیر میکردم اونجا دیگ همراه یا کسی نبود تو بازی راهنمایت کنه و مجبور میشدم بیام بیرون از بازی بعد چندوقت ک دوباره میرفتم تو بازی واسه اینکه برسم به اون جایی ک گیر کرده بودم باید صبح مینشستم پای کنسول تا ساعتای یک دو ظهر و خیلی جاها بود ک بازم نمیتونستم اونجارو رد کنم و باز میومدم بیرون .گاد یک هم همین اوضاع بود .یادش بخیر .ولی الان بهترین گیم دنیا باشه برم تو بازی مثلا دو ساعت از بازیو رفته باشم یهو به هردلیلی بازی سیو نشده باشه دیگ اون بازیو میندازم دور
بد نبود اگه منبع رو هم ذکر میکردید چون فقط مقاله Gamingbolt ترجمه کردید
چیزی که منو خیلی رنجوند (هم تو نسخه ۲۰۱۸ هم رگناروک) عدم وفاداریش به اساطیر و نمایش کامل تر اونها بود. درسته تو سگانه ی اصلی هم بازی روایت خودش از اساطیر رو داشت ولی کاملا به اونها پشت نمیکرد. اینجا ما نه با ذات مکار لوکی (آتریوس) روبرو بودیم.. نه اصلا تونستیم تعداد گسترده تری از خدایان و اساطیر نورس رو ببینیم. خشونت س گانه اصلی ک ب کل رفته بود. واقعا در اون حد نبود. باس ها هم اون سطح انتظارات رو برآورده نمیکردن. ب نظر من روایت خیلی بهتر بود به سگانه فقط
حتی خدای مهمی مثل نیورد رو هم اصلا ندیدیم
من نمیفهمم چرا هنوز با سه گانه مقایسه میکنین دو نسخه آخر رو رویه کلا عوض شده
چرا نکنیم بازی های یه فرنچایزن
با گزینه اول و آخر کاملا مخالف هستم ولی باقی تا قسمتی درسته.
منتظر Boy 2.0 هستیم 😂